فراتر از احساس؛ غم انگیز ترین جزئیات در بازی ها
در این مطلب به سراغ عناوین مختلفی رفتهایم و قصد داریم به بعضی از غمانگیزترین جزئیاتی که در بازیها وجود دارند اشارهای داشته باشیم.
وقتی که دنیای بازیهای ویدیویی را از بیرون نگاه میکنید، هیجان اولین چیزی است که به چشم شما میآید، اما کافی است قدم بردارید و وارد این دنیای اسرارآمیز شوید، در اینجا است که متوجه میشوید هیجان تنها گوشه کوچکی از بازیها محسوب میشود و احساسات در این دنیا حرف اول را میزنند. بازیها همانند یک کلوچه هزارطعم میمانند، هر گوشه آن را که گاز بزنید مزه جدیدی را حس خواهید کرد و یکی از قدرتمندترین آنها، حس غم و اندوه است، گیمرها میتوانند با تجربه بعضی از عناوین، غم را با پوست و استخوان خود حس کنند، در آغوش کشیدن سیری توسط گرالت، مرگ گوست، مریضی آرتور و صدها اتفاق دیگر که گیمرها را به اشک وا داشته و صنعت گیم با وجود این موارد زیبایی خود را حفظ کرده است.
در این مقاله مسئله کمی متفاوت است، ما بارها شاهد صحنههای غمانگیز داستانی بودیم، اما بیایید اینبار داستان را کنار بگذاریم و به جزئیاتی بپردازیم که در محیط بازی میتوان پیدا کرد، جزئیاتی که سازندگان با زیرکی و سلیقه خاص خود در اثرشان قرار میدهند. در ادامه به گوشهای از این موارد اشاره خواهیم کرد و امید است در هفتههای آینده بتوانیم قسمتهای دیگری از این مقاله را هم خدمتتان ارائه کنیم.
واکنش حیوانات بعد از زخمی شدن
- Red Dead Redemption 2
عنوان Red Dead Redemption 2 را باید یکی از باجزئیاتترین بازیهای تاریخ صنعت گیم دانست که در هر گوشهای از آن چیز جدیدی برای کشف کردن وجود دارد. اما یکی از جزئیات بازی که دیدنش قلب آدم را به درد میآورد، تقلای حیوانات برای نجات از مرگ، پس از زخمی شدن است. اگر میخواهید شاهد این صحنه باشید، کافی است یک تیر به پای حیوانی مانند گوزن شلیک کنید، سپس میتوانید دست و پا زدنهای آن حیوان بیگناه را شاهد باشید.
حس آرتور نسبت به خودش
- Red Dead Redemption 2
آرتور شخصیتی است که در طول داستان تحولات عظیمی در آن شکل میگیرد، در ابتدای بازی مردی قدرتمند را میبینید که پول و ثروت همه زندگیاش است و در اواخر بازی، کاملا ورق برمیگردد. مریض شدن آرتور و دیدن واقعیتها، او را از زندگی و مادیات ناامید میکند و این را میتوانید در جزئیات بازی هم مشاهده کنید. کافی است به متل بروید و در آیینه به خود نگاه کنید، در این موقعیت آرتور خودش را پیر و غمگین خطاب میکند و به سرزش خودش میپردازد.
سرنوشت تلخ دو کودک که در انتظار بازگشت مادر خود هستند
- Red Dead Redemption 2
کلبهای را پیدا میکنید و واردش میشوید، چه خبر است؟ جسم بیجان دو کودک که بر تخت انداخته شدهاند را میبینید. یادداشتی را پیدا میکنید و آن را میخوانید، یادداشت توسط مادر آن دو کودک نوشته شده است، مادر به فرزندان خود میگوید که درسهایشان را بخوانند و به هیچوجه در را به روی هیچکس باز نکنند، او قرار بود بعد از یک روز به کلبه برگردد، اما مادر هیچوقت بازنگشت و کودکانش هم کشته شدند.
رفتار سگها، پس از کشته شدن صاحبشان
- Watch Dogs 2
سگها دوستان باوفا و همیشگی انسانها، در بازیهای ویدیویی هم وفای خودشان را نشان میدهند. اگر در بازی Watch Dogs 2، به فردی که صاحب سگ است شلیک کنید و او را بکشید، مشاهده خواهید کرد که سگ او ناراحت از این اتفاق ناله میکند و پس از مدتی لنگان لنگان در کنار جسد صاحب خود دراز میکشد. این اتفاق همیشه در بازی رخ میدهد و سگها در هیچ شرایطی صاحب خود را رها نمیکنند.
خودکشی ناموفق
Watch Dogs 2
در بخشی از بازی Watch Dogs 2، میتوانید گاراژی را پیدا کنید که امکان دسترسی به آن وجود ندارد، اما میتوانید از طریق هک کردن دوربینها داخل آن را ببینید. وقتی که دوربین را هک میکنید، فردی را مشاهده خواهید کرد که در ماشین نشسته و به سختی نفس میکشد، اگر گوشی او را هک کنید، فایل صوتیای برای شما پخش خواهد شد. در آن فایل مرد در حال عذرخواهی کردن از همسر و فرزندان خودش است، او از انجام یک کار اشتباه که مشخص نخواهد شد چیست، ابراز پشیمانی میکند و به همسر خود میگوید برای همیشه عاشقش خواهد ماند، سپس فایل صوتی به اتمام میرسد. بهنظر میرسد که مرد از نظر مالی ورشکست شده باشد، زیرا در مشخصات او ذکر شده که مرد بیکار است و درآمد ماهیانه آن صفر است.
واکنش همراهان شما به بدن بیجان همسرتان
- Fallout 4
بازی Fallout 4 دنیایی از جزئیات مختلف را در خود جای داده است، حتی جزئیات غمانگیز آن به قدری زیاد است که نمیتوانیم به همهی آنها اشاره کنیم و قرار است تنها به مهمترین این جزئیات نگاهی داشته باشیم. یکی از آنها، واکنش همراهان شما، پس از دیدن بدن بیجان همسرتان است. هر کدام از شخصیتهایی که شما را همراهی میکنند، با دیدن آن صحنه واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند، اما همهی واکنشها در یک مورد شباهت دارند، آن هم غمانگیز بودن است.
پناهگاهی با داستانی غمانگیز
Fallout 4
در بازی Fallout 4 قادر هستید Bunker یا پناهگاهی را پیدا کنید که از هر سمت آن افسردگی و ناراحتی میبارد. شما در ابتدا جسد دو معشوقه را کنار یکدیگر میبینید، سپس فایل صوتیای را پخش میکنید و متوجه میشوید که آن دو فرزندان خودشان را بر اثر حادثهای از دست دادهاند. فایل صوتی به پایان میرسد و میخواهید از پناهگاه بیرون بروید، اما چشمتان به درزی بزرگ که در دیوار است میافتد، وارد آن که میشوید، قبر دو کودک را میبینید، آنها در فاصله چند متری از والدین خودشان به خواب ابدی رفتهاند.
جسد دختری که بهدلیل باردار بودن از دست خانواده خود فرار کرده است
- Fallout 4
دیدن جسد در بازی Fallout 4 چندان عجیب نیست، اما بعضی مواقع ماجرای پشت پرده آن جسد بهقدری عجیب و غریب است که شما را به وجد خواهد آورد. در بازی میتوانید جسد دختر جوانی را پیدا کنید، با پخش فایلصوتیای که در کنار جسد دختری جوان وجود دارد، پی خواهید برد که او باردار بوده و به همین دلیل از دست خانوادهاش فرار کرده است، اما شانس با او یار نبوده و درست در انتهای فایل صوتی، مشخص میشود آن دختر و نوزادش توسط بمب کشته میشوند. این یکی از صدها پایان تلخی است که در بازی Fallout 4 وجود دارد.
التماس زامبیها برای بخشش
- Dying Light
کشتن زامبیها در Dying Light اصلا کار عجیب و خارقالعادهای نیست، شما در این بازی راه میروید و زامبی میکشید. اما در بعضی مواقع، هنگامی که زامبیها در حال از بین رفتن هستند و یک ضربه دیگر آنها را از پای خواهد انداخت، آنها به یکباره و برای مدتی بسیار کوتاه، رفتارشان شبیه انسانهای معمولی میشود و به شما التماس میکنند که آنها را نجات دهید یا از جانشان بگذرید، البته همانطور که گفتیم، این رفتار چندان طول نمیکشد و دوباره آن زامبی همانند یک دیوانه به سمت شما حمله میکند و مجبور هستید که او را از بین ببرید.
وجود صندلیای به عنوان یادبود یکی از طراحان راکستار
- Grand Theft Auto v
کریس ادواردز، طراح ارشد گرافیک دیزاین در بسیاری از آثار کمپانی راکستار بود که در سن ۴۴ سالگی و در خواب از دنیا رفت. اما راکستار او را از یاد نبرد، از این رو، در بازی Grand Theft Auto v صندلیای را به عنوان یادبود کریس ادواردز میتوانید پیدا کنید که نام او بر روی آن حک شده است.
صدای گریه و شیون مادر و فرزند در وسط میدان جنگ
- Battlefield 1
در جنگ، کلماتی همچون رحم و بخشش معنایی ندارد، همه از بین خواهند رفت و همه ضربه خواهند خورد، فرقی ندارد زن باشید یا مرد، هفتاد سالتان باشد یا کودکی باشید که به زور حرف میزند، جنگ همه را زیر تیغ خود خواهد برد. در یکی از نقشههای بازی Battlefield 1 و در ساختمانی تخریبشده، صدای گریه و زاری مادر و فرزندی را خواهید شنید که قلبتان را به درد خواهد آورد، تلاشهای مادر برای آرام کردن بچه خود، در شرایطی که خود او از ترس جنگ گریه میکند، چیزی است که دلتان نمیخواهد به هیچوجه در واقعیت شاهدش باشید.
فرار ناموفق دو معشوقه از رپچر
- Bioshock
همه با رویای یک زندگی ایدهآل و بینقص وارد رپچر شدند، ولی این نکته را فراموش کرده بودند که چیزی که صفت بینقص بودن به آن را بچسبانی وجود خارجی ندارد و ایدهآلها همیشه پایانی ترسناک و غمانگیز خواهند داشت. بازی Bioshock و طرح کلی رپچر، به تنهایی آدم را افسرده خواهد کرد، حال جزئیاتی را تصور کنید که فضای شهر رپچر را از حالت عادی خودش هم سنگینتر میکند، در کف اقیانوس، جسد دو معشوقه را پیدا خواهید کرد که میتوانید در جیب یکی از آنها نوار کاستی تحت عنوان خاطرات بیابید. گویا این دو معشوقه راهی برای فرار از شهر رپچر پیدا کرده بودند که نقشه آنها با موفقیت به پایان نمیرسد و در کنار یکدیگر کشته میشوند.
تعداد چنین جزئیاتی در بازیهای ویدیویی بسیار زیاد است و در هفتههای آینده قسمتهای دیگری از این مقاله را برای شما کاربران عزیز تدارک خواهیم دید، اگر شما هم به جزئیات غمانگیزی در بازیها برخوردهاید، میتوانید آنها را با ما به اشتراک بگذارید.
پر بحثترینها
- مایکروسافت هماکنون روی پلی استیشن بازیهای پرفروش بیشتری نسبت به سونی دارد
- نقدها و نمرات بازی Stellar Blade منتشر شدند
- شایعه: احتمال عرضه Helldivers 2 روی Xbox Series X|S وجود دارد
- بازی هایی که مورد بیمهری مخاطبین قرار گرفتند (قسمت دوم)
- دنیاهای آخرالزمانی که اگر در واقعیت رخ بدهند بقاء در آنها دشوار خواهد بود (قسمت اول)
- رتبهبندی شخصیتهای اصلی سری GTA
- انتقاد EA از ممنوعیت فروش Dead Space در ژاپن اما صدور اجازه انتشار به Stellar Blade
- آیا Final Fantasy 7 Rebirth فروش کمی داشته است؟ تحلیلگران پاسخ میدهند
- شایعه: سری Watch Dogs به پایان راه خود رسیده است
- آپدیت جدید بازی Marvel’s Spider-Man 2 منتشر شد
نظرات
تو فالاوت و بایوشاک از درو دیوار بدبختی میباره
اسپویل بایوشاک ۲
(یه نوار پیدا میکنیم که پدری برا اینکه دخترشو که یه لیتل سیستره ازش جدا نکنن مجبور میشه به بیگ ددی تبدیل بشه،اون دیالوگای که اصرار میکنه بدجور آدمو به گریه میندازه)
شما هم خسته نباشید
اسپم:کلی چیز هیلو لیک شده،لیست ساندترکا و انگار قراره یه دمو از کمپین بدن و اینکه یه باگ داشته که اجازه دسترسی به کل بازی رو میداده ولی چن ساعت پیش رفع باگش کردنو و….
بدترین و غمگین ترین راز داخل بازی هاکه خودم بدون استفاده از اینترنت بار اول دیدمش بعداً فهمیدم چقدر مشهور شده تو بلادبورن در یه خونه رو که میزدیم یه دختر بود که میگفت مادرم رفته دنبال بابام که شکارچیه بعد کمی صحبت میگفت بابام این جعبه موسیقی رو دوست داره و اینا بعد ما بهش میگفتیم بره از راه فاضلاب که امن ترین راهه بره سمت کلیسا تا در امان باشه بعدش به باس پدر گست کوین میرسیم و میفهمیم این هیولا پدر همون دختره و زنی که داره میکشه هم ماد دختره که اومده بود دنبالش مرده بخاطر اولد بلاد دیوانه شده بود و هیولا شده بود بعد اگه موسیقی رو براش میزاشتیم کمی به خودش نیومد و زجه میزد بعد باس اگه میرفتیم تو فاضلاب ها رو بگردیم یه خوک آلوده میدیدم که داره یه چیزی میخوره بعد کشتنش روبان دختر رو پیدا میکردیم یعنی من کپ کرده بودم . اون دختری که فرستاده بودیم برای نجات مرد 😭 برای بار اول بقض گلمو گرفته بود واقعا چیز بدی بود
لعنت بهت که یادم انداختی
اون کوئست من رو نابود کرد لامصب.
اخرش همه مردن. حتی خواهر اون دختر کوچولو هم دیوانه میشه و میمیره.
وقتی اون شنلش رو تو دهن خوک پیدا کردم باورم نمیشد که همچین کاری کردن.
یعنی تنها باری بود تو دنیای ویدیو گیم که از یه ماموریت اسکورت کردن با کمال میل پذیرایی میکردم.
ولی خب نشد. و اون دخترم توسط خوک خورده شد
باس فادر گازکن خیلی باس خوبی بود، به خصوص دیالوگ هاش.
Beasts all over the shop , you’ll be one of them , sooner or later
What’s that smell , the sweet blood , it sings to me. It’s enough to make a man sick
البته معلوم نیست که خودش مادر دختربچه رو کشته یا یه موجود دیگه ولی بقیه لوری که تعریف کردی طبق چیزی که خودم تجربه کردم و خوندم درسته. لعنتی خیلی باس سختی هم بود ، من تو کل بازی بیشتر از همه باس ها به این مردم ، فکر کن ابریتس و مارتیر لوگاریوس رو بار اول کشتم ولی به این بیشتر از ۱۰ بار مردم.
من با یه حقه کثیف بردمش هی بهش تیر میزدم که عقب بمونه بعد موزیک پخش میکردم بعد میرفتم جلو یه چند ساعتی طول کشید ببرمش نکته دیگش اینه بازی یه باگ داشت میتونستی جست کوین رو تو راه پله نزدیکی محل مبارزه گیر بندازی تا میخوره بزنیش سریع ترین راه اینه فقط یکم سرعت عمل میخواد البته راست میگی موقع بار اول که بلاد بازی میکردم رکورد مرگم تو سولز رو زدم با گست کوین ۹ بار باختم البته بعداً موقع سکیرو برای باس آخر بازی آشینا نزدیک ۱۵ بار باختم تا کشتمش
ولی قشنگ معلوم سولز باز مولایی هستی ها کلک 😺
واقعا از همه بیشتر به این باختی و مردی؟؟؟
Orphan of cos کلا تو یه سطح دیگه بود لامصب رو اصلا نمیشد زد لامصب همش ۱ شات میکرد تازه من بیلد خیلی خوبی داشتم ولی باز پارم کردش😂😂
این که گفتی ماجراش ادامه داره ولی واسه اینکه ناراحت تر نشی نمیگم اگه خودت خواستی میتونی ادامشو تو نت پیدا کنی فقط اینو میگم که گست کوئن ۳ تا بچه داشت و شما فقط اولیش رو دیدی
اره میدونم .میدونی من زیاد گیمر اهل راز نیستم این یکی ام شانسی پیدا کردم بقیه اش هم بعدها بعد از قبلی رفتم ولی این یکی چون اولین بار بود خیلی برا تاثیر گذار بود
رفتار npc های واچ داگز ۲ بیش از حد طبیعی بود. در لژیون این مورد به کمتا خودش رسید و هر npc دوستان، خانواده ، شغل، ساعت کاری، برنامه زندگی و حتی سبک مبارزه خودش رو داشت! و برای مثل اگه دوست یک شخصی رو میکشتی، اون دیگه حاضر نمیشد که با تو متحد بشه.
به نظرم منتقدها به سری واج داکز خیلی کم لطفی کردن، مخصوصا لژیون.
بیشتر اینا بخاطر ای تری ۲۰۱۲ بود
جایی که یوبی با گرافیک الکی و دروغی ولی خارقالعاده واچ داگز یک مردمو گول زد بازیو بخرن
بماند که اصلا یکزره هم شبیه بازی اصلی نبود
منتقدا هم به نسخه اول نمره ۸۰ که صرفا نمره بازی خوبیه
موقع عرضه واچ داگز دو منتقدا بازم فکر کردن بازی قراره دوباره فقط پر از دروغ باشه
برای همین یجورایی بازی کمی محبوبیتش رو از دست داد پیش منتقدا
از اون طرف جی تی از وی هم فروشش به قدری خوبه که دیگه کسی بعد ای تری ۲۰۱۲ حرفای یوبی رو باور نمیکنه.
خسته نباشید،موضوع جالبی برای مقاله انتخاب کردید،وقتی به مورد نوار کاسکت در Bioshock اشاره کردید،بنظرم میشه توی مقاله بعدی به بعضی نوار ها the last of us هم اشاره کرد،اگه قسمت بعدی مقاله به دست نوشته ها توی بازی ها هم منتهی بشه،مطمئنا آثار زیادی مثل the witcher 3 یا سری بازی dragon age و آثار یوکو تارو (سری Nier/Drakengard) و … هم میتونن توی مقاله باشن…البته برای دوستانی که دنبال آثاری با تم غم انگیز هستن،علاوه بر مواردی که اشاره کردم حتما پیشنهاد میکنم A Plague Tale: Innocence و telltale the walking dead تجربه کنند(اگه هم مشکلی با گرافیک قدیمی ندارید kingdom hearts 358/2 days قطعا با پایان بندی و تم احساسی خاصش شگفت زده تون میکنه)
ممنون از مقاله ، من به اینو کلبه ای که دو تا بچه بودن رسیده بودم و واقعا شوکه شدم .
مقاله ی فوق العاده ای بود ممنون . تو بایوشاک که هر گوشه و کناری تو رپچر یه نوار صوتی پیدا میکردی و اکثرشون داستان غم انگیزی داشتن . چقدر اینا به فضاسازی و اتمسفر سازی بازی کمک کردن . مرد ها و زن هایی که داستان هاشون رو تو نوار تعریف میکردن ما رو هر دفعه بیشتر با جایی که توش گیر افتاده بودیم آشنا میکردن اسپویل :
مثلا اون نوار صوتی که پسره رو مجبور کرد که گردن سگ خودش رو بشکنه قشنگ ناله های سگ رو وقتی صدای شکستن گردنش میاد میشه بشنوی
یا تو بایوشاک میتونستین به واکنش لتل سیستر ها وقتی بیگ ددیشون میمیره اشاره کنین
سلام خسته نباشین
ممنون بابته این مقاله ی زیبا به شخصه یکی از دلایل خودن برای صرف هزاران ساعت تو دنیای رد دد همین موضوعات بود
اینکه مطمئنی یجایه یه بازی چیزی رو میبینی هرچقدر هم سطحی اما تاثیر گذار ،اینه که به یه بازی هویت میده
توی رد دد ۲ وارد خانه ی مطروکه ایی شدم که جسد پیرزنی روی صندلی درحالی که به در نگاه میکرد وجود داشت
روی میز دوتا بشقاب غذا فاسد شده اما دست نخورده وجود داشت و روی شومینه پر از عکسای پسرش
از توی عکس ها میشد فهمید پسرش جزو ارتشه
اما کنار همون عکسها دست خط مثل نسخه ی دکتر بود که نوشته بود اون زن از آلزایمر رنج میبره
تنها چیزی که از اون صحنه به ذهنم رسید
این بود که این مادر به امید برگشتن پسرش منتظر مونده در صورتی که اصلا شاید پسرش توی جنگ کشته شده
شاید دوباره رفتم اونجا و دنبال یه اسم گشتم
و شاید اون اسم رو توی قبرستان شهر سنت دنی پیدا کردم
برای من تلخترین صحنه تو یه بازی، یه بخش از اسکایریم بود که در طول یه مجموعه مرحله روح یه دختربچه کوچک گهگاهی همراهیمون میکرد و از اینکه خودشو و مادرش به قتل رسیده بودن خبر نداشت، صحنه آخرش که از دواکین تشکر میکنه و آروم آروم محو میشه خیلی تاثیرگذار بود
اون ماموریت خیلی سطحی بود
اصلا اون حس غم رو نداد بهم
کلا انتقال احساس تو اسکایریم خیلی به قابلیت اینکه چقدر خودت رو تو صحنه قرار بدی و دوربین رو کنترل کنی ربط داشت(برای مثال تو همین صحنه باید دوربین رو میبردی رو حالت اول شخص و میرفتی رو حالت نشسته که بار احساسی صحنه رو زیاد کنی)، کلا بزرگترین ضعف اسکایریم این بود که چنین صحنههایی کارگردانی شده نبود و سمت دیگه کاراکتر ساکت و بیاحساسی که باهاش بازی میکردیم تقریبا هر حسی رو میتونست بکشه ولی من آنقدر تو بازی فرو رفته بودم که اینا رو حتی حس نمیکردم
موافقم
سینماتیک نکردن صحنه ها کار رو خراب کرده
باید حتما از تخیلت استفاده کنی و مثلا تو ذهنت تکونشون بدی
یبار دیگه هم گفتم اگه یبار دیگه بگی الدر سینماتیک بشه زبونت را میبرم🤣🤣
چرا؟؟🤔
تو فکر کن اون بیشمار ماموریت که بعضیاشون حتی به صورت رندوم ایجاد میشن هر کدوم کارگردانی بشن.خب یا تاد هاوارد بعدش روحش مورد رحمت قرار میگیره یا مثل ویچر میشه. نمیگم ویچر بده ولی یک ده میلیونیم اسکایریم هم کوئست نداره و اصل الدر به همین بیشمار کوئسته.
بیشمار کوئست ها که فرق میکنن با کوئست های فرعی
کوئست های بیشمار اغلب چرت و شبیه به هم هستن و رندوم ساخته میشن
ولی فرعی ها خیلی کمترن و بیشترشون میتونست سینماتیک باشه
به جان خودم اگه در قالب یه فایل ویدیویی بود خیلی بهتر بود و جس بهتری داشت . بازم ممنون .
خود مقاله از روی یکی از ویدیوهای O Knightz O برداشته شده
هر نقطه نقطه فالوت ها غمگینه
هزاران هزار جسد هستش که وقتی میبینیشون یه حس پوچی بهت دست میده
برای همینه که یکی از بهترین بازی های عمرمه
ردد هم بعضی جاهاش واقعا ترسناک و اندوهیگنه، مثل اون زن و شوهر که تو کوهستان بقل همدیگه یخ زدن…
ممنون از مقاله و یادآوری این غم
تاثیر گذارترین و جالبترین لحظات برای من در بازی ها اینا بودن (اسپویل)
۱. کشته شدن بی رحمانه جان مارستون
۲. زیر آب رفتن بوکر و مردن بوکر و دخترش که برای دنیا خودشونو فدا کردن
۳.ادندینگ فوق العاده بازی اینساید
۴.اندینگ فان و جالب پورتال ۲
۵. بعضی از قسمت های the wolf among us
۶. واکنش لیتل سیسترا وقتی بیگ ددیشون میمرد
جای ویچر خالیه اصن نمیدونم از چی شروع کنم ….
مترو هم میتونست باشه
من کلا تو گیم (مخصوصا سندباکس 😈)احساسی ندارم و به بد ترین شکل ممکن npc ها رو قتلعام میکنم
ادیت: ARMA III
ممنون بابت مقاله میدونم که مقاله درباره جزییات غمگین و داستان اصلی شاملش نمیشه ولی دلم نیومد به nier republic اشاره نکنم یکی از غمگین ترین داستان رو داشت
اسپویل
اینکه میبینی اینهمه برای خواهر کوچکترش زحمت میکشه با اینکه خودش داغونه و آخرش اون اتفاق میوفته خیلی ناراحت کنندس
اگه میخوای میزان تراژیک بودن افزایش بدی،نسخه ۲۰۱۰ اگه در نظر بگیری،برای دخترش انقدر زحمت میکشه و بار فشار داستان اون قسمت داستان بنظرم حتی شدید تره(اون نسخه ۲۰۲۰ اسمش Nier Replicantهه)
میدونم ولی خب تو این نسل به این اسم شناخته میشه واسه همین این اسم رو بردم .
کلا سری بازی های نیر خیلی جزییات ناراحت کننده داره مثلا تو نسخه اتومتا سرنوشت اون روستایی های روباتیک ( با اون حرف های فلسفی که رییسشون گفت ) یا اون باس خواننده خیلی ناراحت کننده بودن
کلا آثاری که توسط یوکو تارو ساخته میشن توی ریشه و بن شون تماما غم گذاشته شده،مهم هم نیست فاینال فانتزی ۱۴ باشه،سری بازی nier باشه،سری بازی drakengard باشه،sinoalice باشه،نمایشنامه باشه،رمان باشه یا مانگا…در نهایت موفق میشه با شخصیت پردازی و جزییات خاصش که بهش توجه بکنی،اشک آدم دربیاره،منتظر ببینم بعد از تجربه voice of card قراره چه مدت توی تم غم داستانش منو نگه داره…اگه یوکو تارو انیمه هم میساخت،بنظرم توی بحث داستانا غم انگیز حتی روی دست Gen urobuchi هم میزد
با اختلاف تلخ ترینشون برای من وضعیت شهر تو دیسانرده در صورت های کیاس بازی کردن…
تو خود بازیا هم بخوام بگم دردناک ترینشون برام یکی از مموری های زلدا ۲۰۱۷ و قیافه ی زلدا عه…
جزو معدود چیزاییه که هر وقت بهش فکر میکنم اشکم در میاد
همین الان چشام تار شده…
گریه کردن زلدا دل ادم رو به درد میوورد…💔
دقیقا!
صدها بازی با گرافیک واقع گرایانه نمیتونن اون حسی رو ایجاد کنن که زلدا با گریه هاش ایجاد میکرد…
من با پونزده فریم اشکم در اومد چه برسه به سی چهل فریم😂
اسپویل
حرف هایی جکبیکر اخر بازی رزیدنت ایول ۷ میزد غم انگیز بود
مرگ فیبی تو اساسینز کرید ادیسه
گریه ها و زجه های من بت وقتی به حالت عادی خودش برمیگرده و میفهمه که خودش باعث مرگ همسرش شده(بتمن ارکام نایت)
بتلفیلد ۱ اولین بخش بازی،وقتی که باید اونقد بازی میکردیم تا میمردیم و اسم فرد و زمان تولد و مرگشون رو میزد و کات سین ها و نوشته های که داشت واقعا غمبار بود
از اون صحنه هایی بود که واقعا من رو ناراحت کرد
سر بحثی رو باز کردین که حـداقـل ۱۰ قسمت باید ازش برید تا حق مطلب ادا بشه 😅
تو دارک سولز ۳
تو High wall of lothric میتونیم یک Hollow که تاجر ان هست رو از زندان نجات بدیم و یک ماموریت جانبی برامون باز میشه که باید همسر اونو که تو Undead seatlment هست رو پیدا کنیم.
یکم Unded seatlment بگردیم.
یک جسدی کع روش پارچه بستند و روی یک چوب آویزون شده میتونیم ببینیم که یک آیتمی روشه.
آیتم رو برمیداریم میفهمیم در واقع استخوان همسر اون تاجر هستش و اون جسد هم متعلق به همسرشه.
وقتی استخوان زنش تو فایرلینک شراین رو بهش تحویل میدیم.
اون میگه که میدونسته همسرش مرده و بیخودی داشته به خودش امید میداده و اون آخر یادگار همسرش یعنی انگشترش رو به ما میده.
بعدش اون به حالت ناامیدی زانو میزنه و با صدای بغض آمیزی که انگار داره گریه میکنه میگه: حالا اون در بهشت نزد لوردهاست.
گفتن اون دیالوگ ها در حالی که موزیک فایرلینک شراین پخش میشه باعث میشه یک فضای بشدت غم انگیز ایجاد بشه
غم فقط اونجا که اویل۴ تموم شد و لیون می خوند…یه پنجره با یه قفس، یه هنجره بی هم نفس، سهم من از اشلی گراهام یه خاطرست همین و بس، تو آمبرلای غریب ستاره هارو خط زدم، دارم به راکون می رسم از اون ور شب اومدم
اینا همش یه سری مدل سه بعدیه که ایده ساختشون از ذهن یه آدم پشت کامپیونتر نشین اومده بیرون
الکی احساسی نشین خخ
حق میگی دا
اگه بخوایم اینجوری حساب کنیم ک داداش باید گفت فیلم ها و سریال ها هم همه فیکن،رمان ها و قصه ها هم یمشت نوشته🤣
از نظر غم هیچ بازی ای انگشت کوچیکه بیاند تو سول بعدش لست نمیرسه
البته فکر میکنم که chris edwards طراح ارشد گرافیک در راکستار در سن پنجاه و چهار سالگی و در پشت صحنه یه یک شو بر اثر حمله قلبی فوت کرد.
چه متنی هست که((اسپویل))
.
.
.
.
.
مرگ جول نیست💔