دیدار یار غایب | نقد و بررسی نسخه نینتندو سوییچ بازی Bioshock: The Collection
کمپانی نینتندو در آستانه خداحافظی با نسل هشتم صنعت بازیهای ویدیویی، بار دیگر شاهکارهای نسل هفتم را روی میز میگذارد! با بررسی نسخه نینتندو سوییچ بازی Bioshock: The Collection همراه حسین غزالی و گیمفا باشید.
اگر مسئله عنوانی به رنگ بایوشاک، صرفاً بیان چندی از کلماتِ کلهگنده بود، آنگاه ساعت نویسنده باید روی دیالوگها کوک میشد. دیالوگ، بیرنگ و لعابترین عضوِ بایوشاک است و خط به خط از همان جادهای میرود که پدران از گوربرخواستهاش میرفتند. دیالوگها در بایوشاک از کمترین پیچیدگیهای ممکن با احترام به نهاد داستان برخوردار میشوند و در این نقطه کور است که چشم بازیکن به اصل ماجرا شکفته میشود. بایوشاک مسئله سفر است. عزیمتی که از فضای خفه زیر دریا آغاز و بر فراز ابرهای مرده تجلی مییابد و دومرتبه از همان ابرهای بلند سقوط میکند و به عمیقترین درازگودال جهان میرسد. از آن ساعت به بعد، اندک دیالوگهای خطیر جای خودشان را به شخصیتهای منعطف و قریب و نزدیک میدهند تا دیالوگ، به جای ایستادن در ویترینِ نمایش، غلام حلقه به دست شخصیتهای غنی و مایهدارش باشد. وظایف نینتندو سوییچ هم برای روایت قصهای با این لحن، متصل به گیمپلی روان آن، به همین شکل تبیین میشود. حالا دیگر مسئله این است که آیا پرچمدار تازهنفس نینتندو در آستانه خداحافظی با قهرمانان جوان نسل هشتم، چگونه اسطورههای بازنشسته نسل هفتم را به میدان بازی بازمیگرداند؟
نخست موضوعی که در بررسی کلی عنوان Bioshock: The Collection باید ذکر شود، این است که اگرچه نسخه کاملی برای پوشش هرسه بازی مجموعه منتشر شده است، اما هر سه عنوان به طور جداگانه نیز در فروشگاه مخصوص نینتندو سوییچ نیز حضور دارند که هرکدام با قیمت ۲۰ دلار به فروش میرسند. نسخه کالکشن نیز که شامل هر سه عنوان به علاوه بستههای الحاقی و محتوای دانلودی میشود، به قیمت ۵۰ دلار در فروشگاه به فروش میرسد. در این نوشتار، هدف بررسی کلی نسخه کالکشن با توجه به عملکرد هر سه بازی است و نمره نهایی، حاصل و برآیند تجربه هرکدام از این عناوین است. بدیهی است که ایرادات ذکر شده در هر کدام از بازیها، در نمره نهایی تاثیر گذاشته است. پس از خرید نسخه کالکشن، هر سه بازی به طور جداگانه دانلود میشوند. هرچند عدهای از مخاطبین معتقد هستند که قیمت کلی بازی میتوانست کمتر از اینها باشد، اما نظر ۲K Games کاملاً متفاوت است و بازی در نهایت با قیمت کلی ۵۰ دلار عرضه شده.
برای آنان که هنوز بازی را تجربه نکردهاند، مجموعه بایوشاک، سفری است دیجیتالی همپای هر سیاحت و عزیمتی، منتها با یک امتیاز اساسی؛ عزیمت بازیکن به دنیای بایوشاک، در دنیای کارهای گرافیکی از شخصیتهای بهشدت نزدیک و صمیمیاش قرض میگیرد و در همان مسکن شخصیتپردازی آرام میشود. اینکه به چه طریق بازی کامروا شده تا این مهم را زنده کند را خواننده باید در فضای بیرمق شهر رپچر کاوش کند؛ حتی در خورشیدِ سوزان کلمبیا. در هر کدام از این دو دیار، شخصیتهایی پهناور و قابل دفاع قرار گرفتهاند تا از حضور خود در دنیای قصهگوی بازی دفاع کنند. شخصیتها، همه در وفاق و خویشاوندی با فضاسازی شمرده میشوند و مغایرتی با رفتارهای خود ندارند. به یقین میگویم که برجستهترین حسن سری بایوشاک، شخصیتهای خالص و منطقی بازی است. فردی مثل الیزابت (Elizabeth) در بازی Bioshock Infinite، کاملاً از رفتارهای اغراق شده و منظوردار فاصله میگیرد و در هر صورت، پاسخگوی اتفاقات اطراف است. نویسندگان، تمام جهد خود را به میان گذاشتند تا سلوک و سیرۀ رفتاری هر شخص در دنیای بازی، معقول و قابل پذیرش باشد. مراحل بازی خادمان بیچونوچرای داستان و فضا هستند و خروجی هر لحظه از بازی، از دستورات شخصیتپردازی و انگیزههای هر کاراکتر پیروی میکند. حقیقت این است که هرکدام از این عناوین، با وجود گذشت سالهای سال از عرضه، کهنه و پژمرده نشدهاند و این خود سندی جدی است که کارِ تیم سازنده در آن دوران، کیلومترها فراتر از استانداردهای زمان بوده است. حالا هم که نسخه کالکشن بازی برای کنسول نینتندو سوییچ منتشر شده است، هنوز هم بسیاری از بازیکنان از اینکه چگونه هر سه عنوان سری، نو و تازه به نظر میرسند شگفتزده هستند.
حضور در این جهانِ شخصیسازی شده توسط لوین، فضایی را برای من به وجود آورد تا در آن دیار، به تعقیب ویژگی خاصی در بازی بپردازم که در دنیای حاضر و واقعی، بسیاری از بازیها از آن هراسان میگریختند. فرصت پرداختن به کاراکترها، همان یگانه نکتهای است که اغلب بازیها حضورش را تاب نمیآورند. این نکته را در بازیهایی ببینید که با تمام قوه، داستان و شخصیتها را هُل میدهند تا به سرعت بدوند و فضاهای خالی را با زد و خورد، پر کنند و عیبهای دیگر را پشت تیراندازیهای پیدرپی، یا پشت دیالوگهای عجیب و غریب و مغزبترکان پنهان کنند. شروع و پایان برخی بازیها صرفاً شروع و پایان است و نه چیز دیگری. در عین حال که رسالت سرگرمکننده بودن بازیها تا امروز هم برجای خودش استوار مانده و میماند، اما حقیقت اینکه، بازیها در یک دوره از نسل هفتم وسیع شدهاند و دوران بلوغ آنها برای مدت مدیدی که پدیدار شده بود و در نسل هشتم در اوج تعجب دوباره سقوط کردند. بنابراین، با همین توضیحات و مقدمه، به سراغ اسطورهای از نسل هفتم بازیها میرویم که به برکت حضور نینتندو سوییچ، از خوابِ عمیق خود بیدار شده است.
خوب است قبل از آغاز دفتر بررسی بازی، نگاهی به مقاله بررسی بازی Bioshock به قلم سعید آقابابایی بیندازیم. نسخه نسل هشتمی مجموعه Bioshcok در زمان عرضه با استقبال بازیکنان مواجه شد. اما برای نینتندو سوییچ همه چیز چهره دیگری دارد. چهرهای از جنس امید برای برگشتن به همان شهرهای عجیب و ترسناک، فراری از کاستیهای فنی و اثر و رفتار فریم ریت مسمومی که به صفحه این دنیای بازیهای ویدیویی انداخته است. و چهرهای دیگر از جنس اضطراب و دلهرۀ بیشتر برای طرفداران در باب اینکه شاید نتیجه از لحاظ فنی خوب نباشد. اما استودیو Virtous با آخرین گفتههای خود درباره کنسول نینتندو سوییچ، همه دلهرهها را بیمعنی میداند.
«جک» در هواپیما نشسته است و خاطرات روزهای رفته را با خود مرور میکند، ناگهان، هواپیمایی درست در قلب اقیانوس سقوط میکند و همه سرنشینان در عمق تاریک دریا ناپدید میشوند مگر جکِ بختبرگشته و بییار و یاور. جک اما شنا میداند و به سختی و در اوج شوک حاصل از سقوط هواپیما، خود را به فانوس دریایی خلوتنشین اقیانوس میرساند. دری باز میشود و ناگهان، جک بدون لوبیا، خودش را در جهانی دیگر مییابد. جهانی زیر دریا که بشر تاکنون مانندش را ندیده. جایی که اندرو رایان (Andrew Ryan) با سخنرانی متفاوتش به بهانه خوشآمدگویی، کمی رئیسبازی درمیآورد؛ اما خوشبختانه یا متاسفانه، جملهبندیهای اندرو رایان در زیر زمین رپچر خریدار ندارد و نیروهای شورشی علیه اندرو رایان، درحال مبارزه برای به دست آوردن شهر هستند. جک خودش را میان یک آشوب بزرگ میبیند و سردرگمی بزرگی که از حضور در فضای ناشناخته رپچر به او منتقل شده است، فضا را برای آشنایی با فردی به نام اطلس آماده میکند. در این نقطه برجسته است که ماجرای جک در رپچر، به بافتهای بافتنی شهر گره میخورد و رویایی از جنس زندگی در عجیبترین داستانها آغاز میشود.
نخستین قسمت «بایوشاک»، در سال ۲۰۰۷ میلادی برای کنسولهای نسل هفتم و رایانههای شخصی منتشر شد. عنوانی که به شدت در همان نمایشهای اولیه تحسین شد. مراسم E3 2006 برای بایوشاک خوشترین آغاز ممکن را رقم زد تا در آینده، مجموعه هر سه بازی تحت یک نام دوباره منتشر شده باشد. سال ۲۰۱۶ میلادی، «بایوشاک کالکشن» برای کنسولهای نسل هشتم و رایانههای شخصی منتشر شد و اکنون نیز نسخه بهبود یافته بازی دوباره به بازار آمده با این تفاوت که نینتندو، میزبان جدید این مهمان قدیمی است. نیکو است تا در ابتدای بررسی قلم را به ستونِ محکم ویژگیهای یگانه بایوشاک تکیه دهم. انیمیشنهای بازی اندکی تغییر کردهاند و آبی به سروصورت زدهاند. این تغییرات جزئی که بیشتر خود را در تیراندازیها و مبارزات شلوغ نشان میدهند، شامل بهبود رفتار تفنگهای بازی و تغییراتی در اسلوب ذخیره مهمات هستند. هرچند این دگرگونیها با چشمان غیرمسلح دیده نمیشوند، اما بازهم شایسته ذکر و یادآوری هستند. به کلام دیگر، تغییر ویژهای در گیمپلی بازی ایجاد نشده. هنوز هم مبارزات برپایه ترکیب سلاح و تواناییهای مخصوص به معجونهای تولید ملی رپچر است. بازیکن باید با ترکیب تواناییهای ویژهای که جک در طول بازی بهدست میآورد دشمنان را شکست دهد. ترکیب معجونهای ویژه با تیراندازی یا مبارزه تن به تن، گزینههای روی میز را برای انتخاب شیوه مبارزه افزایش میدهد. تنوع سلاح در بازی هنوزهم بسیار مناسب است و کوچک و بزرگ تا سلاح بسیار معروفی مانند آچار، هرکدام حالت و رفتار خاص خودشان را دارند. اینچنین تنوعی در معجونها نیز دیده میشود و تواناییهای مختلف و بسیار جذابی را به جک میدهد. تواناییهایی که با استفاده از معجونها بهدست میآید، در مبارزات تنوع عجیبی ایجاد میکند. برای مثال، گاهی میتوان با استفاده از ایجاد الکتریسیته قوی در آّب، تعداد زیادی از دشمنان را ناپدید کرد، در عوض، ممکن است برخی از توانایی جابهجایی وسایل و ابزار روی زمین یا حتی اجساد بیشتر استفاده کنند. بایوشاک نه تنها در زمینه روایت و شخصیتپردازی، بلکه در عرصه گیمپلی نیز فروزنده ظاهر شده است. با گذشت سالهای سال از عرضه اولین نسخه، هنوز هم مکانیکهای گیمپلی بدیع و بکر هستند و به همین سبب، نشر دوباره این بازیها هیچ خرده و خطایی ندارد.
بایوشاک بیاندازه گیمپلی قابل دفاعی دارد. به همان اندازه، جلوههای بصری و کیفیت بافتها اسباب تحیر و شگفتزدگی را فراهم آوردهاند. هنگامی که با نینتندو سوییچ مشغول تجربه اولین نسخه بایوشاک هستید، به سختی میتوانید به دیگر پلتفرمها فکر کنید. تفاوتها بسیار ناچیز هستند و بحث کیفیت بافتها یکی از نگرانیهای طرفداران پیش از عرضه بود. جواب اینکه، کیفیت بافتها در مقابل دیگر پلتفرمها قابل دفاع، و در قیاس با دیگر بازیهای نینتندو سوییچ به یکی از بهترینها تبدیل شده است. جلوه آب و برخورد اجسام به یکدیگر، تفنگها و بافت محیط در میان دیگر عناوین سوییچ قد علم میکند و نمیتوان نقصانِ بزرگی در آنها یافت. البته در برخی قسمتها، محیط بازی به اندازهای تاریک میشود که عملاً تجربه بازی را برای بازیکن دشوار میسازد. گاهی در حین تجربه، ممکن است بارها با دشمنانی مواجه شوید که در تاریکی کورِ رپچر، به شما ضربه میزنند و به دلیل فقدان نور در آن محل، نمیتوانید موقعیت دقیق دشمن را تشخیص بدهید. گاهی هم، به هنگام عبور از برخی از معبرهای تاریک، بازیکن نمیتواند مسیر درست را تشخیص بدهد. این مشکل در بایوشاک ۱ و ۲ به دلیل طبع داستان بازی که در شهری زیر اقیانوس و طبیعتاً بدون نور جریان دارد بیشتر به چشم میخورد و یکی از مشکلات عجیب بازی است.
صدا هنوز هم نقش ویژهای در بایوشاک دارد. شنیدن صدای فریاد انسانهای قدرتپرست و صندلیپرست در آتش طمع و بغض آدمیان در تاریکی مرده رپچر، بیتکرار و دلهرهآور است. گاهی اوقات، شنیدن صدای یک اسپلایسر، ترس عجیبی در دل میاندازد. بدتر از آن، زمانی که نه کیت کمکهای اولیه داشته باشید و نه معجونی در دست و صدای گریه عجیبی از پشت دیوارهای خونین رپچر یه گوشتان برسد! اینجاست که بیدفاع میماندی در گذرگاههای محصور و فشار آب روی ضربان قلبی که تندتر از قبل میزند. بسیاری از بازیکنان پیشنهاد میکنند تا بایوشاک را با هدفونهای مناسب تجربه کنید. صدای بازی که بسیار با کیفیت هم هست، ممکن است برای اسپیکرهای کوچک سوییچ کمی بیشتر از اندازه باشند، در محیط باز، احتمالاً صدای بازی گم در بسیاری از لحظهها گم و ناپدید میشود. همچنان بهترین پیشنهاد ما برای تجربهای با کیفیتتر، استفاده از هدفون است تا صدا کاملاً برای گوشهای شما شخصیسازی شود. در ادامه بحث فنی، باید به مسئله مهم فریم ریت اشاره کنیم. فریم ریت در بازی بایوشاک، بر روی عدد ۳۰ قفل شده است و در صحنههای شلوغ نیز عملکرد خوبی دارد؛ به جز در برخی کاتسینها که فریم ریت افت میکند. افت نامبارکی که گاهی واقعاً بر جریان حضور شما در رپچر تاثیر سوء میگذارد. متاسفانه همین مساله، اسباب افت رزولوشن را نیز فراهم آورده است و عوامل پشت کار، گاهی برای اینکه مشکل فریم ریت به علاوه برخی مشکلات بافت را حل کنند و فریم ریت ثابت بماند، رزولوشن را قربانی کردهاند. این مشکل در کاتسینها و هنگام پخش از طریق صفحه نمایش بزرگ به شدت نمایان میشود و تفاوت رزولوشن گاهی بسیار هویداست.
داستان بازی Bioshock 2، سالها پس از قسمت اول آغاز میشود. رپچر نابود شده اما گویا، خرابههای آن هنوزهم اندکی جان دارند. لیکن این اندک خرابهها بد انسانهایی پرورش دادهاند و «سوفیا لمب»، به کمک برخی از دوستانش، حزبی نو تشکیل دادهاند. تلاشهای سوفیا لمب اما کمی با اندرو رایانِ بایوشاک اول تفاوت دارند و این تفاوتها، در ایدههای عجیب و ناموزون او برای این کار پدیدار میشود. بازیکن در نقش یک بیگ ددی با نام Subject Delta قرار میگیرد. در جهانی که خواهر کوچولوی مرتبط با او، به نحوی از او دزدیده شده است و او چارهای جز رسیدن به آن ندارد. در مسیر، بازیکن با برخی از شخصیتهای قسمت اول و شخصیتهای جدیدی آشنا میشود که فضا و انگیزههایی کاملاً متفاوت از مردمان قسمت اول ایجاد میکنند. بازی با اضافه کردن دشمنان جدید، ابزارها و سلاح نو، و پیشرفتهای محسوس در زمینه گیمپلی، تجربهای متفاوت از حضور در رپچر را به دست میآورد. رپچری که اکنون توسط ایدهآلها و افکاری بسیار دور از معمار اولش محاصره شده است. بایوشاک ۲ از هر لحاظ یک عنوان خوب و پرطرفدار بود که توسط منتقدان و بازیکنان به خوبی پذیرفته شد و عوامل کار، نتیجه تلاش برای به کار بردن خلاقیت را به چشم دیدند.
با بازگشت به نینتندو سوییچ، تمامی این ویژگیهای نیکو نیز بازگشتهاند. کیفیت بافتها به مانند قسمت اول که قبلتر بررسی شده بود با افتخار بلند میایستد. پیشرفتهای گیمپلی همگی هنوز هم نو و تازه هستند و نفسها را هنگام مبارزات سنگین حبس میکنند. صدا هنوز هم بسیار عالی است و تلاش شده تا برخی مشکلات ریزی که در نسخه قدیمی بود رفع شود.هرچند حالت پیشفرض بازی در نینتندو سوییچ مشکل خاصی برای بازیکن ایجاد نمیکند، اماخوب است که از کنترلرهای حرفهای برای ارتقای تجربه بازی استفاده کنید. بایوشاک ۲ اما، برای خوب اجرا شدن بر روی نینتندو سوییچ، بازهم فریم ریت را از دست میدهد. مشکل فریم ریت در بایوشاک ۲ قویتر از قسمت قبل خودش را نشان میدهد. در برخی کاتسینها، افت فریم به شدت سنگین میشود و بازیکن را از رپچر به بیرون پرت میکند. رزولوشن اما، یار کمکی فریم ریت در مخدوش کردن تجربه بازیکن میشود و در نهایت، طبق بررسیها و پرس و جوهای مختلف، متوجه شدیم که رزولوشن بازی ثابت نیست و از رفتاری متغیر استفاده میکند. گاهی کیفیت تصویر به شدت پایین میآید تا فریم ریت را از چاله بزرگی که در آن گیر افتاده نجات دهد و گاهی به حالت عادی و ثابت خود باز میگردد؛ این افت کیفیت، در صفحه نمایشهای بزرگ بیشتر از همیشه قابل بررسی است. البته بایوشاک ۲ به اندازه قسمت اول از مشکل روشنایی محیط رنج نمیبرد. مدل جدید طراحی محیط در این بازی باعث شده تا روشنایی مناطق بیشتر از قسمت اول باشد و همین موضوع ممکن است گاهی به کمک بازیکن بیاید. در حالت کلی اما، پیشنهاد میشود از طریق تنظیمات، نور صفحه نمایش را بالا برد تا از هرگونه مشکل احتمالی پیشگیری کرد.میزان مصرف باتری با توجه به حجم بازیها قابل قبول است اما درهرصورت، برای بازی خارج از خانه باید اندک توجهی به مصرف باتری توسط بازی داشته باشید.
بازیکن در جریان حضور میان مردمان دنیای بایوشاک، از اقیانوس به فاصله چندصد کیلومتری با زمین میرود. این سفرهای دیجیتالی هم که دیگر امضاهای همیشگی سری هستند. از عمیقترین گودال جهان، زیر اقیانوس تا روی ابرهای روشن کیلومترها بالاتر از زمین. بازی بیکران در داستان مجموعه بایوشاک، بوکر دوئت (Booker DeWitt) را به تصویر میکشد که در جریان سفری ناشناخته، به دنبال دختری با نام الیزابت میگردد. حیران و ندانسته، بار سنگینش را به سختی تحمل میکند و یکی از سادهترین شخصیتهای تمام تاریخ بازیها در پردازش است که در عین حال عملکردش همتراز با استانداردهای همیشگی سری بایوشاک بوده. بوکر، تنها رد دختری را دنبال میکند و این دختر، او را به آسمان میکشد. به ناشناختهها؛ به کلمبیا. بوکر حیران در کلمبیا، شهرِ عجیب در آسمان به دنبال دخترِ عجیب ماجرای این قسمت، به چشمان هر شهروندش خیره میشود. مردِ سختِ جنگ که ناراحتی حاصل از گناهان و اشتباهاتش از حضور در میدان نبرد، او را به آدمی خشک تبدیل میکند که همه چیزش را باید برای بدهی رد کند. سکوت او در زمانی که شلوغی جشن در کلمبیا برقرار است از نشانههای طوفانی بودند که در ادامه به آن میرسید و مردی که میان خیل خیانتکاران و مردان پیر و بازنشسته جنگ برای بازپرداخت بدهیاش تلاش میکند.
به نظر میرسد که این قسمت از مجموعه عملکرد به مراتب بهتری از باقی بازیها دارد. به جز ویژگیهای خوبی که از نسخه اصلی به نینتندو سوییچ آمدهاند، طراحی هنری فوقالعاده بایوشاک اینفینیت به علاوه گیمپلی التیام یافته بازی در ترکیبی استوار، همسطح با دیگر بازیهای مجموعه عمل میکنند. در هر صورت در طول تجربه نگارنده، افت فریمهای جزئی، به مقدار اندک وجود داشتند. مسئله افت فریم در این قسمت نیز اگرچه با شدت کمتر وجود دارد اما به بدنه کلی بازی مدام ضربه میزند. بازی سعی دارد با کاهش فریم ریت در قسمتهای که حرکت بسیار کمی در آنها وجود دارد، به عملکرد کلی بازی کمک کند. در زمینه کیفیت بافتها شاهد بافتهای قابل قبولی هستیم. اما گاهی اوقات، مشاهده شده که بافتها به شکل واضحی حالتی متغیر دارند! با نزدیک شدن بازیکن به جسم یا مدل مورد نظر، جزئیات تصویر به شکل فاحشی تغییر میکند که گاهی به شدت حواس بازیکن را از مسئله اصلی پرت میکند. در هر صورت اما، گرافیک هنری بازی توانایی بالای خودش را در میخکوب کردن مخاطب نشان میدهد. کلمبیای زیبای بایوشاک، چشمنواز است و حضور در آن، دستنیافتی. خوانندگان مطلب باید بدانند که شهری با این توصیفات بیمثال است و توسط همان فردی روی صفحه نمایش شما آمده که رپچر را قبلاً روی کاغذ آورده بود. فضاسازی و داستان قسمت اول بایوشاک به اندازهای تاثیرگذار بود که بعدها، کتابی با نام بایوشاک: رپچر از آن نوشته شد و بهنظر میرسید جهان ترسیم شده در بازی بهاندازه کافی ظرفیت مناسب تولید اسپینآفهای مختلف را هم دارد. دنیای بیکران بایوشاک اینفینیت نیز کاملاً شایسته و لایق حضور در عرصههای دیگر است. دنیایی که تاکنون مانند آن را در بازیهای ویدیویی ندیدهایم. بازی عملکرد کلی بهتری از دو قسمت قبلی دارد. مشکلات مهمی که در دو قسمت قبلی بودند در این قسمت یا وجود ندارند و یا بیرنگ ظاهر شدهاند. مشکل روشنایی دیگر به دلیل طراحی خاص بایوشاک وجود ندارد و دیگر ایرادات مانند فریم ریت و رزولوشن متغیر خیلی کمتر در این قسمت دیده شدند.
سری بایوشاک، یکی از غنیترین جهانهای موجود در تاریخ بازیهای ویدیویی را صاحب است. شخصیتهایی که مانندشان را تاکنون ندیدهاید و جهانی مملو از اتفاقاتی که در عین دیجیتالی بودن، شما را در کنار شخصیتهایی کاملاً پرداخته شده قرار میدهند. نسخه نینتندو سوییچ مجموعه بایوشاک نیز یکی از بهترین بازیهای حاضر بر این کنسول است که به خوبی خودش را ثابت کرده است. داستانی که از دل شهرهایی بالای ابرها و زیر اقیانوسها نمایان میشود و البته، تمامی ایرادات بازی را در عمق و وسعت خود برای بازیکنان علاقهمند کمرنگ میکند. با وجود اینکه مشکل فریم ریت ممکن است گاهی با تجربه کلی بازی برخورد کند و تغییرات رزولوشن یا تاریکی بیش از حد برخی قسمتهای بازی، در ذوق بزند، اما این نقصها، نمیتوانند از ارزش کلی بازی بکاهند و بایوشاک، نه تنها یکی از برترین انتخابهای بازیکنان در نینتندو سوییچ است، بلکه هنوز هم در قله افتخارآفرینی بازیهای ویدیویی، استوار و سربلند ایستاده است.
پر بحثترینها
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- چرا GTA IV بهترین ساخته راکستار است؟
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- گزارش: Intergalactic: The Heretic Prophet شامل عناصر وحشت خواهد بود
- استراتژی ریسکی Xbox که ۱۰ سال آینده آن را تعریف خواهد کرد
- Indiana Jones and the Great Circle بهترین بازی سال Gamescom از دید مخاطبین شد
- کارگردان Silent Hill 2 Remake از علاقه خود به ساخت یک بازی در ژانر وحشت با اقتباس از Lord of the Rings میگوید
- ۱۰ بازی برتر سال ۲۰۲۴ به انتخاب آرمین مُکاری، نویسنده
- بنیانگذار ناتی داگ دلیل فروش استودیو به سونی را توضیح میدهد
نظرات
یک بازی که مهم نیست رو چه کنسولی تجربش می کنید
دقیقا من واقعا تعصب رو پلتفرم خاصی رو درک نمیکنم ما گیمریم در حقیقت باید رو همه پلتفرم ها تعصب داشته باشیم امیدوارم این فن بوی بازی های عجیب ساده لوحانه از سایت گیمفا بره یه جورایی ،،، یه مقدار کامنت پر بار تر باشه تا دیگرانم استفاده کنن ، نمیدونم این بی تفاوتی و مسخره بازی کی دست از سر ملت ما بر میداره
سلام متین جان! بله! یک نفر نمیاد برای نسخه ایکس باکس وان و پلی استیشن ۴ جداگانه بررسی بنویسه به طور کلی چون عملکرد کاملاً مشابهی دارن در اکثر اوقات و سازنده وقتی بازی رو میسازه داره روی هردوکنسول میسازه. اما این بازی در واقع «پورت» شده و اصلاً هیچ کدام از نسخه ها برای نینتندو سوییچ ساخته نشده بودند. با توجه به قدرت خود کنسول هم کاملاً شایسته بررسی هستش و اتفاقاً تمامی مراجع معتبر دنیا و… همیشه نقد بازی های سوییچ رو میرن. ممنونم ازت
ممنون از شما بخاطر نقد قشنگتون
ممنون از شما متین عزیز. چشمات قشنگ میبینه. افتخار میدی.
لطف دارید
سلام خدمت آقای غزالی، سلام کلید طلایی ورود به دنیای رویاهاست و امیدوارم شما همون طور که به گیمفا بعد از مدتی وقفه برگشتید به دنیای رویایی خودتون هم دوباره برگردید، خوشحالم که دوباره میتونم نقد به جای شما رو برای عناوین مختلف گیم بخونم، در خصوص نقد این عنوان متاسفانه کاملا حق با شماست و موارد منفی که ذکر کردید دقیقا وجود دارن خصوصا وقتی روی صفحه تلویزیون با اینچ بالا باشه، بهرحال پورت روی سوییچ سخته، فکر کنم بهترین پورت روی سوییچ رو توی این مدت ویچر داشت با توجه به تجربه شخصی خودم
سلام فرهاد عزیز و رفیق خوب و همراه همیشگی! باور کن باعث خوشحالی منه که کامنت میدی و همیشه منتظرم بخونم هرچی مینویسی. این چیزی که گفتی رو من کاملاً احساس کردم و عجیب بود. منم خیلی خیلی خوشحالم. آره راستش یک سری مشکلاتی داره واقعاً که گاهی خراب میکنه و باعث میشه حواست پرت بشه از بازی. اما هنوز هم بایوشاک، ارزش کامل خرید روی نینتندو سوییچ رو داره. مخصوصاً برای کسانی که هنوز بازی نکردن. سلامت و موید باشی فرهاد جان.
خیلی ممنون برای نقد بسیار خوبتون
این بازی یه شاهکار بوده و همیشه هم خواهد بود
سلام حمیدرضا جان. خداروشکر که پسندیدی. بله این بازی افتخاری هستش برای ما و دنیای گیم.
گفته بودم که برمیگردم! برگشتم! الوعده وفا! گیمفا خونه دوست داشتنی منه!
خوش برگشتین
جای خالیتون احساس میشد جدا
ممنونم واقعاً متین جان! نظر لطفته، شرمنده میکنید.
به به ببینید کی اینجاست … نمی دونید چقدر خوش حال شدم که برگشتید آقای غزالی عزیز .. جای خالیتون حس می شد ..
ان شا الله که همیشه سالم و با گیمفا باشید تا از قلم زیبای شما استفاده کنیم :heart: :rose:
به به به شما! سلام علیرضای عزیز! باور کن من بیشتر از همه خوشحالم که اینجام!! خیلی افتخار میدی علیرضا جان که هستی و کامنت مینویسی. خیلی خوشحال میشم. اختیار داری شما. سلامت و عاقبت به خیر باشی انشاءالله. نوشتن توی گیمفا افتخاره.
این سری به معنای واقعی یک شاهکار بی همتا هستش
از هر نسخه این سری به شدت لذت بردم،مخصوصا infinite که پایان بازی و پایان دی ال سی burial at sea 2 واقعا من رو دپرس کردش که هنوز هم تو ذهنم موندن و هر وقت یادشون می افتم باز هم همون تاثیر رو برام دارن
امیدوارم نسخه بعدی ای که دارن از سری bioshock میسازن در حد خود سری کن لوین باشه و مثل بعضی بازی ها،فقط نیاد و اسم این سری رو خدشه دار کنه
پ.ن:واقعا خوشحال شدم که شما آقای غزالی رو دوباره تو سایت دیدم و حالا هم دوباره به فعالیتتون ادامه میدید و شاهد مقاله های زیبا از شما هستیم
از همین حالا منتظر قسمت بعدی((هزار و یک شب))هستم و امیدوارم این بخش رو ادامه بدید
سلام پیمان جان! اسم اکانتت خیلی توجه من رو جلب کرد!! شما خیلی خلاقی :))
وای از بایوشاک! و وای از بایوشاک اینفینیت! پایان هرکدوم از این دوتا بسته الحاقی، واقعاً از اول خراب کرد دوباره ساخت! خیلی خیلی تجربه عمیق و احساسی بود که در کمتر بازی من دیده بودم. کلاً برای من دو سه تا بازی هستند که خیلی از لحاظ احساسی ارتباط دارم یکیشون همین بایوشاک اینفینیت هستش که اصلاً فراتر از هرچیز دیگری بود توی بحث شخصیتپردازی. منم هیمینطور. کن لوین مردِ بسیار بسیار با استعداد و خلاقیه قطعاً و امیدوارم بایوشاک بعدی در حد بایوشاک باشه.
پی نوشت: منم خیلی خیلی خوشحال و شادم از اینکه رفقای خوبی مثل شما دارم که من رو یاد میکنند و این لطف خداست که بچه های خوبی هستند همیشه به یاد ما. چشم به روی هردوتا چشمانم. نوشتن واسه شما افتخاره برای من. همیشه بوده.
آره دقیقا منم تو پایان infinite و دی ال سی هاش کاملا شوکه شدم طوری که تا چند ماه دپرس بودم . واقعا این بازی دیگه برامن تکرار نمیشه و واقعا خاص بود .
اسم کن لوین هم که میاد فقط افسوس میخورم که جدیدن چقدر کم کار شده و دیگه خیلی کم ازش خبری میاد که البته طبق گفته ها خودش منطقیه چونکه واقعا bioshock infinite روح و روانش رو تحت تاثیر قرار داد.
به به حسین جان دمت گرم .
به سوئیچ کار ندارم بنده روی ps4 بااین کالکشن زندگی کردم
به به! من فکر کنم شما رو یادم میاد هنوز!! خوب هستید؟ خیلی افتخار میدید کامنت مینویسید! واقعاً کالکشن این بازی یکی از بهترین کالکشنای نسل بود. دمت گرم
قربانت .خوشحالم که سرحرفتون بودین وبرگشتین.
اخه من خونه ی دومم گیمفاست وگیمفا هم با بودن شما واقای بابایی و …….لذت بخشه.
.بنده از شما تشکر میکنم زیاد چون واقعا زحمت میکشید . وبرای همینه که سایت های همسایه به گردتونم نمیرسن
آقایی شما. افتخار دادن و بزرگی از شماست. مگه اینا برای کی نوشته میشن؟ همیشه سلامت و خوشحال باشی رفیق گل
خیلی با نقدتون حال کردم آقای غزالی
امیدوارم موفق باشید.
منم خیلی خیلی بیشتر با کامنت شما خوشحال شدم و کیف کردم رفیق. انشاءالله که سلامت و موید باشید.
سلام آقای غزالی بررسی بسیار عالی بود، واقعا جای خالی مقاله هاتون حس میشد. خوشحالم که دوباره برگشتین اونهم با مقاله ای در وصف این سه گانه فراشاهکار و تکرارنشدنی… من که به شدت منتظرم در مورد داستان بازی LIS2 (هزار یک شب) توضیح و مقاله ای بنویسد!! و دوباره مثل گذشته این بخش جذاب رو احیا کنید. موفق باشید
سلام آرش عزیز! چه خبر؟ انشاءالله که حالت خوش باشه. این دیگه نهایت لطف شماست و باور کنید من شرمنده میشم. من بیشتر جای خالی شما رو حس میکردم. شما بزرگی. منم خیلی خیلی خوشحالم که خوشتون اومده و اسباب رضایت شما فراهم شده. افتخاره. چشم. حتماً حتماً هزار و یک شب رو که دوست دارید مینویسیم.
سلام اقای غزالی مرسی از نقد بسیار کامل و خوبتون واقعا این بازی هر چقدرم هم ستایش بشه در هر پلتفرمی باز کمه
بنده نزدیک دوهفته هست که دارم این کالکشن روی سوییچ بازی میکنم و واقعا هیچ ایرادی نمیتونم از پورت این بازی بگیرم اصلا نشده در نسخه یک مشکل تاریکی محیط داشته باشم خیلی از بررسی های یوتیوب دیدم و خیلی از سایت ها و منتقد ها این کاکشن رو نزدیک ترین پورت به نسخه ps4 میدونن من خودمم چندین بررسی ویدئویی از نسخه سوییچ با دیگر پلتفرم ها دیدم که واقعا باید کار شرکت vitrous را بزای پورت این بازی ستود من فقط تنها ایرادم در بازی فونت ریز منو در بایوشاک اینفینیت بود و خدارو شکر افت فریمی تجربه نکردم البته اقای غزالی من دستگام کپی خوره و از نرم افزار اورکلاک استفاده میکنم که واقعا محشره شاید بخاطر این موضوع باشه
در پایان بگم این کالکشن بهترین پورت سوییچ تا بحال بوده واسم قبل از این بازی مترو بهترین پورت داشت با اساسین اما این بازی تمام معادلات رو بهم زد
والله یکم سخته تصور آرتور مورگان وقتی داره نینتندو سوییچ بازی میکنه 🙂
ولی خارج از شوخی در طول مدتی که بازی میکردیم، تاریکی زیاد محیط خیلی بد بود. من نمیدونم که چرا اینطور نشده برای شما. من چک کردم تنظیمات پیشفرض روشنایی جواب نمیده. مخصوصاً مثلاً اون صحنهای که جک تازه وارد رپچر میشه، همون اوایل، من به خاطر اینکه محل اون کیفا روی زمین رو حفظ بودم (به جز راهنمای بازی) میدونستم که باید بپرم! نه فقط اینجا، کله توی قسمت اول، مخصوصاً قسمت اول تارک میشه گاهی محیط به شدت و روشنایی کمه. محبور میشی زیادش کنی. حالا درباره افت فریم، این تجربه ثابت نیست، حالت تصادفی داره؛ اما نشون داد که افت فریم وجود داره در هر صورت در بازی. مخصوصاً وقتی کات سین پخش میشه خیلی عجیب افت داره یا بعضی از صحنه های نمایشی. گاهی اوقات شما ممکنه متوجه نشید به اون صورت اما عوامل بازی در یک سری مواقع خیلی زیرکانه فریم ریت رو دستکاری می کنند. مثلاً زمانی که دارید از فروشگاه های بازی خرید میکنید، یا بعضی از صحنه ها که زیاد مشخص نیست سرعتشون.
واقعاً اما مرسی بابت کامنتت سعید جان گل. لطف داری به من افتخاره. لطفاً اگر موضوع دیگری بود بگو حتماً.
مخلصیم اقای غزالی همیشه باش لطفا
اره این ارتور مورگان از ps4 pro یکسال رفته رو سوییچ و کلی هم راضیه
والا نمیدونم من اصلا اذیت نشدم ولی یه چیزی رو میدونم بازی روی سوییچ از نظر رنگ و کنتراست یه مقدار بهتر از ps4 حداقل از نظر رنگ بندی مقداری پویا تر هست و جالبه من اولش روشنایی دو درجه کم کردم و اصلا برام لذت بخش بود و اینم بگم اگر بازی با نسخه ۳۶۰ مقایسه کنید متوجه میشید زیادم تاریک نیست یعنی بازی با حال و هوای ریمستر اما رنگ و کنتراست ۳۶۰
اینم یه مقایسه فنی
https://youtu.be/gTaH5yEr8vk
چشم عزیز دل. خب آره البته به خاطر اینکه کلا این VIRTOUS کار میکنه روش ممکنه متفاوت باشه از خیلی زوایا. دست شما دردنکنه. نگاه میکنم حتماً.
به به. واقعا عالی. راستش من متنو بدون دقت به اسم نویسنده شروع کردم و یکم که خوندم دیدم مثل اینکه با اون یکی متنای همین سایت فرق داره. بعدش هم که فهمیدم که شما نوشتین. واقعا ادبیات جالبی دارین آقای غزالی. خوش برگشتین و امیدوارم که مدت زمان زیادی باشین که ما بازم از قلمتون لذت ببریم.
بزرگواری بهنام جان گل! راستش خیلی شرمنده شدم من با این کامنت شما و بعضی از دوستان. افتخاره! همهاش افتخاره واسه من اگر شما از عملکرد من و گیمفا راضی باشید و واقعاً من خوشحال میشم و به خودم میبالم بهنام جان. منم خیلی خیلی خوشحالم از اینکه دوباره برگشتم خونه! گیمفا خونه منه، من هیچ جای دیگه راحت و راضی نیستم. دلم اینجا خیلی خوشتر و راحتتره. از صمیم قلب زیباست. انشاءالله اگر شما همیشه باشید و افتخار بدید بیاید بخونید منم ادامه میدم. اگر شما نخونید که ارزش نداره.
ارادتمندم.
خطر اسپویل:
این بازی مخصوصا نسخه اخرش یعنی infinite یک تجربه عالی بود برای من اتمسفر بازی خیلی سنگینه و یک حس خاصی به آدم میده
بوکر هم که عشقیه و این دنبال کردن پدر به دنبال دختر از بچگیش تا بزرگیش تموم نمیشه داستان خیلی جذابیه اما با پایان تلخ اینفینیت واقعا حال من یکی رو که بد گرفت بیشتر از هرکسی عاشق الیزابت شدم توی این بازی خیلی شخصیت خوبی داشت و اگر بخوام بین شخصیت های مونث بازی ها یکی رو انتخاب کنم مطمئنا اولین و برترین شخصیتم الیزابت خواهد بود ..
درهرصورت هر بازی ای که میره روی نیتندو تا حدی از کیفیتش کم میاد حالا بعضی بازی ها خیلی بیشتر و من یادمه این اینفینیت گرافیک بالایی داشت و به عکس ها که نگاه میکنم انگار نصف گرافیکش رو از دست داده
در اخر واقعا ممنون از نقد زیبایی که گذاشتین جناب غزالی هرزمان که از گیم زده میشم میام داخل گیمفا نقد های شما نویسندگان عزیز رو که میخونم حالم بهتر میشه واقعا جذابه موید و پیروز باشین :rose:
سلام علیکم! ممنونم واقعاً بابت کامنت اما جسارتاً یک خطر اسپویل اضافه شد بهش اگر شما اجازه بدید:
کاملاً صحیح میگید شما. الیزابت یکی از بالارتبهترین شخصیتهای بازیهای ویدیویی هستش. مانندش وجود نداره کلاً. حتی در کتاب، حتی در فیلم. اینها شخصیتهای هستند که فقط در دنیای بازیها حضور دارند و محصول بازی هستند. پایان بازی هم بله واقعاً دلگیر بود، اما کاملاً به جا و زیبا هم بود در عین حال. بله تصاویری که میبینید ممکنه یکم تفاوت داشته باشند اما تفاوتها خیلی ناچیزند واقعاً. هنوزهم به نظر من این پورت برای سوییچ یکی از بهترینها توی بحث درآوردن بافتها بوده. مخصوصاً اینکه بازی اول شخص هم هست.
منم ممنونم از وقتی که شما گذاشتید برای من که افتخار میدید واقعاً که میخونید مطالب رو چه بنده چه باقی بچه های درجه یک. خیلی عزیزید واقعاً. سلامت باشید و درپناه حق.
این سه گانه فوق العادس… و ایده کلی داستانش خیلی شبیه سریال لاست هست که سریال دیدنی ای هم هست . گمشده در اعماق اقیانوس ها برای پیدا کردن یار قدیمی… :brokenheart: :heart:
وقعا بازی زیبایی هستش مخصوصا نسخه اینفینیت شخصیت پردازی الیزابت با روح آدم بازی میکنه و داستان پر پبچ و خم بازی که حقیقتا من یکی رو ۱ ماه درگیر خودش کرد و امیدوارم از این جور شاهکار ها تو این صنعت بیشتر ببینیم :rose:
واقعا از خواندن این نقد لذت بردم، خسته نباشید اقای غزالی خیلی زیبا نوشتید. من از گیمفا خواهش میکنم لطفا به این بازی نمره ندید این بازی فرق داره با بقیه بازی ها. سری Bioshock بهترین بازی تا حالا ساخته شده در صنعت گیمه. این بازی هیچگونه نکته منفی نداره حتی نمره کامل هم خیلی براش کمه. کن لوین افسانه ای چیزی ساخت که بعد از این همه سال هنوز بازی ای نزدیک به استاندارد های این بازی نیومده. دیگه این بازی برای همه پلتفرم ها پورت شده دیگه واقعا زشته کسی این بازی رو تجربه نکنه.
سلام محمد علی جان! شما افتخار میدید مطالعه میکنید. نظر لطفته. من شما رو کامل یادمه و الان دیگه میدونم که شما از رفقای همیشگی اینجایید. از این بابت خیلی خوشحالم که دوباره شما رو دیدم. درواقع نمره بازی نمره «پورت بایوشاک» هستش نه «بایوشاک». در صورتی که اگر نقد این بازی مثلاً بر روی PS4 بود من به این بازی ۱۰ میدادم چون کاملاً لیاقت و شایستگیش رو داشته و هنوزم داره.
«کن لوین افسانه ای چیزی ساخت که بعد از این همه سال هنوز بازی ای نزدیک به استاندارد های این بازی نیومده.»
دقیقاً محمد عزیز این رو من توی همین نوشتار قرار داده بودم. بازیکنان سوییچ تعجب کردند که چه طور بعد از ۱۴ سال هنوز بازی رقیب نداره! سلامت و در پناه خدای مهربان و بزرگ باشی محمد جان.
درود و خوشامد بر شما آقای غزالی عزیز و بزرگوار :heart: :rose:
انشالله دیگه همیشه تو سایت موندگار باشید تا بتونیم از قلم زیبای شما نهایت لذت رو ببریم
بایوشاک که هم خوب همیشه شاهکار هست و میمونه ، حتی صد سال دیگه هم از این بازی ریمستر بیاد ، فقط همین مشکلات فنی اگه باشن میتونن نمره بازی رو از ۱۰ پایین بیارن ! وگرنه شاهکار کن لوین همیشه و هر جا حقش یه ۱۰ کامل هست و بس…
به امید این که دوباره بخش بررسی داستان بازی ها یا همون هزار و یک شب افسانه ای تون رو ادامه بدید :rose:
به به. آقا ابراهیم شما خیلی آقایی! آره ابراهیم عزیز، این نقد و بررسی پورت بایوشاک بود! خودِ بایوشاک کلاً یک مسئله دیگست!
روی هردوتا چشمام، چشم، انشاءالله اگر عمری باقی موند هزار و یک شب و بررسی های داستانی رو ادامه میدم. نوشتن برای رفقای بزرگواری مثل شما افتخار منه، به خودم کلی افتخار میکنم.
عرض سلام خدمت آقای غزالی.خوش آمدید.نقد و بررسی خوبی بود.امیدوارم شاهد حضور بیشتر شما در گیمفا باشیم.واقعا عناوین بایوشاک عناوینی سرشار از هنر،فلسفه،گیم پلی و گان پلی و کیفیت است و به ما نشان می دهد اگر بخواهیم پیام مان را انقال بدهیم چطور اینکارو انجام بدیم.بنده از اول راهنمایی سایت رو دنبال می کنم تا الآن که دو ترم دیگه دانشگاه رو به اتمام می رسونم.ولی چند ماه هست که نظر میدم.شما بنده رو نمیشناسید ولی بنده شما رو میشناسم.امیر محمد هستم. :yes: :yes:
سلام امیرمحمد عزیز. از مدت پین شدن مقاله گذشته، اما امیدوارم بخونی این کامنت من رو، کاملاً شما متین سخن میگید و ممنونم بابت کلام زیباتون. افتخار میدید مطالعه میکنید. چرا اتفاقاً من هم کامنت های شما رو توی پست های مختلف میخونم امیر جان عزیز. من همه پست های گیمفا رو دنبال میکنم. انشاءالله که بیشتر با هم مکالمه داشته باشیم حتماً. افتخار بدید بیشتر سر بزنید به بنده. تشکر.
سلامت باشید.حتما.