اولین واکنش‌ها به انیمیشن Lightyear | انیمیشنی سرگرم‌کننده و احساسی از پیکسار

نظرات

• Porfosor گفت:

  ۱۴۰۱/۰۳/۲۱ در ۲۰:۰۶

  عشق تویی

  

  برای پاسخ دادن وارد شوید
• Sekiro گفت:

  ۱۴۰۱/۰۳/۲۱ در ۲۰:۱۴

  کمتر کسی هست که داستان اسباب بازی رو ندیده باشه و ازونم کمتر کسایی هستن که اون رو دیده باشن و این رو نبینن این مجموعه کلا شاهکاره

  

  برای پاسخ دادن وارد شوید
  • محمد گفت:

    ۱۴۰۱/۰۳/۲۲ در ۱۳:۵۳

    من تو عمرم هیچ کسی و ندیدم که toy story رو ندیده باشه

    

    برای پاسخ دادن وارد شوید
    • Sekiro گفت:

      ۱۴۰۱/۰۳/۲۲ در ۱۶:۱۴

      هستن بعضیا

      برای پاسخ دادن وارد شوید
      • محمد گفت:

        ۱۴۰۱/۰۳/۲۲ در ۲۳:۱۴

        من ندیدم

        برای پاسخ دادن وارد شوید
• SUNMAN گفت:

  ۱۴۰۱/۰۳/۲۱ در ۲۰:۴۲

  به سوی بی نهایت و فراتر از آن

  دوران خوب بچگی با VHS داستان اسباب بازی رو هزار بار میدیدم
  عجب بزرگ شدیم ولی هنوز بچه ایم
  نسل بلدی چه میدونه اینا چی بود هی روزگار

  

  برای پاسخ دادن وارد شوید
  • Ada گفت:

    ۱۴۰۱/۰۳/۲۲ در ۰۷:۰۳

    پیر شدیم ولی بزرگ نه

    

    برای پاسخ دادن وارد شوید
  • Soosmar (بازنشسته) گفت:

    ۱۴۰۱/۰۳/۲۲ در ۰۸:۵۵

    منم حس تو رو دارم مرده افتاب . همه چی خیلی دوست داشتنی و واقعی تر و نرمال تر بود . مثلا موز و میوه ها .
    الان موز میخری گاز میزنی با خودت میگی این دیگه چه اشغالیه . همزمان هم گرونه هم اشغال . هعی . دلم گرفت از بس این موز ها بی مزه و اشغال شدن . شخصا خال دار تر میگیرم که شیرین باشه ولی طعم بدی داره خداییش. یا سرد خونه ای هست یا بهش ات و اشغال میدن تا زودتر بپزه و زودتر بفروشن . اب هویج هم همینطور . طرف به خودش زحمت نمیده هویج رو پوست کنه یا دمش رو بزنه یا قسمت های پوسیده اش رو جدا کنه . اخه چرا اب هویچ باید تلخ باشه . همین بلا سره اب سیب هم میاد . اب سیب باید سبز فسفری باشه ولی اب سیب های بیرون سیاه هستند . تخم سیب سیانور داره و باید جداش کرد ولی همینطوری میندازن تو ابمیوه گیری .
    دیگه به درد نمیخوره

    

    برای پاسخ دادن وارد شوید
• Amirhosseinre گفت:

  ۱۴۰۱/۰۳/۲۱ در ۲۱:۵۵

  آخر قسمت ۴ ام toy story چقد گریه کردم:)

  برای پاسخ دادن وارد شوید
• AhmadReza گفت:

  ۱۴۰۱/۰۳/۲۲ در ۰۱:۳۰

  یک زباله شیردوشی دیگه از سمت پیکسار و دیزنی😹

  

  برای پاسخ دادن وارد شوید
• ........ گفت:

  ۱۴۰۱/۰۳/۲۲ در ۱۰:۱۱

  من عاشق باز لایت‌یر هستم. این شخصیت دوست داشتنی. این اواخر اون بازی قدیمی ps1 رو دوباره تجربه کردم و ضمن تجربه انواع احساسات نوستالوژیک شگفت زده شدم از طراحی مراحل خوب و زیبای بازی.

  

  برای پاسخ دادن وارد شوید
  • حسین غزالی گفت:

    ۱۴۰۱/۰۳/۲۲ در ۱۵:۵۶

    پس کجایی دکتر جان!!!؟؟ یعنی تمام سلامات و تحیات و ایولات و عاشقانه‌هات و قربانات و درودات و تبریکات و تشکرات به پوریای بزرگ‌مرد افضل مردان قدیم تاریخ گیمفا.
    خیلی خیلی خوشحالم که هنوزم هستی و هنوزم سلامتی و هنوزم بازی‌بازی! من کار به بقیه ندارم اما خودم دلم برات تنگ شده بود مرد و مردانه. یک‌ذره شده بود. برای اینکه دوباره قلم‌فرسایی و نظرفرسایی و شوخی‌فرسایی کنی و ما بخندیم. یه وقت فکرم نکن که بچه‌های قدیم هوای همدیگه رو ندارن. شما همیشه جات خاصه توی قلب ما و آثارت اینجا موندگار شدن. اگر گیمفا یه فضای سه بعدی بود میگفتم با کیک و نوشابه ازت پذیرایی کنن :))) گیمفا هم ممکنه ظاهرش و تریپش عوض شده باشه یکم اما در باطن هنوز هم خاکیه و همونه. هرچند دیگه مثل اونوقتا نمیشه فکر کنم. قضیه آنچارتد ۴ هم که اون موقع‌ها میگفتی واقعا درست بود. از اون داستان بلک اپس ۱ تا فوتبال با طعم گیلاس و اثر هنری «آسمون مال هیچ مردی نیست» تا الان که بی خبر میای و از ما فقرا (به صورت عاطفی) سراغی نمیگیری! حتی شهروزم پارسال اینا یه سری به ما زد و رفت. بچه ها میرن و میان کلاً. دلتنگتونیم
    خلاصه که ما اینجاییم…. هرموقع دلت خواست و دوست داشتی میدونی کجا باید بیای. به سمت بی‌نهایت و فراتر از آن!
    هرآینه خوشحال میشم سر بزنی رفیق.

    همیشه ارادتمندم پوریای عزیز دل

    

    برای پاسخ دادن وارد شوید
    • ........ گفت:

      ۱۴۰۱/۰۳/۲۲ در ۲۱:۵۵

      سلام حسین جان. واقعیتش هرگز فکر نمی‌کردم که اصلاً چنین پذیرایی‌ای از من بشه بابت اومدنم. خیلی خوشحال هستم از لطف و مرام و معرفت شما. بیش از ۳ یا ۴ سال گذشته از آخرین روزهای گیمفایی من. شما جقدر خوب یادتون مونده! من فکر نمی‌کردم قضیه آنچارتد ۴ هرگز هنوز هم کسی یادش مونده باشه! اما ظاهراً مونده. من واقعاً شگفت زده شدم. جالب اینه که دقیقاً این روزها مشغول بازی بلک آپس یک هستم. هنوزهم حدود یک دهه از اون بازی می‌گذره اما چقدر زیباست این بازی. واقعاً فکر می‌کنم بلک آپس یک از زمان خودش بسیار جلوتر بود. اما در مورد آسمان مال هیچ‌کس نیست (آسمان بی‌طرف)، واقعیتش چیزی رو باید بگم. اگر دلی بخواهم باهاتون صحبت کنم باید این رو بگم که من از اون موقع (مثل همه) خیلی فرق کردم. تجارب زیادی رو از سر گذروندم و واقعیتش گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم هیچ چیزم شبیه به اون موقع نیست. شاید انسانی مرده باشه و انسانی دیگر متولد شده. یعنی همینقدر. گاهی وقت‌ها اون نقد رو که می‌خونم، هرچند که اشراف دارم به زیبایی نسبی اون نقد، اما واقعیتش رو بخواهی الآن که اون رو می‌خونم از خودم خجالت می‌کشم. بنظرم نوشته‌ای مغرضانه، عقده گشایانه، خشن و بیش از اندازه طولانی میاد. اگر یک نفر به من بگه یک نقد بد رو نشونم بده اون رو نشونش خواهم داد! خوب من اون رو با عقل اون زمانی خودم نوشته بودم. الآن که فکر می‌کنم بنظر خودم جداً میلیمتری با فرد اون زمانی، از نظر شخصیت و خلقیات و حتی عقیدتی شباهتی ندارم و امیدوارم پوزخند من ۵ سال بعدم به من الآنی کمتر از پوزخند الآنی به من پنج سال پیشم باشه. آقا من خیلی خوشحال شدم از مصاحبت با شما. آیدی تلگرامم Pooria0071 هستش. اگر خواستید حتماً مسیج بدید در خدمتتون باشم.
      خیلی بیشتر از اونچه که فکر می‌کنید من زو خوشحال کردید ارادت فراوان

      

      برای پاسخ دادن وارد شوید
      • حسین غزالی گفت:

        ۱۴۰۱/۰۳/۲۴ در ۲۱:۰۰

        قربانت رفیق. منم همینطور. خیلی خوشحالم کردی با اومدنت و فقط سر زدنت حتی شده دورادور و دیر به دیر خیلی ارزشمنده برام. همه همینطور بودیم و همه همینطور شدیم. زندگیه و گذر روزگار همه‌چیز رو عوض میکنه چه بخوایم و چه نه.
        بازم میگم و همیشه میگم: ارادتمندتم

        برای پاسخ دادن وارد شوید