نقد و بررسی فیلم Orphan: First Kill | ناتوان در تمام ابعاد
ساخته ترسناک جدید کمپانی پارامونت Orphan: First Kill نام دارد. این فیلم در واقع پیشدرآمدی بر فیلم Orphan محصول ۲۰۰۹ میباشد.
فیلم Orphan در زمان انتشار خود به شدت مورد تحسین و استقبال مخاطبین قرار گرفت. اثری که در ژانر و سبک خود فیلمی جدید با قصهای نو و بدیع، همراه با انواع اتفاقات و پیچشهای داستانی بود.
مخاطبین به قدری این فیلم را دوست داشتند که پافشاریهای زیادی برای دیدن دوباره قصهای از دنیای آن داشتند. این اتفاق ۱۳ سال بعد عملی شد و مخاطبین و طرفداران فیلم Orphan به خواسته خود رسیدند.
با توجه به روند اتفاقات در فیلم Orphan ۲۰۰۹ عملا ارائه و طرح قصهای در ادامه آن فیلم ممکن نبود. بنابراین سازندگان تصمیم گرفتند تا مثل مد این روزهای سینما و تلویزیون عمل کرده و به سراغ ساخت پیشدرآمدی از این فیلم بروند.
ساخت یک پیشدرآمد برای فیلمی مثل Orphan اصلا کار سادهای نبود. با توجه به قصه فیلم اصلی، سازندگان با چالش بسیار بزرگی برای حفظ جذابیت اثر خود، روبرو بودند.
دلیل این استدلال چیست؟ فیلم Orphan قصه و فیلمنامهای داشت که با غافلگیریهای زیاد و مهمی همراه بود که انصافا باید گفت بسیار خوب بر روی آن کار شده بود. حال ساخت یک پیشدرآمد برای آن فیلم که مخاطب به بزرگترین غافلگیری و برگ برنده آن واقف است، چالش بزرگی بود.
چالشی که میتوان گفت فیلم Orphan: First Kill را در دام خود گرفتار میکند و این فیلم خیلی موفق نیست تا از آن سربلند بیرون آید.
هشدار اسپویل!
داستان فیلم Orphan: First Kill به دو سال قبل از فیلم اصلی برمیگردد. جایی که استر یا بهتر است بگوییم لینا در تیمارستان روانی سارنه نگهداری میشود.
او با ترفندهایی که در اجرای آن نیز بحث وجود دارد، موفق به فرار از آن تیمارستان میشود. سپس او با جعل هویت خود را به جای استر، دختر بچه گم شدهای جا میزند که به مدت ۴ سال است که ناپدید شده و هیچ ردی از او وجود ندارد. او در واقع از این طریق میخواهد خود را با جعل هویت استر در یک خانواده آمریکایی جای کند.
سپس ما خانواده را میبینیم که شامل مادر با نام تریشا، پدر با نام الن و البته یک برادر به نام گانر میشود. کارآگاهی که مسئول پرونده گم شدن استر بوده ناگهان برای این خانواده خبر میآورد که ظاهرا فرزندشان پیدا شده است.
به هر طریقی لینا با نام جعلی استر موفق میشود وارد این خانواده شود. از لحظه ورود لینا به این خانه، به نظر میرسد فیلم دیگر برنامهای برای پیش بردن خود ندارد.
در فیلم Orphan اصلی مخاطب با خانوادهای طرف بود که در ابتدای امر به خوبی ساخته شده بودند و مخاطب توانایی برقراری ارتباط با تک تک آنها را داشت. تمام شخصیتهای قسمت اول به اندازه خود مهم بوده و در قصه تاثیر داشتند.
علاوه بر آن سوالات زیادی در ذهن مخاطب ایجاد شده بود که فیلم به اکثر آنها با روایتی درست و سرراست پاسخ داده و آنها را در خود حل میکند.
در Orphan: First Kill یک مشکل وجود داشت. مخاطب کاملا میدانست چه اتفاقی میافتد. ما میدانستیم لینا کیست. میدانستیم چه قصدی دارد و حتی پایان فیلم را میدانستیم. چون در فیلم Orphan اصلی بارها به سرنوشت این خانواده که گمان میشود استر را به سرپرستی گرفتهاند، اشاره میشود. بنابراین ما حتی میدانیم قصه با آتشسوزی و مرگ تمام افراد خانواده پایان مییابد.
پس در فیلم Orphan: First Kill برای مخاطب مهم نیست که چه اتفاقی میافتد چون همه چیز را میداند، بلکه مهم این موضوع میباشد که تمام این وقایع چگونه اتفاق میافتند. “چگونه” سوال بزرگی است که مخاطب در طول تماشای فیلم از خود دارد.
لزوما مشخص بودن “چه” در یک فیلم ویژگی منفی نیست. فیلمهای باکیفیت زیادی وجود دارند که در همان نمای ابتدایی خود، پلان پایانی را به مخاطب نشان میدهند اما بعد از تماشای فیلم مخاطب حسی سرشار از لذت را تجربه میکند. آثار آلفرد هیچکاک نیز در این دسته قرار میگیرند در برخی از آثار مهم هیچکاک، چیز مبهمی وجود ندارد و مخاطب فقط به پای تماشای چگونگی انجام اتفاقات مینشیند، مثل فیلم طناب و …
در Orphan: First Kill اما، فیلم از بیان و تصویر چگونگی خود عاجز است و در این امر موفق نیست. شاید Orphan: First Kill داستان خود را از قبل لو داده باشد، اما همین دانایی مخاطب نیز میتواند برای خلق دلهره و تعلیق مورد استفاده قرار بگیرد، البته که این اتفاق اصلا نمیافتد.
از آنجایی که فیلم چیزی در چنته برای غافلگیری مخاطب ندارد، تلاشهای بیهودهای در این زمینه انجام میدهد. در فیلمنامه لحظهای برای غافلگیری طراحی شده است که در آن مشخص میشود که استر در واقع هرگز ناپدید نشده بلکه مرده است. تریشا یعنی مادر او از این ماجرا خبر دارد، پس او کاملا میداند که لینا در حال نقش بازی کردن است. در واقع برادر استر واقعی در یک کشمکش خواهر خود را به قتل رسانده اما تریشا برای آنکه تنها فرزند باقیمانده خود را از دست ندهد بر روی این ماجرا سرپوش گذاشته و جسد استر را ناپدید میکند و ادعا میکند که او گم شده است.
او همه چیز را برای لینا (استر جعلی) تعریف میکند و او را تهدید میکند که اگر کسی بویی از این ماجرا ببرد او دوباره به تیمارستان سارنه بازخواهدگشت.
این در واقع بزرگترین غافلگیری موجود در فیلمنامه میباشد که برای نگه داشتن مخاطب تا پایان فیلم استفاده شده است. اما این غافلگیری نه تنها کمکی به فیلم نمیکند بلکه بدتر به او ضربه میزند.
اگر این غافلگیری وجود نداشت حداقل شاید فیلم موفق میشد با ایجاد یک سمپاتی نسبی با این خانواده، مخاطب را نگران آنها کند و نوعی تعلیق و دلهره در او ایجاد کند. کاری که Orphan اصلی به شکل بسیار خوبی در انجام آن موفق بود. اما این حرکت به ظاهر هوشمندانه باعث میشود که فیلم بعد از آن سکانس به طور کامل از دست برود.
حال ما با یک فیلمنامه مواجه هستیم که طرف خود را مشخص نمیکند. آیا فیلمنامه طرف مادر و پسری است که قتل فرزند کوچک خود را پنهان کردهاند، یا طرف یک بیمار روانی که به وحشیانهترین حالت ممکن قربانی میگیرد. این سردرگمی موجود در فیلمنامه فیلم را از بین میبرد و باعث میشود تا مخاطب در هوا معلق باشد.
ما با فیلمنامه و قصهای روبرو هستیم که دو طرف آن تاریکی و جنایت است. این موضوع به طور کامل دلهره و ترس فیلم را از بین میبرد. هنگامی که مخاطب نگران کاراکتری نباشد، نمیتوان در او دلهره به وجود آورد و در این شرایط مخاطب به کدام کاراکتر دل خوش کند؟ بنابراین فیلم در زمینه ساخت دلهره نیز شکست میخورد. سکانسهای مربوط به بستری شدن دنی در بیمارستان در Orphan اصلی را به یاد آورید. تعلیق و دلهره موجود در آن کجا و این کجا.
میتوان گفت فیلم خودش را قربانی میکند. قربانی قرار دادن یک غافلگیری در قصه خود که به شدت به ضرر فیلم تمام میشود.
در پایان فیلم و در اوج تمام جنگ و جدلها، مخاطب میتواند خود را کنار کشیده و به راحتی پاپکورن بخورد بدون آنکه لحظهای چیزی برای او اهمیت داشته باشد. دو شیطان به تور یکدیگر خوردهاند و میتوانند یکدیگر را نابود کنند. بنابراین فیلمنامه فیلم تبدیل به یک فیلمنامه یکنواخت و بدون فراز و فرود خاصی میشود.
مسئله دیگری که در بحث شخصیتپردازی فیلم Orphan: First Kill بسیار عجیب و قابل بحث میباشد رفتارهای تریشا و گانر است. ما میدانیم که گانر در نوعی دعوای خواهر و برادری استر واقعی را کشته است و مادرش صرفا برای محافظت و از دست ندادن او این موضوع را پنهان کرده است.
اما آنها به قدری آسان و با آسودگی آدم میکشند یا از کشتن صحبت میکنند که باعث تعجب است. آنها به گونهای بدون هیچ ترسی خود را با یک بیمار روانی قاتل سرشاخ میکنند که گویی حداقل نصف عمرشان را آدمکش سرویسهای مخفی بودهاند. شیوه شخصیتپردازی این دو کاراکتر خندهدار است.
باید دوباره اشاره کرد که کاش فیلم اصلا به سمت غافلگیر کردن مخاطب نمیرفت. حداقل در این صورت میتوانست ما را نگران خانواده بیچاره و بخت برگشته از همه جا بیخبر بکند.
فیلم Orphan: First Kill نسبت به نسخه اصلی خود بسیار ضعیفتر عمل میکند. در این فیلم مثل Orphan ۲۰۰۹ خبری از ساخت خانواده، پختگی روابط، فراز و فرودهای فیلمنامه، ایجاد دلهره و حتی بازیهای خوب نیست.
فیلم Orphan: First Kill اثری است که از هر زاویهای از دست رفته است. اثری بدون لحظهای درگیر کردن مخاطب، بدون دلهره و بدون هر آن چیزی که در نسخه اصلی آن وجود داشت.
کاش شخصی پیشنهاد ساخت پیشدرآمدی عقبتر از اینها را به سازندگان میداد. ساخت پیشدرآمدی درباره کودکی واقعی یا نوجوانی لینا، که میتوانست بسیار جذابتر باشد. البته که همین پیشدرآمد نیز با رعایت نکاتی میتوانست به فیلم بسیار بهتری منجر شود اما در نهایت به اثری کاملا خنثی تبدیل شده است.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
حتما ببینید فوق العاده است … نسخه اولشم عالیه …