مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا
مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا
مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا
مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا

مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss

رضا رحیمی
۲۰:۴۲ ۱۳۹۲/۰۴/۱۳
مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا

تعریف شما از یک قهرمان چیست ؟! جز این است که یک قهرمان باید تعامل بیشتری با محوریت داستان داشته باشد. یا باید در دل شما جا باز کند و کاری کند که شما خود را جای او گذاشته و او را بخشی از وجود خود ببینید. تعریف هر کس از قهرمان، چیزی است که در باورهایش معنا شده، چیزی که خواسته های غیرمعمول وی در دنیای واقعی را در دنیای مجازی محقق می سازد. ناممکن ها را ممکن می کند. این کاریست که یک قهرمان می کند.

 

برای فهم بهتر ابتدا تعریف اجمالی از قهرمان و ضدقهرمان میکنم:

قهرمان: همانطور که اشاره نمودم قهرمان برای هر شخص طور خاصی معنا شده است. ممکن است در مطالبی به کلمه پروتاگونیست برخورد کرده باشید. پروتاگونیست همان قهرمان داستان ماست. کسی که در برابر شر ایستاده و مفاهیم خیر و شر، مقاومت و فداکاری را در وجود مریدانش نهادینه می کند. نظیر قهرمان سری Metal Gear Solid و چهارمین شخصیت برتر( طبق آمار گینس)، یعنی Solid Snake ! اما این مقاله بیوگرافی پدر ژنتیکی سالید اسنیک است، بیگ باس …

ضدقهرمان: تعریف ما از ضدقهرمان، همان تعریف کلیشه ای و تکرار مکررات گذشته نیست، ضدقهرمان یعنی شر، خیانت، کسی که در برابر قهرمان ایستاده و تمامی معیارهای قهرمان شما را زیر پا میگذارد. البته گاهی اوقات این ضدقهرمان ها هستند که در محبوبیت از قهرمانان پیش می گیرند. ضدقهرمان را آنتاگونیست نیز می نامند. آنتاگونیست هایی نظیر آلبرت وسکر، جوکر و واس را می توان جزو محبوب ترین ها نام برد. فراموش نشود، ضد قهرمان محبوب MGS، بیگ باس نیز جزوی از جرگه ی آنتاگونیست های محبوب است.

مار می خرامد !

در زیر به صورت خلاصه ویژگی های اسنیک را نوشته و در ادامه به بررسی زندگینامه و ماموریت های وی میپردازیم.

Big Boss MGS4

القاب: Snake,Big Boss,Nake*d Snake,Punished Snake,The Legendary Soldier,The One-Eyed Man,Legendary Mercenary,Saladin

نام واقعی: نام واقعی وی John Doe(در زبان انگلیسی به افراد مذکر ناشناس این نام را نسبت داده و به افراد ناشناس مونث Jane Doe می گویند!) بوده است. همچنین به عنوان جک نیز شناخته می شود.

خالق:هیدئو کوجیما

 

طراح: یوجی شینکاوا

ملیت:آمریکایی

صداپیشگان:دیوید هیتر(نسخه های MGS3, MPO, MPW)-ریچارد دویل(MGS4)-کیفرساترلند(MGSV)

سال تولد:۱۹۳۵

مرگ: در سال ۲۰۱۴ و در قبرستان آرلینگتون، ایالت ویرجینا، ایالات متحده آمریکا و در کنار قبر The Boss و در آغوش فرزندش سالید اسنیک

وی در زمان مرگش ۷۹ ساله بود.

رنگ چشم:آبی

رنگ مو:قهوه ای

قد:۱۸۰ سانتی متر در سال ۱۹۹۹-۱۹۲ سانتی متر در سال ۲۰۰۵

وزن:۸۹ کیلوگرم

پس از معرفی اجمالی حال نوبت توضیحات بیشتر پیرامون وی فرارسیده است.

وی در ابتدا یک نظامی بوده است و در انتها به فرمانده مزدوران بدل می شود. مزدوری که چیزی جز اهداف مستبدانه خود را نمی دید و این موجبات دشمنی پدر و پسر را فراهم آورد. بیگ باس در سال ۱۹۳۵ و در آمریکا به دنیا آمد. از فعالیت های مهم وی میتوان راه اندازی گروه Fox Hound، ارتش بی مرز و خدمت در دولت برای مدت کوتاهی را  نام برد. بیگ باس ارتش مزدوران خود را در آفریقای جنوبی و زنزیبار راه اندازی نمود.

جان در سالهای اولیه خدمت خود به عنوان جک شناخته میشد. حرفه کاری جک و آغاز نخستین فعالیت های نظامی وی به سال ۱۹۵۰ باز میگردد. وی به عنوان یک نوجوان در جنگ با کره به برتس سبز پیوست. در طول تصدی خود، وی شاگرد The Boss گردید. در این زمان، باس به وی مهارتهای نظامی را آموخت. برایش مادری کرد. به وی آموخت چگونه در شرایط سخت و دشوار زنده بماند. چگونه با انسانهای نادان و دانا برخورد کند. در این زمان بود که وی برای اولین بار یک مار را خورد ! از آن پس وی را اسنیک نامیدند.

[تصویر:  q7171_big_boss_snake_metal.jpg]

در سال ۱۹۵۴، جک درگیر پروژه اولین بمب هیدروژنی ساخته شده گردید. در عین حال وی برخلاف بسیاری از دوستان خود که بر اثر سرطان تیروئید و سرطان خون مبتلا شده و وبلافاصله ازبین رفتند، سالم ماند ! همه کسانی که در معرض تابش قرار گرفتند از بین رفتند اما بیگ باس سالم ماند و علائم خطری در وی یافت نشد. البته وی بعدها اعتراف کرد که قرار گرفتن در معرض اشعه مشکلاتی را برایش ایجاد نموده است. یکی از این مشکلات این بود که وی دیگر به صورت طبیعی قادر به تولید مثل نبود !

در مدتی که جک تحت سرپرستی باس بود اطلاعات بسیاری را پیرامون مبارزه با اسلحه، دست خالی، بقا، جاسوسی، تخریب، روانشناسی و زبان های خارجه(نظیر روسی) کسب نمود. وی همچنین مهارت جنگ شهری و نفوذ به را از باس آموخت. آن دو با همکاری هم CQC را گسترش داند. باس و جک در سال ۱۹۵۹ از هم جدا و هریک راه جداگانه ای را درپیش گرفتند.

پیش از ورود آمریکا به جنگ ویتنام، اسنیک در کنار پایتون به یک ماموریت مخفیانه فرستاده شد. او بعداً اظهار داشت که پایتون در میدان نبرد بسیار با جذبه رفتار میکند و میشود به وی تکیه کرد !

در اواخر سال ۱۹۶۴ بود که وی به پاس زحماتش مدال افتخار دریافت کرد و بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۴ به گروه Fox تحت سرپرستی Major Zero پیوست. اکنون نوبت بررسی نخستین ماموریت مهم وی یعنی Operation Snake Eater فرارسیده است. ماموریتی که آغازگر تمام وقایع فرانچایز Metal Gear Solid بود.

عملیاتSnake Eater

در تاریخ ۲۴ آگوست سال ۱۹۶۴ وی ماموریت مهمی را از سوی Zero دریافت کرد. ماموریت نجات دانشمند روسی اسیر شده یعنی  نیکولای اسپانوویچ سوکولوف. این عملیات را عملیات فضیلت نیز نامیده اند. جک در آن زمان جزوی از گروه C.I.A گروه فاکس محسوب می شد. اسنیک به طور مخفیانه و با اسم رمز Nake*d Snake به خاک روسیه و منطقه ای به نام Tselinoyarsk نفوذ میکند. دلیل حضور نیکلای سوکولوف در آنجا این بود که وی قبل از آن در آمریکا زندگی می کرد اما زمانی که آمریکا به معاهده ای برای خروج موشکهای روسی از کوبا تن داد، به کشورش روسیه بازگشت. منطقه تحت نظر جاسوس های K.G.B قرار داشت. با این حال اسنیک موفق شد تا با نیکولای ارتباط برقرار کرده و او را به منطقه ای امن مشایعت کند. نیکولای راجع به برنامه های آتی کسانی که وی را دزدیده بودند به اسنیک اطلاعاتی را داد. وی گفت آنان او را مجبور به ساخت Shagohod کرده اند که منجر به پیروزی روسیه در جنگ سرد با آمریکا می شود. با این حال در راه سورپرایز بزرگی رخ داد و ماموریت شکست خورد ! این غافلگیری حضور مربی اسنیک، The Boss در منطقه بود. وی به همراه کلنل یوگنی بوریسوویچ ولگین مانع نجات نیکولای توسط اسنیک شد. اسنیک با دیدن باس به شدت شوکه شد ! باس… او…اینجا ؟!

ولگین از باس میخواهد که نیکولای را بازگردانده و اسنیک را بکشد؛ چرا که از نقشه های آنان با خبر شده بود. باس در پی این دستور با اسنیک مبارزه میکند و دست وی را میشکند. سپس او را از بالای پل به پایین پرتاب میکند. بین باس و اسنیک رابطه عمیقی وجود داشت. باس تنها وانمود کرد که اسنیک را کشته است، اما حقیقت چیز دیگری بود.

پس از آن ولگین و باس با هلیکوپتری منطقه را ترک کرده و ولگین سعی میکند با کلاهکی که در اختیار داشت مرکز تحقیقاتی نیکولای را نابود کند که آسلات مانع آن می شود.

پس از شکست ماموریت اسنیک تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفته تا نیروی از دست رفته خود را بازیابی کند. پس از گذشت مدتی هلیکوپتر آمریکایی که اسنیک را مخفیانه به خاک روسیه آورده بود توسط دولت روسیه شناسایی شد. در پی این واقعه دولت روسیه به دولت آمریکا اولیماتوم داده و اعلام میکند که تا مدتی دیگر علیه آمریکا اعلان جنگ خواهد کرد.

پس از آن بود که اسنیک بار دیگر به روسیه نفوذ کرد. اما این بار نه برای نجات نیکولای، بلکه برای کشتن The Boss، مربی او ! پس از شکست ماموریت قبلی آنان باس را یک خیانتکار دانستند. این بار ماموریت با اسم رمز Snake Eater آغاز شد. ا اینکه اسنیک هنوز از شکست قبلی سرافکنده بود و به طور کامل بهبود نیافته بود، اما بار دیگر بوسیله یک هواپیمای بدون سرنشین به منطقه بازگشت. او میبایست شخصی به نام آدام را پیدا میکرد که به عنوان رابط K.G.B شناخته می شد. اما به جای آدام وی با شخصی به نام ایوا برخورد کرد. ایوا از مکان نگهداری نیکولای آگاهی داشت. ایوا خود را مامور فاکس و رابط K.G.B معرفی میکند و همچنین به اسنیک می گوید که معشوقه ی نیکولای است و می تواند در اتمام ماموریت یاور اسنیک باشد !

حقیقت چیز دیگری بود؛ ایوا جاسوس یک گروه چینی  با نام The philosophers بود که وظیفه داشت philosophers Legacy را برای آن گروه ببرد.( به عنوان یک توضیح مختصر در رابطه با philosophers Legacy میتوان گفت که روسیه، چین و آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم مقادیر زیادی پول را فراهم می آورند اما این سه کشور نمیتوانند به همکاری با هم ادامه داده و این پول نصیب روسیه می شود.)

اسنیک در این مأموریت مجبور بود با گروهی از شاگردان باس با نام یگان کبرا مبارزه کند. همچنین او باید خود را شبیه به سرگرد رایکو در می‌آورد تا بتواند وارد تشکیلات گرازونیج گرد شده و نیکولای را نجات داده و Shagohod را نابود سازد. اما نقشه او با مداخله سرهنگ ولگین که دست او را به راحتی خوانده بود، با شکست مواجه شد و اسنیک اسیر شد. بعد از شکنجه شدن در بند اسارت، مورد بازجویی قرار گرفت. در یکی از این بازجویی ها ایوا نیز حضور داشت. سرگرد آسلات به هویت وی شک کرده و قضاوت را بر عهده تفنگ گذاشت( این یک نوع بازی و شکنجه روحی قدیمی است که تفنگی را پر میکنند و به سوی طرف شلیک می کنند. البته تنها چند تیر درون اسلحه قرار می دهند تا به راست گویی طرف مقابل پی ببرند. در عنوان COD:Black Ops نیز این حرکت را به طور متفاوتی شاهد هستیم). پس از اینکه آسلات تفنگ را پر کرده و شلیک میکند، اسنیک برای نجات ایوا تنه ای به آسلات میزند و تیر از تفنگ خارج شده و پس از برخورد با چشم اسنیک وی را کور میکند.

اسنیک به کمک قرص شبیه ساز مرگ موفق به فرار میشود اما آسلات که ردیابی را روی بدن اسنیک کار گذاشته بود از راه رسیده و مانع او میشود. اسنیک نیز برای خلاصی از دست آسلات خود را از روی پل مرتفعی به درون آب می اندازد و پس از سقوط در آب با تمام دشمنان مقتولش دیدار می کند ! پس از آن وی با کمک ایوا خود را به ولگین رسانده و در مبارزه ای وی و Shagohod را نابود میکند. ولگین پیش از مرگش هدف خود را بدست آوردن philosophers Legacy عنوان میکند.

پس از شکست نقشه های ولگین باس، مقابل اسنیک قرار میگیرد. رو به رو شدن این دو یکی از بهترین صحنه ها و دراماتیک ترین صحنه های دنیای گیم را رقم میزند.

باس:  در اتنها یک باس میتواند باشد، یا یک اسنیک …

در دشت گلها، اسنیک و باس مقابل هم قرار میگیرند. در کمال ناباوری اسنیک موفق به کشتن باس میشود. باس تلاش نکرد اسنیک را بکشد، چرا که برای جلوگیری از جنگ بین روسیه و آمریکا مرگ وی لازم بود. اسنیک پی میبرد که تمام این اتفاقات زیر سر دولت آمریکا بوده. در نهایت این خفت بود که نصیب باس شد و اسنیک قهرمان ملی شناخته شد. بعدها مشخص شد که مامور آدام، آسلات بوده و philosophers Legacy ـی که ایوا آن را ربوده بود جعلی بوده و philosophers Legacy حقیقی در دستان دولت آمریکا بود. همه اینها به لطف فداکاری باس محقق شده بود. بدون شک وفادارترین شخص در Patriots باس بود، اما این او بود که خیانتکار شناخته شد. اسنیک وقتی تمامی این ماجراها را فهمید و متوجه شد که ناخواسته بازیچه دست دولت شده بود از کارش متنفر شد. این باعث شد اسنیک از کار خود در فاکس کناره گیری کرده و گروه قدرتمندی به نام Fox Hound را در سال ۱۹۷۱ و در Outer Heaven  آفریقای جنوبی تشکیل دهد. اسنیک خود را آماده میکرد…شورش…

[تصویر:  m4837_solidsnakenewvoice_6.jpg]

وقایعPeace Walker

ده سال پس از وقایه Snake Eater و در تاریخ ۴ نوامبر سال ۱۹۷۴ اسنیک به کشور خود پشت کرده و در کلمبیا گروهی را تحت عنوان “ارتش بی مرز” ایجاد میکند. در این زمان دو نفر به ملاقات اسنیک آمده و از وی درخواست میکنند که به کشورشان صلح را برگرداند. آن دوکس پاز اورتگا آندراده و رامون گالوز منا بودند. پس از بحران موشکی کوبا، آمریکای لاتین محل توازن قدرت در شرق و غرب محسوب میشد. در این بین کاستاریکا نیز توانسته بود به صلح نسبی دست پیدا کند.

پاز و گالوز از اسنیک خواستار این بودند که وی به کاستاریکا برود و فعالیت های مشکوکی که در آن جا رخ می دهد را بررسی کند. گفته میشود که گالوز خود جاسوس K.G.B بود. حقیقت این بود که آمریکا قصد داشت پل میانه آمریکای شمالی و جنوبی رو بدست بیره ولی روسیه و K.G.B مخالف آن بودند. اسنیک درخواست آنان را رد میکند اما میلر از او میخواهد که آن درخواست را بپذیرد. گالوز به اسنیک قول یک پایگاه نظامی ثابت را داده بود. میلر(کازوهیرا میلر بهترین دوست بیگ باس بود و وظیفه تنظیم قراردادهای نظامی آنان را داشت، وی همچنین استاد سالید اسنیک نیز بود.) با پافشاری خود اسنیک را راضی کرد. اما چیزی که اسنیک را راضی کرد پایگاه نظامی وعده داده شده و سخنان میلر نبود، همه چیز به نوارکاستی بر میگشت که گالوز برای اسنیک پخش کرده بود. این نوار در قلب نیروهای مرموز کاستاریکا ضبط شده بود. صدایی که در نوار کاست به گوش می رسید : صدای باس بود ! اسنیک تنها به خاطر باس این ماموریت را پذیرفت. شاید بتواند از کابوس ها و عذاب وجدانش رهایی یابد.

درنهایت اسنیک به ماموریت اعزام می شود و در این بحبوحه متوجه میشود که این نظامین ثروت زیادی را دارند و بمبهای اتمی نیز در منطقه حضور داشته و قضیه بسیار پیچیده تر از این حرفهاست. گالوز در رابطه با رابط خود در کاستاریکا اطلاعاتی را میدهد. رابط وی در گروهی آزادی خواه مستقر در کاستاریکا حضور داشت. اسنیک پس از جست و جوی بسیار این گروه را یافته و آنان را آزاد میکند. اسنیک در رابطه با رابط گالوز از آنان میپرسد و متوجه میشود که وی کشته شده و اکنون همه کاره دختر وی، آماندا می باشد. پسر بچه ای نیز در میان آزادی خواهان بود که توجه اسنیک را به خود جلب میکند. در حینی که اسنیک از مدارک و شواهد موجود عکس برداری میکند آن پسربچه(چیکو) به وی میگوید: این دوربینه خودته ؟ تو عکاسی ؟ اسنیک به وی پاسخ می دهد: آره ! من از پرونده های جنگی عکس میگیرم. چیکو به اسنیک میگوید: دوربینت خیلی شبیه دوربین چگوواراست ! من دوست دارم وقتی بزرگ شدم مثل اون بشم !

اسنیک به راه خود ادامه میده و در این بین متوجه صحبت دو نفر میشود. آن دو کلدمن( رئیس گروه نظامی کاستاریکا، گقته شده است که کوجیما وی را از روی شخصیت اوباما الهام گرفته است !) و Huey Emmerich بودند. Huey یک دانشمند فلج بود که توسط کلدمن گروگان گرفته شده بود. در این بین کلدمن به Huey میگوید که اکثر کشورها دارای بمب اتم هستند و سر ما نباید بی کلاه بماند. او Huey را وادار به ساخت یک متال گیر کرده بود. اساس کار متال گیر آن بود که اگر کشوری از بمب اتم استفاده کند، متال گیر به طور خودکار پاسخ آن کشور را با یک بمب اتم میدهد. این از نظر کلدمن باعث برقراری صلح در جهان میشد ! وی معتقد بود با اینکار دیگر کشوری هوس جنگ اتمی به سرش نمیزند ! هدف اصلی کلدمن آن بود که یک بمب اتم به سمت آمریکا پرتاب کند تا پاسخ آن را دیده و بدین طریق از صحت کاربرد متال گیر اطمینان حاصل کند ! وی قصد داشت با تغییر کد پرتاب، کشور پرتاب کننده را روسیه جا بزند و موجبات جنگ روسیه و آمریکا را فراهم نماید !

پس از آن اسنیک با کمک Huey در صدد نابودی متال گیر برآمدند. در این بین اسنیک با دکتر استرینج لاو روبرو شد، کسی که ژنهای باس را در یک ربات خطرناک احیا کرده بود تا بدین ترتیب به باس جانی دوباره ببخشد. اسنیک با اینکه میداند باید با این ربات مبارزه کند اما علاقه اش به باس مانع آن میشود. استرنج لاو به او میگوید که پس از این همه مدت چطور توانسته باس را فراموش کند ؟ اسنیک نیز به وی پاسخ میدهد که مجبور بوده است باس را بکشد. پس از صحبت با میلر وی متقاعد میشود که این تنها یک ربات است و باس خود را در ده سال پیش فدا کرده است. اسنیک سعی در نابودی پروژه دارد ولی کلدمن مانع وی میشود. وی میخواهد متال گیر را آماده پرتاب بمب به آمریکا کند و این دقیقاً همزمان با مذاکرات صلح آمیز روسیه و آمریکا اتفاق می افتد ! در آن لحظه همه معادلات کلدمن با حضور گالوز به هم میریزد. وی خود را مامور ارشد K.G.B معرفی می کند و به کلدمن میگوید ما قصد داریم بمبی را به کوبا شلیک کنیم تا تمام دنیا بر علیه آمریکا برخیزند ! چرا که کوبا متحد روسیه بوده و با این اقدام K.G.B همگان آمریکا را به چشم یک تروریست میبینند ! بله بار دیگر این اسنیک بود که بازیچه دست این گروه خطرناک شد و گالوز تنها از اسنیک برای یافتن متال گیر و مبارزه با شورشیان استفاده کرد.

[تصویر:  p8113_640pxBigboss.jpg]

اسنیک از طریق میلر با رئیس جمهور آمریکا تماس میگیرد و به آنان میگوید که هشدارهایی که  مبنی بر حمله روسیه به آمریکا هستند حقیقت نداشته و یک حقه برای ایجاد جنگ و از بین بردن صلح هستند. رئیس جمهور از اسنیک میخواهد که ثابت کند که وی بیگ باس است ! اسنیک میگوید: در مراسم اعطای لقب بیگ باس به من شما هم حضور داشتید و من به ماموران روسی دست ندادم چون افتخارم را به آمریکا مدیون بودم ! پس از آن رئیس جمهور پیام عمومی مبنی بر دروغین بودن هشدارهای جنگی اعلام میکند. تنها مانع بیگ باس، ربات باس است. زمانی که وی آماده نابودی آن میشود حافظه باس برگشته و برای محافظت از میهن پرستان و کشورش خود را غرق میکند.

بدین ترتیب ماموریت به پایان میرسد. مرور سخنان پایانی اسنیک به کاز خالی از لطف نیست:

همه دنیا به دنبال شکار ما هستند و این از امروز آغاز میشود. سربازان را فرا بخوان ! ما هیچ ملیت، فلسفه و حتی ایدئولوژی نداریم؛ ما به جایی می رویم که به آن تعلق و نیاز داشته باشیم ! جنگیدن ما برای دولت ها نیست، برای اهداف خودمان است ! و ما هیچ دلیلی برای جنگیدن نداریم ! ما می جنگیم چون نیازمند آن  هستیم ! ما سربازان بدون مرزیم !هر کاری از دست ما بر می آید ! این موضوع به زمان جریان داشته وابسته ـست ! ما خدمات خودمان را می فروشیم ! شاید جنایتکار بشویم ! انقلابی بشویم و حتی شاید تروریست بشویم ! اینطوری شاید به جهنم بریم ! اما، چه جایی بهتر از جهنم برای ما سراغ داری ؟

حادثه Les Enfants Terribles | سه فرزند وحشتناک !
به طور بسیار مختصر در این رابطه میتوان گفت زمانی که اسنیک در طول وقایع Ground Zeroes و پس از وقایع Peace Walker وارد کمای نه ساله میشود، فرمانده اسبق وی، Zero ژنهای اسنیک را در رحم ایوا(بیگ ماما) قرار میدهد تا بدین طریق سربازان ژنتیکی بیگ باس را پدید آورد. او میدانست که بیگ باس بازیچه دست آنان نخواهد شد و آنان به سربازان قدرتمندی نظیر وی نیاز داشتند، بنابراین این اقدام را انجام داد. در طول این مدت سه فرزند کلون به دنیا آمدند. سالید اسنیک که شباهت زیادی به پدرش داشت و ژنهای پست اسنیک به وی رسیده بود. لیکوئید اسنیک که ژنهای والای بیگ باس به وی رسیده بود( در حقیقت این دو برادر عکس این فکر میکردند و این منشا درگیری های آنان بود.) و سالیدوس اسنیک که کلون کاملی از پدر خود بود و تنها تفاوت وی با بیگ باس در کور بودن چشم چپ وی خلاصه میشد. بیش از این به این موضوع نمیپردازیم چرا که این حادثه را در بیوگرافی سالید اسنیک ذکر خواهیم کرد.
پایان کار !
در سکانس انتهایی MGS4 زمانی که سالید اسنیک قصد خودکشی داشت اسنیک حاضر میشود و مانع این کار میگردد. سالید با دیدن پدرش شوکه میشود  چرا که ۱۵ سال قبل و در حادثه زنزیبار(MGS2) اسنیک را با شعله افکن کشته بود. اسنیک تمامی ناگفته ها را برای پسرش بازگو میکند.( این موارد در بیوگرافی سالید اسنیک گفته خواهند شد)در نهایت اسنیک پس از احترام نظامی به قبر باس و کشیدن آخرین سیگار زندگی اش در آغوش فرزند خود مرد ! او مرد و تمامی آثار بر جای مانده از وی نیز با وی مرد و این پایان کار میهن پرستان بود( میهن پرستان ۵ هوش مصنوعی بودند که نام روسای جمهوری آمریکا را یدک میکشیدند:آبراهام لینکن، تئودور روزولت، جرج واشنگتن، توماس جفرسون و جان دو که همان اسنیک بود) …
(برخی از دوستان ادعا میکنند که اسنیک بیگ باس نیست ولی حرفشون اشتباهه چون اگه به تریلر E3 هم دقت کنن نوشته میشه:Snake Is Back ! ممنون.)
[تصویر:  n5274_2009030121181533Big_.jpg]

 

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا
مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا
مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا
مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا
مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا
مقاله :مار میهن پرست | بیوگرافی آنتاگونیست محبوب فرانچایز متال گیر سولید : Big Boss - گیمفا