کارهایی که نباید در بازی ها انجام داد؛ عمل ممنوع
اگر به یاد داشته باشید، چندی پیش در یک مقاله صحبت کردیم که بازیهای ویدئویی وسیلهای است تا بتوانیم به واسطهی آن زندگیهای مختلفی را تجربه کنیم، کارهایی را بکنیم که در حالت عادی و زندگی واقعی قادر به انجام آنها نیستیم. با این حال، در همین دنیای مجازی نیز کارهایی وجود دارد که ممکن است با انجام دادن آنها، کمی به مشکل بخورید، لذت بازی کاسته شود یا به کلی تجربهتان نابود شود. پس امروز به سراغ مواردی میرویم که بهتر است از انجام دادن آنها در بازی ها دوری کنیم تا تجربهی لذتبخشمان از بازی، خدشه دار نشود.
از قابلیت Dagger Dealer در Cyberpunk 2077 استفاده نکنید
بازی Cyberpunk 2077 عنوانی بود که از نظر من اگر ۲ سال دیرتر عرضه میشد، به یک شاهکار بیبدیل تبدیل میشد. داستان ماموریتهای بازی عالی هستند، طراحی مراحل فوقالعادهاند، شخصیتها همگی دوست داشتنی هستند و گیمپلی نیز تا حد زیادی قابل قبول است. با این حال، باگهای گرافیکی ضربهی بزرگی به بازی زدهاند که اصلا قابل چشمپوشی نیست. پس بیایید خودمان دیگر نمک روی زخم نپاشیم و تجربهی بازی را برای خودمان سختتر نکنیم. لطفا، خواهشا، تمنا میکنم Dagger Dealer را استفاده نکنید. این قابلیت به شما اجازه میدهد تا چاقویی که در دست دارید را پرتاب کنید و دشمنان را به صورت مخفیانه یا در حین مبارزه از سر راه بردارید. قابلیت Dagger Dealer بسیار وسوسه برانگیز است، برای افرادی که اهل مخفیکاری هستند بسیار به درد میخورد و اتفاقا ابهت زیادی نیز به شخصیت شما میدهد، ولی تمام این موارد روی کاغذ صحیح است. زمانی که از Dagger Dealer در بازی استفاده کنید، متوجه میشوید که سازندگان چقدر سرسری و بدون توجه این قابلیت را در بازی پیاده کردهاند. اولین نکته آن است که اگر این قابلیت را خریداری کنید، دیگر خبری از دفاع کردن با چاقو نیست. دکمهی دفاع کردن تبدیل به دکمهی نشانهگیری میشود و اگر علاقه دارید تا مبارزات تن به تن با چاقو داشته باشید، بخش بزرگی از این مبارزات به واسطهی این قابلیت از بین میرود. مشکل بزرگتر آن است که اگر شما چاقویی را پرتاب کنید، دیگر قابلیت برداشتن آن چاقو را ندارید! این مورد بد نیست، افتضاح است! تا به خود بیایید، یک چاقو با دمیج بالا و بسیار خوب را پرتاب کردهاید و شاید تا آخر بازی دیگر چاقویی به آن قدرت پیدا نکنید! نمیدانم سازندگان چه فکری کردند که این قابلیت را از بازی حذف کردند که چاقوی پرتاب شده را بتوان دوباره برداشت. پیش از این در Far Cry نیز دیده بودیم که میشد چاقو پرتاب کرد و چاقوی پرتابی را دوباره برداشت، پس اگر Cyberpunk 2077 اینقدر از این سری الهام گرفته، چرا این مورد را رعایت نکرده؟ صرفا یک درخت مهارت بزرگ برای بازی کافی نیست … تک تک این قابلیتها باید حساب شده باشند و به خوبی به آنها پرداخته شده باشد. اگر میخواهید تجربهی Cyberpunk 2077 برایتان لذت بخش باشد، اگر از بازی با چاقو لذت میبرید، لطفا به سراغ این قابلیت نروید.
از Mantis Blade در Cyberpunk 2077 استفاده نکنید
پس از فاجعهی Dagger Dealer، به دنبال راهی بودم تا بتوانم دوباره مبارزات تن به تن را در بازی برای خودم جذاب نگه دارم. دنبال راهی بودم تا بتوانم حین مخفیکاری از سلاح سرد استفاده کنم بدون فکر این که شاید اشتباهی سلاحم را از دست بدهم و در کل بازی آن را نتوانم به دست بیاورم. پس در اینترنت، در درخت مهارت بازی و در شهر دنبال گشتم، از دوستانم پرس و جو کردم، بهترین راه حلی که به من پیشنهاد شد و خودم نیز به آن رسیدم، استفاده از Mantis Blade بود. این قابلیت برروی دستان V دو شمشیر وصل میکند که هم ظاهر جذابی دارند، هم به طور عجیبی قوی هستند. خب این که خوب است! چرا نباید از آن استفاده کنیم؟ Mantis Blade به طور عجیبی قوی است! از زمانی که این قابلیت را در بازی بدست آوردهام، از هیچ اسلحهی دیگری استفاده نکردهام و به طور کلی اسلحه از گیمپلی بازی برای من حذف شده است. بازی برای من تبدیل شد به یک عنوان اکشن اول شخص که صرفا با دو شمشیر روی دستهایم میجنگم. در مخفیکاری، ضربهی سنگین این شمشیرها درجا دشمن را نابود میکند. در حین مبارزه، شما میتوانید حتی از راه دور به سمت دشمن بپرید و با ۲ یا ۳ ضربه کارش را تمام کنید! خب چه لذتی دارد وقتی تمام مبارزات بازی در ۱۰ ثانیه خلاصه میشود و دشمنی حریفتان نمیشود؟ حتی با این شمشیرها تا حد بسیار خوبی در برابر پلیس و رباتهای نظامی نیز میتوان مقاومت کرد. به صورت کلی، این Mantis Blade گزینهی خوبی برای کسی است که بخواهد بازی را در سریعترین زمان ممکن به پایان برساند، ولی برای کسی که به دنبال لذت از گانپلی بازی است، برای کسی که میخواهد مبارزات چالش داشته باشند، کسی که میخواهد از زحمت بسیار سازندگان و طراحی مختلف اسلحهها استفاده کند، Mantis Blade حکم بمبی را دارد که به کلی همه را نابود میکند.
ماموریت Boethiah’s Calling را در Skyrim انجام ندهید
قبول! قبول! Skyrim دیگر قدیمی شده و زیاد از آن صحبت کردیم، ولی بیایید قبول کنیم که هنوز هم بسیاری از ما این بازی را برروی هارد کامپیوترمان نگه داشتهایم تا هر از چندگاهی سری به آن بزنیم. به شخصه، Skyrim را بیشتر از هر عنوان نقش آفرینی دیگری بازی کردم. شاید Witcher 3 پلی تایمی نزدیک به آن داشته باشد، ولی حساب کنید از سالی که Skyrim وارد بازار شد تا همین الان، من تقریبا هر روز در دنیای بیکران آن مشغول به کارهای مختلف هستم. پس این نصیحت را از من قبول کنید که میگویم ماموریت Boethiah’s Calling را انجام ندهید. ابتدا از یارانتان در Skyrim صحبت کنیم. شما در Skyrim میتوانید افراد مختلفی را از فرقهها و نژادهای مختلفی به عنوان یار انتخاب کرده و به آنها دستور دهید که همه جا شما را دنبال کنند. مزایا و نکات منفی مختلفی در این موضوع وجود دارد که اکنون نمیخواهیم راجع به آن صحبت کنیم. بعضی از این شخصیتها همانند Serana بدون شک مورد علاقهی بسیاری از بازیکنان هستند و بعضی دیگر نیز چندان محبوب نیستند. من خودم همیشه به عنوان یار، از Serana و البته مامور فرقهی قاتلین استفاده میکنم و باور کنید اینقدر با این دو نفر به ماجراجویی رفتم که واقعا باورم شده اگر روزی بخواهم به سفر بروم، Serana با قدرتهای خون آشامیاش و یار دیگرم با یک خنجر در دست پشت سرم قدم برمیدارد. شاید شما چنین حسی نسبت به یارانتان نداشته باشید، ولی قبول کنیم که کسی نمیتواند همراهی که در ماجراجوییها، در مبارزات، در سختیها، در افت و خیز و مسائل مختلف همراهش بوده را فدا کند … آن هم با دست و ارادهی خودش. ماموریت Boethiah’s Calling از شما میخواهد که یکی از یارانتان را به صورت دلخواه برای اتمام ماموریت به قتل برسانید و در اصل، فدا کنید. چنین کاری برای تمام کردن ماموریت الزامی است و شاید برای بار اول اصلا برایتان مهم نباشد که چنین کنید، ولی بعد از فدا کردن یاری که به شما اعتماد کرده، قبول کرده که همراه شما باشد و در تمام مبارزات دوشادوش شما بجنگد، عذاب وجدانی به سراغتان میآید که اصلا قابل تحمل نیست. بار اولی که این مرحله را رفتم، تصمیم گرفتم یکی از شخصیتهایی را فدا کنم که تا کنون با او به ماموریت نرفتهام و اصطلاحا، وابستگی خاصی به او ندارم. ماموریت با موفقیت تمام شد و در ابتدا مشکلی نیز وجود نداشت. ولی عذاب وجدانی که برایتان گفتم پس از مدت کوتاهی چنان در ذهنم بزرگ شده بود که مجبور شدم از سیو قبلی و پیش از شروع این ماموریت دوباره بازی را لود کنم و تمام پیشرفتم را در این مدت بیخیال شوم. حالا فکرش را بکنید اگر یکی از یارانی که واقعا با او به ماجراجویی رفته بودم را فدا میکردم، چه حسی داشت. این مورد که توضیح دادم، کاملا مربوط به احساسات و حس عذاب وجدان شما است. اگر فردی هستید که میدانید چنین چیزی سراغتان نمیآید، میتوانید ماموریت را تکمیل کنید، ولی اگر ذرهای حس میکنید با فدا کردن یارتان در ازای قدرتی بسیار اندک ممکن است حس خوبی نداشته باشید، باور کنید نمیارزد که بخواهید بار گناهش را به دوش بکشید.
از کدهای تقلب The Last of Us 2 استفاده نکنید
بازی The Last of Us 2 یک شاهکار است! به جز حیطهی داستانی که به نظرم یکی از ضعیفترین پایانهای چند سال اخیر برای یک شاهکار بود، تمامی حیطههای مختلف دیگر این بازی به معنای واقعی کلمه عالی بودند. یکی از بهترین بخشهایی که در The Last of Us 2 خودنمایی میکرد، گیمپلی بینظیر آن بود. کم پیش میآید یک بازی بتواند چنین واقعی حس انسان بودن را به شما منتقل کند، به شما بفهماند که در هر مبارزه همانقدر که احتمال پیروزی دارید، احتمال شکست نیز وجود دارد. حتی در بعضی مواقع، بازی رسما به شما میگوید که الان به احتمال زیاد قرار است بمیری، پس حواست را جمع کن. گیمپلی بازی از المانهای مختلفی بهره برده است که همگی در بهترین وضع خود هستند. ساخت و ساز، مدیریت منابع، سلاحهای سرد که از بین میروند، مخفیکاری در مواقع لزوم، اکشن محض در موقع مناسب، مبارزات تن به تن جذاب و سینماتیک، بخش گشت و گذار، همه و همه در بالاترین سطح ممکن هستند. اما تمام این موارد تا زمانی جذابیت دارند که بازی را بدون کدهای تقلب تجربه کنید. من زمانی که با یک آپدیت این کدهای تقلب به بازی اضافه شد، منتظر بودم که بازی را سریعتر برای بار دوم تمام کنم تا به سراغ این کدها بروم. ولی انتظار من با آن چیزی که در واقع اتفاق افتاد، زمین تا آسمان متفاوت بود. چیزی که انتظار داشتم، الی بود که همانند رمبو در میان دشمنان حرکت میکند، همه را نابود میکند و من غرق در لذت این صحنه را تماشا میکنم. اما چه اتفاقی افتاد؟ کل بازی به استفاده از یک اسلحهی قوی محدود شد. هیچ چالش خاصی در بازی باقی نماند. برای مثال، زمانی که شما میتوانید تیرکمان خود را با تیرهای انفجاری بی نهایت مجهز کنید، چرا باید به سراغ کلت بروید؟ موضوع وقتی توی ذوق میزند که بفهمید با این اسلحهی قدرتمند، هر مبارزه در طی ۲ الی ۳ دقیقه تمام میشود! چالش بازی به کلی از بین میرود. زمانی که شاتگان شما تیر بینهایت داشته باشد، الی واقعا یک ترمیناتور میشود که هیچکس جلودارش نیست. در دنیای آخرالزمانی که همه چیز به سختی یافت میشود، ما کسی هستیم که تیر بینهایت دارد، سلاح سردش نمیشکند، میتواند همه را با یک ضربه از بین ببرد و به صورت کلی، قادر مطلق است! اگر The Last of Us 2 یک بازی در سبک اکشن/ بقا است، با این کدهای تقلب دیگر بقایی وجود ندارد! بیشتر دشمنان شما باید به دنبال بقا باشند. جذابیت بازی، حس ترس، بقا و سختی دلنشین The Last of Us 2 به همین محدودیتهایی است که بازی برای شما ایجاد کرده و کدهای تقلب، به کلی تمام این محدودیتها را از بین میبرند. صادقانه بگیم، به سراغ آنها نروید.
در GTA Online دیگر بازیکنان را اذیت نکنید
برادر من! خواهر من! چرا باید اینقدر مردم را در GTA Online اذیت کنید؟ سرت به کار خودت باشد، قاچاقت را بکن، آدمت را بکش، ماشینت را بدزد، این همه کار خدا پسند … چرا میروی سراغ کشتن دیگر بازیکنان GTA Online؟ یکی از بزرگترین دلایلی که بازیکنان جدید ترس دارند به GTA Online بیایند، ترس از آن دسته بازیکنانی است که کارشان در بازی صرفا کشتن و آزار دیگران است. صبح بلند میشوی تا کمی پول جمع کنی بلکه بتوانی یک ساختمان برای خودت بخری، ولی از وقتی از در خانه به بیرون میآیی یا یک نفر با ماشین بتمن تو را زیر میگیرد، یا یکی دیگر با موتور پرندهاش با موشک به تو شلیک میکند، فردی دیگر با هلیکوپتر روی سرت فرود میآید، یک اسنایپر از بالای کوه تو را که وسط شهر هستی هدشات میکند و از همه بدتر، در حین ماموریت یارت کار درست را انجام نمیدهد. دوست من، چرا اگر میخواهی مسخره بازی در بیاوری، میروی ماموریت فرد دیگری را خراب میکنی؟ من به چشم خودم دیدم در یک ماموریت ۴ نفر باید در ۴ ساختمان مختلف مستقر میشدند تا پس از مدتی کوتاه، از بالای ساختمان بتوانند همدیگر را کاور دهند و دشمنان روی زمین را از بین ببرند. با این حال، یکی از افراد تیم تنها کاری که میکرد آن بود که بالای ساختمان برود، سپس خودش را به پایین پرتاب کند! چرا واقعا!! عزیز دل برادر، شاید در خانه نشستی و با این کار کلی میخندی، ولی باید قبول کنیم زمانی که در بازی تیمی هستید، همانقدر که لذت شما مهم است، لذت بردن افراد دیگر حاضر در تیم نیز مهم است! نباید برای صرفا خندیدن، بازی دیگران را خراب کرد. این کار کاملا به دور از انصاف است. پس لطفا، اگر بازی خودتان برایتان مهم نیست، بازی دیگران را خراب نکنید! بارزترین مثالش نیز GTA Online بود که خدمتتان عرض کردم.
در Death Stranding همه جا را با زیپلاین به هم وصل نکنید
شاید از نظر بسیاری از دوستان، Death Stranding گیمپلی خوبی نداشته باشد، ولی من به شخصه از آن لذت بردم و گلهای از آن ندارم. بگذارید کمی در این رابطه صحبت کنیم. Death Stranding کاملا یک شبیه ساز راه رفتن را در اختیار شما قرار میدهد. شما باید اندازهی بار خودتان را در نظر بگیرید، نوع بار را در نظر بگیرید، مسیرتان را برروی نقشه با خودتان تخمین بزنید، شروع به حرکت کنید، مراقب باشید تا از مسیر درست حرکت کنید، حواستان به پستیها و بلندیها باشد، مراقب باشید که از هر ارتفاعی هرچند کم اگر امکان آسیب به محموله است، دوری کنید و در نهایت، در کمترین زمان ممکن و در بهترین شرایط کالا را به دست کسی که آن را نیاز دارد برسانید. بعد از مقطعی در بازی، به این فکر فرو میروید که من باید مسیر بین تمام مناطق بازی را با زیپلاین به هم وصل کنم تا بتوانم در سریعترین زمان ممکن و با کمترین آسیب به مقصد برسم. مطمئن باشید که چنین فکری خواهید کرد؛ مخصوصا اگر مثل من به فکر گرفتن تروفی پلاتینیوم بازی باشید که رسما بدون زیپلاین یک کار غیر ممکن است. از تجربهی شخصیام برایتان بگویم. من تمام مناطق بازی را با زیپلاین به هم وصل کردم و اگر بخواهم از شرقیترین نقطهی نقشه به غربیترین نقطهی آن بروم، شاید چیزی حدود ۷ الی ۸ دقیقه زمان ببرد … دقیق زمان نگرفتم و این زمانی که به شما دادم حداکثر زمانی است که حدس میزنم. خب با این حساب، من رسما کل اساس و بنیاد بازی را از بین بردهام. سازندگان تمام تلاش خود را کردند که بازی یک شبیهساز پیاده روی مناسب باشد، بعد من اکنون اصلا در بازی راه نمیروم، فقط سوار زیپلاین میشوم و در حال پرواز بر فراز شاهکاری هستم که به تازگی به فنا دادم. خالصانه، دوستانه و برادرانه از شما درخواست میکنم به سراغ زیپلاین برای تمام طول نقشهی بازی نروید. حتی اگر از آن دست بازیکنانی هستید که دوست دارند تا تروفی هانتر باشند و به تروفی پلاتینیوم علاقه دارید، زمانی به سراغ تروفی این بازی بیایید که میدانید قرار نیست دوباره از آن لذت ببرید. پروسهی پلات کردن این بازی به واسطهی زیپلاینی که لازم دارد رسما هیچ جذابیتی نداشته و یک عملیات صرفا زمانبر، طولانی و طاقتفرسا است.
چالشهای بازی را برای خودتان از بین نبرید
شاید کلیترین و اصلیترین دلیل امروز مقالهی ما همین مورد باشد: از بین بردن چالش بازی. بازی کردن عنوانی که هیچ چالشی ندارد، آیا لذتی دارد؟ بازی کردن عنوانی که در آن قدرت مطلق هستید، آیا لذتی دارد؟ چند مثال بزنم که هم از طرف مثبت این قضیه را بررسی کنیم و از هم طرف منفی. تا به حال فکر کردهاید که چرا سری بازیهای Souls حتی در چندمین New Game + نیز بسیار جذاب هستند؟ درست است که شما قدرتمند هستید، ولی بازی همچنان به واسطهی چالش برانگیز بودن بسیار جذاب به نظر میرسد. حالا بروید یکی از اسپیدرانهایی که در یوتیوب قرار دارد را برای همین بازیها نگاه کنید. بازیکنی که اسپیدران میرود با چنان کرختی و بیحالی با باسهای بازی مبارزه میکند که اصلا نمیتوانید برای ۱ ساعت بازی را تحمل کنید. چرا؟ چون بازی او هیچ چالش خاصی به شما منتقل نمیکند! مثال دیگری بزنم. فکر کنم همهی شما با بازی Skyrim آشنایی داشته باشید. در اوایل بازی، شما باید قدم به قدم حرکات خودتان را بررسی کنید، برای مبارزه با هر دشمن برنامهریزی کنید و اگر اژدهایی رویت میکنید، از دست آن فرار کنید. اما این روند تا آخر بازی ادامه دارد؟ باور کنید بعد از لول ۳۰ و ۴۰ این اژدها است که باید از دست شما فرار کند! حتی قویترین مبارزان سرزمین هم شانسی برای پیروزی در برابر شما ندارند و رسما شما به یک ماشین کشت و کشتار بیحریف تبدیل میشوید. این مشکل در بسیاری از بازیهای نقشآفرینی دیگر نیز وجود دارد. در بازی Witcher 3، اگر حوصله داشته باشید تا قدرتهای جادویی خود را به خوبی قوی کنید، این اطمینان را به شما میدهم که در جایی از بازی اصلا لازم نیست شمشیرتان را از غلاف خارج کنید! صرفا با همان جادوها میتوانید تقریبا هر دشمنی را از سر راه بردارید! این حرفی که میزنم الکی نیست و من به این لول در بازی رسیدم، یک اسکرین شات نیز گرفتم که هنوز هر از چند گاهی برای خنده به سراغش میروم! حالا این مورد را بیان میکنم، اگر خواستید میتوانید در آینده برای خودتان امتحان کنید. برای جذابتر شدن بازی، خودتان برای خودتان محدودیت و چالش ایجاد کنید. برای مثال، من در Witcher 3 این محدودیت را گذاشته بودم که بازی را با زره ابتدایی تمام کنم … در Metal Gear Solid 5 قابلیت Reflex را از بازی برداشته بودم و به صورت کلی، به هر طریقی که میشد، بازی را برای خودم سختتر میکردم. باور کنید شاید در ابتدا این کار درست به نظر نرسد، ولی سختی بازی ناخودآگاه به شما لذت بیشتری میدهد و شما را بیشتر به سمت خودش جذب میکند.
Shield Weave Armour را در Horizon Zero Dawn استفاده نکنید
این مورد در پی آیتم قبلی مقاله نوشته شده است. زره Shield Weave Armour بدون شک قویترین زره موجود در بازی است. گرفتن آن تروفیای نیز به شما میدهد و بسیاری ممکن است به دلیل همین تروفی به سراغ آن بروند. حرفی راجع به زیبایی ظاهری این زره نمیزنم، چون شاید یکی از زیباترین زرههای بازی هم به حساب بیاید. ولی چیزی که میخواهم راجع به آن بحث کنم، آن است که Shield Weave Armour به راحتی هر چه تمامتر تقریبا نصف بیشتر لذت هر مبارزهای را از بین میبرد. در اوایل، اواسط، اواخر یا هر مقطعی از بازی اگر به تور Thunderjaw بخورید، مطمئن هستید که نبردی سخت را در پیش دارید که امکان شکست نیز در آن کاملا به چشم میخورد. حالا بروید زره مذکور را بر تن کنید، سپس دوباره به سراغ این غول بی شاخ و دم بروید. نه تنها چالشی برای از بین بردن این هیولا ندارید، بلکه به دلیل جان اضافهای که این زره برای شما مهیا میکند، اکنون کمی بیخیالانه و با حالتی طعنه آمیز به مبارزه نگاه میکنید! خب چه کاری است که بیاییم زرهی بر تن کنیم که چالش برانگیزترین دشمن بازی را برای ما تبدیل به جوک بکند؟ اگر به دنبال بازی آسان و خندهدار بودیم که Rayman و دوستانش منتظر ما هستند، پس چرا آمدهایم Horizon Zero Dawn را تجربه میکنیم؟ دوباره متاسفانه این زره برای پلات کردن بازی نیاز است، ولی اگر هم آن را بدست آوردید به نظر من از آن استفاده نکنید؛ بگذارید بازی همچنان چالش خودش را برای شما حفظ کند و از مبارزات بازی لذت ببرید.
از دراز شدن در Metal Gear Solid V استفاده نکنید
تا به حال فکر کردهاید که چرا لقب Snake برای شخصیت اصلی Metal Gear Solid V به کار میرود؟ خب کافی است یک بار در بازی به حالت دراز شده حرکت کنید تا ببینید که همانند یک مار بی سر و صدا میتواند از همه چیز عبور کند … و مشکل نیز دقیقا همین جا است! Metal Gear Solid V یکی از بهترین تجربههای مخفیکاری را به همه ارائه میداد. المانهای بینظیری نیز در آن حضور داشتند که برای اولین بار یک بازی جهان آزاد در سبک مخفی کاری را به همه نشان داد. البته من کاملا با این موضوع مخالف هستم و معتقدم جهان باز شدن این سری ضربهی بزرگی به آن وارد کرد، ولی از آن که گذر کنیم، میخواهم از عمق گیمپلی و راههای بسیار زیاد آن برای تمام کردن مراحل صحبت کنم. یکی از مراحل را مثال بزنم. شما باید وارد یک کمپ شوید، از یکی از دشمنانتان حرف بکشید تا موقعیت زندانی مورد نظرتان پیدا شود، سپس او را نجات داده و فرار کنید. خب برای انجام این کار راههای زیادی وجود داشت. میتوانستید ژنراتور برق را خاموش کنید تا کسی برای روشن کردن آن بیاید و او را غافلگیر کنید، میتوانستید در دستشویی منتظر بمانید تا کسی نیاز پیدا کند و در دستشویی او را غافلگیر کنید، میتوانستید داخل جعبهی مشهور این سری با طرحهای زیبا منتظر بمانید تا کسی به آن نگاه کند و به سمتش بیاید و او را گیر بیندازید و … البته یک راه دیگر هم وجود دارد. میتوانید دراز بکشید و با کمترین احتمال ممکن برای دیده شدن، با خیال راحت کل کمپ را دور بزنید، بگردید، نگاه کنید تا هدفتان را پیدا کنید. درست است که با دراز شدن اصولا دیده شدن توسط دشمن باید احتمال کمتری داشته باشد، ولی در Metal Gear Solid V این پایین آمدن احتمال چنان زیاد است که به شخصه باز برای چالش اضافهی بازی، خود به خود دیگر اصلا در بازی دراز نمیکشیدم. میدانستم که در ۷۰ درصد مواقع اگر بخواهم دراز بکشم، تمامی مراحل به راحتی رد میشدند و اصلا چالشی سر راه من قرار نمیگرفت. خلاصهاش را بگویم، اگر میخواهید ذهنتان باز شود و به فکر راههای جدید برای رد کردن مراحل بازی Metal Gear Solid V هستید، از دراز شدن در این بازی دوری کنید که قرار است تمام خلاقیتتان را کور کند.
نظر شما دوستان گیمفایی چیست؟
پر بحثترینها
- مایکروسافت هماکنون روی پلی استیشن بازیهای پرفروش بیشتری نسبت به سونی دارد
- نقدها و نمرات بازی Stellar Blade منتشر شدند
- شایعه: احتمال عرضه Helldivers 2 روی Xbox Series X|S وجود دارد
- بازی هایی که مورد بیمهری مخاطبین قرار گرفتند (قسمت دوم)
- دنیاهای آخرالزمانی که اگر در واقعیت رخ بدهند بقاء در آنها دشوار خواهد بود (قسمت اول)
- رتبهبندی شخصیتهای اصلی سری GTA
- انتقاد EA از ممنوعیت فروش Dead Space در ژاپن اما صدور اجازه انتشار به Stellar Blade
- آیا Final Fantasy 7 Rebirth فروش کمی داشته است؟ تحلیلگران پاسخ میدهند
- شایعه: سری Watch Dogs به پایان راه خود رسیده است
- آپدیت جدید بازی Marvel’s Spider-Man 2 منتشر شد
نظرات