وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا
وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا
وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا
وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا

وقتی Nier: Automata مغزتان را منفجر می کند! این شاهکار عجیب و غریب – قسمت پایانی

سعید آقابابایی
۲۵ تیر ۱۴۰۰ - 09:00
وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا
لطفا اگر قصد مطالعه‌ی این مقاله و اشراف به موضوع آن را دارید، ابتدا قسمت نخست این مطلب را مطالعه بفرمایید، زیرا این قسمت در واقع ادامه‌ی مستقیم بخش اول است و در این بخش، نتیجه‌گیری می‌کنیم.

با توضیحاتی که در قسمت قبلی مقاله در مورد بیان فلسفه‌های گوناگون تاریخ بشر در Nier: Automata دادیم، یک الگو کاملا مشخص می‌شود. در طول بازی فلسفه‌های دنیای واقعی به عنوان مراجع مختلف ظاهر می‌شوند و سپس نابود می‌شوند یا نتیجهٔ عکس می‌دهند. در نهایت همهٔ پیروان این فلاسفه، یا به پایانی کاملا غم‌انگیز می‌رسند یا لااقل هیچ کدام خوشحال و راضی نیستند. در نهایت و در بار سوم بازی کردن است که توضیحی برای این موضوع و تقلید عجیب ماشین‌ها از فلسفه‌های مختلف بشریت به ما داده می‌شود. تمام این فلاسفهٔ رباتیک، در نتیجهٔ برنامه‌نویسی داخلی خلق شده‌اند که تقلید از تکامل انسان را به آن‌ها دیکته می‌کند.
پس از حمله به زمین، ماشین‌ها دست به شورش زدند و اربابان بیگانهٔ خود را به قتل رساندند، اما خیلی زود فهمیدند که به بن‌بست رسیده‌اند و انگار تقدیر شده که برای همیشه در این راه بمانند و خبری از تکامل و پیشرفت نباشد. بنابراین آن‌ها نقشه‌ای ریختند تا به طور مداوم جوامع باستانی انسانی را احیا کنند و فلسفه‌های آن‌ها را به عنوان یک طرح تکامل آزمایشی پیاده کنند، به امید این که در نهایت به سطح بالاتری از تکامل دست پیدا کنند. اما ماشین‌ها می‌دانند که آن‌ها محکوم به شکست هستند (درست مثل انسان‌هایی که این ربات‌ها دارند فلسفه‌های باستانی آن‌ها را احیا می‌کنند). این‌ها همه بخشی از پروسهٔ تلاش برای تکامل ربات‌هاست؛ آن‌ها مدام سعی می‌کنند و با روش‌های گوناگون پیش می‌روند، اما مدام شکست می‌خورند.
وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا

برای برنده شدن در بخش پایانی بازی، بازی‌باز باید حتما درخواست نیروی کمکی کند، حالا به شما هم این فرصت داده می‌شود تا به عنوان یک نیروی کمکی عمل کنید و به کسی دیگر برای پیروزی کمک کنید، اما می‌دانید قیمت این کار چیست؟

  • Glory to Mankind (شکوه از آن بشریت است) … خیر نیست!

در طول داستان Nier: Automata، شبح بشریت و نام آن‌ها، به طور مداوم ماشین‌ها و آندرویدها را تحت تاثیر قرار می‌دهد، اما جالب این‌جاست که در پایان بازی، می‌فهمید که انسان‌ها آن‌طور که همه می‌گویند و اعتقاد دارند در ماه مخفی نشده‌اند، می‌دانید چرا؟ چون نژاد بشر هزاران سال است که کلا منقرض شده است! رهبران YorHa این را متوجه شده‌اند، ولی هم‌چنان از این دروغ حمایت کرده‌اند، زیرا همان‌طور که فرمانده به شما می‌گوید، ما نیاز به خدایی داریم که برایش بجنگیم. فهمیدید چه شد؟ بشریت حالا در این دنیا، همان خدا شده است که ما نمی‌بینیم و می‌گویند وجود دارد! حالا این تبدیل به یک اساس و موسسهٔ مذهبی در بازی هم برای ماشین‌ها و هم آندرویدها شده است. بله، در این‌جای بازی، دوباره همهٔ انتظارات بازی‌باز و دلایلی که برای خودش بافته بود، به طور استادانه نابود می‌شوند! این داستانی است که در آن، اساس واقعی، بشریت گمشده است؛ خالقان گم‌شدهٔ این جهانی که داریم در آن بازی می‌کنیم؛ کسانی که خاطراتشان بعد از هزار سال انقراض، هم ماشین‌ها و هم آندرویدها را هنوز آزار می‌دهد. برخی از داستان‌‌های قدیمی و حتی فیلم‌های مختلف، سعی در مطرح کردن این سوال داشته‌اند که آیا یک وجود غیر انسان، می‌تواند انسان شود؟ Nier: Automata سوالی بسیار جدی‌تر را می‌پرسد. آیا شما به عنوان بازی‌باز، می‌توانید انسانی‌ترین خصوصیات را نشان دهید و نسبت به اطرافیانتان و بقیهٔ کسانی که حتی نمی‌شناسید و بدتر از آن حتی به دشمنتان، حس محبت و هم‌دردی نشان دهید؟
وقتی که بازی به پایان خود می‌رسد، این روشن می‌شود که تنها امیدی که ممکن است به پایان خوش برای پروتاگونیست‌هایمان داشته باشیم، این است که از این چرخه و درگیری که توسط خدایانشان ایجاد شده است، آزاد شوند. اگر با عناوین نقش‌آفرینی ژاپنی آشنا باشید، زیاد از این تم و موضوع تعجب نخواهید کرد، زیرا سال‌هاست که چنین سوالات و درگیری‌های ذهنی‌ای، در عناوین مختلف ژاپنی مطرح شده‌اند و از نبرد با کلیسای فاسد گرفته تا حتی کشتن خدایان (در بازی)، در عناوین JRPG وجود داشته‌اند، ولی خب این‌جا صحبت از آن‌ها نیست. راستش را بخواهید هیچ‌کدام از آن‌ها هم به خوبی نایر اتوماتا این موضوع را برای بازی‌باز شخصی نکرده‌اند. هر نوع انتظار و عقیده‌ای که بازی‌باز با خود به Nier: Automata آورده است، توسط بازی نابود می‌شود.
وقتی بخش ابتدایی بازی آغاز می‌شود و مونولوگ اولیهٔ آن (آیا می‌توانم خدایی که ما را در این چرخه قرار داده است بکشم) پخش می‌شود، کسانی که با بازی‌های ژاپنی آشنا هستند، خیلی زود ممکن است با خود نتیجه بگیرند که خب می‌دانم بازی و داستانش چه‌طور پیش خواهد رفت، ولی در انتها می‌فهمید که آن آغاز، تنها یک روش نبوغ‌آمیز برای گمراه کردن شما بوده است و بس. شما، بله خود شما بازی‌باز، در چرخهٔ بی‌پایان این بازی گیر کرده‌اید، ولی کشتن خدا شما را آزاد نخواهد کرد. چرا؟ خدا در دنیای این بازی هزاران سال است که مرده است! شما بازی را از زاویهٔ دید ۲B تمام می‌کنید و سپس به زاویهٔ دید ۹S می‌روید. سپس دوباره همین کار را برای A۲ می‌کنید. تا زمانی که این چرخه وجود دارد و ادامه پیدا می‌کند، امیدی به پایان خوش نیست. بعد از ۱۲۰۰۰ سال جنگ بی‌پایان که طی آن‌ها انسانیت با شعور دیجیتالی جایگزین شده است، ما دقیقا به همان‌جایی می‌رسیم که از آن شروع کرده‌ایم. تناقضات بین فلسفه‌های مختلف و تئوری‌های گوناگون قابل حل نیست و شخصیت‌های نایر اتوماتا هنوز با همان سوالی درگیر هستند که در ابتدا داشتیم؛ «معنای وجود» چیست؟
به صحبت‌های یک ربات که با گفتن این‌ها خود را از صخره می‌اندازد پایین و خودکشی می‌کند گوش کنید: «ما برای نبرد ساخته شده‌ایم. برای از بین بردن بقیه و در بالای چرخه ایستادن. اما تا امروز، هنوز که هنوز است، این نبرد بی‌پایان است. چرخهٔ لعنتی تخریب و تولد دوبارهٔ ما بدون پایان ادامه دارد. هیچ‌کس در این دنیا دوستی ندارد و دوست‌ داشته نمی‌شود. این دنیا به ما احتیاجی ندارد. تنها یک راه حل وجود دارد …»
وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا

پس از حمله به زمین، ماشین‌ها دست به شورش زدند و اربابان بیگانهٔ خود را به قتل رساندند، اما خیلی زود فهمیدند که به بن‌بست رسیده‌اند و انگار تقدیر شده که برای همیشه در این راه بمانند و خبری از تکامل و پیشرفت نباشد.

مهم نیست تا کجا پیش آمده‌ایم، هنوز می‌بینیم که گیر کرده‌ایم؛ «در مارپیچی بی‌پایان از مرگ و زندگی (مونولوگ اول بازی)». در حالی که بازی‌باز از یک برج غول‌پیکر مکانیکی با نبرد بالا می‌رود و به سمت پایان پیش می‌رود، باید یک هوش مصنوعی که مسئول ادامهٔ ابدی جنگ بی‌پایان بین ربات‌ها و آندرویدها است را نابود کنید و تا زمانی که به نقطهٔ اوج و اصطلاحا Climax برسید، هر سه شخصیت ۲B و ۹S و A۲ مرده‌اند. Droneهای آن‌ها اقدامات حذف آخرین داده‌ها را آماده می‌کنند تا هر گونه اطلاعات از پروژهٔ YorHa و … را پاک کنند و در واقع زمینه را برای درگیری و چرخهٔ جدید نبرد آماده می‌کنند. اما جالب این‌جاست که Droneها انگار تغییر دیدگاه می‌دهند. ترکیب تجربیات احساسی شدید و مشترکی که این پادها یا همان درون‌ها با هم در شخصیت‌های گوناگون داشته‌اند، چیزی شبیه احساسات یا بهتر است بگویم آگاهی به آن‌ها داده است. آن‌ها قصد می‌کنند تا از روند برنامه‌نویسی سرپیچی کنند و داده‌های ۲B و ۹S را دوباره بازیابی کرده و در اختیار آن‌ها قرار دهند تا یک فرصت دیگر برای زندگی به آن‌ها بدهند. این‌جا همان‌جایی است که Nier: Automata ترفند و شگفتی نهایی خود را رو می‌کند. به منظور پایان بازی، بازی‌باز باید با شلیک راه خود را از درون کلمات End Credit آخر بازی باز کند و این چیزی شبیه به بازی‌های BulletHell است. این‌جا باید واقعا خدایانی که خالق جهانی که شما در آن بازی کردید هستند، یعنی Square Enix را بکشید!
این بخش به معنای واقعی کلمه سخت و تقریبا غیرممکن است برای تنهایی رفتن! هر بار که می‌میرید، بازی یک سوال با جواب بله و خیر از شما می‌پرسد که باید برای ادامه دادن جواب دهید؛ یک آینهٔ تاریک از تمام وقایع و سوالاتی که باعث شد بازی شروع شود. «آیا همهٔ این‌ها بی‌معنی است؟»، «آیا شما فکر می‌کنید بازی‌ها مضخرفات احمقانه‌ای هستند؟»، «آیا تایید می‌کنید که معنایی برای این دنیا وجود ندارد؟». با هر مرگ پیام‌های باقی‌ماندهٔ دیگر بازی‌بازان از سراسر جهان در پس‌زمینه نمایش داده می‌شوند و شما را برای تسلیم نشدن و ادامهٔ تلاش تشویق می‌کنند. در این لحظهٔ زیبا، بازی نه فقط دیوار چهارم را می‌شکند، بلکه آن را کاملا نابود می‌کند. در این لحظه دیگر فاصله‌ای بین طرح داستانی بازی و تجربهٔ شما به عنوان بازی‌باز وجود ندارد. شخصیت‌های بازی و بازی‌باز باید هم‌زمان با شکست‌ها و ناکامی‌های خود روبه‌رو شوند، اما هنوز شهامت خود را برای ادامه دادن حفظ کنند. سرانجام پس از مرگ‌های بسیار زیاد، بازی به شما یک امید می‌دهد. می‌خواهید نیروی کمکی خبر کنید؟ وقتی به این پرسش پاسخ مثبت بدهید، نیروهای کمکی که بازی‌بازان دیگر هستند می‌آیند کنار شما پرواز می‌کنند و یک گروه را شکل می‌دهید که بسیار قوی‌تر است. حتی ساندترک شکل جدیدی می‌گیرد و مثل یک گروه کر می‌شود که به انواع زبان‌های مختلف دنیا دارند آواز می‌خوانند و با هم ادغام شده‌اند، از جمله صدای سازندگان بازی و شخص یوکو تارو!
وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا

یوکو تارو یک نمونهٔ بسیار بسیار نادر در دنیای بازی‌های ویدیویی است. خالقی با بینشی بسیار یونیک که این نوع نگاه و طرز تفکر، همیشه مرکز و نقطهٔ عطف آثار اوست.

شاید باور نکنید که این بخش نهایی بازی چه‌طور توسط یوکو تارو از یک موضوع دیگر الهام گرفته شده است. تارو گفت که این بخش از روی کمپین تبلیغاتی کوکاکولا به نام «دنیای کوچک» الهام گرفته شده است. کوکاکولا ماشین‌های اتوماتیک خرید نوشابه را در مرز بین هند و پاکستان قرار داد که دو قدرت هسته‌ای هستند که چندین بار با هم درگیر شده‌اند و علی‌رغم آتش‌بس سال ۲۰۰۳، هنوز هم به نوعی در جنگ با هم هستند. مردم این دو کشور هر دلیلی که دلتان بخواهد برای نفرت از هم دارند و دولت‌هایشان هم این نفرت را ترجیح می‌دهند، اما از طریق صفحه‌ نمایش‌های این ماشین‌های فروش کوکاکولا، هندی‌ها و پاکستانی‌ها می‌توانند هم را ببینند و با هم ارتباط برقرار کنند و برای هم پیام‌های دلگرم‌کننده و الهام‌بخش بگذارند. علی‌رغم دهه‌ها جنگ و تبلیغات منفی، در نهایت روشنی و عشق و مهربانی درونی بشریت، راه را روشن می‌کند. بله به این شکل در پایان، ۲B و ۹S در نهایت از چرخهٔ ناتمام مرگ و زندگی رها می‌شوند. آن‌ها دیگر آندرویدهای پروژهٔ YorHa نیستند، بلکه موجوداتی با شعور فردی هستند که فرصت دارند زندگی را با انتخاب‌های خودشان پیش ببرند. سپس بازی، برای یک درخواست نهایی با بازی‌باز ارتباط برقرار می‌کند؛
برای برنده شدن در بخش پایانی بازی، بازی‌باز باید حتما درخواست نیروی کمکی کند، حالا به شما هم این فرصت داده می‌شود تا به عنوان یک نیروی کمکی عمل کنید و به کسی دیگر برای پیروزی کمک کنید، اما می‌دانید قیمت این کار چیست؟ می‌دانید آن‌هایی که به کمک شما آمدند، چه‌کار کرده بودند؟ پاسخ فداکاری است. برای این که به یک نیروی کمکی تبدیل شوید که به کمک دیگران که حتی آن‌ها را نمی‌شناسید بروید، باید از خیر کل سیوها و فایل‌های ذخیرهٔ خود در این بازی بگذرید و بازی تمام آن‌ها را پاک می‌کند و به این ترتیب شما می‌توانید بعدا به دنیای شخصی که نمی‌شناسید و درخواست نیروی کمکی کرده است بروید تا او بتواند پیروز شود. شما هرگز نخواهید فهمید که به چه کسی کمک خواهید کرد؟ هرگز تشکری دریافت نخواهید کرد. حتی همان‌طور که بازی به شما یادآوری می‌کند، ممکن است به کمک کسی بروید که از هم متنفر هستید! آیا فداکاری نهایی را انجام می‌دهید و برای کمک به بقیه حاضر می‌شوید؟ ناسلامتی آن‌همه نیروی کمکی که به یاری شما آمدند تا در بازی پیروز شوید، دقیقا همین‌کار را کرده‌اند و کسانی بوده‌اند که از تمام سیوهایشان گذشته بودند، در حالی که اصلا شما را نمی‌شناختند. در بازی نخست هم تقریبا چنین موضوعی وجود داشت و برای نجات Kaine و رسیدن به یکی از پایان‌های اصلی، باید سیوهای خود را فدا می‌کردید و البته بعد از یک بار دیگر بازی کردن، آن‌ها را بر می‌گرداندید، اما در اتوماتا دیگر سیوها و زحمتتان را برای یک شخصیت مصنوعی در بازی فدا نمی‌کنید، بلکه برای کمک به دیگر بازی‌بازان این کار را می‌کنید و دیگر خبری از برگشت هم نیست. Nier: Automata به ما می‌گوید که زندگی و معنای آن چیزی بیشتر از فقط سختی و ناراحتی است؛ ما می‌توانیم در این درگیری‌ها معنی پیدا کنیم و آن را به یک عمل از روی مهربانی برای انسانی دیگر تبدیل کنیم.
وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا

شاید باور نکنید که بخش نهایی بازی چه‌طور توسط یوکو تارو از یک موضوع دیگر الهام گرفته شده است. تارو گفت که این بخش از روی کمپین تبلیغاتی کوکاکولا به نام «دنیای کوچک» الهام گرفته شده است.

داستان Nier: Automata ریشه در فرهنگی دارد که مبتنی بر الهیات غربی نیست، بلکه از باورهای شرقی می‌آید. یکی از باورهای اصلی در مذاهب شرقی مثل هندوییسم و بوداییسم و … ، SAMSARA است. به این معنی که هر موجود زنده‌ای در چرخهٔ بی‌پایان زندگی و مرگ و تولد دوباره محصور شده است. در طول هر چرخه، شخص باید برای حفظ روشنگری و آگاهی تلاش کند و تنها با رفع دلبستگی از نیازهای مادی و توجه بیشتر به ارزش‌های معنوی می‌شود از چرخهٔ سامسارا خلاص شد. Nier: Automata می‌گوید که حتی وقتی که انسان‌ها مدت‌هاست که رفته‌اند، نسخه‌های دیجیتالی روح ما هنور در یک سامسارای ورژن علمی تخیلی در آینده گیر افتاده‌اند. این متافیزیک به معنای واقعی کلمه است. این الگوهای مشابه مدام تکرار می‌شوند و آگاهی‌های تکامل‌یافتهٔ انسان مدام به همان سوالات و موضوعاتی که از ابتدا ما را آزار می‌داده است، بازمی‌گردند؛ خشونت و جنگ، نیاز به تولید مثل برای این که تا همیشه در فرزندان خود زندگی کنید، جستجو برای معنای بالاتر از طریق دین و مواردی از این دست. برای شخصیت‌های بازی، پیگیری مداوم برای یافتن پاسخ این سوالات، به یاس و ناامیدی منجر می‌شود. Nier: Automata نمی‌گوید که همه‌چیز را کنار بگذارید و بروید مثلا به بودا روی بیاورید! بازی فقط به شما می‌گوید که یکی از باستانی‌ترین سوالات فلسفی بشر این است که در وجودی بی‌معنی، دنبال معنا بگردد. این نزدیک‌ترین نکته‌ای است که به حقیقت مطلق داریم.
وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا

در طول داستان Nier: Automata، شبح بشریت و نام آن‌ها، به طور مداوم ماشین‌ها و آندرویدها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

واقعیت موازی‌ای که امروز در دنیای واقعی‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، می‌بینیم، هرگز این‌قدر به دنیای Nier: Automata نزدیک نبوده است. در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که شیطانی نشان دادن دشمنانمان شدیدا مد روز است و دولت‌های مختلف دنیا خیلی روی آن مانور می‌دهند. هرگز نمی‌خواهیم انسانیت را در کسانی ببینیم که با ما متفاوت هستند و هرگز نمی‌توانیم این را بپذیریم. نگاهی به اطرافتان بیندازید. ترس از خارجی و خارجی‌ها تبدیل به اصل محوری در دنیا و جوامع مختلف در عصر مدرن شده است. این یعنی که همهٔ ما سربازان یک جنگ بی‌پایان در دنیا هستیم که ببینیم نهایتا چه کسی عضو گروه پیروز و غالب خواهد بود و چه کسی باید کنار گذاشته و حذف شود. وقتی که داریم در تکرار محض خبر بد پشت خبر بد غرق می‌شویم، کم‌کم امید خود را از دست می‌دهیم که شاید هرگز راهی برای پایان این چرخهٔ کثیف پیدا نکنیم. نایر اتوماتا به ما نشان می‌دهد که تشنگی برای سلطهٔ مطلق یک بن‌بست محض است. این فقط ما را به مارپیچی از بدبختی و بیهودگی روانه می‌کند که هیچ رستگاری‌ای از آن در کار نخواهد بود.

حتی ماهیت تکراری سیستم نبرد Nier: Automata به تم داستانی بازی و چرخهٔ درگیری «ما در برابر آن‌ها» مطابقت دارد و با در دست داشتن کنترلر، بازی‌باز مستقیما در آن شرکت می‌کند. طی این چرخهٔ نحس درگیری دائمی و مدام و مدام به پایان رساندن بازی، خود بازی‌باز طی یک تجربهٔ شخصی و درونی به این می‌رسد که رد کردن و پس زدن چرخه، تنها راهی است که اگر بخواهیم امیدی به آینده داشته باشیم باید انجام دهیم. ما باید عشق و هم‌دلی به یکدیگر نشان دهیم. در مدیومی مثل بازی‌های ویدیویی که اغلب به عنوان یک مدیوم عاشق صلح و هم‌دلی و دوری جستن از خشونت و جنگ شناخته نمی‌شود، Nier: Automata به عنوان یک اثر هنری برجسته با پیامی بسیار مهم به پا می‌خیزد. تنها راه فرار از مارپیچ و چرخهٔ مرگ‌بار دنیای مدرن، نشان دادن یک عمل دلسوزانهٔ بدون ریا و از خودگذشتگی است. ما باید قدرت این را داشته باشیم که به چیزی بزرگ‌تر از خود ایمان داشته باشیم. فقط در این صورت است که آزاد خواهیم بود. آینده چیزی نیست که به شما تقدیم شود، چیزی است که باید خودتان به‌دست بیاورید.

وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا

در زمانی که اکثر سرگرمی‌های ما در دنیای بازی‌ها برمی‌گردد به کشتار بی‌رحمانهٔ صدها و هزاران نفر و تخریب بی‌معنی، آیا پایان خوش اصلا منطقی است؟ آیا اصلا ما شایسته‌اش هستیم؟

یوکو تارو یک نمونهٔ بسیار بسیار نادر در دنیای بازی‌های ویدیویی است. خالقی با بینشی بسیار یونیک که این نوع نگاه و طرز تفکر، همیشه مرکز و نقطهٔ عطف آثار اوست. تارو در بازی‌هایش همیشه علاقه دارد که در کل بازی یا بخش‌های کلیدی آن، مستقیما شما را به عنوان بازی‌باز جلوی صفحهٔ تلویزیون مورد خطاب قرار دهد و شما را از نظر احساسی کاملا دخیل کند. این موضوع از همان بازی اول او در سال ۲۰۰۳ که Drakengard نام داشت، مشخص بود. تارو نگاه و بینش تاریکی دارد. بازی‌های او با موضوعاتی بسیار تاریک پر شده است، مثل نسل‌کشی، آزار عاطفی و جسمی، بنیادگرایی دینی و شخصیت‌هایی که با وجود کلی تلاش برای رستگاری و با وجود ذات خوب، همیشه نهایتا از پایان‌های ناخوشایند و تلخ رنج می‌برند. ولی این‌ها اصلا برای جلب توجه و … استفاده نمی‌شوند، بلکه همیشه برای ایجاد بحث و دریافت نظرات بیشتر و هدف بزرگ‌تر دستمایه قرار می‌گیرند. در زمانی که اکثر سرگرمی‌های ما در دنیای بازی‌ها برمی‌گردد به کشتار بی‌رحمانهٔ صدها و هزاران نفر و تخریب بی‌معنی، آیا پایان خوش اصلا منطقی است؟ آیا اصلا ما شایسته‌اش هستیم؟ این سوالی است که ارزش پرسیدن دارد و بازی‌های بسیار کمی وقت خود را برای پرداختن به این موضوع اختصاص داده‌اند. بازی‌های تارو اغلب از ما می‌خواهند که حس هم‌دردی نشان دهیم.

شاید بشود گفت بازی‌های تارو مثل «فیلم‌های Cult-Classhic درجهٔ B که با عشق زیاد و بودجهٔ کم ساخته‌شده‌اند» هستند که معمولا در مقیاس فروش و باکس‌آفیس، بلاک باستر نیستند و دست روی موضوعات بسیار سخت و حساسی گذاشته‌اند، اما دارای سطح فوق‌العاده‌ای از فکر و اندیشه و هنر هستند که در ساختار اثر نهادینه شده‌اند. تارو بسیار متواضع است و از انتقاد از خودش هراسی ندارد و حتی گاهی انگار ناراحت می‌شود از تعریف‌هایی که به او القابی مثل «خالق» و «نویسنده» و «هنرمند» می‌دهند. او به ندرت بدون ماسک مشهورش (ماسک چهرهٔ Emil از بازی نخست نایر) در مجمع عموم حاضر می‌شود. او حتی گاهی در مصاحبه‌ها در قالب یک عروسک شرکت می‌کند! او می‌گوید من بازی طراحی می‌کنم و داستان می‌نویسم، به این امید که بتوانم یک تحریک احساسی شدید ایجاد کنم، چون هدف من ایجاد یک طغیان احساسی در بازی‌باز است. خیلی مواقع در مقیاس تجاری، داستان‌های شدیدا پیچیده و چندلایهٔ تارو، باعث احساس نارضایتی در جامعهٔ عادی بازی‌بازان می‌شوند و به همین دلیل هم هست که شاهکارهای تارو را همه بازی نمی‌کنند و حتی خیلی‌ها اسمش را هم نمی‌شناسند. می‌دانید مثلا همین Nier: Automata را چه تعداد زیادی بازی‌باز اصلا بازی نکرده‌اند یا زود رها کرده‌اند، تازه با این که کل صنعت بازی آن را تحسین کرد، دیگر بماند Drakengard و نسخهٔ اول Nier. آیا یادتان است که با وجود این همه تحسین از نایر اتوماتا، در نهایت پابجی کاندید بازی سال شد و این عنوان نشد؟! البته اصلا خود همین که اسکوئر انیکس به یک عنوان با بودجهٔ بالا و بسیار بزرگ مثل Nier: Automata (با کارگردانی تارو توسط پلاتینیوم گیمز ساخته شد) چراغ سبز نشان داد معجزه بود و واقعا شخصا ارزش این کمپانی برایم بعد از این موضوع خیلی بیشتر شد. امیدوارم که خیلی بیشتر از این بازی‌ها ببینیم. زیرا اکنون بعد از کاملا تمام کردن و درک کامل داستان رپلیکنت و سپس دیدن ویدیویی که حقایق اتوماتا را برایم آشکار کرد و براساسش این مقاله نوشته شد، معنا و ارزش پلتفرم ویدیو گیم برایم خیلی بیشتر مشخص شد.

فکر می‌کنی بعد از ۳۰ سال بازی کردن و ۱۰ سال و ۸۰۰ مقاله نوشتن، همه‌چیز را در مورد دنیای گیم می‌دانی، بعد ناگهان نسخه‌ی ریمستر یک بازی که قبلا در سن کمتر بازی کرده‌ای را بازی می‌کنی و انگار ناگهان چیزی جدید می‌فهمی و بعد می‌روی تحقیق می‌کنی و یک ویدیو در مورد یک بازی می‌بینی و ناگهان می‌فهمی حتی با این که آن بازی را یک بار تمام کرده و نقد کرده بودی، هیچ چیزی در موردش نمی‌دانسته‌ای!! این جادوی عناوین یوکو تارو است. کسی که بازی‌هایش یک جادوی خاص دارند، دقیقا مثل استاد میازاکی، ولی در یک شکل دیگر و کاملا متفاوت. عناوینی مثل Nier: Automata باعث افتخار دنیای گیم هستند و یک تو دهنی محکم برای کسانی که می‌گویند بازی‌های ویدیویی هنر نیستند.

اتفاقا مصاحبه‌ای از جورج آر آر مارتین مربوط دو سه سال پیش دیدم که گفت بازی‌های ویدیویی هنوز هنر نیستند. با خودم گفتم لابد حالا که در الدن رینگ همکاری کرده‌ای هنر شده‌اند، نه؟ Nier: Automata یک برهان قاطع است در این مورد که بازی‌های ویدیویی نه تنها هنر هستند، بلکه یکی از بهترین، قابل اتکاترین، کامل‌ترین و قابل‌ تعامل‌ترین انواع هنر هستند. حالا تازه وقتش است که به سراغ تمام کردن چند باره‌ی اتوماتا بروم. شما هم این بازی را تجربه کنید. عناوینی مثل بایوشاک و اتوماتا نگاهتان را عمیق‌تر و ذهنتان را پرتر می‌کنند و باعث می‌شوند حرف بیشتری برای گفتن داشته باشید.

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • 🤘Mohsenj74 گفت:

    خسته نباشی سعید جان ، قسمت اخر پست خیلی عالی بود ویدیو گیم برای من اول سرگرمی بود ولی الان همه چیزه ، جمعی از تمام هنر هایی که دوس دارم کسی که بگه ویدیو گیم هنر نیست حالا هر کسی با هر عنوانی باشه در خوش بینانه ترین حالت از نظر من ادم بیسوادی هست نسبت به ویدیو گیم ،
    .
    .
    نکته ایی که تو پست ۲ قسمتی مربوط به این بازی متوجه شدم و البته قبلا هم متوجه شده بودم نکته بسیار ظریف و مهمی هست نکته ایی که باعث میشه یک مرز باریک و مهم بین گیمر ها شکل بگیره و اون نکته اطلاعات جانبی هست و شناختن فرهنگ ها و دخیل بودن اونها در بازی هر چقدر اطلاعات جانبی بالاتر باشه درک از بازی و دنیای پیرامون اون بالاتر میره و اگر یک گیمر عاشق این هنر زیبا بشه همواره به دنبال دانش بیشتر هست که این خودش والاترین هنره و انسان رو به کمال و گرفتن تصمیماتی بی نظیر میرسونه و در نهایت باعث میشه از وجود خودت لذت ببری من به دفعات دیدم که بازی های زیادی در نگاه گیمرا و حتی منتقدان به علت نداشتن اطلاعات جانبی مفید و کامل اونطور که باید دیده نشده و بدتر قضاوت شده ، سعید جان اینکاری که شما و دوستان دیگه تو گیمفا انجام میدین و بازی ها رو میشکافین بسیار کار با ارزشی هست و لطفا هیچ کس هیچ وقت در مورد هیچ بازی زود قضاوت نکنه در پس بازی ها یک دنیای مخفی وجود داره که برای دیدنش یک قلب عاشق و مهارت نیازه که خوشبختانه گیمر های وطنی باید خوشحال باشن که تو ایران سایتی مثل گیمفا به این مسائل میپردازه ، با ارزوی موفقیت.
    .
    .
    فلش بکی میزنم به اساسینز کرید والهالا و داستان فولکه و همینطور هافدان کینگ ( امیدوارم اشتباه نگفته باشم اسمشون رو حافظم تعطیله کلا 😀 ) فقط در سرگذشت این ۲ شخصیت میشه به راحتی چند مقاله نوشت اساسینز والهالا رو مثال زدم درسته ایرادات اندکی داشت اما چقدر شتابزده قضاوت شد در نزد برخی ، اونهایی که خودشون رو دانا میدونن در حالی که بالاترین دانایی شاید این باشه که خودت رو دانا ندونی . نیاز به نگاهی دوباره هست ، به بازی ها ؟ یا خودمون ؟ شایدم هر دو ….

    • سلام و درود خدمت شما دوست خیلی عزیزم محسن گل. یک دنیا سپاس از این نظر زیبایی که نوشتی محسن جان. مثل همیشه بازم میگم وجود گیمرهایی مثل شما با این نوع نگاه به دنیای گیم، باعث بالا رفتن سطح جامعه ی گیمرها میشه. بسیار بسیار لذت بردم از خوندن نظرت محسن جان طبق معمول. خلی ممنون که لطف میکنی وقت عزیزت رو میذاری برای مطالعه ی مقاله و نوشتن نظرات به این زیبایی. باعث افتخاره که برای شما می نویسم.

      Bloodborne
  • بینهایت زیبا بود این مقاله! گفته بودید که این مقاله قراره یکشنبه عصر منتشر بشه و از اون موقع بیصبرانه منتظرش بودم و الان که مقاله رو خوندم میتونم بگم که کاملا ارزش انتظار رو داشت. من واقعا عاشق نیِر اوتوماتا هستم و درست وقتی که فکر میکردم همه چیزهایی که این بازی واسه رو کردن داشته رو دیدم، یه همچین مقاله‌ای میاد و خوندنش باعث میشه که حتی بیشتر از قبل این بازی رو دوست داشته باشم. با تشکر از آقا سعید بابت دو مقاله اخیر راجب به این بازی.

  • kaname گفت:

    سلام اقای بابایی مقاله بسیار زیبایی بود
    من ps4 دارم لطفا بگویید از کدوم شماره بازی کنم ؟ چون انگار روی ps3 هم شماره ای از این بازی هست با تشکر

  • سعید آقابابایی عاشقتم :heart: :rose: همچنین عاشق این بازی و این مقاله هم هستم :inlove:
    عکس هایی که انتخاب کردی حرف ندارن، فوق‌العاده جذابن. :yes:
    راستش زمان زیادی از موقعی که نایر اتوماتا رو بازی کردم گذشته، و تو پست انتحاب ۵ بازی محبوب نسل هشتم، این بازی رو هم انتخاب کردم ولی کمی با شک و تردید!
    که باید بگم با این مقاله دیگه کوچکترین شکی تو انتخابم ندارم و انصافا مغزم منفجر شد از این همه خلاقیت و جسارتی که یوکو تارو تو خلق این اثر به خرج داده. :yes:
    در مورد هنر هم با قاطعیت میگم که هیچ هنری بالاتر از گیم نداریم. اگه هدف هنرمند از خلق یک اثر هنری مثل تابلوی نقاشی یا موسیقی و فیلم، رسوندن یک پیام یا آشنا کردن مخاطب با رویاهای خودش باشه، پس تمام هنرمندان رشته های مختلف به گرد پای سازندگان بازی هم نمیرسند چون اونها دست ما رو میگیرن و ما رو به دل رویاهای خودشون میبرن…
    کن لوین کاری کرد ما خودمون با کلمبیا آشنا بشیم که غیر از این هیچ مدل دیگه‌ای نمیشد کلمبیا رو شناخت! چون تو کلمبیا بودن رو فقط باید زندگی کرد تا فهمید…
    میازاکی ما رو به کوچه پس کوچه های یارنام برد تا طعم حضور تو محیطی رو بچشیم که توش از صدای قدم های خودمون هم استرس میگرفتیم!…
    دیوید جفی ما رو به جنگ با خدایان برد…
    تاد هاوارد ما رو تو آخرالزمان با یه پیپ_بوی رها کرد!…
    بگذریم؛ اگه بخوام ادامه بدم خودش میشه یه مقاله ی کامل در تقدیر از سازندگان بازی و رویاهایی که به ما هدیه دادن…

    • سلام خدمت دوست بسیار عزیزم نوید گل. نوید جان شما بزرگواری خیلی. همیشه من رو شرمنده میکنی. باعث افنخار منه که محبت میکنی و وقت عزیزت رو میذاری و مقاله رو مطالعه می کنی و بعد هم نظرات به این زیبایی میذاری. واقعا کیف کردم از خوندن نظرت نوید جان. سازنده هایی که نام بردی واقعا بی نظیر هستن. بسیار بسیار ممنونم ازت نوید عزیز به خاطر این حمایت و محبت و برگواری همیشگیت.

  • DMC IS BACK گفت:

    مثل همیشه عالی جناب آقابابایی.
    طوری که داستان این بازی روایت میشه واقعا بی نطیره و به جرئت میتونم بگم یکی از ۱۰ بازی برتر نسل ۸ محسوب میشه، سبک بازی و کمبو هایی که شما میتونید روی دشمناتون پیاده کنید از ترکیب دو اسلحه و پادی که همراهتونه به وجود میاد هم به شدت جذابه، از اون طرف وقتی کاراکتر تغییر میکنه گیم پلی بازی تغییراتی میکنه که باعث میشه شما هیچ وقت در تجربتون احساس خستگی نکنید، کارگردانی هنری بازی هم که بی نظیره، خلاصه کلام میتونم بگم که با یه فانتزی عالی ژاپنی طرفیم، هر کدوم از دوستان که این عنوان رو تجربه نکرده هر چه سریعتر به سراغش بره و از تجربش نهایت لذت رو ببره.

  • AMIN-SCORPION گفت:

    نقد و بررسی خوبی بود و پیشرفت تو نوشتار شما مشخصه به نسبت قبل.
    فقط عزیز مضخرف اشتباه طرز نوشته شدنش و درستش مزخرفه.
    با تشکر.

  • Ruiner گفت:

    جناب آقابابایی شما هنوز حتی تلفظ درست اسم این بازی رو نمی‌دانید. نایر چیه دیگه
    فقط کافیه تا دو دقیقه وقت بذاری و عبارت سرچ کنی Nier pronunciation تا نتیجه رو ببینی. با این اشتباهت خیلی از کاربرها هم که چشم به شما دوختن هم به اشتباه انداختید
    امیدوارم تایید بشه چون هیچگونه توهین و تندخویی نکردم و منتظر جواب شما برای نایر خطاب کردن این بازی میمونم

  • Armin Ezati گفت:

    یک مقاله بی نظیر و زیبای دیگه از اقا سعید گل خوب سعید عزیز به شدت با حرفات موافقم واقعا گیم کاملترین نوع هنره و خوب بازی هایی مثل بایوشاک و دارک سولز و …. یه جورایی گل سرسبد این هنر محسوب میشن اما نمیدونم چرا این هنر انقدر دشمن داره دشمن هایی که روز و شبشون شده کبویدن بازیهای ویدیویی در کل سعید عزیز بازهم بخاطر مقاله ازت تشکر میکنم

  • vergil2max گفت:

    با درود فراوان بر اقابابایی دوس داشتنی
    وقتی داشتم قسمت اول می خوندم و انجا که گفتی که کم دادید به بازی یادم اومد که اونروزا بهتون گفتم اقایی اقابابایی کم دادید و یجورای گله مند بودم چون معمولا عادلانه نمره میدادید ولی اونبار حس کردم سخت گرفتید، گرچه اون زمان منم بیشتر محو گیمپلیش بودم نه داستان و حالا بلطف مقاله شما میفهمم که حرفم درستر از چیزی بود که فکر میکردم و طی این سالها شما حتی بیشتر از من به ارزش بازی پی بردید
    این روزا مقاله های شما یجورای اندک باریکه ی اتصال من به دنیا گیم و واقعا نه تنها من بلکه خیلی هامون دوس داریم یه کام بک دلچسب به دنیای گیم داشته باشیم حالا با خرید یه سیستم (که غیرممکن شده این روزا) یا کنسول. یه خبر خوشم هم بدم که ظاهرا چین بالاخره یه حرکت انسان دوستدانه انجام داده.دی. و قانون ممنوعیت استخراج رمز ارز را رسمی کرده و میشه امید بست در اینده شاهد ارزان شدن قطعات کامپیوتری باشیم البته انویدیا و amd هم دارن تولیدشون افزایش میدن. حالا با اجازه میرم سر اصل مطلب

    • vergil2max گفت:

      اول از همه بگم واقعا مقاله زیبا و دلچسبی بود و بنظرم اینجور مقالاتی که به زیبایی به بررسی یه هنر میپردازن، خود یه هنر هستن
      دو جمله مورد علاقم توی مقاله.واقعا بعضی از نکات و جملات بازی یه دنیا ارزش و حرف در خودشون دارن
      -دین به یک نهاد و موسسه تبدیل می‌شود که در طول زمان با بیشتر محافظه‌کار شدن، سعی می‌کند خود را توجیه کند و در نهایت هم به یک فرقه تبدیل می‌شود که در آن زندگی پیروانش اهمیتی ندارد (این یکی انگار تمومی نداره)
      -در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که شیطانی نشان دادن دشمنانمان شدیدا مد روز است و دولت‌های مختلف دنیا خیلی روی آن مانور می‌دهند. هرگز نمی‌خواهیم انسانیت را در کسانی ببینیم که با ما متفاوت هستند و هرگز نمی‌توانیم این را بپذیریم.نایر اتوماتا به ما نشان می‌دهد که تشنگی برای سلطهٔ مطلق یک بن‌بست محض است. این فقط ما را به مارپیچی از بدبختی و بیهودگی روانه می‌کند که هیچ رستگاری‌ای از آن در کار نخواهد بود
      در حال حاضر، بنظرم گرچه اینکار دولت ها ناپسند اما با درنظر گرفتن منافع مردم و کشورشون این مسئله شاید کمی تا قسمتی قابل درک باشه اما اوضاع وقتی وخیم تر میشه که میبینی بعضی دولتا مردم خودشون رو به چشم دشمن میبینن و دلسوز مردم ( شایدم دنبال مردمشون) در کشورهای دیگه هستن…
      البته تا جایی که شنیدم این بازی پر از این چیزاست و احتمالا به دلایلی نشد به بعضیاشون بپردازید که جای بسی ناراحتی ولی کاریش هم نمیشه کرد. ولی دوتا سوال داشتم که کاش جواب بدید اقای اقابابایی
      یکی اینکه ادرس اون ویدویی که ازش حرف میزنی میدید کجاست
      دوم اینکه اگه اونجا که بهمون پیشنهاد میشه نیروی کمکی بشیم رو رد کنیم چی میشه.حقیقتش رک بگم اخرش خودمم هیچوقت درس درمون نفهمیدم چه بلایی سر ۲b و ۲A امد.هرکی یه چیزی میگفت خودمم قسمت نشد درست و حسابی بازی رو تجربه کنم
      در اخر کاش میازاکی یه روز با یوکو تارو یه بازی بسازه

      • عرض احترام مجدد خدمت شما. خیلی متشکرم از لطف و محبتتون و نظر زیبایی که نوشتید.
        عرض کنم حضورتون که من اصلا این قدر در مورد این بازی اطلاعات نداشتمو بعد از چند بار تمام کردن بازی نخست و درک کامل اون بود که با خودم گفتم پس من هیچی از اتوماتا هم نفهمیدم. رفتم سراغ بررسی این بازی و دیدن ویدیوهای مخنتلف و بعد از دیدن یک ویدئوی خاص که این مقاله بر اساسش نوشته شد تازه فهمیدم این بازی اصلا یه چیز دیگه بوده و پای چقدر فلسفه ی عمیق تر وسطه. من خودم تازه الان دارم کمپین ۹ اس رو تموم میکنم تا بعدش ای ۲ رو تموم کنم و پایان های واقعی بازی رو ببینم.
        این ویدیوهایی هستن که دیدم و بسیار لذت بردم
        https://www.youtube.com/watch?v=ytz04GTkMBw
        https://www.youtube.com/watch?v=4EnbSokFpjQ
        https://www.youtube.com/watch?v=63PzQIbTrM8
        https://www.youtube.com/watch?v=UiOTSKBy6ME
        هر ۴ تا فوق العاده هستن.
        واقعا اگر میازاکی و تارو با هم بازی بسازن عجیب و غریب میشه. فکر میکنم هر کدوم تنهایی نگاه خودشون رو دارن و نمیتونم مخلوط کارشون چی میشه ولی قطعا چیز بدی نمیشه.

  • کارت درسته سعید اقا نایس ممنون
    :-* :-*

  • سعید جان خسته نباشید مثل همیشه مقاله چیزی همراه خودش داشت که کمتر اتفاق میفته ببینیم عشق به ویدیوگیم آدم لذت میبره چون با بازی ارتباط نگرفتم بازیش نکردم ولی واقعا مقاله مغزمو ترکوند

    • عرض سلام و ادب خدمت سعید عزیز. سلامت باشید انشالله. خیلی ممنون که محبت کردید و مقاله رو مطالعه فرمودید. خوشخالم اگر ارزش وقت عزیزتون رو داشته. انشااله بعدا اگر فرصت کردید دوباره سراغ این سری برید سعید جان. باعث افتخار منه که رضایت داشتید.

  • yorha گفت:

    ممنون بابت این مقاله و خدا قوت به همه عزیزان
    ولی دوستان این رو بدونید که تو این بازی،جدا از فلسفه های گوناگون…به (خداوند یکتا) چه داستانی! چه شخصیتی! و چه موسیقی… خیلی بی احترامی های زیادی شده بود!!چرا در مورد فلسفه های گوناگونی مثل پاسکال صحبت شد…اما راجب شخصیت های آدم و ایو که تو بازی بودن حرفی زده نشد یا همچنین شخصیت هایی مثل پاپولا و دِوُلا ؟؟ چرا شخصیتی مثل ۲B یا هر شخصیت دیگه ای مثل شخصیت nier در نسخه غربی بازی nier replicant باید یکی از (چِشم هاشون) مشخص نباشه؟؟
    اینا همه رازهایی شوووم و برگرفته از تاریکی هستش!! من این بازی nier:automata رو واقعا یک شاهکار میدونم…چه از لحاظ خط داستانی و چه شخصیتی!حتی از لحاظ موسیقی هم جذاب بود…اما واقعا متاسفم که یه چنین بازی خوبی شیطانی و تاریک هستش!

وقتی Nier Automata مغزتان را منفجر می کند!- گیمفا