نقد و بررسی عنوان Alan Wake’s American Nightmare
وقتی حرف از یک Spin-off به میان میآید هیچکس توقع یک عنوان همانند عنوان اصلی را ندارد، اما این بدین معنی نیست که در ساخت یک Spin-off باید تمام تاریخچه و پیشینهی عنوان اصلی را به دست فراموشی سپرد، بلکه در ساخت چنین عنوانی باید با حفظ اصول پایهی فرنچایز یک عنوان با گیمپلی پایبند و در عین حال با داستانی مجزا و گیرا را تولید و روانهی بازار کند. متاسفانه Alan Wake’s American Nightmare نه تنها به اصول یادشده پایبند نیست، بلکه در برخی مواقع آنها را نقض نیز میکند. این عوامل باعث میشود تا این عنوان با وجود تمامی نکات مثبت موجود در خود یک عنوان نسبتا ضعیف خواندهشود. در ادامه به بررسی دقیقتر این بازی و علل ضعفهای آن خواهیم پرداخت.
نام کامل بازی: Alan Wake’s American Nightmare
سازنده: Remedy Entertaiment
ناشر: Microsoft Studios
سبک: Action-Thriller
پلتفرم: Xbox 360
داستان بازی دو سال پس از عنوان اصلی روایت میشود. جایی که آلن خود را درگیر یکی دیگر از داستانهای مرموز نوشته شده توسط خودش میبیند. این داستان که Night Springs نام دارد روایتی است از درگیری و کشمکش بین آلن و Mr Scratch. اولین مشکل بخش داستانی همینجا خودنمایی میکند. شخصیت Mr Scratch با وجود طراحی نسبتا خوب و اعمال عجیبش به دلیل شکل ظاهری و نحوهی حرف زدنش به هیچ وجه کشش لازم برای یک داستان عظیم همچون آلن ویک را ندارد. برای مثال وقتی در ابتدای آلن ویک بازی از شما میخواست تا با نور چراغقوهی خود با تاریکی مبارزه کنید و مسیر خود را از میان آن پیدا کنید، حس غریبی به مخاطب دست میداد؛ بنده این حس را احساس ناتوانی مینامم، زیرا در آن لحظه مخاطب به دلیل عدم توانایی در مبارزه با تاریکی به تنها چیزی که فکر میکند فرار از دست آن است . اما در AN وجود کلی Mr Scratch با وجود این که شخصیت پردازی نسبتا خوبی نیز دارد، به هیچ وجه این احساس ناتوانی را به مخاطب منتقل نمیکند. زیرا تا مخاطب میخواهد از این شخصیت هراس پیداکند و به نوعی از اون بگریزد با خود میگوید: «خُب این هم مثل آلن انسان است! پس من از چی باید بترسم؟!» متاسفانه در طول بازی نیز هیچ کنش خاصی پیش نمیآید که این شخصیت را از این حالت خارج کرده و او را به نوعی با روایت بازی همسو کند.
علاوه بر این، شخصیتهای فرعی اضافه شده به بازی نیز به هیچ وجه مانند عنوان اصلی جذابیت لازم را ندارند و علت این عدم جذابیت آنها نیز صداگذاری ضعیف و همچنین دیالوگهای نهچندان جذابی است که توسط آنها ادا میشود. در کنار این شخصیتهای خشک نحوهی فضاسازی بازی نیز در ضعیف عمل کردن بخش داستانی نقش عمدهای داشته است. مکانهای طراحی شده برای بازی بسیار محدود بوده و تنها به چند مکان ساده که از ابتدای بازی با آنها روبرو میشوید محدود میشوند. این ضعف وقتی بیشتر خودنمایی میکند که بازی در ادامه از شما میخواهد تا برای پیش بردن داستان به عقب برگشته و در محیطهای تکراری بازی ماموریتهای دیگری را انجام دهید.
البته بخش داستانی بازی با وجود تمام نکات منفی یادشده باز هم جذاب است، اما متاسفانه این جذابیت از جنس دنیای آلن ویک نیست و با توجه به المانهای داستانی و روایی بازی با آلن و داستانش در تضاد است.
از داستان متفاوت بازی که بگذریم به گیمپلی آن میرسیم. متاسفانه روند اکشن شدن بازیهای این نسل به AN نیز سرایت کرده است و سبب شده است تا در این عنوان بیشتر تر از عناصر ترس و المانهای روانشناسانه عنوان اصلی درگیر نوعی روند اکشن باشیم؛ روند اکشنی که با وجود تنوع باز هم نمیتواند موفق باشد. علت این عدم موفقیت دوگانگی و پارادوکس بین این روند اکشن و روند اصلی گیمپلی است. بازی به هیچ وجه ریتم مناسب برای تبدیل شدن به یک «اکشن ترسناک» را ندارد. یک عنوان با چنین داستان و اتمسفری یا باید ترسناک و روانشناسانه باشد و یا اکشن؛ متاسفانه سازندگان این مورد را در نظر نگرفتهاند و به همین علت بازیباز نمیتواند مثل عنوان اصلی با این عنوان نیز همسو شود و از آن لذت ببرد، زیرا تا میخواهد از جو ترسناک بازی لذت ببرد ریتم اکشن بازی اجازهی این کار را به او نمیدهد و تا میخواهد خود را با اکشن بازی تطبیق دهد، بازی بازی وی را با یک سورپرایز روایی مواجه میکند.
آلن در طول بازی باید دست نوشتههای مختلف خود از داستانش را پیدا کرده و با توجه به آنها مسیرش را ادامهدهد. نحوهی پیدا کردن و همچنین انجام ماموریتهای مربوط به این دستنوشتهها نسبت به گذشته پویاتر و سینماییتر شده است که این خود یک نقطهی قوت برای بازی محسوب میشود.
نکتهی منفی دیگر گیمپلی بازی بخش تازه اضافهشدهی Arcade Mode است. این بخش به نوعی قصد دارد تا روند اکشن بازی را تکمیل کند و به دلیلی بدل شود تا بازیبازان پس از اتمام خط داستانی نسبتا کوتاه بازی باز هم به سراغ بازی بیایند و به بازی کردن این بخش بپردازند. در این بخش بازیباز در مدت زمان محدود ۱۰ دقیقهای باید با خیل عظیمی از تسخیرشدگان تاریکی مواجهشود. متاسفانه این تسخیرشدگان همانند گذشته نبوده و بیشتر به “نمسیس” در رزیدنت ایول شبیه هستند تا یک تسخیرشده از دنیای آلن ویک!
اگر از داستان و گیمپلی بازی لذت نبردید، مطمئنا بخش گرافیک بازی شما را راضی خواهد کرد. گرافیک بازی برای یک عنوان Arcade که تنها از طریق الکترونیکی قابل دسترس است، بینظیر است. البته بازی نیمی از این جذابیت خود را مدیون نورپردازی خارقالعاده و حیرتآور بازی است. شیوهی نورپردازی بازی و همچنین نحوهی رنگبندی محیطهای بازی کلاس درسی است برای بازیسازان دیگر. البته گرافیک بازی بی اشکال هم نیست؛ برای مثال هنوز هم طراحی بافتهای چهره به زیبایی صورت نگرفته است و تا حدی توی ذوق میزند. این مورد در رابطه با شخصیتهای جدید مشهودتر از شخصیت آلن است. البته بدیهی است که این مشکل کوچک با توجه به دیگر نقاط قوت بخش گرافیکی بازی و همچنین عرضهی آن بر روی شبکهی XBL تا حد بسیار قابل چشمپوشی است. در کنار این گرافیک زیبا ای کاش سازندگان وقت بیشتری را متمرکز بخش صداگذاری و موسیقی بازی میکردند. به ایرادات بخش صداگذاری در هنگام بررسی شخصیتهای اضافه شده به بازی اشاره کردیم؛ اما متاسفانه بخش موسیقی نیز دستکمی از این بخش ندارد. موسیقیهای کار شده در بازی به هیچوجه بد نیستند؛ اما متاسفانه با جو و اتمسفر بازی همخوانی ندارند. موسیقی بازی در بیشتر مواقع نوعی تم راک/متال دارد و به نوعی تجربهی مرموز بازی را زیر سوال میبرد. برای درک بهتر این مطلب کافی است تا موسیقی بازی را موسیقیهای به کار رفته در عنوان اصلی مقایسه کنید تا به تفاوت بین این دو پیببرید. علاوه بر این افکتهای صوتی به کار رفته در بازی نیز چندان جالب از کار درنیامدهاند و به قول معروف شفاف نیستند.
در پایان و با توجه به نکات ذکر شده میتوان این نتیجه را گرفت که AN عنوان خوبی است، اما متاسفانه این خوب بودن در قالب یک عنوان با سبک و سیاق آلن ویک به وقوع نمیپیوندد. در رابطه با نمرهای که برای بازی در نظر گرفتم نیز سعی کردم حد وسط را رعایت کرده و هم از دید یک طرفدار این فرنچایز و هم از دید یک فرد تازهوارد به فرنچایز، به آن نمره دهم.
گیمپلی: ۶.۹
گرافیک: ۸.۵
صداگذاری و موسیقی: ۷.۵
داستان: ۷.۵
ارزش: ۷.۶
نکات مثبت: گرافیک و نورپردازی خارقالعاده، بدون توجه به پیشینهی فرنچایز یک عنوان درجه یک.
نکات منفی: افول شدید نسبت به نسخهی اصلی، تضاد در بخش داستانی، عدم توجه به استانداردهای لازم برای ساخت یک Spin-off، بخش Arcade Mode، افراط در استفاده از المانهای اکشن.
پر بحثترینها
- واکنش ایلان ماسک به اظهارات نژادپرستانه کارگردان Avowed
- شایعه: پورت PS5 بازی Forza Horizon 5 آماده است اما تاریخ عرضه مشخصی ندارد
- ۱۰ بازی که در نیمه دوم خستهکننده میشوند
- مدیرعامل ناتی داگ: بازی بعدی هیجانانگیزترین پروژهای است که روی آن کار کردهایم
- تحقیقات جدید FTC علیه مایکروسافت آغاز شده است
- رسمی: فروش پلی استیشن ۲ از ۱۶۰ میلیون واحد عبور کرد
- سهگانه Batman Arkham؛ آغاز، اوج و پایان یک افسانه
- تئوریهای طرفداران درباره GTA 6 باعث خنده اعضای راکستار میشوند
- گزارش: نام رمزی بازی بعدی ناتی داگ Jordan است
- تماشا کنید: Light of Motiram معرفی شد، کپی بیشرمانه از Horizon Zero Dawn
نظرات
ممنون 😀 😀
بازیش اول که میایی تو به ادم احساس شدید نا امیدی میده
من اصلا میترسم از مقر بیام بیروت 😐
بیرونو ادم نگاه میکنه میترسه منم از بازی اومدم بیرون 😀
دوسش دارم عشقه