نقد و بررسی قسمت ۶ سریال Halo

پس از قسمت هفته گذشته که پر از صحنه‌های اکشن بود، قسمت ۶ سریال Halo قسمتی دیالوگ‌محور است که به شخصیت‌پردازی می‌پردازد.

دو سوم فصل ابتدایی سریال هیلو (Halo) به اتمام رسیده است و این سریال، در طول سه هفته آینده، خود را مهیای پایان داستان می‌کند. قسمت هفته گذشته، بسیار جذاب و پر از صحنه‌های اکشن بود اما قسمت ۶ سریال «هیلو»، بیشتر روی گفتگوهای بین شخصیت‌ها تمرکز دارد و با این کار خود، وزن بیش از حدی روی شخصیت‌پردازی می‌گذارد ولی قادر نیست تا آن را کنترل کند.

هشدار اسپویل!

در قسمت ششم، سازمان UNSC به دنبال پیدا کردن دومین شیء بیگانه است؛ این شیء می‌تواند آن‌ها را به حلقه هیلو برساند اما هیچ کس نمی‌داند که این حلقه در حقیقت چیست. نکته مهم آن است که هر دو طرف مناقشه یعنی سازمان و کاوننت، حلقه هیلو را می‌خواهند. مسترچیف پس از اینکه به دکتر هالزی حمله کرده بود، بار دیگر اقدام به کاری خطرناک می‌کند؛ او زندگی دکتر هالزی را در خطر قرار می‌دهد تا توانایی‌ها و سطح کنترل کورتانا بر روی خودش را مشاهده کند.

در حقیقت، قسمت ششم بیشتر بر محوریت دکتر هالزی است و در آن، انگیزه‌های واقعی او مشخص می‌شوند و بدترین اتفاقات برای او رخ می‌دهند؛ دریاسالار هود، هیچ کدام از پروژه‌های دکتر هالزی، از جمله برنامه اسپارتان را کارآمد نمی‌داند؛ همین نیز سبب می‌شود تا پاراگونسکی، دکتر هالزی را به بازداشت خانگی دربیاورد و میراندا را جایگزین او کند. در همین حین، دکتر هالزی منتظر است تا در آزمایشگاهی خارج از پایگاه، به تحقیقات خود ادامه بدهد. در صحنه احساسی مادر و دختری بین دکتر هالزی و میراندا، با وجود احساسات زیاد میراندا، دکتر هالزی همچنان به دنبال اهداف خود است و با استفاده از چهره و صدای میراندا، سعی در اجرای برنامه‌های خودش دارد.

در ادامه قسمت، ماکی محل دومین شیء را به جان می‌گوید اما مشخص می‌شود که او تنها قصد داشته تا زمان بیشتری بخرد و جان را راضی کند تا به همراه او به شیء کوچک دست بزند. نکته جالب آن است که قرار گرفتن در معرض این اشیاء می‌تواند انسان‌ها را بکشد یا حداقل، بسیار مریض کند؛ با این وجود، مسترچیف تصمیم می‌گیرد تا خودش به تنهایی به شیء دست بزند. مشخص می‌شود که نشانگر ژنتیکی مسترچیف و ماکی یکسان است و همین آن‎‌ها را قادر کرده تا بتوانند به این شیء دست بزنند. در ادامه نیز مسترچیف و ماکی، رویایی یکسان از جهانی بر روی یک حلقه بزرگ می‌بینند.

با وجود تمام موارد مخاطره‌آمیز، هنوز هیچ گونه خطر جدی در سریال احساس نمی‌شود؛ حتی صحنه به دام افتادن دکتر هالزی در درون اتاق پر از گاز نیز مخاطره‌آمیز احساس نمی‌شود. در یکی از صحنه‌ها، زره مسترچیف غرق خون دیده می‌شود اما او هنوز چندان کلاه خود را بر تن نمی‌کند و همین باعث شده تا از درام و هیجان برخی صحنه‌ها که می‌توانستند پر از تنش باشند، کاسته شود. با این وجود، لباس‌های کاراکترها همچنان بهتر و بهتر می‌شوند.

کوان و اقدام‌های شورشگرانه او نیز به طور کامل در این قسمت دیده نمی‌شوند. پویایی او با مسترچیف، پتانسیل زیادی داشت و می‌توانست سریال را به سمت جالب‌توجهی ببرد؛ با این حال، به نظر می‌رسد که کلا سریال دیگر علاقه‌ای به قوس داستانی شورشگرانه کوان ندارد.

علاوه بر این،‌ در این قسمت، بیگانه‌ها نیز حضور چندانی ندارند. پس از صحنه‌های اکشن و جذاب هفته گذشته، این قسمت کاملا به گفتگوهای بین انسان‌ها، جاسوسی و خیانت، اختصاص یافته بود. از سوی دیگر، صحنه پایانی قسمت با تمرکز بر روی شخصیت ماکی، چندان جالب نیست و در حقیقت، شخصیت ماکی همچنان توسعه نیافته‌ترین کاراکتر سریال «هیلو» محسوب می‌شود.

در مرکز سریال «هیلو» نیز هنوز مشخص نیست که مسترچیف به عنوان یک فرد، واقعا چه کسی است. او بسته به تاثیراتی که تماس با شیء اسراسرآمیز بر روی ذهنش می‌گذارد، تغییر پیدا می‌کند و کارهای متفاوتی را انجام می‌دهد. در حقیقت، سریال سعی دارد تا این کاراکتر را بشکند و او را از نو شکل بدهد اما رویکرد سریال «هیلو» نسبت به این موضوع چندان سرگرم‌کننده نیست. سریال «هیلو» همچنان مسیر خودش را نمی‌داند و بهتر بود که حداقل برخی از عناصر سفر در فضا و موارد بیشتری مربوط به اسپارتان‌ها به نمایش گذاشته می‌شدند تا سریال جذاب‌تر شود. از سوی دیگر، سریال اصلا رویکرد خوبی نسبت به کاراکتر ماکی ندارد و همین نیز سبب شده است تا بیننده از تماشای قسمت ششم لذت نبرد و سرگرم نشود.

رابطه بین کورتانا و دکتر هالزی، از جمله بخش‌های دارای پتانسیل سریال به شمار می‌رود اما احتمال دارد که سریال، این رابطه را نیز همانند رابطه دکتر هالزی  با جان یا میراندا به بیراهه بکشاند. در هر صورت، دکتر هالزی همچنان جنبه مثبت سریال هیلو به شمار می‌رود، هرچند، انگیزه‌های او نسبت به بازی‌ها متفاوت است؛ در بازی‌ها، اسپارتان‌ها، ایده او برای برتری نظامی بودند؛ او اسپارتان‌ها را به عنوان سلاحی برتر می‌بیند که اتفاقا، در زمان درستی در مبارزه با بیگانه‌ها برای انسان‌ها مفید واقع شدند.

با این حال، در سریال، دکتر هالزی، اسپارتان‌ها را به صلح ربط می‌دهد. او می‌گوید که رشد طبیعی، انسان‌ها را بسیار خشن کرده است و اسپارتان‌ها نیز راه حل او برای مبارزه با این وضع موجود هستند و او سعی دارد تا از انسان‌ها در برابر خودشان محافظت کند. صحبت‌های دکتر هالزی با میراندا نیز جالب‌توجه بودند. او به میراندا گفت که خانواده، مفهومی نیست که او به آن باور داشته باشد.

نقش‌آفرینی اولیو گری (Olive Gray) در نقش میراندا، کمک زیادی به این قسمت کرده است. لذت او در بدست آوردن آزمایشگاه خودش، واقعا جالب‌توجه است. از سوی دیگر، ناامیدی او از اینکه مادرش قادر نبوده تا برای او مادری کند نیز کاملا توسط بیننده قابل لمس است. از سوی دیگر، ناتاشا مک‌الهون (Natascha McElhone) نیز توانسته تا همچنان نقش دکتر هالزی را به شکلی عالی و به صورت ترکیبی از بی‌رحمی و وقارت به نمایش بگذارد. او سعی در نجات بشریت دارد اما این کار باعث از بین رفتن انسانیت خودش شده است.

در هر صورت، مرکزیت سریال همچنان حول مسترچیف است. اینکه تماس با شیء چه تاثیری روی او گذاشته، همچنان نامشخص است اما ظاهرا، او را به بیماری‌ای نامشخص دچار کرده است. این قسمت از سریال «هیلو»، روی اهمیت مسترچیف در این نبرد کهکشانی و همچنین تهی بودن او به عنوان یک انسان تاکید می‌کند. متاسفانه، سریال «هیلو» داستان یا دیالوگ زیادی در اختیار پابلو شرایبر (Pablo Schreiber) قرار نمی‌دهد تا بتواند نقش مسترچیف را ارتقاء ببخشد؛ همین نیز سبب شده تا سریال، به جز بخش‌های اکشن خود، چندان سرگرم‌کننده نباشد.

نمره قسمت ۶ هیلو: ۳ از ۵

منبع: denofgeek