نقد و بررسی قسمت ۳ سریال Halo

در قسمت سوم سریال Halo شخصیت کورتانا معرفی می‌شود و همه چیز به او وابستگی دارد.

قسمت سوم سریال هیلو (Halo)، کورتانای جدید را معرفی می‌کند؛ این قسمت که یک قسمت آرام است، با استفاده از کورتانا،‌ برخی مسائل و دردهای فزاینده را نشان می‌دهد. حالا، همه چیز به کورتانا بستگی دارد؛ در بخش زیادی از بازی‎‌ها نیز همین گونه بوده و در سریال نیز به همین منوال است. در ادامه نقد و بررسی قسمت سوم سریال «هیلو» همراه با ما باشید.

هشدار اسپویل!

متاسفانه، نقش کورتانا، ظاهر و همچنین رابطه‌اش با مسترچیف به طور قابل‌توجهی تغییر پیدا کرده است. با اینکه صداپیشه اصلی این نقش یعنی جن تیلور بار دیگر این شخصیت را به تصویر می‌کشد اما فیلم‌نامه و طراحی تولید عمدتا نتوانستند تا در رابطه با این کاراکتر منسجم باشند.

حالا که جان-۱۱۷ بازگشته است، دکتر هالزی تصمیم گرفته است تا برنامه کورتانا را پیش ببرد. با اینکه مسترچیف نمی‌خواهد کسی درون سرش صحبت کند اما کورتانا، حق انتخاب زیادی به او نمی‌دهد. زمانی که کورتانا وارد ذهن مسترچیف می‌شود، به سرعت به توانایی‌های او دسترسی پیدا می‌کند؛ کورتانا قادر است تا مسترچیف را در حالت سکون قرار دهد و خودش کنترل اوضاع را در دست بگیرد؛ او از این توانایی استفاده می‌کند تا در مورد آن شیء ناشناخته تحقیق کند. با این حال، مشخص می‌شود که این شیء برای عملکردش به خود جان به عنوان یک فرد هوشیار نیاز دارد. جان با دست زدن دوباره به این شیء خاطراتی تازه را به یاد می‎‌آورد و همین او را وا می‌دارد تا قرص «تنظیم‌کننده احساسات» که در همه اسپارتان‌ها وجود دارد را از بدن خود بیرون بیاورد؛ این کار به جان این اجازه را می‌دهد تا نگاهی تازه به زندگی خودش خارج از دنیای نظامی داشته باشد.

در همین حین نیز ما اطلاعات بیشتری از شخصیت ماکی بدست می‌آوریم. در دقایق ابتدایی قسمت سوم سریال، نشان داده می‌شود که او به عنوان برده در یک محل بازیافت زباله کار می‌کرده است اما کاوننت به نحوی او را پیدا کردند و او را نجات دادند. کتابی که او در دستانش دارد، تنها چیزی است که او توانسته تا پیدا کند. در کل، شخصیت ماکی، کاوننت را نه به عنوان رباینده بلکه به عنوان ناجی خود می‌بیند.

قسمت سوم سریال «هیلو» قسمتی شلوغ است. در این قسمت، دکتر هالزی به کارهای خود ادامه می‌دهد؛ او به کورتانا اجازه می‌دهد تا در شکستن پروتکل‌ها به جان کمک کند تا از این طریق بتواند اعتماد او به خودش را بیشتر کند. در رابل، کوان با صحبت‌های تهدیدآمیز و در عین حال، امیدوارکننده، سورن را قانع می‌کند تا او را به ملاقات شورشیان در سیاره مادریگال ببرد. در همین حین نیز ماکی پس از اینکه کل خدمه یک سفینه UNSC را به قتل رسانده بود، به راه خود به سمت سیاره مادریگال ادامه می‌دهد. در این سکانس، نیم نگاهی نیز از بیگانه‌ای به نام لکگولو ارائه می‌شود. این موجودات مار مانند، قادر هستند تا در کنار یکدیگر قرار بگیرند و یک شکل عظیم تشکیل بدهند. جان موفق می‌شود تا با کمک کورتانا و تماس دیگر با ‌آن شیء، خاطرات کودکی خود در سیاره‌ای به نام اریدانوس ۲ را به یاد بیاورد. او در این سیاره در کنار پدر و مادرش زندگی می‌کرده است. جدای از تمام این موارد نیز پاراگونسکی در تلاش است تا به همراه میراندا، برنامه‌های مخفی خود را به جلو ببرند.

قسمت سوم سریال « هیلو» مدام به ما یادآور می‌شود که کورتانا در حقیقت نام یک محصول از مایکروسافت است. کورتانا در حقیقت یک موتور جستجو است که به سوالات مسترچیف در رابطه با سیاره محل زندگی خودش پاسخ می‌دهد. این قسمت دارای دو صحنه دلخراش است: در یکی، یک سوزن وارد چشم کلون می‌شود و در دیگری نیز مسترچیف سعی در بیرون آوردن قرصی در درون بدن خود با چاقو دارد.

با این وجود، صحنه‌های خلق شدن کورتانا دارای یک دوگانگی هستند. مراحل خلق شدن کورتانا بیش از حد دراماتیک و غیرواضح هستند و کاملا مشخص است که هدفش تنها پر کردن قسمت و نشان دادن آن به بیننده‌ها بوده است. در این سکانس، مشخص نیست که درون مایه ترسناک است یا شکوهمندانه؛ مشخص نیست که این سکانس، نشان دهنده یک پیروزی برای بشریت است یا اینکه حقوق بشر را نقض می‌کند.

جدای از برخی موارد، کورتانا در اغلب موارد بیشتر شبیه به انسان است و خوش‌مشرب بودن او بسیار به دل بیننده می‌نشیند. جن تیلور به خوبی توانسته تا انرژی را به دیالوگ‌های خسته‌کننده خود وارد کند. در کل، اسپارتان‌هایی که در این سریال به تصویر کشیده شده‌اند نسبت به اسپارتان‌ها در کتاب‌ها و بازی‌ها، شخصیت‌هایی دلسردتر هستند. مطمئنا نوشتن دیالوگ‌های رسمی که همچنان در آن‌ها احساسات وجود داشته باشد، کاری بسیار دشوار است و سریال «هیلو» موفق نشده تا این کار را در قوس داستانی و احساسی تیم سیلور در این قسمت انجام بدهد.

سازندگان سریال برای آنکه جن تیلور بتواند بهتر در نقش کورتانا ظاهر شود، ظاهر او را نسبت به بازی‌ها تغییر داده‌اند. هولوگرام آبی‌رنگ و کوچک در بازی‌ها در این سریال بیشتر یک کورتانا به اندازه انسان است. با این حال، با وجود مفاهیم علمی-تخیلی زیاد، رابطه‌ها فاقد درام لازم هستند.

کاملا مشخص است که مسترچیف خودش را به عنوان یک کودک در درون یک خانواده می‌بینید. شاید برخی از مخالفت‌های او نسبت به کورتانا نیز این باشد که او، کورتانا را به چشم یک خواهر کوچک‌تر و نورسیده می‌داند. با این حال،‌ فیلم‌نامه این قسمت به هیچ کدام از این موارد نمی‌پردازد. در عوض، تمام قوس احساسی مسترچیف در این قسمت دارای عمق کافی نبوده است.

به طور مشابه، شخصیت ماکی نیز در تلاش است تا یاد بگیرد تا یک انسان فاقد ویژگی باشد. همانند اسپارتان‌ها، او ترکیبی کلاسیک از بی‌گناهی و مخوف بودن است که باعث می‌شود تا این کاراکتر یک وضعیت خالی و خنثی داشته باشد. سریال «هیلو»، مسترچیف و ماکی را به عنوان انسان‌های متفاوت و شبیه به یکدیگر به تصویر کشیده است و باید دید که در ادامه داستان، سریال قرار است چه منظوری را به ما برساند.

خوشبختانه،‌ شخصیت دکتر هالزی همچنان یک نقطه برجسته برای سریال محسوب می‌شود. سردی او اغلب اوقات عمدی به نظر می‌رسد و این موضوع در صحبت‌های او با کلون هوشمندش کاملا مشخص است. در کل، تمام فرصت‌ها برای ایجاد دراما در این قسمت، با شکست روبه‌رو می‌شوند. تقابل مسترچیف با تیم سیلور؟ رفاقت‌های شیطنت‌آمیز کورتانا و مسترچیف؟ مناقشه هالزی و پاراگونسکی؟ همگی مواردی هستند که می‌توانست در این سه قسمت از سریال «هیلو» بیشتر به آن‌ها پرداخته شود.

قسمت سوم سریال «هیلو» اکشن زیادی ندارد و تنها پایگاه‌های نظامی سازمان UNSC نشان داده می‌شوند. علاوه بر این، این قسمت از سریال نسبت به قسمت قبلی، آن شگفتی لازم را دارد. اینکه چطور سریال قرار است تمام این سرنخ‌ها را در پایان به یکدیگر برساند و چطور قرار است کاراکترها را در مقابل یکدیگر قرار بدهد، سوالاتی است که در ذهن بیننده ایجاد می‌شود. با توجه به این قسمت، امید به این سریال در حال کم شدن است.

امتیاز قسمت ۳ سریال هیلو: ۳/۵

منبع: denofgeek