رتبهبندی بازیهای Resident Evil از دید داستان
فرنچایز Resident Evil در طول سالها، نسخههای متعددی را به خود دیده است. در این مقاله به رتبهبندی بهترین بازیهای این مجموعه از نظر داستان خواهیم پرداخت.
برای بیش از ۲۵ سال، فرنچایز Resident Evil، درخشانترین نام در ژانر ترسناک در دنیای بازیهای رایانهای بوده است؛ مجموعه بازیهایی که لحظات هیجانانگیز، ترسناک و دلهرهآور بسیاری را برای بازیکنان رقم زدهاند. این در حالیست که اسطورهشناسی این عنوان نیز به دلیل پیچیده و مرموز بودن آن، همواره مورد توجه اهالی صنعت گیمینگ قرار داشته است. با اینکه این مجموعه بازیها، گاهی عناوین معمولی و فراموششونده را به خود دیدهاند، اما تجربه ثابت کرده است که هر نسخه از سری بازیهای Resident Evil، پتانسیل تبدیل شدن به یک بازی انقلابی در ژانر وحشت را دارد. این جمله به معنای عدم وجود عناوین بسیار بد در این مجموعه نیست. از سوی دیگر، داستان Resident Evil و نحوهی ارتباط نسخههای مختلف این مجموعه، به گونهای بوده است که شما برای درک همهی ابعاد آن، احتمالا به سادگی دچار آشفتگی ذهنی میشوید. اگر از ترتیب وقایع زمانی داستان این فرنچایز آگاه نباشید، ممکن است درک داستان آن برای شما عملا به یک موضوع غیر ممکن تبدیل شود. در این مقاله تلاش میشود تا به گونهی ساده و سرراست، به داستان این فرنچایز محبوب پرداخته شود. پیش از پرداختن به موضوع اصلی، بهتر است این نکات را مد نظر داشته باشید:
- این فهرست، فقط به مجموعه بازیهای Resident Evil میپردازد. این جمله بدان معناست که سریالها، فیلمها و دیگر عناوینی که خارج از مدیوم گیمینگ در ارتباط با این فرنچایز ساخته شدهاند، جایی در این لیست ندارند
- از آنجایی که ترتیب بازیهای رسمی و شمارهدار Resident Evil میتواند گیجکننده باشد، در این مقاله از ذکر نام برخی نسخههای این فرنچایز مانند Resident Evil Survivor 2 و Umbrella Corps چشمپوشی شده است
- در این مقاله به داستان هر نسخه از فرنچایز Resident Evil به صورت جداگانه پرداخته شده و ویژگیهای مثبت و منفی آن فارغ از تاثیری که بر نسخههای دیگر داشته، در نظر گرفته شده؛ لذا مسائل جانبی تاثیری روی رنکینگ نهایی نداشته و کیفیت داستان هر بازی به صورت مستقل مورد بررسی قرار گرفته است
- نسخههایی که بعدها ریمستر و بازسازی شدهاند، در مجموع یک بازی در نظر گرفته شدهاند. با اینکه برخی از این بازسازیها و ریمسترها، داستان نسخهی اورجینال را تغییر داده و یا آن را بسط دادهاند، اما حقیقت این است که وسعت این تغییرات به اندازه ای نبوده که روی رتبهبندی نهایی تاثیرگذار باشد
با در نظر گرفتن این موارد، در ادامه به رتبهبندی بهترین بازیهای فرنچایز Resident Evil از نقطهنظر داستان خواهیم پرداخت.
۱۸. Resident Evil: The Umbrella Chronicles
این بازی، یکی از آن جمله عناوینی است که میتوانست در این لیست جایی نداشته باشد. حقیقت این است که از چهار سناریوی اصلی این بازی شوتر، سه تای آنها به شرح مجدد نسخههای قبلی فرنچایز Resident Evil میپردازند. در تنها سناریوی اورجینال این بازی، کریس ردفیلد (Chris Redfield)، جیل ولنتاین (Jill Valentine) و آلبرت وسکر (Albert Wesker)، اقدام به براندازی یکی از شعبههای مخفی سازمان Umbrella مینمایند. شاید همین سناریو باعث شده باشد تا این بازی بتواند به این فهرست وارد شود. با اینکه داستان این بازی از طریق نشان دادن نحوهی افشای اسرار سازمان Umbrella، کمک میکند تا به برخی از سوالات مطرح شده توسط نسخههای پیشین جواب داده شود، اما حقیقت این است که این بازی یکی از نسخههای ضعیف فرنچایز RE محسوب میشود. از داستان این بازی، به عنوان یک روایت درجه دو در قیاس با دیگر نسخههای مجموعه RE یاد میشود. حقیقت امر این است که حتی کسانی که از استایل علمی تخیلی و اغراقشدهی Resident Evil لذت میبرند نیز به سختی میتوانند The Umbrella Chronicles را تحمل نمایند.
۱۷. Resident Evil: The Darkside Chronicles
مانند The Umbrella Chronicles، ایننسخه از فرنچایز RE نیز یک شوتر است که به بیان مجدد حوادث نسخههای پیشین میپردازد. این در حالیست که در قیاس با The Umbrella Chronicles، نحوهی روایت و سناریوی کلی این بازی احتمالا برای بازیکنان سرگرمکنندهتر است. داستان ساده و تا حدودی پیش پا افتادهی این بازی، به ماجراجوییهای جک کراسر (Jack Krauser) و لئون کندی (Leon Kennedy) که قصد دارند تا اقدام به براندازی تاسیسات خاویر هیدالگو (Javier Hidalgo) کنند، مربوط میشود. این بازی در بسط دادن شخصیت کراسر و گسترش نقش او در دنیای RE، خوب عمل کرده و از این نظر یک بازی مهم در فرنچایز RE محسوب میشود. باید خاطر نشان کرد که The Darkside Chronicles، به هیچ وجه یک بازی عالی محسوب نمیشود؛ با این وجود، اگر قرار به رتبهبندی بازیهای RE از نقطهنظر کیفیت داستانی باشد، رتبهی هفدهم احتمالا بهترین مقام برای این بازی محسوب میشود.
۱۶. Resident Evil Outbreak
حقیقت این است که به این نسخه از مجموعهی RE، آنطور که باید و شاید توجه نشده است. با وجود اینکه این عنوان از وجود برخی مشکلات رنج میبرد، اما از یک بازی RE چندنفرهی آنلاین با توجه به کمبودهای کنسول پلی استیشن ۲ در زمینهی اجرای بازیهای شبکهمحور، توقع بیشتری نمیتوان داشت. این بازی داستان خاصی برای روایت نمودن ندارد. سناریوی بازی، به تلاش گروهی از افراد برای فرار از Raccoon City مربوط میشود. با وجود اینکه داستان سادهی این بازی میتواند در قیاس با سناریوهای پیچیدهی عناوینی که متعاقبا از فرنچایز RE منتشر شدند جذاب باشد، اما حقیقت این است که طرح روایی اصلی بازی بیشتر از اینکه به یک داستان کامل شباهت داشته باشد، به شرح مجموعهای از وقایع مربوط شده و هرگز توانایی درگیر کردن شما را ندارد.
۱۵. Resident Evil Outbreak File #2
مانند نسخهی قبلی، تمرکز این بازی نیز به تلاش گروهی از بازماندگان برای فرار از سرنوشت شومی که در انتظارشان است مربوط میشود. با اینحال، این بازی از نظر عرضهی یک داستان یکپارچه و قابل قبول ، بهتر از نسخهی قبلی عمل مینماید. با وجود اینکه نحوهی روایت داستان این بازی نیز دارای اشکالات متعددی است، اما این کیفیت بازی بود که باعث شد RE Outbreak File #2 به یک عنوان جذاب تبدیل شود. هر بخش از بازی، در روایت مجموعهای از وقایع که بازماندگان برای نجات جان خود انجام میدهند، لحظات دلهرهآور و هیجانانگیزی را برای بازیکنان رقم میزند. برای مثال باغ وحشی که مورد هجوم زامبیهای متعدد قرار گرفته و شما باید از آنجا فرار کنید، یکی از بخشهای خاطرهانگیز این بازی محسوب میشود. این عنوان قطعا کمبودهایی در نحوهی روایت دارد؛ اما به هر صورت نمیتوان پتانسیل بالای RE Outbreak File #2 را انکار نمود.
۱۴. Resident Evil: Dead Aim
داستان این بازی شوتر به تلاش گروهی از نیروهای ویژه برای از بین بردن کسانی که مبتلا به ویروس T شدهاند، مربوط میشود. با وجود اینکه داستان این عنوان به بازیهای اصلی و شمارهدار فرنچایز RE مربوط میشود، اما در نهایت داستان مجزا و مستقل Dead Aim، باعث میشود تا به یکی از عناوین مهم فرنچایز RE تبدیل شود. برخی اعتقاد دارند که Dead Aim با وجود ظرفیت بالایش، آنطور که باید و شاید مورد تحسین گیمرها و منتقدین قرار نگرفت. اما حقیقت این است که داستان این بازی، نقطهی قوت آن محسوب نمیشود. برخی از بخشهای بازی مثلا سکانسهایی که در کشتی جریان دارند، از جذابیت بالایی برخوردار هستند؛ از سوی دیگر شخصیتهای جدیدی که در این بازی معرفی میشوند، بازیکنان را با خود همراه میسازند؛ اما این بازی در نهایت از همهی پتانسیل خود استفاده نکرده و داستان آن پیش از اینکه به ثمر برسد، پایان مییابد.
۱۳. Resident Evil Revelations
داستان این بازی به تلاش ماموران BSAA، یعنی جیل ولنتاین و پارکر لوچیانی (Parker Luciani) که در حال بررسی ویرانههای شهری که مورد تهاجم سازمان تروریستی Veltro قرار گرفته است، مربوط میشود. این دو نفر در طول مسیر خود با برخی از دوستان و نیز دشمنان قدیمی خود مواجه میشوند؛ این در حالیست که پیچش داستانی جذابی در اواسط داستان این بازی رخ میدهد. تلاش بازی برای خلق یک عنوان ماجراجویی و جاسوسی تحسینبرانگیز است، اما حقیقت این است که داستان بازی آنقدر شاخ و برگ پیدا کرده و گسترش مییابد که در نهایت به معجونی ناخوشایند از همهی آنچه که از فرنچایز RE نمیپسندیم، تبدیل میشود. حتی اگر موفق شوید تا از برخی ایرادات واضح طرح داستانی RE Revelations چشمپوشی کنید، در نهایت با سناریویی مواجه خواهید شد که بیشتر از آنکه روی عقلانی بودن تمرکز کند، سعی دارد تا با پیچشهای متعدد، شما را به ادامهی بازی ترغیب نماید. این عنوان، یک بازی جاهطلبانه و در عین حال پر از مشکل محسوب میشود.
۱۲. Resident Evil 6
با اینکه RE 6 طرفداران خاص خود را دارد، اما حقیقت این است که داستان این بازی در یک کلمه، افسارگسیخته است؛ RE 6 در واقع تلاش کپکام برای خلق یک نسخهی حماسی در فرنچایز RE محسوب میشود. این بازی علاوه بر اینکه سعی میکند تا از ویژگیهای گیمپلی نسخههای مختلف RE در خود استفاده کند، شخصیتهای متعددی از بازیهای قبلی را نیز در خود جای داده و به هرکدام طرح داستانی مخصوص به خود را داده است. اگر از تلاش سازندهها برای خلق یک بازی جاهطلبانه بگذریم، حقیقت این است که داستان Resident Evil 6 عاری از لطف و در عین حال گیجکننده است. طرفداران با عرضهی این نسخه انتظار داشتند تا داستان بازی به یک جمعبندی کلی رسیده و به سوالات مطرح شده توسط نسخههای قبلی پاسخ داده شود؛ اما بازی به صورت عجولانه و در لحظات پایانی، سعی میکند تا گرههای کور داستان را بگشاید؛ کاری که در انجام موفق آن کاملا با شکست مواجه میشود. RE 6 قطعا با وجود خلق لحظات متحیرکنندهی متعدد خود، یک بازی ارزشمند محسوب میشود اما حقیقت این است که داستان این نسخه از فرنچایز RE، بزرگترین ویژگی مثبت آن محسوب نمیشود.
۱۱. Resident Evil: Revelations 2
داستان این بازی در دو خط زمانی مختلف روایت میشود. خط روایی مربوط به گذشته، به ماجراجوییهای کلر ردفیلد و مویرا برتون (Moira Burton) پس از یک واقعهی گروگانگیری میپردازد. خط داستانی دیگر به تلاش بری برتون (Barry Burton) در حالی که قصد دارد تا از سرنوشت دختر خود اطلاع حاصل کند، مربوط میشود. با اینکه شخصیت مویرا از جذابیت کافی برخوردار نیست و کلر زمان کافی برای درخشش پیدا نمیکند، داستان Revelations 2، کماکان در خلق لحظات درگیرکننده بسیار خوب عمل میکند. به وضوح مشخص است که نویسندگان بازی، به مانند برخی طرفداران، علاقهی زیادی به شخصیت بری داشتهاند و زمان زیادی را صرف نمایش تلاش او برای نجات جان دخترش نمودهاند؛ تلاشی که باعث خلق لحظات احساسی و انسانی بسیاری میشود؛ موضوعی که جایش در دیگر نسخههای فرنچایز RE خالی بود. با اینکه ایرادات همیشگی مجموعه بازیهای RE یعنی دیالوگهای ضعیف و پیچشهای داستانی ناخوشایند در این نسخه نیز وجود دارند، اما این بازی با وجود کمبودهایش، یک عنوان شایسته محسوب میشود.
۱۰. Resident Evil Zero
این بازی در واقع پیشدرامد نسخهی اورجینال Resident Evil محسوب میشود. داستان RE Zero، به ربکا چیمبرز (Rebecca Chambers) و محکومی به نام بیلی کوئن (Billy Coen) که قصد دارند از قطاری متعلق به سازمان Umbrella بگریزند، مربوط میشود. با پیشروی در داستان، این دو نفر موفق به برملا نمودن حقایقی تکاندهنده میشوند که پایه و اساس رویدادهای فرنچایز Resident Evil را تشکیل میدهند. ایرادی که همواره به RE Zero وارد بوده، این است که مثل تمامی دنبالههای دیگر، ما از اینکه داستان به چه شکلی خاتمه پیدا میکند اطلاع داریم؛ با اینحال بازی تلاشی نمیکند تا از نظر روایت، مستقل از نسخهی اورجینال عمل کرده و بازیکنان را غافلگیر نماید. شخصیت بیلی از جذابیت خاصی برخوردار نیست و شرورهای داستان نیز به سرعت از ذهن بازیکنان فراموش خواهند شد. این در حالیست که داستان ربکا از کشش زیادی برخوردار بوده و برخی از رازهایی که راجع به سازمان Umbrella در این بازی افشا میشوند، از جذابیت بالایی برخوردارند. داستان این بازی آنطور که باید و شاید پرداحت مناسبی ندارد؛ اما RE Zero یک بازی خوب با داستانی قابل قبول محسوب میشود.
۹. Resident Evil 5
وقایع این بازی که ۵ سال بعد از اتفاقات Resident Evil 4 روی میدهند، به ماجراجویی مامور جدید BSAA یعنی کریس ردفیلد (Chris Redfield) در روستای Kijuju در افریقا، در حالی که قصد دارد تا یکی از فروشندگان خطرناک سلاحهای بیولوژیکی را دستگیر نماید، مربوط میشود. این در حالیست که با پیشرفت در بازی، کریس در مییابد که او درگیر یک توطئهی بزرگ شده است. RE 5 دارای مشکلات متعددی بوده اما حقیقت این است که داستان آن از جذابیت بالایی برخوردار است. به باور نویسنده، RE 5 تنها نسخه از فرنچایز Resident Evil است که موفق میشود تا به گونهی شایسته، طرح داستانی اولیه بازی را به توطئههای جهانی و رقابتهای سیاسی که در ابعاد بزرگتر جریان دارند، متصل نماید. مشکل بزرگ داستان RE 5، این است که بازی از ریشههای Resident Evil که در ژانر وحشت قرار دارد، دور شده است؛ در واقع این بازی آنطور که باید و شاید ترسناک نبوده و بیشتر یک عنوان اکشن با داستانی شایسته محسوب میشود. شاید این موضوع، بزرگترین نقطه ضعف RE 5 باشد. عاملی که باعث شده تا این اثر نتواند از ظرفیت بالای خود به گونهی کامل استفاده نماید.
۸. Resident Evil Survivor
مدتی پس از نابودی Raccoon City، یک خلبان هلیکوپتر در حوالی جزیرهای مرموز که مالکیتش به سازمان Umbrella تعلق دارد، دچار سانحه میشود. این خلبان به زودی متوجه میشود که حافظهاش را از دست داده و هیچ اطلاعی راجع به مکانی که در آن سقوط نموده ندارد. داستان بازی به تلاش این شخص برای فرار از جزیره و زامبیهای موجود در آن مربوط میشود. این بازی پس از انتشار در سال ۲۰۰۰، موفق نشد تا طرفداران زیادی را به سوی خود جلب کند اما حقیقت این است که داستان این بازی از گیرایی و جذابیت بالایی برخوردار است. پس از این که شخصیت اول داستان حافظهی خود را بازیابی میکند، وی موفق به برملا کردن رازهایی میشود که به طور حیرتآوری به وقایع رخ داده شده در خط داستانی اصلی Resident Evil مربوط میشوند. از سوی دیگر، این بازی موفق میشود تا داستان فرنچایز RE را به گونهی شایسته بسط دهد؛ موضوعی که تعدادی از نسخههای اصلی این مجموعه نیز موفق به عملی کردن آن نشده بودند.
۷. Resident Evil Village
وقایع آخرین نسخه از فرنچایز RE، هفت سال پس از Resident Evil 7 به وقوع میپیوندند. میا (Mia) و ایثن (Ethan) در حال گذراندن زندگی خود هستند؛ در همین زمان کریس ردفیلد و تیم او، به خانهی آنها هجوم آورده، میا را به قتل رسانده و ایثن و دخترش را گروگان میگیرند. به زودی ایثن خود را در وسط روستایی میبیند که مورد هجوم زامبیها قرار گرفته است. آیا او موفق به نجات جان دخترش و پرده گشودن از رازهای موجود در این روستا میشود؟ نحوهی شروع داستان بازی RE Village، احتمالا در تاریخ این فرنچایز بیهمتاست. با اینکه اتفاقاتی که برای میا و دخترش رزمری (Rosemary) روی میدهند، شوکهکننده هستند اما یک ساعت اول حضور شما در روستا، با وقایعی همراه است که به سادگی نمیتوانید آنها را فراموش کنید. طرفداران وحشت گوتیک (Gothic Horror) قطعا از سبک طراحی و تم خاص موجود در روستا لذت خواهند برد؛ این در حالیست که لحظات شوکهکننده و ترسناک اولیهی بازی، شما را مجذوب RE Village خواهند نمود. ایراد Village این است که در ادامه، بازی در حفظ ضرباهنگ اولیهی خود ناکام میماند. با وجود اینکه گشت و گذار در قلعهی Lady Dimitrescu میتواند جذاب باشد، اما حقیقت این است که خط داستانی اصلی RE Village در نهایت به ثمر نمیرسد. برای کسانی که قصد دارند تا برای کسب اطلاعات بیشتر پیرامون Lore مجموعهی RE در محیط بازی جستوجو نمایند، نکات جذابی قابل دریافت است؛ اما بازی در نهایت موفق نمیشود تا شروع طوفانی خود را به گونهی شایسته ادامه دهد.
۶. Resident Evil 3: Nemesis
وقایع عجیب و مرموز Nemesis پیش، بعد و در حین رویدادهای Resident Evil 2 رخ میدهند. داستان بازی، به تلاش جیل ولنتاین برای فرار از Raccoon City مربوط میشود. او قصد دارد تا از دست زامبی غولپیکری به نام Nemesis بگریزد؛ موجودی که توسط سازمان Umbrella برای از بین بردن اعضای تیم S.T.A.R.S ایجاد شده است. باید گفت که RE 3 در عین سادگی، داستان بسیار جذابی دارد. فرنچایز RE همواره در مرتبط ساختن داستان ابتدایی و اولیهی بازی با وقایع بزرگی که در پسزمینه در جریان بودهاند، دچار اشکال بوده است؛ با اینحال RE 3، موفق میشود تا از داستان کوچک و شخصیتها و لوکیشنهای معدودش، نهایت استفاده را بکند. تنها هدف شما در این بازی، گریختن از Raccoon City است و بازی در تبدیل این موضوع به یک سناریوی جذاب و درگیرکننده، بسیار خوب عمل میکند.
از سوی دیگر باید خاطر نشان کرد که ستارهی بیچون و چرای این بازی Nemesis است. احساس ترسی که تعقیب و گریز از دست Nemesis به وجود شما تزریق میکند، باعث میشود تا در حین تجربهی RE 3، بازی حال و هوای فیلمهای اسلشر به خود بگیرد. در پایان باید گفت که RE 3 از نظر روایی، یکی از بهترین عناوین ژانر وحشت محسوب میشود.
۵. Resident Evil 7: Biohazard
داستان بازی از جایی شروع میشود که ایثن وینترز (Ethan Winters) نامهای از همسرش میا که برای سه سال از او بیخبر بوده، دریافت میکند. از آنجایی که ایثن احتمالا هیچکدام از نسخههای Silent Hill را تجربه نکرده، تصمیم میگیرد تا در جستوجوی عشق زندگیاش، راهی شهر لوئیزیانا شود. در طول مسیر، ایثن با خانوادهای مواجه میشود که با کمال میل، از کمک کردن به او استقبال میکند. RE 7 علاوه بر اینکه فرنچایز Resident Evil را به ریشههایش بازمیگرداند، به یکی از بهترین بازیهای ژانر وحشت تبدیل شده و به طور واضح از فیلمهایی نظیر Evil Dead و Texas Chainsaw Massacre اقتباس نموده است. با اینکه در چند ساعت ابتدایی بازی، داستان خاصی برای بازگو کردن وجود ندارد، این بازی ثابت میکند که گاهی نحوهی روایت داستان، بر میزان وسعت و مقیاس آن غلبه میکند. این بازی شما را وادار میکند تا برای اطلاع از سرنوشت ایثن، به پیشروی در داستان بپردازید؛ حتی اگر با ذرهذرهی وجود خود از وحشتی که در گوشهگوشهی محیط بازی نهفته است باخبرید. با اینکه RE 7 موفق نمیشود تا پایان شایستهای برای خود رقم بزند، حقیقت امر این است که سه چهارم ابتدایی بازی، یکی از بهترین عناوین فرنچایز Resident Evil و ژانر ترسناک محسوب میشود.
۴. Resident Evil 4
شروع خاطرهانگیز RE 4، به ماجراجویی لیان کندی در روستایی در اسپانیا میپردازد؛ در حالی که او قصد دارد تا دختر رئیس جمهور را از دست یک فرقهی مرموز نجات دهد. لیان خیلی زودی درمییابد که درگیر ماجرایی به مراتب بزرگتر از آنچه که تصورش را میکرد، شده است. برخی از بازیکنان معتقدند که با RE 4، فرنچایز Resident Evil از مسیر اصلی خود خارج شد. حتی بسیاری از طرفداران سرسخت این فرنچایز باور دارند که RE 4، موفق نمیشود تا بین تُن، ریتم خود و سیر داستانی شخصیتهای جدید در طول بازی، به گونهای شایسته تعادل برقرار کند؛ اما باید خاطر نشان کرد که داستان RE 4، لحظات جذاب و دلهرهآور بسیاری را برای بازیکنان رقم میزند. اگر قصد سختگیری داشته باشید، میتوانید ایرادات متعددی را در سناریوی این بازی پیدا کنید، اما حقیقت این است که برخی از شوکهکنندهترین و هیجانانگیزترین لحظات تاریخ فرنچایز RE، به این نسخه مربوط میشوند. از سوی دیگر، باید یادآور شد که Resident Evil 4 موفق میشود تا بین درام و لحظات کمتر جدی بازی، تعادل قابل قبولی برقرار نماید.
۳. Resident Evil – Code: Veronica
پس از حوادث Resident Evil 2، کلر ردفیلد به یکی از شعبههای سازمان Umbrella حمله کرده تا برادرش کریس را پیدا کند. او در نهایت دستگیر شده و به زندانی در جزیرهی Rockfort فرستاده میشود. کلر به زودی درمییابد که ویروس T، این جزیره را آلوده نموده است. او در حین تلاش برای فرار از زندان، برخی از دوستانش از قبیل استیو برنساید (Steve Burnside) را ملاقات کرده و پرده از اسرار سازمان Umbrella برمیدارد. Code: Veronica، احتمالا جنجالیترین بازی فرنچایز RE محسوب میشود. برخی از بازیکنان از کیفیت پایین صداگذاری شخصیت اول این عنوان گله دارند و برخی دیگر معتقدند که این بازی از نقطهنظر خلق صحنههای مبالغه شده، بعضا زیادهروی مینماید. اما حقیقت امر این است که Code: Veronica نقطهی وصل بین دو نسل مختلف از بازیهای مجموعهی RE محسوب شده و از این نظر، یکی از عناوین مهم این فرنچایز محسوب میشود. از سوی دیگر، باید خاطر نشان کرد که کلیهی لحظات مبالغه شدهی این بازی، با برملا شدن یک راز مهم همراه است. این بازی از نظر شخصیت پردازی و اشاره به اتفاقات نسخههای پیشین فرنچایز نیز بسیار خوب عمل میکند. اگر از برخی مشکلات جزئی این عنوان چشمپوشی کنید، درخواهید یافت که Code: Veronica از نظر روایی، یک پروژه جاهطلبانه و یکی از بهترین عناوین مجموعهی Resident Evil محسوب میشود.
۲. Resident Evil 1996/2002
بعد از ناپدید شدن برخی اعضای تیم Bravo، تعدادی از افسران نخبهی تیم S.T.A.R.S برای کسب اطلاع از سرنوشت آنان راهی ماجراجویی خطرناکی میشوند. در طول مسیر، آنها با حوادثی مواجه شده که باعث پناه بردن این تیم به کاخی در شهر Raccoon City میشوند. در این کاخ، تیم S.T.A.R.S با وقایع هولناکی روبهرو میشود که نظیرش را در زندگی خود تجربه نکردهاند.
با اینکه فرنچایز RE بعضا در خلق حوادث اغراقشده خوب عمل میکند، اما حقیقت این است که بهترین نسخههای این مجموعه، آنهایی هستند که داستانی ساده و سرراست دارند. نسخهی اورجینال RE، روایتگر داستان تلاش سربازان S.T.A.R.S برای نجات جانشان از تهدیدهای موجود در یک کاخ مخوف در دل جنگل است. این بازی یکی از عناوین کلاسیک ژانر وحشت محسوب شده و به وضوح مشخص است که با عشق و علاقهی بسیار ساخته شده و در اجرا، فوقالعاده عمل میکند. نکتهی مهم راجع به بازی این است که این نسخه، از داستان ساده و اولیهی خود، به نحو احسن برای خلق لحظاتی شوکهکننده و پیچشهایی حیرتانگیز در داستان استفاده میکند. این نسخه از Resident Evil، از نقطهنظر اسطوره شناسی، برخی از مهمترین اسرار فرنچایز را شامل میشود؛ اما در عین زمان، هیچگاه با شرح مطالب و وقایع پیچیده، باعث آشفتگی ذهنی شما نمیشود. شاید به همین دلیل است که با وجود گذشت سالها از زمان انتشار، Resident Evil اورجینال کماکان از بهترین عناوین ژانر وحشت محسوب میشود.
۱. Resident Evil 2 – 1998/2019
دو ماه پس از وقایع Resident Evil اول، Raccoon City به شهری که مورد هجوم زامبیها قرار گرفته تبدیل شده است. در متن ماجرا، سرباز تازهکاری تحت نام لیان اسکات کندی و دختری به نام کلر ردفیلد پروتاگونیستها هستند و سعی دارند تا از مهلکه جان سالم به در ببرند. این در حالیست که این دو نفر، خیلی زود در مییابند که حقیقت پشت ماجرا، به مراتب هولناکتر از زامبیهای موجود در کوچه و خیابان است.
به مانند دیگر دنبالههای تحسینبرانگیز و ارزشمند، داستان RE 2 بسیار نزدیک است به بازی اورجینال. با این وجود، برگ برندهی آن، بزرگتر بودن نسبت به نسخهی قبلی نیست. با وجود اینکه داستان RE 2 بسیار جذاب و درگیرکننده محسوب میشود، این شخصیتپردازی بازی است که شما را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. RE 2 یک بازی حماسی در ژانر وحشت به حساب میآید که علاوه بر معرفی شخصیتهای جدید، به بیان اطلاعات گستردهای راجع به داستان کلی فرنچایز Resident Evil میپردازد؛ موضوعی که این بازی را از نسخههای دیگر این مجموعه متمایز میکند. از سوی دیگر، این نحوهی روایت داستان است که باعث میشود تا Resident Evil 2 یک تجربهی جذاب و منحصر به فرد را برای بازیکنان رقم بزند. با اینکه نسخههای بعدی RE تلاش بسیاری کردند تا ایدههای آن را یک بار دیگر استفاده نمایند، اما هیچ کدام موفق نشدند تا از نظر روایی، به دستاوردهای اثر یاد شده نزدیک شوند.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
رتبه بندی کاملا به حق بود 👍
ناحق بود سه از دو قشنگتره
وقتش رسیده که کپکام این ریمیک هارو بزاره کنار و بره سراغ یه بازی
اشتباه برداشت نکنید البته، من عاشق ریمیک RE2 و RE3 ام و به نظرم این ۲ تا جزو بهترین ریمیک های تاریخ محسوب میشن.
اما واقعا از ته دل دلم میخواد یه رزیدنت اویل جدید تجربه کنم… رزیدنت ۷ تونست تاحدودی اون حس نوستالژی رو برگردونه. دوربین اول شخص انتخاب هوشمندانه ای بود. داستان بازی و گیمپلی خیلی جذاب بود، محیطها خیلی خوب طراحی شده بودن، از اعماق وجود ترس رو حس میکردی.
من رزیدنت اویل ۸ میخوام… یه بازی جدید با یه داستان جدید… یه بازی فوق ترسناک نسل نهمی. ای کاش میشد.
مگه رزیدنت اویل روستا ۸ نیست؟
خودت داری میگی رزیدنت اویل روستا.
عنوانش روستاست، نه ۸.
خب بایوهازارد هم عنوانش اینه ولی ۷ بود
سلام ببین اینجا اشتباه نوشته شده درستش رزیدنت اویل ۸ ویلیج (روستا) هست و نسخه ی هشتم هست
اگه به خود تبلیغات کپکام نگاه کنی ویلیج به صورت عدد هشت رومی نشون میدن که نشون میده هشتمین نسخه از سری اصلی رزیدنته
سه فقط خوبیش حذف سکانسهای مزخرف کارلوس اویزون بود که اویزون جیل بود وگرنه هیچیش قشنگ نبود
غیبت و تهمت نزن تو حالت خوب نیست
داستان رزیدنت اویل ۲ اورجینال خیلی خوب بود
یه چیز جالب هم داشت (توی ریمیک هم هست) ، با هرکدوم از شخصیت ها بازی شروع کنی و به پایان برسونی دفعه بعد که خواستی با یه شخصیت دیگه بازی کنی داستانش یکم تغییر میکنه یعنی شما یه بار بازی رو با کلر تموم کنی حالا بری برای بار دوم بازی رو شروع کنی (با لیان) داستانش یکم فرغ میکنه 😀
آره
سیستم سناریو بندی بازی عالی بود
اشتباهه
هر شخصیت یدونه کمپین اصلی و یدونه second run داره
اگه مثلا بازی رو با لیان تموم کنی ، second run کلر برات باز میشه ولی همچنان میتونی کمپین اصلیش رو بری
خب منم همینو گفتم فقط به زبان ساده ولی شما درست میگی من به اینکه میتونی کمپین اصلی هم بازی کنی اشاره نکردم
ممنون 👍
Second run نشون واقعا خیلی جالب نمیشه
چون همه چی سر جای اولشه ولی درا و همه چی باز شدن و تعداد زامبی ها خیلی بیشتر شده و بعدشم ، مستر ایکس هم تو همون نیم ساعت یه ساعت اولش شایدم زودتر سر و کلش پیدا میشه چون از اول تو ایستگاهه
و اصلا یه چیز غیر استانداردی میشه ، وگرنه تو همون اصلیش مستر ایکسو همون لحظات و دقایق اول می فرستاد
درود بر تو رزیدنت ۲ واقعا یه پکیج کامل بود
2 تا شخصیت که هر کدوم ۲ تا سناریو دارن a و b در مجموع ۴ تا سناریو که بازی رو به شدت جذاب میکرد درسته داستان اصلی سناریو a و b شخصیت ها یکی بود و بخشی از گیم پلی بخاطر مساعل داستانی ( دیگه بلخره سرگذشت شخصیت دوم رو داره نشون میده که همون زمان چ کار هایی رو کرده) توی سناریو b حذف میشه و بازی سرعت بیشتری میگیره ولی با قرار دادن یه پایان اصلی که برا بدست آوردنش نیاز هس سناریو b رو کامل کنی کار خیلی هوشمندانه ای از سوی کپکام بود.
حالا بعد از تموم کردن داستان شخصیت های اصلی هانک رو داریم که گیم پلی فوقالعاده استرسی، جذاب و سختی رو داشت مخصوصا برا افراد مبتدی چون به مدریت کامل آیتم ها نیاز بود و نکته خیلی مهم تر این که خیلی از زامبی هارو اصلا نباید کشت و فقت کافیه با سرعت از کنارشون رد شی که اگر این استراتژی رو بلد باشی میتونی اون رو توی کل بازی پیاده کنی و مزایای خیلی زیادی توی مدریت ایتم ها داره ولی خب ممکنه زامبی های یه منطقه زیاد شن و اگه دوباره به اونجا رفتی…..
دی ال سی های بازی هم واقعا سر گرم کننده و جذاب بودن چن تا داستان ۲۰ دقیقهای که نشون دهنده سرگذشت شخصیت های بازی بود و افسوس که رزیدنت ۳ همچین چیزی رو نداشت خیلی خیلی خیلی جذاب میشد اگه همچین چیزی برا اون پلیس سیاه پوست توی اداره پلیس اتفاق میوفتاد اون وقت ما شاهد اتفاقات بین رزیدنت ۲ و ۳ برای مارون بودیم و داستان کاملش رو توی این آشفته بازار میدیدیم
عشقویل
Resident Evil 7 Biohazard واقعا خیلی خفن بود محیط تر تمیز ترسناک شوکه کننده از اون ور داستان فوق العاده بازی از یه طرف دیگه حسی که وادارت میکرد ببینی آخرش چی میشه خیلی خوب بود
والا من به شخصه خیلی با داستان سری رزیدنت اویل ارتباط نگرفتم. خود بازی ها، بازی های خوبی بودن ولی داستان اون قدر مهم یا ادبیاتی یا هنری نبودن که آدم رو درگیر کنه. مثلا من چند وقت پیش Dragon age origins بازی می کردم و اون واقعا داستان درگیر کننده ای داشت که رزیدنت اویل که من ۲ و ۷ اش رو بازی کردم اون درگیر کنندگی داستانی رو نداشت«هر چند که مقایسه درستی نیست و مدت زمان دراگون ایج، ۶ برابر یه نسخه رزیدنت اویله» و به نظر من داستان بازی رزیدنت اویل بیشتر در خدمت گیم پلی هست تا بلکه روند بازی رو جلو ببره.
حالا الان که بحث بازه بیاید نکات مثبت و هنری، استعاری داستان سری رو بگید شاید نظر من هم عوض شد.
رتبه بندی خوب بود ولی برای من همیشه نسخه ۴ محبوب ترین هست حتی اگر ریمیکش هم بیاد هیچی اون نسخه قدیمی نمیشه …
بنده خدا ایتن با اون لپ تاپ چطوری سایلنت هیل بازی کنه آخه؟
چه مقاله خوبی بود
یه همچین رتبه بندی رو براساس گیم پلی و چیزهای دیگه هم اگه بزارید عالی میشه واقعا♥️
دوستان اگر بین دو نسخه Biohazard و Village یکی رو پیشنهاد کنید اون نسخه کدومه؟ کدوم بنظر شما لذتبخش تر و جذاب تره؟
بستگی به سلیقه تو داره من خودم ویلیج رو بیشتر میپسندم ولی بعضیا بایوهازارد رو بیشتر میپسندن
Village لذتبخش تر و جذاب تره، Biohazard ترسناک تر.
به نظر خودم که هردو رو تجربه کردم حس ترسی که از ایول۷ میگیری رو هیچ جای دیگه نمیگیری واقعا بقا و حس ترس توش بی داد میکنن به جز ۲۰دقیقه آخر گیمپلی که باس فایت آخر هست از یه ور هم هشت اکشنش بیشتره و واقعا شاهکاره یجورایی هفت ترس و بقا هستش وهشت ترس و اکشن که هردو ترکیب عالی هستند تما چون داریم راجع به ایول صحبت میکنیم رزیدنت ایول۷ نزدیک تره به یک ایول تا۸
اگه بکش بکش دوست داری ویلیج ولی نه اگه دوست داری ترس بیشتری رو تجربه کنی بایوهازارد بهتره ولی من بیشتر ویلیج رو دوست دارم
رزیدنت اویل ۳ اورجینال بهترینه از هر لحاظ
تا حالا تو کل سری موجودی مثل نمیسیس خلق نشده
بله درست میگی مزخرف تر از نمسیس نیس
درود و خسته نباشید خدمت آقای فرزان عزیز
لیست خوبیه و میشه گفت تاپ ۵ اون منطقیه هر چند که شخصا برخی تغییرات توش ایجاد میکردم و نسخهی سوم رو در شمارهی پنج قرار میدادم اما حقیقتا برام خیلی جالبه که عنوان Dead Aim پایینتر از دو نسخهی Outbreak قرار گرفته! داستان Dead Aim در حالی که بسیار جالبه اما به هیچ عنوان به اندازهی دو نسخهی Outbreak ارزشمند نیست و نمیتونه Lore فرنچایز رو گسترش بده.
بر خلاف تفکر بسیاری از افراد، دو نسخهی Outbreak با وجود اینکه یک داستانسرایی منسجم نداشتن اما به شکل بسیار گستردهتری به واقعهی Raccoon City میپردازن و اطلاعات ریز و درشت و بسیار مهمی رو دربارهی اون در اختیار پلیر قرار میدن، اطلاعاتی که حتی نسخههای اصلی هم به طور گسترده به اونا نپرداختن.
به عنوان مثال در سناریوی “Decisions, Decisions” به طور مستقیم به چگونگی ساخت یک واکسن به نام Daylight برای ویروس T اشاره میشه که تاثیر به سزایی در فرنچایز و خنثی سازی outbreakهای این ویروس بعد از سال ۱۹۹۸ داشته.
بنابراین فکر میکنم اگر بخوایم صرفا بر اساس ارزش داستانی بسنجیم این دو اثر باید جایگاه بالاتری در این لیست داشته باشن.
سلطان همشون ۴ هست و خواهد بود
سلام و خسته نباشید.
من بعنوان کسی که عمرم با رزیدنت ایول سپری شده میگم کد ورونیکا باید اول باشه و به ترتیب شماره ۲ و شماره ۱ پشت سرش هستن.
هیچ کدوم از نسخه های رزیدنت ایول به اندازه کد ورونیکا شخصیت پرداخته شده ندارن.
کلیر
کریس
استیو
آلفرد آشفورد
آلکسیا آشفورد
آلبرت وسکر
و حتی پدر آلبرت و آلکسیا هم خط داستانی دارن.
بازی هم در دو نقطه مختلف اتفاق می افته دقیقا زمانی که فکر میکنی بازی داره تمام میشه تازه بازی شروع میشه
بهترین رزیدنت اویل ها
Resident Evil 4
Resident Evil 3
Resident Evil Outbreak
Resident Evil 7
Resident Evil 2 remake
جای هفت و هشت خالی بود
از نویسنده محترم ممنون بابت مطلب /
سری رزیدنت اویل با همون گرافیک اولیه فوق العاده خوش ساخت و دلنشین بود و تو ایران بهش میگفتن خون آشام/ اون موقع کوچیک بودیم و درک نداشتیم از موضوع ولی کسایی بودن که میومدن تو کلوپ و بازی اویل میکردن و ما هم مشتاقانه با ترس نگاه میکردیم/ وای صحنه هایی که در میخواست باز بشه یا بسته صداش چی بود/ توی پست چند روز قبل هم گفتم، این عنوان تا سری ۵ کافی بود اما بعد از این عناوین بازی ها فقط شد تغییر لوکیشن و گرافیک، بدون هدف خاصی/ تکرار مکررات و زامبی هایی که دیگه ترسناک نبودن و به حالت مسخرگی رسیدن/ / باید گفت ۴ گانه این سری تاریخی بود و ۵ هم تا حدوی خوب، بقیه یه اثر صرفا گرافیکی و بدون هدف
خیلی چیزاش به نظر درست بود واقعا
ولی خدایی نسخه ۴ رو کل عالم می دونن از همه نسخه ها بهتر بوده
خود کپ کام هم اینو می دونه که از سال ۲۰۱۸ شروع به ساختش کرده
البته که سال ۲۰۱۹ داد به یه گروه دیگه خدا رو شکر
فهمید دارن اشتباه میرن مسیرو
اویل ۲ هم رتبه ی دو
بازی چهارم از نظر داستانی قطعاً بهترین نسخه نیست، بلکه از نظر گیمپلی و دیزاین مرحله حرف ها برای گفتن داره.
کلا بازی های سری اویل داستان خیلی خیلی عجیب غریبی ندارن
وگرنه این نسخه تو همه چی سره
حقیقتا به عالی ترین نسخه ی رزیدنت اویل این مقاله رو بسط دادین . ❤👍
به نظرم کد ورونیکا بهترین داستان و شخصیت پردازی رو بین رزیدنت اویل ها داره
خدایی نسخه ۲ بهترین داستان رو داشت ؟
خیلی کوتاه بود که!!
ولی خدایی حق re6 این نبود داستانش قشنگ بود
داستان رزیدنت ۷ واقعا زیبا و ترسناک بود. سرگذشت عجیب یه خونواده و شخصیت های ترسناک و دیوونه ای که فراوون توی بازی وجود داشتن مخصوصا مارگارت که هنوز حس میکنم زنبور های لعنتیش دارن میان سمتم….. داستان رزیدنت ۷ برای من خیلی لذت بخش بود اما یکی از چیزی هایی که هم اندازه رزیدنت ۷ و حتی بیشتر برای من جذاب بود رزیدنت ۸ بود.
درسته رزیدنت ۸ افت هایی رو حین روایت داستان داشت و
توی قسمت هایی از بازی کلمه ترس به کلی فراموش میشه و اکشن سر تا پای گیم پلی رو میگیره ولی اگه یه نگا به داستان این دهکده و شخصیت هاش بکنیم داستان های فوقالعاده ای رو میبینیم. از سرگذشت به شدت رمز آلود و ترسناک عروسک ساز بگیر تا مورو سرشار از عقده های روانی و تشنه دیده شدن از لیدی دیمیتریس و بچه هاش که یه روزی آدمای عادی ای بودن تا پیشنهاد و اهداف هایزنبرگ و صد البته مادر میراندایی که عکسشو روی دیوار همه ی خونه ها میدیدیم و همه اون رو به عنوان یه معبود خوب صدا میزدن ( چقدر یاد لیدی ماریا افتادم) ولی با موجودی تاریک و کثیف مواجه میشدیم. وقتی به انتهای بازی رسیدیم رزیدنت داستان پیچیده ای رو به خودش گرف و چیزهایی رو نشونمون داد که برای تحلیل کردنشون نیاز بود بازی رو استپ کرد و مشغول فکر کردن شد. چیزی که خیلی برا من جالب بود تفاوت دیدگاه ها وقتی بود که برای اولین و آخرین بار ویلیج بوک پخش میشد…
در کل با اینکه رزیدنت ۷ داستان و روایت منسجم و خیلی خوبی رو در اکثر زمان بازی داشت و حتی خودم رزیدنت ۷ رو ۲ بار بیشتر از ۸ تموم کردم اما داستان رزیدنت ۸ رو یه خورده بیشتر از ۷ دوست دارم.
درود به شما و تشکر میکنم از نویسنده گرامی که بعد از خوندن کامل مقاله به این نتیجه رسیدم که آدمای دیگه ای هم هستن که با من هم نظر باشن و بهترین نسخه سری رو رزیدنت ۲ بدونن.از نظر من که ۲۶ سال رزیدنت بازی کردم مطمعنم اگر راه رزیدنت ۲ و کدورونیکا ادامه پیدا میکرد سرنوشت آیپی قشنگ تر رقم میخورد.حس های عجیب و درجه یکی تو نسخه های کلاسیک بود ک دیگه تکرار نشد.بهترین ترکیب رو توی همه زمینهها نسخه ۲ داشت و به نظرم با تمام احترامی که برای نسخه ۳ قائلم و به شدت برام خاطره انگیزه اما شروع تغییرات هیجانی رو از نسخه ۳ میدونم که به رزیدنت ۶ ختم شد..نهایت اکشن رزیدنت اویل باید در حد نسخه ۳ کلاسیک باشه بیشتر از اون محکوم به شکست…چون دیگه وحشت..و بقا نیست….امیدوارم کپکام کبیر الگوی سری رو رزیدنت ۲ و ۳ کلاسیک قرار بده
سلام عرض میکنم خسته نباشید
شما اول اشاره کردین به داستان بازی ولی بعد با گیم پلی قاطیش کردین تا از همه بازیها ایراد بگیرید و تنها بازیهای مورد علاقه خودتونرو رتبه بدین
از نظر خط داستانی همشون عالی بودن به غیر از اویل ۸ چون تخیلی از سال ۲۰۲۱ رفت تو سال ۲۰۴۷
از نظر خط داستانی اویل ۳ و کد ورونیکا هر دو به یک اندازه عالین و هر دو از اویل دو قشنگتره خط داستانیشون چطور اویل ۳ رتبش کمتره دو هست از نظر داستان سه خیلی جذابتر از دو هست همچنان کد ورونیکا اویل ۵ هم خط داستانیش با چهار هم سطحه اویل ۷ و ۸ که داستانشون برای ایتان وخانوادشه مثل قدیمیا قشنگ نیست خیلی کپکام فقط وقتشو برای این دو بازی همزاد سایل هیلد هدر داد
و فقط با مقاله ریمیکهاتون موافقم به نظرم کپکام وقتشو با ریمیکا هدر داد فقط ریمیکاباید یاهمون زمان اویل ۱ ریمیک میشد که خوب در بیاد به ریشش برگرده البته دو خوب بود ولی سه نه
یا ریمیکا را بعدن منتشر میکردجا بود براش در حالی که نسخه های جدید دیر به دیر منتشر میکنن جوری که کاراکترا پیر شدن دیگه جایی ندارن برگردن مگر در نسخه های فرعی الکی وقتشونو با ۷ و ۸ هدر دادن که شباهتی به اویل نداشت بیشتر مشابه سایلهیلد بود درضمن نمسیس زامبی نبود تایرینت بود