نقد و بررسی بازی Dying Light 2؛ خون به پا خواهد شد
در ادامه به بررسی یکی از مورد انتظارترین عناوین امسال، یعنی بازی جهان آزاد پسا آخرالزمانی Dying Light 2 محصول استودیوی Techland پرداختهایم.
نقد و بررسی بازی بر اساس کد ارسالی توسط سازنده بازی و بر روی پلتفرم Xbox Series S|X صورت گرفته است.
این نقد و بررسی اسپویل داستانی ندارد.
داستان بازی Dying Light 2 پانزده سال پس از اتفاقات نسخهی اول و ماجراجوییهای Crane رخ میدهد. پس از اتفاقاتی که در شهر Harran رخ داد و منجر به نابودی کامل آن شهر شد، دانشمندان مختلف یک بار دیگر گرد هم آمدند تا واکسنی تولید کنند تا شاید بشریت بتواند به زندگی عادی خود ادامه دهد. در عین ناباوری، آنها موفق به تولید واکسن شدند و به نظر میرسید بشریت یک بار دیگر نبوغ و توانایی خود در بقاء را به رخ کشیده است. اما از آنجایی که بشر بزرگترین دشمن خودش است، دانشمندان GRE با وجود دستیابی به واکسن، به مطالعه و تحقیقات روی ویروسهای بیشتر برای مقاصد نظامی ادامه دادند.
این تصمیم در نهایت دوباره ضربهی مهلکی به بشریت وارد نمود و دیری نپایید که ویروسی جدید از آزمایشگاههای GRE به بیرون درز و یک Outbreak دیگر را آغاز کرد. از این Outbreak در بازی با نام Fall نام برده میشود. این بار کل دنیا درگیر این پندمیک شدند و جمع کثیری از انسانها در سرتاسر جهان به کلی نابود شدند. اکنون در دوران بعد از The Fall، انسانها در قالب شهرها و Settlementهای جدا از هم زندگی میکنند و تقریبا ارتباط و رفت و آمد میان شهرهای باقی مانده غیر ممکن است. آب، غذا و منابع بسیار کمیابتر شده و تقریبا سلاح گرم نیز عملا کاربردی ندارد، چرا که تقریبا فشنگ و مهماتی برای استفاده وجود ندارد.
در این شرایط بسیار وخیم، ما کنترل فردی به نام Aiden Caldwell را بر عهده میگیریم. Aiden در دنیای Dying Light یک Pilgrim است. Pilgrimها افرادی هستند که بین شهرها و Settlementهای مختلف سفر میکنند، پیغامها یا محمولهها را جابهجا میکنند یا خدمات مشابهی را ارائه میدهند. به این نکته هم باید اشاره کنم که در Dying Light 2، بیرون از شهرها و دیوارها یک جهنم واقعی است و عملا امکان بقا و زندگی در مکانهای باز یا جادهها وجود ندارد و همه در حاشیه نسبتا امن دیوارها زندگی میکنند. اما حتی با وجود این شرایط، این Pilgrimها هستند که اندک ارتباط باقی مانده میان انسانها را نگه داشتهاند. آنها بسیار چابک و سریع هستند و از مهارتهای پیشرفته مبارزه و پارکور نیز برخوردارند. در غیر اینصورت، شانسی برای سفر و جابهجایی در این دنیای بیرحم نداشتند.
Aiden یک هدف مشخص دارد. هدفی که تمام عمر به دنبال آن بوده است. پیدا کردن شخصی به نام Waltz و پیدا کردن خواهر گمشدهاش Mia. بیشتر از این نمیتوانم وارد جزئیات داستان شوم چرا که جذابیت و تازگی اتفاقات و اطلاعات داستانی برای شما کمرنگ میشود، اما در کل باید بدانید که مهمترین هدف Aiden پیدا کردن Waltz و خواهر گمشدهاش است.
داستان بازی، بر خلاف اکثر بازیهای جهان آزاد امروزی، تعلیق خوبی در دل خود جای داده است. همین مسئله باعث میشود به انجام مراحل اصلی بیشتر ترغیب شوید تا رازهای مختلف را حل کنید و گرههای داستانی را باز کنید. البته تعلیق بالای داستان لزوما به معنای بینقص بودن آن نیست چرا که با وجود Plot Twistهای نسبتا متعدد، متاسفانه اکثر آنها قابل پیشبینی و مشخص هستند و عملا توانایی غافلگیر ساختن مخاطب را ندارند. با این وجود به دلیل این که داستان بازی روایتی معقول و قدم به قدم دارد و از افشای اطلاعات گسترده به طور سریع اجتناب میکند، باید گفت که با داستانی قابل قبول و استاندارد طرف هستیم.
در بحث شخصیتپردازی، شاهد دو بخش کاملا متفاوت هستیم. اکثر شخصیتهای فرعی کلیدی و مهم بازی، پرداخت بسیار مناسبی دارند و از معرفی آنها گرفته تا به بلوغ رسیدن نکات شخصیتیشان، اکثرا با شخصیتهایی طبیعی و منطقی طرف هستیم که اهدافشان اعمال آنها را توجیه میکند. Hakon و Frank در طول بازی از جمله شخصیتهای فرعی هستند که پرداخت مناسبی دارند و مخاطب میتواند به خوبی با آنها ارتباط برقرار کند. اما از طرف دیگر، پروتاگونیست بازی یعنی Aiden، آن طور که باید و شاید پرداخت مناسبی ندارد و کمی وضعیت شلخته و نامشخصی دارد. اگر دقیقتر بخواهم توضیح بدهم، باید بگویم که رفتارهای Aiden بیش از حد سینوسی هستند و کارهای مختلفی که از او سر میزند، لزوما دارای دلیل و پشتوانهی داستانی مناسب و منطقی نیستند. البته به لطف صداپیشگی فوقالعاده Aiden Caldwell، باید اذعان کنم که او به هیچ وجه شخصیتی خشک و مصنوعی ندارد، بلکه در مقایسه با دیگر شخصیتهای بازی یک سطح پایینتر قرار میگیرد.
در این نسخه بر خلاف بازی اول، شاهد روایت چند شاخهای و وجود تصمیمگیریهای لحظهای هستیم که این تصمیمها و انتخابها به نتایج مختلفی ختم میشوند. باید بگویم که این انتخابها بیشتر روی سرنوشت شخصیتها به صورت انفرادی تأثیر میگذارند تا روی Factionهای بازی. با این وجود، امکان شکل دادن به اتفاقات و عواقب، ولو در ابعاد کوچک لذتبخش است و حس آزادی عمل را تا حد مشخصی به مخاطبان انتقال میدهد. به طور ویژه در قبال چند شخصیت خاص، بسیار از این نکته که میتوانستم سرنوشت آنها را تعیین کنم لذت بردم و همین لذت بردن نشان میدهد که سازندگان کار خود را به خوبی انجام دادهاند.
البته اگر فکر میکنید لزوما تصمیمهای شما تغییرات بزرگ و وسیعی را در دنیای بازی و خصوصا در رابطه با Factionها رقم میزند، سخت در اشتباهید؛ چرا که خط اصلی داستانی بازی به گونهای طراحی شده که بسیاری از وقایع، اتفاقات و رویاروییها اجتنابناپذیر هستند.
در کل بخش داستانی بازی از نحوهی روایت اتفاقات کلیدی گرفته تا پرداخت شخصیتهای اصلی و فرعی، به راحتی نمرهی قبولی را میگیرید.
اگر نسخهی اول را تجربه کرده باشید، کاملا با مبارزات و گیمپلی نسخهی دوم نیز آشنا هستید. در کل گیمپلی سری Dying Light بر دو پایهی پارکور و مبارزات استوار است.
بخش پارکور وضعیت مشخصی دارد. به لطف مهارت و چالاکی Aiden، میتوانید از ماشینها، ساختمانها، دیوارها و بلندیها بالا بروید، از موانع عبور کنید، فاصلههای بلند را بپرید و با سرعت هر چه تمامتر مناطق مختلف بازی را پشت سر بگذارید.
همانند نسخهی اول، پارکور و حرکات شخصیت اصلی فوقالعاده روان و نرم هستند و از انیمیشنهای حرکتی گرفته تا فیزیک بدن، کاملا حس مناسبی را تداعی میکنند. عنوان Dying Light 2 بهترین سیستم پارکور در بازیهای مختلف را داراست و نه تنها از جوانب مختلف در این حیث کامل به شمار میرود، بلکه کاملا حس و حال مناسب را انتقال میدهد.
این نکته آنجایی ارزش خود را بیشتر نشان میدهد که بدانیم بازی هر چند قابلیت Fast Travel بین منطقههای بزرگ و مختلف را دارا است، ولی نمیتوانید به هر جایی که خواستید Fast Travel کنید و در هر محدوده فقط یک مکان خاص این قابلیت را به شما میدهد. به همین دلیل برای رسیدن به مقصد مورد نظر، باید خودتان این مسیر را طی کنید و به لطف سیستم پارکور روان و لذتبخش، پیمودن این مسیر اصلا وقتگیر و خسته کننده نخواهد بود و به شخصه مسافتهای چند صد متری را به سرعت و بدون توجه به گذشت زمان طی میکردم.
بخش دوم گیمپلی بازی طبیعتا مربوط به مبارزات است که بخش عمدهی آنها به واسطهی سلاحهای سرد مختلف صورت میگیرد. هر چند تعداد انگشت شماری سلاح Ranged یا اصطلاحا سلاح دور زن نیز در بازی وجود دارد، اما به خاطر کمبود مهمات و صد البته لذت بیشتر سلاخی زامبیها و دشمنان با سلاح سرد، اکثریت مبارزات و Combat بازی را نبردهای تن به تن شکل دادهاند.
از پایهی صندلی گرفته، تا ساطور، چماق، کاتانا، پتک و تبر آتش نشانی، هر چیزی که فکرش را بکنید در Dying Light 2 به عنوان سلاح سرد وجود دارد. البته در کل سلاحهای سرد در دو دستهی Slash و Blunt قرار میگیرند. مبارزات بازی ورژن کاملتر شده و ارتقا یافته نسخهی اول است. حملات، فیزیک سلاحها و موارد مشابه بهبود یافته و واقعیتر شدهاند و به دلیل اضافه شدن المانهای گسترده RPG، اکنون میتوانید مواردی مانند لِوِل یا میزان سلامتی دشمنان، چه زامبی و چه انسان را نیز مشاهده کنید.
سیستم مبارزات بازی با وجود شباهت زیاد به نسخهی اول، تفاوتهای متعددی را به خود دیده است. اول از همه دیگر خبری از امکان تعمیر یا همان Repair کردن سلاح نیست و یک سلاح فقط یک میزان Durability مشخص دارد و بعد از آن میشکند و نابود میشود. همین مسئله باعث میشود مخاطبان مجبور شوند از طیف متنوع و متعددی از سلاحها استفاده کنند و لزوما به یک نوع سلاح سرد خاص تکیه نکنند.
از طرف دیگر امکان ساخت سلاحهای سرد پیشرفته و مجهز به Elemental Damageهایی مانند آتش یا الکتریسیته بر خلاف نسخهی قبل وجود ندارد. صادقانه بررسی کنیم، Blueprintهای نسخهی اول Dying Light هر چند بسیاری از مبارزات را جذاب و پر زرق و برق ساخته بودند و میتوانستید سلاحهای سرد قدرتمندی را بسازید و با آنها دشمنان را سلاخی کنید، اما حقیقتا کاملا مبارزات بازی را نامتعادل ساخته بودند. به خوبی به یاد دارم که شمشیری میساختم مجهز به آتش، الکتریسیته و سم و یک تنه میتوانستم نصف شهر را نابود کنم!
اما در Dying Light 2 بلوپرینتها منطقیتر و اصطلاحا Nerf شدهاند. این بار فقط میتوانید به حالت Attachment قابلیتهایی مثل آتش، یخ، سم یا الکتریسیته را به سلاحها اضافه کنید و جالبتر این که حتی در این صورت هم سلاح شما همیشه به این موارد مجهز نیست و مواردی مثل آتش یا الکتریسیته در شرایط خاص، مثلا Critical Hit فعال میشوند. عملا Crafting بازی در زمینهی سلاحهای سرد و المانهای مختلف متعادلتر و سختتر شده است. شاید در دید اول این موضوع به مذاق طرفداران نسخهی اول خوش نیاید، اما حقیقت این است که سازندگان تصمیم درستی گرفتهاند تا شرایط مبارزات را متعادلتر سازند.
دیگر تغییر بزرگ مبارزات مربوط به این مورد میشود که دیگر دشمنان انسانی هیچ سلاحی از خود Drop نمیکنند. این موضوع باعث شده که اولاََ یافتن سلاحهای سرد کمی سختتر شود و دوما ارزش آیتمهای مغازهها و فروشندهها نیز بیشتر شود. در نسخهی اول من تقریبا هیچ موقع از فروشندهها سلاح نمیخریدم چرا که دهها سلاح قدرتمند در اختیار داشتم. اما در Dying Light 2 از آن جایی که نمیتوانید سلاح دشمنان را لوت کنید و از طرف دیگر امکان ساخت سلاح نیز وجود ندارد، مغازهها کارآمد شدهاند و مخاطبان حتما از آنها خرید خواهند کرد.
یکی از ویژگیهای اضافه شده به بازی، وجود Inhibitorها است. Inhibitor در واقع سرنگی است که با تزریق آن بدن شخص قویتر میشود و در ساختار بازی، با پیدا کردن سه Inhibitor میتوانید میزان سلامتی (Health) یا استقامت (Stamina) را ارتقاء بدهید. در واقع دیگر از طریق Skill Pointها امکان ارتقای سلامتی یا استقامت وجود ندارد.
درخت مهارت بازی Dying Light 2 نسبت به نسخهی اول کمی کوچکتر شده و موارد نسبتا کمتری را در خود جای داده است، اما تک تک این مهارتها و تواناییها، چه در شاخهی پارکور و چه در شاخهی مبارزات میتوانند روند و شرایط بازی را دکرگون سازند. برای مثال مهارتهای مربوط به Parry، مبارزات را به مراتب راحتتر میکنند و از طرف دیگر آزاد کردن مهارتهای Dart و Dash، جابهجایی و پارکور را سریعتر و روانتر میکنند.
دنیای بازی پر است از فعالیتهای مختلف و جانبی. از Points of Interestsهایی مثل Military Convoy گرفته، تا یکسری سازههای کلیدی مثل Windmill. این آسیابهای بادی حکم برجهای معروف بازیهای یوبیسافت را دارند. با بالا رفتن از آسیابها و فعالسازی آنها، یک Safe House برای شما فعال میشود.
اکثر مراحل فرعی و فعالیتهای جانبی بازی در شب رخ میدهند. برخی مکانهای فرعی مانند Forsaken Store و Dark Hallow در طول روز پر از زامبی هستند و در طول شب است که تعداد زامبیهای داخل این مکانها به شکل قابل توجهی کاهش مییابد و امکان لوت کردن و Exploration برای گیمرها فراهم میشود. یکسری از ماموریتهای جانبی نیز تنها در شب فعال میشوند و در طول روز نمیتوانید آنها را انجام دهید.
در کل گشت و گذار، مبارزه و لوت کردن در شب بسیار پربارتر و سودمندتر از روز است. از یک طرف با مبارزه یا انجام حرکات پارکور در شب، Night Bonus و XP بیشتری کسب میکنید و از طرف دیگر در طول روز به خاطر نور خورشید، قویترین و خطرناکترین زامبیها داخل ساختمانها و محیطهای سرپوشیده هستند و به همین دلیل لوت کردن خانهها در روز به مراتب دشوارتر از شب است. مکانهایی مانند مغازههای متروکه یا ساختمانهای GRE، سرشار از منابع مختلف هستند و با کاوش در آنها میتوانید منابع مورد نیاز برای Crafting و همچنین آیتمهای گران قیمت را پیدا کنید.
البته یک ایراد بزرگ در این بخش وجود دارد و آن هم طراحی بسیار ضعیف محیطهای داخلی و Indoor است. ۹۵ درصد ساختمانهای بازی قابل ورود نیستند و آن ۵ درصد باقی مانده نیز طراحی مشابهی دارند. نکتهی جالب این جا است که نسخهی اول از لحاظ تنوع طراحی داخلی بسیار بهتر از بازی دوم عمل کرده بود که در نوع خود نکتهای بسیار عجیب است.
اما میرسیم به بزرگترین مشکل من با بازی Dying Light 2، یعنی مراحل فرعی. ماموریتهای جانبی در زمینهی طراحی یک افتضاح کامل به شمار میآیند. به شکل عجیبی، تقریبا تمام مراحل فرعی بازی آمیخته به طنز و کمدی هستند و عجیبترین Objectiveها را پیش روی مخاطبان میگذارند. افسوس من این است که دنیای بازی، بستری فوقالعاده برای خلق مراحل فرعی جذاب و خوشساخت را فراهم کرده بود که متاسفانه اصلا سازندگان نتوانستند از پتانسیل بالقوه بازی در این زمینه استفاده کنند. مراحل فرعی را باید در یک جمله، تکراری، ضعیف و خسته کننده دانست که به سختی میتوانند مخاطبان را برای انجام آنها ترغیب کنند. به شخصه انجام فعالیتهای دیگر و گشت گذار در دنیای بازی را به انجام مراحل فرعی ترجیح میدادم.
در کل همانطور که گفتم، دنیای بازی پر است از فعالیتهای مختلف که البته لزوما همهی آنها جذاب نیستند. در این بین، برجهای آب و الکتریسیتهای وجود دارند که شما آنها را فعال میکنید و در اینجا میتوانید این ایستگاه را به یکی از دو گروه Peacekeeper یا Survivor اختصاص دهید. با اختصاص دادن این ایستگاهها، یکسری Bonus خاص برای شما فعال میشود و یکسری تغییرات کوچک در آن منطقه مشاهده خواهید کرد. برای مثال گروه Survivor وسایل پارکور مانند ایربگ یا Zipline را در جای جای آن منطقه نصب میکند و از طرف دیگر Bonusهای گروه Peacekeeper بیشتر جنگی هستند و برای مثال تلههای مختلفی را در آن ناحیه قرار میدهند تا بتوانید از آنها در مقابل Infectedها استفاده کنید. تصمیمات گرفته شده در مورد این ایستگاهها ربطی به خط داستانی ندارند و شرایطی مستقل از آن را دارا هستند.
گرافیک هنری بازی تا حد زیادی قابل قبول است. کیفیت تکسچرها، بافتها و خصوصا طراحی شخصیتها استاندارد بوده و مناسب هستند و اگر بازی را روی کنسولهای نسل نهم تجربه کنید، از لحاظ بصری قطعا لذت خواهید برد. البته طراحی هنری بازی بسیار به نسخه اول شبیه بوده که البته این مسئله نقطهی ضعف به شمار نمیآید.
دنیای بازی از چند بخش مختلف تشکیل شده و سازندگان با به کار بردن طیف رنگ کاملا متفاوت و طراحی خاص هر منطقه، هویتی منحصر به فرد به هر منطقه بخشیدهاند و هر منطقه حس و حال خاص خود را دارد.
اما در بخش فنی، قضیه تا حد زیادی متفاوت است و خصوصا در چند روز ابتدایی تجربهی بازی، شاهد مجموعهای باور نکردنی از انواع و اقسام باگهای گرافیکی بودم. از زامبیها و انسانهای در ماشین گیر کرده گرفته، تا صندوقهایی که در دیوار فرو رفتهاند و یکی دو مورد کرش کردن ناگهانی بازی. البته رفته رفته این باگها کمتر و کمتر شدند و پس از عرضهی آخرین آپدیت و تجربهی بیست ساعته بعد از آپدیت، بسیاری از مشکلات بزرگ بازی برطرف شده بودند. با این وجود، هنوز درک نمی کنم که چرا سازندگان بازی را با باگ و مشکل عرضه کرده و سپس از مخاطبان عذرخواهی کرده و با عرضهی آپدیتهای متعدد مشکلات را برطرف میکنند!
در زمینهی صداگذاری و موسیقی، باید گفت که استودیوی تکلند عملکرد بسیار مناسبی را از خود به نمایش گذاشته است. به شخصه از عملکرد صداپیشگان بازی بسیار راضی بودم و تقریبا همهی آنها همخوانی فوقالعادهای با شخصیتشان داشتند و کاملا به آنها روح بخشیده بودند. از طرف دیگر، از آنجایی که ما تنها صدای Aiden را میشنویم، تنها از راه صدا احساسات او به ما منتقل میشود و باید گفت Jonah Scott به عنوان صداپیشه Aiden، عملکرد بسیار تحسینبرانگیزی را از خود به نمایش گذاشته است.
موسیقی متن بازی همواره سعی میکند استرسی زیرپوستی را به مخاطب منتقل سازد. اوج هنرنمایی موسیقیهای بازی در فاز شب و هنگام تعقیب و گریز یا اتفاقات مشابه نمایان میشود که به سرعت ریتم موسیقی عوض شده و اتمسفر بازی را بسیار سنگین میسازد. پیشنهاد میکنم حتما هنگامی که در شب بازی میکنید، در دنیای واقعی نیز شرایط خود را به بازی نزدیک کنید و در طول شب و در محیطی تاریک به تجربهی بازی بپردازید، چرا که در این شرایط تعقیب و گریزها و کشمکشها جذابتر و هیجانانگیزتر خواهند بود.
بازی Dying Light 2، یک بازی جهان آزاد جذاب و پر محتواست که اکثر ویژگیهای مثبت نسخه اول را حفظ نموده و المانهای نقشآفرینی و جهان آزاد جدیدی را به آن تزریق کرده است. در نتیجه با دنیایی عظیم طرف هستیم که جای جای آن پر است از فعالیتهای جانبی و موارد مختلفی که میتوانید آنها را تجربه کنید.
انتظار تجربهی یک شاهکار را نداشته باشید چرا که بازی مشکلات مختلفی در بطن خود دارد. از ضعیف بودن ساختار مراحل فرعی گرفته تا یکسری مشکلات فنی و همچنین بالانس نبودن بعضی مکانیزمهای آن. با این وجود بازی Dying Light 2 عنوانی به شدت سرگرم کننده در این دوران است. در دنیای Dying Light 2 کاوش کنید، بجنگید، اکتشاف کنید و از لحظه لحظه آن لذت ببرید.
Dying Light 2 Stay Human
بازی Dying Light 2، یک بازی جهان آزاد جذاب و پرمحتواست که اکثر ویژگیهای مثبت نسخه اول را حفظ نموده و المانهای نقشآفرینی و جهان آزاد جدیدی را به آن تزریق کرده است. در نتیجه با دنیایی عظیم طرف هستیم که جای جای آن پر است از فعالیتهای جانبی و موارد مختلفی که میتوانید آنها را تجربه کنید. انتظار تجربهی یک شاهکار را نداشته باشید، چرا که بازی مشکلات مختلفی در بطن خود دارد. از ضعیف بودن ساختار مراحل فرعی گرفته تا یک سری مشکلات فنی و همچنین متعادل نبودن بعضی مکانیزمهای آن. با این وجود، بازی Dying Light 2 عنوانی به شدت سرگرم کننده در این دوران است. در دنیای Dying Light 2 کاوش کنید، بجنگید، اکتشاف کنید و از لحظه لحظهی آن لذت ببرید.
نکات مثبت:
- تعلیق مناسب داستان بازی
- مبارزات جذاب
- سیستم پارکور فوقالعاده روان و لذتبخش
- محتوای قابلتوجه دنیای بازی
- پرداخت مناسب شخصیتهای فرعی
- تنوع بالای سلاحهای سرد
- المانهای نقشآفرینی
- لذت بالای اکتشاف و گشت و گذار
- تنوع قابلقبول Infectedها
- موسیقی متن اتمفسریک
نکات منفی:
- طراحی ضعیف و ناامیدکنندهی مراحل فرعی
- مشکلات فنی گاه و بیگاه
- مشکلات هوش مصنوعی دشمنان انسانی
- طراحی نه چندان قابلقبول محیطهای داخلی
۸
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
دوستان گیمفایی درود
تو نکات منفی من دو مورد رو قبول ندارم که ذکر کردید به نظر من مراحل فرعی بسیار خوب کار شده و هر مرحله فرعی داستان عالی برای خودش داره و ضعفی در هوش مصنوعی هم در لول هارد دیده نمیشه به نظر من تنها ضعف این بازی گرافیک اونه که در حد بازیهای نسل ۹ نیست با توجه به اینکه تازه منتشر شده از باگهای کمش هم میشه گذشت اگه با نسخه یکش حال کردید این نسخه به مراتب خیلی بهتر شده
هرجور بخوابم حساب کنیم بازی نسبت به نسخه اولش پیشرفت کرده و این هم کاملا از متای بازی مشخصه
Dying light 1 متا ۷۴
Dying light 2 stay human متا ۷۷
بنده بازیش کردم هیچ پیشرفت خاصی نیست
نسخه یک خیلی بازی بهتری بود کاراکتر ها شخصیت ها داستان گیمپلی دنیا همه چیز نسخه یک بهتر بود کافیه بازی کنید هردو نسخه رو کامل تا متوجه بشید
نسخه یک ازجی و جید تام و کایل و… کلی شخصیت تاثیر گذار اما این نسخه اصلا در حد نسخه اول نیست
نمره خوبی گرفته و نزدیک به نمره اصلی بازی هستش.
انشالله نقد هورایزن🤙🔥💫💎
🟢 تجربش کردی شما ؟!
✅ ارزش داره یا نه ؟!
تشکر از اقای زاهدی نقد جامع عادلانه و جذابی بود
بتزی دوست داشتنیه این قضیه که بازی سلاح های ranged محدودی داره برای من یه مقدار عجیب بود من به شخصه نمیتونم بازی های اول شخصی که مبارزاتشون اغلب با سلاحه سرده تحمل کنم
به هر دلم میخاد تجربش کنم ببینم سازنده چی برامون اورده
نقد خوب و عادلانه ایی بود
ممنون اقای زاهدی
ممنون بابت نقد.خسته نباشید.در حد انتظار ها ظاهر شده و با سابقه خوبی که از تکلند سراغ داریم تو بحث پشتیبانیه نسخه قبلی،احتمالا محتواهای جدید و متنوعیم در پیشه.
من که اصلا از این سبک بازی ها خوشم نمیاد
آقای زاهدی بنظرم نمره کم دادین باید ۸.۵ یا ۹ می دادین
حیف ۱۵۰ تومنی که برا این بازی دادم.
من نظرمو قبلا گفتم و با ۴۰ ساعت همون ۷.۵ یا ۸ بنظرم کافیه براش. گیمپلی خیلی فان و جذابی داره. ساندترک گیراست و دیزاین مپ خیلی خوبه ولی جالبه برام که بدترین بخش بازی که داستان و دیالوگ هاش هستش رو به عنوان بخش مثبت معرفی کردین!
داستان هرچی جلوتر میره ضعیف تر میشه و ایراد هاش بزرگ تر. اندینگ بازی هم به شدت ناقصه. مشخصه بعد از اخراج Chris Avellone چندین بار بازی Re-write شده. اگه نسخه ی اول رو دوست داشتین ۱۰۰ درصد لذت میبرین ولی اگه انتظار یه RPG داستان محور با Writing قوی دارین، به شدت ناامید میشین. (دلیل ناامیدی منم همینه، بازی خوبیه ولی اونطوری که تبلیغ شد و با حضور کریس اولون من انتظار داشتم یکی از بهترین Action RPG های چندسال اخیر بشه، متاسفانه باز با تریلرها هایپ شدم من)
درکل بنظرم بزارین قیمت ش بیاد روی ۳۰-۴۰ دلار اونوقت بگیرین بازی رو. کوآپ هنوز مشکل داره و تا اون موقع بنظرم کل مشکلاتش حل میشن. امیدوارم بازی بیشتر از یک DLC درحد و سایز Following از نسخه ی اول داشته باشه. چون Foundation بازی خیلی خوبه. بنظرم ایرادای بازی باز بخاطر تغییراتی بوده که مدیریت روی بازی پیاده کرده و فشار اورده
سلام
در مورد داستان به تعلیق اشاره کردم، نه خود داستان
انصافا تعلیق خوبی رو خلق کرده بودن از دل کلیشهها
اها بله، اونطور درست میگین ولی خب مشکل اینجاست اون همه Suspense درست ختم نمیشه. پایه ی داستان خوبه ولی داستان انقدری طولانی هست که هرچقدر جلوتر میره convoluted تر میشه و سخت تر میشه بست داستان رو. واسه همین خیلی شاخه های داستانی ناتموم می مونن.
یه شایعه چندین ماه پیش دیده بودم که می گفت داستان بازی بعد از اخراج آقای َAvellone حدود ۶ بار باز نویسی شده ولی چون وقت نداشتن نتونستن Re-write کاملی انجام بدن واسه همین داستان منسجم نیست
بخرمش آیا بچه ها؟
اونایی که با آر تی ایکس ۲۰۶۰ روی ۱۴۴۰پی بازی کردن، لطفا لگین روی های و الترا چند فریم میده میانگین!؟
مرسی🐒❤️
ارزششو نداره البته از نظر من
خریدن یا نخریدن 👈 اولا که بهتره چندتا گیمپلی ببینی ازش و خودت نهایتا تصمیم بگیری … ثانیا بهتره منتظر تخفیفای استیم باشی و عجله نکنی … البته اگه قصدت *خرید* هست … وگرنه که : Crack is puver 🗿💪
برای مسئله فریم هم بهتره سایت game-debate رو یه نگاهی بندازی … طبق چیزی که اونجا نوشته ، با ۲۰۶۰ ، روی * ۱۴۴۰ الترا * ، میانگین فریم : ۳۸
درود
یکی از بهترین نقد و بررسی های چن وقت اخیر ک از خوندنش واقعا لذت بردم
تهیه این نسخه دیگه واجب شد
سلام آقا هادی.
تازه میخوام بازی رو تجربه کنم.نظرتون چی بود؟
نقد و بررسی خوبی بود، خسته نباشید اقای زاهدی
تا الان فهمیدم با یه بازی طرف هستیم که میتونه مخاطب رو به خوبی سرگرم کنه، یعنی هدف مهمش رو انجام داده.
اگه من بازیش کنم بزرگ ترین مشکلی که باهاش دارم اینه که متاسفانه داره بازی باز رو ترغیب میکنه توی شب های وحشتناکش بازی کنی. من حتی نسخه ی اول رو کامل نرفتم به جاش مثل ولگرد ها توی مپ وقتی هوا روشنه میچرخیدم چون پارکور بازی خیلی لذت بخش بود و حوصله دردسر نداشتم. کسی که به پارکور علاقه مند باشه باید حتما این بازی رو تجربه کنه، اصلا ساخته شده برای افرادی مثل خودم.
نقد خوبی بود خسته نباشید بازی عالیه از جمعه دارم بازی میکنم خیلی قشنگ هست
تنها نکته منفی به نظرم کم تر ترسناک بودن شب ها نسبت به یک هستش یکش حتی با وجود مکس لول و بهترین سلاح ها شبش واقعا خوف انگیز بود
دوستان من تقریبا وسطای بازیم میخاستم بگم که اگه میخاین این بازی رو بگیرین باید حتما انگلیسیتون خوب باشه که دقیقا داستان رو بفهمین و با داستان برین جلو چون گیم پلی و اکشن خاصی نداره بیشتر باید با داستان بازی مشغول بشین تا غرق بازی بشین وگرنه اگه زبان تون خوب نباشه اصلا فایده نداره اصلا نمیدونه برا چی داری میری مثلا فلان شخص رو بکشی یا … با تشکر ( به امید اضافه شدن زیرنویس فارسی به بازی ها )
درضمن من بیشتر کسانی که تو سایت متا به بازی نمره پایین دادن ایتالیایی ها بودن بخاطر اینکه تو این بازی زیرنویس ایتالیایی نداره همشون شاکی شدن ببینی چقد براشون مهمه بازی و زبانشان اونوقت ما اینهمه پول بازی میدیم تو هیچ بازی هم زیرنویس فارسی نداره همه بازی ها رم درست حسابی داستانشو نمیفهمیم صدامونم در نمیاد تا کی باید مظلوم واقع بشیم …
نقد عالی …
انشاالله نقد هورایزن گیمفا نشون میده که نمره متاش ۸۹ حقش نبود و بالای ۹۰ باید میشد…
خیلی بازی جذاب و سرگرم کنندیه و ارزش خرید داره زمانی که تخفیف بخوره برای ما. بنظرم بازی داستانی که قراره تا ۴ یا ۵ سال ازش پشتیبانی بشه چقدر ارزش خرید وبازی داره تک لند یکی از محدوده شرکت های هستش که خیلی به گیمرها اهمیت میده از پشتیبانی شون معلومه شاید داستانش درحد بازیهای بازیهای بزرگ مثل ویچر نیستش ولی تو این چند سال اخیر اکثر بازیها داستان بسیار سطحی و معمولی داشتن شاید این بازی از اونا بهتر باشه. یه زمانی که کارت گرافیک ۷۷۰ تازه اومده بود بازار من با همون کارت نتونستم مترو لست لایت ۶۰ فریم اجرا کنم مثل زمانی که ردد۲ تازه عرضه شده بود خیلی از گرافیک ها رده بالا توان اجراش با نهایت تنظیمات گرافیکی نداشتن البته ۶۰ فریم 4k یا2k
اگه مایکروسافت تک لند نخره این شرکت سالهای آتی بازیهای بهتر و بزرگتری میسازه بر عکس پلی گراند که مایکروسافت خریدش و تیم پلی گراند تقسیم کرد که یک تیمش بروری فیبل کار کنن و یک تیم هم روی فورزا کار کنه که با این کارش افتضاح فورزا ۵ شاهد هستیم که با اینکه سه سال روی فورزا ۵ کار کردن ولی کلی مشکل گرافیکی و انلاین داره که مشخصه نیرو کم داشتن برای تکمیل کردن بازی ولی فورزا ۴ تیم کامل پلی گراند بود و ترن ۱۰ و بازی بدون هیچ ایرادی تحویل گیمرها دادن هرچند فورزا بازی عالیه ولی مشکلاتش باعث میشه به اندازه نسخه ۴ لذت نبری از بازی البته برای کسانی که توی عمرشون ۶۰ فریم بازی نکردن چشم بسته حمایت میکنن از خرابکاریها مایکروسافت
بازی از هر نظر نسب به قبلی افت داشت تنها چیزی که یهتر شده بود اوت طراحی شهر یود حتی شهر اط گیم پلی هایe3 خیلی اقت کرده بود داستان خیلی سطحی بود کارکترا خیلی بی روح بودن حرکات خود کارکتر و npcها وحشناک بود بازی اصلا بهنیه نیست بازی اصلا ترسناک نیست شهز خیلی رنگارو رنگه بازی باگ خیلی زیاد داره پایان بندی خیلی مزخرفه اونایی کع بازی کردن میدونن چی میگم
درود فراوان
در درجه اول نظر هر شخصی قابل احترام هستش و باید بدونیم نظر شخصی محسوب میشه. مسلما وقتی یک بازی توی چندین نسخه ساخته میشه که دارای ۱ و ۲ و… هستش، اصولاً نسخه های ۲ خیلی زیر ذربین نقد میرن که این امر طبیعی هستش. وقتی نسخه اول یک بازی ساخته میشه خب مسلماً شاهد داستان جدید، گیمپلی تازه سبک جدید و نو آوری هایی هستیم. حالا وقتی نسخه دوم یک بازی ساخته میشه ما یکسری زمینه داریم مثل : داستان شماره ۱ – گیمپلی شماره ۱ و…. که همین امر تا حدودی باعث میشه سازنده ها حداقل توی این ۲ بخش از نسخه قبلی الهام بگیرن. اما این رسما به این معنا نیست که نسخه های دوم تازگی و ویژه گی های جدیدی نداشته باشن. بله شخصت پردازی نسخه اول بهتر بود چون نسخه اولی بود دوستان و یازنده کلی حرف برای گفتن داشت…. اما اه کمی منطقی نگاه کنیم میبینیم که نسخه دوم بازی هم واقعا لذت بخش هستش و کاملا میتونه حس یک دنیای اخر زمانی ترکیبی با پارکور رو بهمون منتقل کنه.