کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA

کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA

نصیر فرزان
۱۳:۱۵ ۱۴۰۱/۱۰/۲۷
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA

بازی‌های AAA روز‌به‌روز بیشتر به یکدیگر شبیه می‌شوند. در این مقاله، به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه آثار بلاک‌باستری صنعت گیم می‌توانند از وضعیت بغرنج کنونی خارج شوند.

ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که به ما آموخته شده تا چیزهای مورد علاقه خود را انتخاب کرده و برای همیشه نسبت به آن‌ها پایبند باقی بمانیم‌. من به راحتی می‌توانم موسیقی‌ها، سریال‌ها و فیلم‌های مورد علاقه خود را نام ببرم؛ اما حقیقت غیر قابل کتمان آن است که این موارد از آنجایی مورد علاقه‌ام هستند که خود خواسته‌ام تا با آن‌ها یک پیوند دائم برقرار نمایم. حقیقت این است که شاید در زندگی‌ام از نظر روحی در شرایطی قرار بگیرم که به هیچ‌کدام از علایق فعلی خود احساس نزدیکی نکنم. من در کنار موسیقی All Too Well، گاه‌و‌بی‌گاه به آهنگ‌های دیگری نیز گوش می‌دهم. بی‌پرده می‌گویم که All Too Well، محبوب‌ترین آهنگ تیلور سویفت (Taylor Swift) برای من محسوب نمی‌شود. از سوی دیگر، برخی اوقات فیلم‌هایی غیر از Lost in Translation را تماشا کرده و به غذاهایی غیر از پیتزا احساس علاقه می‌کنم. حتی روزمرگی‌های من در هنگام تماشای تلویزیون نیز به یک سریال یا کارتون خاص منحصر نمی‌شود و در کنار مشاهده سیمپسون‌ها (Simpsons)، ممکن است برنامه‌های دیگری را نیز تماشا کنم. با وجود همه این موارد، وقتی صحبت از ادبیات می‌شود، من همواره و در هر شرایطی یک انتخاب همیشگی دارم. انتخابی که به هیچ عنوان تغییر نکرده و هیچ چیزی نمی‌تواند جای آن را برای من بگیرد؛ قیاس درخت انجیر (Fig Tree Analogy) از سیلویا پلاث (Sylvia Plath)، همواره انتخاب نخست من برای مطالعه است.

کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA

در این عصر و زمانۀ کنونی، هنر از اهمیت بسیاری برخوردار است. ذهن تک‌تک ما مشتاق تجربه چیزهای جدید بوده و به طور کلی، نسبت به مسائل نو احساس بدبینی نداریم. ما کماکان مشغول شکل دادن به شخصیت خود و پیوسته مشغول برداشت و استخراج موارد جدیدی از فرهنگ عام و تزریق آن‌ها به وجود خود بوده و بدین ترتیب، همسو با جو فکری موجود، ما نیز همواره در حال تغییر و به‌روزرسانی هستیم. من در طول دوره تکوینی زندگی خود، با مدیوم‌های مختلفی مواجه شده‌ام اما اثر خلق شده توسط پلاث، عمیق‌ترین چیزی است که از فرهنگ عامه دریافت نمود‌ه‌ام. قیاس درخت انجیر، در عین سادگی یک اثر شگفت‌انگیز است. در این کتاب، شخصیت اول داستان، یعنی بل جار (Bell Jar)، را در حالی که زیر یک درخت انجیر نشسته، مجسم نموده است. در زیر هر شاخه این درخت، یکی از احتمالاتی که ممکن است در زندگی این شخص به وقوع بپیوندد، قرار دارد. این احتمالات از تبدیل شدن به یک نویسنده موفق تا مادر شدن، زندگی در زندان، تحصیلات آکادمیک، سفر به مکان‌های مختلف و تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفه‌ای متغیر هستند. بل جار در زیر درخت انجیر نشسته و ضمن این‌که به تک‌تک این گزینه‌ها می‌نگرد، نمی‌داند که کدام یک را انتخاب کرده و چه مسیری را برای آینده‌اش برگزیند. زمان می‌گذرد؛ انجیرهای خراب شده به زمین می‌افتند؛ اما بل جار کماکان نمی‌تواند نسبت به آن‌چه که به آن احساس علاقه دارد، یک تصمیم راسخ گرفته و تمام هم‌وغم خود را برای رسیدن به آن معطوف نماید.

به خوبی به خاطر دارم که وقتی جوان‌تر بودم، همه راجع به پتانسیل بالایم اظهار نظر می‌کردند؛ زمان گذشت؛ درخت بزرگ‌تر و عریض‌تر شد؛ انجیرهای بیشتری روی شاخه‌های آن انباشته شده و در عین حال احتمال گرسنگی کشیدن نیز افزایش پیدا نمود. چنین احساس می‌کنم که در پایان، انجیر درست را انتخاب کردم؛ اما در عین حال، باید اعتراف کنم که این موضوع همواره در پس ذهنم جا خوش کرده و گاه‌و‌بی‌گاه افکارم را به خود مشغول می‌کند. خطری که مقوله‌ی انتخاب را با خود به همراه دارد و همچنین زیان‌هایی که به دلیل تردید در برگزیدن یک مسیر مشخص در زندگی آینده فرد را تهدید می‌کنند، همیشه از جمله موضوعاتی بوده‌اند که من دقایق زیادی را صرف فکر کردن به آن‌ها می‌کنم. شاید در نگاه اول، قیاس وضعیت فعلی صنعت گیمینگ با کتاب پلاث، بی‌ربط به نظر برسد اما نکاتی در کتاب قیاس درخت انجیر وجود دارند که نمی‌توانم آن‌ها را از ذهن خود پاک کنم. حقیقت این است که اوضاع و احوال کنونی دنیای گیمینگ و چشم‌انداز آینده آن، من را به یاد انجیرهای خراب‌شده و افتاده پای درخت می‌اندازد؛ آن هم در شرایطی که حداقل از نظر به کار بردن ایده‌های نوین، چنین به نظر می‌رسد که این صنعت در حال مردن است.

ما از حیث فناوری در شرایطی قرار داریم که عملا هر ایده‌ای را می‌توانیم در یک بازی ویدیویی پیاده‌ کنیم. از فوتورئالیسم (Photorealism) گرفته تا بازی‌های واقعیت مجازی و کوتاه کردن زمان لودینگ به طور فزاینده و پیشرفت‌های بصری غیر قابل باور. در شرایط کنونی، یک توسعه‌دهنده می‌تواند بازی مد نظر خود را مطابق استانداردهایی که همواره در ذهن داشته بسازد؛ چرا که شرکت‌های مختلف با فراغ بال حاضرند تا سرمایه‌ای هنگفت را برای ساخت یک بازی اختصاص دهند. با این حال، متاسفانه بازی‌های AAA کنونی، تا حد زیادی با یکدیگر مشابه بوده و تقریبا هیچ‌‌کدام از آن‌ها از یک ایده انقلابی و بدیع بهره نمی‌برند. همه‌ی این عناوین به طور رنج‌آوری طولانی بوده و در آن‌ها یک شخصیت عبوس و کم‌حرف راهی ماجراجویی‌ای می‌شود که خود نیز در ابتدا به آن علاقه‌ای نشان نمی‌دهد. گیم‌پلی سوم شخص با ساختار روایی تکراری، از دیگر ویژگی‌های بازی‌های پرخرج کنونی محسوب می‌شوند. بی‌راه نیست اگر بگوییم که ما به عنوان گیمر در یک ضیافت بزرگ قرار داریم اما در عین حال، تک‌تک‌مان احساس گرسنگی کرده و چنین فکر می‌کنیم که به نیازهایمان آن‌طور که باید و شاید رسیدگی نشده است.

موضوع غیر قابل کتمان راجع به دنیای بازی‌های ویدیویی این است که صنعت مذکور هنوز موفق نشده تا از همه ظرفیت‌های خود استفاده کند. در شرایط کنونی، معضل نگران‌کننده این است که آیا گیمینگ هرگز موفق خواهد شد تا پتانسیل واقعی خود را به نمایش بگذارد یا خیر. با وجود این‌که بازی‌های ویدیویی روز به روز مخاطبین بیشتری را به سوی خود جلب کرده و میزان بودجه‌ای که به آن‌ها اختصاص داده می‌شود، به طور فزاینده‌ای افزایش پیدا کرده، ما در عین حال در شرایطی قرار داریم که خطر ساخت یک بازی موفق نیز افزایش چشمگیری داشته است. یک نگاه کلی به نسل هفتم و بازی‌هایی که برای کنسول پلی استیشن ۳ عرضه شدند، درستی این موضوع را ثابت می‌کند. با این‌که عناوین منتشر شده برای این کنسول شاید موفق نشدند تا همه‌ی ذائقه‌ها را راضی نگه دارند اما بهره‌گیری از ایده‌های جدید و تلاش برای رسیدن به حداکثر ظرفیت بازی‌های ویدیویی، از جمله موضوعاتی‌ هستند که جلوه پررنگ بازی‌ها در آن سال‌ها محسوب می‌شدند. این در حالیست که بازی‌های کنونی به طور رنج‌آوری کلیشه‌ای بوده و توسعه‌دهنده‌ها از امتحان نمودن ایده‌های جدید تا حد امکان اجتناب نموده و ایمن‌ترین مسیر را برای ساخت بازی مد نظر خود انتخاب می‌کنند. سقفی که دنیای بازی‌های ویدیویی می‌تواند به آن دست پیدا کند، به مراتب مرتفع‌تر است اما متاسفانه استودیوهای مختلف حاضر نیستند تا ریسک امتحان نمودن ایده‌های بدیع و تازه را به جان بخرند.

در پایان، اعتراف می‌کنم که هنوز هم از اعماق وجود خود امیدوارم تا یک نفر پیش از خراب شدن انجیرها، آن‌ها را از شاخه‌های درخت بچیند. از سوی دیگر، امیدوارم که آن انجیر چیده شده، یک بازی اکشن ماجراجویانه و سوم‌شخص با ساختار روایی کلیشه‌ای کنونی نباشد. میوه‌های بسیار زیادی روی شاخه‌های درخت قرار دارند اما تردید، بلاتکلیفی و ترس موجب می‌شود تا نتوانیم از آن‌ها استفاده نماییم. دنیای گیمینگ در عصر مدرن می‌تواند به قله‌هایی رفیعی دست پیدا کند، اما لازمه موفقیت برای این صنعت، آن است که خطر کرده و از چیدن انجیر از درخت هراس نداشته باشد.

A SlashامینRich ManDARKSIRENAMIR WAZOWSKI...Eternal...77mahdi12345greatRیوهانAlirezaAli_pxֆǟʍʊʀǟɨامیر حسینred-eyed Banished KnightOld_Gamersfarshadxsnowgirl𝑆𝑖𝑙𝑘𝑆𝑜𝑛𝑔Espressomore

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA
کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

کتاب آنالوژی درخت انجیر و بحران خلاقیت در بازی‌های AAA