نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -
نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -
نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -
نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام

آرمان زرمهر
۱۸:۳۰ ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

در این مقاله به فرنچایزهای بزرگی در صنعت گیم می‌پردازیم که با وجود پتانسیل بالا، شانس یک زندگی طولانی در بین مجموعه‌های دیگر را دریافت نکردند.

در طول تاریخ صنعت بازی‌های ویدیویی، فرنچایزهای زیادی متولد شدند که به دلیل ساختار بسیار جذاب و متفاوتی که داشتند، پتانسیل بالایی را در اختیار سازندگان برای تبدیل کردن آن‌ها به مجموعه‌های بزرگ قرار می‌دادند. اما متاسفانه بسیاری از ناشران به آن‌ها شانس آزمون و خطا را ندادند و از پرورش آن‌ها دست کشیدند. بیایید با هم مروری داشته باشیم بر برخی از این آثار نگون‌بخت صنعت بازی‌های ویدیویی.

Left 4 Dead

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

هر کسی که به آثار زامبی محور علاقه داشته باشد، قطعا حداقل یک بار عناوین Left 4 Dead را تجربه کرده است. اولین نسخه‌ی این مجموعه در سال ۲۰۰۸ پا به پلتفرم PC و کنسول Xbox 360 گذاشت و توانست دنیای بازی‌های CO-OP شوتر را متحول کند و به سرعت به محبوبیت فوق‌العاده بالایی هم در دل گیمرها و هم در نگاه منتقدان دست یابد. همین موفقیت منجر به انتشار نسخه‌ی دوم این فرنچایز تنها با یک سال فاصله، در سال ۲۰۰۹ شد.

نسخه‌ی دوم با وجود آن که از ساختار کلی نسخه‌ی اول برخوردار بود اما کمپانی Valve با بهبودهای فراوانی که در بخش‌های مختلف از جمله کمپین بازی ایجاد کرد توانست این بازی را به یک عنوان نمادین در صنعت گیمینگ تبدیل کند و به دلیل پشتیبانی این بازی از بخش Workshop کلاینت استیم، بازی از انعطاف پذیری زیادی در زمینه‌ی محتوا بهره‌مند شد و طرفداران در طول دهه‌ی اخیر مادهای متفاوتی برای آن ساخته و منتشر کرده‌اند و همین موضوع این بازی را زنده نگه داشته است به طوری که همچنان هزاران نفر به طور هم زمان در حال تجربه‌ی آن هستند.

حال سوالی که پیش می‌آید این است که چرا Valve با وجود موفقیت چشم‌گیر این فرنچایز و درخواست فراوان طرفداران آن همچنان دست به ساخت یک نسخه‌ی جدید نمی‌زند؟ پاسخ این سوال، پاسخی است که می‌توان در رابطه با بسیاری از آثار دیگر این کمپانی از جمله Half-life نیز داد. کمپانی Valve سال‌هاست که تمرکز خود را از روی ساخت بازی‌ها برداشته است و تمامی طرفداران خودش را رها کرده‌ است.

جالب است که این کمپانی قدرت بالایی در ساخت آثار خاص و خوش ساخت دارد و همین دو سال پیش بود که با ساخت بازی Half-Life Alyx نشان داد که نه تنها توانایی خودش را در این زمینه از دست نداده است بلکه اگر بخواهد، توانایی تصرف بازار را با عناوین خودش دارد اما به هر دلیل از این کار پرهیز می‌کند.

جالب است بدانید که نسخه‌ی سوم Left 4 Dead وارد پروسه‌ی ساخت خودش شده بود اما متاسفانه در همان مراحل ابتدایی کنسل شد. هر چند، چند ماه پیش بود که بازی Back 4 Blood از سوی سازندگان سابق Left 4 Dead عرضه گردید و با وجود سعی سازندگان برای ارائه‌ی یک تجربه‌ی مطلوب زامبی شوتینگ با تکنولوژی مدرن، همچنان نتوانستند تجربه‌ای مشابه و وسیع همانند L4D ارائه دهند. شخصا با وجود آن که صدها ساعت را صرف تجربه‌ی L4D کردم، پس از به پایان رساندن B4B هیچ دلیلی برای تجربه‌ی دوباره‌ی آن نداشتم و از تجربه‌اش دست کشیدم و یکی از دلایل آن نبود تنوع کافی و پشتیبانی از بخش Workshop بود.

در هر صورت خاموش بودن Left 4 Dead و محرومیت طرفدارانش از دریافت یک تجربه‌ی مدرن از آن، بسیار دردناک است و متاسفانه به نظر نمی‌رسد که هیچ‌گاه شاهد نسخه‌ی سوم این فرنچایز باشیم.

Castlevania

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

برخی آثار و مجموعه‌ها در زمان حیات خود تاثیری بر صنعت گیمینگ می‌گذارند که حتی پس از مرگشان، یاد آن‌ها با رد پایی که بر بدن این صنعت بر جا گذاشتند زنده باقی می‌ماند و یک نمونه از این فرنچایزها، Castlevania است. اولین نسخه‌ی این مجموعه که در سال ۱۹۸۶ عرضه گردید، به سرعت به محبوبیت فوق‌العاده‌ای دست یافت و به همراه بازی Metroid که در همان سال منتشر شد، ساختار ژانر Metroidvania را پایه گذاری کردند.

ما تا همین امروز همچنان شاهد عرضه‌ی عناوین مختلف در این ژانر هستیم که بسیاری از آن‌ها سعی بر الگوبرداری از Castlevania: Symphony of The Night را دارند که نه تنها یکی از برترین نسخه‌های مجموعه‌ی Castlevania است بلکه یکی از برجسته‌ترین بازی‌های Side Scrolling به شمار می‌آید.

اما این صحبت‌ها به دوره‌ای بر می‌گردد که کونامی یک کمپانی قابل احترام در صنعت گیمینگ محسوب می‌شد. متاسفانه آخرین اثر این فرنچایز آن چنان تعریفی نداشت. بازی ۲ Castlevania: Lords of Shadows در سال ۲۰۱۴ عرضه شد و با وجود ایده‌های جالبی که داشت یک بازی بسیار متوسط چه در نگاه طرفداران و چه در نگاه منتقدان بود. البته پس از آن شاهد یک ساخت یک سریال برای Castlevania از طرف Netflix بودیم که بازخوردهای مثبتی را به همراه داشت و دلیل آن نیز دست نداشتن مستقیم کونامی در پروسه‌ی ساخت آن بود.

از آن جایی که این کمپانی به قتل آثار خودش معروف شده است، قرار است در این مقاله زیاد نام کونامی را ببینید و بخوانید. حقیقتا با توجه به نمایش مضحکی که این کمپانی در چندین سال اخیر به راه انداخته است نه تنها بعید است که یک نسخه‌ی جدید از Castlevania عرضه شود بلکه اگر از من بپرسید ترجیح می‌دهم با توجه به سابقه‌ی این کمپانی در سلاخی کردن فرنچایزهای بزرگ خود، هیچوقت یک نسخه‌ی جدید از آن را تجربه نکنم.

Dino Crisis

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

چندی پیش یکی از قسمت‌های آیتم رتروگیم را به این فرنچایز اختصاص دادیم و کمی درباره‌ی وضعیت آن صحبت کردیم اما نمی‌توان چنین مقاله‌ای نوشت و نام Dino Crisis را به میان نیاورد. به نظر من این Dino Crisis حقش بسیار بیشتر از چیزی بود که در نهایت دریافت کرد و با به جا گذاشتن طعمی تلخ در دهان طرفدارانش به زیر خاک رفت. این مجموعه جزو آن دسته از آثاری است که می‌توانست زندگی بلندی را تجربه کند و با عرضه‌ی نسخه‌های جذاب متفاوت ژانر ترس را متحول کند اما متاسفانه قربانی تصمیمات اشتباه شد و به نظر نمی‌رسد که کپ‌کام بخواهد آن اشتباهات را جبران کند.

Dino Crisis با عرضه نسخه‌ی اول خود در سال ۱۹۹۹ توانست با ترکیب فرمول تازه نفس Resident Evil، الگوگیری از Jurassic Park و همچنین نوآوری‌های جذاب خودش، حسابی سروصدا کند و به سرعت جامعه‌ای از طرفداران را دور خودش جمع کند. موفقیت‌های این مجموعه با نسخه‌ی دوم ادامه یافت و بسیاری از طرفداران در راستای ورود به نسل جدید انتظار یک تجربه‌ی تازه و مدرن را در سر می‌پروراندند اما چیزی طول نکشید که تمامی این رویاها بر سرشان خراب شد.

نسخه‌ی سوم این سری به صورت انحصاری برای کنسول XBOX در سال ۲۰۰۳ عرضه گردید و در طی یک تصمیم فوق‌العاده عجیب، سازندگان تصمیم گرفتند تمامی کاراکترها و داستانی که در دو نسخه‌ی اول توسعه‌اش دادند و طرفداران بسیار دوست‌شان داشتند را رها کنند و به سراغ یک داستان در آینده و در فضا بروند!

در نهایت این مسئله به مذاق طرفداران خوش نیامد و این نسخه با شکست مواجه شد. این آخرین باری بود که نام Dino Crisis به عنوان یک مجموعه‌ی زنده به گوش خورد و از آن پس تا به امروز تنها چیزی که از این آثار باقی مانده است، خاطرات و حسرت‌های طرفدارانش است.

شخصا تا قبل از معرفی Exoprimal فکر می‌کردم کپ‌کام به دلیل توجه بیش از حد به Resident Evil به سراغ این فرنچایز نمی‌رود اما وقتی این کمپانی با وجود Dino Crisis وقت، هزینه و تیمش را به ساخت یک عنوان CO-OP با محوریت دایناسورها اختصاص می‌دهد احساس می‌کنم که کپ‌کام به طور کلی دفتر Dino Crisis را بسته‌ است و هیچ سعی‌ای در قبال احیای این مجموعه نمی‌کند.

Onimusha

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

حال که صحبت از کپ‌کام است بد نیست به یکی دیگر از فرنچایزهای مرده‌ی این کمپانی اشاره کنیم که شاید شانس بیشتری برای احیا نسبت به Dino Crisis داشته باشد و آن Onimusha است. ایده‌ی Onimusha از دل یکی از پروتوتایپ‌های Resident Evil با محوریت نینجاها بوجود آمد و در نهایت در سال ۲۰۰۱ پا به کنسول PlayStation 2 گذاشت. نسخه‌ی ابتدایی این فرنچایز در واقع ساختاری اکشن همراه با برخی المان‌های ترس بقا همچون حل پازل‌ها و دوربین ثابت بود که از Resident Evil به ارث برده بود.

در ابتدا این مجموعه با نسخه‌ای قدرتمند راه خودش را در صنعت بازی‌های ویدیویی آغاز کرد اما با هر نسخه تا حدودی از ایده‌ها و ساختار اصلی خودش فاصله می‌گرفت و راهی را که Dino Crisis با نسخه‌ی سوم خودش طی کرد، Onimusha در طول چند نسخه به پایان رساند؛ به طوری که طرفداران این سری دائما در حال پشت کردن به این مجموعه بودند تا جایی که پس از عرضه‌ی Onimusha: Dawn of Dreams با وجود بازخوردهای مثبت، به قدری این بازی در فروش خود به مشکل خورد که کپ‌کام به طور کلی از ساخت یک نسخه‌ی جدید صرف نظر کرد و این فرنچایز را در لیست سیاه خود قرار داد.

به گفته‌ی Christian Svensson یکی از کارکنان سابق کپ‌کام، در حالی که نسخه‌ی اول و دوم Onimusha بسیار موفقیت آمیز بودند، آن‌ها پس از نسخه‌ی دوم دائما با کم شدن فروش و علاقه‌ی طرفداران نسبت به نسخه‌های آینده مواجه بودند و همین کم شدن جذابیت Onimusha برای طرفدارانش بود که باعث عدم ادامه‌ی آن شد. همچنین او اظهار داشته است که Onimusha در حال حاضر از انعطاف پذیری‌ای که بسیاری تصورش را دارند برخوردار نیست.

به طور کلی Onimusha فرنچایزی بود که با کنسول PS2 آغاز و با پایان کار این کنسول پایان یافت. البته با توجه به برخی از شایعات مذاکراتی مبنی بر احیای این مجموعه در کپ‌کام در حال اتفاق افتادن است و ممکن است در آینده‌ای نزدیک شاهد بازگشت آن باشیم اما تا زمانی که این مقاله در حال نوشته شدن است، نام Onimusha هیچ چیزی جز خاطره‌ای شیرین نمی‌باشد.

Duke Nukem

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

امکان ندارد صحبت از فرنچایزهای مرده صنعت گیمینگ شود و از تراژدی Duke Nukem یاد نشود. Duke Nukem نیز همانند بسیاری از آثار کلاسیک و فوق‌العاده‌ی شوتر اول شخص همچون Doom، Quake و… در دهه‌ی ۹۰ میلادی ظهور کرد و به سرعت به محبوبیت رسید و به رقیبی سرسخت برای Doom تبدیل شد. نسخه‌هایی همچون Duke Nukem 3D همچنان جزو برترین عناوین کلاسیک ژانر شوتر به شمار می‌آیند و بسیاری از طرفداران این ژانر از آن با خاطرات خوشی یاد می‌کنند.

Duke Nukem به دلیل استایل خاص و کاراکتر جذاب Duke، حسابی در دل طرفداران برای خود جا باز کرد و صداگذاری کاراکتر اصلی با برخی جملات و جوک‌ها باعث شد پلیرها بتوانند ارتباط بیشتری با این کاراکتر نسبت به Doom Slayer برقرار کنند. متاسفانه در نهایت این فرنچایز نیز قربانی تصمیمات اشتباه شد و با سر بر زمین خورد به طوری که بعید است هرگز بتواند از جایش بلند شود و به همین دلیل از آن به عنوان یک تراژدی یاد می‌شود.

بازی Duke Nukem Forever تیری بود در قلب فرنچایز که به قیمت جان آن و ناامیدی طرفدارانش تمام شد. Duke Nukem Forever برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ معرفی شد و در نهایت در سال ۲۰۱۱ عرضه گردید و به این ترتیب حدود ۱۵ سال در دست ساخت قرار داشته است که به همین دلیل رکوردی را نیز در گینس ثبت کرده است! تبلیغات این بازی در طی حدود ۱۵ سال، هر کدام ندای یک تجربه‌ی انقلابی در ژانر شوتر اول شخص می‌دادند و هایپ فوق‌العاده زیادی حول و محور این بازی شکل دادند اما متاسفانه محصول نهایی هرگز نتوانست در حد هایپ این بازی واقع شود.

در طی ۱۵ سال سازندگان بارها و بارها مکانیزم‌های بازی و ساختار آن را تغییر دادند و به همین ترتیب محصول نهایی فاقد بسیاری از خصوصیات وعده داده شده بود و به قدری ناامید کننده واقع شد که بسیاری از طرفداران این فرنچایز به آن پشت کردند و تا به امروز هیچ خبری از احیای آن نبوده است و شخصا بعید می‌دانم بعد از آن شکست مفتضح هرگز شاهد احیای این مجموعه باشیم اما در نهایت تنها زمان تعیین کننده‌ی اصلی است.

Prince of Persia

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

فرنچایز Prince of Persia نه تنها یک سری ارزشمند و پر طرفدار و جذاب در دنیای بازی‌های ویدیویی محسوب می‌شد بلکه ارزش بسیار خاصی برای ما ایرانیان داشت بالاخره آدم هر روز یک بازی متمرکز بر نژادش را نمی‌بیند! داستان زندگی Prince of Persia و پایان آن بسیار جالب و در عین حال ناراحت کننده است و فکر می‌کنم بسیاری از شما از آن با خبر هستید اما به هر صورت بد نیست مروری بر آن بکنیم.

شاید برای بسیاری جالب باشد که بدانند که یوبی‌سافت در اواسط زندگی این فرنچایز وظیفه‌ی ساخت و عرضه‌ی آن را به دست گرفت. اولین نسخه‌ی POP در سال ۱۹۸۹ توسط Broderbund ساخته و عرضه گردید و پس از گذشت حدود چهار سال، نسخه‌ی دوم آن نیز توسط همین استودیو منتشر شد.

پس از آن عنوان Prince of Persia 3D توسط استودیوی Red Orb Entertainment ساخته شد که همانطور که از اسمش مشخص است اولین نسخه‌ی این مجموعه با استفاده از تکنولوژی سه بعدی بود. پس از Red Orb، این فرنچایز به یوبی‌سافت تعلق یافت و از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ سه نسخه‌ی اصلی دریافت کرد که حسابی آن را زیر نور توجه‌ها قرار داد و بیش از پیش نامش بر سر زبان‌ها افتاد اما این پیشرفت و محبوبیت عمر بسیار کمی داشت. در واقع از بعد از نسخه‌ی Prince of Persia: The Two Thrones بود که نفس‌های POP به شماره افتادند.

نسخه‌ی بعدی این فرنچایز برای سال ۲۰۰۸ برنامه‌ریزی شده بود و قرار بود به عنوان ریبوتی برای این مجموعه عمل کند. اولین تریلر از گیم‌پلی نسخه‌ی اولیه‌ی این بازی در سال ۲۰۰۴ با نام Prince of Persia: Assassins منتشر شد که در آخر به نسخه‌ی اول Assassin’s Creed بدل شد. پس از عرضه‌ی اولین نسخه‌ی Assassin’s Creed، این بازی سایه‌ای بزرگ بر Prince of Persia افکند به طوری که ریبوت این فرنچایز در سال ۲۰۰۸ با وجود بازخوردهای مثبتی که داشت آن چنان مورد توجه قرار نگرفت و در اینجا بود که این سری در سراشیبی قرار گرفت.

یوبی‌سافت سعی کرد با ساخت یک فیلم و عرضه‌ی بازی Prince of Persia: The Forgotten Sands در کنار آن در سال ۲۰۱۰ جانی دوباره به این مجموعه ببخشد و دوباره آن را بر سر زبان‌ها بیاندازد اما متاسفانه دیگر خیلی دیر بود. در آخر می‌توان گفت Assassin’s Creed هم یک دنباله‌ی معنوی برای POP محسوب می‌شود و هم قاتل آن. حال با وجود آن که یوبی‌سافت در حال بازسازی Prince of Persia: The Sands of Time است اما در نهایت نمی‌توان از آن به عنوان یک نسخه‌ی کاملا جدید یاد کرد و همچنان این POP برای بسیاری از جمله بنده مرده است و با وضعیتی که یوبی‌سافت دارد بعید می‌دانم دست به ساخت یک نسخه‌ی کاملا جدید بزنند.

متاسفانه Assassin’s Creed نیز که در دوره‌ای همه‌ی ما از شنیدن نام و خبر عرضه‌ی نسخه‌ای جدید از آن هیجان زده می‌شدیم، به نظر من در سال‌های اخیر راهی از تکرار مکررات را پیش گرفته است و هویت اصلی‌اش را به کلی فراموش کرده است و شخصا دیگر آن ذوق و شوق سابق را در قبال آن ندارم و با توجه به شایعات مبنی بر سرویس محور شدن نسخه‌ی بعدی بعید می‌دانم طرفداران دیگر نیز آن چنان از راهی که این فرنچایز در پیش گرفته است راضی باشند.

Medal of Honor

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

حدود یک دهه از آخرین نسخه‌ی Medal of Honor می‌گذرد اما دلیل این خاموشی چیست؟ بیاید کمی به عقب بازگردیم. همه چیز از سال ۲۰۱۰ و بازی Medal of Honor شروع شد. قبل از عرضه‌ی بازی قرار بود بخشی در بازی وجود داشته باشد که شما را در نقش سربازان تالبانی قرار بدهد و به پلیر اجازه می‌داد که به سربازان آمریکایی در افغانستان تیراندازی کنند. زمانی که این اطلاعات در دسترس عموم قرار گرفت، بازی و EA به شدت مورد انتقاد قرار گرفتند و حتی بسیاری از فروشگاه‌ها اعلام کردند که این بازی را به فروش نخواهند رساند.

این انتقادها به قدری شدید شد که در نهایت کمپانی EA هرگونه اشاره به تالبان را از این بازی حذف کرد اما ضربه‌ی اصلی به این فرنچایز وارد شده بود و این حواشی همانند لکه‌ای سیاه بر آن باقی ماند و همین موضوع به فروش نسخه‌ی بعدی این مجموعه یعنی Medal of Honor: Warfighter در سال ۲۰۱۲ ضربه وارد کرد. همچنین این بازی با بازخوردهای آن چنان مثبتی نیز روبه‌رو نشد. طبق اعلام Peter Moore بازخورها بسیار منفی‌تر از چیزی بود که این بازی لیاقتش را داشت و حقیقتا بنده نیز با این موضوع موافقم. جو منفی‌ای که این مجموعه را احاطه کرده بود اجازه‌ی پیشرفت به آن را نمی‌داد.

پس از این شکست، کمپانی EA تمرکز خودش را به طور کامل بر IP شوتر دیگر خود یعنی Battlefield گذاشت و مجموعه‌ی Medal of Honor را به طور کلی کنار گذاشت. به گفته‌ی Peter Moore، کمپانی EA در آن زمان تصمیم گرفت Medal of Honor را به طور کلی از برنامه‌ی چرخه‌ای تولیدات خودش خارج کند. البته کمپانی EA در سال ۲۰۲۰ یک نسخه‌ی واقعیت مجازی از این فرنچایز منتشر کرد که آن نیز با بازخورد جالبی روبه‌رو نشد و از آن جایی که یک نسخه‌ی VR محسوب می‌شد نمی‌توان از آن به عنوان “احیا” یاد کرد.

البته حتی اگر از آن به عنوان قدمی در راستای مسیر احیای فرنچاز یاد کنیم، باید گفت که این بازی در واقع قدمی محکم بر خلاف این مسیر بود. در حال حاضر با توجه به مشکلاتی که حول محور Battlefield و نسخه‌ی اخیر آن، ۲۰۴۲ می‌گردد تمام تمرکز EA بر باز پس‌گیری اعتماد طرفداران این فرنچایز است و احیای Medal of Honor بسیار دور از انتظار است.

Metal Gear

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

همانطور که بالاتر اشاره کردم در این مقاله قرار است زیاد نام کونامی و قربانیانش را ببینید و بخوانید. مجموعه‌ی Metal Gear، قربانی بعدی کونامی است که قصد صحبت درباره‌اش را داریم. حقیقتا برعکس اکثر فرنچایزهایی که تا الان به آن‌ها پرداختیم، Metal Gear مرگی بسیار ناگهانی را تجربه کرد، مرگی که حقش نبود.

چیزی از عرضه‌ی بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain نگذشته بود که کوجیما، خالق این مجموعه به طور ناگهانی اعلام کرد که پس از حدود سه دهه از کمپانی کونامی جدا شده است. این موضوع نه تنها طرفداران Metal Gear بلکه کل صنعت گیمینگ را وارد شوکی ناگهانی کرد. در طی سی سال کار در کونامی، کوجیما در کنار دوستان خود، دشمنان بسیاری را نیز برای خود دست و پا کرد و بسیاری نمی‌توانستند با او کنار بیایند از همین رو کونامی تصمیم گرفت یک بار برای همیشه از شر او خلاص شود.

به گفته‌ی برخی از کارکنان، کوجیما از لحنی بسیار مغرورانه برخوردار بود و احساس می‌کرد که کونامی بدون او نمی‌تواند پول در بیاورد. اما این موضوع در حالی بود که کونامی علاوه بر بازی‌های ویدیویی از راه قمار و ماشین‌های Slot نیز پول زیادی به جیب می‌زد. از همین رو آن‌ها کمی بعد از عرضه‌ی MGS V کوجیما را اخراج کردند و حتی نام او را از Credit این عنوان حذف کردند!

پس از آن تنها باری که نام Metal Gear به گوشمان خورد، عنوان Metal Gear: Survive بود که همانطور که انتظار می‌رفت با بازخوردهای مثبتی روبه‌رو نشد و کونامی نیز تمامی سیاست‌های رقت انگیز خود را در این بازی جا سازی کرده بود. در نهایت این بازی نام خودش را به عنوان توهینی به کوجیما و آثارش در بین طرفداران این فرنچایز ثبت کرد و میخ آخر را بر تابوت این مجوعه کوبید. اخیرا شایعاتی مبنی بر احیای Metal Gear به گوش می‌رسد و باید منتظر بمانیم و ببینیم که در صورت حقیقت داشتن این شایعات، کونامی چه رویه‌ای را در قبال این احیا و کوجیما پیش می‌گیرد.

سخن پایانی

امروز نگاهی داشتیم به فرنچایزهای گم شده در خاطرات و نام‌هایی که ممکن است دیگر هیچ‌گاه به گوش نرسند. صنعت بازی‌های ویدیویی و روند آن شباهت‌های زیادی به دنیای واقعی ما دارد، یک روز اثری متولد و روز دیگر از بین می‌رود، یک روز فرنچایزی در حال پرواز در بین محبوبیت طرفدارانش است و روز بعد زیر گرد و غبار خاطرات به فراموشی سپرده می‌شود. بنابراین بهتر است همیشه قدر لحظات خود را با مجموعه‌ها و آثار مورد علاقه‌یمان بدانیم چون معلوم نیست که در آینده چه سرنوشتی انتظار آن‌ها را می‌کشد.

لازم به ذکر است که تعداد بسیار بالای این فرنچایزها باعث می‌شود که یک مقاله برای نام بردن بسیاری دیگر از آن‌ها کافی نباشد. بنابراین شاید در آینده در قسمتی دیگر به دسته‌ای دیگر از این آثار و مجموعه‌های خاموش بپردازیم. تا آن زمان شما می‌توانید نام‌هایی که در این مقاله حضور نداشتند و سال‌هاست به فراموشی سپرده شده‌اند را در بخش نظرات با من به اشتراک بگذارید.

Lonesome guyMoein MM2امیر حسینReversepointDARKSIRENvafadarvitto corleoneHosseindeathwings77🅹🄰🆅🄰🅳 6҉ 2҉PorfosorKratosHaj_HosseinIran_gamerEspresso...Jin sakaimeysambAlbertmore

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -
نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -
نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -
نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -
نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نگاهی به برخی فرنچایزهای خاموش صنعت گیم؛ مرگ زودهنگام -