بررسی و تحلیل فصل سوم سریال Love, Death + Robots
سرانجام فصل سوم سریال Love, Death + Robots پخش شد که قسمتهایی جذاب و پیچده را برای بینندگان ارائه کرده است.
سریال انیمیشی عشق، مرگ و رباتها (Love, Death + Robots) اثری مجموعهای ساخته تیم میلر (Tim Miller) و دیوید فینچر (David Fincher) به شمار میرود که به تازگی سومین فصل آن روی سرویس آنلاین نتفلیکس پخش شده است.
اولین فصل از سریال توانست تا با ۱۸ قسمت خود سطح جدیدی از داستانسرایی با خشونت بسیار زیاد را به نمایش بگذارد. فصل دوم سریال نیز همان روند فصل قبلی را تکرار کرده بود اما داستانسرایی آن نسبت به فصل قبلی کمتر و تلختر بود.
فصل سوم سریال انیمیشنی «عشق، مرگ و رباتها» نیز روند فصل دوم را ادامه داده بود و قسمتهای آن کوتاهتر و سرزندهتر بودند. فصل سوم نسبت به فصل دوم جسارت بیشتری در داستانسرایی دارد اما در مقایسه با فصل اول، خشونت شدیدی در آن دیده نمیشود.
در ادامه، به بررسی هر قسمت از فصل سوم سریال «عشق، مرگ و رباتها» میپردازیم و هر کدام را با میزان عشق، مرگ و رباتی که در آنها دیده میشوند، تحلیل خواهیم کرد. در ادامه همراه با ما باشید.
هشدار اسپویل!
قسمت ۱
- عنوان: سه ربات: استراتژیهای خروج (Three Robots: Exit Strategies)
داستان: اولین قسمت از فصل سوم سریال، دنبالهای مستقیم از یکی از قسمتهای فصل اول به شمار میرود و داستان آن را رماننویس برجسته ژانر علمی-تخیلی یعنی جان اسکالزی (John Scalzi) ارائه داده است. این قسمت داستان سه ربات را دنبال میکند که در حال گردش در زمین هستند و به مطالعه استراتژیهای بقاء انسان پس از آخرالزمان میپردازند.
- عشق: این سه ربات به همراه یکدیگر سفر میکنند و رفیقهایی صمیمی هستند و قطعا یکدیگر را دوست دارند.
- مرگ: در این قسمت، رباتها تعداد زیادی از جسد انسانها را در موقعیتهای مختلف پیدا میکنند. ممکن است ناخوشایند به نظر برسد اما سقوط بشریت به نظر خندهدار احساس میشود.
- رباتها: خود داستان بر محوریت سه ربات است.
بررسی: در فصل اول سریال، داستان گشت و گذار سه ربات به همراه یکدیگر به نمایش در آمده بود که خندهدار و جالبتوجه به نظر میرسید، اما استفاده مجدد از آن ایده همانند دفعه قبلی جذاب نیست؛ با این حال، گردش به همراه این سه ربات در درون باقیماندههای تمدن بشر و جوکهای خندهداری که آنها ارائه میکنند، همچنان دلنشین است. علاوه بر این، صحنه پایانی قسمت نیز همانند فصل اول شوکهکننده بود اما نسبت به آن، خندهدارتر است.
قسمت ۲
- عنوان: سفر بد (Bad Travelling)
داستان: یک کشتی شکار کوسه مورد حمله سختپوستی غولپیکر قرار میگیرد که اندازه و هوش آن بینظیر است. شورش در کشتی، خیانت و تکلم از طریق یک جسد، همگی در این قسمت دیده میشوند، قسمتی که اولین تجربه کارگردانی دیوید فینچر در این سریال انیمیشنی محسوب میشود.
- عشق: در بین خدمه کشتی، عشق زیادی احساس نمیشود و رهبر آنها نیز با تصمیمات آنها چندان موافق نیست. هر چند، به نظر میرسد که آن موجود سختپوست عاشق گوشت انسان است.
- مرگ: این موجود عظیم نیاز به غذا دارد و از همین رو، مرگهای زیادی در این قسمت رخ میدهند. تعداد کشتهها در این قسمت قابل توجه است اما خشونت زیادی به تصویر کشیده نمیشود.
- رباتها: در قسمت دوم خبری از رباتها نیست و داستان با اینکه در سیارهای متفاوت رقم میخورد اما عمدتا بر محوریت دریانوری و کشتی است.
بررسی: از آنجا که داستان قسمت دوم محدود به کشتی است، تنش و تعلیق در آن بسیار زیاد است. سوالاتی همچون اینکه چه کسی دوست است و چه کسی دشمن و چه کسانی حاضر هستند تا خواسته موجود را برآورده سازند و جان خود را نجات بدهند، باعث ایجاد هیجان و ترس شدهاند و در نهایت نیز همه این موارد پایانی رضایتبخش را رقم زدهاند.
قسمت ۳
- عنوان: نبض تپنده دستگاه (The Very Pulse of the Machine)
داستان: کاوش در سطح یکی از قمرهای مشتری به نام «آیاو» به یک فاجعه تبدیل میشود. یک فضانورد باید علاوه بر اینکه جسد همکارش را به همراه خود میبرد، خودش را به موقعیتی امن برساند. او در همین حین نیز از داروهای مختلفی برای تسکین دردهای خود استفاده میکند که منجر به توهمهای زیادی میشوند.
- عشق: در ابتدای قسمت، رفاقتی جالبتوجه بین شخصیت اصلی داستان یعنی مارتا و همکارش احساس میشود اما رابطه آنها فراتر از رابطه کاری مشخص نیست.
- مرگ: در همان ابتدای قسمت، تصادفی فاجعهبار باعث مرگ یک فضانورد میشود و مارتا تنها میماند. حالا او بدن همکار خود را به همراه خود میبرد تا بتواند از اکسیژن او استفاده کند. آیا او موفق میشود؟
- رباتها: نمیتوان دقیق گفت که آیا در این قسمت رباتی وجود دارد یا خیر. ممکن است در سطح این قمر، دستگاهی وجود داشته باشد یا ممکن است همه اینها تنها توهمات مارتا باشند.
بررسی: قسمت سوم سریال زیبا و خاطرهانگیز است و در مقایسه با قسمتهای دیگر سریال، بیشتر به تصویرسازی و انیمیشن خود تکیه میکند. مارتا در سفر خود در سطح خشک و بایر ماه، شاهد تغییر شکل محیط پیرامونش است که باعث خلق تصاویری زیبا و تماشایی میشود. او مدام صدای همکار مرده خود را میشنود که راز و رمز بیشتری به وضعیت مارتا اضافه میکند. این قسمت، داستانی از بقاء را روایت میکند که پایانی مبهم دارد.
قسمت ۴
- عنوان: شب مرگ کوچک (Night of the Mini Dead)
داستان: قسمت چهارم سریال «عشق، مرگ و رباتها» هجونامهای از ژانر زامبی است که داستان آن از قبرستانی شروع میشود و تهاجم مرگبار و همهگیر زامبیها به لسآنجلس و واتیکان میرسد و در نهایت نیز به نابودی سراسر جهان ختم میشود.
- عشق: تمام کاراکترهای حاضر در این قسمت، اندازه مینیاتوری دارند و چهره آنها مشخص نیست. با این حال، به نظر میرسد که صحنه آغازین قسمت، داستانی عاشقانه را بازگو میکند که به داستانی ترسناک تبدیل میشود.
- مرگ: زامبیها میلیونها نفر را به قتل میرساند و از همین رو، این قسمت را میتوان یکی از مرگبارترین قسمتهای سریال دانست.
- رباتها: خبری از ربات در این قسمت نیست و داستان روی زامبیها تمرکز دارد.
بررسی: قسمت چهارم فصل سوم سریال، خندهدار و عجیب است و داستان آن تقریبا همانند بسیاری از فیلمهای زامبیمحور است. رویدادها از نمایی باز و هوایی روایت میشوند و در کل، این قسمت با اینکه عجیب و سرگرمکننده است اما آن چنان فوقالعاده نیست.
قسمت ۵
- عنوان: گروه کشتار (Kill Team Kill)
داستان: گروهی از سربازان احمق و پر انرژی با دشمنی روبهرو میشوند که همانند آن را هرگز ندیدهاند. این دشمن نتیجه آزمایشات مخفی سیآیای است و حالا از کنترل خارج شده است. کارگردان انیمیشن پاندای کونگ فو کار (Kung Fu Panda 2) این قسمت را ساخته است.
- عشق: با اینکه اعضای این گروه از سربازان مدام در حال مسخره کردن یکدیگر هستند اما همچنان میتوان جرقههایی از دوست داشتن را در بین آنها احساس کرد.
- مرگ: این گروه سربازان در محل ملاقات خود با گروهی دیگر، با قتلعامی خونین و وحشتناک روبهرو میشوند و پس از آن نیز کشتارهای بیشتری صورت میگیرد. این قسمت از سریال، خونین و خشن است.
- رباتها: دشمنی که سربازان با آن روبهرو هستند، خرسی گریزلی است که با تکنولوژیها و سلاحهای مختلفی تجهیز شده است. در این بین نیز رباتی کوچک و بامزه معرفی میشود.
بررسی: اگر صحنه آغازین قسمت پنجم برای شما خندهدار بود، پس مطمئنا از ادامه قسمت نیز لذت خواهید برد و داستان این قسمت میتواند با طنز رک خود، شما را بسیار سرگرم کند و اوقات خوشی را برای شما رقم بزند.
قسمت ۶
- عنوان: سوارم یا توده (Swarm)
داستان: قسمت ششم سریال «عشق، مرگ و رباتها» داستان ترس و فلسفه در دورترین مرزهای هستی را روایت میکند که در آن، دو دانشمند در حال مطالعه روی نژادی حشرهمانند و به ظاهر بدون دانش هستند. تیم میلر به همراه نویسنده بروس استرلینگ (Bruce Sterling) داستان این قسمت را قلم زدهاند و خود تیم میلر نیز کارگردانی آن را برعهده داشته است.
- عشق: داستان روی این دو دانشمند تمرکز دارد و در نهایت نیز رابطه آنها به رابطهای عاشقانه تبدیل میشود.
- مرگ: برخی از سرنوشتها حتی بدتر از مرگ هستند.
- رباتها: سوارم در حقیقت ماشینهایی اورگانیک هستند و این دو دانشمند امیدوار هستند تا بتوانند بهرهروی و کارآمدی آنها را برای بشریت نیز به ارمغان بیاورند.
بررسی: داستان قسمت ششم بسیار قوی است و تا مدتها در ذهن شما ماندگار میشود. تماشای جهانی بیگانه که به آرامی از وضعیتی شگفتانگیز به حالتی معمولی و تکراری و سپس به وضعیتی کاملا شوم تغییر پیدا میکند، واقعا فریبنده و خارقالعاده است.
قسمت ۷
- عنوان: موشهای میسون (Mason’s Rats)
داستان: زمانی که آفات شروع به حمله به شما بکنند، قطعا شما مشکل کنترل آفات دارید. در قسمت هفتم سریال، آخرالزمان موشها به اسکاتلند میآید و حالا، کشاورز پیر کارهایی شدیدی انجام میدهد تا با هجوم موشهای تکامل یافته مقابله کند.
- عشق: مطمئنا موشها نسبت به یکدیگر علاقه دارند و میسون نیز دوست دارد تا انبارش در آرامش کامل قرار داشته باشد.
- مرگ: در این قسمت، موشها به تعداد زیاد و روشهایی بسیار خونین و بیرحمانه کشته میشوند و در پایان نیز تپهای از اجساد موشها باقی میماند. گربه میسون نیز در این بین از جمله تلفات محسوب میشود.
- رباتها: رباتهای مختلف مخصوص کشتار موشها در این قسمت توسط یک کمپانی به میسون فروخته میشوند.
بررسی: در قسمت هفتم سریال «عشق، مرگ و رباتها»، موشها تکامل پیدا کردهاند و برای اینکه بتوانند با رباتهای قاتل مقابله کنند، متوسل به سلاحها و جنگافزارهای مختلفی میشوند که باعث ایجاد لحظاتی سرگرمکننده و جالب برای بینندهها میشود.
قسمت ۸
- عنوان: در تالارهای طاقدار مدفون (In Vaulted Halls Entombed)
داستان: در اعماق کوهستانهای افغانستان، گروهی از سربازان نیروهای ویژه وظیفه یافتهاند تا کسی که توسط تروریستها گروگان گرفته شده است را آزاد کنند؛ اما شرور واقعی که آنها باید با آن روبهرو شوند، خدایی باستانی و بسیار قدرتمند و ترسناک است.
- عشق: در این قسمت، عشق بیشتر در بین پیوندهای بین اعضای گروه سربازان جریان دارد.
- مرگ: در این قسمت نیز گروه سربازان با جسدهای مختلفی روبهرو میشوند و به آرامی نیز خود را وارد موقعیتهای خطرناکتری میکنند.
- رباتها: در این قسمت نیز خبری از رباتها نیست و بیشتر موجوداتی وحشتناک دیده میشوند که توسط خدایان قدیمی آزاد شدهاند و تاکنون بشر امروزی آنها را ندیده است.
بررسی: قسمت هشتم سریال «عشق، مرگ و رباتها» موازی با قسمت پنجم است و این موضوع کاملا احساس میشود. در هر دو قسمت، گروهی از سربازان با نیروهایی خشن و غیرقابل درکشان روبهرو میشوند که در نهایت منجر به مرگ خونینشان میگردد. این قسمتها طنز زیادی ندارند و بیشتر روی جنبه ترسناک داستان تمرکز کردهاند. هر دو قسمت نیز توانستند تا داستان خود را به خوبی به مخاطبان ارائه کردند و موفقیتآمیز هستند.
قسمت ۹
- عنوان: جیبارو (Jibaro)
داستان: فانتزی و طمع به خوبی در این قسمت از سریال با یکدیگر ترکیب شدهاند. قسمت نهم و پایانی فصل سوم سریال «عشق، مرگ و رباتها» بازگوکننده داستانی عامیانه و سنتی است که در آن، یک پری دریایی با صدای خود مردان را به سوی نابودی میکشاند؛ اما جادوی او روی شوالیهای ناشنوا به نام جیبارو کارساز نیست و همین باعث میشود تا زن طلایی مجذوب این شوالیه شود. بدین ترتیب، کش و قوس بین این دو نفر شروع میشود.
- عشق: جیبارو و زن طلایی در میلی عجیب و غریب گرفتار میشوند که نمیتوان اسم آن را عشق گذاشت.
- مرگ: زن طلایی با آوای خود تمام جوخه جیبارو را به روشهایی خونین و خشن به قتل میرساند و رابطه زن طلایی با جیبارو نیز سرنوشتی متفاوت برای آنها رقم میزند.
- رباتها: در این قسمت از سریال نیز خبری از رباتها نیست و داستان بیشتر در جهانی فانتزی و تاریخی سپری میشود. در کل، به نظر میرسد که فصل سوم سریال «عشق، مرگ و رباتها» با کمبود استفاده از رباتها در داستانهایش مواجه است.
بررسی: قسمتهای قبلی سریال همگی بر اساس داستانهایی کوتاه بودند که توسط نویسندههای مختلف ارائه شدهاند ولی قسمت نهم فصل سوم، تنها قسمتی است که بر اساس این داستانهای کوتاه موجود نیست و داستانی متفاوت را بازگو میکند. علاوه بر این، این قسمت دیالوگی ندارد و از لحاظ بصری فوقالعاده و پر از هرجومرج است که گاهی اوقات بیش از حد و دیوانهکننده به نظر میرسد.
فصل سوم سریال «عشق، مرگ و رباتها» ۹ قسمت داشت که برخی از آنها در حد متوسط و برخی دیگر عالی و جذاب بودند. شما از کدام قسمت فصل سوم بیشتر لذت بردید؟
منبع: Polygon
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
سریال خیلی قشنگیه بعضی وقتام دارک
زیبا ترین قسمتس بدون شک ۲ بود ( الیته طبیعیه دیوید فینچر اونو کارگردانی کنه توی مصاحبه هاشم ساخت انیمیشن خیلی حال کرده چون دستش باز گذاشته هر تغییری میخواد بده توش)