عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا

عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم

امیرمهدی نامجو
۰۹:۰۰ ۱۳۹۹/۰۳/۰۸
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا

مجموعه Half-Life در تمامی این سال‌ها و با وجود عرضه بازی‌های مختلف، همواره به عنوان فرنچایزی که داستان پیچیده، جذاب و درگیر کننده‌ای داشته، در ذهن طرفداران ماندگار شده است. مجموعه‌ای که در یک نقطه حساس به پایان رسید و از آن زمان طرفداران منتظر عرضه ادامه داستان این سری هستند. شاید تا یکی دو سال پیش، عرضه نسخه بعدی این سری محتمل به نظر نمی‌رسید ولی اکنون و بعد از عرضه Half-Life: Alyx، می‌توانیم امیدوار باشیم که در آینده شاهد ادامه داستان این سری باشیم. با توجه به این موضوعات، در این مقاله قصد داریم که به طور مفصل، به داستان این سری بپردازیم.

توجه: بدیهی است که با توجه به ذات این مقاله، سرتاسر آن شامل اسپویل داستانی خواهد بود. البته خیلی از افراد هستند که به هر حال با وجود کیفیت بالای نسخه‌های قبلی این سری، به دلیل قدیمی بودن آن قصد تجربه آن را ندارند و می‌توانند از این مقاله استفاده کنند؛ با این وجود اگر قصد دارید داستان بازی‌های این سری را خودتان تجربه کنید، به این نکته توجه داشته باشید که این مطلب، به طور کامل داستان این سری را اسپویل می‌کند.

 

از قسمت قبل، یکی از عناوین توسعه دهنده نسخه اول باقی مانده است. ابتدا به شرح آن می‌پردازیم و سپس سراغ نسخه دوم این سری می‌رویم.

 

Half-Life: Decay

half life decay

این نسخه از بازی Half-Life بیش‌تر مبتنی بر بازی دونفره و هم‌زمان Split-Screen طراحی شده بود و هر چند امکان انجام آن به صورت تک‌نفره هم وجود داشت، اما هدف اصلی سازندگان انجام بازی به صورت Co-Op بوده است. از این رو این نسخه دو شخصیت اصلی دارد؛ دکتر جینا کراس (Gina Cross) و دکتر کلِت گرین (Colette Green).

فصل اول:

half life decay

دکتر روزنبرگ در حال صحبت با دکتر کلر

در اولین فصل این عنوان شاهد این هستیم که جینا کراس و کلت گرین، با کمک هم نمونه آزمایشی را که در ابتدای نسخه اول منجر به حادثه Resonance Cascade شده بود، به آزمایشگاه و منتقل می‌کنند و شاهد این هستیم که دکتر فریمن با قرار دادن آن و فعال کردن طیف‌سنج ضدجرمی، باعث وقوع آن حادثه وحشتناک می‌شود.

فصل دوم:

در این فصل، شاهد نکته داستانی خیلی ویژه‌ای نیستیم. صرفاً تنها نکته قابل‌توجه این است که این دو نفر باید دکتر روزنبرگ را از میان محیط‌هایی که اکنون دچار مشکل و حمله فضایی‌ها شده‌اند، به سطح زمین اسکورت کنند تا او بتواند از نیروی نظامی درخواست کمک کند.

فصل سوم:

half life decay

فضایی‌ها در قسمت‌های مختلف پایگاه حضور دارند

با رسیدن این سه نفر به سطح زمین، مأموریت اصلی آنان رسیدن به مرکز ارتباطات ماهواره‌ای می‌شود. بعد از رسیدن به این مکان، آن‌ها مشاهده می‌کنند که در اصلی و جلویی ساختمان بسته است و در نتیجه باید از انباری پشت ساختمان و در پشتی آن وارد شوند. سپس دکتر کراس و دکتر گرین، با تنظیم دستی ماهواره‌ها، موفق می‌شوند کاری کنند که دکتر روزنبرگ بتواند با نیروی نظامی در مورد فاجعه رخ داده ارتباط برقرار کند. پس از این دکتر گرین و دکتر کراس دوباره به بخش زیرزمینی تأسیسات باز می‌گردند.

 فصل چهارم:

half life decay

دکتر کلر، به دکتر کراس و دکتر گرین می‌گوید که سیستم میدان‌های میرا را چگونه فعال کنند.

در این فصل، دکتر گرین و کراس به آزمایشگاه مواد غیرعادی باز می‌گردند تا به سراغ دکتر کلر (Richard Keller) بروند. به پیشنهاد دکتر کلر، بهترین کار برای جلوگیری از تأثیر بیش‌تر Resonance Cascade این است که میدان‌های میرا (Dampening Fields) را فعال کنند. برای این کار، دکتر کراس و دکتر گرین باید هر کدام به دو بخش تأسیسات بروند تا مکانیزمی موسوم به قفل میرایی را ریست کنند تا این سیستم به کار بیفتد. بعد از فعال کردن این سیستم، متأسفانه میدان‌های میرا دچار مشکل شده و موفق عمل نمی‌کنند. از این رو، دکتر کلر متوجه می‌شود که دلیل این اتفاق این است که دخالت‌های عمدی از سمت نیرویی قدرتمند از سمت دیگر پورتال‌های ایجاد شده وجود دارد که جلوی کاهش اثر Resonance Cascade را می‌گیرد. با توجه به وقایع نسخه اول، می‌دانیم که این دخالت‌ها توسط Nihilanth ایجاد شده است. از این رو آن‌ها با این اتفاق متوجه می‌شوند که حضور موجودات فضایی تصادفی نیست و از قبل برنامه‌ریزی شده است.

فصل پنجم:

half life decay

طبقه سوم خوابگاه‌ها

 

بعد از این اتفاقات، کلر تصمیم می‌گیرد که یک سیستم معکوس کننده رزونانس زا طریق نمونه پروتوتایپ و اولیه سیستمی به نام displacement beacon که در آزمایشگاه‌های گاما وجود دارد، ایجاد کند. با این وجود، او نیاز دارد که برای اجرای نقشه‌اش، یک ماهواره در مدار زمین قرار بگیرد. از این رو افراد به مرکز پرتاب ارتفاع بالا (High Altitude Launch Center) می‌روند تا ماهواره را به فضا ارسال کنند. با این وجود به دلیل حضور زیاد نیروهای هوایی در منطقه و ایجاد وضعیت lockdown توسط آن‌ها، امکان پرتاب موشک وجود ندارد. برای همین، آن‌ها باید از طریق دادن کد مناسب بودن اوضاع به سیستم، سامانه را از وضعیت lockdown خارج کنند. از این رو این سه نفر از طریق سیستم حمل و نقل به طبقه سوم خوابگاه‌های ساختمان می‌روند تا بتوانند یک گارد امنیتی که کدها را در اختیار داشته باشند، پیدا کنند. با این وجود به دلیل حضور نیروهای HECU که در حال کشتن دانشمندان و نیروهای امنیتی ساختمان هستند، کار در این بخش بسیار دشوار می‌شود. به هر حال بعد از دردسرهای فراوان، این سه نفر موفق می‌شوند یک گارد امنیتی که کدها را در اختیار دارد، پیدا کرده و با در اختیار گرفتن کد، باید به بخش کنترل ترافیک هوایی Black Mesa که روی سطح زمین قرار دارد، بروند تا سامانه را از وضعیت Lockdown خارج کنند.

فصل ششم:

half life decay

نیروهای HECU هم به پایگاه هجوم آورده‌اند.

بعد از نبردهای فراوان بین نیروهای HECU با دکتر گرین و کراس، آن‌ها موفق می‌شوند با نابود کردن هلیکوپتر سه پره‌ای آنان یعنی V-22 Osprey، کنترل مرکز ترافیک هوایی را بر عهده بگیرند. بدین ترتیب آن‌ها موفق می‌شوند که کدهای مناسب بودن اوضاع و پاک‌سازی کامل را وارد سیستم کنند تا سامانه‌ها از حالت lockdown و قفل خارج شوند. پس از این، آن‌ها به پیش کلر باز می‌گردند تا بتوانند راهی آزمایشگاه گاما بشوند.

فصل هفتم:

half life decay

قسمتی از آزمایشگاه گاما

هدف بعدی کراس و گرین این است که دستگاه displacement beacon را از آزمایشگاه گاما به روی سطح زمین بیاورند تا بتوان آن را فعال کرد. دکتر کلر به بخش اصلی آزمایشگاه می‌رسد و به این دستگاه هم دسترسی پیدا می‌کند، اما مانعی بر سر راه قرار دارد که باعث می‌شود که نتوان آن را به روی سطح فرستاد و از این رو این وظیفه کراس و گرین است که این کار را انجام دهند. از این رو، آنا از طریق کانال‌های زه کشی و تخلیه ساختمان و از بخش‌های زیر زمینی، بعد از نبرد با نیروهای HECU و موجودات فضایی، خودشان را به دستگاه رسانده و مانعی که بر سر راه قرار گرفته بود را هم از بین می‌برند و از این طریق، این دستگاه به روی سطح فرستاده می‌شود.

فصل هشتم:

half life decay

کریستال‌هایی که باید اشعه‌ها به سمت آنان هدایت شوند.

کراس و گرین به نزد دکتر کلر باز می‌گردند. او به آنان می‌گوید که باید سیستم ماتریس اشعه‌ای را فعال کنند تا توان الکتریکی مورد نیاز برای راه اندازی دستگاهی که به روی سطح زمین فرستادند، فعال شود برای این کار، آنان باید به آزمایشگاه قرنطینه فضایی‌ها بروند که بعد از رویداد، پر از موجودات فضایی شده است. پس از نبرد با فضایی‌ها و گشت و گذار در راهروهای این آزمایشگاه، آن‌ها بالاخره به سیستم ماتریسی یاد شده می‌رسند و اقدام به فعال سازی آن کرده و در عین حال، باید از آن در مقابل ورتیگان‌ها و Grunt هایی که به آن نقطه تلپورت می‌شوند نیز دفاع کنند. بالاخره پس از مبارزات فراوان، سیستم فعال شده و این دو می‌توانند به پیش دکتر کلر بازگردند تا اقدامات نهایی انجام شود.

فصل نهم:

half life decay

دکتر کلر و دکتر روزنبرگ، در آزمایشگاه گاما در حال فعال سازی سیستم معکوس کننده رزونانس

کراس و گرین اکنون مجبور می‌شوند که از displacement beacon در مقابل حملات بی‌امان فضایی‌ها که متوجه هدف این سیستم شده‌اند، دفاع کنند. در میانه‌های نبرد، آن‌ها ناگهان دچار حالتی به نام «ریفلاکس هارمونی» می‌شوند که در لحظاتی، صدای دکتر روزنبرگ به گوششان می‌رسد که هشدار می‌دهد که نمی‌تواند پورتال‌ها را باز نگه دارد و به نظر می‌رسد، این دیالوگ، به نوعی هم‌زمان با وقایع پیش آمده برای برنی کالهون در Blue Shift گفته می‌شود و به نوعی گرین و کراس، می‌توانند به شکل غیرفیزیکی با آن قسمت از تأسیسات ارتباط برقرار کنند. به هر حال بعد از این‌ها، آن‌ها موفق می‌شوند که فضایی‌ها را از ناحیه دور کنند و سیستم رزونانس معکوسی که دکتر کلر قصد اجرای آن را داشت با موفقی اجرا شده و تا حد خوبی، اثر Resonance Cascade را کاهش می‌دهد، هر چند نمی‌تواند آن را به طور کامل خنثی کند. بعد از این اتفاق، این بازی به پایان می‌رسد ولی متأسفانه، مشخص نمی‌شود که آیا آن‌ها قبل از انفجار هسته‌ای که در نهایت در پایگاه رخ داده است، به جای امنی منتقل شده‌اند یا این که جان خود را در انفجار از دست می‌دهند.

فصل امتیازی:

این بازی، یک فصل امتیازی هم دارد که از نظر داستانی، شاید خیلی اهمیت زیادی نداشته باشد، ولی به هر حال در آن شاهد این هستیم که دو ورتیگان، باید کریستالی که Black Mesa از دنیای آنان دزدیده است و فعال سازی آن منجر به حادثه Resonance Cascade می‌شود را از Black Mesa پس بگیرند و به رهبرشان یعنی Nihilanth تحویل بدهند. در بخش‌هایی از این مرحله، شاهد گاراژی که در بازی Opposing Force از زاویه‌ای دیگر آن را مشاهده کردیم و در آن، کلاهک هسته‌ای توسط آدریان شپرد غیرفعال شده و دوباره توسط G-Man فعال می‌شود، نیز هستیم.


 

بدین ترتیب پرونده نسخه اول Half-Life بسته شده و باید به سراغ نسخه دوم برویم.

پیش از شروع نسخه دوم،‌ باید به حادثه مهمی بپردازیم که در بین وقایع نسخه اول و دوم می‌افتد و تأثیر بزرگی بر دنیای بازی می‌گذارد اما در نسخه دوم، صرفاً به شکل مختصر به آن اشاره می‌شود؛ یعنی جنگ هفت ساعته (Seven Hour War).

بعد از وقایع Resonance Cascade، طوفان‌های عظیمی که پورتال‌هایی به ابعاد دیگر بودند، در نقاط مختلف زمین ایجاد شده و مسیری بین Xen و زمین ایجاد می‌کردند. در این میان، گروهی از موجودات فضایی فوق‌العاده پیشرفته و قدرتمند که شاید بتوان آنان را اصلی‌ترین موجودات فرازمینی داستان سری Half-Life دانست، گروهی که از آن‌ها با نام Combine یاد می‌شود، موفق می‌شوند که Xen را تصرف خود در بیاورند و با مشاهده گذرگاه میان ابعادی که به زمین باز شده است، تصمیم می‌گیرند سیاره زمین را به کنترل کامل خود در بیاورند. از این رو این گروه فضایی قدرتمند، حمله‌ای همه جانبه به زمین را آغاز می‌کنند. در طول این حمله که تقریباً تمامی ارتش‌های زمین درگیر مبارزه با این گروه قدرتمند می‌شوند، به دلیل تکنولوژی فوق‌العاده بالای Combine، انسان‌ها تقریباً هیچ شانسی برای پیروزی نداشته و به سرعت در نقاط مختلف قلع و قمع می‌شوند. در نتیجه این اتفاقات، سازمان ملل به دکتر والاس برین که مدیر قبلی تأسیسات Black Mesa بوده و با روشی نامشخص امکان برقراری ارتباط با این موجودات را پیدا کرده است، اختیار تام می‌دهد تا هر طور شده با آن‌ها صلح برقرار کنند. در نتیجه این اتفاق، این نبرد پس از هفت ساعت و با قلع و قمع شدن بخش زیادی از انسان‌ها و ارتش‌های آنان و با پیروزی قاطع Combine به اتمام می‌رسد و دکتر برین موفق می‌شود که در ازای آزادی انسان‌ها و تحت فرمان قرار گرفتنشان، جان انسان‌ها را به نوعی نجات دهد و جلوی انقراض بشریت را بگیرد. در نتیجه این اتفاق، او به عنوان “مدیر موقت” زمین توسط نیروهای Combine منصوب می‌شود، پستی که البته صرفاً در حد یک مقام است و او را در مقام عروسک خیمه شب بازی و دست نشانده کامل نیروهای Combine قرار می‌دهد. با این مقدمه به سراغ داستان نسخه دوم بازی و اپیزودهای مختلف عرضه شده برای آن می‌رویم.

 


 

Half-Life 2

half life 2

Half-Life 2

داستان این نسخه، حدوداً ۲۰ سال بعد از وقایع نسخه اول و وقوع حادثه Resonance Cascade به وقوع می‌پیوندد و بازیکنان دوباره کنترل گوردون فریمن را بر عهده می‌گیرند.

فصل اول:

در ابتدای بازی، G-Man بعد از ۲۰ سال بعد از وقایع نسخه اول دوباره به سراغ گوردون فریمن که خودش او را وضعیت Stasis در خلأ قرار داده بود، رفته و او را بیدار می‌کند و درون یک قطار که به شهری موسوم به شهر ۱۷ (City 17) می‌رود، قرار می‌دهد. شهری در اروپای شرقی که اکنون تحت کنترل کامل نیروهای Combine قرار گرفته است.

half life 2

G-Man

بعد از این ماجرا، گوردون به همراه سایر مسافران از قطار خارج شده و با پیام ضبط شده دکتر والاس برین که گوردون او را به عنوان مدیر Black Mesa به خاطر می‌آورد، رو به رو می‌شوند و گوردون می‌بیند که دکتر برین، اکنون مدیر سیاره زمین شده است! پس از این، آن‌ها باید با نیروهای پلیسی که از میان انسان‌ها توسط Combine انتخاب شده‌اند و برای بازرسی هستند، رو به رو بشوند. ناگهان یکی از آن‌ها از جمعیت جدا شده و از گوردون فریمن می‌خواهد که به دلیل بازجویی باید با او بیاید. بعد از رفتن به اتاق بازجویی، آن نگهبان هویت واقعی خود را برای گوردون فریمن آشکار می‌کند؛ او برنی کالهون مأمور سابق نیروی امنیت Black Mesa است که اکنون به صورت پوششی و جاسوس خود را وارد تشکیلات موجودات فضایی کرده است و در اصل برای نیروهای مقاومت فعالیت می‌کند.

half life 2

میدان کنار ایستگاه قطار

بارنی کالهون، با دکتر ایزاک کلینر (Isaac Kleiner) که سال‌ها پیش استاد راهنمای گوردون فریمن در دانشگاه MIT بوده است، تماس گرفته و در مورد گوردون فریمن به او اطلاع می‌دهد. از این رو تصمیم بر این می‌شود که گوردون فریمن به آزمایشگاه زیرزمینی دکتر کلینر برود تا در مورد کارهایی باید اتفاق بیفتد، تصمیم بگیرند. گوردون راهی مکان کد نظر می‌شود، اما در میانه راه، با حمله نیروهای حفاظت مدنی (Civil Protection) که توسط Combine برای از بین بردن نیروهای مقاومت ایجاد شده، رو به رو شده و توسط آنان دستگیر می‌شود؛ اما خوشبختانه قبل از این که آنان بتوانند او را به زندان منتقل کنند، توسط زنی جوان به نام الیکس ونس (Alyx Vance) نجات می‌یابد.

فصل دوم:

half life 2

الیکس و دکتر کلینر در حال صحبت در مورد بازگشت گوردون

گوردون متوجه می‌شود که الیکس، دختر ایلای ونس (Eli Vance) یکی از دانشمندان سابق Black Mesa است که هم اکنون به نوعی فرماندهی نیروهای مقاومت علیه Combine را بر عهده دارد. گوردون و الیکس با هم به آزمایشگاه دکتر کلینر می‌روند. در آن جا او به گوردون یک HEV Suit داده و از او می‌خواهد که با کمک تلپورتری که در آن جا قرار دارد، به محلی به نام Black Mesa East که یکی از پایگاه‌های اصلی مقاومت بوده و در نزدیکی همین شهر قرار دارد، برود. این پایگاه ربطی به Black Mesa نسخه قبل از نظر مکانی ندارد و صرفاً چون افرادی که آن را تأسیس کردند، اکثراً از دانشمندان آن موسسه بودند، این نام روی آن گذاشته شده است. ابتدا الیکس با موفقیت به کمک تلپورتر به این مکان می‌رود؛ اما هنگامی که نوبت به گوردون می‌رسد، یک Headcrab به نام Lamarr که حیوان دست آموز دکتر کلینر است، به روی دستگاه پریده و باعث ایجاد مشکل در سیستم تلپورتر می‌شود. در اثر این اتفاق، گوردون برای چند ثانیه، به نقاط مختلفی تلپورت می‌شود. یکی از این نقاط، دفتر والاس برین که اکنون از سمت Combine به عنوان رئیس زمین فعالیت می‌کند، است و از این طریق، برین متوجه حضور گوردون فریمن و خطری که از جانب او متوجه وی و Combine خواهد بو شده و نیروهای شهر و Combine را در آماده باش کامل قرار می‌دهد. در نهایت با مشکل ساز شدن تلپورتر، گوردون موفق به تلپورت شدن نمی‌شود و در نتیجه مجبور است به صورت پیاده و از طریق کانال‌های قدیمی شهر خودش را به مکان مورد نظر برساند. مسیری به شدت خطرناک که با اتفاقات روی داده، تحت نظارت نیروهای حفاظتی شدید شهر خواهد بود. قبل از شروع این سفر سخت، بارنی کالهون، سلاح محبوب گوردون یعنی دیلم (!) را به او داده و گوردون سفرش را در شهر شروع می‌کند.

half life 2

تلپورت شدن گوردون به نقاط مختلف

فصل سوم:

گوردون شروع به پیشروی در شهر می‌کند. اولین نکته قابل‌توجهی که او در طول پیشروی با آن رو به رو می‌شود، قسمتی است که دو تا از نیروهای حفاظتی شهر، در حال ضرب و شتم دو نفر از انسان‌ها هستند. در این جا او با کمک دیلم خود، موفق به شکست دادن آنان و همچنین خلع سلاحشان شده و در نتیجه، اولین سلاح گرم خود که USP Match نام دارد را به دست می‌آورد. با این کار، او در مسیر خود به راه افتاده و با توجه به دسترسی به سلاح گرم، تعداد زیادی از نیروهای Combine را که به این نقطه ارسال شده‌اند را از بین برده و به ایستگاه راه آهن زیرزمینی به نام ایستگاه ۱۲ می‌رسد. این ایستگاه‌ها که از قدیم باقی مانده‌اند، شبکه‌ای هستند که به انسان‌ها کمک می‌کنند از شهر ۱۷ فرار کنند.

half life 2

در سمت چپ تصویر، یک قطار Razor را مشاهده می‌کنید که در حال عبور از کنار کانال‌هاست.

در هنگامی که گوردون به این ایستگاه می‌رسد، در اصل ایستگاه‌های زیادی مورد حمله نیروهای حفاظتی قرار گرفته است و با کمک پهپادهایی موسوم به Manhack و یا استفاده از Headcrab ها و تبدیل انسان‌ها به موجوداتی زامبی گونه، نیروهای Combine قصد دارند که این مکان‌ها را به تصرف خود در بیاورند. به هر حال گوردون با آن‌ها مقابله کرده و در راه موفق می‌شود سلاح MP7 را هم به دست بیاورد. پس از طی مسیرهای مختلف، او به ایستگاه ۶ می‌رسد که نزدیک کانال‌ها بوده و هم اکنون تحت حمله شدید Headcrab ها قرار گرفته است. در این مکان گوردون موفق می‌شود که یک نوع وسیله نقلیه شبیه هاورکرفت که Airboat نام دارد را به دست بیاورد که به او کمک می‌کند بتواند راحت‌تر از میان کانال‌های شهر که با مواد سمی پر شده است، عبور کرده و خود را به Black Mesa East برساند.

فصل چهارم:

این فصل بیش‌تر مبتنی بر سفر گوردون بین کانال‌های شهر با کمک Airboat و مبارزه با نیروهای Combine و از بین بردن یکی از هلیکوپترهای آنان است. نکته مهم این فصل، این است که در طول آن، سلاح قایقی که گوردون در اختیار دارد، توسط یک ورتیگان ارتقا پیدا می‌کند. از این رو لازم است که در این بخش مقداری در مورد ورتیگان‌ها توضیحاتی بیش‌تری بدهیم.

half life 2

ورتیگان

همان طور که در داستان قسمت قبل دیدیم، ورتیگان‌ها در نسخه اول، جزو دشمنان انسان‌ها بودند و در میان فضایی‌هایی بودند که پس از حادثه Resonance Cascade به تأسیسات Black Mesa حمله کردند. با این وجود در اواخر همین نسخه اول دیدیم که آن‌ها در اصل توسط Nihilanth به بردگی گرفته شده بودند و چاره‌ای جز این کار نداشتند. پس از کشته شدن Nihilanth توسط گوردون فریمن، آن‌ها به نوعی خود را مدیون فردی نظیر گوردون فریمن دانسته و بعد از آن وقایع، به انسان‌ها در مقاومت در مقابل نیروهای Combine کمک فراوانی می‌کنند؛ زیرا نیروهای Combine را مانند همان Nihilanth می‌دانند که اگر بتواند، آن‌ها را به بردگی می‌گیرد و از آن جایی که در تاریخ ورتیگان‌ها، آن‌ها مدت زیادی برده بودند و حالا دیگر نمی‌خواهند به آن وضعیت برگردند، به انسان‌ها کمک‌های شایانی برای مقابله با Combine می‌کنند. خود ورتیگان‌ها از طریق خاص و عجیبی با هم ارتباط برقرار می‌کنند که توسط انسان‌ها قابل شنیدن نیست ولی در عین حال، در این بازی می‌بینیم که آن‌ها زبان انسان‌ها را هم یاد گرفته‌اند که بتوانند با انسان‌ها تعامل داشته باشند. در بازی، بسته به این که زبانی که بازی را با آن انجام می‌دهید، چه زبانی باشد، ورتیگان‌ها هم به همان زبان تکلم خواهند کرد. نکته جالب این جاست که در حالتی که زبان بازی انگلیسی باشد و ورتیگان‌ها هم انگلیسی صحبت کنند، آنان از کلمات باستانی انگلیسی و جملاتی که تا حدی یادآور آثار شکسپیر است، برای بیان منظور خود استفاده خواهند کرد.

فصل پنجم:

half life 2

الیکس و پدرش، دکتر ایلای ونس

گوردون فریمن بالاخره بعد از دردسرهای فراوان، موفق می‌شود که خود را به پایگاه نیروهای مقاومت یعنی Black Mesa East برساند. در آن جا او برای اولین بار با دکتر جودیت ماسمن (Judith Mossman) ملاقات کرده و همچنین فرمانده مقاومت یعنی دکتر ایلای ونس را که از نسخه قبل با او آشنایی دارد هم با گوردون ملاقات می‌کند. پس از آن، گوردون با سلاح جدیدی به نام Zero Point Energy Field Manipulator رو به رو می‌شود که در طول بازی، به جای این نام طولانی، از آن با نام Gravity Gun یا تفنگ گرانش نام برده می‌شود و می‌تواند به شکل عجیبی در گرانش تغییر ایجاد کرده و باعث جذب شدن اشیای مختلف به سمت خود و پرتاب کردن آن‌ها بشود. این سلاح در ادامه بازی به اسلحه‌ای بسیار مهم تبدیل خواهد شد. علاوه بر این، او با حیوان خانگی الیکس که یک روبات بزرگ به نام Dog است نیز رو به رو می‌شود. در این فصل، گوردون با صحبت با افراد مختلف، از اتفاقاتی که در این سال‌ها افتاده است، نظیر جنگ هفت ساعته که منجر به سقوط تمامی کشورهای دنیای شده است، نیز آگاه می‌شود. در همین حین صحبت‌ها، الیکس متوجه می‌شود که اسکنرهای Combine به منطقه آمده و در حال اسکن محیط هستند و اندکی بعد، حمله هوایی همه جانبه‌ای از سمت نیروهای Combine به Black Mesa Eas می‌شود. در حالی که گوردون و الیکس به همراه Dog سعی می‌کنند خود را به بقیه برسانند، با سقوط سقف، بین آن‌ها فاصله افتاده و گوردون و Dog در یک سمت و Alyx در سمت دیگر می‌ماند. از این رو گوردون مجبور می‌شود برای ادامه مسیر خود، به شهر متروکه Ravenholm برود. شهری که الیکس به‌وضوح علاقه‌ای به صحبت در مورد آن نداشته و از یادآوری نام آن احساس ناراحتی می‌کرد.

half life 2

Dog، ربات دست‌آموزی الیکس

فصل ششم:

گوردون با توجه به اتفاقاتی که در فصل قبل افتاد، مجبور می‌شود که به شهر Ravenholm برود. این مکان، پیش‌تر یک شهر مخفی بود که مردم بدون سلطه نیروهای Combine در آن زندگی می‌کردند، اما به محض شناسایی نیروهای Combine تعداد بسیاری زیادی Headcrab Shell را که حاوی Headcrab های زیادی هستند، روانه شهر کردند و در نتیجه آن، این Headcrab ها تقریباً تمامی مردم بیچاره شهر را تبدیل به زامبی کردند و با نشستن Headcrab ها روی سر افراد، کنترل مغزشان به دست آنان افتاد و حال باید گوردون در این شهر که پر از آدم‌های معمولی است که اکنون به زامبی تبدیل شده‌اند، پیشروی کند و البته مجبور می‌شود که تعداد زیادی از این آدم‌ها را به کمک سلاح گرانشی خود و پرتاب اجسام برنده، بکشد. با پیشروی در شهر، گوردون به یک کشیش مسیحی به نام پدر گریگوری می‌رسد که ظاهراً تنها انسان زامبی نشده در این شهر است. او به گوردون یک شاتگان می‌دهد تا بتوانند با همدیگر در شهر پیشروی کرده و خودشان را به معدنی قدیمی که به شهر ۱۷ متصل می‌شود، برسانند. در راه اما گوردون مجبور می‌شود گریگوری را پشت سر جا بگذارد، زیرا گریگوری برای اینکه گوردون بتواند پیشروی کند، درگیر نبرد با زامبی‌ها می‌شود تا بدین ترتیب، دکتر فریمن بتواند خودش را به شهر برساند. بعد از کش‌وقوس‌های فراوان، گوردون از معدن و همچنین یک مسیر خط آهن که زیر نظیر تک‌تیراندازهای Combine است عبور کرده و به پایگاه دیگر نیروهای مقاومت که Shorepoint Base نام دارد، می‌رسد.

half life 2

شهر متروکه Ravenholm که پر از زامبی شده است.

فصل هفتم:

پس از رسیدن به این پایگاه، گوردون متوجه می‌شود که دکتر ونس توسط نیروهای Combine دستگیر شده و به زندانی به نام Nova Prospekt برده می‌شود. از این رو، او راهی این زندان می‌شود تا بتواند دکتر ونس را نجات دهد. او در راه، باید با کمک خودرویی که در بازی از آن به نام Scout Car نام برده می‌شود، از بزرگراهی معروف به نام بزرگراه ۱۷ عبور کند و در راه با سربازان Combine و همچنین نوع جدیدی از فضایی‌های حشره مانند که Antilon نام دارند، رو به رو می‌شود. در راه او با فردی به نام کلنل ادسا کابیج (Oddessa Cubbage) نیز رو به رو می‌شود که هر چند، از شواهد امر به نظر می‌آید واقعاً یک کلنل نبوده است و صرفاً این لغت به عنوان لقب به وی داده شده است، اما به هر حال یک RPG قدرتمند را به دکتر فریمن برای مقابله با دشمنان می‌دهد.

half life 2

بزرگراه ۱۷

فصل هشتم:

در این فصل، شاهد این هستیم که گوردون به مسیر خود به سوی زندان Nova Prospekt ادامه داده و در راه، در تونل با زامبی‌های بسیاری درگیر شده و در کنار یک فانوس دریایی هم با نیروهای Combine درگیر می‌شود و در بخش انتهایی نیز مجبور می‌شود بدون خودرو در کنار ساحل پیشروی کند. در این جا او با کمک یک ورتیگان، متوجه می‌شود که اگر نوع خاصی از Antilon ها را شکست بدهد و یک کیسه حاوی فرومون را از روی جسد او برداشته و به سمت نقطه مشخصی پرتاب کند، این کیسه فرومون های خاصی را آزاد می‌کند که باعث می‌شود سایر Antilon ها به آن نقطه حمله ور شوند. از این رو دکتر فریمن از این روش برای شکست دادن تعداد زیادی از سربازان گارد محافظتی اطراف زندان Nova Prospekt استفاده می‌کند تا بالاخره می‌تواند خودش را به این زندان مخوف برسند.

half life 2

یکی از سنگر‌های ساحلی نیروهای Combine

فصل نهم:

half life 2

گوردون فریمن،‌ در حمله به زندان از Anitlon ها کمک می‌گیرد.

در این فصل، بالاخره دکتر فریمن به زندان Nova Prospekt می‌رسد. محلی که پیش از حمله Combine ها نیز به عنوان یک زندان استفاده می‌شده است و پس از حمله آنان هم به زندانی بسیار مخوف‌تر تبدیل گشته است. بیش‌تر قسمت‌های این بازی، به مبارزه با نیروهای Cobmine به کمک Antilon ها برای نفوذ به درون این زندان معطوف می‌شود تا گوردون فریمن بتواند راهی برای نجات دکتر ونس پیدا کند. اتفاق داستانی خیلی مهم و قابل‌توجهی در این فصل رخ نمی‌دهد.

فصل ۹a:

half life 2

آسانسوری که به بخش‌های عمیق‌تر زندان می‌رود.

این فصل در اصل به صورت جداگانه و قبل از فصل دهم اتفاق افتاده و نکات مهمی در این قسمت آشکار می‌شود. گوردون در این قسمت، با الیکس در انبار مربوط به قطارهای Nova Prospekt ملاقات کرده و متوجه می‌شوند که دکتر ماسمن، در اصل یک جاسوس از سمت Combine بوده است که درون نیروهای مقاومت نفوذ کرده بود و اکنون هم احتمالاً باید در همین زندان باشد. بدین ترتیب آن‌ها نقاط مختلف زندان را گشته و در نهایت، می‌توانند رد ماسمن را بزنند. در این هنگام ماسمن، خودش را به همراه دکتر ونس به کمک دستگاه تلپورتر، به Citadel منتقل می‌کند. Citadel یک برج با ارتفاع ۲۵۰۰ متر بوده و به عنوان پایگاه اصلی نیروهای Combine از آن استفاده می‌شود. دکتر برین که دست نشانده نیروهای Combine است نیز در این برج بزرگ قرار دارد. در نتیجه این اتفاقات، الیکس و گوردون هم مجبور می‌شوند که ریسک کرده و از دستگاه تلپورتر استفاده کنند تا هر دوی‌شان را هم‌زمان به آزمایشگاه دکتر کلینر منتقل کند.

فصل دهم:

half life 2

دکتر کلینر، با احتیاط فراوان در را به روی الیکس باز می‌کند.

بعد از رسیدن به آزمایشگاه دکتر کلینر، گوردون و الیکس متوجه می‌شوند که در مدت تلپورت شدن که شاید خودشان خیلی احساس نکردند، آن‌ها در یک “حلقه” تکرار تلپورت گیر کرده بودند و در نتیجه، تقریباً یک هفته از اتفاقاتی که در Nova Prospekt افتاد گذشته است. در این میان، استفاده از تلپورتر آن‌ها، باعث نابودی Nova Prospekt شده و این زندان مخوف را نابود کرده و این رویداد، تبدیل به نشانه‌ای برای خروش نیروهای مقاومت علیه Combine شده است و در طول این یک هفته، شهر تبدیل به یک میدان جنگ واقعی شده و درگیری عظیمی بین سربازان Combine و نیروهای مقاومت شکل گرفته است. در این هنگام، فریمن به داخل شهر می‌رود تا به نیروهای مقاومت کمک کند و در عین حال، الیکس در آزمایشگاه می‌ماند تا به دنبال راهی برای خروج از شهر بگردد. حال وظیفه گوردون این است که با کمک نیروهای مردمی، خود را به پیش بارنی کالهون برساند. در اواخر این فصل، الیکس متوجه می‌شود که پلی که به موقعیت بارنی کالهون جود داشته، از بین رفته و از این رو او سعی می‌کند خودش را به گوردون برساند تا این موضوع را به او اطلاع بدهد، اما در راه نیروهای Combine او را اسیر کرده و به سمت Citadel می‌برند.

فصل یازدهم:

half life 2

تسخیر Overwatch Nexus که مقر فرماندهی نیرو‌های Combine در شهر ۱۷ محسوب می‌شود.

گوردون بارنی کالهون را پیدا کرده و با او همراه می‌شود تا از آن جا به مقر فرماندهی نیروهای Combine که در پایین قلعه Citadel قرار دارد حمله کنند. این فصل بیش‌تر متشکل از نبردهای مختلف بین نیروهای مقاومت و سربازان Cobmine است و نکته داستانی خیلی ویژه‌ای ندارد.

فصل دوازدهم:

half life 2

تصویر شهر از بالای برج Citadel

در این فصل، گوردون موفق می‌شود که به Citadel نفوذ کند. با این وجود، هنگام ورود از در امنیتی ساختمان، نیرویی خاص همه سلاح‌های او را از وی می‌گیرد اما تأثیر این نیرو، باعث می‌شود که Gravity Gun به شدت قوی شده و این سلاح همچنان در دست گوردون باقی بماند. بدین ترتیب، Gravity Gun توانایی حمل آیتم‌های سنگین‌تر را پیدا کرده و حتی می‌تواند سربازان Combine را هم از زمین بلند کرده و پرتاب کند و بدین ترتیب، راهی جدید برای شکست آنان در مقابل گوردون قرار می‌گیرد. با کمک این سلاح، گوردون در Citadel پیشروی کرده و خود را به دفتر دکتر والاس برین می‌رساند.

فصل سیزدهم:

half life 2

دفتر کار دکتر والاس برین که دست نشانده نیروهای Combine در زمین است.

گوردون در نهایت به دفتر مدیریت دکتر والاس برین می‌رسد. در آن جا او هم اسیر شده و در کنار الیکس و دکتر ایلای ونس که در دفتر دکتر برین هستند، قرار می‌گیرد. دکتر ماسمن هم که به نیروهای مقاومت خیانت کرده بود، در این مکان حضور دارد و ناگهان، از این که به نیروهای مقاومت خیانت کرده پشیمان شده و در نتیجه، گوردون و الیکس و ایلای را آزاد می‌کند. برین که از این خیانت جا خورده است، سعی می‌کند آن‌ها را با استفاده از Gravity Gun ای که از گوردون فریمن گرفته است بکشد ولی موفق نشده و مجبور به فرار می‌شود. در نهایت الیکس و گوردون او را تعقیب کرده و در نهایت از پشت یک پنجره، مشاهده می‌کنند که او در حال صحبت با یکی از مقامات رده بالای Combine است که از آن‌ها با نام Advisor یاد می‌شود و به نظر می‌رسد که موجوداتی بسیار قدرتمند، خصوصاً از لحاظ توانایی‌های ذهنی هستند. الیکس و گوردون سعی می‌کنند به او برسند ولی او فرار کرده و Gravity Gun را هم رها می‌کند. این دو هم سلاح را برداشته و در ساختمان پیشروی کرده و در نهایت در بلندترین نقطه آن، به راکتور انرژی تاریک می‌رسند. در همین حین، برین سعی می‌کند که یک پورتال به دنیای محل سکونت نیروهای Combine که از آن با نام Combine Overworld یاد می‌شود، باز کرده تا آنان را وارد این دنیا بکند؛ اما در همین حین، گوردون سعی می‌کند راکتور را نابود کرده و در نتیجه تلاش او، راکتور در وضعیت بحرانی قرار گرفته و در نهایت، با انفجار مهیبی از بین می‌رود و به نظر می‌رسد که در این انفجار دکتر برین کشته می‌شود. طبیعتاً گوردون و الیکس هم که در این مکان هستند، باید کشته می‌شدند اما ناگهان سر و کله G-Man پیدا شده و او با متوقف کردن زمان شروع به صحبت با گوردون می‌کند و او را دوباره در وضعیت Stasis قرار می‌دهد تا وی را نجات دهد. در این لحظات بازی، شما به عنوان بازیکن از سرنوشت الیکس مطلع نخواهید شد ولی در نسخه بعدی، متوجه می‌شوید که او هم زنده می‌ماند. به هر حال، G-Man همچنان به گوردون می‌گوید که منتظر «پیشنهادهای کاری» بعدی باشد و البته می‌گوید که به خاطر این وضعیت «خارق‌العاده»، به خود او هم «پیشنهادهای جذابی» ارائه شده است. ضمناً به گوردون هم می‌گوید که دیگر نمی‌خواهد توهم انتخاب و آزادی عمل بیهوده به او بدهد (نظیر نسخه اول که می‌گفت می‌تواند پیشنهاد را قبول کند) بلکه هر وقت زمانش بشود، به سراغ او خواهد آمد. به نوعی یعنی G-Man مستقیماً به گوردون می‌گوید که دفعه قبل هم که پیشنهاد را به او مطرح کرد، عملاً گوردون چاره‌ای جز قبول آن نداشت و حالا هم دلیلی نیست که گزینه رد پیشنهاد را برای او مطرح کند، بلکه او ناچار به پذیرش آن است و هر وقت زمانش برسد، G-Man به سراغ او خواهد آمد.

 

بعد از Half-Life 2 سراغ اولین بسته توسعه دهنده آن یعنی Half-Life 2: Episode One می‌رویم.


 

Half-Life 2: Episode One

half life 2 episode one

Half-Life 2: Episode One

این نسخه از سری Half-Life که قرار بود به نوعی اولین نسخه از سه گانه ادامه دهنده داستان Half-Life 2 باشد (که البته هیچ وقت نسخه سوم آن منتشر نشد)، داستان را دقیقاً از همان جایی که نسخه قبل به اتمام رسید ادامه می‌دهد و البته فصل‌های نسبتاً طولانی‌تری دارد که در ادامه به بررسی آن می‌پردازیم.

فصل اول:

در پی وقایع Half-Life 2، این نسخه این طور شروع می‌شود که گوردون فریمن، یکسری تصاویر و فلش بک‌هایی را به گذشته و انفجار Citadel می‌بیند. ناگهان زمان متوقف شده و تعدادی ورتیگان بنفش رنگی را می‌بیند که الیکس را از انفجار نجات می‌دهد. در همین حال، G-Man دیده می‌شود که از یک در نورانی به سمت گوردون فریمن قدم برداشته و دهانش را باز می‌کند تا حرفی بزند ولی ناگهان حواسش به سمت یکسری نور آبی رنگ می‌رود و در همین حین، گروهی دیگر از ورتیگان‌ها او را از گوردون جدا کرده و با کمک یک سپر انرژی آبی رنگ، جلوی دسترسی G-Man به گوردون را می‌گیرند. از چهره G-Man مشخص است که از این رخداد بسیار عصبانی شده است و بعد از محکم کردن کراواتش، به گوردون خیره شده و می‌گوید: “خواهیم دید …” و در این لحظه، ورتیگان‌های بیش‌تری جمع شده و گوردون را همانند الیکس تلپورت کرده و از وضعیت Stasis رها می‌کنند.

در این جا نکته‌ای عجیب در مورد داستان بازی آشکار می‌شود. این که ورتیگان‌ها، مشخصاً اهمیت بسیار بالایی دارند و آن طور که قبلاً به نظر می‌رسید، صرفاً یک نژاد بیگانه هستند که به انسان‌ها کمک می‌کنند؛ اما حالا می‌بینیم در حالی که G-Man به نظر قدرت‌های بسیار زیادی و عجیبی نظیر متوقف کردن زمان را داراست،‌ ورتیگان‌ها حداقل در تعداد بالا توانایی مقابله با او را هم دارند. این موضوع نشان می‌دهد که این موجودات،‌ از نظر داستانی بسیار با اهمیت هستند.

half life 2 episode one

برقراری ارتباط با دکتر ایلای ونس

پس از این واقعه گوردون در خارج محوطه Citadel در زیر حجم عظیمی از آوار به هوش می‌آید. در همین حین Dog،‌ ربات همراه الیکس شروع به کندن و کنار زدن آوار کرده و گوردون را نجات می‌دهد و در همین حین، می‌بینید که حال الیکس هم خوب است. سپس الیکس با پدرش و دکتر کلینر تماس گرفته و به آنان می‌گوید که حال گوردون خوب است و آنان در امان هستند. کلینر به آنان می‌گوید که هسته اصلی Citadel هر لحظه ممکن است منفجر شود. به گفته دکتر کلینر، این انفجار ممکن است به قدری قدرتمند باشد که کل شهر ۱۷ را نابود سازد؛ بنابراین تنها راهی که آنان دارند، این است که دوباره وارد Citadel شده و سعی کنند تا حدی جلوی پیشروی هسته این ساختمان را بگیرند تا انفجار آن به تعویق بیفتد. در همین حین، دکتر ایلای کمی نگران می‌شود زیرا دوست ندارد دخترش را در چنین شرایط خطرناکی قرار بدهد اما از آن جایی که می‌بیند چاره دیگری وجود ندارد، با این موضوع موافقت می‌کند. بدین ترتیب گوردون و الیکس وارد Citadel می‌شوند تا راهی برای فعال سازی مکانیزم پایدارساز هسته پیدا کنند تا بتوانند این فاجعه را به تعویق بیندازند.

درون Citadel، آن‌ها یک فایل ضبط شده از مکالمه بین دکتر برین و یکی از Combine Advisor ها پیدا می‌کند که متن آن به این شکل است:

“این من هستم که شما باید نگرانش باشید. من همچنان می‌توانم زمین را به شما تحویل بده، ولی نه بدون کمک شما. مقصد پورتال مد نظر شما غیرقابل تحمل است. قطعاً شما می‌توانید آن را در جای دیگری قرار بدهید. هیچ راهی وجود ندارد که من بتوانم در چنین محیطی دوام بیاوریم … یک بدن میزبان؟! شما دارید شوخی می‌کنید. من نمی‌توانم … قبول، لعنتی. اگر این هزینه کاری است که باید انجام بدهم… فقط عجله کنید. او درست پشت سر من است. اوه لعنتی!”

در همین هنگام تصویر یک Advisor به نمایش در می‌آید و ناگهان الیکس و گوردون دچار یک حمله ذهنی می‌شوند و یک محموله که حامل یکی از Advisor های Combine است، از طریق یک لوله به اتاق کنترل فرستاده می‌شود. پس از دیدن این اتفاق، وضعیت ذهنی الیکس و گوردون پایدار شده و آن‌ها هم با کمک آسانسور، به سمت هسته Citadel راه می‌افتند.

فصل دوم:

half life 2 episode one

هسته Citadel

ابتدای این فصل مبتنی بر حضور گوردون فریمن و وارد شدن او به هسته برای کمک به کاهش سرعت ناپایدار شدن آن است. این قسمت از نظر داستانی نکته خاصی ندارد؛ اما پس از پایدار کردن هسته، آن‌ها با کمک قطاری موسوم به Razor Train که توسط نیروهای Combine استفاده می‌شود، سفر خود برای خروج از شهر را آغاز می‌کنند.

در حین این که آن‌ها در حال فعال سازی سیستم‌های کنترلی هسته بودند، الیکس به نکته مهمی پی می‌برد. ظاهراً نیروهای Combine قصد دارند با کمک انفجاری قریب‌الوقوع هسته، پیامی را به نیروهای مختلف Combine که در نقاط جهان هستند بفرستند تا زمین به هجوم وحشتناک آنان مواجه شود. همچنین در میان پیام‌ها، پیامی از جودیت ماسمن هم هست که در مورد پروژه‌ای موسوم به پروژه Borealis صحبت می‌کند که در قطب شمال قرار دارد و ظاهراً ساخته شرکت Aperture Science است که پیش از وقایع نسخه اول، رقیب Black Mesa محسوب می‌شد. در اصل این پروژه، به سری بازی Portal ربط پیدا می‌کند که فعلاً نمی‌خواهیم موضوع آن را در این جا باز کنیم. البته در طول این پیام، ناگهان نیروهای کمباین و یک موجود جدید به ماسمن حمله کنند و پیام ناتمام می‌ماند. به هر حال، الیکس از تمامی این‌ها یک کپی تهیه می‌کند تا بعداً بتوانند با دکتر ونس و دکتر کلینر در این مورد بحث کنند.

half life 2 episode one

Stalker ها مانع پیشروی بیش‌تر الیکس و گوردون در Citadel می‌شوند.

از این موضوع که بگذریم، باید به قطاری که الکس و گوردون سوار آن شده‌اند هم اشاره کنیم. در این قطار، انسان‌هایی که توسط Combine تغییر یافته و به موجوداتی وحشی به نام Stalker تبدیل شده‌اند، قرار دارند. در میانه راه، قطار از ریل خارج شده و همین باعث بیدار شدن Stalker ها می‌شود و بدین ترتیب، این فصل پایان می‌یابد.

فصل سوم:

half life 2 episode one

قسمت‌های مخوف قطار

بعد از خارج شدن این قطار از ریل، الیکس هم در نقطه‌ای گیر می‌کند و هم‌زمان Stalker ها هم سعی دارند که خود را آزاد کنند تا به آنان حمله کنند و گوردون هم به سختی او را آزاد می‌کند. پس از آن، الیکس و گوردون مجبور می‌شوند که در خرابه‌های زیرزمینی تاریک شهر که پر از زامبی شده است، به پیشروی خود ادامه بدهند. بدین ترتیب آن‌ها باید راه خود در این خرابه‌ها که به دشت تاریک هستند ادامه بدهند. در راه آن‌ها با لانه Anitlon ها هم برخورد می‌کنند که باید موانعی جلوی آن قرار بدهند تا جلوی خروجشان را بگیرند. بعد از مبارزه با تعداد زیادی زامبی، آن‌ها به موجوداتی بر می‌خورند که به نظر می‌رسد نوع زامبی شده سربازان Combine هستند. با دیدن این صحنه، آن‌ها متوجه می‌شوند که ظاهراً Combine هم در حال از دست دادن کنترل شهر است و نتوانسته از سربازان خود در مقابل Headcrab ها محافظت کند. بدین ترتیب به نظر می‌رسد که زمان زیادی تا نابودی کامل شهر باقی نمانده باشد.

half life 2 episode one

خروج از قسمت‌های زیرزمینی ترسناک شهر ۱۷

فصل چهارم:

 

در این فصل، شاهد پیشروی گوردون و الکس در خیابان‌های شهر و همچنین یک بیمارستان خطرناک هستیم تا هر طور شده، خودشان را به بارنی کالهون برسانند و راهی برای خروج از شهر بیابند. در ابتدا بعد از خروج از مناطق زیرزمینی، آن‌ها با نگاهی به سمتی که Citadel قرار دارد، متوجه می‌شوند که هر چند هنوز انفجار رخ داده، اما بخش زیادی از شهر در اثر درگیری‌ها تخریب شده است و در همین حال، تصویر دکتر کلینر روی مانیتورهایی که پیش‌تر تصاویر دکتر برین را پخش می‌کردند، به نمایش در آمده و او اعلام می‌کند که میدان‌های خاصی به نام Suppression Field که تأثیر آن‌ها باعث شده بود، انسان‌ها توانایی بچه‌دار شدن را از دست بدهند، از بین رفته‌اند. بعد از این اطلاعیه، دوباره الیکس و گوردون به مسیر خود ادامه داده و با تعدادی از سربازان Combine و زامبی‌ها و Antilon ها درگیر می‌شوند.

half life 2 episode one

دکتر کلینر از طریق این مانیتور‌ها اعلام می‌کند که سیستم Suppression Field از کار افتاده است.

در نهایت آن‌ها به بارنی کالهون می‌رسند که به همراه تعدادی دیگر از افرادی که از شهر گریخته‌اند، قصد دارد تا با کمک سیستم حمل و نقل ریلی، از شهر ۱۷ خارج شوند. در همین حین، نیروهای Combine هم همچنان در تعقیب الیکس و گوردون هستند و از این رو، آنان از بقیه جدا شده و وارد یک بیمارستان می‌شوند تا حواس نیروهای Combine را به خود پرت کنند. در این بیمارستان، زامبی‌های زیادی وجود دارند که هم‌زمان، با نیروهای Combine هم درگیر نبرد هستند و به طور کلی، اوضاع بسیار پیچیده‌ای رقم می‌خورد؛ اما به هر حال، این دو موفق می‌شوند از بیمارستان هم به سلامت عبور کنند.

half life 2 episode one

در جلویی بیمارستا

فصل پنجم:

بعد از خروج از بیمارستان، این دو دوباره به گروه بارنی کالهون ملحق می‌شوند و به او کمک می‌کنند که در مقابل نیروهای Combine مقاومت کنند تا مردم فرصت سوار شدن به قطار را پیدا کنند. پس از این که مردم سوار می‌شوند، الیکس و گوردون تصمیم می‌گیرند برای معطل کردن Combine در شهر بمانند تا بارنی به همراه بقیه بتوانند از شهر فرار کنند. بعد از نبرد با نیروهای Combine، الیکس و گوردون یک قطار دیگر را باز برنامه‌ریزی کرده و سوار آن می‌شوند تا از شهر خارج شوند. در همین حین، آن‌ها به سمت Citadel نگاه می‌کنند که لحظاتی بعد از حرکت قطار آن‌ها، به تدریج در وضعیت انفجار قرار می‌گیرد. در همین لحظات تعداد زیادی از محفظه‌هایی که نیروهای رده بالای Combine یعنی Advisor ها را حمل می‌کنند نیز به اطراف پرتاب می‌شوند تا جان آنان نجات یابد. در دو مورد که این محفظه‌ها از بالای سر الکس و گوردون عبور می‌کند، آن‌ها دچار حمله عصبی می‌شوند. همچنین یکسری موج انفجار از Citadel در حال نابودی نیز به سمت آنان می‌آید که یکسری از قطعات قطار و ساختمان‌های اطراف را جدا کرده و به اطراف پرتاب می‌کند. در نهایت، در حالی که الیکس و گوردون فاصله نسبتاً خوبی از شهر می‌گیرند، Citadel با انفجاری که کل صحنه را به رنگ سفید در می‌آورد، نابود شده کل شهر ۱۷ را نابود می‌کند و البته موج این انفجار مهیب، به قطار گوردون هم رسیده و آن را هم پرتاب می‌کند. در این هنگام، بازی با زمزمه نام گوردون از زبان الیکس و قطاری که از مسیر خارج شده، به پایان می‌رسد.

half life 2 episode one

الیکس و گوردون ابتدا به بارنی کمک می‌کنند که با مردم شهر فرار کنند و سپس خودشان فرار می‌کنند.

 

بدین ترتیب داستان این نسخه هم به پایان می‌رسد. در قسمت بعدی مقاله، داستان را از نسخه Half-Life: Episode 2، از سر خواهیم گرفت.

 

ادامه دارد …

PEDrooMohsen bakhtiari

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا
عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

عواقب پیش‌بینی نشده | بررسی داستان سری Half-Life – قسمت دوم - گیمفا