نقد و بررسی قسمت ۲ سریال Halo
در قسمت دوم سریال Halo، مسترچیف به دنبال پیدا کردن یک دوست است و در همین حین، این سریال در تلاش برای پیدا کرد رویکرد خودش است.
هشدار اسپویل!
سریال هیلو (Halo) شروع به جا افتادن کرده است، هر چند، تلاش این سریال اندکی لرزان به نظر میرسد. این سریال همانند کودکی است که سعی دارد تا پازلی را کنار هم قرار دهد و بسیار استرس دارد که آن را خراب نکند. قسمت دوم سریال «هیلو» با ایجاد تعادل میانه داستانهای کلی و روایتهای مرتبط با جنبههای انسانی، در یک نقطه میانی قرار گرفته است که توانسته تا جنبههای عاطفی بیشتری را در درون داستان جای دهد.
قسمت دوم فصل اول سریال «هیلو» تحت عنوان رهاشده (Unbound)، از همان ابتدای خود، به بررسی گذشته مسترچیف میپردازد. او در ابتدای این قسمت، به عنوان یک مرد جوان به تصویر کشیده میشود؛ او متوجه میشود که دوستش به نام سورن-۰۶۶ ناپدیده شده است و برنامه آموزشی اسپارتان را رها کرده است؛ سورن بر این باور است که این برنامه آموزشی، آزادی و همچنین دستش را از او گرفته است.
پس از این صحنهها، زمان حال نشان داده میشود؛ مسترچیف همچنان در ذهن خود، سورن را به یاد دارد و حالا، سورن تنها شخص خارج از سیستم است که مسترچیف او را میشناسد یا شاید میتواند به او اعتماد کند. سورن، پادشاه دزدانی است که در روی یک سیارک به نام «رابل» سکونت دارند. مسترچیف و کوان موفق میشوند تا خود را به سکونتگاه سورن برسانند. صحنههای پرواز مسترچیف و کوان در بین سیارکها و شهابسنگها بسیار هیجانانگیز و جذاب است و اضافه نشدن موسیقی به آن نیز از هیجان آن نکاسته است.
در همین حین، مکی، خانواده کاوننت که او را در اختیار دارند، را راضی میکند تا او رهبری جستجویی برای پیدا کردن کلید را برعهده داشته باشد. آن شیءای که در قسمت اول سریال در دستان مسترچیف بوده، کلیدی است که کاوننت به دنبال آن است و آنها را به حلقه خواهد رساند که یک سلاح بسیار قدرتمند به شمار میرود. در سازمان UNSC نیز دکتر هالزی از فرار مسترچیف به عنوان یک بهانه استفاده میکند تا بتواند برنامه کورتانا را به اجرا دربیاورد.
احتمالا، متفاوتترین بخش سریال «هیلو» نسبت بازیها، حضور و نقش کورتانا بوده است. جزئیات کلونسازی و هوش مصنوعی در دنیای «هیلو» بسیار پیچیده است. با این حال، در این قسمت از سریال «هیلو»، وضعیت کورتانا مشخص میشود. او به جای اینکه یک هوش مصنوعی و مسئول هدایت مسترچیف باشد، یک بدن کلونشده و برنامه هوش مصنوعی است که با هدف جایگزین کردن هوش اسپارتانها طراحی شده است. با این کار و با استفاده از کورتانا، اسپارتانها بسیار باهوشتر خواهند بود و کنترل آنها نیز بسیار راحتتر است.
در پایان قسمت دوم سریال «هیلو»، همه افراد تقریبا میدانند که کاوننت به دنبال آن است تا یک سلاح قدرتمند بدست بیاورد. مسترچیف این موضوع را از رث متوجه میشود؛ رث قبلا توسط کاوننت ربوده شده و اکنون نیز در اختیار سورن قرار دارد. با اینکه بیشتر قسمت دوم سریال «هیلو»، روی کشمکش میان مسترچیف و سورن تمرکز دارد و کاملا مشخص است که مسترچیف هنوز دلیل اینکه سورن برنامه اسپارتانها را رها کرده را به خوبی درک نکرده است. در هر صورت، مسترچیف با بدست آوردن اطلاعاتی تازه، بار دیگر راهی تنها خانه خودش میشود. او کوان را در کنار سورن رها میکند و خودش به سازمان UNSC باز میگردد. هر چند، او نمیداند که دکتر هالزی خود را آماده کرده تا با استفاده از کورتانا، ذهن مسترچیف را به طول کامل شستوشو بدهد.
در دنیای گسترده «هیلو»، دکتر هالزی همیشه به عنوان یک شخص مادرگونه سرد و فریبکار به تصویر کشیده است. رفتار اسپارتانها نسبت به دکتر هالزی بسیار متفاوت است و برخی او را دوست دارند و برخی از او متنفر هستند. یکی دیگر از جالبتوجهترین نکات در مورد سریال «هیلو» این است که این سریال به طور واضح به روابط شبه خانوادگی میپردازد. پشت سر هم قرار دادن چهره ماریندا کیز و مسترچیف، آنها را به عنوان یک خواهر و برادر معنوی نشان میدهد. در اصل، سیستم کورتانا نیز فرزند دکتر هالزی به شمار میرود که به صورت غیرقانونی، از دیانای خود او ساخته شده است. مسترچیف نیز یک حس برادر بزرگتر نسبت به کوان دارد و بسیار تلاش دارد تا از او محافظت کند. آخرین مکالمه بین مسترچیف و دکتر هالزی در قسمت دوم سریال نیز به خوبی توانسته تا سوءاستفاده از وفاداری خانوادگی را نشان دهد. مسترچیف برای آرامش داشتن در کنار دکتر هالزی قرار میگیرد اما دکتر هالزی در عین تایید این احساسات وی، سعی دارد تا آنها را از بین ببرد.
گفتگو و تعامل میان مسترچیف و پسر سورن نیز یکی دیگر از بخشهای جالبتوجه این قسمت از سریال به شمار میرود. این سکانس نشان میدهد که چطور مسترچیف در همه وضعیتها، حالتی رسمی و جدی دارد. این قسمت از سریال «هیلو» به خوبی نشان میدهد که چطور شخصیت مسترچیف، جامد و خشک شده است.
در نقطه مقابل مسترچیف نیز سورن قرار دارد. او اکنون نقشش به عنوان یک پادشاه دزدان را پذیرفته است و یک خانواده دارد. دکتر هالزی، در درون اسپارتانها، یک تکه هورمونی قرار داده است که احساسات را از بین میبرد. سورن موفق شده تا این تکه را از درون خود خارج کند و به نظر میرسد که حالا او از همه چیز لذت میبرد. زره سورن نسبت به دیگر اسپارتانها متفاوت است و او راحتتر میتواند در درون لباس خود حرکت کند. بوکیم وودبین (Bokeem Woodbine) نقش سورن را به تصویر میکشد و توانسته تا در این نقشآفرینی خود ترکیبی از انرژی و ناراحتی را جای دهد.
محلی که سورن در آن زندگی میکند یعنی رابل، یک حس و حال فضایی کلاسیک و آراسته دارد که در آن، صحنههای هیجانانگیز و جالبتوجهی به تصویر کشیده شده بودند. هر چند، این قسمت از سریال «هیلو» اندکی افت داشته و میتوانست تا اکشن بیشتری را برای بینندگان به نمایش در بیاورد. برخی از دلایل این موضوع نیز دیگر اعضای تیم سیلور هستند. آنها همچنان متمایز و جذاب نیستند و همانند پابلو شرایبر (Pablo Shreiber)، زره سنگین آنها به خوبی در تن آنها جای نگرفته و طبیعی به نظر نمیرسد. پدرو پاسکال (Pedro Pascal) در سریال ماندلورین (The Mandalorian) به خوبی توانسته تا خودش را در نقش یک شخصیت زرهپوش و بدون چهره جای بدهد. از همین رو، مقایسههای زیادی بین او و پابلو شرایبر انجام میشود.
هر چند، سریال «هیلو» نسبت به دنیای جنگ ستارگان (Star Wars) از لحاظ اخلاقی بسیار پیچیدهتر است. این موضوع کاملا از نقشآفرینی ناتاشا مکالهون (Natascha McElhone) به عنوان دکتر هالزی مشخص است. ناتاشا مکالهون به خوبی توانسته تا در موقعیتهای مختلف، نقش خود را به نمایش در بیاورد. دکتر هالزی از خیانت مسترچیف بهره برد تا بتواند برنامه کورتانا را راهاندازی کند. هر چند، برخی از موضوعات و اخلاقیات پر از ابهام، باعث میشوند تا سریال اندکی سست و ضعیف شود. این موضوع را میتوان در رابطه با مکی و ارتباط او با کاوننت مشاهده کرد؛ او در یک صحنه، به آنها فرمان میدهد و در یک صحنه دیگر، آسیبپذیر به نظر میرسد. در این میان، مشخص نمیشود که رابطه او با آنها چگونه است.
در کل، دو قسمت ابتدایی سریال «هیلو» به طور کلی وضعیت کاراکترهای مختلف سریال را مشخص کردهاند. از سوی دیگر، اختصاص ندادن زمان کافی به شخصیت کوان باعث شده تا نقش او در فتنههای سازمان UNSC جالب به نظر نرسد.
امتیاز قسمت دوم سریال «هیلو»: ۳/۵
منبع: denofgeek
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
بشخصه قسمت دوم برام بهتر از قسمت اول بود و یکسری مشکلات مثل باگ های داستانی یا کیفیت پایین جلوه های ویژه رو در قسمت دوم ندیدم فقط بظرم یکم بعضی بازیگری ها ایراد داشت و می تونست بهتر بازی بشه. مثلا بازیگر کاراکتر «رابل» میتونست بهتر نقششو بازی.
فعلا که از سریال راضی بودم تا ببینم در ادامه چی میشه.
سریال هیچ باگ داستانی نداشته.
کلا تو قسمت چجوری میخواد باگ داشته باشه!
ضمنا این داستان هیچ ربطی به گیم و کتابها نداره داستانش
سریال خیلی خوبیه آدمو مشتاق میکنه نسبت به قسمت بعدش
مقاله عالی بود دستتون دردنکنه، ولی هیچ وقت نباید یک فیلمو با سایر فیلما مقایسه کنیم، توی سطر اخر درمورد جنگ ستارگان صبحت کردید، درسته وجه شباهت هایی بین موقعیت و زمان اونا (شاید) وجود داشته باشه ولی هر فیلمی سبک و موقعیت و سکانس خودشو پیش میره
موضوع دیگه اینه که هدف فیلم چیه، خیلیا فقط میخان بگن فیلم ساختیم
باید درمورد هدف هم اولویت بزاریم
پول تولیدش رو میدادن مستحق بهتر بود
این سریال یه شکسته
هعی بدبختی اینه نگاشم نکردی
دانلود کردم
خوشم نیومد
نگاهش نکردم
میدونی چرا ؟
چون اون چیزی که حق مطلب بود و باید در حد این بازی بزرگ میبود رو ادا نکردن
دوست دارم همون خاطره خوش برام بمونه با بازی هاش
اوکی
ولی من lore هیلو رو از حفظم و به نظر من خوش اومد و داستان قشنگی هم انتخاب کردن
شما احتمالا کشمکش جدایی نا پذیر دستور د مقابل احساس رو در اسپارتان ها تا حالا ندید و این عجیبه
هنوز با نشون دادن چهره مستز چیف نتونستم عادت کنم وقتایی که کلاه سرش میکنه خیلی خوبه و لذت بخش میشه سریال وقتی سرش نیست اصلا نمی تونم باهاش بهعنوان مستر چیف بر قرار کنم جالبه لباسشم میتونه در بیاره 😑