مهدی خزاف از چرخه معیوب سرمایهگذار-بازیساز میگوید

مهدی خزاف بازی سازی خودش را از پروژه شبگرد شروع کرد. بعداً در استودیوهای مختلف مشغول به کار شد و هم اکنون شرکت خودش را دارد و چند بازی روانه بازار کرده است. خزاف که در دوران بازیسازیاش بیشتر کار سفارشی کرده اکنون به ما میگوید که دیگر پروژه سفارشی قبول نمیکند و سعی کرده خودش را از ساز و کار مریض و مخدوش بازیهای سفارشی کنار بکشد. خزاف معتقد است با نقدهای پیاپی و سازنده میتوان این روند را به طوری تغییر داد که حداقل برای جامعه بازیسازان مضر نباشد. مقداری از انتقادات خزاف خطاب به ارگانهای سرمایهگذار و مقداری هم خطاب به بازیساز است.
ورود کارفرما و سرمایه گذار ورود اشتباهی است
ما در ایران ارگانها و نهادهای غیر دولتی فرهنگیای داریم که به دلیل داشتن اهداف غیر تجاری به سراغ بازی ساختن میآیند. اما ورود آنها در تعریف پروژه، نوع سفارش دادن، نوع پخش محصول، کنترل کیفیت، زمانبندی و خیلی چیزهای دیگر سر تا پا اشتباه است. در نتیجه نه محصول خوب ساخته میشود نه بازیساز پیشرفت میکند و نه روند درستی ایجاد.
چون این نهادها و ارگانها اغلب خصوصی نیستند و خودشان پول درنمیآورند، اولین اثر محسوس این گونه پروژهها این است که پول بیت المال حرام میشود. دومین اثرش این است که آن هدفی که پروژه با آن شروع شده محقق نمیشود. هدف این گونه ارگانها معمولاً مالی نیست و از محصول انتظار فروش ندارند، اما اهداف دیگری مثل ترویج نوع خاصی از فرهنگ و آداب را دارند که اساساً در این روند ناقص و خراب محقق نمیشود.
اما دلیل چیست؟
علت اصلی این امور از طرف کارفرما، عدم تخصص گرایی است. سرمایه گذارها تخصص ندارند. مدیرانی که سفارش پروژههای ویدئوگیمی میدهند علی الاغلب با گیم بیگانه هستند و فقط در حد دیدن بازیهایی که به صورت پیشفرض روی گوشیشان نصب شده با گیم آشنایی دارند، یعنی در حد کندی کراش و هیل کلایمب ریسینگ. که تازه آن بازیها را هم فقط چند بار تست کردهاند و از روند ساختشان هیچ اطلاعی ندارند. حتی خیلی محتمل است که خودشان هیچ وقت بازی نکرده باشند و همان کندی کراش را هم دست فرزندشان دیده باشند.
با این دید حالا میآیند بودجه میگیرند و میخواهند گیم سفارش دهند. در نظر بگیرید یکی از این مدیران بخواهد بحث ترویج رعایت مقررات رانندگی را در کندی کراش به پروژه تبدیل کند! حالا هرچی ما بگوییم که آقا این کار شدنی نیست، این محصول آن کار از دستش برنمیآید، بگذارید ما پیشنهاد بدهیم، زیر بار نمیرود که نمیرود. میگوید پروژه همین است، اگر میتوانید که بسمالله، من بابت همین موضوع پول میدهم. ما هم اگر قبول نکنیم معولاً فرد دیگری از راه میرسد و میگوید من برایت انجام میدهم و این همانجایی است که بازیسازان مقصر هستند.
بازی سازان وعدههای سرخرمن میدهند و پروژهها را میگیرند
بازی سازان هم ایراد دارند. آنجایی که بازی ساز ادعا میکند که برای شما با ۲۰ میلیون تومان GTA میسازم یا کال آف دیوتی با ۵ میلیون میسازم، این ایراد است. فکر نکنید اینها شوخی است من از نزدیک با این افراد برخورد داشتهام. همهی ما میدانیم که اگر هم بشود در ایران کال آف دیوتی ساخت هزینهاش خیلی از ۵ میلیون تومان بیشتر است. این بازیسازان هم قیمت را خراب میکنند و هم وجهه بازی ساز را. برای این که پروژه را بگیرند هر وعدهی دروغینی میدهند که فقط قرارداد را ثبت کنند تا بعداً که خدا بزرگ است. معلوم است که همچون پروژههایی اصلاً به ته نمیرسند و حتی شاید به مرحله تولید هم نرسند و در همان پیش تولید بمانند.
برای شما مثالی میزنم
یه سفارسی به ما شد از طرف ارگانی در روز اول آبان که ما فلان بازی را تا ۱۳ آبان میخواهیم. یعنی ظرف ۱۳ روز! من گفتم در این مدت پوستر بازی را هم نمیتوانم تولید کنم.
جای دیگر با ما قرارداد ساخت بازی بست که در مدت ۹ ماه بازی را تولید کنیم. اما یک ماه بعد به ما اطلاع دادند که مراسم رونمایی بازی است! ظاهراً این مراسم خیلی برایشان مهم است. مثل برج میلاد تهران که یک بار ساخته شد ولی چند بار افتتاح شد. رونمایی یک ماه بعد از بستن قرارداد معنی ندارد. این افراد اساساً نمیدانند رونمایی چیست و در کل رونمایی برای بازی کوچک معنی ندارد. فقط دوست دارند تعدادی رسانه و مدیر و وزیر و وکیل را جمع کنند و در بوق و کرنا کنند که ما داریم کار فرهنگی مدل جدید، یعنی ساخت بازی، انجام میدهیم. بقیه ماجرا هم برایشان زیاد مهم نیست.
چرخه فروش برای بازیهای سفارشی وجود ندارد
برای خیلی سرمایه گذاران دولتی و ارگانی فروش مهم نیست و این باعث میشود که چرخه تولید و فروش بازی درست کار نکند. محصولات سفارشی به همین دلیل بیکیفیت میشوند و اصولاً نمیفروشند. برای این گونه کارفرمایان بیشتر مهم است که محصولشان به فلان مراسم برسد و رونمایی شود، دیگر بقیه چیزها مهم نیست. حتی هستند کسانی که به بازی ساز اجازهی ساخت بازی تجاری را نمیدهند. دستور میدهند که محصولی که ما سرمایه گذارش هستیم باید رایگان باشد! این طور میشود که یک محصول فشل و نصفه نیمه منتشر میشود و آن بازی سازان هم نمیفهمند بازیشان میتوانست تجاری بشود یا نه. مگر میشود یک پروژه بازیسازی را بدون در نظر گرفتن مدل فروش شروع کرد؟!
بازیساز در این چرخهی باطل نابود میشود
بازی ساز میخواهد کار خوب تولید کند. وقتی فشار و محدودیت به دلیل بیتدبیری ایجاد میشود محصولات بیکیفیت میشوند. بازی ساز در ایران به خودی خود محدودیت دارد. عدم دسترسی به بازار خارجی، نبودن بازار داخلی گسترده باعث میشود که بازی ساز به سمت پروژه سفارشی برود و در یک چرخه باطل دور بزند. بعد از مدتی میبیند سبدش پر شده است از محصولات بد و بیکیفیت و اساساً اگر این روال طولانی شود بازی ساز خودش هم بیکیفیت میشود و نمیتواند محصول خوب تولید کند. در این میان خیلی احتمال دارد که بازیساز در این چرخه گیر کند و دیگر نتواند بیرون بیاید. به همین دلیل است که من از حدود هفت، هشت ماه پیش دیگر پروژه سفارشی قبول نمیکنم. تا کی میشود این روند را تحمل کرد؟! تا کی ما باید بر سر موضوعات پیش پا افتاده کلیدی با کارفرما چک و چانه بزنیم؟!
ساز و کار سرمایهگذاری ارگانها باید از نو طراحی شود
اگر قرار است محصول سفارشی تولید شود باید یک ساز و کار درست و درمانی ایجاد شود. فرهنگ سازی یکی از قسمتهایش است. این فرهنگسازی هم باید از طرف ارگانها باشد و هم از طرف بازی سازها.
مثلاً بازی سازها باید در قیمت دادن و زمان دادن به کارفرما متفق القول باشند. نه این که یک تعرفه وجود داشته باشد که همه همان را بگویند. منظور این است که وعده ساخت کال آف دیوتی با ۵ میلیون تومان ندهند. من خودم به کسی یک پروژه سفارش دادم که باید حدود هفت هشت ماه طول میکشید اما او گفت من دوماهه انجام میدهم. از آن موقع تا الان دو سال نیم گذشته و هنوز هم کار را تحویل نداده.
همه ما مسئولیم که برای صنعت گیم ساختار دربیاوریم. هنوز ویدئوگیم ما هیچ ساختار مشخصی در هیچ بخشی ندارد. من به شما اطمینان میدهم، حتی داخل استودیوهای ما آن قدر بیساختار است که هیچ کدام از استودیوهایی که کار سفارشی میکنند گیم دیزاینر اختصاصی ندارند. یعنی حتماً گیم دیزاینر وظایف دیگری هم به غیر از طراحی بازی دارد. و این یعنی هنوز گیم دیزاینر به عنوان یک شغل در خیلی از شرکتهای ما پذیرفته شده نیست. در بعضی مواقع به دلیل کمبود بودجه است ولی در خیلی از مواقع به دلیل نداشتن درک درست از بازی سازی.
ورود بانکها و شرکتهای خصوصی پولدار به بازیسازی
به ورود بانکها نقد دارم و ورود موسساتی که معلوم نیست از کجا این پولها کلان را میآورند. موسسهای میشناسم که چندین میلیارد در سالهای اخیر هزینه کرده و آخرش یک بازی منتشر کرده که هر طور حساب کنی بیش از ۱۰۰ میلیون نمیارزد. حالا آن پول یا مال بخش خصوصی بوده که در این صورت باید ورشکست شوند، یا پول از بیت المال است که حرام شده.
دلیل این که در انیمیشن فساد گسترده وجود دارد همین موضوعات است. اگر ما جلوگیری نکنیم در گیم هم همین اتفاق میافتد. در انیمیشن به خاطر رانتهای گسترده برخی شرکتها خیلی بزرگ شدند و چون افراد نیاز دارند که در صنعت کار کنند کسی جرات نقد ندارد. مثلاً استودیوی صبا در مقطعی تنها جایی بود که انیماتورها میتوانستند در آن کار کنند، حالا در نظر بگیرید با توجه به قدرتی که صبا در حوزه انیمیشن داشت چه کسی میتوانست آن را نقد کند؟
وقتی بانکها وارد گیم شدند من خیلی ترسیدم. در سالهای نه چندان دور چند بانک در صنعت گیم وارد شدند و از اولین تبعات ورود آنها به حوزه گیم این بود که دستمزدها بیدلیل زیاد شد. ارگانهایی که در صنعت وارد میشوند و پول درستی نمیدهند به شکلی به گیم ضربه میزنند و جاهایی که زیادی پول میدهند هم به شکل دیگری تخریب میکنند. بانکها آمدند همین طور پول بیرویه تزریق کردند و توقعات را بالا بردند. نظر شخصی من در ابتدا این بود که تیمهایی که با بانکها کار میکنند شکست نخواهند خورد، چون به لحاظ مالی تامین هستند. در سال ۹۳ فلان بانک در بازیسازی وارد شد و در سال حدود یک میلیارد تومان هزینه میکرد اما در نهایت چه شد؟ آن استودیو در سال ۹۵ تعطیل شد و تمام پروژههایشان شکست خورد. البته در این بین بازیسازها هم مقصر هستند.
این گونه استودیوها واقعاً ضربه بدی به بدنه بازی سازی ایران زدند. بازی ساز را بدنام کردند، دستمزها را بالا بردند و فساد رانتی را وارد صنعت کردند.
آیا پروژههای فرهنگی گیم ما موفق بودهاند
ما همیشه ادعای کار فرهنگی داشته ایم اما هیچ پروژه موفق فرهنگیای در گیم نداشتهایم.
چند عامل دیگر هم هست که با سیاستهای خودشان در حال نابود کردند گیم ایران هستند. شرکتهایی هستند که با واردات گسترده بازیهای موبایلی در حال از بین بردن گیم ایران هستند. چهار پنج نفر در یک اتاق نشستهاند و بازیهای خارجی را قانونی و غیر قانونی ترجمه و منتشر میکنند. اتفاقاً اینها با کافه بازار هم بده بستان دارند و بازیهایشان همواره در صفحه اول مارکت است. بنیاد بازیها هم هیچ ایرادی به این کارها نمیگیرد. این رقابت منصفانه نیست. ما خودمان را خفه میکیم یک بازی در فلان سبک میسازیم و منتشر میکنیم. بعد شرکتهای بومیساز، چندین بازی با سابقه در همان سبک را که جزو پرفروشترینها هم هستند منتشر میکنند. طبیعتاً معلوم است که بازی ما نمیتواند رقابت کند.
مجموعهی این موارد کاملاً به ضرر روند تولید گیم در ایران و علی الخصوص محصولات فرهنگی هستند. با این روالهایی که وجود دارد بازی سازهای ما با مشکلات جدید و خودساختهای مواجه میشوند که کار را بیشتر برایشان سخت میکند. برای رهایی از این ساز و کارهای مریض و فاسد لازم است هم بازی ساز و هم جاهایی مثل بنیاد بازیها اقدام کنند و با طراحی درست روال تولید و توزیع بازار را مدیریت کنند.
پر بحثترینها
- جزئیات جدیدی از Intergalactic: The Heretic Prophet منتشر شد
- واکنش دراکمن به دو دستگی طرفداران در قابل The Last of Us 2 و رویکرد مشابه در مورد Intergalactic
- کارگردان Split Fiction: اگر دوباره جایزه بهترین بازی سال را ببرم خوشحال میشوم، اما با وجود GTA 6 رقابت سخت خواهد بود
- نیل دراکمن: ۵ سال از آغاز ساخت Intergalactic: The Heretic Prophet میگذرد اما هنوز درحال تغییر و تکامل است
- ۱۵ شخصیت با ابهت برتر در تاریخ بازی های ویدیویی
- شایعه: بازی The Last of Us Part 3 به طور مخفیانه در دست ساخت قرار دارد
نظرات
اقا تا وقتی که استعداد نادیده گرفته بشه همین اشه و همین کاسه
به قول یکی از رفقام همینه که هست