بیلیون ها بار خواهی مرد | نقد و بررسی بازی Dark Devotion
اگر از کسانی که تا حدی با ژانرها و بازیهای مورد علاقهام آشنا هستند، در مورد سبکهای مورد علاقهام در ویدئوگیم بپرسید، Rogue-like ها و Souls-likeها انتخاب پنجم آنها هم نخواهد بود. دلیل آن هم عدم برقراری ارتباط با محیط و شخصیتهای آن بود. وقتی عناوینی مانند Dark Souls, Bloodborne و Shovel Knight و بازیهای دیگری شبیه به آنها و با درجات سختی بالا را بازی میکردم، همواره همین مشکل عدم غرق شدن در بازی و لذت عمیق از آن در من وجود داشت که هر چقدر هم تلاش میکردم، دور کردن آن حس از خودم، بسیار مشکل بود. وقتی برای بار چندم به این بازیها بازگشتم، طوری بود که انگار دارم یک بازی دیگر انجام میدهم. با خودم میگفتم: مگه میشه این همون باشه که من نیم ساعتم نمیتونستم تحمل کنم! بازی همان بود و تنها اتفاقی که رخ داده بود، فهمیدن کامل مکانیسمهای گیمپلی و کمی گشتزنی در محیط و سردراوردن از مقداری از داستان بود.
در واقع، بازیهای نقشآفرینی سولزلایک، حد وسطی ندارند. یا در حد اعتیاد دوستشان دارید، یا اصلا سمتشان نمیروید. مثلا خیلی کم پیark Souls ا فقط روزی یک ساعت آن را بازی میکنم. اما تا دلتان بخواهد، هستند افرادی که ساعتهای مداوم وقت صرفش میکنند و به همان میزان و احتمالا بیشتر، افرادی که اصلا سمت این سبک سخت و طاقتفرسا نمیروند; البته طبیعی هم هست، هرچه که باشد، حقیقت این است که جامعه گیمینگ به سمت راحتطلبی پیش میرود، اگر هم مثال دیگری برای این حرف میخواهید، میتوانید آمار فروش لوتباکسهای خریداری شده از بازیها را نگاهی بیندازید.
عنوان Dark Devotion یکی دیگر از RPGهای سولزلایکی است که در نگاه اول یک کلون ساده به نظر میرسد، اما وقتی با بازی انس میگیرید و متوجه ریز به ریزش میشوید، احتمالا نظرتان را تغییر دهید. با نقد و بررسی بازی Dark Devotion، یک عنوان دو بعدی خوشساخت، با گیمفا همراه باشید.
همانطور که میدانید، داستان در اینگونه بازیها، چندان واضح و با سکانس سینمایی یا دیالوگهای خاصی بیان نمیشود. داستان در این سبک بازیها، به صورت اکتشافی و تحلیلی است; نه اینکه لازم باشد برای فهمیدن داستان بازی موارد بسیار زیادی به هم ربط دهید، اما اینگونه هم نیست که بازی همهچیز را کف دستتان بگذارد. اما فرقی که در داستان این بازی و اثری چون Dark Souls وجود دارد، روایت سر راست داستان اکتشافی بازی است( چه تناقض عجیبی) منظور این است که درست است در این بازی هم باید مانند دیگر Rogue-likeها در محیط بگردید و داستان را متوجه شوید، اما در Dark Devotion تمام دست نوشتهها به ترتیب در اتاقهای مختلف گذاشته شده است، که شما اگر گیمر بسیار باحوصلهای باشید، بعید نیست تمام آنها را هم در همان دور اول به اتمام برسانید.
داستان بازی در مورد فرقهای مذهبی به نام Inquisition است که در سرزمینشان هر چیز تاریک و سیاهی که به قکرتان برسد، وجود دارد. از قتل و دزدی و شکنجه گرفته تا قوانین بسیار سختگیرانه که جان مردم در آنها از کمترین اهمیت برخوردار است. همانگونه که در ابتدای بازی گفته میشود، در سرزمین Inquisition، خون و خشونت و وحشیگری چیزی است که به وفور دیده میشود. شخصیت اصلی بازی اما قصد دیگری دارد; او میخواهد برای یکبار هم که شده روشنی و نور را ببیند و راهش را به سمت سرزمین روشنایی باز کند. اما این کار هزینههای بسیاری برایش دارد. در حین مسیر، با پیچیدگیها و افراد زیادی مواجه میشوید که هر کدام به نحوی در داستان تغییراتی ایجاد میکنند، اما برای فهمیدن هرچه بیشتر و بهتر داستان، باید دستنوشتهها را که از قضا اکثر آنها هم در مسیر اصلی بازی نیستند، پیدا کنید و بخوانید.
شخصیتپردازی، متناسب با سبک بازی مناسب است و توقع بیشتری از یک بازی دوبعدی Rogue-like در این مورد نیست. خوشبختانه بازی انقدر خوب داستان را در گیمپلی روایت میکند که حتی ممکن است با خواندن بعضی دستنوشتهها به واقع احساس تاسف کنید و به حال سرباز بختبرگشتهای که همین چند ثانیه پیش جنازهاش را مشاهده کردید، افسوس بخورید. در مورد اتمسفر بازی هم باید بگویم واقعا Hibernian Workshop عالی عمل کرده و جو بازی کاملا خوفناک و هراسانگیز است. محیط تاریک بازی،که مخصوصا طوری طراحی شده که میدان دید شما نسبت به اطرافتان محدود باشد و مدام مجبور باشید بالا و پایین صفحه را برای وجود تلهها چک کنید،بینظیر است و بهشما قول میدهم هر قدمتان را در بازی با استرس از مرگ ناگهانی برخواهید داشت.این را بدون اغراق میگویم که اتمسفر Dark Devotion یکی از بهترینها در طول عمر گیمریام بوده است.
در ابتدا باید این موضوع را روشن کنم که Dark Devotion یک مترویدوانیا نیست! اگر به این دید به سراغ بازی بروید کاملا ناامید خواهید شد; چون هیچ المانی نظیر توانایی برگشت به محیطها ی قبلی، از دست دادن تمام تجهیزات در صورت مرگ و… که اساس بازیهای مترویدوانیاست در بازی وجود ندارد. این بازی یک Rogue-like به تمام معناست که سختی و استرس و ترس از مرگ را لحظه به لحظه در جانتان میاندازد. مبارزات بازی، بر مبنای تایمینگ دقیق در ضربات، Parry و Dodging به عقب و جلو است. حتی اگر یکی از این موارد را به درستی رعایت نکنید، مرگتان حتمی است. البته این را هم بگویم که جاخالی دادن ، به دلیل مکانیسم سلاحها، بیشتر از Parry کردن به کارتان خواهد آمد و اگر بر مبنای Dodging پیش بروید کار نسبتا راحتتری خواهید داشت) از این نظر بازی به Bloodborne شباهت بیشتری دارد)
باسفایتهای بازی، یکی از یکی عذابآورتر و سختتر هستند. اگر از طرفدران سرسخت بازیهای سولزلایک باشید، احتمالا بعد از یک یا دو بار مرگ، الگوی حملات باسها دستتان بیاید و اگر سلاح مناسبی داشته باشید، نهایتا آنها را از پا دراورید; اما اگر اولین بار است که این نوع بازیها را انجام میدهید باید در یک جمله بگویم: سردرد خواهید گرفت. توصیهای که در مبارزه با باسفایتهای بازی به افراد تازهکار دارم، این است که ابتدا به فکر حمله نباشید و صرفا الگوی حملات را پیدا کنید و بعد اقدام به برنامهریزی برای کشتن آن کنید. البته اجرای درست برنامه هم مهم است و منتظر مقداری غافلگیری هم در مبارزات باشید، چون دشمنان بازی هوش مصنوعی خوبی دارند و مدام حرکات را به ترتیب انجام نخواهند داد. سیستم Save بازی کاملا شبیه Dark Souls است و باید با پیدا کردن محلهایی مخصوص عبادت و اعطا کردن مقداری Faith Point، بازی خود را ذخیره کنید.
اگر تا به اینجای نقد را خوانده باشید،میدانید که باسهای بازی، نسبتا از حرکات مشخصی برخوردارند. اما دشمنان و NPCها چه؟ در این مورد، باید بگویم هم بله هم خیر. بعضی دشمنان واقعا حرکات کاملا قابل پیشبینی دارند و بعضیها هم لحظهای تصمیم میگیرند چه نوع حملهای بر شما وارد کنند. به عنوان مثال، بعضی دشمنان دو بار با شمشیر به شما ضربه زده و در نوبت سوم بلاک میکند. اما بعضیها ممکن است یک بار حمله از راه دور با یک پرش ناگهانی انجام دهند، سپس بلاک کنند و بلافاصله Meele Attack کنند و بعد دقیقا برعکس این کار را در نوبت بعد انجام دهند; خب مسلما با این رویه مبارزه با هر دشمنی استراتژی خاص خودش را میطلبد و به طور کلی باید در بازی حواستان لحظهای پرت نشود.
تصور کنید یک ساعت است هیچ مجسمهای برای ذخیره پیدا نکردهاید و اتفاقا نوار سلامتی پایینی هم دارید و آدرنالین خونتان مدام در حال زیاد شدن است که ناگهان میمیرید و زحماتتان به باد فنا میرود; بله شما در یک تله افتادهاید. همانگونه که گفتیم، اطراف شما پر است از تلههای مرگبار که اصلا فرقی نمیکند چقدر Health دارید، افتادن در آنها مرگ آنی و بدون استثنا است. هر جاخالی، هر Roll و کلا هر کاری که در بازی انجام میدهید باید با دقت و حواس جمع باشد. البته این تلهها همیشه هم بد نیستند و گاها میتوانید دشمنانتان را با استفاده از آنها به دیار باقی بفرستید.
تنها مشکل بزرگی که در گیمپلی بازی به چشم میخورد، بزرگ بودن بیش از حد محیط بازی و بعضی از اتاقهاست که باعث سردرگمی شما میشود. دلیل این که این نکته را یک ایراد میدانم، محتوای کم بعضی اتاقها و صرفا بزرگ بودن آنهاست که تنها باعث گمراهی و کمتر شدن لذت بازی میشود.
طراحی پیکسلی بازی، بسیار دلنشین و زیباست. محیط تاریک و اتمسفر سنگین بازی، با ترکیب رنگهای مشکی و قهوهای و خاکستری و بعضا سبز تیره، بسیار خوب از آب درامده است. محیطهای بازی همگی از کیفیت قابل قبولی برخوردارند و در طراحی دشمنان هم، کمکاری دیده نمیشود. محدودیت میدان دید با نورپردازی هنرمندانه و دقیق بازی طوری اعمال شده است تا این تاریکی مانع از پیشروی در گیمپلی نشود و صرفا جزئی از طراحی مراحل است. فریم ریت بازی هم خوشبختانه محدودیتی ندارد و حتی در محیطهایی که دشمنان و تلههای زیادی وجود دارند هم کمترین افت فریمی به چشم نمیخورد. Dark Devotion میتواند یک کلاس طراحی گرافیک برای علاقهمندان به ساختن چنین دست بازیهایی باشد: ساده، دلنشین و هنرمندانه. موسیقی بازی هم با ایجاد حس ترس و دلهره و مرگ، قدم به قدم با شما پیش میآید و خوشبختانه با وجود ساندترک محدود و کم بازی، باز هم با ترکهای با کیفیت و متناسب با سبک بازی مواجه هستیم.
اگر از طرفداران Dark Souls یا بازیهای سولزلایک هستید، خودتان را برای Dark Devotion و مرگهای پی در پیاش آماده کنید. Dark Devotion قطعا یکی از بهترین Rogue-like هایی است که تا به حال ساخته شده است.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
خسته نباشید آقای رضایی :yes:
زحمت کشیدید و مقاله خوبی نوشتید ولی اگه به جای بیلیون، معادل فارسیش رو مینوشتید (یا مثلا از میلیون استفاده میکردید) عالی میشد 😉
بسیار نقد خوبی بود .تا حالا اسمی از این بازی نشنیده بودم ولی حتما تجربش میکنم.ممنون که آگاه کردید.
+یک سولز لایک فوق العاده:همین واسه انجام بازی کافیه
واقعا خسته نباشید خیلی نقد خوبی بود،بازیش عالیه ولی به قول دوستمون از معادل فارسی استفاده میکردید برای بعضی کلمه ها خیلی کامل تر میشد
ممنون از اقا مهدی برای نقد و بررسی بسیار عالی
کلا میشه گفت بازی مشکل خاصی نداره و یه تجربه منحصر به فرده