لجوجترین پهلوانان سرزمین میانه، عبور از مسیرهای پر پیچ و خم و بغرنج «کوهستان غولها» را خودکشی میپنداشتند. اطمینان را حتی در اولین قدمها هم نیافتم؛ سمتی از مسیر، جنازههای عمودی در دل یخ، به چهرهی وا رفتهام زل زده بودند و در سمت دیگر، غولهای منجمد صف بسته بودند؛ گویی هر لحظه ممکن است یخ خود را درهم بشکنند و با یک حرکت حتی نگذارند اثری از من بر جای ماند. اما مسیر توانفرسایی را تا کوهستان غولها طی کرده بودم، حالا زمان جا زدن نیست!
در قسمت اول از شرح کامل داستان بازی Elden Ring، توضیح دادم که به ترتیب استاندارد رویارویی با باسها، داستان را شرح میدهم. با هر یک از این دمیگادها داستان را نقل خواهم کرد و در عین حال، جزئیاتی که ممکن است از دست داده باشید را نیز متذکر خواهم شد. قسمت اول مقاله را در ابتدای این پاراگراف پیوند زدیم، اگر نیمۀ نسخت را مطالعه نکردهاید، حتماً روی قسمت آبی کلیک کنید.
Radahn

ژنرال رادان در ناحیۀ کیلید (Caelid) که آسمانی خونین بر فراز آن نقش بسته است، استقرار دارد. از ژنرال رادان به عنوان قویترین و دلیرترین دمیگاد یاد میشود. در توضیحات زرهاش، از گادفری به عنوان الگوی اصلی وی یاد شده و به همین خاطر است که از شیر روی دوش گادفری یعنی سراش (Serosh)، به عنوان نماد اصلی زرهاش استفاده شده است. رادان برای پدرش، راداگون، نیز احترام زیادی قائل بود و به نشانۀ احترام، کلاهخودی با موهای قرمز را بر سر میگذاشت. رادان در کل زندگیاش به دنبال این بود که در حد و اندازههای گادفری و راداگون قدرتمند شود.
در مسیر طاقتفرسای یافتن قدرت، بنا به دلایلی نامشخص، هیکل او به طرز عجیب و غیرمنتظرهای عظیم شد، تا جایی که دیگر نمیتوانست سوار اسب نحیف و لاغر خود، لئونارد (Leonard)، شود. بنابراین، رادان به «شهر جادوگری» در کیلید سفر کرد تا جادوی جاذبه و وزن را فرا بگیرد. در نهایت او موفق شد تا به بالاترین درجۀ ممکن در جادوی جاذبه دست پیدا کند. این مهم سبب گشت تا ستارگان به دست او فتح شوند و همچنین با بهرهگیری از جادو تا حدی سبکوزن شود که همچنان بتواند سوار اسب مورد علاقۀ خود شود. نماد «جادوی جاذبه و وزن» روی دو شمشیر وی و از طرفی جادوهای خاص او در هنگام مبارزه، هر دو گواه محکمی بر این موضوع هستند.
در نبرد سهمگین فروپاشی الدن رینگ، مالنیا و رادان آخرین جنگجویانی بودند که یک به یک در مقابل هم قرار گرفتند. در نهایت، مالنیا رادان را به نفرینی که در خود دارد یعنی Scarlet Rot آلوده کرد و رادان نیز سلامت روان خود را از دست داد. از زمان فروپاشی الدن رینگ و پایان نبرد سخت، رادان در بیابان کیلید سرگردان است و از گوشت همراهان خود تغذیه میکند. او در انتظار سلحشوری استوار است تا وی را شکست دهد. سربازان و پیروان وفادار رادان متوجه هستند که او همیشه یک فرماندۀ شرافتمند بوده است و به سرگردانی عذابآور وی نیز آگاهی دارند، بنابراین در مسیر رسیدن شما به رادان، نه تنها کسی جلوی شما را نمیگیرد، بلکه فستیوالی برگزار شده تا نبردی شرافتمندانه پایان او را رقم بزند.
بازی از بَدو ورود تارنشید به کیلید، سعی میکند رادان را قویترین دمیگاد معرفی کند و اوج آن در قصر رِدمِین (Redmane Castle) مشاهده میشود. رادان پشت سربازی پنهان نمیشود، بلکه به تنهایی در مقابل شما و دهها احضار از سمت شما میایستد. به عبارت دیگر، بازی همواره قصد دارد عظمت، قدرت و شرافت او را به نمایش بگذارد. اگر پس از مرگ رادان به جیرن، برپاکنندۀ فستیوال، رجوع کنید، او از شما تشکر میکند؛ چرا که یک مرگ شرافتمندانه را به رادان تقدیم کردهاید.
Rykard

رایکارد (Rykard)، یکی از منحصربهفردترین دمیگادها، در دل کوهستان گلمیر مستقر است؛ قلمرویی که سالها پس از فروپاشی الدن رینگ، همچنان نبرد در آن ادامه دارد. رایکارد همواره در زندگی خود بر علیه Golden Order و خواستههای آن صحبت کرد. دلیل اصلی آن بود که Greater Will و نظم شیطانیاش با تحمیل و زور، جنگجویان سرزمین میانه را تبعید میکند. Golden Order نیز در نهایت حکم کفر را علیه رایکارد صادر کرد. مشخصاً Golden Order قدرت مطلق سرزمین میانه بود و به دنبال همین موضوع، بسیاری آن را میپرستیدند، به آن ایمان داشتند و از آن پیروی میکردند. بنابراین، رایکارد مورد نفرت بخش کثیری از ساکنان و قبایل سرزمین میانه قرار گرفت و این مبحث مهم باعث شد تا برای جلب نظر نظم طلایی، از هر سویی، قبیلهای به کوهستان گلمیر و قصر رایکارد هجوم ببرد.
در بدو ورود به Volcano Manor، کاراکتر Tenith از شما میپرسد: «آیا تاکنون به Guidance of Grace شک کردهای؟»
مشخصاً شما (تارنیشد) از سوی Golden Order انتخاب شدهاید تا الدن رینگ را بازیابی و از نابودی سلطنت Greater Will جلوگیری کنید و راهنمای شما در طول این مسیر (Guidance of Grace) نیز به لطف Golden Order در دیدگان شما وجود دارد. در عمارت Volcano نه تنها افراد زیادی به نظم طلایی اعتقاد ندارند، بلکه اکثریت آنها زندگی خود را صرف مبارزه با آن کردهاند و دلیل مطرح شدن سوال مذکور از سوی Tenith نیز همین است. بنابراین اگر پاسخ مثبت دهید، او شما را به ماموریت کشتن چندین تارنیشد معتقد به Golden Order میفرستد. رایکارد نیز هیچگاه در مقابل Golden Order سر خم نکرد و به وضوح اعلام کرد که به جنگ با آن میرود، هر چند این نبرد یک کفر تلقی میشد.
رایکارد برای ایستادگی در مقابل یک سرزمین، به قدرتی قابل توجه نیاز داشت و به همین خاطر با مار بزرگ همپیمان شد تا شرایط او با دشمنان تا حدودی برابر شود. مار بزرگ تنها در حالتی قدرت خود را در اختیار شخص دیگری قرار میداد که بگذارد او را ببلعد و این عهد بین رایکارد و مار بزرگ رخ داد. به دستور Golden Order، افراد زیادی سعی کردند تا رایکارد، ارباب مار بزرگ، را نابود کنند؛ اما موفق نشدند و بدن آنها در شمشیر وی زندانی شد.
اگر پس از شکست دادن رایکارد با کاراکترهای مستقر در Volcano Manor صحبت کنید، متوجه خواهید شد که هیچیک از شکست خوردن وی ناراحت نیستند. شخصیت برنال متذکر میشود که رایکارد ضعیف بود و به طور طبیعی قدرتمندان موجودات ضعیفتر را نابود میکنند. نکتۀ قابل توجه دیگر این است که شما در حقیقت رایکارد را نابود نکردهاید؛ اگر به محیط مبارزه بازگردید، متوجه خواهید شد که رایکارد در حال بازسازی خود است. با این وجود، شما آخرین تکه از الدن رینگ را به دست آوردهاید.

با در دست داشتن تمامی Great Runeها، مقصد بعدی درخت طلایی عظیم است که در پایتخت یعنی لیدنل قرار دارد. در زمان ورود به پایتخت، ملینا ظاهر میشود و میگوید که قرار بین شما و او با موفقیت انجام شده است (آوردن وی به پای اِردتری) و قصد دارد از شما جدا شود. ملینا متذکر میشود که ادوات قدرتیافتن (آپگرید) و همچنین مرکب را پیش شما میگذارد.
در نزدیکی اِردتری، گادفری سعی میکند تا از ورود شما جلوگیری کند؛ اما توجه داشته باشید که شما تنها با حالت روح او مبارزه میکنید، روحی که نمودی از جوانی وی و عصری است که هنوز به یک تارنشید تبدیل نشده بود. هالۀ طلایی نیز این موضوع را تایید میکند. شما با نابود کردن باسهای خط اصلی داستان، «یادگار» (Remembrance) آنها را به دست میآورید. با شکست دادن گادفری در این مقطع، «یادگار گادفری» را به دست خواهید آورد، اما در ادامۀ بازی با فرم اصلی و کنونی او مبارزه خواهید کرد که «یادگار Hoarah Loux» را به شما خواهد داد. در ادامه حول این موضوع توضیحاتی را ارائه خواهم داد.
پس از نبرد با گادفری، باری دیگر با مورگات روبهرو خواهید شد که در قسمت قبلی توضیحات کاملی را حول این دمیگاد ارائه دادم. مورگات تمامی دمیگادهای دیگر را خائن خطاب میکند؛ چرا که وی اعتقاد دارد دمیگادهای دیگر به Golden Order و اِردتری اهمیتی نمیدهند و تنها به دنبال جاهطلبی و قدرتطلبی خود هستند. در حقیقت، مورگات اعتقاد قلبی به Golden Order دارد و خواستۀ اصلی او دفاع از اِردتری است. پس از شکست دادن مورگات، متوجه خواهید شد که اِردتری به شما اجازۀ ورود نمیدهد.
در این لحظه، ملینا باری دیگر با شما ملاقات میکند و توضیح میدهد که تنها راه ورود به اِردتری و الدن لورد شدن، سوزاندن آن با نوعی آتش ویژه (آتش سوزان یا Smoldering Flame) است. برای یافتن این آتش منحصربهفرد، ماجراجویی تازهای خواهید داشت در «کوهستان برفی غولها».
پیرزن Finger Reader در Roundhold Table، توضیح میدهد که Greater Will شما را طرد کرده است و برای دریافت پاسخ یا ماموریت بعدی از سوی این قدرت مطلق خارجی، باید بیش از هزار سال صبر کنید. اگر در پاسخ، قصد خود مبنی بر آتش زدن اِردتری از طریق «آتش سوزان» در کوهستان برفی غولها را آشکار سازید، او شوکه میشود و شما را منع میکند، چرا که نه تنها این عمل از دید Greater Will یک گناه کبیره (Cardinal Sin) است، بلکه به یک قربانی نیز نیاز خواهد بود.
Fire Giant

برای دستیابی به Smoldering Flame، ابتدا باید با Fire Giant مقابله کنید. در جهان بازی، اطلاعات زیادی حول این باس (فایر جاینت یک دمیگاد نیست) وجود ندارد؛ اما در عصرهای پیشین، کوهستان برفی محل سلطنت غولها بود که مورد غضب ماریکا قرار گرفتند. در سرتاسر کوهستان برفی، غولهای یخزده را مشاهده میکنید که گواهی بر این موضوع هستند. عامل هرج و مرجهای کنونی و انقراض نسل غولها، ملکه ماریکا است و Fire Giant تنها غول باقی مانده به شمار میرود؛ غولی نفرین شده به دست ماریکا برای حفاظت از Smoldering Flame. در توضیحات برخی آیتمها، مدارکی وجود دارد مبنی بر این که ملکه ماریکا در کوهستان برفی متولد شده است و ریشههای او به این سرزمین برمیگردد.
پس از نابودی Fire Giant، حالا بر فراز کوهستان برفی قرار خواهید گرفت؛ جایی که Smoldering Flame در اختیار شما قرار دارد. در این مقطع، ملینا به شما توضیح خواهد داد که برای به آتش کشیدن اِردتری، حاضر است خود را قربانی کند و شما نیز این پیشنهاد را قبول میکنید. پس از این واقعه، در قلمرویی به نام فاروم آزولا (Farum Azula) بیدار خواهید شد.
در قلمروی ابتدایی بازی، Limgrave، بقایا و خرابههایی از بناهای کهن دیده میشود. در توضیحات آیتمهای قرار گرفته روی آنها، با نام «معبدی در آسمان» (Temple in The Sky) مواجه خواهید شد. ناحیۀ Farum Azula بیشترین شباهت را به این بناها دارد و احتمالاً این قلمرو، حالت نابود شده و پر هرج و مرج همان معبد قدیمی باشد.
Maliketh

در فاروم آزولا، با Clergyman روبهرو خواهید شد، کاراکتری که اگر کیلید را به خوبی جستوجو کرده باشید، از قبل با او آشنا شدهاید. کلرجیمن از شما میخواهد که برایش Deathroot جمعآوری کنید. بعدها در جریان مبارزه متوجه خواهید شد که کلرجیمن در حقیقت ملیکث، برادر و سایه ملکه ماریکا، است. ملیکث به عنوان مالک نشان مرگ، به دنبال Deathroot است تا قدرت بیشتری دریافت کند و شما نیز در پی نشان مرگ، با او مبارزه خواهید کرد. پس از نابودی ملیکث، شاهد یک شیء قرمز درون هالهای از تاریکی هستید، این شیء همان نشان مرگ (Rune of Death) است.
پس از کسب نشان مرگ، دوباره در پایتخت سرزمین میانه یعنی لیندل بیدار خواهید شد، اما حالا خاکستر همه جا را فرا گرفته است و خبری از آن سازههای شکوهمند نیست. حالا مسیر منتهی به اِردتری سرراستتر و بدون هیچ پیچیدگی به نظر میرسد، اما Sir Gideon Ofnir، تارنیشیدی که در کنار شما به دنبال لقب الدن لورد بود، حالا مانع شما میشود. Sir Gideon را به عنوان دانای کل میشناسند و به همین خاطر است که با مراجعه به او، میتوانید اطلاعات زیادی را در مورد دمیگادها دریافت کنید. از آنجایی که گیدیون بر سر لقب الدن لورد با شما در رقابت بود، بنابراین مقابله با وی گریزناپذیر بود، اما نکته قابل توجه این است که او دیگر قصد ندارد الدن لورد بشود و به این نتیجه رسیده که ملکه ماریکا تقدیر تازهای را برای همه در نظر گرفته است و کشمکشهای کنونی سرزمین میانه باید تا ابد ادامه پیدا کند.
Hourax Loux

حالا در محلی که با مورگات مبارزه کرده بودید، این بار گادفری تحت نام Hourax Loux سد راه شما میشود. گادفری پس از محو شدن نور چشمانش، دریافت لقب خفتبار تارنیشد و تبعید از سرزمین میانه (از اصطلاح Long March برای تبعید استفاده میشود)، وارد ماجراجوییهای متعددی شد. گفته میشود که بسیاری از تارنیشدها، قبیله و تمدنهای خود را تشکیل دادند و پیشینۀ خود را به فراموشی سپردند. گادفری نیز با دریافت نام Hourax Loux، دیگر آن گادفری سابق نیست، اما حالا بازگشته است تا باری دیگر لقب الدن لورد را به دست بیاورد. هدف مشترک میان شما و Hourax Loux، باعث میشود تا یک نبرد چالشبرانگیز شکل بگیرد.
Radagon & Elden Beast

با ورود به اِردتری، ماریکا را خواهید دید که به بخشی از الدن رینگ زنجیر شده است، اما سرانجام آزاد میشود و موی طلاییاش به قرمز تغییر رنگ میدهد. با این تغییر رنگ، متوجه میشویم که حالا دیگر با راداگون طرف هستیم و خبری از ماریکا نیست. جایگزینی شخصیت میان راداگون و ماریکا به صورت فیزیکی نیز انجام میشود، ما با هیکلی درشتتر و موهای قرمز طرف هستیم. پس از شکست دادن راداگون، تاریکی او را در بر میگیرد و در نهایت الدن بیست (Elden Beast) از دل آن تاریکی ظاهر میشود.
همانطور که در قسمت قبلی مقاله توضیح دادم، الدن بیست بنده و تبعهای برای Greater Will محسوب میشود و نمادی قابل لمس از Golden Order است، در حالی که ماریکا تنها حکم یک کالبد را داشت. به عبارت دیگر، الدن بیست (تبعه Greater Will) در قالب کالبدی دیگر به نام ماریکا (یا راداگون) حضوری طولانی مدت در سرزمین میانه داشت. حالا شاید از خود بپرسید که اگر Greater Will شما را به سمت اِردتری و دریافت لقب الدن لورد هدایت کرده است، حالا چرا از طریق راداگون و الدن بیست قصد دارد مانع شما باشد. مشخصاً، دلیل اصلی آن است که برای ورود به اِردتری، «گناه کبیره» (آتش زدن اِردتری) را انجام دادهاید و به بازۀ هزار ساله مشخص شده از سوی Finger Reader توجه نکردید. با شکست دادن الدن بیست، Greater Will تسلط خود بر سرزمین میانه را از دست میدهد. توجه داشته باشید، Geater Will که یک Outer God است، نابود نمیشود و احتمالاً تنها در سرزمین میانه نفوذی نخواهد داشت.
پایانها
توجه: بازی الدن رینگ ۶ پایان کشفشده دارد (شاید پایانی هم وجود داشته باشد که هنوز کسی به آن دست پیدا نکرده است) و در شرح آنها نمیتوان با قطعیت صحبت کرد؛ اما بر اساس صحبتهای قبلی و برخی کوئستهایی که در خط اصلی داستان قرار ندارند، میتوان نتیجهگیریهایی داشت. بنابراین در این بخش مرز مشخصی میان واقعیت و تئوری وجود ندارد.
Age of Fracture
همان پایان استاندارد بازی است که برای رسیدن به آن نیاز به انجام کوئست خاصی ندارید. در این حالت شما الدن رینگ را بازسازی میکنید و الدن لورد میشوید. سرزمین میانه به حالت عادی خودش باز میگردد و اِردتری که آتش گرفته بود، باری دیگر طلایی میشود.
Lord of Frenzied Flame

این پایان در تضاد با دیگر اختتامیهها قرار میگیرد. برای رسیدن به این پایان، باید در سطوح زیرین لیندل “Three Finger” را پیدا کنید تا روی شما نشان بگذارد. با این پایان، شما «ارباب هرج و مرج» (Lord of Chaos) خواهید شد و در انتها نیز با نابود کردن اِردتری، سرزمین میانه را ترک خواهید کرد. ملینا نیز از این انتخاب شما غضبناک خواهد شد و قسم میخورد که از هر فرصتی برای نابودی شما استفاده کند.
Age of Duskborn
در صورتی به این پایان دست پیدا خواهید کرد که کوئست فیا (Fia) را انجام داده باشید. در این صورت، با اضافه کردن نشان شاهزادۀ مرگ (Mending Rune of Death Prince) به الدن رینگ، احتمالاً جاودانگی از میان میرود و باری دیگر موجودات فناپذیر خواهند شد. این پایان با میانپرده یک مه غلیظ در اطراف اِردتری به شما نمایش داده میشود.
The Blessing of Despair
در صورتی به این پایان خواهید رسید که کوئست Dung Eater را کامل انجام داده باشید و Mending Rune of Fell Curse را به الدن رینگ اضافه کنید. با این «نشان»، ابری قهوهای و قرمز بر فراز آسمان سرزمین میانه نقش خواهد بست. این پایان، آرزوی Dung Eater مبنی بر انتقال نوعی نفرین به کسانی که از آنها متنفر بوده و کشته است را برآورده میکند. او با نفرتی غیرقابل توصیف، میخواهد تا ابد ساکنان سرزمین میانه غرق در بیماری و نفرین باشند.
Age of Order
در صورتی به این پایان دست پیدا خواهید کرد که کوئست Brother Corhyn و Gold Mask را انجام داده باشید. در این صورت، با اضافه کردن Mending Rune of Perfect Order به الدن رینگ، شاهد یک دایرۀ کامل حول آن خواهید بود. این پایان تفاوت چندانی با پایان اصلی بازی یعنی Age of Fracture ندارد و در حقیقت سعی میکند آن را به کمال برساند و یک Golden Order بهتر را به وجود آورد. با انتخاب این پایان، اِردتری طلاییتر و آسمان نیز طلایی خواهد شد.
Age of Stars

با تکمیل کوئست رانی، متفاوتترین پایان بازی یعنی Age of Stars را مشاهده خواهید کرد. انجام کوئست طولانی رانی، نشان احضار وی در اِردتری را به همراه میآورد. او سَرِ ماریکا را روی بدنش میگذارد، وعدهای جدید به تمامی موجودات زنده در سرزمین میانه میدهد و در نهایت اعلام میکند که «عصر ستارگان» فرا رسیده است. این بدان معنا است که مردم سرزمین میانه از این به بعد با قدرت اختیار و توانایی تصمیمگیری زندگی خواهند کرد و تحت فرمان یک قدرت مطلق نخواهند بود. در نهایت، پلیر همسر رانی و رانی نیز فرمانروای جدید سرزمین میانه خواهد شد.
گفته میشود که قبل از پدیدار شدن اِردتری و سلطهطلبی Greater Will، ستارگان بر سرزمین میانه تسلط داشتهاند. با ظهور Greater Will، نوعی دیکتاتوری شکل گرفت و قدرت انتخاب یا اختیار از مردم سرزمین میانه سلب شد. تلاش رانی حول بازگرداندن عصر ستارگان، در جهت منفعت مردم سرزمین میانه بود، اگرچه برای رسیدن به این هدف، در مقاطعی نیز مجبور به انجام اعمالی تاریک نیز شد. دمیگادها مطلقاً شر یا کاملاً خیر نبودند، بلکه رفتارهای کاملاً انسانی از آنها میزد. به عنوان یک جمع نیز برخی از آنها به شر تمایل داشتند و عدهای نیز خیر، اما موضوعی که سرزمین میانه را به دیکتاتوری سوق میداد، تاثیر Greater Will ،Golden Order و الدن رینگ بر آنها بود که نوعی رقابت را به وجود میآورد.
چگونه یک ایمپریوم (رانی) میتواند به قدرت برسند و فرمانروای سرزمین میانه باشد؟
پاسخ: اولاً مدتها پیش و در زمان مرگ گادوین، رانی از کالبد ایمپریوم خود جدا شده بود. دوماً، حالا که Greater Will و Golden Order برکنار شدهاند، دیگر به سه شرط اساسی نیازی نیست.
پایان خط اصلی داستان Elden Ring
Godwyn The Golden
در یک شامگاه زمستانی، لحظاتی که سرزمین میانه در چنگال ظلمات شب به اسارت گرفته شده بود، «نشان مرگ» به دست سواران تاریکی به تاراج رفت و نیمهخدایان گرانسر نظارهگر سقوطشان بودند. اولین آنها گادوین زرین بود.
گادوین را به عنوان شکارچی اژدها برای Golden Order میشناختند؛ نیمهخدایی که توانست به پیروزیهای غیرقابل باوری دست پیدا کند. شاید بتوان بزرگترین افتخار او را پیروزی در مقابل اژدهای باستانی فورتیسکس (The Ancient Dragon Fortissax) دانست. اما گادوین به جای قتل این اژدها، تصمیم گرفت از جانش بگذرد و با او پیمان دوستی ببندد. از سوی دیگر، گفته میشود که گادوین فرزند برگزیده و محبوب ملکه ماریکا بوده است و به همین دلیل مرگ او، ماریکا را تا مرز جنون برد.
پیش از این (در قسمت اول مقاله) توضیح دادم که Cursemark of Death باعث شد تا مرگ حقیقی (True Death) برای گادوین و رانی رخ ندهد. بدن گادوین زنده ماند، اما روحش زایل شد و از سمت دیگر کالبد رانی از بین رفت، اما روحش باقی ماند. شمشیری به نام Golden Epitaph در بازی وجود دارد که تحت تاثیر میکوئلا ساخته شده است. این شمشیر شکل گرفت تا با احترام، گادوین را به مرگ حقیقی برساند و او را از عذابی که میکشد رهایی دهد. با وجود این تلاشها، این شمشیر هیچگاه به گادوین نرسید.
شاید خیلیها متوجۀ این موضوع نباشند، اما گادوین در قالبی بسیار متفاوت، همچنان در بازی حضور دارد و شما میتوانید او را ببینید.

برای یک مرگ حقیقی، روح باید به اِردتری وارد شود، اما این اتفاق در مورد گادوین هرگز رخ نداد، در حقیقت روح این دمیگاد به Hollow Brand of Death Prince جذب شد و بدنش نیز به موجودی تحت نام Prince of Death جهش یافت. به همین خاطر، همچنان یک Deathbed Companion میتواند گادوین را احیا کند.
Deathbed Companionها تارنیشدهایی هستند که در قلمرویی خارج از سرزمین میانه به دنیا آمدهاند. آنها از قدرت (Vigor) جنگجوها تغذیه میکنند و زمانی که به سطح مناسبی از این قدرت دست پیدا کنند، میتوانند یک نجیبزادۀ متعالی را احیا کنند. در طول بازی با فیا آشنا خواهید شد که یک Deathbed Companion محسوب میشود. او یک هدف در بازی دارد و آن هم احیای گادوین زرین است.
Malenia, Blade of Miquella

داستان مالنیا حول سمی هولناک به نام Scarlet Rot میچرخد. گفته میشود که این نوع از فساد تجلی یک خدای خارجی بسیار کهن است که از بَدو تولد، در کالبد مالنیا مهر و موم شده است. روایات مختلفی وجود دارد که این سم در همان دورههایی ابتدایی زندگی و زمانی که شمشیرزنی را تمرین میکرد، مالنیا را تحت تاثیر قرار دارد.
افراد زیادی از سرزمین میانه فرقهای با نام Children of Rot را تشکیل دادند و به پرستش مالنیا پرداختند، اما او از آنها روی برگرداند و تمام زندگی خود را به محافظت از برادرش، میکوئلا، اختصاص داد. با وجود این که بدن مالنیا مقاومت شدیدی را در برابر Scarlet Rot نشان میداد، او در نهایت بخشهایی از بدن خود را به این نفرین فاسد کننده از دست داد. قطعات فلزی که جایگزین اعضای بدن او شدند، توسط خاندان Marais ساخته شدهاند. از آنجایی که فرزندان این خاندان با بدنهای ناقص و رنجور به دنیا میآمدند، در زمینۀ ساخت اعضای مصنوعی، مهارت خیرهکنندهای داشتند. بعدها این خاندان نیز به پرستش مالنیا پرداخت.

بعدها، میکوئلا یک دست طلایی را به مالنیا هدیه داد که گفته میشود عملکردی به دقت دستی طبیعی دارد. مالنیا قسم خورد تا از برادر خود که به نفرین «جوانی ابدی» دچار شده است، محافظ کند و به همین خاطر لقب Blade of Miquella را دریافت کرد.
در زمان فروپاشی الدن رینگ، مالنیا نیز به نبرد ملحق شد و توانست یکی از Great Runeها را از آن خود کند. نظامیان تحت فرمان مالنیا که تحت عنوان Cleanrot Knight شناخته میشدند، سرنوشت گره خورده خود با Scarlet Rot را پذیرفته بودند و همین موضوع آنها را به شوالیههایی نترس و هولناک تبدیل کرده بود.
اما نقطۀ عطف نبرد حاصل از فروپاشی الدن رینگ، رویارویی رادان و مالنیا بود. ابتدا سربازان و نظامیان دو جبهه یکدیگر را قلع و قمع کردند، اما زمانی که این دو در مقابل یکدیگر قرار گرفتند، فاتحی مسلم مقدر نشد. در نهایت، مالنیا Scarlet Rot ننگین خود را در گوشت و پوست رادان فرو کرد تا به مرور زمان جنون سراغاش آید و در بیابانهای کیلید سرگردان شود.
پایان




















نظرات
ممنونم بخاطر مقاله😄
فقط یه سوال داشتم این ادم های شبیه آندد توی الدن رینگ چی هستن؟؟
خیلی به آندد ها شباهت دارن و من یاد دارک سولز میوفتم و تئوری دنیا یکسان
ربطی نداره به بازیهای سولز. داخل بازی الدن رینگ حول کانسپت زوال دو نوع مرگ وجود داره ۱-True Death یا مرگ در روح و جسم ۲- Those Who live in death که مرگ در روح رو به همراه نداره . داخل عصر الدن رینگ برای یک مرگ کامل باید بدن نابود و روح به اردتری جذب بشه. طبق صحبتهای ان پی سی rogier، بنابر یک error و اشتباه زمان فروپاشی الدن رینگ برخی از ساکنین سرزمین میانه روحشون در زمان مرگ جذب اردتری نشد و سرگردان شدن. این افراد undead هستند. افرادی هم که در ابتدای بعضی از دانجن ها به صورت روح روی صندلی نشستن یا مسیر رسیدن به یک دانجن رو مشخص میکنن از این دسته هستند. برخی هم undead هستند و حرکت جسم دارن.
ممنون از توضیحات کاملتون😄
البته اول بازی هستم ولی این مورد خیلی برام عجیب بود و الکی تئوری ساختم😂
عالی
سخترین باس های بازی برای من ادل malinia بود بعدش meliketh
اگه تا حالا بازی نکردین astrologer بردارین و راهنمایی های youtube رو ببینین تا سریع تر اسپل ها و کومبو ها رو پیدا کنین
بازی به نسبت باقی سویلزبورن ها به شدت ساده تره….
من بدون زره و شیلد میرم😂
البته بعضی دشمنای قوی رو بدون شیلد نمیشه اصلا بزنم
من چون اولnioh1,2 سکیرو با بلاد بورن رو بازی کردم دارک ۳ و الدن رو بدون شیلد رفتم چون اصلا به همچین چیزی عادت ندارم😅.
الدن شیلدش زیاد هم بدرد بخور نیست واسه همین کنار گذاشتمش
ولی دارک سولز ۳ رو دیگه نمیتونم بدون شیلد بزنم😂
یه شیلد هست تو الدن رینگ وقتی لولشو ببری تا اخر ۸۹ تا gard boost میده
میتونی حرکت ملنیا که مثل فرفره میچرخه میزنتت رو کامل بدون دمیج خوردن دفع کنی
ممنون واقعا بدرد میخوره😁😄
اتفاقاً با هر کلاسی بیلد فیث و اینتل بری و همون اول بری شمشیر the sword of night and flame رو پیدا کنی بازی رسماً میشه easy mode.
تازه اگر بتونی اسپیریت mimic رو پیدا کنی که راحتتر هم میشه. من خیلی باسهارو میمیک اسپاون میکردم خودش برام میکشتشون.
با کومبو azur توی ۳ ثانیه باس میکشتم…
مشخصه بازی نکردی و از یوتیوب تماشا کردی چون اساسا داری اشتباه میگی !
در ضمن وقتی بازی رو از راهنمای قدم به قدم میری و همه اینارو سرچ میکنی میفهمی چی کجاست چی خوبه چی بد باید به خودت خسته نباشید بگی آقای ایزی مد :)))))))
خیلی ممنون واقعا🙏
مقاله فوق العاده بود ممنون…
مطلب خیلی خوبی بود ولی جا داشت کامل تر بهش بپردازین بعد از تموم کردن بازی خیلی سوالات بی جوابی برای من ایجاد شد چند موردش اینجا میگم خوشحال میشم اگه کسی تونست پاسخ بده چرا اینقدر دقیقه نودی با sir gideon در قامت دوتا دشمن روبه رو میشیم اگر واقعا sir Gideon فقط بخاطر الدن لرد شدن در مقابل ما قرار می گیره چرا صبر نمی کنه بعد از شکست دادن Godfrey نقشش را عملی کنه؟؟همانطور که در متن اشاره شد مواجه با هیولایی الدن قابل توجیه اما اگر هدف ماریکا اینکه هیچ تارنیشدی دیگه نتونه الدن لرد بشه چرا ما با راداگون می جنگیم این بنده خدا که سعی داشت حلقه رو تعمیر کنه ما هم که قصد مون همینه چرا با خود ماریکا نمی جنگیم ؟؟هویت ملینا واقعا گنگه اصلا نمیشه به یک جمع بندی در مورد شخصیتش رسید آیا ارتباطی بین مالنیا و millicent هست یک جایی خوندم که انگار دخترش است یک عده هم میگن صرفا یک کالبدی از ملینا..هویت شیر گادفری هم خیلی برام جایی سواله …رادان و مالنیا چرا باهم می جنگن ؟؟؟ بازی یک جاهایی خیلی ضعیف عمل می کنه مثلا پتانسیل sirGideon راحت به فنا میره یا مثلا پایان های بازی اصلا برای من راضی کننده نبودن چهارتا پایان که رسما تو دیوار است تفاوت شون کلا خلاصه میشه تو تغییر تم ولی پایان رانی خوب بود جا داشت واقعا شاهد پایان بندی های بهتری باشیم در کل داستان بازی با اینکه خوبه ولی درحد دارک سولز و بلادبورن نیست حضور مارتین هم داستان بازی را قابل فهم تر کرده بود تا عمیق تر
کالبدی از مالنیا
هدف مقاله توضیح دادن خط اصلی داستان بود و بخش malenia که در خط اصلی نیست + گادوین که اونم خط اصلی نیست به عنوان bonus به طور خلاصه اضافه کردم. قصدم از این مقاله تنها درک خط اصلی داستان بود کوئستها هر کدوم یه مقاله ۳ هزار کلمهای میشه توضیح داستان نوشتن براشون. بنابراین منظور از شرح کامل داستان خط اصلی بوده نه فرعی.
سوال اول: داخل مقاله هم توضیح دادم نقل قول میذارم پایین:
“از آنجایی که گیدیون بر سر لقب الدن لورد با شما در رقابت بود، بنابراین مقابله با وی گریزناپذیر بود، اما نکته قابل توجه این است که او دیگر قصد ندارد الدن لورد بشود و به این نتیجه رسیده که ملکه ماریکا تقدیر تازهای را برای همه در نظر گرفته است و کشمکشهای کنونی سرزمین میانه باید تا ابد ادامه پیدا کند.”
سر گیدیون از ابتدا تا اواخر بازی به دنبال الدن لورد شدن هست، اما در نهایت به این نتیجه میرسه که این خواسته الهی و مشیت الهی (ماریکا) هست که سرزمین میانه تا ابد در کشمکش باشه و با الگوبرداری از نامتنهای بودن knowledge و دانش به این نتیجه میرسه. ارتباط استعاری میانه all knowing بودن گیدیون و این که سدی برای شما هست وجود داره. بنابراین علت مبارزه شما با گیدیون الدن لورد شدن نیست، بلکه نگه داشتن این جهان در مبارزه و … هست. این snap ذهنی گیدیون هست.
سوال دوم: اولاً راداگون و ماریکا در سلامت ذهنی قرار ندارن و چیزی شبیه به وندریک در سولز ۲ هستند. دوماً CARDINAL SIN رو انجام دادید و از دستور ۱۰۰۰ ساله مبنی بر صبر از سمت greater will پیروی نکردید. دیگه هماهنگیای میان هدف شما و greater will یا golden order وجود نداره. و راداگون یا ماریکا هر دو همچنان تحت فرمان این دو هستند. greater will در زمانی که کاردینال سین رو انجام دادین دیگه قصد نداره شما رو به درجه الدن لوردی برسونه. علت و هدفی از این مورد داشته که ورود شما به اردتری رو ممنوع کرد و شما نیازمند شدین به Smoldering flame. بنابراین سرپیچی از greater will مثل یه دومینو golden order و الدن بیست و راداگون و ماریکا در جبهه مقابل شما قرار میده. اگر هدف شما بازسازی الدن رینگ ه مباشه، greater will با بستن ورودی اردتری نمیخواست شما اون شخصی باشی که این بازسازی رو انجام میده همانطور که به طور رندوم خیلی ها رو تبعید میکرد و دلیلش مشخص نبود.
داستان حول ملینا برای کامیونیتی الدن رینگ همچنان نامفهومه بین تمامی داستان ها.
در هر صورت من با شما موافق نیستم در مورد خط آخر. اگر از دارک سولز ۱ فاکتور بگیریم، elden ring به مراتب داستان بهتری نسبت به بلادبورن و مخصوصا ds 2 و ds3 داره. ds3 هم به نظرم بدترین داستان سولز رو داره و بیشتر فن سرویس بود. الدن رینگ هم روابط رو انسانیتر کرده مثل خیانتها و جاهطلبیهای شخصی تر هم باسها شخصیت پردازی بهتری دارن که به داستان کمک کرده. اتفاقا روایت به مراتب پیچیدهتره. برای همین به طور مثال شما متوجه تغییر جهت گیدیون نشدی در اواخر بازی.
با تمام توضیحات حول lore، واقعاً ممکنه خیلی از ارتباطات روایی رو هنوز متوجه نشده باشم و به مرور زمان باید نشانهها رو بهم مرتبط کرد تا بهتر متوجه قضایا شد. من فقط خط اصلی داستان رو به زبانی به شدت ساده و دور از پیچش آن هم با جدا کردن پیچیدگی ها توضیح دادم. به عنوان مثال اگر به هر بخشی میرسیدم گریزی میزدم به یک شخصیت دیگه که دست بر قضا در بخشی از داستان اصلی هم حضور داره، اولاً مخاطب سردرگم میشد دوما مقاله به شدت طولانی و خستهکننده در میومد. تلاشم بر این بود که یک مخاطب عادی متوجه خط اصلی بشه و فکر کنم همه بدونن جهان بازی ۱ کتاب توضیح برای خط اصلی میتونه داشته باشه ۵ کتاب توضیح برای خط های داستانی فرعی و ارتباطاتشون با خط اصلی.
خیلی ممنون پاسخ ها واقعا قانع کننده بود ….فقط به نظرتون هدف اصلی شخصیت ماریکا در کل بازی چیه چون تمام تصمیمات این کاراکتر خیلی عجیب و غریب است از تصمیمش برای طرد کردن گادفری تا شکستن حلقه تا نقشی که در طول بازی ایفا می کنه خیلی رمزآلوده فکر نکنم حلقه رو فقط به خاطر مرگ گادوین شکسته باشه
آقا کریمی بلادبورن اتفاقا بهترین داستان سری رو داشت از نظر من اتفاقا
مطمینم که شما بلاد بورن رو بازی کردین این بخش انسانی تر کردن اول از بلاد بورن شروع شد و کار های ما روی سرنوشت npc ها تاثیر داره
مطمئنم شما کوئست خانواده گست کوین رو انجام دادیم و یا اون گرگینه توی لباس انسان
یا حتی اطلاعاتی درمورد عروسک
یا پایان مخفی بازی
بلادبورن فلسفی ترین ساخته میازاکی است و حتی داستان به جهان های موازی میره و کلی چیز دیگه که این بازی رو پیچیده ترین ساخته میازاکی از نظر داستان کرده
اگه بلادبورن از نظر داستانی با الدن رینگ بهتر ازش نباشه چیزی ازش کم نداره
من روایت الدن رینگ رو به مراتب ترجیح میدم. شخصیتپردازی بلادبورن به قوت الدن رینگ نیست یه دلیلش روابط مستحکم تر بین باسها هست. lore و روایت بازیهای فرام سافتور بعد از گذشت چندین سال ارزش واقعیشون رو نشون میدن و فن بیس پیدا میکنن. چند سال دیگه افراد زیادی lore الدن رینگ رو بهتر میپذیرن. انسانی شدن هم ارتباط چندانی به رقم زدن سرنوشت npcها نداره. به این ربطی داره که اون حس بین سیف و آرتوریاس القاء بشه این که کاراکترها نمود احساسی پیدا کنن. مثل اهمیت میکوئلا برای مالنیا. بلادبورن هم پر از این روایتها بود، اما الدن رینگ به نظرم بهتر عمل کرد. اگرچه اتمسفر بلادبورن بهتر بود و به سنگینتر شدن حس داستان کمک میکرد.
1-DS 1
2- Elden Ring
3-Bloodborne
خوب اون که صد البته از نظر شخصیت پردازی فردی قطعا الدن رینگ برتره
و تو روابط هم عالی بوده
اما توی لور کمی فقط کمی بنظرم بلاد بورن بهتر عمل کرده و داستان گویی شاهکاره
از نظر خودم
۱ Bloodborne
۲ elden ring
۳- ds 3
چه عجب یکی دارک سولز یک و حساب کرد😔🤝
سلام آقای کریمی. ممنون میشم کامنتم رو که در این خصوص دادم یک چکی بکنید.
خلاصش اینکه عالی میشه اگه لطف کنید عناوین فرام سافتویر از دیمنز سولز خودش و بعدش رو از لحاظ داستانی ردهبندی کنید
اگر از لحاظ کیفیت کلی هم کنارش مرتب بکنید که چه بهتر
عین همین کامنت بالا.
خیلی دوست دارم نظرتونو در این مورد بدونم.
تاحالا برای یک مقاله آنقدر انتظار نکشیده بودم چون وقتی بقیه بازی هارو تموم میکردم مقاله اش حاضر و آماده بود چون سه ساله که آلوده بازی های سولز شدم!!!.
یک تشکر ویژه هم بکنم از آقای کریمی که به زیبایی داستان گنگ و پیچیده الدن رینگ رو برای ما موشکافی کردن.
ببخشید پس من پایان بدو به دست آوردیم(Lord of Frenzied Flame) یعنی الان ملینا میاد منو بکشه؟ 😐 والا شخصیت ما یعنی همون تارنیشد همه اون باس فایتا که از این قوی تر هستنو زده کشته. تازه در آخر تارنیشد خیلی قوی تر میشه مثل سائرون میشه . دقیقا اون چطوری میخواد تارنیشدو بکشه ؟ 😐
والا تئوری بود انگشتر تورنت و میده به یکی دیگه تو دی ال سی تو اون کرکتره میشی با اون میای شخصیت قبلیتو میزنی🤠😁
سلام
یه سوال داشتم ممنون میشم کسی که میدونه کمک کنه
وقتی تنها راه الدن لرد شدن رفتن تو ارد تری هستش و وقتی هم تنها راه ورود به اردتری آتیش زدن و گناه کبیره است پس اصلا چرا اراده برتر تارنیشد ها رو راهیه این سفر کرده؟یعنی همشون باید یه هزار سالی رو پای درخت بشینن؟منتقی نیست یا من درست متوجه داستان نشدم؟
تنها راهش آتش زدن ارد تری نیست، اتفاقا آتش زدن ارد تری یه گناه کبیره به حساب میاد داخل جهان الدن رینگ، منتهی بدون توضیح greater will از ورود شما جلوگیری میکنه و به نظر میاد تصمیم لحظه ای باشه. برای پاسخ به این سوال باید هزار سال صبر کنید طبق صحبت های finger reader که شما رو سوق میده به سمت کاردینال سین.
خیلی داستان بازی های میازاکی بی سر و ته هست
واقعا مقاله ارزشمندی بود بهمراه قسمت اول البته من فقط مرور کردم و نخوندمش چون بعد از ۱۲۰ ساعت هنوز بازی رو تموم نکردم و گذاشتمش تا بعد از اتمام بازی دقیق مقاله اول و دوم رو بخونم . شاید اشتباه کردم که مپ بازی رو دارم وجب به وجب میگردم و بازی برام طولانی شد و احساس خستگی و سردرگمی مبکنم تو بازی این احساس رو تو هیچ کدوم از اثار فبلی فرام سافت نداشتم و کاملا متمرکز بازی میکردم ولی اینجا بی هدف و سردرگم شدم بنظرم اوپن ورلد شدن و بزرگ شدن زیاد مپ بازی و مناطق فرعی زیاد و دور از هم باعث میشه تمرکز روی خط داستانی اصلی از بین بره و اوپن ورلد مناسب اینجور داستانهای پیچیده نباشه . تا اینجای کار این بازی برای من بعد از دارک سولز ۱ و بلادبورن هست از همه نظر چه داستان و چه اتمسفر و گیمپلی و باس فایت شاید اخر بازی نظرم عوض بشه که بعید میدونم . تشکر از اقای کریمی بابت مقاله .
منم هنوز بازی رو تموم نکردم ولی یه بار یه کامنت تو گیمفا خوندم بنظرم کاملا درست میگفت:که هرکی از داستان های میازاکی نکته ای رو بهت درباره داستان گفت دستش رو ببوس 😁 حالا نه به این شدت که بخوام دست ببوسم ولی خدایش جای تشکر داره باز کردن بازی چون با اینکه مشکل زبانی ندارم ولی داستان بازی پخش و پلاست و به این جم و جوری نیستش
بغیر از این هم بازی های میازاکی از اون بازی ها نیستن که لذت بازی کاملا از بین بره با اسپیل داستان خیلیا کلا بازی رو واسه گیم پلیش بازی میکنن من خودم دارک سولز ۱ رو با رهنمای قدم به قدم همین گیمفا رفتم و پلاتش کردم که اتفاقا یکی از زیباترین تجربه های گیم بود برام
واااای خدا منظورم اسپویل بود باز ملا لغتی نیاد گیر بده که چرا ...
موافق راهنمای قدم به قدم نیستم قبل از اینکه خودم حداقل یکبار بازی رو وجب به وجب بگردم و تمومش کنم چون لذت بازی کاملا از بین میره برام . بعد میرم سراغ راهنما تا بازی رو کامل کنم و لذتم رو تکمیل کنم . اساسی ترین رکن بازی داستانه و گیمپلی در خدمت داستانه داستان باید ذره ذره و در جاهای درست توی گیمپلی تزریق بشه تا بهت انگیزه بده برای جلو رفتن . بازیهای فرام سافت چون گیمپلی خیلی قوی داره اکثرا قید فهمیدن کامل داستان رو میزنن ولی برای من داستان خیلی مهمه .
دقیقا شاید به قول شما یکی از دلایل اصلی همون کیفیت عالیه گیم پلیه ولی من فکر میکنم یه دلیل دیگش هم همون پخش و پلا بودن داستان بازیه که باید بری دنبالش تا بفهمیش البته منکر اینم نیستم که همین روش آدم رو تشنه تر میکنه واسه فهمیدن داستان
والا من با بلاد بورن کلا با بازی های میازاکی آشنا شدم و بعد اون رفتم سراغ بقیه بازیاش بجز دارک سولز ۱ بقیه رو خودم رفتم ،بازی که تموم میشد با کمک یوتوب بازی رو پلات میکردم. دارک ۱ اولین بازی از این سری بود که از همون اولش با راهنمای قدم به قدم رفتم که خدایش واقعا بیشتر از بقیه بازی های سری بهم چسبید شاید دلیلش داستان زیبای بازی یا پیوستگی زیبای مراحل به هم باشه یا شاید هم حس نوستالوژیم رو انگولک کرده و یاد تام رایدر های پی اس وان انداختم که بازی رو از روی کتاب راهنمای ۸۰۰ صفحه ای😁 یا دفترچه های راهنمایی که تو کلوپ های بازی اونموقعه ها میفروختن میرفتیم،
نمیدونم ولی خیلی خیلی بهم چسبید
درسته . دارک ۱ هم از نظر من بهترین بازی عمرم هست و من رو کلا جادو کرد و به نظرم هیچ بازی دیگه ایی بعید میدونم بتونه بهش نزدیک بشه . از اتمسفر و گیمپلی چالشی بگیر تا داستان و لول دیزاین و مپ بی نظیر بازی . و اولین بازی فرام سافت بود که بازی کردم و عاشق این استدیوی شاهکار شدم . افسانه هستش تا بازی .
۱۰۰ درصد موافقم واقعا یه چیز عجیبی بود لعتتی هم داستانش،هم پیوستگی مراحلش که واقعا انگشت به دهن میذاشت آدم رو و از همه مهمتر باس فایت های فوق العادش مخصوصا آرتوریاس یا اسماگ و اورنستین و لورد گووین و اون موزیک دیوونه کننده اش با پیانو که تمام موزیک با کلاویه های سفید پیانو زده شده واقعا آدم رو دیوونه میکنن.
من دارک سولز ها رو برعکس بازی کردم اول ۳ رو بازی کردم بعد ۲ و آخر هم ۱ 😁 البته من مقصر نبودم چون انتشار ریمستر های بازی واسه پی اس ۴ اینجوری بود، منظورم اینه که با اینکه سالها از بازی میگذشت و گرافیک بازی ضعیف تر از دارک ۳ بود ولی جادوی بازی اصلا نمیذاشت بهش فکر کنی.
از تمام بازی های میازاکی متاسفانه فقط دیمون سولز رو نتونستم بازی کنم چون هرچی میگردم پی اس ۵ نیست که بخوام بخرم یعنی هست ولی بازار سیاه و بالای ۷۰۰ &۸۰۰ تا تازه اینو فروشگاه های رسمی میدن وگرنه تو نت تا ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ € هم قیمت میدن که اصلا نمی ارزه ،خیلی هم گشتم نسخه پلی ۳ رو بگیرم باز ی کنم که متاسفانه اونم اصلا پیدا نمیشه
منم متاسفانه دیمن سولز رو نتونستم بازی کنم و با سیمولاتور روی پی سی میشه بازی کرد ولی خوب رندر نمیکنه و من کلا با سیمولاتور حال نمیکنم . من اول دارک سولز ریمستر رو بازی کردم بعد دارک ۳ بعد دارک ۲ و اخر سر هم بلادبورن . بنظرم دارک سولز اصلی همون قسمت اول هست که واقعا از همه نظر دارک سولزه و قسمتهای بعد رو ساده کردن تا بقیه هم بازی کنن .
آقای کریمی واسه الدن رینگ هم مثه دارک سولز ها وبلادبورن راهنمای قدم به قدم میذارین؟
سلام و عرض خسته نباشید خدمت آقای کریمی
هر دو قسمت این مقالات واقعا زیبا بود
توضیح ساده و کامل در عین حال قلم شیوا و ادبی
فقط یک خواستهای داشتم ازتون
اگر میشه عناوین میازاکی بر حسب داستانشون رو از ضعیفترین به قوی ردهبندی کنید.
خیلی دوست دارم ببینم نظرتون در این خصوص رو.
در ردهبندیای بالا اشارهای به سکیرو یا دیمنز سولز نشده
سه گانه سولز هر کدوم جدا_ دیمنز سولز_ بلادبورن_ سکیرو_ الدن رینگ
ممنون میشم عناوین فوق رو بر اساس بینش خودتون ردهبندی کنید
از نظر کیفیت داستان و دنیاسازی
اگر به عنوان ضمیمه، از لحاظ کیفیت کلی هم مرتب کنید که چه بهتر.
سلام.ممنون از این مقاله واقعا زیبا.سوال من اینه که منی که کوئستای رانی و فیا رو رفتم و موگ رو کشتم و فرنزی فلیم رو برداشتم چه پایانی در انتظارمه؟ همون فرنزیه دیگه؟ فایر جاینتو هم زدم رفتم سر اون دره بزرگه اما نتونستم جاشو پیدا کنم واسه پایین رفتن.الانم قلمرو میکلام و مشغول ملینیا که نمیتونم بکشمش.اینطور که معلومه منطقه آزور رو فقط از طرف فور بلفری بتونم واردش بشم.یه چیز دیگه اون ملیکث که غوله توی کیلید بعد چند تا دث روت یه دفعه اگرو شده روم خود بخود وان شاتم میکنه.حمله هم نکردم بهش.چارچ آو واو هم نمیشه توبه کرد که برگرده به قبل حالتش.دلیلش چیه واقعا؟ و یه چیز دیگه چرا موگ اومن کیلره تو لیندل ولی توی منطقه دیگه داره از کالبد میکلا به عنوان لورد آو بلاد محافظت میکنه و دوبار باید بجنگیم باهاش؟
با تشکر فراوان از اقای کریمی بابت این مقاله خیلی خوب و عرض خسته نباشید
یه سوالی داشتم خدمتتون که ممنون میشم اگر پاسخ بدین. اینکه اگر همه ی کوعست هارو مثل fia و ranni و…. رو باهم انجام بدیم اون وقت به کدوم پایان میرسیم؟
در انتهای بازی بهتون چندین گزینه آپشن میده یکیش پایان secret رانی age of stars هست که روی زمین باید رانی رو احضار کنید. یکیش پایان اصلیه یکیشم پایان مربوط به فیا.
اهاا.خب اینجوری باشه خوبه.خیلی ممنونم از پاسختون