ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا

ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی؛ فرجام ناامیدکننده

مصطفی زاهدی
۱۸:۰۰ ۱۴۰۰/۰۳/۰۲
ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا

ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی

مقوله‌ی پایان یا همان Ending در دنیای رسانه بسیار نقش کلیدی را در کیفیت کلی اثر ایفا می‌کند. چه بسا یک داستان خوب، یک فیلم جذاب یا یک بازی فوق‌العاده، به خاطر پایان ضعیفش نتواند آن‌طور که باید و شاید بزرگی و عظمت خود را نشان دهد.
در دنیای گیم نیز گاهی اوقات بزرگ‌ترین بازی‌ها، به شکل بسیار ضعیف و ناامیدکننده‌ای به پایان می‌رسند. در این مقاله به برخی از ضعیف‌ترین و ناامیدکننده‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی نگاهی خواهیم داشت.

پ.ن:  توجه داشته باشید ضعیف بودن پایان و Ending، به هیچ وجه به معنای ضعیف بودن کلی آن اثر نیست‌. در لیست پیش‌رو بسیاری از آثاری که خواهید دید در زمره‌ی برجسته‌ترین آثار نسل و حتی تاریخ به شمار می‌آیند. در واقع تنها این پایان بازی است که ضعیف و ناامیدکننده‌ بوده است.
پایان‌های ضعیف و ناامیدکننده‌ زیادی در دنیای گیم وجود دارند که در این مقاله تنها به برخی از آن‌ها اشاره شده است. شما عزیزان نیز نظر خود را  با ما به اشتراک بگذارید.

Halo 2

ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
استفاده از Cliffhanger‌ها در دنیای ادبیات و فیلم و سریال بسیار طبیعی است. خصوصا در سریال‌های بزرگ و محبوب، اغلب شاهد این هستیم که آخرین سکانس آخرین قسمت یک سریال، در لحظه‌ای بسیار حساس و هیجان‌انگیز خاتمه می‌یابد. مانند نبرد آنتاگونیست و پروتاگونیست داستان‌. اما مخاطبان برای مشاهده و فهمیدن ادامه‌ی ماجرا باید تا فصل بعدی صبر کرده و روزشماری کنند.
اما دنیای گیم کاملا متفاوت از دنیای فیلم و سریال است. هر بازی ویدئویی، یک اثر مستقل و جداگانه از آثار قبلی و بعدی آن فرنچایز است. حتی نسخه‌های فرعی و Spin-off‌ها نیز همیشه هویت مستقل خود را داشته و یک داستان کامل از صفر تا صد را روایت می‌کنند. استفاده از Cliffhanger مانند آن چیزی که در دنیای فیلم و سریال میبینیم در دنیای گیم منطقی و پذیرفته شده نیست (بازی‌های اپیزودیک یک بازی به شمار می‌آیند) چرا که مخاطب انتظار یک اثر کامل را دارد. مثلا فرض کنید در عنوان God of War، بعد از سی ساعت ماجراجویی، متوجه شوید که در نسخه‌ی بعد قرار است با بالدر مبارزه کنید و باید چند سال صبر کنید!
عنوان Halo 2 با یک علامت سوال بزرگ و Cliffhanger عظیم به پایان رسید. بعد از ساعت‌ها تلاش مسترچیف و نبرد با نیروهای بیگانه برای نجات زمین، به جای یک فرجام منطقی، بازی در حالی به اتمام می‌رسد که مسترچیف می‌گوید میخواهد به جنگ پایان دهد و سفینه فضایی او به زمین می‌رسد. اما خبری از نبرد نهایی نیست و مخاطبان می‌بایست تا نسخه‌ی بعدی هیلو صبر کنند و یک کنسول دیگر خریداری کنند

Metal gear solid V: The Phantom Pain

ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
پایان بازی Metal Gear solid 5 نه تنها دچار مشکلات فراوانی بود، بلکه حواشی زیادی نیز به همراه داشت. به نظر می‌رسد دخالت‌های گسترده‌ی کونامی در روند ساخت و قسمت‌های پایانی و حذف یکی از مهم‌ترین کات‌سین‌های پایانی بازی، یکی از مهم‌ترین دلایلی بودند که موجب پایان عجیب و غریب بازی شدند. اما کات‌سین حذف شده و مشکلات کوجیما با کونامی را کنار بگذاریم، مشکل دیگر پایان بازی ضغیف بودن آن از لحاظ ساختاری است‌. پایان بازی به گونه‌ای روایت می‌شود که هزاران سوال بی‌جواب در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود و هیچ جوابی نیز برای آن‌ها وجود ندارد. از طرف دیگر شروع و پایان داستان بازی از حفره‌های داستانی عجیب و غریبی رنج می‌برد که همدیگر را نقض می‌کنند ( با یک سرچ ساده و اندکی تحقیق به مواردی که اشاره کردم پی خواهید برد)

Batman: Arkham Asylum

ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
گاهی اوقات گذشتن از برخی خط قرمز‌ها در زمینه‌ی شخصیت‌پردازی و دگرگونی یک شخصیت، به نتایج نامطلوبی ختم می‌شود. یکی از این خط قرمز‌ها و ریسک‌های بی‌مورد، در پایان بازی Batman: Arkham Asylum اتفاق افتاد. جایی که پس از فعل و انفعالات فراوان، جوکر در اقدامی عجیب به خود فرمول تایتان را تزریق کرده، و به هیولایی سبز رنگ و بزرگ تبدیل می‌شود! بله جوکر که همه به واسطه‌ی جنون، تصمیم‌ها و رفتار متفاوت او را به یاد دارند،
به شیوه‌ی کلیشه‌ای باس فایت‌‌های رزیدنت ایول به هیولایی بزرگ تبدیل می‌شود! این تصمیم بر خلاف تمام هویت و شخصیت‌پردازی جوکر بود و با هوین این شخصیت هم‌خوانی نداشت.

Borderlands

ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا

بعد از ساعت‌ها تلاش و تیراندازی مداوم برای رسیدن به Vault و یافتن راز این‌که چه چیزی داخل آن است، در نهایت بازی‌بازان باید هیولایی غول‌پیکر را در پایان بازی شکست دهند و خب طبیعتا انتظار دارید که در ادامه به راز Vault پی ببرند. اما خبری از این اتفاق نیست! بعد از کشتن باس آخر، Guardian از شما تشکر می‌کند و Vault دوباره به مدت ۲۰۰ سال بسته می‌شود. یعنی کل Objective بازی به کوچک‌ترین سرانجامی نمی‌رسد و در واقع سازندگان فقط مخاطبان را فریب داده‌اند! به همین راحتی! بدون هیچ‌گونه جمع‌بندی و پایان منطقی …

Ghost’n Goblins

ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
این عنوان کلاسیک و قدیمی که در دهه ۸۰ منتشر شد، یکی از احمقانه‌ترین Conclusion‌های تاریخ بازی‌های ویدئویی را دارد. هدف بازی‌بازان پیدا کردن و نجات شاهزاده Prin Prin است، اما بعد از عبور از خطرات و هیولاهای مختلف و شکست باس آخر که شیطان است و یافتن شاهزاده، در می‌یابید تمام کارهایی که تا به این نقطه انجام داده‌اید توهم و خیال بوده و باید یک‌بار دیگر تمام مراحل بازی را از ابتدا تا انتها این‌بار روی سطح سختی بالاتر تکمیل کنید تا شاهزاده را نجات دهید. فکر نمی‌کنم پایانی به این اندازه احمقانه و غیرمنطقی وجود داشته باشد!

Mass effect 3

ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
از آن‌جایی که اندکی قبل بود که نسخه‌ی نسل هشتمی و نهمی سه گانه‌ی Mass effect عرضه شد، به همین دلیل زیاد به جزئیات پایان نسخه‌ی سوم نمی‌پردازم. فقط در همین حد باید بگویم که برخلاف بازی‌های نقش‌آفرینی کلاسیک، تصمیم‌های مخاطبان تقریبا هیچ اثری در اتفاقات نهایی بازی ندارند و حتی عواقب تصمیمات نهایی نیز به شکل درست نشان داده نمی‌شوند! این مسئله آن‌قدر اعتراضات گسترده را به همراه داشت که بایوور در بسته‌های الحاقی مختلف تلاش کرد این مسئله را جبران کند. اما در هر صورت، یکی از بهترین سه‌گانه‌های تاریخ گیم، به شکلی نسبتا ناامیدکننده و دور از انتظار به پایان رسید.

The Last of Us: Part Two

the last of us part 2
برای خود من به شخصه، ناامیدکننده‌ترین، ضعیف‌ترین و بدترین پایان و Ending در چند سال اخیر متعلق به شاهکار ناتی‌داگ یعنی بازی The Last of Us: Part Two بود.
در زمینه گیم‌پلی، شخصیت‌پردازی، مبارزات، گرافیک هنری، گرافیک فنی، صداگذاری و فضاسازی باید گفت نسخه‌ی دوم The Last of Us یک شاهکار در تاریخ بازی‌های ویدئویی به شمار می‌رفت. اما پایان بازی به قدری ضعیف و غیرمنطقی بود که حتی هیچ بحثی باقی نمی‌گذارد.
اولین مشکل بزرگ Ending بازی مربوط به زمانی می‌شد که ابی، بعد از این‌که دریافت الی Owen و Mel را به قتل رسانده، خود را به محل اختفای الی رساند و پس از چند مرحله درگیری، از کشتن الی صرف نظر کرد! می‌توانید باور کنید؟ ابی که دوست قدیمی خود یعنی Owen و بسیاری از دوستانش توسط الی و همراهانش کشته شده بودند، الی را بخشید و از کشتن او صرف نظر کرد و با جمله‌ی “Don’t Ever Let me see you again”  از آن‌جا خارج شد!!! همان Abby که هنگام خطر از انجام هیچ کاری خودداری نمی‌کرد و حتی هنگام فرار از جزیره هم‌رزمان سابق خود را نیز کشت وقتی که به الی رسید با الهام از سینمای بالیوود دلش به رحم آمد و نه تنها او را نکشت بلکه جان Dina که حامله بود را نیز بخشید!
می‌دانم چه جوابی آماده کرده‌اید. جواب‌تان این است که ابی به خاطر Lev از کشتن آن‌ها خودداری کرد. نکته این جاست که دنیای آخرالزمانی The Last of Us، دنیایی سیاه و تاریک است و بخشش در آن جایی ندارد. در نسخه‌ی اول به زیبایی شاهد این اتفاق بودیم که Joel بدون تردید، رییس گروه Firefly را کشت چرا که احتمال می‌داد آن‌ها دوباره به دنبال الی بیایند و برای او مزاحمت ایجاد کنند. دنیای The Last of Us یک قانون ساده دارد. بکش یا کشته شو. Abby در طول بازی افراد زیادی را کشت و در بسیاری از بخش‌ها Lev همراه آن‌ها بود، پس چرا فقط در انتهای داستان بود که بخشش در Abby شعله‌ور شد و بزرگ‌ترین دشمنش که بسیاری از عزیزانش را از او گرفته بود بخشید؟ آیا مخالفت Lev تنها چیزی بود که ابی به آن نیاز داشت؟ آیا ابی احتمال نمی‌داد که الی دوباره او را دنبال کند تا انتقام بگیرد (اتفاقی که دقیقا به داد) فراموش نکنید داغ از دست دادن ول و اوون هنوز تازه بود.
مشکل و نقطه ضعف بعدی پایان بازی مربوط به جایی است که الی، دینا و دخترش را رها کرد، خانه‌اش را ترک کرد و تمام گذشته را پشت سر گذاشت تا ابی را پیدا کرده و انتقام Joel را بگیرد. اما در عین ناباوری وقتی که داشت او را خفه می‌کرد، دوباره نیل دراکمن از سینمای بالیوود و شاید سینمای ایران الهام گرفت و الی فلش بکی از Joel را به خاطر آورد. تا اینجا مشکلی وجود ندارد. مشکل این‌جاست به جای اینکه یادآوری مرگ بی‌رحمانه Joel، الی را مصمم به کشتن ابی کند، او ابی را رها می‌کند!!! یعنی یادآوری عزیزترین فرد زندگی‌اش که به شکل فجیعی به قتل رسید، به جای اینکه آتش انتقام را شعله‌ور کند، دل الی را به رحم آورد! کاملا هم منطقی! الی صدها نفر را سلاخی کرد تا به ابی برسد، اما وقتی که به ابی رسید او را بخشید. شاید پیام نویسندگان این بود که انتقام بد است! مضحک و خنده‌دار است. اتفاقات پایانی بازی اصلا منطقی و درست نبودند و کاملا با هویت و فضاسازی دنیای سیاه The Last of Us Part Two در تضاد بودند … چه طرفدار بازی باشید یا نباشید، باید اذعان کرد پایان این عنوان شاهکار فاجعه بود. فاجعه‌ …

مهدی آرزومندیBehzad zargary

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا
ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

ضعیف‌ترین پایان‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی- گیمفا