صحنه های دراماتیک نسل هفتم | قسمت دوم
نسل هفتم رو به پایان است. نسلی که شاید برای ما گیمرهای کهنه کار به اندازه ی قبل خاطره انگیز نبود اما بازی های خوب هم کم ندشت. به این بهانه در سه قسمت نگاهی داریم بر صحنه های دراماتیک و احساسی این نسل. متنی که شاید هم اسپویل بشه!
۶٫با چشمانی اشک بار:
سری بازی های Metal Gear Solid ساخته ی آقای Hideo Kojima قطعا یکی از برترین بازی های تاریخ بازی های رایانه ای است. در سال ۲۰۰۸ وقتی که نسخه ی چهارم این بازی برای کنسول PS3 منتشر شد، همگان به شاهکار بودن این بازی مثل نسخه های دیگر اعتراف کردند. یکی از دراماتیک ترین صحنه های این بازی مرگ Big Boss است. در اواخر این بازی او، در آغوش فرزندش یعنی Snake مرد. در واقع Big Boss هنگامی مرد که دیگر فرزندش طاقت نداشت. شاید خیلی دراماتیک باشد که پدرت در آغوشت بمیرد. ناگهان بدن گرم او را به یکباره در آغوش خود سرد ببینید، بیگ باس مرد، و نگاهش به بالا بود، چشمانی که دیگر نمی دید، وداع با او خیلی سخت بود، بیگ باس دیگر نمی دید، او نه آسمان را می دید، نه سوسوی ستارگان، نه مهتاب، نه پسرش را، نه هیچ چیز دیگر را، بیگ باس مرد، در آغوش پسرش ، یکی از محبوب ترین شخصیت های تاریخ بازی های رایانه ای، با مرگش، بسیاری از گیمرها را به گریه انداخت، به راستی نمی توان از عظمت سری MGS گذشت. به هر حال این بود آخرین لحظات زندگی Big Boss. در حالی که اسنیک مجبور بود که پدر را بکشد، تا اهدافی نه چندان خوب هرگز شکل نگیرد. به هر حال او دوباره در نسخه The Phantom Pain حضور خواهد داشت، اما همگان این را می دانند که او مرده است. او همواره در یادها هست و خواهد ماند، البته دلگرمی ای مبنی بر حضور او هست. مگر نه؟
________________________
۷٫ وقتی که اشک جاری شد:
عنوان Mass Effect 3 قطعا یکی از بازی های برتر ۲۰۱۲ بود. عنوانی که قطعا با غم انگیز ترین اندینگش در یاد ها خواهد ماند، بله درست حدس زدید، مرگ کاپیتان شپرد، در پایان بازی برای نجات دیگران، شپرد باید خود را فدا کند تا بشر نجات یابد. که خب البته مصادف با مرگش خواهد بود، کاپیتان شپرد هم این کار را انجام می دهد، او به یاد تک تک دوستانش، برای همیشه با زندگی اش وداع می کند، بعد از آن هم شما پدری را می بینید که با اندوهی غمناک برای فرزند کوچکش از دلاوری ها و شجاعت فرمانده شپرد می گوید، البته نباید از این موضوع غافل شد که لحظاتی بعد عبارت Sheperd Became a Legend بر روی صحنه می آید، شاید گیمرها احساسی تر نمی توانند تحمل کنند و حالا وقتی است که اشک جاری می شود، برای کسانی که در سه نسخه از این سری با او بودند ترک کاپیتان شپرد سخت است، البته این اندینگ یکی از اندینگ های این بازی است که البته خب با سایرین نیز تفاوت چندانی ندارد، سری ME قطعا شاهکاری است که Bio Ware آن را به زیبایی خلق کرد، شاید خیلی ها از این اندینگ خوششان نیاید اما به هر حال کاپیتان شپرد هم به خیلی های دیگر پیوست، او هم مانند Dom برای دفاع و برای رهایی از غم، با زندگی بدرود گفت، آری مرگ به راحتی جان انسان ها را می گیرد و این وقعیت انکار ناپذیر را حتی در یک بازی هم می توان به خوبی درک کرد، شپرد هم به جایی رفت که خیلی ها پیش از آن به آن جا رفته بودند، به هر حال کاپیتان رفت ولی یادش در نسخه های بعدی این سری خواهد بود. آری او خواهد بود…..
________________________
۸٫ به رنگ باران… :
قطعا David Cage یکی از برترین بازی سازهای تاریخ است، او که بالاخره با شاهکاری به اسم Heavy Rain خودش را به طور کامل ثابت کرد.
. اتان یکی از شخصیت های قابل بازی که در ابتدای بازی فرزندش را بر اثر تصادف از دست میدهد به علت بد رفتاری فرزند دیگرش شان که پدرش را مسئول مرگ جیسون برادر کوچکش که در روز تولدش بر اثر تصادف می میرد می داند و هم چنین او را مسئول رفتن مادرش از خانه میداند، افسرده میشود. اما بعد از مدتی شان با پدر خوب میشود. اتان کمی آرام میشود. او فرزند کوچکش، امیدش، زندگی اش را از دست می دهد، آن هم بر اثر یک سهل انگاری، چه قدر سخت است که شما یک پدر باشید اما یکی از فرزندانتان را خیلی راحت از دست بدهید، سخت است مگر نه؟
روزی که آن دو یعنی اتان و شان در پارک مشغول بازی بودند، اتان برای لحظه ای پسرش را ترک میکند اما در کمال ناباوری شان هم نیست. اتان نمیداند چه کار کند، آیا آن پسرش را از دست داده است؟ از سویی پلیس ها بر روی پرونده ای به نام Origami Killer کار میکنند. هر روز روزنامه ها از آدم ربایی و قتل ها مطالبی چاپ میکنند. اتان نیز کاری جز اندوه ندارد. داستان بازی در مورد چندین شخصیت است که گیمر میتواند با انتخاب های خود سرنوشت آن ها را تعیین کند. بازی چیزی حدود ۲۰-۲۴ اندینگ دارد که اکثر آن ها بسیار غم انگیز است.
این ها همه شامل افکار کسی بود که خود نوازنده موسیقی بسیار زیبا و دردناک این عنوان بود. عنوانی که اگر به پایان های اکثرا غم انگیزش رسیده باشید بعید است اشک از چشمانتان جاری نشده باشد. اما نکته ی اصلی این است که شاید غم انگیز ترین صحنه ی بازی مشکلاتی باشد که برای این پدر فداکار به وجود می آید یک چیز باشد:
اتان وارد اتاق می شود، کم مانده است که از چشمانش اشک جاری شود، او تنها است و بدون تنها یاور باقی مانده اش، پسر کوچکش حاضر است هر کاری بکند، شان قربانی خودخواهی ها است. قربانی ای که پدرش برای او حاضر است هر کاری کند….
اوه اون دیگه چیه؟ فکر کنم یه تبلت باشه، نه؟….
آری شما یک تبلت را می بینید که روی آن نوشته شده است که Are you Ready to save your sun؟ مختصر بگویم یعنی: آیا تو برای نجات و حفظ پسرت حاضری؟ و پس از یک سری جزئیات اتان با توضیحات فردی که یکی از عوامل آدم ربایی های اخیر است، برای نجات شان باید انگشتش را قطع کند، نکته ی بسیار دردناک و غم انگیز بازی این است که باید وسیله ی قطع انگشتتان را خود انتخاب کنید، چاقو، اره، ساطور یا وسایل تیز دیگر، نکته ی بسیار دردناک دیگر این است که باید در طی چند مرحله و با بالا و پایین بردن Stick ها این کار را انجام بدهید که برای پیشبرد بازی باید توسط خودتان انجام شود و خیلی دردناک است، قطعا اشک از چشمانتان جاری شده است که یک پدر چقدر می تواند فداکار باشد، باران شدید یکی از برترین بازی های نسل و یا شاید تاریخ است. وقتی که درد، اشک، فداکاری، خون، اندوه، اضطراب، شوک، وارد روح و جسم و کالبد شما می شود.
________________________
۹٫ حس درد:
عنوان The Walking Dead یکی از بهترین بازی های نسل هفتم بود که جایزه Game of The Year را در سال جاری کسب کرد. لی اورت کسی است که از اپیزود اول بازی با دختری به نام کلمنتاین آشنا می شود، او دختری است که به تنهایی چند روز خبری از پدر و مادر و پرستارش نداشت و لی دریافت که آن ها هم به سرنوشت اکثر مردم دچار شده اند. این بازی هم صحنه ی دراماتیک کم نداشت اما اوج آن در سکانس آخر و در اپیزود ۵ رقم خورد، لی که بر اثر اتفاقات قبلی کم کم دارد به یک Walker تبدیل می شود و مانند بقیه از پای می افتد به کلمنتاین می گوید که او را بکشد. این جاست که باید تصمیم بگیرید که لی بمیرد یا او را به حال خود رها کنید،
برای دختری که لی جای پدر او را گرفت بسیار سخت است، او هم حس درد، ترس، تنهایی، وحشت، گریه و خیلی چیزهای دیگر را به خوبی می فهمد. حالا باید بدون لی باشد.
PLEASE DON’T BECOME A MONSTER جمله ای بود که اشک بسیاری از گیمرها را در آورد، حق انتخاب ها، این بازی را نیز مانند HR به یک شاهکار تبدیل کرد. دنیا بی رحم است و نمیتوان کاری کرد، هر چه باشد لی باید می مرد یا به سرنوشتی بدتر دچار می شد، زندگی بی رحم است، زندگی همین است، زندگی این ها است…..
________________________
۱۰٫ ترحم یا تنفر؟
Mafia عنوانی بود که با شخصیتش یعنی توماس آنجلو بسیار محبوب شد، توماس فردی بود که به مافیا پیوست. او یک قاتل بود اما برای او هم واژه ای به نام عشق وجود داشت. توماس عاشق بود، برای یک قاتل این نوع زندگی سخت بود، دو راهی ای سخت، باید از مافیا جدا شد؟
ویتو اسکالتو فردی بود که برای خلاف در زندان ها به سر می برد. اما وقتی که آمریکایی ها برای فتح سیسیل به جنوب ایتالیا آمدند او برای آزادی از زندان راهی جنگ جهانی دوم شد. پس از شکست اوکه آزاد شده بود وارد باند مافیا میشود. تا خانواده اش در فقر و فلاکت به سر نبرند. ویتو شخصیت بدی نبود اما وقتی که توماس آنجلو، شخصیت محبوب نسخه ی قبل را به قتل رساند بسیاری دیگر از ویتو خوششان نمی آمد. از همان ابتدا هم مشخص بود او نتوانست جای توماس آنجلو را پر کند. برای طرفداران اصلی مافیا ویتو شخصیت منفوری لقب گرفت.
ویتو در مافیا خطرهای زیادی را به جان خرید. از خطر دستگیری توسط پلیس تا بسیاری کارهای دیگر. در هر صورت او در مافیا موفق بود. اما به چه بهایی، برای به قتل رساندن آنجلوی خیانت کار؟ توماس آنجلو هم نمونه ی دیگری از فرو ریختن اشک برای هواداران مافیا بود. چه شد که بعد از ۸-۹ سال دوری از مافیا، در نسخه ی دوم، به قتل رسید، دیدن جنازه ی آنجلو که توسط جو و ویتو به قتل رسید، خیلی سخت بود، او مرده بود. او هم با چشمانی باز به دنیایی که دیگر نمی دید خیره شده بود، توماس دیگر نبود، او رفته بود.
پایان قسمت دوم.
مقاله ای محمد سپهری
با تشکر بسیار ویژه از مهدی رضایی «justcobra11» که در تهیه این مقاله از مدت ها قبل به من یاری رسوند.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
مقاله جالبی بود خیلی ممنون :yes:
قسمت اول این مقاله رو من ندیدم لینکشو میشه بزارید. ?:-)
https://gamefa.com/78508/%D8%B5%D8%AD%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D9%86%D8%B3%D9%84-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%8C-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84/comment-page-1/#comment-105186
ممنون… 😉
خوب بود :yes:
تشکر کار بسیار عالی هست حتما ادامش بدین من با heavy rain و walking dead خیلی حال کردم مخصوصا heavy rain متالگر هم جای خودشو داره. :yes: :yes: :yes:
با عکس مافیا حال کردم ایول :yes: :yes: :yes: :laugh:
اخر Mass Effect 3 واقعا عین دیدن یه فیلم به من حال داد. :yes: :yes:
ببخشید اون عکس سوم چه بازییه؟ ?:-)
heavy rain شاهکار استاد کیج انحصاری ps3.
خیلی انتظار داشتم از پایان بی نظیر هیلو ریچ هم یادی کنید ، ولی نه در قسمت اول اشاره کردین نه در این قسمت !
در هر حال مقاله خیلی جالبه … بی صبرانه منتظر قسمت های بعدی هستم !
افرین!!! :yes:
خوب یادم انداختی. 😉
پایان هیلو ریچ فوق العاده بود.گریم گرفت!! 😥
کسی که نه حرف میزد و نه نفس میکشید رو اشکت براش در اومد؟
بابا به خدا فن بازی هم حدی داره 🙁
پایان هیچ ربطی به حرف زدن نداره(یکم فکر کن بعد حرف بزن یعنی چی نفس میکشید)
من اینو هم از روی فن بازی نگفتم.هیلو یکی از بهترین بازیهای عمرمه(مخصوصا هیلو ریچ).دنبال دعوا و جرو بحثم نگرد چون من چند روزه حال ندارم(از اون روز مایکرو گفت X1 نیازمند اینترنت ۱ مگه 😥 )
شما هم به علایق دیگران احترام بذار!!! :no:
:yes:
واقعا مافیا ۱ دنیایی بود.بازی که دیگه تکرار نمیشه!!! :-((
میرم دوباره میریزم بازیش میکنم!!! :yes:
ولی مافیا۲ :no:
ممنون مقاله ی خوبی رو شروع کردین آقای سپهری واگه خدا بخواد ادامه خواهید داد…هنوز نفهمیدم چرا جو توماس آنجلو رو کشت واقعا که مافیا پر داستانه… 😐
از زحمات صادقانه شما بابت پیشرفت گیمفا کمال تشکر را میکنم مقاله بسیار زیبایی بود متشکرم
حتما بازی هایی مثل Halo reach – spec ops و چند تا دیگه هستند توی قسمت بعد.
ممنون از همه.
عکس سوم شخصت اتان مارس در هوی رین هستش.
خیلی خوب بود . ممنون
البته اینی که شما برای مس افکت نوشتی بستگی به نحوه ی بازی شما داره .
مثلا برای من تالی خود کشی نکرد ( اصلا مگه جایی بود که تالی بخواد خودکشی کنه ؟)
و در آخر چهره ی اشلی جلو چشمای شپرد میومد .
اما اصل موضوع که شپرد میمیره قابل تعویض نیست .
لی اورت از همون اپیزود ۱ با کلمنتاین آشنا بود این جا رو اشتباه نوشتید
ممنون محمد جان. از بین اینا مافیا رو خیلی دوست دارم. الانم دارم DLC مافیای ۲ رو میزنم که با جو بازی میکنی. از اون جایی شروع میشه که ویتو رو دستگیر میکنن. گفتم کسایی که DLC شو بازی نکردن برن بگیرنش. کوتاه هم نیست. من هنوز تمومش نکردم.
یادم نیست:دی
باشه
آفرین،مقاله خیلی خاطره انگیز و ناراحت کننده و جالبی بود 😀
عالی بود مرسی :ZZZ:
تو The Walking Dead اشتباه ننوشتین؟؟ نوشتی لی از اپیزود ۳ با کلمنتاین آشنا میشه.. در صورتی که همون اپیزود ۱ همو میبینن باهم هستن همش.. :sidefrown: :sidefrown:
ولی هیچ بازیی هیچ بازیی مثه آخر اپیزود ۵ بازی The Walking Dead وقتی لی میمیره و کلمنتاین میکشدش دراماتیک نبود.. عالی بود.. شاهکار :inlove: :inlove: :inlove: :inlove:
اصلاٌ یکی به من بگه سناریویی عمیق تر از متال گیر توی دنیای بازی هست؟!!!نه خدا وکیلی هست؟!!! آقای کوجیما یک هنرمند به تمام معناست که هرگز قابل پیش بینی نخواهد بود. :yes: :yes: :yes:
همه اینا به کنار مرگ big boss یه طرف کشته شدن the boss بزرگ تو متال گیر سالید۳
یه طرف.
اون صحنه کلا منو داغون کرد.
تا ۱ ماه کلا به کوجیما و تیم سازنده فحش میدادم ولی بعدا یه حرفی شنیدم که خیلی ارومم کرد
:laugh: :laugh: :laugh: :rotfl: :rotfl:
چی شنیدی ؟که رییس شوهر داشته!!!!!! :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl:
مرسی mafia2 رو گزاشتی
بعضی صحنه ها تاثیر گزار هستند ولی اینکه بعضی دوستان می گن ما اشکمون در اومد
واقعا ?:-) ?:-) ?:-) ?:-)
شاید بازی نکرده باشین ولی mafia 1 هم چند صحنه ی خیلی خیلی درام داره :yes:
حتما یه چک بکنین
البته مرگ joker هم خیلی ها رو نارحت کرد(شاید زنده باشه)
in memory of heath deger
نه نسل هفتم مد نظر من هست. وگرنه کشته شدن باس و مافیا ۱ و غیره هم هست.
اون بخش کلمنتاین رو حواسم نبود. شرمنده
:yes: :yes: :yes:
کارت درسته
(هرچند تو فوتبال اختلا سیقمون زیاده 😀 😉 )
مرسی :yes:
من خیلی مافیا رو دوست دارم امیدوارم نسخه ی بعدی هر چه زودتر بیاد
واقعا صحنه ی احساسی بود تو واکینگ دد 😥 😥 😥 😥
لطفا ME3 رو تصحیح کنید ، فقط توی پایان خوب بازی شپرد میمیره که توی اون پایان به هیچ مخزنی شلیک نمیکنه ، خودشو فدا میکنه تا این سیستم نابودی بشر تبدیل بشه به سیستم بازسازی و یک سری چیزای خیلی پیچیده تر
اعتراف میکنم بعد از MGS3 اعصاب خورد کن ترین پایان عمرم بود
خیلی زیبا بود مرسی………….. عالی عالی مثل همیشه……….. :yes:
راستی تالی کی و کجا سقط شد من نفهمیدم :evilgrin:
سری بازی های Mass Effect بصورت RPG هستند با توجه به انتخابهات مسیر بازی تغییر می کنه بخاطر همین اگر تصمیم بگیری به legion کمک کنی Tali برای دفاع از هم نژادهای خود خودش را فدا می کنه.
مافیاش بهم حس خوبی داد ممنون 🙂
اصلاح شد. این بخش مس افکت رو همین مهدی رضایی که تشکر کردم اینجوری نوشته بود:دی
شرمنده
وای چقدر دلم برای شپرد و دنیای Mass Effect تنگ شده. Heavy Rain پر از احساس و درد بود.
اگر EMS بازی ME3 رو به بالای ۵۰۰۰ میرسوندید و از ۳ پایان ، Destroy The Reapers رو میزدید شپرد زنده می موند. یه صحنه ای میاد که در آخر شپرد نفس می کشه !! یعنی زندست. که البته باید مولتی پلیر بازی می کردید که EMS به بالای ۵۰۰۰ میرسید ، یا مثل من ترفند میزدید 😀 😉
اما به هر حال یه صحنه ی دراماتیک و فوق العاده بود :yes:
Heavy Rain واقعا گریه دار بود 😥
با تشکر عالی بود.به نظرم متال گیر جزو بهترین بازیهای تاریخ این صنعته من که ارادت خاصی نسبت بهش دارم و هنوزم که هنوزه بعد از شماره ی چهارش بازیای دیگه بهم نمیچسبه :yes: :yes:
من تو ۲تا بازی از بازی های این مقاله گریه ام گرفت موقع بازی.یکی متال گیر سالید ۴ و یکی heavy rain.این دوتا فوقالعاده بودن 🙂
غمناک ترین صحنه Heavy rain اونجا بود که ایتان میره و فیلمی که قبلا از بچه هاش گرفته رو نگاه میکنه
فوق العاده بود تازه من شخصا عاشق ویتو هستم
اخر واکینگ دد مثل ابشار اشک از چشمام میومد البته بیگ باس هم جای خودش والبته بیگ باس بزرگ !اخر هیلو ریچ هم ادمو داغون میکرد،ممنون از مقاله خوبتون.
Mass Effect 3 رو عالی اومدی دمت گرم. :yes: :yes: :yes:
منتظر مترو هستم 😀
تنها بازیی که گرافیک نداشت و گیم پلی درست حسابی The Walking Dead
ولی این بازی با داستان غنی منو شیفته خودش کرد واقعا همش عجله داشتم تا آخر برم ببینم چه میشه بازی استثنایی بود 😥
آخر داستان غمنگیز بود 😥
ممنون داداش محمد مقاله ساده وزیبایی بود خسته نباشی :evilgrin:
عالی بود محمد جان … مخصوصا مس افکت ۳ و واکینگ دد 😥
تنها بازی که تونست اشک من رو دربیاره
Just The Walking Dead
😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥
heavy rain رو اگه کسی بازی نکرده یعنی تا حالا اصلا بازیی نکرده
:yes: :yes: :yes:
با من حرف نزنید هنوز تو غمشونم 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥
من فقط متال گیرشو خوندم حالم بهم خورد این دیگه چجور جمله بندیه؟
چقدم خالی بندی توش داشت بیگ باس وقتی مرد که رو زمین نشسته بود داشت سیگار می کشید
خلاصه خیلی چرت بود
Devil Hunter جان شپرد توی پایان اصلی بدنش تجزیه میشه زنده نمیمونه ، اونی که مشا میگی نفس میکشه مال سه تا پایان دیگست
hajrazi
فکر نمی کنم وظیفه من این باشه که برای شما مقاله بنویسم.
در ضمن دراماتیک ترین صحنه. اگر متوجه می شید یعنی این که یه لحظه خاص رو بنویسم.
گرچه بعید میدونم شما تا حالا اسم مقاله ی ادبی به گوشتن خورده باشه. باید متن رو احساسی کنم. نمیتونم که داستان کلی و کتاب بنویسم که..
دستت درد نکنه محمد جون.سرم خیلی شلوغ بود نتونستم به سایت سر بزنم.فکر کنم من تنها دبیرستانی گیمفا هستم که هنوز امتحانام تموم نشده!!!چهارشنبه به امید خدا تموم میشه و با هم بیشتر مقاله مینویسیم کلا هر وقت تنها کار میکنیم شکست میخوریم، دقت کردی؟ :evilgrin: کلا من و تو مکملیم یا اسم تاو باید اخر مقاله ی من باشه یا اسم من اخر مقاله ی تو :rotfl: .در هر صورت دمت گرم
عشق است بازیMAFIA2که یه شاهکار به تمام معنا بود وهمین طور خارق العاده… :inlove: تنها بازی ای بود که من اشک ریختم. :weep: سپاس وتشکر بابت مقاله محمد سپهری عزیز. :yes: :yes: 😉
دوست داشتم
خیلی قشنگ بود
دستت درد نکنه محمد جان.
یه نکته دیگه
در قسمت heavy rain کلمه ”پسر” را به انگلیسی اشتباه نوشتی(son نه sun)
Walking Dead غم انگیز ترین بازی که دیدم بود واقعا اتفاقات بسیار دردناکی داخلش می افته که قلب آدم رو می سوزونه