نقد قسمت ۷ سریال Halo

هفتمین قسمت از سریال Halo، قسمتی غیرمنسجم است که داستان را از ریشه‌های هیلو بسیار دور می‌کند.

سوالی که با تماشای قسمت هفتم سریال هیلو (Halo) برای هر بیننده‌ای ایجاد می‌شود، این است که آیا اگر نام «هیلو» را به دوش نمی‌کشید،‌ باز هم اثر علمی-تخیلی خوبی بود؟ قسمت هفتم تقریبا خالی از حضور مسترچیف است و به نظر می‌رسد که توجه خود نویسندگان سریال نیز از اصل موضوع منحرف شده است.

هشدار اسپویل!

در این قسمت، کوان در مسیر خود برای ملاقات با عارفان بیابان قرار دارد و در همین حین نیز مشکلات خودش با پدرش و کارهای شورشی او را به یاد می‌آورد. کوان به یاد می‌آورد که زمانی که جوان‌تر بوده، فلسفه‌ای پوچ‌گرایانه و رادیکال داشته؛ او می‌خواهد تا دنیا را تغییر بدهد اما نسبت به انجام آن،‌ تردید دارد.

کوان سرانجام موفق می‌شود که این عارفان بیابانی را پیدا کند که تماما زن و چادرنشین هستند؛ و سپس وارد رویایی می‌شود که در آن، مدام باید با مسترچیف مبارزه کند تا اینکه سرانجام، روح اجداد خود را مشاهده می‌کند. اجدادش به او می‌گویند که سیاره مادریگال، محل پورتالی مهم است و آن‌ها نیز محافظان آن هستند.

در همین حین نیز سورن به کارهای خود به عنوان یک دزد فضایی ادامه می‌دهد و رقیب او به نام اسکوئیرل سعی دارد تا او را به چالش بکشد. در نهایت، آن‌ها تصمیم می‌گیرند تا به همراه یکدیگر، از سفینه‌ای از سازمان UNSC سرقت کنند و به خوبی هم سرقت را انجام می‌دهند اما سورن، با آسیب رساندن به پای اسکوئیرل، به او نشان می‌دهد که او همچنان رئیس است.

در حالی که وینشر تلاشش برای کشتن کوان را دو برابر می‌کند،‌ سورن نیز نسبت به وفاداری خود به مسترچیف احساس مسئولیت می‌کند و به مادریگال باز می‌گردد تا به کوان کمک کند؛ آن‌ها در نهایت در پایگاه شورشیان که در قسمت اول نشان داده شده بود،‌ یکدیگر را می‌بینند. در آنجا که احتمالا محل پورتال است، با افراد وینشر مقابله می‌کنند و سرانجام موفق می‌شوند تا آن‌ها را شکست بدهند؛ در همین حین نیز رابطه بین کوان و سورن قوی‌تر می‌شود.

یکی از عجیب‌ترین چیزها در مورد داستان سریال «هیلو»، آن است که با گذشت هفت قسمت از فصل اول، کل داستان سورن و کوان، همانند پیش‌درآمدی برای داستان اصلی احساس می‌شود. موسیقی سرگرم‌کننده و جالب پایان این قسمت نیز پایانی احساسی را برای این داستان رقم می‌زند. از همان قسمت ابتدایی، سریال «هیلو» سعی داشت تا کاراکتر کوان را بشکند و از نو شکل بدهد ولی هنوز مشخص نیست که به چه سمتی قرار است این کاراکتر را هدایت کند.

قسمت هفتم سریال و در کل، بخش‌های مرتبط به سیاره مادریگال، به جای بازی‌های «هیلو»، بیشتر از فیلم تل‌ماسه (Dune) و مد مکس (Mad Max) الهام گرفته‌اند. از سوی دیگر، ارتباط کوان با داستان کلی و اصلی سریال همچنان مشخص نیست و این موضوع، آزاردهنده است.

اینکه کوان از طریق رویا توانست تا اجداد خود را مشاهده کند، جذاب و خیره‌کننده بود، هر چند، از لحاظ بصری بسیار شبیه به انیمه آواتار: آخرین بادافزار (Avatar: The Last Airbender) بود. از سوی دیگر، اینکه در صحنه‌های فلش‌بک در این قسمت نشان داده شد که او رابطه خوبی با پدرش نداشته، کلیشه‌ای و غیرمرتبط به نظر می‌رسید.

از سوی دیگر، پتانسیل حضور سورن در حال از بین رفتن است و حضور او در سریال حسی آبکی دارد؛ دزدی فضایی در سریال «هیلو» می‌توانست اکشن‌های بسیار جذابی را رقم بزند اما در نهایت، بسیار مختصر و جزئی بود. علاوه بر این، اضافه کردن یک رقیب به خط داستانی سورن، چیز زیادی به توسعه شخصیتی او اضافه نکرد و این بخش از قسمت هفتم، کاملا بی‌ربط و اضافی احساس می‌شد.

نبرد نهایی در قسمت هفتم، برخی از اسلحه‌های کلاسیک را به نمایش گذاشت اما محیطی که نبرد در آن رخ داد، قبلا در قسمت اول نشان داده شده بود. همچنین، اینکه کوان از اسلحه رها شده مسترچیف استفاده کرد نیز ظاهرا هیچ تغییری در نظر او نسبت به اسپارتان‌ها نداشت و کاری بیهوده به نظر می‌رسید. بقیه قسمت هفتم سریال نیز آرام و بی‌هیجان بود.

به عنوان شخصیت شرور قسمت هفتم، بورن گورمن (Burn Gorman) تلاش بسیار خوبی در به تصویر کشیدن وینشر انجام داد. با این حال، اینکه این شخصیت چه ارتباطی به داستان بزرگتر سریال دارد نیز همچنان نامشخص است. ما می‌دانیم که او قاتلی بی‌رحم و دست‌نشانده سازمان UNSC است اما سریال، هیچ علاقه‌ای به توسعه این شخصیت نداشت و بهتر بود که سریال، اندکی بیشتر به این زیرداستان می‌پرداخت.

در ابتدای سریال، داستان کوان و سورن،‌ بسیار جالب‌توجه به نظر می‌رسید و این داستان آن‌ها می‌توانست برخی از جنایات‌ سازمان UNSC را برای بیننده‌ها به تصویر بکشد. با این حال، سریال هیچ چیزی در مورد جهان بزرگ‌تر و گسترده‌تر هیلو نمی‌گوید. سریال، هیچ سوال و جوابی در رابطه با جهان‌سازی انجام نمی‌دهد و احتمالا تنها کار جزئی که انجام داده، اشاره به پیشینیان کوان بوده است. در این قسمت، سریال به مواد موجود در مادریگال و قدرت‌های پورتالی اسرارآمیز اشاره می‌کند.

از سوی دیگر، با اینکه مسترچیف در رویای کوان حضور دارد اما احساس می‌شود که داستان سورن و کوان از داستان مسترچیف کاملا جدا است. این احتمال وجود دارد که سریال «هیلو» قصد دارد تا به استفاده از داستان سورن و کوان، به ما نشان دهد که ساختار نظامی برجسته‌ای همچون UNSC به مردم عادی کمک نمی‌کند؛ در این صورت، سریال در ارائه این موضوع خوب عمل نکرده است.

قسمت هفتم بیشتر به داستان سورن و کوان پرداخت، داستانی که هنوز مشخص نیست چه ارتباطی با داستان اصلی و مسترچیف دارد. نظر شما در مورد این قسمت از سریال «هیلو» چیست؟

امتیاز قسمت ۷ سریال هیلو: ۲ از ۵

منبع: denofgeek