روزی روزگاری: اشاره و کلیک دراکولایی! | نقد و بررسی بازی Dracula: Origin
طی یکی دو دهه اخیر، بازیهای مربوط به خونآشامها کم نبودهاند. به تصویر کشیدن زندگی یک خون آشام، برای صنعت بازی سازی و استودیوهایی که کارشان توسعه بازیهای ویدئویی است، سوژه خوبی بوده و خیلی اوقات هم با موفقیت همراه شده است. اگر اشتباه نکنم، آخرین بازی در این سبک، عنوان Vampire: The Masquerade – Coteries of New York محصول استودیو iFun4all لهستانی بوده است. خب در واقع Coteries of New York نسخه جدیدی از سری Vampire: The Masquerade بود و در نهایت هم عملکرد بهتری میتوانست از خود برجای بگذارد. البته کماکان این بازی، بازی بدی نیست و می تواند مخاطب خود را سرگرم کند، ولی خب کمبودها و مشکلات خاص خودش را دارد. در سال ۲۰۱۸ نیز بازی Vampyr محصول استودیو Dontnod Entertainment ( توسعه دهنده سری Life is Strange ) توانست با به تصویر کشیدن زندگی دکتری که به سبب یک اپیدمی تبدیل به یک خون آَشام شده و به دنبال راهی برای درمان خود میگردد، نظر مثبت منتقدین و سایر کاربران را به دست آورد. خوشبختانه بازیهای مربوط به خون آشامها در این یکی دو دههای که گفتیم، از تنوع قابل قبولی برخوردار بودهاند. هم خون آشام سفید داشتیم، هم سیاه و هم خاکستری. حتی در برخی بازیها مثل همین Vampyr، این خود شما هستید که می توانید تعیین کننده خوبی یا بدی خودتان باشید. جالب این جاست که بدون آن که خودتان در طول بازی متوجه شوید، کارهایی که انجام می دهید بر روی نتیجه بازی تاثیر دارند. حال برخی از این نتایج را بلافاصله مشاهده می کنید و برخی را هم زمانی که به پایان بازی برسید، متوجه خواهید شد. بازی هایی نظیر Darkwatch، Vampyr، Castlevania: Lords of Shadow، Infamous: Festival of Blood و Vampire: The Masquerade – Bloodlines را می توان بهترین بازی های مربوط به ومپایرها، طی چند سال اخیر دانست. البته که بازی های ناموفقی مثل Dark، NecrovisioN و Vampire Rain را هم نباید از یاد برد. عناوینی که خب البته، کمتر کسی آن ها را تجربه کرده و اصلا بعید می دانم که ارزش تجربه شدن را داشته باشند. آن هم در حالی که سال ها از انتشارشان می گذرد. اگرچه در رابطه با موضوعات دیگر، به مراتب بازی های AAA بیشتری ساخته شده، ولی خب بازیهای با مضمون خون آشام ها هم جایگاه خاص خودشان را دارند. در حالی که تمرکز AAAها بیشتر بر روی مواردی نظیر جنگهای جهانی، جنگ های آینده، سفر به فضا و مبارزه با موجودات فضایی، حمله بیگانگان و دفاع از زمین و موارد این چنینی بوده، بازی سازان مستقل زیادی در تلاش برای توسعه بازی های مربوط به خون آشام ها بوده اند. خب طبیعتا بازی های مربوط به این موضوع هم بعضا موفق و بعضا هم ناموفق بوده اند. کمی بالاتر، سعی کردیم که هم از بازیهای موفق و به نوعی، سرآمدها صحبت کنیم و هم اسم دو سه مورد از بازیهای ضعیف این موضوع را ذکر کردیم.
استودیو Frogwares را که می شناسید؟ استودیوی مستقل بازی سازی که از سال ۲۰۰۰ تاسیس شده و اکنون، دومین دهه از تاسیس خود را جشن می گیرد. استودیویی که اخیرا اگرچه کم کار تر از قبل شده، ولی تا از سال ۲۰۰۲ تا سال ۲۰۱۶، هر ساله حداقل یک بازی جدید را به بازار عرضه کرده است. عموما این استودیو را با سری Sherlock Holmes می شناسند، ولی خب بازیهای دیگری هم در کارنامه استودیوی مذکور دیده می شود. آخرین محصول Frogwares نیز، بازی The Sinking City بود که در سال ۲۰۱۹ به بازار عرضه شد و از گیمفا هم نمره ۸٫۴ را دریافت کرد. این استودیو در نسل هشتم، تنها سه بازی را به بازار عرضه کرد. Sherlock Holmes: Crimes & Punishment، Sherlock Holmes: The Devil’s Daughter و در نهایت هم The Sinking City محصولات این استودیوی مستقل در نسل هشتم و از بازه سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ بوده اند. این استودیو در سال ۲۰۰۸، یک بازی جالب تحت عنوان Dracula: Origin را توسعه داده و با همکاری سه ناشر مختلف، آن را در نقاط مختلف دنیا منتشر کرد. اما می دانید که چه چیزی در رابطه با Dracula Origin، این بازی را از دیگر عناوین سال ۲۰۰۸ متمایز می کند؟ این بازی بر اساس کتابی به نام دراکولا، اثر برام استوکر توسعه داده شده است. جالب اینجاست که Dracula Origin، تنها بازی اقتباسی ساخته شده توسط Frogwares نیست. به طور کلی سری شرلوک هولمز و به خصوص Sherlock Holmes: The Awakened نیز بر اساس کتاب شرلوک هولمز اثر آرتور کونان دویل ساخته شده است. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که Dracula Origin، تنها بازی ومپایری ساخته شده بر اساس یک کتاب نیست، اما بدون شک، نزدیکترین آنهاست و سعی کرده کم ترین تغییر ممکن نسبت به کتاب را داشته باشد. البته طبیعتا Frogwares سعی کرده تا تغییراتی در جزئیات کاراکترها و همچنین داستان بازی نیز ایجاد کند. Frogwares سابقه خوبی در زمینه ساخت بازی، از روی آثار نویسندگان مختلف را دارد. حتی آخرین محصول این استودیو، عنوان The Sinking City هم در واقع بر اساس یکی از داستانهای اچ پی لاوکرفت ساخته شده بود. به هر شکل، همان طور که اشاره شد، استودیو Frogwares در توسعه بازیهای این چنینی سابقه خوبی دارد. نکته جالب بازی های این استودیو، این است که تقریبا همه آنها عناوینی هستند که باید در آن ها با پازل ها و معماهای مختلف دست و پنجه نرم کرد. Dracula Origin آخرین محصول این شرکت نیست! این بازی مربوط به سال ۲۰۰۸ می شود و قاعدتا، انتظار می رود که نسبت به محصولات بعدی این استودیو، کیفیت نسبتا پایین تری داشته باشد. عنوان Dracula Origin در اتمسفر و همچنین با داستانی دنبال می شود که Frogwares در آن استاد است! اگرچه اتمسفر و فضاسازی Dracula Origin را می توان حتی با بازیهایی چون The Sinking City و Sherlock Holmes: The Awakened متفاوت دانست، ولی خب در کل Frogwares توانسته در این چند سال، خود را در طراحی محیطهای دلهره آور به اثبات برساند. چند ماه پیش، با نقد و بررسی بازی The Sinking City در خدمت شما بودیم. در آن زمان، بازی The Sinking City یکی از بازیهای روز بود و دقیقا یک روز پس از عرضه رسمی، نقد و بررسی بازی در گیمفا منتشر شد. اما امروز می خواهیم سری به گذشته بزنیم، به چند سال قبل. جایی که Frogwares در ژوئن سال ۲۰۰۸ و با همکاری سه ناشر، بازی Dracula Origin را به بازار عرضه کرد. Dracula Origin یک بازی معروف نیست و احتمالا امروزه، بازیبازان مدرن تر با این عنوان آشنا نیستند. اما نمی توان کتمان کرد که این بازی متوسط، در بین بازیهایی که مربوط به خون آشامها می شوند، یکی از بهترینهاست. در ادامه با قسمتی دیگر از سری مقالات روزی روزگاری و نقد و بررسی عنوانی که ۱۲ سال پیش برای رایانه های شخصی عرضه شد در خدمت شما هستیم.
همان طور که اشاره شد، بازی Dracula Origin در واقع اقتباسی از کتاب معروف دراکولا اثر برام استوکر است. جالب است بدانید که کتابهایی که در رابطه با خون آشام ها نوشته شده اند هم کم نیستند. کتابهایی نظیر Abraham Lincoln, Vampire Hunter، ‘Salem’s Lot، Vlad و همچنین Dead After Dark از جمله کتابهایی هستند که در زمینه خود، از معروفیت بالایی برخوردار هستند. البته به استثنای اولی، مطالعه بقیه کتابها برای افراد سنین بالاتر توصیه می شود. با این وجود، از بین کتابهای نام برده شده و دهها کتاب دیگر در همین زمینه، کتاب دراکولا اثر برام استکور از محبوبیت و معروفیت بالاتری برخوردار است. بنابراین ایده استفاده از چنین کتابی، هم یک ایده هوشمندانه محسوب می شود و هم یک ایده جاهطلبانه! فراموش نکنید که Frogwares در سال ۲۰۰۸، از مقبولیت به مراتب کمتری برخوردار بود. اما طبیعتا همه ما می دانیم که در داستان بازی Dracula: Origin، قرار نیست اتفاقات کتاب دقیقا تکرار شوند. اگرچه بازی به کتاب وفادار بوده، ولی نمی توان منکر تغییراتی در جزئیات داستان بازی و همچنین اضافه شدن یک سری کاراکتر به بازی شد. در نگاه اول برای کسی که هم کتاب را مطالعه کرده و هم بازی را تجربه می کند، این تغییرات بزرگ به نظر می رسند، ولی کافی است که نگاهی به دیگر اقتباسها از همین کتاب بیندازید تا متوجه تفاوتها شوید. اما برویم سر اصل مطلب و نگاهی به داستان بازی Dracula Origin بیندازیم. داستان بازی شما را در نقش پروفسور Abraham van Helsing قرار می دهد. یک دکتر اصالتا هلندی که اتفاقا شخصیت اصلی کتاب هم محسوب می شود. آبراهام ون هلسینگ، یک شکارچی ومپایر محسوب می شود و داستان بازی هم از جایی شروع می شود که van Helsing، در حال آزمایشهایی در رابطه با خون آشامهاست که نامهای از John Harker، دانش آموز سابقش دریافت می کند. به طور خلاصه، محتوای نامه این است که هارکر به کمک نیاز داشته و از این رو به ون هلسینگ روی می آورد.
بازی در مجموع، سه کاراکتر خیلی مهم و کلیدی دارد. پروفسور ون هلسینگ، جاناتان هارکر و نامزد هارکر، مینا. در رابطه با ارتباط این سه نفر صحبت کردیم. اما نکته این جاست که Mina، در بازی یک نقش اساسی را ایفا خواهد کرد. دراکولای داستان، به دنبال مینا است، اما چرا؟ خب توضیحات بیشتر در این رابطه، داستان بازی را اسپویل کرده و لذت تجربه آن را از بازیکن می گیرد. دراکولا به دنبال مینا است، مینا می خواهد نامزدش، جان هارکر را نجات دهد، پروفسور ون هلسینگ از خطراتی که مینا را تهدید می کنند آگاه است و به دنبال راهی برای نجات اوست، پس به دنبال دراکولا می گردد، دراکولا به دنبال مینا است و همین چرخه جالب، می تواند داستان بازی را برایتان جذاب کند. نکته مهم داستان بازی، این است که تک تک کاراکترهای بازی، اهداف و انگیزههای واضح و مشخصی دارند. Frogwares برای این که از داستان بازی، یک داستان درگیرکننده بسازد، اصلا سعی نکرده تا بیش از اندازه آن را پیچیده کرده و درکش را دشوار کند. دقیقا برخلاف چیزی که در بسیاری از بازیهای خون آشامی می بینیم. داستان بازی در عین سادگی و سرراست بودن، میتواند شما را تا پایان درگیر نگه دارد. به غیر از شخصیتهایی که اهدافی مشخص و تعیین شده دارند، نقطه عطف داستان بازی، هیجان بالای آن است. طرفداران بازی های داستان محور، قطعا می توانند با Dracula: Origin به بهترین شکل ممکن ارتباط برقرار کنند. اگر بخواهیم متنی که تا کنون نوشتیم را خلاصه کنیم، به سه نکته اساسی می رسیم. اولا داستان بازی از ابتدا تا انتها هدفی مشخص را دنبال می کند، بدون این که بی دلیل و بی هدف، شاخ و برگ به خود اضافه کند. ثانیا شخصیتها توانسته اند که در رول خود، عملکرد قابل قبولی را از خود بر جای بگذارند و همچنین، پیچیدگی خاصی در داستان بازی مشاهده نمی شود. داستان بازی سطحی نیست; ولی قابل فهم و درک بوده و از این نظر قابل تحسین است. ثالثا، هیجان بالای داستان بازی، سبب می شود تا هر بازیکنی بتواند از آن لذت ببرد. داستان بازی متاسفانه کوتاه است و شاید هم دلیلش، همین سر راست بودن باشد. به هر ترتیب، در همین مدت زمان کوتاه، شما طعم واقعی هیجان و ترس ( از نوع نگرانی ) را خواهید چشید. قطعا در زمینه داستان، حتی خود Frogwares هم بازی های بهتری نسبت به Dracula: Origin را دارد; مقصود این است که این بازی ابدا قرار نیست تبدیل به یکی از بهترینهای زندگی شما شود، شاید حتی به آن صورت به یاد ماندنی و خاطره انگیز هم نشود! ولی در طول مدت زمانی که در حال تجربهاش هستید، به خوبی شما را سرگرم و درگیر نگه خواهد داشت. البته که خب بی نقص هم نیست و همان طور که اشاره شد، یکی از مشکلات بازی، این است که خیلی زود تمام می شود. بازی آغاز خوبی دارد، خوب هم تمام می شود; اندینگ بازی کاملا قابل قبول است. ولی اتفاقات طول بازی می توانستند کمی بیشتر باشند تا در نهایت، طول داستان بازی هم افزایش پیدا کند.
کلیدی ترین نکته ای که باید در رابطه با بازی Dracula: Origin بدانید، ژانر بازی است! ژانر بازی می تواند به طور کلی نظر شما برای تجربه بازی را جلب کرده و یا برعکس، این عنوان را از لیست بازیهایتان به طور کلی حذف کند. طوری حذف کند که هرگز حتی سراغ آن هم نروید. به هر شکل، گیم پلی بازی Dracula: Origin متفاوت از بسیاری از عناوینی است که تاکنون تجربه کردهایم. سری Castlevania را فراموش کنید. این بازی شبیه به Vampyr هم نیست. شباهتی به دو نسخه BloodRayne هم ندارد! Dracula: Origin یک بازی در ژانر اشاره و کلیک ( Point and Click ) است. ژانری که امروزه بیشتر در بازیهای اندرویدی آن را می بینیم، اما هنوز هم طرفداران پی سی باز قدیمی خود را حفظ کرده است. خب البته نکته مهم، این است که اگر به دنبال یک بازی داستان محور هستید، فکر نمی کنم که با اشاره و کلیک بودن Dracula: Origin مشکلی داشته باشید. از همان لحظهای که بازی را آغاز می کنید، باید با پازل ها و معماهای مختلف دست و پنجه نرم کنید; چیزی که در بازیهای Frogwares همواره دیده می شود. با توجه به این که بازی Dracula: Origin یک بازی اشاره و کلیک است، طبیعتا در پازلهای این بازی با بازیهای اخیر استودیو Frogwares هم تفاوت هایی دیده می شود. به طور کلی، اساس کار بازی های اشاره و کلیک را قطعا می دانید. خب در Dracula: Origin، گاهی اوقات در محیط بازی باید آیتم های مختلفی را پیدا کنید. چنین چیزی را در بازیهای اشاره و کلیک به وفور دیده ایم. پیدا کردن آیتمها و اشیای مختلف و نهایتا ترکیب آن ها با هم که باعث پیشروی بازیکن در بازی می شود. اما قسمت سخت ماجرا، پازلهای واقعی هستند که گاهی اوقات شما را به چالش سختی دعوت می کنند. در نگاه اول، پازلهای بازی، پازل های جذابی به نظر می رسند ولی رفته رفته این جذابیت، تبدیل به ناامیدی می شود. خبر خوب این است که تنوع پازل های بازی واقعا عالی است. Frogwares از این بابت، کم نگذاشته و موفق شده تا بازیکن را به شکلهای مختلف به چالش بکشد. مشکل بازی اما، این جاست که این چالشها گاهی اوقات بیش از اندازه سخت می شوند. از آنجایی که معماهای بازی تنوع خیلی بالایی هم دارند، طبیعتا این موضوع باعث شده تا نتوانید در طول بازی چه به صورت آگاه و چه به صورت ناخود آگاه، الگوی مشخصی را برای خود تعریف کنید. از طرف دیگر، خبری از سیستم راهنمای کارآمدی هم نیست که بتوانید به آن متکی شوید. خب این موضوع باعث می شود تا بازیکن نه تنها از این پازلها لذت نبرد، بلکه دوست داشته باشد تا به هر شکلی، از آن ها دوری کند.
موضوع مهم دیگر در رابطه با معماهای بازی، این است که گاهی اوقات شما به عنوان بازیکن، همه ابزار لازم برای حل معما را دارید، ولی باز هم نمیتوانید مشکل را حل کنید. این سختی در برخی از مراحل بازی، خیلی بیشتر احساس می شود. بازی سعی می کند کار خود را با پازل های نسبتا ساده تر شروع کند. به عنوان مثال، پازلی که در وین باید با آن دست و پنجه نرم کنید، به نبوغ خاصی احتیاج ندارد. اما خب رفته رفته کار برایتان دشوارتر می شود و به جایی می رسید که مثلا در پازلی که در مصر باید آن را حل کند، بعید است که بدون استفاده از گوگل کاری را از پیش ببرید. ابهام، چیزی است که به وفور در حل پازلهای بازی Dracula: Origin دیده می شود. در حالت نرمال، شما می دانید که باید چه کنید اما راه حلی را پیش روی خود نمی بینید. خب در این شرایط، باید به دنبال راهی برای حل مسئله خود باشید. در Dracula: Origin اما، بسیاری از اوقات شما اصلا نمی دانید که باید چه کنید! مهم ترین بخش گیم پلی بازی، معماهای آن است. خب طبیعتا وقتی معماهای این چنین عنوانی مشکل داشته باشند، یعنی به کل، گیم پلی بازی مشکل دارد. موضوعی که شدیدا بر روی تجربه کاربر و همچنین ارزش تکرار بازی تاثیر منفی می گذارد. بازی Dracula Origin از یک ویژگی جالب بهره می برد! شما می توانید در طول بازی، زاویه دوربین بازی را به حالت اول شخص تغییر دهد. بازی در حالت پیش فرض، یک بازی ۲٫۵ بعدی است و خب برای حرکت دادن ون هلسینگ باید کلیک کنید. ولی این امکان وجود دارد که زاویه دوربین بازی را به صورت موقتی تغییر دهد. این ویژگی گاهی اوقات به کارتان میآید. مجموعا، به غیر از مواردی که گفته شد، Dracula: Origin چیز خاصی در گیم پلی خود ندارد. طبیعتا به عنوان یک بازی اشاره و کلیک، همه چیز به یک سری معما ختم می شوند. معماها و پازلهایی که در موردشان هم بحث کردیم. خبر خوب این است که تنوع معماهای بازی، شما را راضی نگه خواهد داشت ولی کیفیتشان نه! سختی بیش از اندازه و غیر منطقی این پازلها، باعث خواهند شد که احتمال رها کردن بازی و رفتن به سراغ گزینههای با کیفیت تر موجود در بازار توسط کاربر، بیشتر شود.
صحبت از تنوع به پازل های بازی ختم نمی شود. خوشبختانه Frogwares در Dracula Origin هم توانسته به لحاظ هنری، انتظارات را برآورده کند و یا شاید هم، فراتر از انتظارات عمل کند. همان طور که اشاره هم کردیم، Dracula Origin در کشورها و در واقع، لوکیشنهای مختلفی جریان دارد. گاهی اوقات داخل ساختمان هستید و بعضی وقتها نیز جاهای دیگری قدم خواهید گذاشت. معماری دنیای بازی Dracula: Origin بدون اغراق، به نظر من حداقل، فوق العاده است. فراموش نکنید که Dracula: Origin به دست یک استودیوی مستقل با بودجه اندک ساخته شده است. با این حال، هنر سازندگان در طراحی هنری محیط بازی، قابل تحسین است. علاوه بر معماری مطابق با تاریخچه لوکیشنهایی که بازی در آن ها اتفاق می افتد، نباید از اتسمفر و فضاسازی بازی هم غافل شویم. استودیو Frogwares طی سالیان اخیر، به ما ثابت کرده که در خلق محیط های دلهره آور، کارش را خیلی خوب بلد است. نگاهی به Sherlock Holmes: The Awakened بیندازید، The Sinking City را هم از نظر بگذرانید! حال به دوران سالها، پیش از انتشار این دو بازی برگشته و Dracula: Origin را تجربه کرده و یا به خاطر بیاورید. اگر کتاب دراکولا را مطالعه کرده باشید، متوجه می شوید که بازی سعی کرده در بحث فضاسازی و طراحی محیط از هر نظر، تا حد ممکن شباهت خود را با کتاب اصلی حفظ کند. خب البته در نهایت هم موفق به انجام دادن این کار شده است.
جلوههای بصری بازی در مقایسه با دیگر عناوین مستقل سال ۲۰۰۸ در وضعیت مطلوبی قرار دارند. خوشبختانه این بازی اشاره و کلیک، مجموعا در بحث گرافیک، چه فنی و چه هنری، مشکل خاصی ندارد. حتی می تواند مورد تحسین هم قرار بگیرد. Frogwares در مدل سازی کاراکترها هم کارش را به درستی انجام داده است تا از این جنبه هم، محصول خود را از زیر تیغ انتقادات در امان نگه دارد. Dracula: Origin زمانی که عرضه شد، بدون شک به لحاظ گرافیکی با اختلاف، بهترین محصول استودیو Frogwares بود. اصلا یکی از دلایل محبوبیت Dracula: Origin هم همین است. عنوانی که به لحاظ گرافیکی اختلاف و تفاوت مشهودی با محصولات قبلی Frogwares بود. این بازی نه تنها نسبت به دیگر محصولات استودیو سازندهاش، بلکه نسبت به بسیاری از دیگر بازیهای ژانر خودش هم بهتر بود. اکنون اگرچه نزدیک به ۱۲ سال از انتشار بازی میگذرد، ولی کماکان Dracula: Origin با وجود مشکلات فراوانش در زمینه گیم پلی، همچنان یکی از برترین بازیهای خون آشامی به شمار می رود. عمده دلیل آن هم، عملکرد عالی سازندگان در زمینه گرافیک بوده. گرافیک بازی به تنهایی، جور ضعف های گیم پلی بازی را می کشد. بحث صداگذاری و موسیقی که به وسط می آید، باز هم Dracula: Origin به خوبی می تواند از خود دفاع کند. لحن کاراکترهای بازی کمی جدی است، ولی خب در مجموع، به لحاظ کیفی، مشکلی برای بازی ایجاد نمی شود. از لهجه زیبای شخصیتهای بازی و همچنین استفاده از صدا پیشههای مناسب هم نباید به این سادگی ها گذشت. موسیقیها و افکتهای صوتی بازی نیز می توانند به جذابیت بازی کمک زیادی کنند. در مجموع، اگر مشکلات گیم پلی بازی را فاکتور بگیریم، می توان Dracula: Origin را یک بازی کم نقص دانست.
سوای از کیفیت کلی بازی Dracula Origin که در طول متن درباره اش صحبت شد، باید گفت که این بازی، به نوعی معرف استودیو Frogwares به دنیا بود! تا پیش از Dracula Origin، استودیو Frogwares موفق به توسعه ۶ بازی شده بود که ۶ تای آنها مربوط به سری شرلوک هولمز می شدند. دو بازی دیگر این استودیو هم با نامهای ۸۰ Days و Journey to the Center of the Earth هم نتوانسته بودند به موفقیت خاصی برسند. د. بازی نام برده شده، در دوران خود جزو بازیهای ضعیف به شمار می رفتند. Dracula Origin اما، یک شروع واقعی برای Frogwares بود. عنوانی که با وجود مشکلات فراوان، توانسته بود در برخی از جنبهها، برای Frogwares اعاده حیثیت کند. در مجموع هم بازی خوبی بود و کماکان، جزو بهترین بازیهای خونآشامی منتشر شده تا به امروز به شمار می رود.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
شماها یادتون نمیاد یه زمان گیمفا داستان صوتی میذاشت که عکس خاطره خون آشامش این پوستر بود ( و گیمفا هم همانند صنعت گیم در نسل هفت زمانیکه لایک و دیس لایکا نبود و کل کل بین گیمرا رو داستان بود نه انلاین بهتر بود)
ما یادمان میاد
مرسی گیمفا ما رو بردی به دوران کودکیمون یادش بخیر
کلی خاطره با سبک معمایی اشاره و کلیک دارم یه لیست از بهتریناشون میارم که بازی کردنشون واجبه واقعا
Black mirror
Syberia 1
Syberia 2
Secret files: Tunguska
سری بازیهای شرلوک هلمز
سری بازهای نانسی درو
برای موبایل هم بدون شک بازی machinarium بهترینه
من کلا بازی های مانکی آیلند و grim fandango رو خیلی دوست دارم و به نظرم تو این سبک شاهکارن
دستتون درد نکنه اقای مقدم عزیز
حقیقتش اولین باره با این بازی اشنا میشم و خیلی جالب به نظر میرسه
یکی از شخصیت های مورد علاقه ام کلا در سینما و بازی dracula هستش و چه با فیلم هاش و چه بازی هایی که تا به حال تجربه کردم همگی رو خیلی باهاشون حال کردم
و چند روز پیش هم که سریال نتفلیکس و بی بی سی رو دیدم خیلی عالی بود به جز قسمت اخر و پایان بندیش بی صبرانه منتظر فیلم های دیگه ش و بازی هایی که چه با محوریت دراکولا یا ومپایر ها ساخته میشن هستم مثل Vampire The Masquerade Bloodlines 2
ممنون با اینکه تجربه ش نکردم ولی آدمو بردین به خاطرات قدیم
یه زمانی بازیهای اشاره و کلیک و ماجراجویی زیادی ساخته میشد و انصافا خیلیهاشون فضا سازی گیرایی داشتن. علاوه بر این استدیو میشه به microids اشاره کرد سازنده ی همون Syberia. یه بازی جنایی هم داشت به اسم still life. ایده ش داستانش فضاسازیش عالی بود اگر شد اونم بررسی کنید. دارینوس هم دوبله ش هم کرده بود
ممنون
ععععع این عکس داستان صوتی گیمفا بود…۳ سال پیش فک کنم؟؟
یادش بخیر پادکست های صوتی کنت دراکولا گیمفا تا کاور پستو دیدم یاد اون موقع ها افتادم
بازی خوبی بود ولی همونطوری که گفتین کوتاه بود. بعد از مدتها یه بازی دراکولا طور! خوب دیدیم. حقیقتش برای من و خیلی دیگه از رفقا تو بازی های با موضوع دراکولا سری Castlevania حرف اول رو میزنه. با اینکه دو تای آخر(۲وLords of Shadow 1 ) اونقدر که انتظار می رفت ریبوت خوبی از آب درنیومد نه اینکه بازیا بد بودن، انتظارات خیلی بالا بود از سری Castlevania که شاهکاری مثل Symphony of the Night رو داره.
در کل امیدوارم بازی این سری ادامه پیدا کنه مخصوصا الان که ادی شنکار انیمه فوق العاده ای ازش ساخته. ببخشید زیاد از موضوع خارج شدم.
البته منظورم از بعد مدتها این بود که من با این بازی آشنایی نداشتم نه اینکه تازه اومده 🙂
تو این سبک همونطوری که گفتم بیشتر با Castlevania و Vampyr آشنایی داشتم و
به محض دیدن این پست رفتم سراغ بازی و تجربه ش کردم
یاد قدیمای گیمفا افتادم 🙂
وای که چقدر با نسخه های اول این بازی خاطره دارم هنوز که هنوزه یکی از بهترین بازی های زندگیمه