نقد فیلم Moonfall | یک قمر در عقرب سینمایی
فیلم سینمایی Moonfall یا «سقوط ماه» با وجود عدم استقبال منتقدان و شکست تجاری در گیشه، همچنان فرصت کافی برای درخشیدن در اختیار دارد! سازندگان فیلم باید در انتظار پایان سال میلادی جاری باشند تا مراسم تمشک طلایی (Golden Raspberry) از راه برسد و این فیلم در رشتههای مختلف -مخصوصاً بازیگری- از حیث «بدترین بودن» با سایر فیلمهای بد سال ۲۰۲۲ رقابت کند!
در ظاهر با فیلمی علمی-تخیلی همراه با اکشنی ماجراجویانه طرف هستیم که در بستر داستانی پیرامون فاجعهای زیست محیطی و طبیعی اتفاق میافتد؛ امّا مشکل عمدهی فیلم آن است که در تعیین لحن نهایی خود تردید دارد، هم میخواهد در کلیت خود، فیلمی جدّی و ترسآور در دستهی فیلمهای آخرالزمانی و فیلمهای فاجعه باشد و هم در تکتک صحنهها و دیالوگها از طنزی بانمک و سبک برای همراه ساختن مخاطب بهره بگیرد. هر دو سر این تمایلات و گرایشها به فیلمی با داستانی احمقانه و دیالوگهایی ختم میشود که موجب تمسخر تماشاگران است.
این وضعیت، زمانی بدتر میشود که به یاد آوریم فیلم از همان آغاز و صحنهی افتتاحیه، آشکارا نشان میدهد در طرح حماقتآمیز خود هیچ حدّ و مرزی نمیشناسد. آیا این چیدمان حاصل تصمیمی آگاهانه است؟ از ادغام تصاویر مستند در تیتراژ و برخی اشارات فیلم به مأموریتهای واقعی فضایی ناسا تا دستبُرد زدن به صحنههای آثار مشهوری مثل فیلم «جاذبه» (۲۰۱۳) میتوان این تردید و این احتمال را هم درنظر آورد که فیلم قصد داشته، همزمان لایهای هجوآمیز در قبالِ پنهانکاریها و تلاشهای فضایی زیانبار ناسا، از یک سو و آثار علمی-تخیلی تحسین شدهی سینمای هالیوودی، از سوی دیگر، در پیش گیرد. آیا واقعاً با فیلمی هجوآمیز روبهرو هستیم؟ بعید میدانم حتی به فرض داشتن چنین نیت و قصدی، فیلم به موفقیتی در این زمینه رسیده باشد. اتفاقاً به نظرم اینها نشانهای بر ازهمگسیختگی و آشفتگی فیلم هستند. در نتیجه، «سقوط ماه» هرگز به سطح کیفی آثار قبلی «رولاند اِمریش» که فیلمهای آخرالزمانی پرتماشاگر و قابلقبولی نظیر روز استقلال (۱۹۹۶)، ۲۰۱۲ (۲۰۰۹)، روزِ پس از فردا (۲۰۰۴) در کارنامه دارد؛ نمیرسد.
فیلم Moonfall نیز به سیاق اکثر فیلمهای مشابه خود، پیرنگ داستانی خود را در مسیری گسترش میدهد تا هم بتواند یک لایهی اکشنِ ماجراجویانه و هیجانانگیز خلق کند و هم در ضمنِ روایتِ پیرنگهای فرعی و خانوادگی، لایهای احساسی و انسانی به متن اثر و پیشینهی شخصیتهای خود وارد کند. هر چند که در فرازهای پایانی فیلم، همان پیرنگهای فرعی و خانوادگی که شخصیتهای متعددی را به تماشاگر معرّفی کردهاند، از طریق صحنههای درگیری و تعقیب و گریز در لایهی اکشن ماجراجویانهی فیلم حل و هضم میشوند. از طرفی، شاید بخش ماجراجویانهی فیلم را بشود با چشمپوشی زیاد «قابلتحمّل» دانست؛ ولی تقریباً تمام صحنههایی که فیلم را به درامی خانوادگی شبیه میکنند یا قرار است جلوهای از فیلمی خانوادگی به آن ببخشند، فاقد اثرگذاری موردنظر، و حتّی در مسیری کاملاً مخالف، به ضرر فیلم تمام میشوند.
امّا داستان از چه قرار است؟ در فیلم Moonfall، یک نیروی مرموز و ناشناخته، کرهی ماه را از مدارش به دور کرهی زمین خارج کرده و آن را در مسیر برخورد با کرهی زمین قرار داده است. تنها چند هفته قبل از برخورد تکههای عظیم کرهی ماه با کرهی زمین که بزرگترینشان به اندازهی یک شهر بزرگ وسعت دارند؛ جو فاولر (با بازی هلی بری)، مدیر اجرایی فعلی و فضانورد سابق ناسا میکوشد با کمک همکار سابقش، برایان هارپر (با بازی پاتریک ویلسون) و یک نظریهپرداز معتقد به نظریه توطئه به نام هاوسمن (با بازی جان بردلی) راهحل و طرحی برای نجات زمین و ساکنانش پیدا کند. این سه نفر باید آخرین مأموریت غیرممکن بشر را در فضا به انجام برسانند، و هرکسی را که دوستشان دارند، پشت سر بگذارند؛ تا در نهایتِ مأموریت نجات کرهی زمین، کشف کنند که ماه آن چیزی نیست که بشر تاکنون فکر میکرده است.
دقیقاً در همین جاست که فیلم، نظریهی عجیب و غریبش را دربارهی ماه مطرح میکند. ماه، نه یک جرم سیارهای، که یک «ابرسازه» است که توسط اجداد انسانها، میلیاردها سال قبل ساخته شده و حالا یکی از تودههای هوشمندِ افسارگسیخته به ماه حمله کرده و ثبات آن را از بین برده. به نظر نمیرسد فیلم سقوط ماه به مانند فیلمهای شاخص ژانر علمی-تخیلی با نظریهای علمی سروکار داشته باشد یا سعی کند با یک تئوری فرضی، جهانی داستانی بنا کند. امّا، همین نظریهی به اصطلاح «جفنگ»، حادثهی محرک و عامل پیشبُرد پیرنگ داستانی میشود و از سوی دیگر، به فیلم این امکان را میدهد تا به اتکای جلوههای تصویری، تصاویری تماشایی معمول در فیلمهای فاجعه را خلق کند. تصاویری که بسته به ارزیابی تماشاگر از کیفیت یا سطح اجرایشان میتواند باعث رضایت یا سرخوردگی باشد.
تصاویری مثل چشماندازهای کرهی ماه در فضا، برهم خوردن جزر و مد طبیعی و ورود سیل به داخل شهرها و ساختمانها، برخورد اجرام آسمانی با سفینه فضایی یا ساختمانهای شهری یا کوهها، شکلگیری موجهای آبی غولآسا و عظیم که اتفاقاً این چشمانداز آخری، در میانهی فیلم به یکی از صحنههای تقریباً خوب آن امکان ظهور و بروز داده است. جایی که سفینهی فضایی قدیمی نجاتگران زمین قرار است به فضا پرتاب شود و همزمان یک موج آبی عظیم یا آن طور که در فیلم به آن اشاره میشود یک «موج جاذبه»، محدودهی گود مقرّ فرماندهی و پرتاب سفینه را تهدید میکند. صحنهای که با تدوینی پرشتاب و تعلیقی گیرا، از معدود صحنههای خوب فیلم است.
با این حال، به عنوان یک تماشاگر نتوانستم از تماشای جلوههای تصویری فیلم متقاعد و راضی باشم. مخصوصاً در صحنههای مربوط به تعقیب و گریز اتومبیلها که ضعفهای بصری فیلم به اوج خود رسیده است. در واقع، ترکیب جلوههای تصویری و بازیگران در فیلم Moonfall در حدّ و اندازهی بودجهای که برای فیلم عنوان میکنند، نیست. امری که این موضوع را به ذهن میآورد که شاید اساساً فیلم خود را با سنّت «بی مووی»ها [یا فیلمهای درجه ب] میزان و هماهنگ کرده است. مگر نه اینکه بی موویها، حاملان اولیه فیلمهای علمی-تخیلی فضایی و رعبآور بودهاند؟! پس اگر با تماشای آن نوع فیلمهای کمبودجه مشکلی نداشته باشید، تماشای فیلم سقوط ماه نمیتواند کار خیلی دشواری باشد.
از همهی اینها گذشته، بازی بازیگران فیلم را با هیچ محک و معیاری نمیتوان پذیرفتنی و حرفهای دانست. نوع ژستها و نحوهی ادای دیالوگها توسط بازیگران آن قدر ضعیف است که باز تماشاگر را در بلاتکلیفی قرار میدهد. آیا این بازیگران با هدایت کارگردان چنین میکنند؟ اگر تعمدی در کار باشد، پس ما باید با قاطعیت بگوییم که با اثری هجوآمیز یا کمدی [هر چند ناموفق] مواجه هستیم. آیا میتوانیم با قاطعیت سقوط ماه را اثری هجوآمیز بدانیم؟ خیر، چون خود اثر هیچ سرنخ دیگری حاکی از اعتراف به چنین لحنی در اختیارمان قرار نمیدهد. هیچ عنصر دیگری از فیلم چنین انتظاری را در ما برنمیانگیزد. مثلاً آن گونه که در فیلمی شبیه «بالا رو نگاه نکن!» (۲۰۲۱) شاهد بودهایم. به عبارت بهتر، هیچ کدام از شخصیتهای فیلم سقوط ماه، به گونهای پرداخت نشدهاند که چنین برداشتی را تقویت کنند. انگار فیلم جدیتی برای شخصیتها فرض گرفته که دیالوگها و پیرنگ داستانی احمقانه، بازی بد بازیگران و جلوههای تصویری بیکیفیت، آنها را به سطحی کاریکاتوری سقوط و تنزل داده است. پس، بازی بازیگران را سرراست باید به حساب کاستیهای بزرگ فیلم نوشت.
در مجموع، به نظرم با یکی از فیلمهای بد سال ۲۰۲۲ طرف هستیم که اگر شانسْ همراهیاش کند میتواند در مراسم تمشک طلایی بدترینهای سال جاری، در رشتههای مختلف، یکی از مدعیان اصلی باشد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
اگر بخواین به اتفاقاتش فکر کنین ، داغون ترین فیلم علمی تخیلی تمام دوران سینمای جهان رو دیدین ، اما اگر با زیر سوال رفتن مسائل علمی کاری ندارین ، فیلمش جذابیت بصری داشت 🤣🤣🤣🤣
فقط یک داغون بودن رو بگم ، اون پسره که چاقه تو فیلم ، میشینه تو سفینه و با اون دو نفر که چندین ساله فضا نرفتن ، میرن که به ماه سفر کنن ، شتاب g هم این وسط به معنای واقعی پشمه 🤣🤣🤣❤❤ هیچ کدوم هم غش نکردن 🤣🤣🤣🤣
یا اونجا که سفینه شون میره داخل ماه ، آخه کوتوله سفید یکی از دلایل تشکیل سیاه چاله س چجوری انقدر راحت از بقلش دور میزنن 🤣🤣🤣🤣🤣
راستی اسپویل بود ، نخونین 🥲
اسپویل شدم دقیقا فایل فیلم هم جلوی چشمه
مرسی که آخرش هشدار دادین 😂😂😂
بد بود ولی نه اینقدرا😂