به سردی آهن، به زیبایی خاطره | نقد و بررسی بازی The Legend of Heroes: Trails of Cold Steel III
سری The Legend of Heroes از جمله محبوبترین بازیهای شرکت NIS America است که شاید در ایران بازیکنان زیادی با آن آشنا نباشند اما از نظر جهانی یکی از مهمترین و بزرگترین فرنچایزهای این شرکت است که خارج از ژاپن نیز طرفداران بیشمار زیادی دارد. هفته آینده جدیدترین نسخه این سری یعنی The Legend of Heroes: Trails of Cold Steel 3 عرضه خواهد شد که از قضا یکی از بزرگترین عناوین این سری نیز محسوب میشود. به همین مناسبت، در ادامه مطلب به نقد و بررسی دقیق این بازی و البته معرفی تاریخچهای کلی از آن میپردازیم.
همانند نقد و بررسی سایر عناوینی که مربوط به یک فرنچایز بزرگ هستند، برای این عنوان نیز ابتدا به تاریخچه آن و بررسی نسخههای قبلی و بررسی مختصر فضای داستانی نسخههای اخیر میپردازیم و سپس به سراغ خود بازی میرویم.
قدمت سری The Legend of Heroes به سال ۱۹۸۹ برمیگردد اولین نسخه این سری با نام Dragon Slayer: The Legend of Heroes در دسامبر سال ۱۹۸۹ برای PC های موسوم به NEC PC-8801 در کشور ژاپن و تا حدودی برای رقابت با سری Dragon Quest عرضه شد. در پی موفقیت نسبی بازی به نسبت هزینههای کلی آن، نسخههای مختلفی برای کنسولهای رایج در سالهای بعدی عرضه شدند و نسخه انگلیسی بازی نیز به طور رسمی در سال ۱۹۹۲ منتشر شد. این عنوان در کل بازی نسبتاً متوسطی بود و از نسخه انگلیسی آن نیز استقبال خیلی گستردهای نشد و به همین دلیل نسخه بعدی آن که Dragon Slayer: The Legend of Heroes 2 نام داشت، هیچ گاه به صورت انگلیسی منتشر نشد. پس از آن در فاصله سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۹ سهگانه Ghagarv در ژاپن منتشر شد که با فاصلهای بسیار طولانی، نسخههای انگلیسی آن در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ منتشر شدند و کمکم این بازی را بین بازیکنان غیر ژاپنی معروفتر کرد. به طرز عجیبی نیز، نسخه دوم این سهگانه، قبل از نسخه اول به زبان انگلیسی برگردانده شد. اگر بخواهید این سه نسخه را به ترتیب اصلی ساخت نسخههای ژاپنی که مد نظر سازندگان بوده تجربه کنید، ابتدا باید سراغ The Legend of Heroes II: Prophecy of the Moonlight Witch بروید، سپس The Legend of Heroes: A Tear of Vermilion را تجربه کرده و در نهایت به سراغ The Legend of Heroes III: Song of the Ocean بروید.
پس از این عناوین، نوبت مجموعه بازیهای دسته Trails رسید. مجموعه Trails با وجود اشتراکاتی که با نسخههای قبلی از نظر پیشینه داستانی دارند، اما تفاوتهایی از نظر محیط و فضای به وقوع پیوستن داستان دارند اما در بین خود عناوین مجموعه Trails ارتباطات داستانی نزدیکی چه از نظر زمانی و چه از نظر شخصیتها و مکانها وجود دارد. تمامی بازیهای این مجموعه در قارهای به نام Zemuria روی میدهد. در این قاره کشورهای مختلفی وجود دارد که هر کدام نظام سیاسی خاص خود را دارند و در نسخههای مختلف این مجموعه طولانی، به داستان بخشهای مختلفی از این سرزمین پرداخته میشود که بهتدریج به یکدیگر متصل میشوند تا یک داستان بزرگ و واحد را بسازند. سهگانه The Legend of Heroes: Trails in the Sky که با کیفیت بالای خود به نوعی عامل اصلی محبوبیت این سری نیز محسوب میشود، در کشور Liberl جریان دارد. عناوین این سهگانه از نظر داستانی به شدت به همدیگر وابسته هستند در حدی که داستان یکی از نسخهها، چند ساعت بعد از نسخه قبلی شروع میشود و از این رو بهترین کار، تجربه به ترتیب آنهاست. دو نسخه دیگر مجموعه Trails، عناوینی با نامهای The Legend of Heroes: Trails of Azure و The Legend of Heroes: Trails of Zero نام دارند که متأسفانه تا به حال نسخه انگلیسی آنها به طور رسمی منتشر نشده است. این دو نسخه از نظر داستانی در کشور کوچک Crossbell جریان دارند و وقایع آنها تا حدی همزمان و موازی با عناوین دیگر مجموعههای سری است. در نهایت نیز مجموعه Trails of the Cold Steel قرار دارد. این مجموعه از سری، به صورت یک چهارگانه است که هر چهار قسمت آن در ژاپن منتشر شدهاند اما نسخه سوم آن که عنوان بسیار بزرگ و گستردهای هم محسوب میشود، هفته آینده به صورت جهانی و با پشتیبانی از زبان انگلیسی عرضه خواهد شد که در این مطلب نیز مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. مجموعه Trails of the Cold Steel، در امپراتوری Ereboria جریان دارند که از جمله کشورهای بزرگ و قدرتمند قاره Zemuria محسوب میشود. هر چند در این سری شما تا حد زیادی به این حکومت کمک میکنید، اما در کل Ereboria کشور خیلی خوب و مثبتی نیست و تا حدی قصد تصرف کشورهای کوچکتر و مستقل اطراف خود با توسل به قدرت نظامی بالای خود را دارد. هر دو نسخه قبلی این سری عناوینی بسیار طولانی و غنی از نظر داستان و گیم پلی بودهاند و توانستهاند نمرات بسیار خوبی را نیز کسب کنند. از نظر فروش نیز آنها در کل انتظارات ناشر را برآورده کردهاند و از این رو، همچنان این سری به رشد خود ادامه خواهد داد. نکته جالبی که باید بدانید این است که به گفته سازندگان بازی، حدود ۶۰ درصد داستان کلی مجموعه The Legend of Heroes تاکنون روایت شده است و این یعنی باید منتظر نسخههای بیشتری در سالهای آینده برای ادامه یافتن داستان این سری بزرگ و عظیم باشیم.
با این مقدمه طولانی در مورد پیشینه سری که البته با صرفنظر از دو سه عنوان فرعی این سری نوشته شده بود، به سراغ نقد و بررسی Trails of Cold Steel III میرویم.
در ابتدا به داستان بازی میپردازیم. در همین ابتدای کار باید به پیوستگی بسیار بالای نسخههای داستانی این سری اشاره کنیم. به طور کلی عناوین مجموعه Trails از نظر داستانی ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و اختلاف زمانی نسخههای مختلف آن نیز چندان زیاد و طولانی نیست. Trails of Cold Steel III با فاصله زمانی حدوداً ۱٫۵ ساله نسبت به نسخه قبلی آغاز میشود و تا حدودی وقایع نسخههای قبلی به سرانجام مشخصی رسیدهاند. با این اوصاف باید توجه داشته باشید که اگر میخواهید از این نسخه شروع به تجربه سری بکنید، احتمالاً در ابتدا با مشکلاتی در زمینه فهم داستان بسیار پیچیده و پرپیچ و خم سری رو به رو خواهید بود. هر چند در منوی بازی بخشی قرار داده شده که در آن داستان نسخههای پیشین به شکل خلاصهوار برای شما تعریف میشود اما با این حال، پیش فرض کلی سازندگان این بوده که مخاطبان اصلی بازی، نسخه قبلی آن یعنی Trials of Cold Steel II را دو بار –یعنی هم به صورت معمولی و هم به صورت NG+- تجربه کردهاند. شاید برایتان سؤال باشد که چرا باید برای داستان نسخه قبلی را دو بار تجربه کرده باشید. دلیل این موضوع به خاطر این است که بخش بسیار مهمی از این توضیح یکسری وقایع داستانی بازی که نقشی اساسی در فهم بازی دارند، تنها در حالت NG+ برای بازیکنان تعریف میشود. این که بخش مهمی از داستان بازی به حالت NG+ منتقل شود، شاید انتخاب چندان درستی از نظر روایی نباشد ولی به هر حال سازندگان ژاپنی بازی این طور تصمیم گرفته بودند و با وجود این که تجربه نسخه سوم این مجموعه بدون تجربه نسخههای قبلی ممکن است و در نهایت میتوانید از وقایع آن سر در بیاورید، قطعاً متوجه بخش زیادی از ارجاعاتی که به نسخههای قبلی داده میشود و ارتباطات بعضی شخصیتها و پیشینه عجیب بعضی از آنها نخواهید شد.
در همان ابتدای بازی و پس از عبور از مرحله مقدمه آن، با شخصیتهای مختلفی رو به رو خواهید شد که بخش زیادی از پیشینه شخصیتی آنها در نسخههای قبلی تعریف شده است و در صورتی که نسخههای قبلی را بازی نکرده باشید شاید نتوانید در ابتدا خیلی با آنها ارتباط برقرار کنید. با این وجود، سازندگان توانستهاند به خوبی شخصیت کلی این کاراکترها را در طول بازی معرفی کنند و حتی اگر تا به حال نسخههای قبلی را بازی نکرده باشید، متوجه شخصیت پردازی خوب و بسیار خاص و منحصر به فرد تکتک کاراکترهای بازی خواهید شد و میتوانید با آنها ارتباط برقرار کرده و متوجه اهداف، انگیزه و رفتار کلی آنها بشوید. با این وجود به هر حال تجربه نسخههای قبلی به شدت برای فهم تمامی بخشهای شخصیتی کاراکترها توصیه میشود. دیدن یک شخصیت قدیمی که در نسخه قبلی از نقطهای به بعد از داستان جدا شده است و ناگهان در این نسخه سر و کلهاش پیدا میشود، قطعاً برای افرادی که بازی را پیشتر تجربه کردهاند، بار معنایی، احساسی و البته تأثیرگذاری بیشتری نسبت به بازیکنی که برای اولین بار این شخصیت رو به رو میشود دارد.
اتفاقات این نسخه یک سال و نیم پس از وقایع نسخه قبلی روی میدهد. Rean Schwarzer که شخصیت اصلی نسخههای پیشین است. او در نسخه اول سری توانسته است در آخرین روزهای سپری کردن دوران تحصیلش در آکادمی نظامی Thors، به طرز عجیبی قدرت درون یک شوالیه عظیم باستانی به نام Valimar را زنده کند و کنترل آن را به دست بگیرد. پس از آن در پی ایجاد یک جنگ داخلی درون Erebonia، او نقش عظیمی در حفظ کشور ایفا میکند و در ابتدای نسخه سوم، با وجود سن کم خود به عنوان یک قهرمان ملی و با لقب شوالیه خاکستری (Ashen Chevalier) شناخته میشود. او بعد از وقایع نسخههای قبلی، به عنوان مدرس به یکی از دانشکدههای آکادمی نظامی Thors که در شهر Leeves قرار دارد، فرستاده میشود. دانشکدهای که مشخصاً افراد خاصی را به خدمت گرفته است و آنها را برای شرایط بسیار حساس و بغرنج تعلیم میدهد. اوایل داستان بازی به شدت کند و به صحبتهای معمولی بین اعضای مختلف شهر و دانشکده سپری میشود تا این که کمکم، با وقوع یکسری اتفاقات، روند بازی ریتم سریعتری پیدا میکند و از داستانی که در ابتدا نسبتاً آرام و ساده به نظر میرسید، به داستانی حماسی و بسیار پیچیده تبدیل میشود.
سیستم روایی این سری نیز سبک خاص و مخصوصی دارد که شاید مطابق میل خیلیها نباشد. به طور کلی بازیهای این مجموعه عناوینی بسیار طولانی از نظر داستانی هستند که بعضاً اگر بخواهید همه چیز بازی را بفهمید و از داستانهای فرعی آن سر در بیاورید حدود ۱۰۰ ساعت به طول میانجامند و بخش داستانی آنها نیز برای یک بازیکن متوسط حدوداً بیش از ۵۰ ساعت طول میکشد. با این وضعیت داستانی، حدوداً ۵ ساعت اول بازی با ریتمی کند به معرفی کلی شخصیتها و وضعیت دنیای بازی در فضایی آرام سپری میشود که ممکن است خیلی از بازیکنان را در همان ابتدا از بازی ناامید کند. با این وجود اگر به بازی وقت بدهید و چند ساعت اول آن را تحمل کنید، تازه بازی روی دیگر خود که یک داستان حماسی و بسیار پیچیده است را برای شما روی خواهد کرد. بعد از این که ریتم بازی از حالت کند ابتدایی خود خارج شود، در مراحل داستانی مدام با اتفاقات مختلف و جذابی رو به رو خواهید شد که داستان را لحظه به لحظه هیجانانگیزتر میکنند و به طور کلی آن را از فضای یکنواخت ابتدایی خود خارج میکنند.
توجه سازندگان برای ساخت یک دنیای بزرگ که کاملاً زنده به نظر برسد، فوقالعاده بوده است. مجموعه بسیار زیادی یادداشت و کتاب در سرتاسر بازی پراکنده شدهاند که بعضی از آنها در حد یک داستان کوتاه ۴۰ صفحهای اطلاعات مختلف در اختیار شما قرار میدهند. طبیعتاً میتوانید این موارد را نادیده بگیرید اما بدون شک تلاش بسیار بالای سازندگان برای ساخت دنیایی با این حد از جزئیات که پر از داستانهای ریز و درشت بوده و در دل داستان اصلی خود پر از شخصیتهای خاص، عجیب و غریب و به یاد ماندنی است، ستودنی بوده است.
در مجموع، سری Trails of Cold Steel و از جمله این عنوان، داستانی فوقالعاده پیچیده، حماسی و پر از شخصیتهای عجیب و غریب و مرموز دارد که همگی به خوبی نقش خود را در ارائه یک داستان جذاب ایفا کردهاند. روایت بازی در این سری به طور کلی بسیار کند و آهسته شروع میشود و از این رو ممکن است تا حدی بازیکنان را خسته کند اما بهتدریج سرعت میگیرد و بعد از ورود به وقایع اصلی، روندی بسیار جذاب پیدا میکند. با این وجود باید توجه داشته باشید که داستان نسخههای مختلف این سری به شدت به یکدیگر مرتبط هستند و هر چند تجربه بازی بدون انجام نسخههای قبلی امکان پذیر است و همچنان میتوان از داستان اصلی آن سر در آورد اما قطعاً بخش زیادی از ارجاعات ریز و درشت به وقایع مهم نسخههای قبلی را از دست خواهید داد. از این رو توصیه میکنم که اگر قصد تجربه این سری را دارید، سعی کنید در صورتی وجود زمان کافی، از نسخه اول سری Trails of Cold Steel –و یا در حالت ایدئالتر از نسخه اول سری Trails یعنی عنوان اول Trails in the Sky- به تجربه آن بپردازید تا بتوانید به طور کامل از داستان بازی لذت ببرید.
بعد از داستان نوبت به گیم پلی بازی میرسد. سری The Legend of Heroes در طول سالها به مرور پیشرفت فراوانی از نظر گیم پلی کرده است و کمکم با ارائه المانهای مختلف در نسخههای گوناگون سری، به یک بلوغ نسبی از نظر مکانیزمهای کلی رسیده است و در هر نسخه، سازندگان با اضافه کردن قابلیتهای ریز و درشت کوچک به سیستم اصلی این سری، گیم پلی آن را کاملتر و بهتر میکنند. همانند بسیاری از بازیهای نقش آفرینی ژاپنی، بازی به طور کلی از دو بخش کاملاً مجزا از هم تشکیل شده است. بخشی از بازی مربوط به گشت و گذار در شهرها برای صحبت با افراد گوناگون و خرید و فروش و همچنین جست و جو در مناطق خارج شهر برای پیدا کردن آیتمهای گوناگون سپری میشود و بخشی دیگر از بازی مربوط به مبارزات مختلف بازی است که به صورت نوبتی انجام میشود. از آن جایی که بخش مبارزاتی بازی اهمیت بیشتری دارد، ابتدا به آن میپردازیم.
سیستم کلی مبارزات بازی همانند سایر عناوین JRPG به صورت نوبتی است و در این عنوان هر شخصیت نوبت مخصوص به خود را دارد و ترتیب اجرای حرکات شخصیتهای شما و دشمن با توجه به المانهای خاصی که در قدرت شخصیتها وجود دارند و یکسری موارد دیگر تعیین میشود و در گوشه صفحه، به طور کامل این وضعیت نوبت بندی قابل مشاهده است. از جمله موارد مؤثر بر نوبت هر شخصیت، فارغ از قدرتهای خود او، نحوه ورود شما به مبارزه است. در نقشه بازی به طور کلی دشمنان مختلفی را مشاهده میکنید که در واقع هر کدام نماینده تعدادی از دشمنان هستند که هنگام ورود به مبارزه به طور کامل مشاهده خواهید کرد. در صورتی که بتوانید قبل از ورود به مبارزه، از پشت به دشمنان ضربه بزنید و به آنها نزدیک شوید، شخصیتهای شما همگی در ابتدا حرکات خود را شروع خواهند کرد و از برتری اندکی نیز در قدرتهای کلی برخوردار خواهند شد. در صورتی که نبرد به صورت معمولی آغاز شود، بر اساس یکسری پارامترهای مختلف، نوبت شخصیتهای گوناگون شما و دشمن تعیین میشود و در صورتی که دشمن از پشت به شما حمله کند، در ابتدا همه افراد دشمن به شما حمله خواهند کرد. فارغ از این موارد، یک نوع ضربه خاص به نام Charge Attack نیز وجود دارد که میتوانید قبل از شروع مبارزه به دشمن وارد کنید و در آن صورت تمامی شخصیتهای شما علاوه بر این که زودتر از دشمن حرکات را انجام خواهند داد، از برتری قدرتی قابل ملاحظهای نیز برای آن نبرد برخوردار خواهند شد.
تمامی این موارد صرفاً مربوط به شروع مبارزه بود. وقتی وارد خود مبارزه بشوید، با عناوین گوناگونی در قدرت شخصیتها رو به رو خواهید شد. اولین موردی که متوجه آن خواهید شد و نسبت به سایر بازیهای این سبک متفاوت به نظر میرسد، تفاوت در سیستم محاسبه فاصله با دشمنان است. برخلاف بسیاری از بازیهای این سبک که محیط مبارزه به صورت جدول بندی شده قرار دارد، در این عنوان حرکات شخصیتها به صورت کاملاً آزادانه در محیط انجام میگیرد و هر کدام متناسب با سلاحی که دارند و همچنین توانایی مد نظر شما برای استفاده، برد مشخصی برای حمله دارند. همه شخصیتها یک حمله معمولی دارند که صرفاً با سلاح خود که ممکن است یک شمشیر، نیزه و یا حتی تفنگهایی عجیب و غریب باشد، به دشمن ضربه میزنند. این ضربههای معمولی نیز ممکن است بسته به نوع سلاح، بر روی یک یا تعداد بیشتری از دشمنان اثر بگذارند. به عنوان مثال شخصیت Juna از دو باتوم استفاده میکند که امکان تبدیل به تفنگ را دارند و در صورت تبدیل به این حالت، میتوانند دشمنان را در ناحیه مشخصی هدف قرار دهند در حالی که در حالت باتوم، صرفاً یک دشمن مورد اصابت ضربه قرار خواهد گرفت. به جز حمله معمول، هر شخصیت دو دسته توانایی ویژه دارد که با نامهای Arts و Crafts شناخته میشوند.
این دو دسته توانایی ویژه، هر کدام ویژگیها و کاربرد خاص خود را دارند. دسته Arts، با استفاده از واحدی به نام EP قابل استفاده هستند و شامل جادوهای مختلفی میشوند که امکان تغییرشان نیز وجود دارد. واحد EP نیز در اثر جادوهای مختلف و یا مصرف معجون بازیابی میشود. یکی از مکانیزمهای معروف این سری که از آن به نام Orbment نیز یاد میشود، در مورد این دسته از تواناییها ایجاد شده است. هر کدام از شخصیتها، برای اجرای این نوع حرکات، وسایل خاصی به نام ARCUS دارند که چند جایگاه مخصوص برای قرار دادن یک جواهر خاص در آنها وجود دارد. بسته به جواهراتی که در این دستگاه قرار بگیرد، تواناییهای شخصیتها متفاوت خواهد بود و امکان اجرای تواناییهای مختلفی را به دست خواهند آورد. نحوه قرار دادن این جواهرات در دستگاه نیز اهمیت دارد و تواناییهایی که نزدیک جواهر مرکزی قرار بگیرند، برای فعال سازی به EP کمتری نیاز خواهند داشت و در عوض هر چه جواهر از مرکز دورتر باشد، EP لازم برای فعال سازی آن بیشتر است. جواهرات نیز در چند دسته مختلف نظیر آتش، باد، آب و… قرار دارند و در طرف مقابل نیز هر دشمنی نسبت به ضربات خاصی از خود ضعف نشان خواهد داد و از این رو به خصوص با پیشروی در بازی، استفاده از تمامی انواع قابلیتها ضروری خواهد بود. ضمن این که بعضی از این تواناییها نیز تهاجمی نیستند و به مواردی نظیر درمان نیروهای خودی و یا افزایش قدرت آنها اختصاص دارند. شاید در ابتدا تواناییهای غیرتهاجمی چندان جذاب به نظر نرسند اما باید توجه داشته باشید که اکثر اوقات بهتر است حداقل دو نفر از افراد گروهتان تواناییهای درمانی مناسبی داشته باشند تا در صورت به پایان رسیدن خط سلامتی بعضی از نیروها، بتوانید آنان را احیا کنید.
نوع دیگر تواناییها که از آنها با نام Crafts یاد میشود، تواناییهایی هستند که برای هر شخصیت به صورت منحصر به فرد و مخصوص او هستند و از طریق واحدی به نام CP امکان استفاده از آن وجود دارد. این واحد در اثر مبارزه کردن با دشمنان و یا آسیب دیدن شخصیت شما به دست میآید و بنابراین به جز این دو روش، راهی برای بازیابی آن در طول مبارزه ندارید. هر شخصیت علاوه بر تواناییهای مختلفی که در این زمینه دارد، تواناییهای به نام S-Craft نیز دارند که شامل تواناییهایی فوقالعاده قوی میشود. اجرای این تواناییها حداقل به ۱۰۰ واحد CP نیاز دارد و اگر مقدار بیشتری CP نیز در اختیار داشته باشید، همه آنها با یکبار اجرای این حرکت مصرف میشوند و در عوض این مقدار بیشتری باعث افزایش قدرت کلی ضربه میشود.
علاوه بر مکانیزمهای فوق مسائل دیگری نیز وجود دارند که در طول مبارزه باید به آن توجه کنید. یکی از موضوعات، قابلیتی موسوم به Order است که شخصیتهای مختلف توانایی اجرای آن را دارند و بدون هدر دادن نوبت آن شخصیت، قابلیتهای ویژه دفاعی یا تهاجمی خاصی را برای شخصیتهای شما به مدت چند دور فعال میکنند. این موضوعات هر چند در ابتدای بازی خیلی پراهمیت نیستند، اما با پیشروی در بازی کمکم استفاده از این قابلیتها –به خصوص در درجات سختی بالاتر- برای پیشروی در مراحل ضروری میشوند.
به طور کلی، در هر مبارزه، شما میتوانید ۴ شخصیت را همراه خود داشته باشید اما در صورتی که افراد دیگری نیز همراه گروه شما باشند، میتوانید در حین مبارزه به راحتی جای آنها را با یکی از اعضای گروه عوض کنید تا بتوانید از قابلیتهایشان استفاده کنید. از آن جایی که به جز چهار شخصیت اصلی، بسیاری از شخصیتهایی که به طور همراه به گروه شما اضافه میشوند، به طور موقتی حضور دارند، بهتر است در همان مدتی که همراهتان هستند از قابلیتهایشان در مبارزه که اکثر اوقات برای محیطی که در آن حضور دارید بسیار کاربردی و مفید واقع میشود استفاده کنید.
علاوه بر همه این موارد، مکانیزمهای خاصی نیز در مورد خود ضربه زدن به دشمنان وجود دارد. در صورتی که بتوانید به هر دشمن تا مقدار مشخصی ضربه بزنید، دشمن اصطلاحاً دچار حالت Break میشود. در این صورت، آن شخصیت یک نوبت خود را از دست خواهد داد و به علاوه از نظر تدافعی در وضعیتی بسیار آسیب پذیر قرار میگیرد. از این رو به خصوص برای دشمنان خیلی قویتر بهتر است در ابتدا سعی کنید آنها را دچار این وضعیت بکنید و بعد ضربات خیلی قوی خود نظیر S-Craft ها را روی آنان اجرا کنید تا بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشند.
موضوع دیگری که در مبارزات اهمیت دارد، مکانیزمی است که بازی از آن با نام Link کردن یاد میشود. از طریق منوهای بازی و یا در حین خود نبرد، میتوانید دو شخصیت را برای Link شدن با یکدیگر انتخاب کنید. با لینک کردن شخصیتها، در طول مبارزه در لحظات خاصی میتوانید بعد از وارد کردن ضربه با یک شخصیت، از کاراکتری که با آن لینک شده نیز برای وارد کردن ضربهای دیگر کمک بگیرید. این قابلیت لینک کردن بین شخصیتها بهتدریج با مبارزات بیشتر قویتر و قدرتمندتر میشود و فقط محدود به وارد کردن یک ضربه معمولی نیست. کمکم ضربات قدرتمندتری نیز توسط شخصیتهایی که با هم لینک هستند قابل اجرا خواهند بود و به علاوه یکسری قابلیت تدافعی نیز به آنها اضافه خواهد شد. به عنوان مثال، شخصیتی که از نظر فیزیک قویتر است میتواند در هنگامی که امکان به پایان رسیدن خط سلامتی کاراکتری که با آن لینک شده است در اثر ضربه دشمن وجود دارد، خود را در جلوی او قرار بدهد تا ضربه بر روی کاراکتر دیگر اثری نداشته باشد. ضربات قدرتمندتر لینک شده از طریق واحدی به نام BP اجرا میشوند که این واحد نیز در اثر وارد کردن ضربات لینک شده معمولی به دست میآید و سیستمی به هم پیوسته برای انجام این قابلیتها به وجود آمده است.
یکی از موارد دیگری که البته در بعضی از مبارزهها وجود دارد، امکان استفاده از روباتهای بزرگی به نام Panzer Soldat است. این روباتها که توسط شخصیتهای شما کنترل خواهند شد به طور کلی قابلیتهای متفاوتی دارند و سیستم مبارزه با آنها تا حدی با حالت معمول متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال بسته به وضعیت قرارگیری روبات حریف، وارد کردن ضربه نقطه مشخصی از روبات نظیر سر یا تنه ممکن است باعث از دست رفتن تعادل دشمن بشود و از این طریق بتوانید ضربات قدرتمندتری را به دشمن وارد کنید.
با همه مواردی که در مورد سیستم مبارزاتی بازی گفتیم، میتوان به خوبی گفت که بازی از سیستمی پیچیده و در عین حال جذاب و بسیار پخته برای مبارزات استفاده میکند. ایجاد تعادل مناسب میان این سیستمها و تواناییهای گوناگون در عین حفظ سختی متعادل بازی از بعد طراحی بازی کار آسانی نیست ولی سازندگان این سری در طی سالهای زیادی که از عرضه نسخههای مختلف این سری گذشته است، بهتدریج این سیستمها را متعادل و بالانس کردهاند و اکنون با ترکیبی بسیار عالی از آنها طرف هستیم که ضمن ارائه گستره بسیار زیادی از تواناییهای مختلف که پتانسیل ایجاد استراتژیهای گوناگون را فراهم میکنند، تعادل و درجه سختی مناسب بازی را نیز حفظ کردهاند.
پس از سیستم مبارزه، باید به بخشهای جانبی بازی نیز اشاره بکنیم. همانند همه بازیهای نقش آفرینی ژاپنی، بخش زیادی از بازی نیز به صحبت کردن با افراد مختلف، پیدا کردن گنجینههای مختلفی که در سراسر نقشه پراکنده شدهاند و همین طور خرید و فروش آیتمهای مختلف میگذرد. همگی این موارد به شکلی مناسب در این بازی نیز پیاده سازی شدهاند و مشکل خاصی ندارند. در این میان، یکسری قابلیت جالب نیز به واسطه وسیله ARCUS که نوعی موبایل است به شخصیتها داده شده است. در طول بازی با افراد مختلفی ملاقات خواهید کرد که بعضاً خبرنگار یا عکاس هستند و از شما میخواهند که اگر موارد جالبی دیدید، آنها را مطلع کنید و از طریق این وسیله میتوانید در صورتی که به موارد جالبی برخورد کردید که به آنها مربوط بود، موضوع را به اطلاعشان برسانید و از این طریق گاهی اوقات پول و موارد دیگری دریافت خواهید کرد.
علاوه بر این بسیاری از مأموریتهای فرعی بازی نیز به صورت غیر مبارزاتی و از طریق جست و جو در محیط انجام میشوند. این کارها شاید به طور کلی در بازیها خیلی جالب نباشند ولی با همراه شدن این بخشها با موارد داستانی مختلفی که در خلال کار اتفاق میافتند، انجام دادن این مأموریتها از لحاظ داستانی نیز توجیه پیدا میکند. مثلاً در خلال یک مأموریت فرعی ساده در ابتدای بازی، باید به دنبال بچه گربه گمشده یک بچه کوچک بگردید و در خلال این جست و جو، با یکی از شخصیتهای نسبتاً با اهمیت بازی رو به رو خواهید شد و اولین ملاقات شخصیتها با او از این طریق رقم میخورد. از این نمونهها در بازی زیاد هستند و باعث میشوند که مأموریتهای فرعی بازی از نظر داستانی ارزشمندتر بشوند.
یکی از نکات خوبی که مورد توجه سازندگان قرار گرفته است، امکان رد کردن سریع میانپردهها و تمامی دیالوگهای بازی و همین طور قابلیت Fast Travel به نقاط اصلی نقشه است. با توجه به ابعاد بزرگ بازی و همین طور حجم عظیم دیالوگهای بازی، مطمئناً افرادی هستند که بخواهند بعضی دیالوگها را سریعتر به پایان برسانند و یا مسافتهای طولانی نقشه را طی نکنند. وجود این قابلیت در بازی قطعاً نکتهای مثبت محسوب میشود و نبود آن با وجود دیالوگهای طولانی مطمئناً باعث خسته کننده شدن بازی برای تعداد قابل توجهی از بازیکنان میشد.
با همه مواردی که گفتیم، بازی از نظر گیم پلی ایراداتی هم دارد. به طور کلی با وجود این که بازی به خوبی مکانیزمهای مختلف خود را آموزش میدهد، اما همچنان ارتباط برقرار کردن با آن برای کسانی که سابقه انجام این سری را ندارند، خیلی آسان نیست و ممکن است در ابتدا نتوانند با بازی ارتباط برقرار کنند. به علاوه به دلیل مدت زمان بازی در انتها بازی کمی به روند تکرار میافتد ولی این وضعیت طوری نیست که انجام بازی را غیرقابل تحمل کند. به جز این موارد، سازندگان بازی در سایر زمینهها و به خصوص پیاده سازی یک سیستم مبارزاتی کامل و بالانس کردن اجزای مختلف آن به خوبی به وظایف خود عمل کردهاند و با سیستمی طرف هستیم که در عین پیچیده بودن اجزا، همگی به خوبی و بدون بر هم زدن تعادل بازی با همدیگر سیستم مبارزاتی بازی را شکل دادهاند.
پس از گیم پلی، نوبت به گرافیک هنری بازی میرسد. در بعد گرافیک هنری مطمئناً با دیدن تصاویر بازی متوجه شدهاید که در طراحی شخصیتهای بازی از شیوههای رایج در انیمهها ژاپنی استفاده شده است و شاهد شخصیتهای عجیب و غریب و بامزه مختلفی در بازی هستیم. تنوع طراحی شخصیتها به همراه وجود سلاحها و روباتهای عجیب و غریب در بازی در کنار افکتهای گرافیکی مختلف و جادوهای گوناگون باعث ایجاد ترکیبی خاص در زمینه گرافیک هنری بازی شده است. بخشی از حملات S-Craft شخصیتها به صورت کامل مانند یک انیمه با جزئیات گرافیکی بسیار فراوان اجرا میشود و با توجه به تنوع بالای این حرکات برای شخصیتهای مختلف، میتوان عملکرد سازندگان بازی را در طراحی این بخش ثمربخش دانست. با این وجود بازی از نظر گرافیک فنی در مقابل عناوین نسل هشت تقریباً حرف خاصی برای گفتن ندارد. به جز مدل سازی شخصیتها که با کیفیت نسبتاً خوبی انجام شده است، سایر بخشهای بازی تا حد زیادی یادآور بازیهای نسل هفت هستند. از بافتهای نه چندان با کیفیت محیط گرفته تا فضاهایی که به طور کلی به جز یک بافت زمینه هیچ جزء دیگری ندارند و بسیار خالی به نظر میرسند. بزرگترین مشکل بازی قطعاً در این بخش نهفته است. اگر به نسخههای قبلی این بازی عادت داشته باشید، احتمالاً مشکلی با گرافیک نخواهید داشت اما حتی اگر بازیهایی نظیر Dragon Quest را هم بازی کرده باشید و سپس با گرافیک این بازی رو به رو شوید و گرافیک برای شما تا حدی در اولویت باشد، ممکن است نتوانید خیلی در ابتدا با بازی ارتباط برقرار کنید. البته خوشبختانه بازی از نظر پرفورمنس روی PS4 مشکل خاصی ندارد و نیازی نیست از این بابت نگرانی داشته باشید. بازی روی هر دو کنسول با نرخ فریم ۶۰ اجرا میشود و تا حد زیادی نیز میتواند این نرخ فریم را حفظ کند و دچار لگ و افت فریم نشود. رزولوشن اجرایی آن بر روی PS4 معمولی ۱۰۸۰P و بر روی PS4 Pro به صورت ۴K است.
در نهایت نوبت به موسیقی و صداگذاری بازی میرسد. در بعد موسیقی، این سری بازی همواره برای بخشهای مبارزات از یکسری موسیقی حماسی و البته با ریتمی تند استفاده کرده است و در این نسخه نیز این موضوع رعایت شده است. در کنار آن سایر بخشهای جست و جو در محیطهای بازی با موسیقی نسبتاً آرامی همراه است که با فضای بازی همخوانی دارد و در مجموع ایرادی به این بخش وارد نیست. در بعد صداگذاری، دوبله انگلیسی بازی با کیفیت بسیار خوبی انجام شده است و همه صداگذاران به خوبی از پس انجام وظیفه خود بر آمدهاند. با این وجود بخش زیادی از دیالوگهای بازی همانند بسیاری از بازیهای JRPG بدون صداگذاری باقی ماندهاند اما با این وجود همچنان بخش صداگذاری شده بازی نیز شامل تعداد بسیار زیادی دیالوگ میشود و هر چند به هر حال شکل ایدئال صداگذاری کل بازی بوده است اما ایرادی به کیفیت فعلی صداگذاری وارد نیست. در زمینه سایر صداها نظیر انفجار، افکتهای صوتی جادوها و تواناییهای ویژه شخصیتها برخورد شمشیرها، راه رفتن شخصیتها و… نیز مشکل خاصی دیده نمیشود و همگی به خوبی و بهترین شکل انجام شدهاند.
نتیجهگیری نهایی:
The Legend of Heroes: Trails of Cold Steel 3 یک نقش آفرینی بسیار خوب و خوش ساخت با سیستم مبارزاتی بسیار پیچیده و در عین حال جذابی است که با داستانی غنی، حماسی و پر پیچ خم قطعاً برای طرفداران سبک JRPG عنوانی باارزش محسوب میشود. با این وجود برای درک درست داستان بازی به شکل کامل، توصیه اکید میشود که قبل از تهیه این عنوان به تجربه نسخههای قبلی بازی بپردازید. در کنار این داستان پرپیچ و خم که مرتبط به نسخههای قبلی است، اگر بتوانید با گرافیک فنی نه چندان خوب بازی نیز کنار بیایید، قطعاً از تجربه این بازی نقش آفرینی فوقالعاده پشیمان نخواهید شد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
عالی این بازی ..
خیلی منتظرش بودم امیدوارم بتونم به زودی تجربه اش کنم…
عالی بود دستتون درد نکنه اقای نامجوی عزیز نقد خیلی خوب بود