در قلب کارتل شیطانی | نقد و بررسی Army of Two: The Devil’s Cartel

پس از عرضه ی دو نسخه از سری بازی های Army of Two، وقت آن رسیده بود که این گروه با دو تن از اعضای تازه واردش درس ادبی به کارتل مواد مخدر، در زیر آفتاب سوزان مکزیک بدهد. هر چند هدف میسر شد، اما همه چیز بر وفق مراد نبود!
نام: Army of TWO: The Devil’s Cartel
سازنده: Visceral Games / EA Montreal
ناشر: Electronic Arts (EA)
سبک: Third Person Shooter
پلتفرم: XBOX 360 / PlayStation 3
واژه کارتل به گوش هر کسی شنیده شده است. از آشنا ترین بازی های اخیر که نبرد با این گروه شیطانی را روایت کرده، می توان به Call of Juarez: The Cartel اشاره داشت که از همه جهات به خصوص از بُعد داستانی، مورد انتقاد تحلیل گران و منتقدان واقع شد.
این بار Visceral Games سازنده ی سری بازی های محبوب و موفق Dead Space ساخت سومین نسخه AoT را بر عهده گرفت که نتیجه اش برای این IP، مشخص شدن ضعیف ترین قسمت از سری بازی های AoT شد. ویسرال با خلق دو شخصیت جدید و دادن ارتباطاتی اندک با نسخه های پیشین، سعی کرد تا روند داستانی بازی را به گونه ای تنظیم کند تا به عنوان یک شوتر غیر نظامی، ارتباط لازم با بازی برقرار شود. به همین دلیل بود که موضوع نبرد با کارتل مواد مخدر که از دهه های پیش تا به امروز رنگ پایان را به خود ندیده، محور داستان بازی باشد که البته این گزینش، آنطور که باید خواسته های سازندگان را نتیجه نداد.
علاوه بر این، تلاش های زیادی صورت گرفته تا گیم پلی بازی جذابیت بی نظیری داشته باشد اما به دلیل برخی بی احترامی ها به سبک بازی، آنطور که باید مورد استقبال واقع نمی شود.
شما را به مطالعه ی نقد و بررسی AoT: TDC دعوت می نماییم تا در جریان جزئیات حمله دو دیوانه به قلب کارتل، قرار گیرید.
پشت صحنه ی نقاب شیشه ای
خطر اسپویل داستان
داستان بازی دقیقا از ابتدا ماجرا آغاز می شود. جایی که رییس جمهور مکزیک یعنی آقای Cordova دستگیر تصرف کنندگان این کشور لاتین شده است. مکزیک توسط یکی از قدرتمند ترین کارتل های مواد مخدر به نام La Guadaña تصرف شده است. اما در آغاز گیم پلی بازی، با یک فلش بک مواجه می شویم. جایی که اثبات می شود شخصیت های قسمت های پیشین AoT یعنی Rios و Salem، دو مبارز جدید را وارد گروه Trans World Operations می کنند. آلفا (Alpha) و براوو (Bravo) دو آمریکایی الاصل وارد این گروهک ضد تروریستی خصوصی که به T.w.O متخلص است، شده اند. پس از گذارندن مرحله آموزشی خسته کننده، وارد نخستین ماموریت می شوید و پس از اتمام این ماموریت، به آغاز بازی باز می گردید. سعی در پیچیده جلوه دادن داستان در آغاز بازی با اغراق همراه شده که به هیچ وجه دلچسب نیست. چرا که عدم مخبر بودن از داستان اصلی بازی، هیچ جذابیتی برای بازیباز ندارد. علاوه بر این، داستان بازی تنها رسیدن به سران La Guadaña و آزادسازی Cordova را روایت می کند و هیچ پیچیدگی در کار نیست و القای هیجان و اتفاقات ناگهانی در اواسط و بازه ی کثیر بازی، وجود ندارد.
در میان این وقایع تنها شخصیت پردازی قوی این بازی است که شما را به گوش دادن به دیالوگ های کارکتر ها و در نتیجه، فهم داستان بازی و توجیه مراحل دعوت می کند. اگر بگوییم آلفا و براوو از یک بازی Old School وارد AoT شده اند، جندان تهی از منطق نیست.
دیالوگ های بازی تعادل خوبی بین جد و طنز بر قرار نکرده. چرا که مصیبت های آلفا و براوو در بسیاری از کات سن ها و سینماتیک ها با دیالوگ های طنز آن ها همخوانی ندارد و همین مسئله، ضعف در این مورد را رسانا است.
همچنین توقع می رفت تا صحنه ی مرگ Rios و Salem شکوه بیشتری داشته باشد چرا که در دو بازی موفق مفتخر به روایت داستان از سوی این دو شخصیت بودیم و در این دو بازی، به قدر کافی با آن ها ارتباط برقرار کرده بودیم. اما سازندگان حتی یک سینماتیک هم لایق نمایش ناراحتی ناشی از مرگ این دو شخصیت ندانستند.
به معنای واقعی، بکش برو جلو
پیش از این ذکر شد که این بازی به سبک خود احترام نگذاشته است. روند سریع بازی در حد و اندازه های یک شوتر معمولی نیست و حقیقت است که می توان سرعت روند گیم پلی را با یک Old School مقایسه کرد. شاید این قضیه در شخصیت پردازی آلفا و براوو تاثیر مثبت داشته باشد، اما هنگام پردازش گیم پلی، کفه ی منفی را سنگین تر می کند. علاوه بر این برخی المان های یک شوتر نظامی در این بازی موجود است؛ مانند آنتاگونیست محض و عدم وجود سیستم مدیریت. در ابتدای هر مرحله شما می توانید از سه اسلحه دلخواه در سه نوع متفاوت، گزینش کنید که به اندازه سه نفر با حدود مهارت خودتان، مهمات لازم را دارا هستید. این مسئله که از استاندارد های شوتر های نظامی است، در صورت اغراق مورد انتقاد قرار می گیرد چه برسد به AoT.
علاوه بر این یک ماد به نام over kill نیز در بهره ی شخصیت اصلی بازی واقع شده که باز هم در نا متعادل شدن روند بازی، کمک شایانی کرده است. در این حالت هر تک تیر شما پایان زندگی هدفتان را نتیجه می دهد و مرگ برایتان بی معنا می شود. هر چند استفاده از این سیستم لذت بخش است، اما عمق ماجرا over kill را یک ایراد معرفی می کند.
همانند خیلی از شوتر های تیمی، در این بازی نیز در صورت صدمه دیدن هم رزمتان باید در یک بازه زمانی مشخص، به درمانش بشتابید. اصلی که برای طرف مقابل نیز صدق می کند. اما هوش مصنوعی در این بخش، ایرداداتش را بیان می کند. در اندک مواقعی علیرغم اینکه همراهتان فاصله زیادی با شما دارد، اما با سرعتی باور نکردنی و به دور از واقعیت، شما را تجدید قوا می کند. متاسفانه به به طور کلی، هوش مصنوعی بازی بالانس نیست و عدم تعادل دیده می شود. مانند این که همچون خیلی دیگر از بازی ها، می توانید LS را نگه داشته و جهت دهید و بدون اینکه کسی را بکشید، بخشی از ماموریت را به پایان برسانید؛ جالب آن است که در این حالت دشمنان و همراهتان بی خیال طرف مقابل خود می شوند!
مانند بیشتر سوم شخص ها، AoT: TDC هم از سیستم کاورگیری بهره مند است. این سیستم به شما اجازه می دهد تا مقصد کاور را مشخص کنید و با یک کلیک، به سرعت به سوی آن بدوید. مشابه آن چه که در Ghost Recon: Future Soldier دیده شد و مورد استقبال قرار گرفت. اما با این تفاوت که Frostbite 2 انعطاف لازم را در این سیستم نگنجانده است اما بطور کلی، سیستم کاور گیری این بازی، به افزون زیبایی بازی، کمک شایانی کرده است.
ضمن تاسف، یک ایراد دیگر نیز قابل ذکر است. آن هم این است که صحنه نبرد در یک محیط متمرکز است و مدت زمانی که برای نبرد در محیط معهود مشخص شده، زیاد است و در این زمان، همچون لوکاست ها در Gears of War، آقایان کارتلی مانند مور و ملخ به سوی تان هجوم می آورند.
شرایط مذکور در حالت Co-op نیز صدق می کند. توقع تغییر چندانی در این بخش را نداشته باشید اما در هر حال، انجام یک کمپین با دوستان، لذت بیشتری دارد.
نمایش ابهت به سبک T.W.O و کارتل
بازی از انجین قدرتمند Frostbite 2 بهره مند است. انجینی که همیشه مورد تحسین واقع شده و در انحصار EA است. از نقاط قوت این موتور گرافیکی می توان به قدرت تخریب پذیری بالا اشاره داشت که در AoT: TDC به خوبی قابل مشاهده است و از نکات مثبتش، موثر بودن در روند مراحل و واقع گرایانه جلوه دادن محیط ها است. گرافیک فنی بازی قدرت نمایی این موتور گرافیکی را به معرض دید قرار می دهد. طراحی محیط ها و بنا ها و ساختمان ها، زمین و آسمان و در ها و دیوار ها، همگی تاکید در بی نظیر بودن گرافیک فنی این بازی دارد. اما متاسفانه باگ های گرافیکی ضد این تاکید واقع می شود. مانند اینکه برخی از اشیا کاملا ثابت بر روی هوا باقی مانند؛ یا پس از ضربه زدن به دشمنانی که در طبقات و سطوح بالاتر از شما هستند، در برخی موارد مشاهده می شود که به طرز عجیبی پس از پرتاب شدن به پایین، کاملا ایستاده و سرحال به سویتان شلیک می کنند!
طراحی چهره ها نیز قابل قبول است. اما متاسفانه حرکت اعضای صورت در کات سن ها و سینماتیک ها، چندان قوی ظاهر نشده اند و این ناهماهنگی ها حین صحبت شخصیت ها هم، قابل مشاهده است.
طراحی محیط ها نیز از یک ایراد محوری برخوردار است. این دیزاین تنها در این جهت صورت گرفته تا قابلیت کاورگیری و نشان دادن قدرت انجین بازی در تخریب پذیری، نمایش و اثبات شود در نتیجه محیط پر جزئیات (که البته گرافیک فنی تمامی برخی نامتعادل با بخش ها اصلی است) بازی، ضمیمه دورنما های بی پردازش شود و تحت تاثیر محیط قرار نگیرید.
لاتینا!
عناوین بسیاری بوده که با نظارت مستقیم EA به مرحله ساخت و عرضه رسیده و صداگذاری مثال زدنی را معرفی کرده. از جمله ی این بازی ها می توان به دست پخت ویسرال یعنی Dead Space و یا سومین میدان نبرد اشاره داشت. اما ادامه این روند در AoT: TDC آن طور که انتظار می رفت نبود. صدا های ناشی از محیط و تخریپ پذیری ها، چندان به القای حس میدان نبرد گرم یاری نمی رساند. این مسئله در مورد انفجار ها نیز به دلیل یکسان بودن صدای حاصل، صحت دارد.
گفته شد که بازی از روند تندی برخوردار است. موسیقی لاتین و مکزیکی نیز بخش اعظمی از محوریت خود را به این روند ها اختصاص داده اما سازندگان به این ارتباط با شاخص داستان، توجه چندانی نداشتند و موسیقی بازی، بازیباز را تحت تاثیر قرار نمی دهد.
Army of Two: The Devil’s Cartel بازی است که علیرغم داشتن ایرادات قابل ذکر، لذت یک شوتر و میدان نبرد را به بازیباز القا می کند و اگر طرفدار خون ریختن با اسلحه های مدرن هستید و علاقه مند به عناوین شوتر، جا دارد تا تجربه ی این بازی را به شما پیشنهاد کنم.
پر بحثترینها
- جزئیات جدیدی از Intergalactic: The Heretic Prophet منتشر شد
- واکنش دراکمن به دو دستگی طرفداران در قابل The Last of Us 2 و رویکرد مشابه در مورد Intergalactic
- کارگردان Split Fiction: اگر دوباره جایزه بهترین بازی سال را ببرم خوشحال میشوم، اما با وجود GTA 6 رقابت سخت خواهد بود
- نیل دراکمن: ۵ سال از آغاز ساخت Intergalactic: The Heretic Prophet میگذرد اما هنوز درحال تغییر و تکامل است
- ۱۵ شخصیت با ابهت برتر در تاریخ بازی های ویدیویی
- شایعه: بازی The Last of Us Part 3 به طور مخفیانه در دست ساخت قرار دارد
نظرات
ممنون بابت نقد.
عالی بود :yes: کلا من حوصله خوندن نقد رو ندارم، اما از نقد های شما نمیشه گذشت.
سپاس ویژه از شما 😀
مرسی اقا بهزاد!!!!!
منتظر نقد این بازی بودم!!!!
نسخه قبلی خیلی حال داداینم باید خیلی باحال باشه ولی امتیازشو کمی پایین ندادین.؟ 🙁
خیلی نمره کم دادی 😀
اولا که عذر میخوام دیدگاهتو ادیت کردم 😀
بعدم این رو در جواب خودت و خیلی دیگر از دوستان میگم:
بدی نمره از ۴۰ همینه..خیلی دست پایین دیده میشه..شما اگر ۶.۵/۱۰ تصور کنید، بهتره! 😀
من خودمم اول این بازی رو انجام دادم حالا هم دارم Co-op رو میرم! یعنی هنوز بایوشاک رو نرفتم! واقعا بازیش لذت بخشه!
بازم تجربش رو به همه پیشنهاد می کنم!
امیر این جملتو یه کم بد گفتی 😀
ممنون بابت نقد 🙂 من اصلا ازش خوشم نیومد 😐
ممنون بابت نقد عایتون، یه سوال هم داشتم: این بازی فقط برای کنسول عرضه شده، نسخه pc نداره؟
خبر متاسفانه!
:laugh:
بازی قشنگیه ولی به قبلیش نمیرسه نکات مثبت نسبت به قبلیش همین ساخت ماسک و edit اسلحه هست و عوض کردن لباس و نکات مثبت دیگه که اگر تو قبلیش با این قدرت تخریب بود شاهکار میشد و میشد تقریبا با gears of war کمی رقابت کنه.من ۷ از ۱۰ بهش میدادم.
بازی عالی بود و من بجای بایوشاک اینو بازی می کردم با اینکه همزمان با هم گرفتمشون من۹.۵ می دم چون ۰.۵ بخاطر داستانیکنواخت کم می کنم :rotfl: :silly:
سپاس از همه دوستانی که در این روز مبارک 😐 وقتشونو برای مطالعه این مقاله گذاشتن
خسته نباشی . :yes:
اگه کنسول هارو رد نکرده بودم حتما امتحانش می کردم . :smug:
اقا بهزاد خیلی نمره کم دادی :no:
7 از۱۰
32از ۴۰
امیدوارم که تمام متن رو مطالعه کرده باشی و سپس در مورد نمره نهایی نظرتونو عرض کنید! سپاس گذار میشم اگر نقص های متن رو بیان کنید!
بعدم، من ۶.۵/۱۰ دادم..شما دارید واسه این نیم نمره این همه نوشته رو زیرسوال می برید؟!؟
عجیبه رسول خردمندی به گرافیک بایوشاک ۴۰/۴۰ میده بعد شما به این ۳۱/۴۰!!!!!!!!!!
گرافیک بایوشاک هنریه و از این لحاظ خارق العادست
بله هنریش فوق العاده بود ولی فنیش ایراد داشت ۴۰/۴۰ یعنی بی ایراد
در نسخه ۳۶۰ باگ های گرافیکی بیداد می کرد..در خیلی موارد هم در هوش مصنوعی تاثیر میگذاشت و به معنای واقعی کلمه لذت همکاری تیمی رو به فنا می داد 😀
سیستم کاور گیری کاملامشابه Ghost Recon: Future Soldier بود..شما انعطاف فیزیک رو در این بازی تحلیل کنید، بعد بیاید سراغ فیزیک AoT..گرافیک برخی جزئیات محیط هم منو یا سال ها ۲۰۰۱-۲ مینداخت!
بازم میگم..تقسیم بر ۴ کنید بهتر دیده میشه: بخش گرافیک: 😀 ۸/۱۰
اصلا نمره ی شما به گرافیک این ۸ ولی بحث من جای دیگست.چرا نمره ی گرافیک بایوشاک کامل….بهتره یه نگاه هم به بایوشاک ۳۶۰ بندازید تا به AoTنگید فاجعه
بحث بایوشاک چه ارتباطی به AoT داره آخه؟
در مورد بایوشاک هم من در نسخه ۳۶۰ش، به گرافش ۳۳ میدم..توجه داشته باشید نقد موجود در گیمفا به قلم رسول خردمندی، با توجه به نسخه PC به نگارش در اومده..ممنون میشم اگر بجث بایوشاک در این پست ادامه پیدا نکنه! 🙂
منظورم مقایسه بود همین ولی اگه شما به اون ۳۳ بدی به این ۳۱ ستمه…..
اصلا ولش کن……ا
با این که خودم از این بازی دفاع می کنم ولی باید همچین بازی هایی بیان تا گیمر ها قدر بازی ای مثل GeoW ;Jadgment رو بدونن
در کل نقد خوبی بود مخصوصا ۶.۵/۱۰ش که نشون دادید اهل جوگیر شدن نیستید
با تشکر از شما و نقد خوبتون
من از نویسنده ی این مطلب کماله تشکرو دارم ولی…ولی…یه کم بی انصافی در نمره دهی کردی ولی خب نظر شما هست وباید به نظرتون احترام گذاشت :snicker: