روزی روزگاری: بیگانهکش | نقد و بررسی بازی Blacksite Area 51
خبر بسته شدن یک استودیوی بازیسازی شاید یکی از بدترین مدل اخباری باشد که یک گیمر میتواند آن را بشنود. فرقی هم نمیکند که شما با آن استودیو چقدر خاطره دارید و یا تا چه اندازه با بازیها و محصولاتش ارتباط برقرار کردهاید. به هر حال، بعید است که بتوان بازیبازی را پیدا کرد که به پایان رسیدن راه یک استودیو برایش خبری خوشحال کننده باشد. در همین دهه قبل، استودیوهای زیادی به پایان خط رسیدند و برای همیشه به کار خود پایان دادند. اوج آن هم در سال ۲۰۱۸ بود، جایی که بیش از ۱۰ استودیو در یک سال، برای همیشه تعطیل شدند. به عنوان مثال استودیو خوش نام و دوست داشتنی Telltale Games، خالق سری اپیزودی The Walking Dead با نزدیک به ۳۰۰ کارمند، به دلیل مشکلات مالی تعطیل شد. البته The Walking Dead تنها محصول این استودیو نبوده و عناوین دیگری چون The Wolf Among Us و Game of Thrones هم از جمله محصولات نسبتا شناخته شده این استودیو محسوب می شدند. استودیو Visceral با حدود ۱۰۰ کارمند در اواخر سال ۲۰۱۷ به کار خود پایان داد. Visceral از جمله استودیوهای زیر مجموعه الکترونیک آرتس بود و خالق سری موفق Dead Space نیز به شمار می رفت. سری Dead Space در نسل هشتم غایب بود اما کیست که نداند این مجموعه نه تنها یکی از بهترین های EA در نسل هفتم به شمار می رفت، بلکه در زمره بهترین شوتر سوم شخصهای نسل قبل نیز میتوان به آن جا داد. گفتنی است که Visceral Games قبلا EA Redwood Shores نام داشته و موفقیت عظیم این شرکت در سال ۲۰۰۹ با توسعه بازی Dead Space، سبب شد تا عنوان تجاریاش تغییر کند. الکترونیک آرتس در حالی به فعالیت این استودیو برای همیشه پایان داد که یک نسخه جدید از سری Star Wars نیز توسط استودیوی مربوطه در دست توسعه قرار داشت و به Project Ragtag معروف بود. استودیوهای دیگری نظیر Big Fish Games، Hanger 13، Carbine، Capcom Vancouver، Gazillion Entertainment و اخیرا Fantasy Flight از جمله استودیوهای نسبتا شناخته شده تری هستند که در نسل هشتم به کار خود پایان دادند. فرصت نیست تا دلایل بسته شدن این استودیوها را به صورت کامل، تک به تک و جز به جز توضیح دهیم; منتهی غالبا به دلیل افت کیفیت محصولات و فروش پایین و همچنین کمبود بودجه نتوانستند به کار خود ادامه دهند. اتفاق مشابه برای چندین استودیوی شایسته در نسل هفتم هم رخ داد. به هر شکل، گاهی اوقات همهچیز آن طور که انتظار داریم پیش نمیرود.
همه اینها را گفتیم تا به استودیو Midway Austin برسیم. نسبت به نامهایی که خواندید، قطعا این استودیو از معروفیت و محبوبیت کمتری برخوردار است. قدمتش هم حتی به یک دهه نرسید و خیلی زود و پس از کار بر روی تنها ۴ بازی برای همیشه به کار خود پایان داد. Midway Austin در سال ۲۰۰۰ تاسیس و در سال ۲۰۰۴ توسط Midway Games خریداری شد. البته Midway Austin در ۴ سال ابتدایی فعالیتش از نام تجاری Inevitable Entertainment استفاده می کرد. زمانی که هنوز Inevitable Entertainment نام داشته و یک استودیوی مستقل به شمار میرفت، با توسعه دو بازی Tribes: Aerial Assault و The Hobbit در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ توانست خود را به عنوان یک استودیوی مستقل متوسط معرفی کند. حتی بازی Area 51 که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و دیگر یک بازی مستقل به شمار نمی رفت هم بازی خیلی بدی نبود. اما خب آخرین محصول این استودیو که Blacksite Area 51 نام داشت، هرگز نتوانست Midway Games را راضی نگه دارد. پروسه بسته شدن استودیو Midway Austin از سال ۲۰۰۷ آغاز شد و در نهایت و در سال ۲۰۰۸ این پروسه رسما به پایان رسید. گفته میشود که Midway Games چیزی بین ۱۳۰ تا ۱۴۰ کارمند استودیو Midway Austin را اخراج کرده و بازی در حال توسعه این استودیو را هم کنسل کرده است. آخرین پروژه Midway Austin تا پیش از بسته شدن، پروژه ای تحت عنوان Criminal بود که خب همان طور که اشاره شد هرگز به سرانجام نرسید. هیچ وقت هم کسی نفهمید که اصلا سبک بازی چیست و نام واقعیاش قرار بوده چه باشد. گفتنی است که برخی از کارمندان سابق این استودیو همچنان در حوزه توسعه و ساخت بازیهای ویدئویی فعالیت دارند. تعدادی از این افراد اکنون در استودیوهایی نظیر Retro Studios ( استودیو زیرمجموعه نینتندو ) و Certain Affinity شاغل هستند. استودیو دومی بر روی بازیهایی مثل Call of Duty Modern Warfare Remastered، DOOM و برخی از نسخههای سری Halo هم کار کرده و از معروفیت بیشتری برخوردار است. گفتنی است که عدهای از کارمندان سابق Midway Austin هم راه خود را با استودیو Vigil Games ادامه دادند. استودیویی که بر روی Darksiders و Darksiders II کار کرده است. این استودیو زیرمجموعه THQ محسوب میشد. خب طبیعتا خبر بد این است که Vigil Games هم بسته شد. عدهای از کارمندان این استودیو نیز به استودیوهایی چون Crytek USA مهاجرت کردند. Crytek USA هم البته خیلی دوام نیاورد و تنها یک سال پس از تاسیس، به کار خود پایان داد. گفته میشد حقوق و دریافتیهای پایین اصلیترین دلیل بسته شدن این استودیو محسوب میشدند.
خلاصه گاهی اوقات بعضی از استودیوها بازیهای محبوبی را در کارنامه خود دارند اما خب توانِ مالی رقابت در چنین بازاری را ندارند. گاهی اوقات مشکلات مالی آنقدر زیاد میشوند که یک استودیو مجبور است برای همیشه به کار خود پایان دهد. اتفاقی که برای امثال Telltale Games رخ داد. برخی استودیوها توسط شرکت مادر بسته می شوند. Rockstar Vancouver و Visceral Games نمونههایی خوب و نسبتا شناخته شدهای محسوب می شوند. گاهی اوقات هم عدم موفقیت در توسعه بازی، سبب می شود که یک استودیو به پایان راه خود برسد. استودیوهایی نظیر Airtight Games ( توسعه دهنده بازی Murdered Souls Suspect ) و همین Midway Austin هم در این زمره از استودیوهای بسته شده قرار می گیرند. خب طبیعتا انتشار بازی Blacksite Area 51 در سال ۲۰۰۷ برای PC، Xbox 360 و PS3 چندان موفقیت آمیز نبود. این بازی به عنوان یک شوتر اول شخص نتوانست انتظارات را برآورده کند و نهایتا این ضعف در برآورده کردن انتظارات، کار دست توسعه دهنده داد. Blacksite Area 51 اکنون ضعیفترین محصول استودیو Midway Austin محسوب می شود. اما این بازی تا چه اندازه ضعیف است؟ البته خب نمی توان منکر برخی نکات مثبت در بازی شد ولی خب همه میدانند که در این مارکت، شوتر اول شخصها راه زیادی برای رسیدن به موفقیت را دارند. اگر موفقیت را یک مقصد بدانیم، Blacksite Area 51 در رسیدن به آن ناکام ماند. چرا؟ در ادامه قصد داریم تا بازی را به صورت کامل بررسی کرده و نقاط قوت و ضعف آن را بشکافیم. تا پایان با ما همراه باشید.
پیش از این که در مورد داستان بازی صحبت را شروع کنیم و ابتدا آن را شرح داده و سپس راجع به نکاتش بحث کنیم، باید بدانید که داستان بازی Blacksite Area 51 تقریبا بی ارتباط با داستان بازی Area 51 است. در واقع این بازی، یک داستان مستقل را ارائه می دهد که ارتباط چندانی با آن چه که در Area 51 تجربه کرده اید، ندارد. در بازی Blacksite Area 51 شما در نقش کاپیتان Aeran Pierce به بازی کردن خواهید پرداخت. فرمانده نیروی ویژه دلتا فورس ( گروه Echo Squadron ) که به همراه تیمش به عراق اعزام شده تا در رابطه با یک انبار سلاحهای شیمیایی احتمالی تحقیق کنند. خود بازیکن هم بازی را از همین عراق آغاز کرده، جایی که در یک انبار نظامی به دنبال یک سلاح کشتار جمعی میگردید. خب طبیعتا اگر در حال تماشای یک فیلم هالیوودی باشید و چنین فضایی را در فیلم ببینید، میتوانید حدس بزنید که قرار است چه اتفاقی بیفتد. در واقع ایدهای که در بازی Blacksite Area 51 از آن استفاده شده، ایدهای است که ما سالهاست در فیلمهای آمریکایی می بینیم. ایده ای که امروزه حتی دیگر در فیلم ها هم به یک ایده کلیشه ای تبدیل شده است. عموما استفاده از این ایده، دیگر یک امتیاز مثبت برای یک بازی یا یک فیلم نیست، مگر این که واقعا بر روی آن کار شود و بتواند یک درون مایه متفاوت را ارائه دهد. برگردیم سر بحث در رابطه با داستان بازی Blacksite Area 51. چیزی که در آزمایشگاه عراق پیدا می کنید طبیعتا آن چیزی نیست که کاپیتان پیرس و دیگر اعضای Echo Squadron انتظارش را می کشیدند. پس از کشتن یک سری سرباز دشمن، شما با یک سری موجودات عجیب و غریب رو به رو می شوید که اصلا شبیه به انسان نیستند. جهش یافتههایی که ابتدا کشتنشان آسان به نظر می رسد ولی خب وقتی که یک کریستال بزرگ را پیدا کرده و به آن نزدیک می شوید اوضاع از کنترل خارج می شود. حمله جهش یافتههای قوی تر و بزرگ تر، باعث شده تا شما مجبور به عقب نشینی شوید و گروهبان سامرز را هم از دست دهید. در واقع بازی با یک فلش بک آغاز می شود. اتفاقاتی که در عراق میافتند و شما هم در آن ها یک نقش اساسی را دارید مربوط به ۳ سال قبل می شوند.
سه سال بعد از اتفاقات عراق، یک گروه شبه نظامی در نوادا، کنترل منطقه ۵۱ را در دست گرفته اند. چیزی که شما و تیمتان می دانید، این است که این گروه شبه نظامی متشکل شده از یک سری معترض به دولت است. این که واقعا این موضوع تا چه اندازه حقیقت داشته و شما چقدر از حقیقت را می دانید، چیزی است که با پیشروی در داستان بازی متوجه آن خواهید شد. تحقیق و بررسیهای تیم Echo Squadron اولا که شما را دوباره به سامرز می رسانند و ثانیا منبع جهش یافتههایی که سه سال قبل در عراق با آن ها رو به رو شدید را هم برایتان آشکار می کنند. توضیح و صحبت در رابطه با داستان و اتفاقات بازی از این بیشتر، سبب اسپویل آن می شود. به همین خاطر بیش از این جلو نرفته و بقیه اتفاقات بازی را توضیح نمی دهیم. آغاز بازی با یک فلش بک، ایده هوشمندانهای بوده ولی خب نه آن قدر که بتواند واقعا یک امتیاز برای بازی محسوب شود. عنوان Blacksite Area 51 در بحث داستان و شخصیت پردازی تقریبا هیچ چیز ندارد! فقط میتواند دلش را به یک روایت پیوسته خوش کند. همین و بس! نه قهرمان همیشه ساکت بازی می تواند برای مخاطب یک کاراکتر جذاب باشد و نه دکتر Weis و گروهبان Somers آن قدر شخصیتهای قدرتمندی هستند که بتوانند چیزی به داستان بازی اضافه کنند. عملا در Blacksite Area 51، شما خیلی زود به این نتیجه می رسید که داستان، چیزی نیست که بخواهید از آن در این بازی لذت ببرید. جالب این جاست که سال ۲۰۰۷ – یعنی سالی که Blacksite Area 51 در آن منتشر شد – سالی بود که شوتر اول شخصهایی مثل BioShock و Call of Duty Modern Warfare به بازار عرضه شدند. هر دو بازی در بحث داستان در سبک خود هنوز هم جزو بهترینها هستند. Crysis و Halo 3 دیگر شوترهای سال ۲۰۰۷ بودند. ترافیک بالای شوترهای موفق و بزرگ، عملا کار را برای Blacksite Area 51 سخت می کرد. این بازی در بحث داستان و شخصیت پردازی که حرف خاصی برای گفتن نداشت. فقط میتوانستیم بگوییم که خوشبختانه بخش داستانی بازی به اندازه کافی طولانی هست که بتوانیم برای چند ساعتی از آن لذت ببریم. ولی خب در بقیه زمینههای مربوط به داستان واقعا هیچ حرفی برای گفتن نداشت. Blacksite Area 51 صرفا از یک ایده استفاده کرده بود که حتی در سال ۲۰۰۷ هم یک ایده کلیشهای محسوب می شد. خبر بدتر این است که در استفاده از این ایده، هیچ گونه خلاقیت و نوآوری هم دیده نمی شود.
صرفا با نگاهی به اسم شوترهایی که در بازه ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ منتشر شده اند، می توان به خاطر آورد که در این برهه زمانی شوترهای کوتاه کم نبودند. بازیهایی که زود تمام می شدند و علیرغم جذابیت در بخش های مختلف و همچنین کیفیت و پتانسیل بالا، بخش تکنفره یا داستانی نسبتا کوتاهی داشتند. اولین نکته مثبت گیم پلی بازی Blacksite Area 51 همان چیزی است که بالاتر در موردش صحبت کردیم. خوشبختانه طول بخش داستانی بازی معقول و به اندازه است. بنابراین اگر مخاطب بتواند با بازی ارتباط برقرار کرده و با سلیقه اش جور باشد، میتواند به اندازه کافی خود را پای بازی سرگرم کند. البته Blacksite Area 51 صرفا یک بازی تک نفره نیست و مثل اکثر First Person Shooterهای دیگر، از حالت چند نفره هم بهره می برد. منتهی فعلا بهتر است که تمرکزمان را بر روی بخش آفلاین بازی گذاشته و آن را مورد بررسی قرار دهیم. از همان مرحله اول بازی که مربوط به سه سال قبل در عراق می شوند و دکتر وایس و گروهبان سامرز را با خود در عملیات دارید تا انتهای بازی، تقریبا همیشه دو نیروی دیگر در کنار خود خواهید داشت. دیگر افراد تیم شما در واقع سربازان شما هستند و دستوراتتان را هم اجرا خواهند کرد. یکی از سیستم هایی که در بازی Blacksite Area 51 به کار رفته و به جذابیت آن هم می افزاید و می توانید کمی این بازی را متفاوت از دیگر بازیهای سال ۲۰۰۷ جلوه دهد، سیستم Squad Tactics نام دارد. به لطف این سیستم، شما می توانید به افراد خود دستورات مختلفی دهید. مثلا در را برایتان باز کنند، دکمه خاصی را فشار دهند، روی دشمن خاصی تمرکز کنند، به یک لوکیشن مشخص بروند و حتی مواد منفجره را پلن کنند. در واقع شما صرفا با فشار دادن یک دکمه، کنترل کامل نیروهای خود را در اختیار خواهید داشت. دستوراتی که شما به نیروهای خود می دهید چندان عمیق نبوده و به همین چند مدل دستور محدود می شوند. البته انتظار دیگری هم نمی توان داشت. Midway Austin سعی کرده که اهمیت یک فرمانده در یک عملیات را بهتر از هر بازی دیگری نشان دهد. در این مورد هم موفق عمل کرده است; نه فقط به خاطر دستوراتی که به افراد خود می دهید، بلکه چون عملکرد شما بر روی نیروهایتان هم تاثیر مستقیم دارد. اگر Blacksite Area 51 را بازی نکرده باشید، احتمالا جمله قبل برایتان گنگ است و منظور را متوجه نشوید. در ادامه در رابطه با عملکرد نیروهایتان هم صحبت خواهیم کرد. به لطف وجود سیستمی که به آن morale system گفته می شود، عملکرد شما به عنوان یک فرمانده میتوانید روی سربازانتان تاثیر مثبت یا منفی بگذارد. برگردیم سر صحبت در رابطه با همان سیستم Squad Tactics. نکته مهم در رابطه با این سیستم، این است که اکثر اوقات استفاده از آن، بیشتر حالت تفریحی دارد تا ضروری! دلیلش را میپرسید؟ چون بازی نه آن قدر سخت است که واقعا شما را به چالش بکشد و مجبور شوید دستورات جدید و متفاوتی را برای نیروهایتان صادر کنید، و نه آنها تخصص خاصی دارند که یک فرمانده یک گروه ویژه از یگان دلتا فورس از آن محروم باشد. اما چرا بازی چندان سخت نیست؟ سیستم پر شدن سلامتی شما در بازی Blacksite Area 51 مشابه دیگر شوترهای مطرح و مدرن است. برخلاف بازیای مثل Call of Duty WWII، در Blacksite Area 51 لازم نیست به دنبال یک بسته سلامتی بگردید و یا جعبه کمکهای اولیه را از دوست یا هم رزمتان طلب کنید. سلامتی شما به صورت خودکار پر می شود و فقط کافیست که برای چند ثانیه، خود را از هر گونه آسیب، در امان نگه دارید. ضمن این که واقعا طول می کشد تا سلامتی شما به انتها برسد! کاپیتان پیرس قبل از مرگ، تیرهای متعددی را میتواند دریافت کند. مجموعا Blacksite Area 51 یک اکشن سخت نیست. به همین خاطر هم سیستمی مثل Squad Tactics اگرچه می تواند مقداری تنوع برای بازی ایجاد کند، ولی خب غیبت آن هم نمی توانست ضربه ای به بازی وارد کند. وجود این سیستم عملا در بازی هیچ گونه ضرورتی ندارد.
نیروهای تحت فرمان شما به هیچ وجه کشته نمی شوند. در بدترین حالت، برای چند ثانیه ناک اوت شده و سپس بلند می شوند و به کار خود ادامه می دهند. عنوان Blacksite Area 51 به صورت کلی، بازی جذابی است. به خصوص شوتر پسندها احتمالا اگر به سال ۲۰۰۷ برگردند، می توانند از این عنوان لذت ببرند. گان پلی بازی یکی از مواردی است که قطعا FPS بازها به آن توجه ویژه ای دارند. خب گان پلی بازی Blacksite Area 51 واقعا جذاب است و تجربه جنگ در این عنوان، می تواند برای هر بازیکنی لذت بخش باشد. اگر همه جنبه های دیگر بازی Blacksite Area 51 را کنار گذاشته و فقط به گان پلی بازی نگاه کنیم، می توان گفت که Blacksite Area 51 یک شوتر شایسته بوده و ابدا نباید مورد سرزنش قرار بگیرد. اما خب گان پلی تنها بخشی از یک بازی است. اگرچه گیم پلی بازی چند قدم از داستان آن جلوتر است، ولی هنوز هم مشکلات خاص خودش را داشته و این بار این مشکلات، خیلی بیشتر از آن مسائلی که در چند پاراگراف بالاتر در رابطه با داستان بازی مطرح کردیم، می توانند به بازی ضربه بزنند. بزرگترین ایرادی که من می توانم به این بازی بگیرم، هوش مصنوعی وحشتناک، فاجعه و یا شاید اصلا خنده دار بازی است! بله، بازی مشکلات دیگری هم دارد. مشکلات دیگر بازی در همه بخشهای Blacksite Area 51 اعم از داستان، گیم پلی و گرافیک بازی پخش شدهاند ولی اگر از من بپرسید که بزرگترین ایراد بازی چیست و فقط یک گزینه داشته باشم، پاسخم هوش مصنوعی بازی است. به طور کلی که روی همتیمیهای خودتان نمی توانید حساب خاصی باز کنید. شما همیشه سربازانی را همراه خود دارید، همیشه هم زنده هستند ولی همیشه هوشیار نیستند! خیلی اوقات ممکن است جا بمانند و همراه شما نباشند و یا تیرهایشان به هدف برخورد نکنند. خیلی اوقات مجبور هستید همه کارها را خودتان انجام دهید. اما می دانید چه چیزی از هوش مصنوعی همتیمی هایتان بدتر است؟ هوش مصنوعی دشمنان. وضعیت هوش مصنوعی نیروهای خودی اگر قرار باشد در یک کلمه توصیف شود، آن یک کلمه می تواند “بد” یا مثلا “خیلی بد” باشد. راستش را بخواهید با مشکلات AI نیروهای خودی می توان کنار آمد. به هر حال چنین مسائلی را ما گیمرها زیاد دیدهایم و کم و بیش، در اکثر بازیهای متوسطِ قدیمی دیده می شوند. هوش مصنوعی دشمنان اما فاجعه است! عملا سنگر برای نیروهای دشمن تعریف نشده و ظاهرا مشتق به مردن هستند. بالاتر به این مورد اشاره کرده بودیم که Blacksite Area 51 یک اکشن آسان و تقریبا بدون چالش است. دلایلش را هم گفتیم و حال، هوش مصنوعی افتضاح دشمنان را هم به آن دلایل اضافه کنید. عملا این موضوع، پیروزی در مبارزات را برای بازیکن مثل آب خوردن می کند. فقط و فقط کافی است کمی دقت به خرج دهید و تمرکز کنید. به شما تضمین می دهم که به راحتی می توانید از هر میدان مبارزه ای در بازی Blacksite Area 51، صحیح و سالم و پیروز خارج شوید. با وجود نکات مثبتی که گیم پلی بازی Blacksite Area 51 در خود می بیند، ضعف شدید هوش مصنوعی سبب شده تا حالت سینگل پلیر بازی آن طور که باید و شاید نتواند مخاطب خود را سرگرم کند. ارزش تجربه بازی در عمل پایین آمده و در نتیجه به احتمال فراوان، شما هم ترجیح می دهید که به بخش آنلاین بازی روی بیاورید. جایی که حداقل دشمنان و دوستان شما می توانند جذابیتهای بازی را افزایش دهند. اما نقطه عطف گیم پلی و چیزی که Blacksite Area 51 را به یک بازی کاملا متفاوت تبدیل کرده، سیستم روحیه بازی یا همان morale system است. در پاراگراف قبل به صورت خیلی مختصر این سیستم را معرفی کردیم و این بار می خواهیم کمی بیشتر در رابطه با آن بحث کرده و آن را بررسی کنیم. پیش از این که در رابطه با این سیستم صحبت کنیم، باید این نکته را در نظر داشته باشید که اکثر دشمنان شما موجوداتی به جز آدم هستند! شما باید با بیگانگان و جهش یافته هایی در فرمها، ویژگی ها و اندازههای مختلف به مبارزه بپردازید. به همین خاطر ” عملکرد خوب نیروهای شما” در بازی Blacksite Area 51 طبیعتا مفهومی متفاوت با آن چیزی را دارد که بازیهایی مثل Call of Duty یا Battlefield می بینیم. همان طور که اشاره کردیم، سیستم روحیه یا همان morale system به این شکل کار می کند که شما هر چقدر عملکرد بهتری را از خود در میدان مبارزه بر جای بگذارید، روحیه نیروهای شما هم افزایش می یابد. افزایش یافتن روحیه سربازان، سبب شلیکهای دقیقتر و کارامدتر می شود. اگر روحیه نیروهای شما بالا باشد، هیچ حرکت غیر منطقی از آن ها سر نخواهد زد و دقیقا همان کاری را انجام خواهند داد که یک نیروی ویژه دلتافورس انجام می دهد. متمرکز، دقیق، شجاع و باهوش مثل یک سرباز واقعی در کنار شما خواهند جنگید. اما اگر بد بازی کنید، دقیقا شرایط برعکس می شود. همان دشمنانی که جهش یافتههای کوچکِ در حال دویدن را مثل آب خوردن می زدند، حتی نمی توانند به یک هیولای عظیم الجثه با دقت کافی شلیک کنند. آموزش دیدههای نظامی تبدیل به افرادی می شوند که انگار اصلا یک عملیات نظامی را حتی در فیلمها هم ندیده اند. خب با این مسئله گاهی اوقات می توان کنار آمد. بازی همیشه آن قدر چالش برانگیز نیست که کمک نیروهای خودی برایتان حیاتی باشد. گاهی اوقات دشمنانتان را بدون کمک دیگری هم می توانید از سر راه بردارید. اما خب همان طور که اشاره شد، دشمنان شما از آن جه غالبا انسان نیستند، می توانند در سایز، شکل و فرمهای مختلفی در مقابل شما قرار بگیرند. حتی ویژگیهای رفتاری آن ها هم متفاوت است و گاهی اوقات کمک یک یا دو سرباز دیگر می تواند نتیجه بازی را تغییر دهد. این جاست که morale system اهمیت خودش را به بهترین شکل ممکن نجات می دهد. بازی Blacksite Area 51 به لطف سیستم روحیه خود، به بهترین شکل ممکن اهمیت تمرکز یک فرمانده در یک عملیات نظامی را به تصویر می کشد.
از مشکلات بزرگ بازی، می توان به تعداد پایین سلاحها اشاره کرد. در بازی Blacksite Area 51 شما می توانید دو سلاح را به صورت همزمان با خود حمل کنید. از ۶ سلاح بازی، یکی از آنها یک M4 است که در واقع سلاح اصلی بازی و کاپیتان پیرس محسوب می شود. پنج سلاح دیگر بازی هم شامل تیپهای مختلفی از رایفل، شاتگان، Pistol و یک مدل Missile Launcher می شوند. خب متاسفانه تنوع سلاحها در بازی Blacksite Area 51 واقعا پایین است. حتی کم توقع ترین بازیکن هم احتمالا نمی تواند وجود صرفا ۶ مدل سلاح را در یک بازی هضم کند. از این ۶ سلاح، دوتای آنها سلاحهایی هستند که وجود خارجی ندارند. این دو مدل، در واقع سلاحهایی هستند که با تکنولوژی بیگانگان ساخته شدهاند. خب Midway Austin از حیله جالبی برای اضافه کردن دو مدل سلاح غیرواقعی در بازی خود استفاده کرده است. همان طور که اشاره شد، اگرچه کمبود تنوع در سلاحهای بازی می تواند برای بازیکن آزاردهنده باشد، ولی گان پلی لذت بخش بازی می تواند به شما کمک کند تا این مسئله را فراموش کنید. مورد بعدی، تنوع و طراحی دشمنان است. همان طور که قبلا هم اشاره کردیم، شما بیش از این که با انسان ها درگیر شوید، با شبه انسان ها درگیر خواهید شد. دشمنان شما از هر نظر با هم متفاوت هستند. خب معمولا در چنین عناوینی، سازنده سعی می کند تا بازیکن را مجبور به استفاده از روشهای متنوع برای مبارزات مختلف کند. چنین چیزی در آخرین محصول Midway Austin دیده نمی شود. روند و الگوریتم مبارزه شما با دشمنان مختلف تقریبا یکسان است و قرار نیست از روش خاصی برای پیروزی بر مدلهای مختلف بیگانگان استفاده کنید. نمی خواهم بگویم که Blacksite Area 51 یک بازی یکنواخت است. راستش را بخواهید هم نیست! واقعا یک بازی یکنواخت نیست; اما خب پتانسیلش را داشت تا از این چیزی که هست، متنوع تر باشد. علاوه بر مبارزاتی که با پای پیاده انجام می دهید، یک سری وسیله نقلیه هم در بازی گنجانده شدهاند. استفاده از وسایل نقلیه مختلف نظیر ماشین و هلیکوپتر هم جذابیتهای خاص خودش را دارد. مثلا زمانی که سوار ماشین هستید، هم می توانید خودتان رانندگی کردن را بر عهده بگیرید و هم می توانید سوار Gunner ماشین شده و به دشمن تیراندازی کنید. اختیار با خودتان است و Midway Austin آزادی کافی را به شما داده است. این سیستم هم سیستم جالبی است و می تواند لحظات جذابی را برایتان رقم بزند. احتمالا افرادی که Blacksite Area 51 را تجربه کردهاند، با وسایل نقلیه بازی بیش از هر چیز دیگری خاطره دارند.
حتی اگر به همان سال ۲۰۰۷ هم برگردیم، احتمالا کمتر کسی به سراغ بخش آنلاین بازی Blacksite Area 51 خواهد رفت. نه به خاطر این که بخش چندنفره بازی از جذابیت کافی برخوردار نباشد، بلکه به دلیل این که در همان سال هم بازیکنان گزینههای بهتر زیادی را در مقابل خود می دیدند. Halo 3، Crysis و Call of Duty Modern Warfare تنها چند مورد از شوترهایی بودند که در سال ۲۰۰۷ پا به بازار گذاشتند. خب طبیعتا با وجود چنین غولهایی، عنوانی چون Blacksite Area 51 کار سادهای را در پیش نخواهد داشت. به خصوص این که منتقدین هم در آن زمان، خیلی از این بازی استقبال نکردند. به هر حال، Blacksite Area 51 بازی کم اشکالی هم نبود و صرفا می توانست برای عده خاصی از بازیکنان جذاب و دلنشین باشد. به هر ترتیب، بخش آنلاین بازی می تواند برای برخی جذاب و برای بعضی هم، حالتی تکراری داشته باشد. مدهایی نظیر Deathmatch، Team Deathmatch، Capture the Flag مدهایی هستند که می توانند مخاطبان را به بخش آنلاین بازی بکشانند. افرادی که سابقه تجربه بازی های آنلاین و به خصوص، شوترهایی نظیر Battlefield و Call of Duty را دارند، قطعا می دانند که این مدها چه هستند و در آن ها باید چه اتفاقاتی رخ دهد. البته بخش آنلاین بازی یکی دو مد اختصاصی و منحصر به فرد هم دارد که بیشتر مربوط به کشمکش های بین انسانها و Reborn ها می شود. به هر ترتیب، بخش آنلاین بازی آن قدر قدرتمند نیست که بخواهد دیگر ضعف های بازی را بپوشاند. همچنین پیدا کردن پلیرهای دیگر کار سادهای نیست. اکنون که ۱۳ سال از انتشار بازی گذشته هم که قطعا این کار غیرممکن است. به هر شکل، بازی Blacksite Area 51 در بخش گیم پلی، مشکلات زیادی را دارد و متاسفانه این مشکلات به شدت کار دست بازی داده اند. در نتیجه این بازی نه فروش درست حسابی داشت، نه مورد استقبال منتقدین قرار گرفت، نه در متاکرایتیک شرایط جالبی را دارد و نه حتی یک بازی شناخته شده به شمار می رود. مشکلات بازی کم نیستند و واقعا هم به هیچ عنوان، نمی توان روی آن ها چشم بست.
با وجود مشکلات زیادی که در داستان و گیم پلی بازی Blacksite Area 51 دیده می شوند، خوشبختانه بازی از نظر گرافیکی مخاطب را ناامید نمی کند. اگر نگاهی به دیگر بازیهای Midway Austin بیندازیم هم، متوجه می شویم که این استودیو در بازیهایش به خوبی توانسته از نظر گرافیکی، گلیم خود را از آب بیرون بکشد. از این حیث، Blacksite Area 51 قطعا بهترین بازی این استودیو محسوب می شود. طراحی هنری بازی بی نظیر نیست ولی خب نمی توان به آن انتقادی هم وارد نمود. مدلهای دشمنان و همتیمیها، انیمیشنهای بازی و جزئیات گرافیکی فوق العاده هستند. اگر به سال ۲۰۰۷ برگردیم، احتمالا حتی سرسخت ترین مخالف بازی Blacksite Area 51 هم نمی تواند به گرافیک بازی ایراد بگیرد. اگر موفق به تجربه بازی شده اید، فقط کافی است که آن را با دیگر محصولات سال ۲۰۰۷ مقایسه کنید. Blacksite Area 51 شاید بهترین نباشد، ولی قطعا در زمره بهترینها قرار می گیرد. جلوههای بصری و چشم اندازها، کیفیت تکسچرها و همچنین انفجارهای بازی به شکلی عالی طراحی شده اند. با این وجود اما، نباید منکر باگهای پرشمار بازی شد. عنوان Blacksite Area 51 باگهای زیادی دارد و شخصا، چند باری شاهد کرش شدن بازی هم بودهام. البته این موارد را شخصا بر روی PC تجربه کردهام ولی ظاهرا چنین مشکلاتی گریبان گیر نسخههای PS3 و Xbox 360 بازی هم بوده است. مورد آخر و پایانی، مربوط به موسیقی و صداگذاری بازی است. باید گفت که Midway Austin در انتخاب صداپیشهها خوب کار کرده است، ولی هنر این استودیو زمانی مشخص می شود که به موسیقیهای بازی گوش دهید. موزیک های بازی قطعا جذابیت مبارزات را بیشتر کرده و روی اتمسفر Blacksite Area 51 نیز تاثیر مثبت خود را خواهند گذاشت. افکتهای صوتی، صدای انفجارها، صدای گلوله و کلا مواردی که به صداگذاری و موسیقی بازی Blacksite Area 51 مربوط می شوند، در شرایطی مطلوب به سر می برند.
همان طور که بارها هم در متن تاکید کردیم، Blacksite Area 51 مشکلات زیادی دارد. عدم وجود یک شخصیت درست و حسابی در بازی، داستان کلیشه ای که خلاقیتی در آن دیده نمی شود، کمبود سلاح و از همه مهمتر هوش مصنوعی ضعیف، همه مواردی هستند به تنهایی می توانند از ارزش یک بازی بکاهند. حال تمام این مشکلات به صورت یک جا در عنوانی چون Blacksite Area 51 جمع شده اند. حتی دیگر سیستمهای موجود در گیم پلی هم یا سطحی هستند، یا غیر ضروری و یا به شکلی، لنگ می زنند. این موضوع در رابطه با تمامی سیستمهای گیم پلی بازی صدق می کند اما خب سعی کردیم که خیلی سخت گیری نکرده و بیشتر نیمه پر لیوان را در نظر بگیریم. به هر ترتیب، بازی Blacksite Area 51 در آن سطحی نیست که تبدیل به یک بازی ماندگار شود. عنوانی هم نیست که بخواهیم پس از ۱۳ سال با آن تجدید دیدار کنیم، ولی خب یکی از بازیهای سال ۲۰۰۷ و نسل هفتم به شمار می رود که وجود نقد و بررسی آن در آرشیو گیمفا، خالی از لطف نیست.
پر بحثترینها
- کانیه وست، رپر آمریکایی اعتقاد دارد که The Last of Us: Part II بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۸؛ هیتلر: The Last of Us Part 2 بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۹؛ بَک تو بَک
- کارگردان Alan Wake 2: رمدی میخواهد نسخه اروپایی ناتی داگ باشد
- سازندگان Astro Bot امید زیادی به Intergalactic دارند
- شایعه: کنسول نسل بعدی Xbox در سال ۲۰۲۶ با نام Xbox Prime عرضه خواهد شد [بهروزرسانی شد]
- دل نوشتههای یک گیمر خسته؛ نگاهی به حواشی پیرامون The Witcher 4
- گزارش: کنسول جدید کشور روسیه توانایی رقابت با ایکس باکس و پلی استیشن را ندارد
- توسعهدهنده Witcher 4 به استفاده از بات برای کنترل جنجال پیرامون شخصیت سیری متهم شد
- کارگردان Black Myth Wukong: محدودیت سختافزاری سری اس علت عدم عرضه بازی برای Xbox است
نظرات
ممنونم اقای اریا مقدم عزیز بخاطر نقد
اینطور که معلومه بازیه ضعیفی هستش و چنان ارزش بازی کردن رو نداره اما درست نمیشه نظر داد
Area 51…
دمتون گرم تیم گیمفا که علاوه بر نقد بازی های روز بازی های قدیمی رو هم نقد میکنین اینجوری اگه اون بازی رو بازی کرده باشیم که یک مروری بر خاطراتمون میشه اگه هم نکرده باشیم این بازی رو عملا بهمون معرفی میکنین که بریم تجربش کنیم واقعا چندین تا از این بازیایه قدیمی که خب خیلی برام اشنا نبودن رو از طریق سایتتون پیدا کردم و وقتی بازی کردم میدیدم بازی های خیلی خوبی بودن که واقعا ارزش حداقل یکبار تجربه رو داشتن
این بازی رو هم قبلا توسط یکی از دوستانم شنیده بودمش ولی هیچوقت بازیش نکرده بودم الان عملا یادآوری کردین برم حداقل یکبار بازیش کنم
در کل دمتون گرم و لطفا باز هم به نقد این بازی های قدیمی ادامه بدین
یک درخواست هم داشتم آریامقدم اگر وقت کردین لطفا نقد بازی clive barker’s undying( که به رویین تن هم شاید معروف باشه بین دوستان) رو هم قرار بدین اون هم زمان خودش بازی نسبتا خوبی بود
بابا این ادیت رو برگردونین به کامنتا خیلی مضخرفه الان میخوام درستش کنم کامنتو نمیشه
بازیه به شدت متوسطی بود ولی ارزش یکبار تجربه رو داشت
جزو بازیهایی بود که نتونستم تا انتها ادامه بدمش. از بازی خوشم اومد و شوتر با این سبک هم تو زمان خودش تک بود ولی مشکلات بازی زیاد بود.
در کل ارزش یادآوری داشت. :heart: :rose:
این و چطور یادتون بود 😀
اون زمان که بازی میکردم اصلا این مشکلات و حس نمیکردم یه چند تا چیز که خیلی برام عجیب بود این بود که چرا این فضایی ها یه سریشون ادم بودن و یکی از اون مرحله هایی که خیلی دوست داشتم مرحله ای بود که سوار هلیکوپتر بودی و یه غول رو پول سر راه کاروان بود. باید از اول دانلودش کنم بازی کنم خاطرات زنده شد :laugh:
لظفا نقد بازی ۲ و no one lives forever 1 قرار بدید
سلام من دارم سیستم قدیمی مو رو کم کم ارتقا میدم مشخصات فعلیشم:
Q9550با ۲GBRAM DDR3 با GEFORCE 210 DDR2 128 BIT
الان من موندم رم رو به ۶ ارتقا بدم یا نه GPU رو به HD5450 تغییر بدم کدوم تاثیرش بیشتره؟ ?:-)
برا چی میخوای گیم بزنی باهاش؟
این و ارتقاء نده بیشتر میشه آفتابه خرج لگن کردن باید بکوبی از اول یکی دیگه بسازی
یه امین داشتیم برام عجیبه امروز تو سایت نیستش که راهنماییت کنه
اقا من یه لپ تاپ پیدا کردم
رم ۸
کورای ۵ نسل ۵
حافظه ۵۰۰ گیگ
گرافیک اینتل
تاچ پد هم داره
بگیرم ؟ ?:-)