نقد و بررسی قسمت هشتم The Rings of Power |ظهور حلقههای قدرت
قسمت هشتم و پایانی فصل اول سریال The Rings of Power منتشر شد تا برای مدت نزدیک به دو سال از این سریال فاصله بگیریم.
پس از کش و قوس و فراز و فرودهای فراوان فصل اول پرهزینهترین سریال تاریخ به پایان رسید. سریالی که از همان ابتدا پر از حواشی گوناگون بود.
از تغییر نژادی در سریال نسبت به کتاب گرفته تا نحوه پرداخت و روایت موضوعات مورد بحث در این چند هفته اخیر بوده است.
از همان زمان و قبل از پخش سریال عده زیادی که بیشتر آنها نیز از طرفداران سرسخت تالکین و دنیای او بودند، کمپینهای مختلفی را برای این سریال تشکیل داده و بسیار به آن حمله کردند. آنها به دلایل مختلفی معتقد بودند که این سریال توهینی به تالکین و دنیای او است و هیچ شباهتی به دنیای فانتزی مورد علاقه آنها ندارد.
حال پس از هشت هفته، قسمت هشتم و پایانی سریال پخش شد و باید دید که سریال در طول این قسمت و به طور کلی در طول فصل اول چگونه عملکردی داشته است.
آیا سریال The Rings of Power سزاوار اینگونه حملهها با این شدت بوده است؟ و یا لایق تعریف و تمجیدهای شدید عدهای دیگر بوده است؟
از همان ابتدا، سریال The Rings of Power سریالی سینوسی و با فراز و فرودهای فراوان بود. سریال تقریبا یک قسمت در میان، یک قسمت باکیفیت و یک قسمت ضعیف یا معمولی داشت.
در واقع چیزی که در فصل اول سریال The Rings of Power مشخص بود، عدم توانایی در حفظ کیفیت روایت، شخصیتپردازی، و قصهگویی در طول تمام فصل و هشت قسمت بود. این روند حتی تا پایان و قسمت نهایی سریال هم پابرجا بود.
پس از پخش قسمت هفتم که میتوان گفت قسمتی دور از انتظار بود و اصلا بویی از پایان یک فصل نداشت، قسمت هشتم با سر و شکلی بسیار بهتر و چند سر و گردن بالاتر نسبت به قسمت قبلی خود منتشر شد. با این اتفاق، باز هم روند سینوسی و یکی در میانی سریال The Rings of Power تایید شد.
قسمت هشتم سریال همانگونه که انتظار میرفت با داستان غریبه آغاز شد. قبلا هم در نقد و بررسی قسمت پنجم گفته بودیم که شاید سریال قصد داشته باشد تا ذهن مخاطب را درگیر سائورون بودن شخصی کند، در حالی که در واقع سائورون شخص دیگری است.
در قسمت هشتم دقیقا همین اتفاق رخ میدهد. در دقایق ابتدایی قسمت هشتم سریال سعی دارد مخاطب را قانع کند که سائورون، همان شخص غریبه است تا ذهن مخاطب را درگیر کرده و در لحظه دیگری واقعیت را به او نشان دهد.
نفس کار و ذهنیت سازندگان قابل قبول است اما در اجرای آن میتوانستند بهتر عمل کنند. در واقع این گره ذهنی و درگیر کردن مخاطب خیلی دیر آغاز و خیلی زود پایان مییابد.
این درگیری ذهنی باید چند قسمت جلوتر ایجاد میشد تا مخاطب را کاملا به درون خود بکشد. جدای از آن با درنظر گرفتن ایجاد این گره در این قسمت نیز، سریال خیلی سریع از آن پردهبرداری کرده و دست خود را برای مخاطب رو میکند.
سریال خیلی سریع واقعیت را به مخاطب میگوید که آن فرد غریبه سائورون نیست. در حالی که میتوانست بسیار بیشتر با آن بازی کرده و با ترکیب کردن آن با اتفاقات بین هلبراند و گالادریل یک روایت موازی عالی و پر هیجان ایجاد کند.
اما سریال تصمیم میگیرد خیلی سریع درگیری ذهنی مخاطب را باز کند تا دوباره او به دنبال سائورون واقعی بگردد. در واقع سریال در این امر بسیار عجول است.
در چنین قسمت پر از هیجانی باید گفت سکانسهای مربوط به نومینور کاملا اضافی هستند و جز گرفتن ریتم خوب قسمت، کارایی دیگری ندارند و بهتر بود در جای دیگری به آنها پرداخته شود.
اما ماجرای هلبراند و گالادریل بسیار پیچیده میشود. گالادریل که هلبراند را برای مداوا با خود آورده بود، ناگهان میبیند که او تلاش زیادی برای ساخت تاجی با قدرت فراوان دارد که البته ادعا میکند برای کمک به الفها مشغول این کار میباشد. اما گالادریل به دانش و شور و اشتیاق او برای این امر شک میکند.
از همان ابتدا نام هلبراند در بین گزینههایی که میتوانند سائورون باشند، بیشتر از بقیه میدرخشید. او یکی از اسامیای بود که از همان ابتدای حضورش در داستان، عده زیادی احتمال میدادند که او سائورون باشد.
باید گفت که سریال در نحوه رسیدن از هلبراند به سائورون موفق عمل کرده است. در طول سریال نشانههایی از این موضوع وجود دارد که به مرور زمان بیشتر و بیشتر شده و در نهایت در قسمت هشتم واقعیت را در مقابل چشمان مخاطب قرار میدهند.
علاوه بر نکاتی که خود هلبراند در قسمت هشتم به گالادریل یادآوری میکند او بارها در قسمتهای قبلی به هویت و شخصیت واقعی خود اشاره کرده بود.
او به خصوص در قسمتهای پنجم و ششم با وضوح بیشتری این کار را انجام داده بود. به متن زیر دقت کنید، این متن را در نقد قسمت پنجم سریال The Rings of Power نوشتم:
“او با گالادریل در قسمت پنجم همصحبت میشود و گالادریل سرگذشت زندگی و اتفاقاتی که برای برادرش افتاده را بازگو میکند، هلبراند میگوید متاسفم. اما این متاسفم به گونهای است که انگار از ته دل او میآید و این اتفاق با حلقه زدن اشک در چشمان او همراه میشود. گویی که او خود مسئول این اتفاقات بوده و حال متاسف است.”
و البته این موضوع در ادامه و در قسمت ششم نیز وجود داشت که در نقد این قسمت نیز نوشتم:
“هنگامی که او اسب آدار را متوقف میکند قصد کشتن آدار را دارد که گالادریل مانع از انجام این کار میشود. هلبراند در پاسخ به او میگوید که تو نمیدانی او با من چه کار کرده است. پس از آن آدار از او میپرسد که آیا باعث آزار شحصی شده که هلبراند آن را دوست داشته؟ یک زن یا کودک؟ که هلبراند به این سوال پاسخی نمیدهد.کمی جلوتر میبینیم که آدار به گالادریل میگوید که او سائورون را کشته است. اگر او دروغ بگوید که هیچ، اما اگر راست بگوید حال میتوان به جمله هلبراند دوباره فکر کرد. “تو نمیدانی او با من چه کار کرده است” شاید منظور هلبراند خیانت آدار و تلاش برای کشتن او باشد.”
بنابراین تبدیل شدن هلبراند به سائورون موضوعی بود که سریال در فیلمنامه خود، بر روی آن کار کرده بود و شاید از معدود نقاط روشن فیلمنامه و قصهگویی فصل اول نیز باشد.
حال که از نقاط روشن فصل اول سخن میگوییم، لازم است به رابطه و ارتباط بین نوری و دوستش اشاره کنیم. این ارتباط از معدود رابطههای قابل لمس و قابل حس در طول فصل اول سریال The Rings of Power بود.
در فصلی که تعداد زیادی رابطه سرد و بی روح مثل ارتباط برانوین و آروندیر داشتیم، این ارتباط به درستی شکل گرفته و میتوانستیم درد خداحافظی آن دو را حس کنیم.
البته که سریال در کل در روایت و قصهگویی برای هارفوتها بسیار وقت کمی گذاشته بود و این موضوع از نقاط ضعف فصل اول به شمار میآید اما توانسته بود رابطه بین نوری و دوستش را به خوبی شکل دهد.
در پایان قسمت و در واقع در پایان فصل شاهد ظهور حلقههای قدرت بودیم. اتفاقی که از ابتدا با عنوان سریال، وعدهاش داده شده بود.
در پایان فصل اول و قسمت هشتم شاهد سه حلقه از بیست حلقه قدرت هستیم. شاید سریال بر خلاف روند خوب تبدیل هلبراند به سائورون، خیلی بر روی روند شکلگیری حلقهها به خوبی عمل نکرد اما این لحظه قطعا لحظه بسیار خاص و هیجانانگیزی بود.
تمام فصل اول سریال The Rings of Power در واقع برای قسمت هشتم آن ساخته شده بود. قسمت هشتمی که انصافا قسمتی باکیفیت و لذتبخش بود. اما شاید نیازی به تمام آن هفت قسمت یک ساعته نداشت.
بنظر میرسد سریال در خیلی از لحظات خود وقت تلف کرد که نمونه بارز آن در روایت هارفوتها دیده میشود، قصه آنها نه در طول و نه در عمق پیش نمیرود. سریال در واقع میتوانست سریعتر به این مرحله برسد.
به شخصه علاقه داشتم چیزی را که در قسمت هشتم دیدیم در قسمت پنجم یا ششم میدیدیم. چرا که این انتظار دو ساله تا شروع فصل دوم بسیار مشکل است.
در واقع تنها یک اتفاق بزرگ در فصل اول رخ میدهد و آن هم در لحظات پایانی قسمت آخر است. این اتفاق برای سریالی که مدتها دور از قاب تلویزیون خواهد بود، کمی دردناک است.
در پایان باید گفت سریال در قسمت هشتم خود تازه تبدیل به آن چیزی شد که باید خیلی زودتر از اینها اتفاق میافتاد. قسمت هشتم سریال از نظر فیلمنامه و کارگردانی خود (بجز اسلوموشنهای اضافه) بسیار پختهتر و منسجمتر از قسمتهای قبلی بود. البته که همچنان ایرادهایی داشت که در متن به آنها اشاره شد.
قسمت هشتم به عنوان قسمت پایانی یک فصل قسمت بسیار خوب و باید گفت بهترین قسمت فصل اول بود. اما بنظر میرسد اتفاقات رخ داده در این قسمت باید زودتر و با حذف برخی لحظات اضافه در قسمتهای پیشین رخ میداد.
به هر حال سریال The Rings of Power در فصل اول خود پایان موفقی داشت که باعث شد این روند سینوسی در لحظه اوج خود به پایان برسد. باید دید در فصل دوم عملکرد سریال چگونه خواهد بود و امیدواریم که این روند سینوسی نیز در فصل دوم کاهش پیدا کند تا شاهد قسمتهایی با کیفیت نزدیک به قسمت هشتم باشیم.
پر بحثترینها
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- مایکروسافت: هر دستگاهی میتواند یک ایکس باکس باشد
نظرات
به تصویر کشیدن هارفورت ها تو این سریال با توجه به وقت زیادی که در اختیارشون بود نقطه ضعف اصلی بود . اصلا شخصیت پردازی خوبی نداشتن .
واقعا بد بود ولی کیفیتش از محتوای گیمپس بهتره 😂
با عکس پروفایل x
و اسم xbox fan
به محتوای گیم پس گیر میدی؟
اونم تو بخش نظرات یه سریال
بزرگترین مشکل ساخت فیلم یا بازی هایی که بر اساس کتاب یا ریمیک کردن نسخه ی قدیمی بازی هستن ،فن هایی هستن که ازداستان خبر دارن و فقط دنبال ایراد میگردن که ادعا کنن و قیافه بگیرن که مثلا فلان جا اینجوری نباشه بهتره و فلان جا اینطوری میبود بهتر بود
در اخر هم کسایی که نسخه ی کلاسیک بازی یا منبع الهام داستان رو نخوندن و اطلاعی ازش ندارن ،،بیشترین لذت رو از محصول ارائه شده میبرن به شخصه ریمیک رزیدنت اویل ۳ رو اشغالی بیش نمیدونم اما؟؟؟ دوستام که نسخه ی کلاسیک رو بازی نکردن ازش لذت بردن
نمیشه به کارگردان یا نویسنده ایراد گرفت که چرا مثلا فلان قسمت داستان رو تغییر دادی ،،،شاید تو مراحل تولید محدودیت هایی وجود داشته همونطور که واسه پیتر جکسون این محدودیت ها وجود داشته و داستان رو مقداری تغییر داده تا بشه به ساخته شدن اسونترش کمک کنه ،،،
مطمئنا همین فن های قدیمی اگر نسخه ی جدید ساخته شده دقیقا همون قبلی باشه و تغییر نکنه ،،میان میگن که این ریمیک نیست و فقط ریمستر هست
ایراد گرفتن باید کارشناسی باشه و ایرادهایی که نویسنده ی این نقد و بررسی گرفتن کاملا منطقی هست که میشه علت اکثر ایراد هارو عجله برای انتشار فصل اول دونست و امیدوارم فصل دوم وقت بیشتری برای ساخته شدن گذاشته بشه
متاسفانه وفادار نبودن به داستان اصلی تنها مشکل این سریال نیست سه گانه پیتر جکسون هم ۱۰۰ درصد به کتابها وفادار نبود ولی شاهکار تکرار نشدنی ای شد که هنوز رو دستش هیچی نیومده و فقط عده خیلی کمی از طرفدارای افراطی کتابها فقط قبول ندارن که فیلمها شاهکار هستن، اما این سریال از بیخ و بن مشکل داره انتخاب بازیگرا خوب نیست، شخصیت پردازی خیلی سطحی و آبکی، وجود شخصیتای غیرضروری، طراحی صحنه ضعیف، لباس ها و گریم بازیگرا به شدت مصنوعی و بی کیفیت، داستان سطحی و قابل پیش بینی، روایت ضعیف و کند(این ۸ قسمت که نشون داده شد ته تهش توی ۴ قسمت باید جمع میشد یعنی نصف فصل)، دیالوگ های فوق العاده مسخره و کلیشه ای(از هر کدوم از ایرادا که بگذریم از این یکی نمیشه گذشت جا داره یادی کنیم از دوتا دیالوگ سمی: There is a tempest in me!! و Give me the meat and give it to me raw!!) و کلی مورد دیگه، تازه این ماجرای مسخره الف سیاهپوست و جریانای فمنیستی رو هم فاکتور میگیریم. خواهشا نیاین الکی کم کاری آمازون سر این سریال رو سرپوش بزارین و ایراداتش رو بندازین گردن طرفدارای قدیمی. کسی که یه ذره از فیلم و سریال سر در بیاره تشخیص میده این اثر به شدت ضعف داره چه داستانای تالکین رو خونده باشه چه نخونده باشه چه سه گانه پیتر جکسون رو دیده باشه چه ندیده باشه
با اینکه قسمت های قبل این سریال بد بود ولی تو قسمت آخر جذاب شد.
این سریال درکل همچیزو عوض کرده آخه سائورون باید بشکل اناتار ظاهر بشه نه هالبراند بعدشم آخه سائورون و رحم، عشق، محبت و اشک ریختن کاملا بدور از همدیگن توصیف تالکین از سائورون که اینجوری نیست، یک درصد فک کنین سائورون از کارای گذشتش پشیمون شده باشه یا بخاطر برادر گالادریل اشک بریزه و انقد با محبت بشه یا عاشق بشه😑 سائورن به یه موجود تاریک و شیطانی تبدیل شده بود که وقتی پیپین اونو تو سنگ جادویی پالانتیر دید گفت دیدنش مث این بود که انگار دارن بدنمو با چاقو تکه تکه میکنن واقعا گند زدن ب ابهتش سائورون ینی تاریکی و پلیدی محض یه جادوگر تاریک و اغواگر که حتی وقتی شکل زیبا و منصفانه ینی همون آناتار بخودش گرفت بازهم مرموز و غیرقابل اعتماد بود و بقیه ازش خوف داشتن، آخه چی میشد داستانو همونجوری ک تالکین بیان کرده بود به تصویر میکشدن چرا گند زدن بهمچی فقط بخاطر اینکه داستانو واسه چنتا بچه مدرسه ای جذاب کنن بعدشم کل فصل مخاطبو با شخصیت پردازی و داستان تحریف شده و افتضاح پیچ تاب دادن که آخرش بگن این سائورونه ینی کل خلاقیتشون همین بود هفت قسمت کسل کننده که آخرش بگه بچه ها سائورون اینه وااای ما چقدر خفنیم یا مثلا گالادریل با شخصیت پردازی افتضاحش که همش دنبال جنگ و خونریزیه و دنبال کشتن سائورونه آخه مگه میشه سائورونو ب این راحتی مثلا با شمشیر کشت سائورون درکل نامیرا هستش از جنس فرشته هاس در آخرم با نابودی حلقه قدرت بخش اعظم قدرتش از بین رفت وگرنه بازم کشته نشد
درسته سائورون توی بازه ای از زمان شیطان صفت نبود( اون زمان با نام مایرون شناخته میشد) ولی اون خیلی قبلتر از ماجراهای این سریال و اوایل عصر اول بود. سائورون به صورت ذاتی خیلی علاقمند به نظم و قانون بود و میخواست که همه چیز دقیق طبق دستورش انجام بشه و ملکور(مورگوث) از این ضعف استفاده کرد تا اونو به سمت خودش بکشونه و ازش استفاده کنه. در اخر عصر اول سائورون کار های پلید بی شماری برای مورگوث انجام داده بود و به کل تغییر کرده بود. تفاوت مورگوث و سائورون در این بود که مورگوث در واقع نمادی از شیطان توی داستان های تالکین هست مورگوث از آفریده های ارو ایلوواتار(خدای یگانه در داستان های تالکین) نفرت داره و دنبال نابودیشون بود ولی سائورون به قدری تحت تاثیر نظم و قانون و قدرت هست( باور داره که تنها از راه قدرت و سلطه میتونه نظم و قانون رو برقرار کنه) که از هیچ کاری دریغ نمیکنه و این ضعف هست که اونو به یه شخصیت شیطان صفت بدل کرده و از این حیث هدف متفاوتی با مورگوث داره. متاسفانه سریال برای جذب مخاطب خواسته که بگه اره سائورون هم یه شخصیت تو دار و عمیق هست که هنوز هم خوبی تو وجودش هست، این یکی از کلیشه های تکراری و مسخره دنیای سینما هست که متاسفانه گریبان گیر این سریال هم شده
بله درسته سائورون زمانی یک مایا ب اسم مایرون بود و درخدمت ائوله بود و یکی از قدرتمندترین مایا ها بود که تو صنعتگری بعد از خود ائوله بهترین بود اینجا اون شاید بطور کامل شیطان صفت نبود ولی کلا توی وجودش غرور و میل به قدرت و حکومت و رسیدن به خواسته هاش از طریق تحت سلطه قرار دادن دیگرانو داشت(ینی تو وجودش همیشه شرارت وجود داشت) و فضیلتش بعنوان یه مایا میل شدید به نظم و ترتیب و دوری از هرج مرج بود به این ترتیب جذب ملکور شد چون رسیدن به خواسته هاشو توی وجود ملکور و قدرت و حکومت تاریکش میدید و تبدیل به فرمانده ارشد ملکور شد و تو همه جنگهای بلریاند عصر اول کمکش کرد، تو کتاب سیلماریلیون بیان میشه که سائورون تبدیل به جادوگری تاریک و وحشتناک، استاد سایه ها و شبح ها شد و از لحاظ ذهنی ناپاک و ظالم بود و بی رحمانه در قدرت و فساد و تغییر شکل هرچیزی که لمس میکرد و ارباب گرگینه ها بود و فرمانرواییش چیزی جز عذاب نبود و هرکسی که در اختیارش قرار میگرفت طوری گرفتار تاریکی و فساد میشد که حتی اسم خودشم فراموش میکرد… سائورون به هیچ وجه ب شکلی که تو سریال به تصویر درمیاد نیست و اصلا نباید ذره ای مهر و محبت تو وجودش باشه سائورون از عشق ورزیدن به دوره و به چیزی جز حکومت و اغواگری و تاریکی فکر نمیکنه این سریال داستانو تغییر میده و اون ابهت اصلی شخصیتارو ازشون میگیره تا به داستان حالت امروزی و مدرن بده و مخاطب امروزی رو جذب کنه و اصلا به عمق اثر فک نمیکنه
این شخصیت هالبرند سائورن با فریب کاریهاش منو یاد یه شخصی تو ایران میندازه
نقد کاملی بود فقط بنظرم همین جا که بالاخره سائورون رو معرفیکرد خوب بود زیرا که اگر بیشتر ادامه میدادند مخاطب زودتر از اینکه داستان سائورون رو معرفی کنه میفهمید کی سائورونه یکی ازچیز هایی که همیشه توی نقدتون دوست داشتم اشاره به اینکه خط داستانی هارفوت ها نیاز نبود اما شخصیت پردازیشون خوب بود و خداکنه مشکلات رو توی فصل دوم بر طرف کنند
درکل سریال بدی نیست ولی خب اصلا در اون حد که آمازون تبلیغ میکرد و ادعای بودجه چند صد میلیون دلاری ظاهر نشد و میتونست خیلی بهتر از این باشه و همه اینا هم بخاطر نویسنده های آماتور و بی تجربس که بجای اینکه طبق توصیفات و نوشته های کتابای تالکین فیلمنامه رو بنویسن همش میخوان ب داستان حالت مدرن و امروزی بدن که باعث میشه وایب حماسی و باستانی و اون ابهت واقعی که تو کتابا راجب شخصیتا و مکانهای مختلف هست از بین بره خدایی اگه کتابارو بخونین همچی خیلی جذابتره و توصیفات تالکین خیلی باابهت تر و جذابترن نسبت ب چیزی که تو سریال ب تصویر کشیده شده، الان یه فصل از سریال تموم شد و کل فصلو با داستان تحریف شده و شخصیت پردازی بی جذبه از همه بدتر گالادریل و هارفوتها پر کردن که آخرش برسیم به اینکه کدوم یکی سائورونه خب ما طبق کتاب میدونستیم که سائورون کیه و بشکل اناتار میاد سراغ الفها و حلقه هارو میسازه و ماجراهاش کاملا با چیزی که تو سریال هست فرق داره و لازم نبود انقد داستانو تغییر بدن و کل مبنای فصل اولو بزارن رو اینکه ما حدس بزنیم سائورون کیه درحالیکه اگه طبق داستان اصلی پیش میرفتن و شخصیتارو همونجوری که هستن و با همون ابهت و توصیفات اصلیشون ب تصویر میکشیدن خیلی جذابتر میشد و اینهمه هم نظرات منفی و امتیازات پایین بوجود نمی اومد.. گالادریل بی عقل و بچه صفت، سائورون با رحم و عاشق، فارازون ترسو و بی عرضه، الفهایی که شبیه به الف نیستن مث انسانها رفتار میکنن، فمینیسم و برتری طلبی و ابرقهرمان ساختن از زنها که هیچ نیازی به مردا ندارن و دنیارو نجات میدن در کنار سطح دیالوگ ضعیف و بچگانه، امیدوارم واسه فصل دوم کلا روند سریالو تغییر بده و نویسنده هارو عوض کنه از اشتباهاتش درس بگیره و به کتابا پایبند باشه
بنظر من روند داستانی اوایل فصل خسته کننده بود و خیلی به داستان های یسری از شخصیت ها توجه نشده مثلا آخر فصل دیگه هیچ چیزی از دورف ها و بالدورگه چی بود اسمش نشون ندادن و به کل رفتن سراغ داستان هویت سائورون
از طرفی هم میتونیم حق بدیم که چون دنیای این سریال خیلی بزرگ و وسیعه و شخصیت های زیادی داره حق داشتن ک یکم روند رو کند نشون بدن و مقدمه چینی کنن اگر اینطور باشه باید حتما تو فصل ۲ این روند خسته کننده رو جبران کنن و قوی تر برگردن
و ی مشکل دیگه ای هم ک بود این بود ک سائورون رو آخرین لحظات نشون دادن و کلا رفت تا ۲ ۳ سال دیگه و مارو تو خماری گذاشت
درر کل اگر بخوایم کلی حساب کن سریال خیلی خفنی نبود خیلی بدم نبود متوسط رو به بالا بود چون خیلیا بیشتر میان به نکات منفیش اشاره میکنن و کسی به نکات مثبتش اشاره نمیکنه
بنظر من همونقدر ک نکات منفی داشت مثبتم داشت و نباید ناحق و از روی تعصب نظر بدیم
امیدوارم فصل های بعدی جبران کنن و پرقدرت برگردن چون واقعا حیفه ک سه گانه ی ارباب حلقه های به این خوبی و سری فیلم های هابیت به اون باکیفیتی بخاطر بد ساختن این سریال ک زمینه اصلی اون ها بود حدر بره
سریال خوبی بود در کل میشه گفت شیش از ده تمام زورشونو زدن که تو فصل اول بتونن بیننده رو با شخصیت ها و دنیا اشنا کنن حالا یه عده عقب مونده میان میگن اینجاش اضافه بود اونجاشو همه میدونن ای نادان ها شما کتاب خوندین میدونین کسایی که کتاب نخوندن هنوزم خیلی از داستانو نمیدونن تازه من هابیت و ارباب حلقه هارو دیدم قبلا که باعث شد بهتر بفهمم وگرنه کسی که اونارم ندیده براش سخته همون پیتر جکسون دهنش سرویس شده تا تونسته از رو کتابای این فیلم بسازه همین هم فکر میکنین اگه میتونستن فیلم بسازن نمیساختن ؟ فقط اسم ارباب حلقه ها برا فروش میلیاردی کافیه ولی چون داستانش خیلی زیادو پارت پارته مثل شاهنامه مجبور شدن سریال بسازن ولی اره ایرادای فمنیستی و نژاد پرستیش حاله من یکیو که بد کرد ولی سیاست امریکاست کاریش نمیشه کرد و به نظرم سریالو باید کسی میساخت که یه ذره علاقه داشته باشه به کارش نه امازونی که فقط میخواد سرویسشو تبلیغ کنه همین سریالو میتونستن پنج تا فصل بیست قسمتی بسازن که همه حال کنن ولی خب از اونجایی ارباب حلقه هاستو فقط اسمش برا فروش کافیه به خودشون زحمت ندادن