نقد و بررسی بازی Darq: Complete Edition؛ رویا را زندگی کن
سخن گفتن در رابطه با بازیهای مستقل همچون Darq: Complete Edition دیگر چندان آسان نیست. برخی از این آثار چنان قدرتمند ظاهر میشوند که خودشان یک کتاب کامل هستند. بنابراین نه تنها ما نمیتوانیم درباره آنها صحبت کنیم، بلکه آنها هستند که بدون هیچ حرفی، ساعتها برایمان صحبت میکنند. البته این به معنای ناتوانی ما در درک صحبتهای آنها نیست. شما حتی اگر نمیتوانید کلمهای هم سخن بگویید، بازیها و در این مقطع، آثار مستقل به شما حرف زدن را نشان میدهند و میآموزند.
بازیهای AAA نیز گاهی چنین روندی را در دستور کار قرار میدهند. آنها نه تنها ادعا میکنند که یک کتاب هستند، بلکه بعضی عناوین حتی به کتابخانه نیز راضی نمیشوند. بازیهای مذکور گاهی واقعاً به هدف خود دست مییابند و با انواع و اقسام عناصر پیشرفته و جزئیات سرسامآور، ما را متحیر میکنند. اما معجزه با گرافیکی معمولی، بودجهای کمتر و ظاهری غلطانداز به گونه دیگری رخ میدهد. آثاری که قصد دارند با لقب «مستقل» ما را مسخ کنند، باید پر از ایدههای شگفتانگیز باشند. ایدههایی که هم معرفی جذابی دارند و هم به خوبی به آنها پرداخته میشود.
بازی Darq: Complete Edition نیز در چنین دستهای قرار میگیرد. سازندگان از همان لحظه اول با زبان بازیهای ویدیویی اعتراف میکنند که به دنبال نمایش ایدههای خود و نوآوریهایشان هستند. مواردی که شاید بتوانند آن قدر پرفروغ ظاهر شوند که نور خیره کننده آنها قادر به جلب نظر کاربران شود.
استودیو Unfold Games نسخه پایه این اثر را ابتدا در سال ۲۰۱۹ برای رایانههای شخصی عرضه کرد. مدتی قبل فهمیدیم که این عنوان با دریافت محتوای بیشتر و تحت نام Complete Edition راهی پلتفرمهای گستردهای خواهد شد. به تازگی شاهد عرضه نسخه مذکور بودیم و به همین دلیل، در ادامه بررسی و تجربه خود را با شما به اشتراک خواهیم گذاشت.
آیا روایتی در کار است؟
فکرش را هم نکنید! اگر منظورتان عنصر داستان در بازیهای کن لوین یا روایتی است که پیشتر درون مجموعه Metal Gear Solid دیدهایم، هیچ اثری از آن نخواهید یافت. شخصیت اصلی بدون هیچگونه معطلی در همان دقایق ابتدایی به تختخواب و خوابی عمیق فرو میرود و پس از گذشت چند ثانیه، ماجراجویی جدیدی را در رویاهای خود آغاز میکند. رویاهای شخصیت اصلی گاه او را به یک بیمارستان و گاه به یک قطار میکشانند.
هر کدام از این مکانها فارغ از معماهایی که شما درگیرشان میشوید، داستان بهخصوصی را تعریف نمیکنند و هیچ هدفی برای ادامه بازی معرفی نمیشود. در تعداد اندکی از قسمتهای هر مرحله، یک نوجوان خردسال نیز مشاهده میشود که هر بار در یک چشم به هم زدن از دست شما فرار میکند.
با توجه به پایانبندی مراحل اصلی Darq: Complete Edition، میتوان نقشهای مختلفی را برای این نوجوان در نظر گرفت اما خود بازی هرگز به صورت شسته و رفته، راز آن را برملا نمیکند. صحبت از پایانبندی شد. یکی از دلایلی که مشکل عدم وجود یک داستان متمایز را مخفی میکند، گیمپلی بسیار کوتاه بازی است. گیمپلی این عنوان در بهترین حالت از ۳ ساعت فراتر نمیرود و شاید اگر از هوش و یا شانس بهتری بهرهمند باشید، در مدت کوتاهتری قادر به تمام کردن بازی باشید.
حقیقتاً از گیمپلی کوتاه بازی متحیر شدم. دقیقاً زمانی که با ایدههای بازی و خلاقیتهایی که میتوان به واسطه آنها ایجاد کرد آشنا میشوید، ناگهان صفحه پایان ظاهر میشود. پس از تجربه چنین چیزی، چندین اشاره کوچک که به سختی میتوان لقب روایت را به آنها نسبت داد و سوالات بزرگی که ایجاد شدهاند، دست نخورده باقی میمانند و حتی محتویات اضافه اثر نیز هیچ کمکی به حل آنها نمیکند.
گیمپلی؛ تمام تار و پود اثر
البته گفتنی است که سازندگان بازی هرگز به دنبال ارائه یک تجربه داستانی نبودهاند. بخش اصلی Darq: Complete Edition گیمپلی و ایدههایی است که سازندگان در آن به کار بردهاند تا معماهای قابل توجهی را خلق کنند. در این زمینه، حتی اگر مو را هم از ماست بیرون بکشیم، به سختی میتوانیم ایرادی را بر پیکره اثر Unfold Games وارد کنیم.
اما چه چیزی آن را تا به این حد خاص میکند؟ احتمالاً شما نیز به آسانی قادر به درک کلیشههای موجود و گاه اجباری هر صنعت و رسانهای هستید. ۲ عدد از این کلیشهها و به بیان دقیقتر، زاویه دید و مکانهای غیرقابل دسترس برای بازیکنان بازیهای ویدیویی هستند.
برای مثال، برخی بازیها از یک زاویه اول شخص ثابت و برخی دیگر از یک زاویه سوم شخص برای نمایش گیمپلی خود استفاده میکنند. بعضی از سازندگان هم به محدودیتهای موجود توجهی نمیکنند و با پایهریزی پیشزمینههای مناسب، هر دو زاویه دید یاد شده را در اثر خود مورد استفاده قرار میدهند. با این حال، ما هرگز در آثار اول شخص یا سوم شخص، شاهد استفاده و یا تغییر دوربین به یک زاویه ایزومتریک و مهمتر از آن، ۲ بعدی نیستیم.
این اولین قانونی است که Darq: Complete Edition زیر پا میگذارد. بسیاری از معماهای بازی براساس تغییر زاویه دید شکل میگیرند. شما با تغییر زاویه دید و استفاده از یک بُعد دیگر، به موارد جدید و موقعیتهای بهتری دست مییابید که کلید حل معماها در آن نهفته است.
مورد دیگر، زیرپا گذاشتن محدودیتهای مکانی است. این مورد در گذشته بارها به شیوههای مختلف نقض شده است اما احتمالاً فرایند به کار رفته در آن و شیوهای که سازندگان به لطف آن از قدرت معماها استفاده میکنند، بینظیر است. در یک جمعبندی میتوان منظور را بهتر منتقل کرد.
شخصیت اصلی به عنوان فردی که در رویا سیر میکند، قادر به انجام اعمالی است که در دنیای واقعی غیرممکن هستند. این شخصیت میتواند از دیوار بالا برود و با تغییر زاویه دیدی که بازی در یک موقعیت در نظر گرفته است، معماها را حل کند. بازی Fez احتمالاً نزدیکترین مثال به این اثر باشد. اگرچه بازی Fez هنوز هم بیهمتا تلقی میشود و بلندپروازیهای این بازی حتی به آن اثر نزدیک هم نمیشوند اما شجاعت سازندگان در استفاده از ایدههایشان، جواب داده است.
چرخه حل این معماها معمولاً ارتباط مستقیمی با یک بخش دیگر دارد. برای مثال، در مرحله اول بازی باید چندین عدد چرخدنده را بیابید تا وارد مرحله بعد شوید. معماهایی که در این مرحله وجود دارند، هر کدام یک عدد چرخدنده را در اختیارتان قرار میدهند. بنابراین حل تمام معماهای یک مرحله، منجر به شکلگیری یک فرایند متوالی جهت راهیابی به مرحله بعد میشوند.
در غیاب داستانی آشکار، توجه به ایدههای موجود و اینگونه اهداف کوچک است که روند بازی را جذاب نگه میدارد. خوشبختانه ایدههای موجود در بازی در فواصل مختلفی به کاربر معرفی میشوند و حتی آخرین مرحله بازی نیز ایده جدید و البته جذابی در چنته دارد که شما را شگفتزده کند. اگرچه این معماها جذاب هستند و به راستی باید به تحسین آنها پرداخت، اما سازندگان با استفاده کوتاه مدت از آنها و خلق یک گیمپلی کوتاه، بر ریشه خود تیشه زدهاند.
نسخه Complete Edition دارای دو مرحله جدید هم هست که شما را واقعاً به تفکر وا میدارد؛ این تفکر که چرا چنین معجون بینقصی تا به این حد کوتاه و زودگذر است. استودیو Unfold Games در دو مرحله اضافی این نسخه، هر چیزی را که ابتدا در سال ۲۰۱۹ به آنها پرداخته بود، یک مرحله ارتقا داده و سطحی باورنکردنی از کیفیت در طراحی معماها و مراحل را به نمایش گذاشته است.
جدای از این که ارائه یک داستان خوب در یک اثر معمایی برای انتقال احساسات قوی ضروری شمرده میشود، بازآفرینی یک ایده و یا حداقل عرضه گیمپلی طولانیتر، یکی از بزرگترین غائبان Darq: Complete Edition است. سازندگان ایدههای خوبی را معرفی کردهاند که تنها چند بار از آنها استفاده میشود. گویا آنها تصور کردهاند که استفاده از ایدههای مذکور، خلق و حل معما به وسیله آنها، تنها برای چند دقیقه جذاب خواهد بود.
به هر نحو، معماهای بازی مورد بحث بدون افراط در درجه سختی و به زیبایی هر چه تمامتر در قامت یک نکته مثبت بزرگ ظاهر میشوند که نمیتوان هیچ چیزی را در این اثر بالاتر از آن قرار داد. نکته مثبتی که به زودی به پایان راه خود میرسد و شما را به حسرتی ناتمام دچار میکند.
گرافیک فنی و هنری؛ رویا را زندگی کن
بازی Darq: Complete Edition از جنبه گرافیک فنی بینقص نیست. بافتهای بیکیفیت، مدلهای ضعیف و برخی مسائل این چنینی که به وضوح میتوان به آنها اشاره کرد، به معنای واقعی کلمه ظلم خواهد بود. مولفههایی که برای بررسی بازیها در نظر گرفته میشود، با توجه به عناوین مختلف متغیر و منعطف هستند.
در حقیقت رسالت اصلی بازیهای ویدیویی آفرینش یک تجربه با کیفیت و ایجاد زمینه برای یک سرگرمی مفید و لذتبخش است. اگر یک وجه از هر اثری تاثیر مخربی ایجاد نکند و بیشتر مواقع محو شود، دلیلی بر سختگیری و ذکر مشکل نیست. یک مشکل زمانی نکته منفی تلقی میشود که بازیکن را آزار دهد اما وقتی که متوجه آن نشویم، بودن یا نبودنش تفاوتی ندارد.
بازی Darq: Complete Edition نیز از چنین قاعدهای پیروی میکند. گرافیک فنی در بهترین حالت ممکن قرار ندارد و مشکلات ریز و درشت بسیاری را میتوان از دل آن بیرون کشید. با این وجود گرافیک فنی هرگز به دغدغه شما تبدیل نخواهد شد و بازی بیشتر از هر چیز جنبه هنری خود را نمود میدهد.
اگر استودیو زمان بیشتری را صرف ساخت انیمیشنهای بازی میکرد، شاید حتی تاثیر نامناسب گرافیک فنی به کلی فراموش میشد. سطر قبل مشخص میکند که انیمیشنهای بازی هم تعریف چندانی ندارند. شخصیت اصلی به شکل عجیبی حرکت میکند و مسلماً اگر گیمپلی بازی تا این حد کوتاه نبود، آن را یک ایراد واقعی به شمار میآوردیم.
در حین تجربه بازی، تنها یک بار با یک باگ مواجه شدم که نهایتاً منجر به کرش شد. این مشکل به هیچ عنوان دوباره تکرار نشد اما پس از ورود به بازی، تمام پیشرفت موجود در آن مرحله از بین رفته بود. اگرچه گیمپلی اثر بسیار کوتاه است و تکه تکه شدن این زمان بین مراحل، از دست رفتن پیشرفت را بسیار ناچیز جلوه میدهد اما باید به یک موضوع دیگر توجه داشت. این شخص در پایان بازی تنها موفق به دریافت یک تروفی (اچیومنت) شده بود، بنابراین باید امیدوار بود که در جریان تجربههای چندباره جهت دریافت تمام جوایز، کاربر با اینگونه مشکلات روبهرو نشود.
از این موارد که بگذریم، ساخته Unfold Games طراحیهای هنری زیبایی دارد. مکانهای بازی با وجود این که جزئیات کمی دارند اما زیبا کار شدهاند. در واقع طراحیهای محیط به قدر کافی مناسب هستند. معمولاً طی روند حل معماها باید چند بار از مکانهای تکراری عبور کنید اما هیچکدام از آنها خستهکننده به نظر نمیرسند. شاید بزرگترین مشکل این طراحی، کمبود جزئیات و طراحی نامناسب دشمنان باشد.
بازی مذکور سعی دارد که به عنوان یک اثر ترسناک شناخته شود اما طراحی هنری به عنوان یک جزو بزرگ، هرگز وظیفه خود را در این زمینه ادا نمیکند. در واقع محیطها به اندازه کافی ترسناک هستند (که یکی از دلایل آن، هماهنگی مثالزدنی طراحی هنری و موسیقی است) اما هیچکدام از دشمنان کم تعداد موجود در بازی وحشتناک ظاهر نمیشوند.
وسایل قابل تعامل نیز از منطق خاصی پیروی میکنند و سازندگان بدون هیچ ترسی آنها را غیرعادی طراحی کردهاند. برای نمونه، برخی از اشیا پیش از تعامل و کسب کردنشان، بسیار کوچک هستند، اما پس از استفاده در جای مناسب، ابعاد بزرگ و عجیبی به خود میگیرند. حتی نحوه استفاده کردن از نصف این اشیا با آن چیزی که به نظر میرسد، متفاوت است. مثلاً بازیکن در یک قسمت قادر به پیدا کردن یک ساعت مچی است. این ساعت مچی در یک قسمت دیگر، از لحاظ ابعاد چند صد برابر بزرگ و تبدیل به یک پل برای عبور از یک شکاف میشود.
یک نمونه دیگر، استفاده از اعضای قطع شده اما زنده بدن انسان است! در برخی از مراحل باید با یافتن چند عدد دستی که از آرنج جدا شده اما زندهاند، مرحله را به اتمام برسانید؛ روند مشابهی در یکی دیگر از مراحل اما این بار به وسیله چند عدد پا صورت میگیرد!
این منطق پرتکرار احتمالاً به رویایی بودن ماجراجوییهای شخصیت اصلی اشاره دارد. از آن جایی که سازندگان در صدد ترسناک ساختن این رویاها بودهاند، از یک سو موفقیتآمیز عمل کرده و از سوی دیگر به قهقرا رفتهاند. همانگونه که اشاره شد، جو حاکم بر محیط بینقص است. این جو به لطف طراحیهای هنری خوب بازی، سنگین و مرموز به نظر میرسد اما گاهی برخی از دشمنان به جای این که آن را ترسناکتر کنند، بار کمدی اثر را افزایش میدهند! این موضوع بار دیگر اشتباهات تیم تولید در ساخت و پرداخت دشمنان را یادآور میشود.
موسیقی و صداگذاری؛ وحشت خاموش
صداگذاری در Darq: Complete Edition کاملاً زیرپوستی انجام شده است. برخی از عناصر در رسانههای مختلف اعم از سینما و بازیهای ویدیویی، حضورشان تاثیر بهسزایی دارد اما کاربر متوجه این موضوع نیست. موسیقی و صداگذاری نیز در گیمپلی بسیار کوتاه این بازی چنین نقشی را به عهده گرفته است. طراحی جو استثنائی این بازی که همواره کاربر را تحت فشار میگذارد، بدون بهرهگیری از قدرت موسیقی و صداگذاری امکانپذیر نیست. برای مثال در یکی از قسمتهای بازی شاهد حضور شخصیت اصلی در ترمینال قطار هستیم. دقیقاً در کنار او، یک آسانسور به دفعات بالا و پایین میرود. شخصیت اصلی چندین دقیقه را در این بخش سپری خواهد کرد و شنیدن صدای واقعه ذکر شده، هر بار اضطراب تازهای را زنده میکند.
یا حتی میتوان به صداگذاری باران در یکی دیگر از مراحل اشاره کرد. باید اعتراف کرد که باران بازی در مقایسه با برخی از بازیها مانند Heavy Rain حرفی برای گفتن ندارد اما چنان سنگین و مناسب این اثر طراحی شده است که نمیتوان به آسانی از کنار آن گذشت.
اما بحث در زمینه موسیقی کاملاً متفاوت است. سازندگان این اثر بیشتر به استفاده از صداگذاری محیط رغبت داشتهاند و موسیقی نقش اندکی را در ساخت جو بازی به عهده گرفته است. صفحه بارگذاری بازی نوای بسیار کوتاهی را در بر دارد که هر بار شنیدن آن، لذتبخش و البته تحسین برانگیز است. نمیتوان دلیل خوبی را ذکر کرد که چرا از چنین قطعاتی در بخشهایی هر چند اندک و یا حتی فهرست اصلی بازی استفاده نشده است.
مورد دیگر این است که شخصیتهای بازی سخنگو نیستند و حقیقتاً نیازی هم به آن نیست. هر صدا و حسی به زیبایی از طریق صداگذاری خارقالعاده محیط به کاربر منتقل میشود و کاملاً کافی به نظر میرسد.
صدای تعامل با اشیا و برخورد به محیط و موارد مشابه قابل قبول هستند اما باری دیگر به عملکرد نه چندان خوب استودیو در طراحی صدای دشمنان میرسیم. شاید بتوان ادعا کرد که طراحی هنری نامناسب دشمنان، تا حدود زیادی روی تصمیمگیری تاثیر میگذارند و ما را به این واقعیت میرسانند که صداگذاری آنها نیز درخشان نیست. به هر حال، دشمنان بازی نه در بُعد هنری و نه در بُعد صداگذاری، اصلاً ترسناک نیستند و برخلاف طراحی هنری و موسیقی مناسبی که برای هر چه ترسناکتر جلوه دادن محیط بازی در نظر گرفته شده است، سازندگان وقت خود و ما را تلف کردهاند.
جمعبندی
بازی جدید استودیو Unfold Games با معرفی ایدههای جدید و استفاده مناسب از آنها، ارائه معماهای خلاق و جذاب، گرافیک هنری قابل توجه و صداگذاری مناسب از جهات بسیاری یک عنوان با کیفیت است. با این حال این اثر با کیفیت، گیمپلی بسیار کوتاه و اندکی دارد و کاربر فقط چند ساعت از مزه آن را خواهد چشید. همان زمانی که منتظر جان گرفتن بازی و استفاده دوباره و دوباره از مکانیزمهای گیمپلی هستید، صفحه پایانبندی ظاهر میشود و پتانسیلهای Darq: Complete Edition قبل از درخشیدن، محو میشوند.
مشکلات موجود در گرافیک فنی، انیمیشن و طراحی نامناسب دشمنان بازی، از تبدیل شدن آن به یک اثر کاملاً عالی و از طرف دیگر ترسناک جلوگیری کردهاند. جو حاکم بر محیط به واسطه استفاده درست از گرافیک هنری و صداگذاری بینظیر است اما با دید ترسهای میخکوب کننده به سراغ این بازی نروید. اگرچه نمیتوان مشکل حاضر را به کلیت بازی Darq: Complete Edition نسبت داد، ولی باید اذعان کرد که زمان کوتاهی که ارائه میکند، سایه بزرگی بر آن میافکند.
جو زیبای بازی سریعاً پس از پایانش از یاد شما میرود و حسرت این را خواهید خورد که چرا نمیتوانید باز هم شاهد استفاده از ایدههای ناب آن باشید. صداگذاری نیز به وضع مشابهی دچار میشود و در نهایت چیزی غیر از حسرت نصیب شما نمیشود. بازی مذکور یک نمونه کامل از دست کم گرفتن تواناییهای سازندگان توسط خود آنها است.
با این حال نباید حسرت مذکور را از دیدگاه منفی نظاره کنید. اگر بین تولید و عدم تولید این چنین محصولی قرار بگیریم، شخصاً صدها بار دستور ساخت آن را صادر خواهم کرد. Unfold Games یک بازی ارزشمند را روانه بازار کرده است که اکنون به لطف بستههای الحاقی ارزشمندش، باید به تجربه آن پرداخت. بیایید امیدوارم باشیم که در آینده، باز هم شاهد عرضه بستههای الحاقی بیشتری باشیم. در غیر این صورت، حسرت و افسوس ما را رها نخواهد کرد.
نکات مثبت:
- ایدههای بسیار غنی
- معماهای خلاقانه و فوقالعاده جذاب
- جو بینظیر
- صداگذاری قابل توجه
نکات منفی:
- گیمپلی بسیار کوتاه که پتانسیلهای بازی را نابود میکند و تمام دستاوردهای اثر را در مدت زمان کوتاهی از بین میبرد.
- ایدهها به اندازه کافی گسترش داده نمیشوند.
- برخی مشکلات اندک در گرافیک فنی و انیمیشن
- دشمنان هیچ سنخیتی با جو مناسب بازی ندارند و از تبدیل شدن این اثر به یک بازی ترسناک جلوگیری میکنند.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
سلام،مقاله بسیار مفیدی بود اما لطفا یکمی هم بازی های ایرانی مثل پسر خوانده و کوییز اف کینگز که آنلاین هم هستند و کلی هوادار خارجی و داخلی دارند را مورد بررسی قرار دهید،سپاس
وقت بخیر
بازیهای موبایل معمولاً توسط شخص دیگری نقد میشن
زندهباد
خیلی ممنون
دانلودش کردم ۱ گیگه
یه روز میرمش ان شاالله :-)) :yes: