فصل دوم Demon Slayer یک دنبالهی عالی برای Mugen Train است
فصل دوم Demon Slayer از همان جایی آغاز میشود که فیلم Mugen Train پایان یافت. این فصل به زیبایی، تناقض اتفاقات گذشته و در حال وقوع را به تصویر کشیده است.
خطر اسپویل
وقایع داستانی فصل دوم سریال Demon Slayer درست بعد از پایان Mugen Train آغاز میشود. تانجیرو پس از اینکه اطلاعات تازهای دربارهی هینوکامی مییابد، به خانه بر میگردد. پس از مدتی، هاشیرا به او، زنیتسو و اینوسکه مأموریت میدهد تا به Entertainment District نفوذ کنند و برای یافتن ۳ همسر گمشدهاش به Hashira کمک کنند.
فیلم Mugen Train (قطار موگن)، یک نقطهی عطف برای فرانچایز Demon Slayer (شیطانکش) است. این فیلم علاوه بر موفقیت تجاری بالا که این فیلم را به یکی از پرفروشترین فیلمهای ۲۰۲۰ تبدیل کرد؛ توانست تحسین منتقدین و طرفداران را نیز برانگیزد.
با این حجم از موفقیت، فصل دوم Demon Slayer راه بسیار سختی برای موفقیت در پیش داشت. خوشبختانه نه تنها فصل دوم توانست از پس میراث سنگین Mugen Train برآید؛ بلکه خود را به عنوان یکی از بهترین آثار فرانچایز Demon Slayer معرفی کرد.
این موفقیت به علت نگاه متفاوت این فصل نسبت به فیلم Mugen Train به داستان است. در واقع وقایع، تم و اتمسفر و شخصیتهای این فصل به عنوان یک پارادوکس Mugen Train عمل میکنند؛ سازندگان موفق شدند که علاوه بر استقلال از میراث سنگین فیلم Mugen Train، یک خط داستانی بسیار غنی را وارد دنیای Demon Slayer کنند.
در این مقاله به بررسی تفاوتها و تناقضهای تم، داستان و شخصیتهای فصل دوم Demon Slayer با Mugen Train پرداخته میشود.
تنگن و رنگوکو، دو هاشیرای کاملاً متفاوت
هم در فیلم قطار موگن و هم در فصل دوم سریال Demon Slayer، به تانجیرو ،زنیتسو و اینوسکه مأموریتی از طرف یک Hashira محول میشود؛ اما این دو هاشیرا از زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند. رنگوکو آنقدر از لحاظ شخصیتی، جذاب و خوش رفتار بود که سه شخصیت اصلی برای این که شاگرد او باشند؛ سر از پا نمیشناختند.
در نقطه مقابل، تنگن یک فرد بسیار مغرور، بیادب و بدخُلق است. او حتی از خود به عنوان یک خدا نام میبرد. سه شخصیت اصلی سریال، حتیالأمکان سعی میکنند تا از او دوری کنند. اولین حضور اصلی تنگن در سریال به زمانی بر میگردد که او سعی میکند تا AOI را بدزدد. شاید همین در رابطه با او خیلی از مسائل را روشن کند.
هر چند که در زیر تمام این غرور و تکبر، مردی آسیب دیده نهفته است که همواره درگیر شک و تردید دربارهی خودش است و خودخوری میکند. او در یک قبیلهی نینجا بزرگ شده است که از همان ابتدا به شاگردان میآموزند که بدون فکر کردن، بکشند. تنگن به دلیل اینکه این نوع از زندگی را دوست نداشت؛ تصمیم گرفت تا یک Demon Slayer شود.
او همواره به خاطر جانهایی که نتوانسته نجات دهد؛ خود را سرزنش میکند. حتی لحظهای که او میفهمد که شیطانی که آنها به دنبال او هستند؛ یک Kizuki بسیار قدرتمند است؛ از سه دوستش بخاطر اینکه آنها را وارد این ماجرا کرده است؛ عذر میخواهد و به آنها میگوید که به خانه بروند.
سکانسهای زیادی از او در سریال وجود دارند که او در آنها از خود عزت نفس پایینی نشان میدهد و خود را بیارزش میداند. بر خلاف او، رنگوکو یک فرد بسیار با اعتماد به نفس و به تواناییهایش باور داشت. در سکانسی تنگن خود را مستقیماً با رنگوکو مقایسه میکند و به نوعی این سکانس، مهر تأییدی بر ضعف اعتماد به نفس او میزند.
همین تفاوت میان دو هاشیرا، یکی از عللی است که خط داستانی Entertainment District بسیار عالی در فصل دوم سریال جواب داد. در این فصل تانجیرو و دوستانش مجبور شدند تا با یک هاشیرای کاملاً متفاوت کار کنند و این به سازندگان اجازه داد تا افقهای جدیدی را در روابط بین شخصیتها کاوش کنند. شخصیت تنگن نیز برای مخاطبان کاملاً حس و حال جدیدی دارد و چیزی نیست که آنها از یک هاشیرا انتظار داشته باشند.
تفاوت مبارزات فصل دوم Demon Slayer با نبردهای Mugen Train
در فیلم Mugen Train، اکثر مبارزات و اکشن فیلم در قطار موگن اتفاق میافتادند و همین مسئله باعث میشد تا مبارزات در مقیاسی کوچک انجام شوند.
در فصل دوم مبارزات در Entertainment District اتفاق میافتد. به علت اینکه Entertainment District یک شهرک کامل است؛ شخصیتها هنگام مبارزه جنب و جوش بیشتری دارند و میتوانند پتانسیل و استعداد خود را به صورت کامل به نمایش بگذارند؛ همین باعث خلق سکانسهای بسیار منحصر به فردی شده است.
از طرفی شدت تخریب محیط در مبارزات بیشتر است و تغییرات محیط پس از مدت کوتاهی از شروع مبارزه، بسیار چشمگیر است؛ تا جایی که از Entertainment District در قسمتهای پایانی سریال، چیزی جز یک مخروبه باقی نمانده است.
در Mugen Train بیشتر بار اکشن سریال بر عهدهی رنگوکو بود. او از گروههای پرجمعیت مسافران محافظت میکرد و کار مبارزه با دشمنان خطرناک را انجام میداد.
تانجیرو و دوستانش بیشتر درگیر مبارزات فرعیتر و آسانتری بودند؛ مثل محافظت از تعداد کمی از مسافران که در جایی گیر افتاده بودند یا کشتن اِنمو در فرم نهاییاش که نسبت به فرمهای قبلیاش خطر بسیار کمتری داشت.
در فصل دوم Demon Slayer دقیقاً عکس این مسئله اتفاق میافتد؛ زیرا Daki و Gyutaro تنها تهدید برای قهرمانان داستان هستند. و در نتیجه تانجیرو و دوستانش به اندازه تنگن و حتی گاهی بیشتر از او، در مبارزات مشارکت میکنند و نقش محوری دارند.
این تغییر در نقش آنها در مبارزات، به خوبی زمینهسازی را برای ادامهی داستان انیمه انجام داده است. جایی که حتی معمولیترین دشمنان نیز بسیار قدرتمند هستند و بیننده به خوبی قدرت تانجیرو و دوستانش را در خنثیسازی تهدیدات میپذیرد و برای او واقعی جلوه میکند؛ زیرا او پله به پله پیشرفت و قدرتمند شدن آنها را دیده است.
تفاوت رابطهی بین داکی و گیوتارو با شیمی مابین تانحیرو و نزوکو
یکی از بهترین پارادوکسهایی که در فرانچایز Demon Slayer مشاهده میشود؛ تفاوت نوع رابطهی بین گیوتارو و داکی با تانجیرو و نزوکو است. هر دو زوج در فقر شدیدی رشد کردند و فقط عشق بینشان بود که به آنها آرامش میداد.
هر چند که اتفاقاتی تلخ مسیر زندگی آنها را برای همیشه تغییر داد. در فصل اول، موزان خانوادهی تانجیرو را به قتل رساند و نزوکو به یک شیطان تبدیل شد. داکی نیز به خاطر درگیری و چاقو زدن به یک مشتری، زنده زنده سوزانده شد. هر چند در نتیجهی این درگیری، گیوتارو نیز شدیداً زخمی شد.
در تاریکترین برههی زندگیشان، هر دو زوج به نوعی به رستگاری رسیدند. تاتجیرو با تومیوکا آشنا شد. او تانجیرو را تشویق کرد تا برای نزوکو یک درمان پیدا کند و به یک Demon Slayer بدل شود. دوما نیز پس از آشنایی با گیوتارو، او و داکی را با تبدیل کردن به یک شیطان، به نوعی نجات داد.
زندگی این دو زوج در مقایسه با هم پر از پارادوکس است. یک زوج مسیر روشنایی و قهرمانی را طی میکند، در حالیکه دیگری در تاریکی گام میگذارد. تانجیرو و نزوکو هیچ وقت زیر بار سختیها کمر خم نکردند و نگذاشتند که مشقات زندگی برا آنها تأثیر بگذارند. در حالیکه گیوتارو حتی قبل از تبدیل شدن به یک شیطان، نسبت به دنیا و افرادی که از او خوش شانستر بودند، نفرت داشت.
به نوعی میتوان داکی و گیوتارو را یک واریانس تاریک از زوج تانجیرو و نزوکو دانست. از طرفی رابطهی تانجیرو و نزوکو یکی از ستونهای مهم دنیای Demon Slayer است. همین به تصویر کشیدن یک واریانس تاریک و تلخ از رابطهی بین آنها، باعث میشود که بینندگان هر چه بیشتر اهمیت عشق بین تانجیرو و نزوکو را درک کرده و با آن احساس همدردی بیشتری پیدا کنند.
در نهایت میتوان گفت که چیزی که باعث موفقیت فصل دوم سریال Demon Slayer شد؛ پارادوکس نسبت به فیلم Mugen Train و سایر اِلمانهای این سریال بود. پارادوکسی که در جای جای این فصل قابل مشاهده بود؛ از داستان تا تم و اتمسفر سریال، از شخصیتها تا روابط بین آنها.
همین باعث ایجاد یک شخصیت مستقل و قوی نسبت به Mugen Train و فصل قبلی این سریال شده است و یک فونداسیون قوی برای فصل سوم این سریال آماده کرده است.
منبع: اسکرین رنت
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
من فصل اول رو موقعی که کامل شد شروع کردم به دیدن و حقیقتا لذت نبردم و طرفای اپیزود ۱۸ دراپ کردم. به اجبار دوستام نشستم فصل اول رو تموم کردم که فصل دوم رو ببینم.
باید بگم این سری از mediocre به عالی تبدیل شد برام. واقعا ufotable استاندارد کیفیت انیمیشن رو برده بالا.
داستان انیمه میشه گفت کلیشه ای هست و چیز خاصی نداره ولی استودیو طوری داستان رو اقتباس کرده که زندگی و احساسات تمام کرکترا براتون مهم میشه. Production value چند قسمت آخر واقعا دیوانه کننده بود.
من چندین ساله کلا جز JoJo و اتک زیاد انیمه نمیبینم ولی واقعا منتظر فصل سوم این انیمه هستم. پیشنهاد میکنم اگه دنبال یه شونن پر از هایپ هستین این انیمه رو ببینین
این انیمه و مانگا واقعا حرف نداره و هرچی جلو تر میره دارک تر میشه.من مانگاشو خوندم در کناره اتک ان تایتان دومین مانگا شد که خوندم و بهترینش از نظره من.ولی اون چیزی که تو مانگا هست با انیمه خیلی فرق داره واقعا کاره unfotable حرف نداره نه فقط تو بحث مبارزاتش بلکه تو زنده کردن احساسات و کلماتم واقعا کارش درسته.
تو شخصیت هاشم همین داکی و گیوتارو رو از همه بیشتر قبول دارم که کاملا سلیقه ای هست.
شبدر سیاه
جوجیتسو کایزن
هفت گناه کبیره
این فصل خیلی قشنگ بود ولی بیخودی اینقدکشش دادن و توی چندین قسمت پخش کردن مفید هر ویدیو یه رب هم نمیشد
فقط کمک کننده فرق کرده
این انیمه بهترین انیمه سال گذشته بود و این فصل از همه بهتر بود
فصل دو محتوی و سکانسهای مبارزات عالی بود.