نقد و بررسی قسمت پنجم سریال House of the Dragon | پایان نیمفصل
قسمت پنجم سریال House of the Dragon با نام We Light The Way منتشر شد. نامی که شعار خاندان هایتاور میباشد.
قسمت پنجم سریال House of the Dragon را به نوعی میتوان پایان نیمفصل اول سریال دانست. چرا که از قسمت ششم پرش زمانی بزرگی در قصه رخ میدهد و گویا عصر جدیدی در سریال آغاز خواهد شد. بنابراین قسمت پنجم پایان قصه کوتاهی بود که از قسمت اول تا به اینجا تماشا کردیم و در واقع یک جمعبندی در مورد این دوران وستروس بود. حال آماده یک پرش زمانی بزرگ هستیم به دوران جدیدی که به نظر میرسد بسیار بوی جنگ میدهد.
در طول پنج قسمت ابتدایی، اکثر قسمتها درام بودند و به جز یکی دو مورد، صحنه اکشن و هیجانانگیز خاصی در آن ندیدیم. نکته مهم آنجاست که سریال در این پنج قسمت و روایت درام خود، وقت را تلف میکند و کارهای مهمی را انجام میدهد.
یکی از بزرگترین نقاط قوت سریال در طول این پنج قسمت فیلمنامه آن میباشد. فیلمنامه سریال به جز در مواردی، بسیار با کیفیت و دقیق بوده است. کافی است تنها برای مثال به روند افول پادشاه فکر کنید یا اگر آن را به یاد ندارید دوباره از ابتدا آن را مرور کنید.
ویسریس تارگرینی که در قسمت ابتدایی با قدرت در روی لرد کورلیس میایستاد و به او باج نمیداد، حال در قسمت پنجم با وضعیتی اسفناک همراه با حالت تهوع و انواع مشکلات به دریفتمارک میرود. حتی لرد کورلیس به استقبال او نمیآید و به گونهای پادشاه ویسریس تارگین التماس میکند که لینور ولاریون با رینیرا تارگرین ازدواج کند. این تنها نمونهای از کاری است که سریال در فیلمنامه خود در طول این پنج قسمت انجام داده است.
از همان نام عنوان قسمت شروع کنیم، We Light The Way یا ما راه را روشن میکنیم، شعار خاندان هایتاور میباشد.
دلیل نامگذاری این قسمت را میتوان به حضور نمادین و شیوه ورود آلیسنت هایتاور به مراسم عروسی رینیرا تارگرین و لینور ولاریون ربط داد. او هنگام سخنرانی پادشاه وارد مراسم میشود و صحبتهای او را قطع کرده و توجه همگان را به خود جلب میکند و نگاهها را از روی پادشاه برمیدارد.
نکته مهم دیگر، ورود او با لباسی به رنگ سبز است. این رنگ در خاندان هایتاور به نوعی اعلان جنگ است. او حتی رینیرا تارگرین را با لفظ دخترخوانده خطاب میکند که تا این لحظه بیسابقه بوده است. لفظی که توامان حس تحقیر و عدم قدرت را با خود دارد.
به نظر میرسد آلینست پس از پی بردن به عدم صداقت رینیرا با خود، حال کاملا تغییر کرده است و دیگر دوستی خاصی بین آنها وجود ندارد.
اتفاق دیگر، شخصیتپردازی رینیرا تارگرین است. جرج مارتین ثابت کرده است که در داستانهای او خوب و بد مطلق وجود ندارد. سفیدترین شخصیتها مثل دنریس تارگرین یا جان اسنو نیز گاهی اوقات اعمالی را انجام دادهاند که شاید مخاطب خیلی با آنها همراه نبوده است. در سریال House of the Dragon، رینیرا تارگرین در ابتدا دختر معصومی بود. اما رفته رفته به خصوص از قسمت چهارم وجوه جدیدی از شخصیت او در حال شکلگیری بود که منجر به ساخت شخصیتی چند وجهی شده است که البته در آینده باز هم باید بر روی آن کار شود.
در دیالوگ دو نفره او با کریستین کول کاملا مشخص است که رینیرا تارگرین یک جاهطلبی نسبی دارد. او حاضر نیست برای فرار از چیزی که ازدواج و زندگی اجباری میداند، از تخت آهنین صرف نظر کرده و با کریستین کول فرار کند. بلکه او ترجیح میدهد تخت آهنین را برای خود داشته باشد و به ازدواج اجباری تن بدهد اما پس از ازدواج علایق خود را دنبال کند. این قراری است که او با لینور ولاریون گذاشته است. البته که این ایده اولین بار توسط دیمون تارگرین در قسمت چهارم در درون رینیرا کاشته شد، که همین نیز حاکی از فیلمنامه دقیق سریال دارد.
مراسم عروسی رینیرا تارگرین و لینور ولاریون را میتوان از دو نظر اجرا و فیلمنامه بررسی کرد. در بخش اجرا، سریال درخشان عمل میکند. کارگردانی فوقالعاده که با کاتهای پیاپی، موسیقی آرامی که کمکم ریتمی تند به خود میگیرد و کاتهای درست به چهرههای شخصیتها، کاملا حس تنش و درگیری و تعلیق را در مخاطب زنده میکند.
در واقع مخاطب در حال تماشای یک مراسم عروسی آرام است که تشریفات آن یکی پس از دیگری انجام میشوند. اما کارگردان با استفاده از کاتهای سریع و موسیقی تنش ایجاد میکند. این موضوع تناقض بسیار جذابی را بین آرامش ذاتی مراسم عروسی و عمل تنشزای کارگردان ایجاد میکند، که بسیار عالی است.
اما در بخش فیلمنامه یک ایراد و سادهنگری بزرگ وجود دارد. آن هم شیوه کشف معشوق رینیرا تارگرین توسط جافری ( معشوق لینور ولاریون) میباشد.
او به لینور ولاریون میگوید که معشوق رینیرا را پیدا کرده است. میگوید از چهرهاش مشخص است. به نظر این شیوه روایت اصلا شبیه به چیزی که از دنیای نغمه یخ و آتش سراغ داریم نیست و جای کار بسیاری بیشتری داشت.
کمااینکه اگر کسی موضوع را نداند، چهره کریستین کول برای او نمایانگر موضوع خاصی نیست. او چهرهای سرد و نگران دارد همانطور که هر گارد سلطنتیای ممکن است داشته باشد. نگاههایی که او به رینیرا تارگرین میکند بسیار نامحسوستر از نگاههای دیمون تارگرین به او است. بنابراین در اینجا یا باید شیوه روایت تغییر میکرد و یا باید چیزی در رفتار شخصیت کریستین کول طراحی میشد که بسیار محسوستر باشد. اما این عروسی در اجرا یکی از بهترین سکانسهای سریال تا به اینجا است.
سریال حال با چالش بسیار بزرگ و سختی روبرو است، تغییر بازیگران. باید اقرار کرد که این تصمیم سازندگان ریسک بسیار بزرگی است و باید دید که آنها چگونه تلاش میکنند که از این چالش سربلند بیرون آیند.
مخاطب به مدت پنج قسمت شخصیتهای آلیسنت هایتاور و رینیرا تارگرین را با این بازیگران شناخته و به آنها عادت کرده است. حال تغییر ناگهانی آنها ممکن است باعث فاصله آنها با شخصیتها و سریال شود.
البته که به نظر میرسد سریال در ابتدا بازیگران نقش بزرگسالی را انتخاب کرده و بعد بر اساس شباهتهای ظاهری و شباهتهای در نوع بازی بازیگران پنج قسمت اول را انتخاب کردهاند. در واقع بازیگرانی که از قسمت ششم به سریال اضافه میشوند، آلیسنت و رینیرای اصلی هستند.
پنج قسمت اول سریال House of the Dragon پیشدرآمدی بر قصه اصلی آن است و داستان اصلی سریال هنوز حتی شروع هم نشده است. این پنج قسمت در واقع تنها چند صفحه از کتاب را شامل میشدند و به نظر میرسد هنوز راه درازی را در پیش داریم.
اما نکته بسیار مهم همانگونه که در ابتدا گفتیم این است که سریال در طول این پنج قسمت وقت خود را تلف نکرده است و به پرداخت شخصیتی و روابط بین کاراکترها پرداخته است و حال همه چیز آماده شروع عصر جدید وستروس است. عصری که رفته به رفته به رقص اژدهایان نزدیکتر میشود.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
سریال خیلی عالی داره پیش میره ولی نقطه ضعف اصلی این قسمت اصلا کسی نپرسید دلیل درگیری کریستون کول رو. کسی کاریش نداشت عروسی رو بهم زد اصلا انگار نه انگار یکی از از نزدیکان خاندان والرین رو وسط عروسی کشت.همینطور بعدش به راه خودش ادامه داد
سریال داره نابود میشه اخه خیلی صحنه های زشت و زننده ای داره ادم خجالت میکشه اون صحنه ها رو ببینه خاصا در کنار خانواده فاجعه هست این سریال . به نظرم سریال ارباب حلقه ها از این سریال بهتره واقعا سریال ارباب حلقه ها خیلی حرفه ای درست کردن هم از لحاظ کیفی و هم جلوه ها ویژه و هم داستان با تجربه ای که در سینما دارم بسیار حرفه ای ساخته شده
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣نظری بس خنده دار
وقتی میخای بدون هیچ دلیلی هیت بدی :
قسمت چهارمش از نظر منطقی بود بهتر بود تو این قسمت هم شناخته شدن کریستونکول به عنوان معشوق رینیرا هم اینکه بعد از دعوا کسی دستگیرش نکرد منطقی نبود
بعضیا میگن چرا سِر کریستن دستگیر نشد ، خب سوال خوبیه ولی بهتره برین تو یوتویوب تحلیل این قسمتو ببینین اونجا تئوری های خوبی دادن که مطمئنم سریال جوابشو قسمتای بعد میده .