نقد و بررسی فیلم No Sudden Move | جبروت نئو نوآر
سینمای بنام “استیون سودربرگ” آکنده از مولفههای سابژانریِ ِ تریلر_نئونوآرایست که در شمایلی تماماً سبکمند پرداخت میگردند و متعاقباً وجه مضاعف این پرداخت به جدیدترین ساختهی ایشان “No Sudden Move” هم سرایت کرده است؛ فیلمی که در پارامتر “فیلم ژانر” با استقراضی نامتجانس از عناصر سبکی_روایی “درام معمایی”، “هیستوریکال فیکشن” و قدری “نئونوآر”، به فلاتی حاصلخیز و در عینحال ناهمگون از مشخصههای فرمیک_تماتیک ژانر(زیر ژانر) بدل میگردد.
“حرکت ناگهانی ممنوع” به راحتی میتوانست نمونهی متعارفی باشد از تریلرهای آبدوغخیاری این سالهای بیخاصیت هالیوود، با زمینهای بهظاهر معمایی ولی در مختصات غلو ابر قهرمانی، شخصیتهایی نامیرا با روابط جعلی، پر از حادثهپردازیهای بالیوودی، رمانس تایتانیکی و پایانبندی سیندرلایی!
فیلم اما یک کلاف ِ مولتیژانری بههمبافتهشده و جسورانهایست که در اتمسفر فیلمهای گنگستری اصیل و مافیایی به گیرایی هرچه تمام پرداخت میشود.
“سودربرگ” توانسته در داستانی که به طور کامل بین دو مختصات ِ معمایی و تقدیرپرستی سوزناک شخصیتها نوسان میکند، استعارههای سنتی(کلاسیک) نوآرهای دههی پنجاهی را در شمایلی نونوار صورتبندی کند و با پرداختی سبکمند از ماهیت تصویر سینمایی، پیرنگی نسبتاً پیچیده را به ساحت دیدگان مخاطب عرضه نماید؛
“کرت گانیز” -که بهتازگی از زندان آزاد شده، پیشنهاد ماموریتی دندانگیر -و در عین حال مخاطرهآمیز- را از سوی مافوق خود “جونز” دریافت میکند؛ او بایستی همراه دو گانگستر دیگر به نامهای “چارلی” و “رونالد” و بهمنظور سرقت اسنادی حیاتی، به خانهی “مت ورتز”(حسابدار ادارهی پست مرکزی شهر دیترویت) برود و خانوادهی ایشان را گروگان بگیرد. “کرت” و “رونالد”، همسر و دو فرزند “مت” را گروگان میگیرند و از سویی دیگر “ورتز” و “چارلی” به ادارهی پست شهر میروند تا اسناد مربوطه را از گاوصندوق دفتر ِ رئیس ِ اداره به سرقت ببرند.
“ورتز” اما رکب میخورَد ملس؛ گاو صندوق خالیست!
او از اینرو و بهمنظور نجات زن و بچهی گروگانگرفتهشدهاش یک پروندهی جعلی را جای ِ اسناد اصلی به افراد “جونز” تحویل میدهد.
در این میان “چارلی” توسط “کرت” کشته میشود
و اندکی پس از برملا شدن ِ فیک بودن اسناد، “رونالد” و “کرت” به دسیسهی رئیس و مافوقان خود مشکوک شده و پس از ربودن اسناد اصلی از خانهی رئیس “ورتز”، تصمیم میگیرند که با فروش اسناد، نقشهی سرقت را بهتنهایی و بهنفع خودشان پیش ببرند.
همانگونه که از همین چند خط خلاصه داستانی فیلم بر میآید، ساختار روایی No Sudden Move با توسل بر قواعد ساختاری ژانر معمایی، از مولفههای تعلیق، کشمکش و قدری هیجان بهره میجوید، بهنحویکه عناصر داستانی و خطوط روایی فیلم با عزیمت به سوی نقطهی رازگشایی(یافتن ِ دست اولِ دسیسه) منجر به گرهگشایی نهایی و حلوفصل میگردند.
از طرفی ساختمان روایی فیلم تماما بر قواعد سینمای کلاسیک بنا شده، چراکه پیرنگ در روایتی عرضه میشود که به صورت خطی مدام بر اساس تعلیق و غافلگیری به پیش میرود. البته که No Sudden Move همچون سایر فیلمهای معمایی، پیرنگ نسبتا پیچیدهای هم دارد، اما فرم قصهگوییاش در مدیوم همان موازین سینمای کلاسیک پیادهریزی شده است.
ساختار روایی فیلم -همچون رمانهای کلاسیک نوآر- در مسیری تخت و یکنواخت و با فراغت بال موقعیت سرقتی رازآلود را دراماتیزه میکند، بیآنکه دغدغهی آن را داشته باشد که خیلی زود این موقعیت را به مرحلهی بحرانی و پر تنش برساند. بدین سو روایت No Sudden Move همچون تصویری پانورامیک و پر جزئیات از کارکترهاییست که بر مداری پیرنگمحور به یکدیگر متصل شدهاند.
شمایل ِ معمایی روایت، با صحنهی آغازین فیلم و با عرضهی مجموعهای از کنشهایی که پیش از به زندان افتادن ِ “کرت” جریان داشته، نمایان میگردد. در همان بدو به جریان افتادن درام، بدین کنشهایی که پیش از پیرنگ به وقوع پیوسته بهنحوی اشاره میشود که مخاطب وقایع داستانی پیشهرو، خصیصههای رفتاری پرسوناژها و خواست و اهداف ایشان را در همان اکسپوزیسیون دریافت کند:
“کرت” که به تازگی از زندان آزاد شده، برای تامین هزینههای خویش، با پرسوناژ “جونز” وارد معامله میشود. “جونز” با ارائهی پیشنهادی پنجهزار دلاری “کرت” را راضی به انجام ماموریت ربودن اسناد میکند. در این صحنهی تماماً دیالوگمحور نام دو گانگستر به میان میآید: “فرانک” و “واتکینز”(که هر دوی این نامها در فصل گرهافکنی به جریان درام راه پیدا میکنند.)
در صحنهی قلاب، “جونز” به دیدار “رونالد” میرود و با ارائهی پیشنهاد دستمزدی بیشتر از “کرت” او را نیز به اضلاع اجرایی این ماموریت فرا میخواند.
خواست دو شخصیتمحوری فیلم، در همین نقطه و با چالش ِ بهدستآوردن مکگافین قصه(اسناد محرمانه) تبیین میگردد.
با این همه، مکگافین ِ اسناد، بهمثابهی ابژهی فاقد اهمیتیست که تنها کارکرد مثمر ثمرش گسترش طرح معمایی فیلم است و بس؛
در یکسوم ابتدایی روایت، “ورتز” پس از خالییافتن ِ گاو صندوق دفتر رئیساش از هرگونه سند محرمانه، تعدادی پروندهی جعلی را به افراد “جونز” تحویل میدهد. از طرفی “چارلی” -که از سوی “جونز” دستور کشتار خانوادهی “ورتز” را دریافت کرده، در یک نزاع و تیراندازی توسط “کرت” کشته میشود. در این نقطه از روایت و از بابت یک چرخش داستانی، کارکردهای روایی پیشران ِ مکگافین به کل سر به نیست میشود، حال آنکه روایت پس از این نقطه با خواستِ جدیدالشکل “رونالد” و “کرت” مبنی بر یافتِ مسببان دسیسهی پشت اسناد، بهوسیلهی عناصر معمایی، تعلیق و غافلگیری دراماتیزه میگردد.
فیلمنامهنویس با اتخاذ هوشمندانهی این گرهافکنی و به هم انداختن وقایع داستانی، علاوه بر گسترش بهسزای ِپیرنگ فیلمنامه، توانسته کلافی موهومی از علت و معلولهای داستانی را بهجان ِ مخاطب یکهخوردهی فیلم بیاندازد.
افزون بر این، طرح معمایی فیلم ظرفیتهای هرمنوتیک(معنابخشی و معناگشایی) و ابعاد کنشمحور ِ سوژهی داستانیاش را به دراماتیکترین فرم ممکن بهکار میبندد:
جنبهی کنشمحور روایت زنجیرهی سببیتمحوریست که فهم مخاطب را بهسوی رمزگشایی منطق علت و معلولی سایر خردهپیرنگها سوق میدهد؛
فیالمثل در خردهپیرنگ قتل چارلی، افسر پلیسی برای بررسی علت مرگ “چارلی” به خانهی خانوادهی “ورتز” میآید و با اعترافات فرزند خانواده(متیو)، از دست داشتن ِ “رونالد” و “کرت” در قتل چارلی باخبر شده و در فصل گرهگشایی، تمام پولها و اسناد را به سردستهی کمپانیداران ِ ضد منابع محیط زیست(مایکل لاون) تحویل میدهد.
و یا آن رابطهی دروغین پرسوناژ “ونیسا”(پارتنر حقیقی ِ “رونالد”) با “فرانک”؛ “ونیسا” پس از کشتن “فرانک” و سرقت پولهای او، به “رونالد” میپیوندد اما سرآخر به رونالد هم خیانت کرده و با کشتن او همهی ۴۰۶هزار دلار را بالا میکشد.
سودربرگ با کاربست ِ فرم ِ روایتگری ِ دانای محدود از یکسو با مانور بر وجه کنشمحور اثر، درک سببی کنشها را برای مخاطب لذتبخش مینماید و از سویی دیگر با بهوجود آوردن پرسشهایی از جانب وجوه معمایی روایت، این لذت را سرکوب و مخاطب را میان انبوهی از فرضیات سرگردان میکند.
فرم روایی با محدود کردن مخاطب به اطلاعات نصفه و نیمهی دو شخصیتمحوری(کنت و رونالد) همراه با پرداختهای قطاری ِ گرهافکنی، باقی اطلاعات را از مخاطب پنهان و موجبات شکلگیری فرضیات را فراهم میسازد:
“چهکسی پشتپردهی دسیسهی اسناد نقش بازی میکند؟ جونز، فرانک یا واتکینز؟”
“نکند تمام دسیسهها از خصیصهی آدمفروشی رونالد آب بخورد؟”
در این میان، ظهور پرسوناژهای فرعی(“مت ورتز”، “رئیس ادارهی مت”، “فرانک” و “جونز”) در سیر روایی، فرآیند گرهگشایی را برای مخاطب تسریع میکند و سر آخر در حوالی انطباق نقطهی اوج و گرهگشایی، مهمترین اطلاعات داستانیای که روایت از فهم مخاطب دریغ کرده عیان میگردد:
“ونیسا” با کشتن “فرانک” و “رونالد” پولها را به جیب میزند؛ “کرت” به دام پاپوش ِ “واتکینز” میافتد و سر آخر افسر پلیس با کشرفتن ِ تمام پولها از “ونیسا” و تحویلشان به مافوق خود از این مهم روایی پردهبرداری میکند: پشت همهی دسیسهها پرسوناژ “مایکل لاون” بوده.
سوای بحث روایت و روایتگری، فیلم در دیاگرام “سبک” نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد؛
“سودربرگ” در “No Sudden Move” شگردهای سبکیای را به کار بسته که در تابعای از شمایل روایی فیلم، پرداخت میشوند؛ سبکی که نه تنها با خط ِ معمایی روایت در منافات نیست که با کاربست زیباشناسانهی “مونتاژ”، “میزانسن(دوربین و صحنه)” و “لنز” درام را در ظرف بدبینانهی نوآر بهخوبی پیکر تراشی کرده است؛
نورپردازی پُر کنتراست صحنهها(نورپردازی اکسپرسیونیستی)، تعبیه قاببندیهای مورب(کمپوزوسیون بیمرکز) و صحنهپردازی خیابانهای خلوت و بارانخورده، همگی شمایل سبکی ِ “نوآر” فیلم را عیان میسازند.
مورد دیگر کوششهای سبکی ِ فیلم مبنی بر رئالیستیشدن است؛ در همین راستا، فرآیند بازنمایی واقعیت-چه در فرم روایی و چه در فرم بصری فیلم- تماماً با شیوههای تولید و المانهای سبکی و تکنیکی منحصربهفرد(مستقل) “سودربرگ” گره خورده:
رئالیسمی که تماماً در تضاد با واقعنماییهای سینمای تجاری غالب گام میکشد و پردازش واقعیت را فیمابین مولفههای سینمای کلاسیک و نوآوریهای سینمای آوانگارد جای میدهد؛
صحتهای تاریخی لباسها، صحنهآرایی، نورپردازی، میزانسنها، استعمال اعوجاجهای بصری ِ لنز دوربین و حتی موسیقیِ برونـداستانی -بهواسطهی اعلان حوادث نقشبسته بر تصویر- یک واقعگرایی ِ کلاسیک تمامعیار را از دههی پنجاه میلادی عیان میسازند.
و در پایان: “No Sudden Move” در دیاگرام ِ ساختار، با پرداختی متعادل از “روایت” و “سبک”، فیلمی یکدست و روان نشان میدهد. پیرنگهای فرعی و خردهقصههایی که در طول فیلم بهشیوهای زمانمند آشکار میشوند، در پیوند با شاهپیرنگ، قصه معمایی را در بسامدی خوشریتم و فرم بصری ِ سبکمند “استیون سودربرگ” به پیش میبرند.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات