آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا
آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا
آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا
آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا

آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول )

محمد آریامقدم
۱۸:۰۰ ۱۳۹۸/۰۲/۰۳
آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا

اگر درست خاطرم باشد، از سال ۲۰۱۳ و بعد از انتشار بازی Assassin’s Creed IV: Black Flag بود که انتقادات از یوبی‌سافت و سری Assassin’s Creed شروع شد. شاید هم قبل از انتشار بازی و بعد از معرفی آن. این انتقادات رفته رفته قوت گرفتند و بعد از شکست بازی Assassin’s Creed Unity و به دنبال آن ناکامی‌های Assassin’s Creed Syndicate، اوج گرفتند. در کنار ایراداتی که به بهینه سازی بازی‌ها گرفته می‌شد و یا ضعف‌هایی در سیستم مبارزات و طراحی مراحل و همچنین عدم مشاهده “یک چیز جدید” در نسخه‌های بعدی، طرفداران AC عموما از یک چیز دیگر هم ناراضی بودند و آن هم فاصله گرفتن نسخه‌های بعدی اساسینزکرید از داستان اصلی و فرقه قاتلین بود. البته بر کسی پوشیده نیست که الطائر و اتزیو خیلی بهتر محفل اساسینزها را به نمایش در می‌آوردند و بعد از این دو نفر، به استثنای ادوارد کنوی و تا حد زیادی هم کانر کنوی، بقیه شخصیت اول‌های سری AC نتوانستند در حد و اندازه‌های نام دو اساسین اول ظاهر شوند. البته در مورد کانر، می‌توان گفت که شخصیت پردازی وی مشکل خاصی نداشت و با این وجود نتوانست به محبوبیت آن چنانی برسد. به هر حال، درصد بالایی از بازیکنان معتقد بودند که سری Assassin’s Creed از ریشه‌های واقعی خود دور شده است و از اصل خود فاصله گرفته. ادعایی که درستی و نادرستی‌‌اش هنوز هم مورد بحث قرار می‌ گیرد. البته بعدها با انتشار Assassin’s Creed Origins مشخص شد که مشکل بازیکنان فقط با داستان بازی نیست، بلکه خیلی‌ها دوست نداشتند که اساس گیم پلی بازی هم تغییر کند. در واقع در حالی که درصد بالایی از بازی‌بازها در انتظار یک تحول عظیم بودند، درصدی هم به اصل وفاداری به گذشته پایبند مانده و صرفا خواهان بهبودهایی در سیستم‌ها و مکانیزم‌های مختلف بازی بودند. اگرچه بازیکنانی هم پیدا می شدند و می شوند که اصلا با Assassin’s Creed مخالف هستند و ترجیح می‌دهند که یوبی سافت پرونده این آی پی پر حاشیه را ببندد.

با به پایان رسیدن سه گانه اتزیو و آن اندیگ به یاد ماندنی Assassin’s Creed Revelations، یوبی سافت باید برنامه خوبی برای آینده آی پی خود می‌چید. در حالی که پشت سر هم Assassin’s Creed منتشر می شد و کاسه صبر طرفداران هم لبریز شده بود و انتقادات از AC به اوج خود رسیده بود، جید ریموند، خالق این مجموعه عنوان کرد که عرضه سالانه بازی باعث پیشرفت این مجموعه می شود و به ما کمک می‌کند که با مشکلات آن بیشتر آشنا شویم. اگر بگوییم که شکست مقدمه پیروزی است، بیراه نگفته ایم. بعد از انتشار Assassin’s Creed 1 که خیلی درخشان ظاهر نشد، AC II رسما برای یوبی سافت انقلاب کرد و تبدیل به یکی از بهترین بازی‌های دوران خود شد. نسخه‌ای که هنوز هم از نظر متاکرایتیک، بهترین نسخه Assassin’s Creed است. Assassin’s Creed 2 همان جایی بود که اتزیوی جوان داستان خود را آغاز کرد. اما این دو نسخه چه ربطی به صحبت‌های ریموند داشتند؟ بعد از Assassin’s Creed Unity و Assassin’s Creed Syndicate، مجموعه‌ای که داریم در موردش صحبت می‌کنیم یک استراحت یک ساله داشت. اتفاقی که بعد از یک سال رخ داد، اساسا اتفاق خوبی بود. Assassin’s Creed Origins منتشر شد! توانست مشکلات نسخه‌های قبلی را شناسایی کند، آن‌ها را بهبود ببخشد و عملا یک پیشرفت برای مجموعه تلقی شود. حداقل بعد از Unity و Syndicate، اوریجینز یک اتفاق خوشحال کننده برای طرفداران خود بود. عنوانی که به غیر از مشکلاتی چون ضعف در طراحی مراحل فرعی و مشکلات فنی پرتعداد، مشکل خاص دیگری نداشت. با این حال ارائه داستانی که به گفته بعضی از بازیکن‌های این بازی ربطی به نام Assassin’s Creed نداشت دقیقا همان نکته‌ای بود که می‌توانست این بازی را هم با انتقادات خود زیر سوال ببرد; نه به عنوان یک بازی خوب، بلکه به عنوان یک Assassin’s Creed خوب!

بعد از انتشار Assassin’s Creed Odyssey اما کشمکش‌ها همچنان ادامه دارند. در خوب بودن AC Odyssey که شکی نیست، عنوانی که می‌تواند در سالی مثل سال ۲۰۱۸ به یکی از نامزدهای بهترین بازی سال تبدیل شود، قطعا بازی کوچکی نیست. اکنون طرفداران AC را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد. عده‌ای اعتقاد دارند که همان سیندیکیت پایانی بر Assassin’s Creed‌ها بود. بعضی ها می گویند که اوریجینز اگرچه از نظر گیم پلی تفاوت‌های زیادی با نسخه های قبل داشت، اما هنوز هم می‌توانست نام اساسینز کرید را یکد بکشد. کامنت ها را که می خوانیم، کاربران زیادی پیدا می‌شوند که اعتقادی به AC Odyssey به عنوان یک Assassin’s Creed ندارند. آن‌ها می‌گویند که باید نام این بازی عوض شود و بعضی هم مخالف این قضیه هستند. عده‌ای می گویند که AC فقط با همان لباس هودی معروف و هیدن بلید معنا پیدا می‌کند، برخی هم مخالف این فرضیه هستند و آن را به مفاهیم عمیق‌تری مثل تمدن‌های اولیه ربط می‌دهند. با وجود این که اساسینز کرید آدسی نتوانست از نظر داستانی نظر خیلی‌ها را جلب کند و طرفداران اساسینز کرید از داستان آن دل خوشی ندارند، برخی از بازیکنان پایان این نسخه را خیلی مفهومی‌تر از پایان‌های نسخه‌های قبلی می‌دانند. در حالی که دزموند به عقیده طرفداران نسخه‌های قدیمی بازی، به نوعی روح Assassin’s Creed محسوب می‌شد، برخی هم با حضور شخصیت‌های دیگر از جمله لیلا حسن مشکلی ندارند. گروه سوم هم که کلا وجود بخش داستانی زمان حال را اضافی می‌دانند و اعتقادی به آن ندارند. نظرها در مورد این مجموعه پرفروش آن قدر زیاد است که نمی‌توان همه‌شان را در یک مقاله جا داد. با این حال سعی کردیم در مقدمه این بحث طولانی و قدیمی، آن‌هایی که بیشتر شنیده‌ایم را مطرح کنیم. در حالی که بعضی از بازیکنان بعد از افتضاح روزهای اول Assassin’s Creed Unity با این مجموعه خداحافظی کردند، برخی هم توانستند با یونتی و حتی نسخه بعدی و بعدی بازی هم کنار بیایند و آدسی را پایانی بر ماجراجویی‌های خود در دنیای اساسین ها بدانند. آن متعصبان قدیمی هم که کلا از سه گانه اتزیو به بعد را قبول ندارند و خیلی وقت است که این فرنچایز و شماره‌های مختلف آن را کنار گذاشته‌اند. البته خود اوریجینز هم به دلیل تفاوت فاحش با نسخه‌های قبلی، به مزاق بعضی از طرفداران قدیمی خوش نیامد و هر چند شروع خوبی برای بازگشت این مجموعه به قله های موفقیت بود، ولی برخی از طرفداران را فراری داد. خب البته برای طرفدارانی که به خاطر تغییرات مربوط به گیم پلی AC Origins از این مجموعه خداحافظی کرده‌اند، قطعا قبول کردن یک AC متفاوت سخت بوده است. به هر حال تغییر از یک جایی باید شروع شود و هوشمندی یوبی‌سافت در این بود که ابتدا با اوریجینز، بازیکنان را آماده کرد و سپس با آدسی کلا بازی را تغییر داد. تغییرات در Odyssey، این نسخه را تبدیل به یکی از با کیفیت ترین نسخه‌های فرنچایز اساسینز کرید کرده‌اند و احتمالا حداقل برای مدتی، یوبی سافت از همین فرمول استفاده خواهد کرد. در ضمن اگر قرار باشد که AC کلا RPG شود، باید از عرضه سالانه بازی خداحافظی کنیم که البته خبر بدی هم نیست. در هر صورت، بهتر است در مورد آینده صحبت نکنیم و تمرکز خود را روی گذشته و حال این فرنچایز بگذاریم. پیش از این با برخی از دیدگاه‌های عمده در مورد Assassin’s Creed و داستان و گذشته آن آشنا شدیم یا بگذارید تصحیح کنم، این دیدگاه‌ها را مرور کردیم. در ادامه و در این مطلب سعی داریم با مراجعه به ریشه‌های Assassin’s Creed، یک جواب فنی و واقعی به این سوال بدهیم. آیا واقعا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ شاید آری، شاید نه! در ادامه با ما همراه باشید و در ضمن، دیدگاه خود را هم حتما با ما و کاربران دیگر به اشتراک بگذارید.

آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا

در این مقاله دو قسمتی بیشتر با ریشه‌های سری Assassin’s Creed آشنا می شویم و در موردشان صحبت خواهیم کرد. تا پایان همراه ما باشید و نظرات خود را هم با ما در میان بگذارید.

هشدار: قبل از خواندن این مطلب به این نکته توجه داشته باشید که این مقاله داستان نسخه‌های اول تا Revelations مجموعه Assassin’s Creed را کاملا اسپویل می‌کند. 

عنوان Assassin’s Creed که اولین نسخه این مجموعه به شمار می‌رود برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. کاری به موفقیت‌های بازی در زمینه‌های مختلف نداریم. این که بازی چه نقاط قوت و ضعفی داشته هم در حوصله این مقاله نیست! داستان بازی حول شخصیتی به نام الطائر ابن لا احد می‌چرخید که البته ما بیشتر وی را با همان الطائر یا Altair می‌شناسیم. اتفاقات بازی در قرن دوازدهم رخ می‌دهند و داستان بازی هم بیشتر در شهرهای اورشلیم و دمشق و دوران جنگ‌های صلیبی سوم جریان دارد. بخش داستانی بازی به دو بخش زمان حال و گذشته تقسیم می شود و دوران حال بازی هم با دزموند مایلز شروع شده و با همین شخصیت ادامه پیدا می‌کند. به طور خلاصه، الطائر عضوی از انجمن برادری است و از طرفی دیگر دزموند مایلز، شخصیتی است که توسط شرکت Abstergo ربوده شده تا وسیله‌ای برای تست یک پروژه در دستگاهی به نام Animus باشد. دستگاهی که در واقع اساس کار آن شبیه سازی حافظه ژنتیکی است. آن بخشی از بازی که به الطائر مربوط می شود از جایی آغاز می شود که وی وظیفه بازیابی یکی از قطعات سیب عدن را دارد و در این راه با یکی از بزرگان تمپلار درگیر می شود. البته وی با وجود چشم پوشی از عقاید اساسین‌ها، در کشتن Robert de Sable ناکام مانده و بعدا از طرف المعلم دستور پیدا می‌کند تا ۹ نفر از اعضای کلیدی تمپلارها را به قتل برساند. این که روند داستان بازی به چه ترتیب پیش می رود، خیلی به این مطلب کمک نمی کند. پس بگذارید به سراغ پایان بازی برویم. در پایان مشخص می شود که آبسترگو در واقع در تلاش برای پیدا کردن تمام قطعات قدرت یا همان Pieces of Eden است و در این راه از دزموند استفاده کرده اند. از آن طرف هم الطائر در نهایت المعلم را می کشد و بازی به پایان می رسد. نکته مهم این جا است که الطائر می‌توانسته سیب عدن را همان جا نابود کند. المعلم قبل از مرگ به این نکته اشاره دارد که این سیب می تواند نه تنها به جنگ‌های صلیبی سوم خاتمه دهد، بلکه کلا صلح را در سرتاسر دنیا برقرار کند. البته بدیهی است که تمپلارها، چه قدیمی‌هایشان و چه تمپلارهای عصر حاضر، هدف دیگری دارند و آن هم کنترل دنیاست. به هر حال الطائر در نهایت سیب عدن را از بین نمی برد و بدون آن که متوجه شویم که سرنوشت این قطعه بهشتی به کجا ختم می‌شود بازی به پایان می رسد.

این جا سه مفهوم مطرح است. اساسین‌ها، تمپلارها و Pieces of Eden! البته نمی‌توان در بطن بازی اشاره‌هایی به تمدن اولیه را هم کتمان کرد اما این موضوع در اولین نسخه Assassin’s Creed خیلی باز نمی شود و تمرکز بازی بیشتر روی همان Assassins Vs Templar است و در این مورد هم خیلی خوب کار کرده است. با توجه به این که Assassin’s Creed اولین نسخه این مجموعه است، پس نمی‌تواند از ریشه دور شود یا احیانا فاصله گرفته باشد. البته تا Assassin’s Creed Revelations که آخرین حضور اتزیو باشد هم انتقادی به این موضوع وارد نیست. در واقع از اولین نسخه بازی تا نسخه Revelations را سعی می‌کنیم کوتاه تر و خلاصه تر توضیح دهیم و بیشتر به خود داستان بازی بپردازیم تا مفاهیم واقعی آن! از شماره سوم به بعد وارد جزئیات و همان بحث ریشه و فاصله گرفتن از آن خواهیم شد. اما چیزی که فعلا عیان است، این است که در Assassin’s Creed ما در نقش یک اساسین ماهر قرار گرفته‌ایم و دشمنان اصلی وی هم تمپلارها هستند. از آن طرف هم دزموند توسط شرکت آبسترگو ربوده شده است و هدف آبسترگو هم به نظر نمی رسد که خیر باشد. نکته خیلی مهم در مورد این نسخه که تا آخرین نسخه بازی آن را خواهیم دید، همان قطعات بهشتی هستند. قطعاتی که اتزیو هم تقریبا تمام زندگی خود را پای پیدا کردن آن‌ها می گذارد و تا دور ترین نقاط دنیا سفر می‌کند. با دشمنان مختلف دست و پنجه نرم می‌کند و در نهایت هم موفق می شود که به هدف نهایی خود برسد.

آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا

در اولین نسخه از سری Assassin’s Creed با موارد زیادی آشنا می شویم. تک تک این عقاید و سنت‌ها و آیتم‌ها در نسخه‌های بعدی مورد بررسی قرار می‌گیرند. در واقع Assassin’s Creed در بر گیرنده مفاهیم متنوعی است. به همین خاطر اختلاف نظر در مورد فاصله گرفتن از ریشه‌ها در مورد این مجموعه تا این اندازه دیده می شود.

نسخه دوم بازی Assassin’s Creed تحت عنوان Assassin’s Creed II در ایتالیا و در قرن پانزدهم جریان دارد. عنوان AC II شما را برای اولین بار با اتزیو آشنا می‌کند و وی را به مناطقی مثل فلورانس، ونیز و همچنین رم می برد. در مورد دزموند، وضعیت هنوز همان چیزی است که در نسخه قبل دیدیم و AC II دقیقا دنباله نسخه قبل است، با این که روایت بخش باستانی آن تقریبا سه قرن با نسخه قبل فاصله دارد. اتزیو جوان خوش گذران و عیاشی است که در خانواده‌ای ثروتمند متولد می شود و بعدا پدر و دو برادر خود را آویخته به دار پیدا می کند. وی پس از آشنایی با محفل اساسین‌ها و عضویت در انجمن برادری، متوجه می شود که تمپلارها پشت پرده مرگ اعضای خانواده‌اش بوده اند و در صدد انتقام بر می آید. بر خلاف الطائر، اتزیو هدفش در ابتدای کار فقط انتقام است. در بخش زمان حال بازی هم دزموند توسط لوسی نجات پیدا می کند و با افراد جدیدی آشنا می شود. در همین نسخه متوجه می شویم که درگیری های بین اساسین‌ها و تمپلارها هنوز هم ادامه دارند و حتی در زمان حال هم این دو فرقه دست از سر هم برنداشته‌اند. لوسی یک اساسین مخفی است که به عنوان یک نفوذی در محفل تمپلارها فعالیت داشته و اتفاقا در همان نسخه اول هم جان دزموند را نجات می‌دهد. همان جایی که به جای کشتن دزموند، پیشنهاد می دهد تا وی را نگه دارند و برای استفاده‌های بعدی از وی بهره ببرند.

اتزیو این بار تمپلاری متفاوت را مقابل خود می بیند. این بار دشمن اصلی اساسین‌ها، کسی نیست جز Rodrigo Borgia. کسی که می خواهد تمام ایتالیا را تحت سلطه خود در آورد و از بخت بد، سیب عدن را هم در اختیار دارد. برجیا هم یکی از این قطعات را از دست داده و ادامه ماجرا… کشمکش‌های بین اتزیو و بورجیا مربوط به همین قطعات بهشتی می شوند و طبق معمول، اتزیو نماینده‌ای از اساسین‌ها و خوبی‌ها و در آن سو، برجیا نماینده تمپلارهاست. بدیهی است که در پایان بازی هم برنده میدان اتزیو است و موفق می شود که در واتیکان، برجیا را برای همیشه کنار بزند. نکته مهم در مورد پایان بازی، این است که قبل از تمام شدن آن برجیا قطعات بهشتی را در اختیار دارد و سعی در باز کردن یک اتاق را دارد. اتاقی که در آن رمز و رازهای زیادی وجود دارند. خوشبختانه قبل از این که تلاش برجیا ثمر دهد، اتزیو وی را پیدا کرده و او را شکست می دهد و خودش وارد اتاق می شود. قسمت مرموز بازی و حتی کل آی پی AC همین جا برای اولین بار اتفاق می افتد. اتزیو وارد اتاقی می شود که در آن هیچ چیز و هیچ کس نیست جز تصویری از زنی که خود را Minerva معرفی می کند. مینورا ادعا می کند که حدودا ۶۰۰ سال بعد اتزیو را پیش خود می آورد! حالا سوال این جاست که آیا دزموند همان اتزیو است؟ پس از انتشار اولین نسخه از سری Assassin’s Creed، برخی از کاربران احتمال می دادند که شاید دزموند همان الطائر باشد! به لحاظ ظاهری هم این دو نفر خیلی با هم متفاوت نبودند. دلایل زیادی برای رد این ادعا وجود دارد ولی این که دزموند آیا همان اتزیو است یا خیر سوال دیگری است که پاسخ دادن به آن کار آسانی نیست. البته جواب بله یا نه هم به درد این مطلب نمی خورد و اصلا به دنبال پاسخ دادن به این سوال هم نیستیم. در واقع پاسخ به این پرسش که مینروا واقعا چه کسی است حیاتی تر از دانستن هویت واقعی دزموند و اتزیو و ارتباط این دو نفر با هم است. مینروا اسامی متعددی داشته است و برای مدتی طولانی به عنوان الهه بشریت زندگی کرده است. البته در مصر و یونان باستان وی را با نام آتنا می شناختند و مینروا، اسمی است که مردم روم برای وی انتخاب کرده اند. مینروا برای روم، در واقع الهه و مظهر بینش، تفکر و هنر بوده است. صحبت‌های مینروا برای اتزیو، به نوعی برای دزموند مایلز هم بوده اند. به همین ترتیب می‌توان دزموند را هم به مینروا و صحبت‌هایش ربط داد. به نظر می رسد که مینروا از قبل از پا گذاشتن بشریت بر روی کره زمین زندگی کرده است. این تفکر که سری Assassin’s Creed در واقع ریشه در تمدن قبل از انسانیت دارد هم از همین جا نشات می‌گیرد. عقیده‌ای که البته چندان هم بیراه نیست و تا خود Assassin’s Creed Odyssey نیز در موردش صحبت خواهد شد. مینروا طی صحبت‌هایش به چیزهای زیادی اشاره می کند. مطالبی که نقل قول آن‌ها شاید به ده‌ها خط احتیاج داشته باشد. با این حال بهتر است این نکته را مد نظر داشته باشید که Minerva فقط با اتزیو حرف نمی‌زند; بلکه دزموند را هم مخاطب خود می داند. لازم به ذکر است که در همین حال و در دنیای مدرن، دزموند و دوستانش هر آن چه که اتزیو از مینروا شنیده را هم می شنوند. مینروا در اواخر صحبت‌هایش، از دزموند درخواست می کند تا تمپلارها را پیدا کرده و از دنیا محافظت کند. مینروا وظیفه حفاظت از دنیا و بشریت را از دوش خود برداشته و دزموند را مامور این کار می کند.

آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا

“What is a man but the sum of his memories? We are the stories we live! The tales we tell ourselves!”

عنوان Assassin’s Creed Brotherhood نیز دنباله نسخه قبل بوده و باز هم با محوریت شخصیت اتزیو در دنیای باستانی و دزموند مایلز در زمان حال ادامه پیدا می کند. با این حال خبری از آن اتزیوی خوش گذران و عیاش نیست و شخصیت قبلی، جای خود را به یک شخصیت جدید داده است. شخصیتی مقتدر که اکنون یک Master Assassin است و از اهداف شخصی خود فاصله گرفته است. همان طور که از اسم این نسخه پیداست، داستان آن بیشتر بر روی بازسازی انجمن برادری تمرکز دارد و باز هم باید با پاپ مبارزه کنید. این بار هم شما اساسین هستید و دشمنان شما تمپلار! برجیا کماکان در بازی حاضر است و بعدا توسط سزاره برجیا کشته می شود. مثل نسخه‌های قبلی، این جا هم توضیح جزئیات خودداری کرده و به اصل داستان می پردازیم. اتزیو در همان اوایل بازی مجروح می شود و عمویش هم کشته می شود. این بار سزاره برجیا به دنبال قطعه بهشتی است و برای رسیدن به آن همه کار می کند. کشتن یک اساسین مثل ماریو ( عموی اتزیو ) هشدار خوبی به اساسین‌ها و انجمن برادری است! رم که حالا در اختیار سزاره برجیا و نیروهایش است باید توسط اتزیو نجات پیدا کند. اتزیو در طول مراحل اصلی بازی به سراغ افراد مختلف رفته و در نهایت هم موفق می شود تا انجمن برادری را یک بار دیگر بازسازی کند. در واقع Assassin’s Creed Brotherhood ارتباط مستقیم با انجمن برادری دارد و دقیقا آن چیزی است که بازیکنان می خواهند ببینند. البته کشمکش‌ها بر سر Apple of Eden در این نسخه هم دیده می شود. در واقع Brotherhood، مرتبط ترین نسخه تاریخ Assassin’s Creed با فرقه قاتلین محسوب می شود. البته نام‌هایی مثل Origins را هم می توان در کنار Brotherhood آورد. اگر بخواهیم “فرقه” را ریشه Assassin’s Creed بدانیم، پس Origins نمونه‌ای عالی به شمار می رود تا همان “ریشه” را بشناسیم. جایی که با سنت‌های قاتلین آشنا می شویم و اولین اساسین‌های واقعی را می شناسیم. در همین بازی و در دنیای مدرن، دزموند کنترل خود را از دست داده و به وسیله هیدن بلید خود، لوسی را می کشد. البته اگر خاطرتان باشد، دزموند این کار را از عمد انجام نداده است. سوالات زیادی در این زمینه مطرح شده بود و اتفاقا تئوری‌های زیادی هم در این رابطه منتشر شد. کنجکاوی‌ها آن قدر زیاد بود که حتی در مصاحبه‌هایی با کارگردان بازی و رئیس شرکت یوبی‌سافت هم این پرسش مطرح شده بود که چرا دزموند، لوسی را به قتل رساند؟ پاسخ به این سوال را باید در دی ال سی بازی AC Revelations به نام The Lost Archive پیدا کنید. در این دی ال سی مشخص می شود که لوسی یک مامور سه جانبه بوده و هم برای اساسین‌ها و هم تمپلارها هم کار می کرده و هم جاسوسی! دزموند در نسخه Brotherhood و به اراده Juno، لوسی را می کشد و این شخصیت هم از دنیای Assassin’s Creed کنار می رود. به طور کلی Assassin’s Creed Brotherhood توانست از همه نظر یک بازی کامل به شمار برود. اگرچه متای نهایی نسخه قبل بالاتر از متای Brotherhood است ولی از لحاظ محبوبیت، این دو نسخه تفاوتی با هم ندارند. AC Brotherhood را می‌توان یک Assassin’s Creed واقعی دانست. عنوانی که تمام تمرکز خود را بر روی فرقه گذاشت و در نهایت با بازخوردهای مثبتی رو به رو شد.

آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا

Assassin’s Creed Brotherhood بیشتر روی بازسازی انجمن برادری تمرکز دارد و در واقع خود فرقه را به عنوان محور اصلی بازی انتخاب کرده است. در این نسخه شما حتی می توانید ببینید که اساسین‌ها چگونه به یک عضو جدید به محفل خود تبریک گفته و وی را به رسمیت می شناسند.

نسخه چهارم از سری AC و همچنین سومین و آخرین نسخه اصلی مجموعه Assassin’s Creed با محوریت اتزیو آئودیتوره Assassin’s Creed Revelations بود. برخلاف نسخه قبل که تمام تمرکز خود را بر روی فرقه و محافظت از قطعه بهشتی در مورد سزار و افرادش گذاشته بود، در این نسخه، مجموعه Assassin’s Creed پا به قسطنطنیه گذاشته و به دنبال کتابخانه الطائر ابن لا احد می‌گردد! جایی که الطائر برای آخرین بار دیده شده و به نظر می رسد که اتزیو با رسیدن به این کتابخانه مخفی، اطلاعات ارزشمندی را پیدا خواهد کرد. در این نسخه اتزیو، پیشرفت‌هایش از طریق نامه به خواهرش منتقل می کند. اتفاقات Assassin’s Creed Revelations نسبت به دو نسخه قبل برای اتزیو – که اکنون به اوج پختگی رسیده است – اتفاقات خوشایندتری هستند و این نسخه، همان نسخه‌ای است که در آن اتزیو برای همیشه شمشیر خود را کنار گذاشته و ماموریتش به پایان می‌رسد. پس از مرگ کریستینا، اتزیو اکنون زنی به نام سوفیا سارتور را در کنار خود می بیند. اتزیو در نهایت جایی که الطائر برای آخرین بار حضور داشته است را پیدا می‌کند و برای همیشه شمشیر خود را کنار می گذارد.

در همان ابتدای بازی، اتزیو با شخصی شوخ طبع به نام یوسف آشنا می شود. Yusuf Tazim فرزند پدری اساسین و مادری آشپز است که البته از پدر وی اطلاعات چندانی در دسترس نیست و سرنوشتش نامشخص است. یوسف توسط مادرش بزرگ شده و در AC Revelations، حدودا ۴۵ ساله است. نکته مهم در مورد یوسف، اساسین بودن وی است. صحبت‌های وی، توانایی‌هایش و همچنین هیدن بلیدی که دارد، همه بر روی این ادعا صحه می‌گذارند. در AC Revelations نیز شما با اساسین‌ها در تعامل هستید. به آن‌ها ماموریت می‌دهید، از پناهگاه‌های آن‌ها حفاظت می‌کنید، در مبارزات خود از آن‌ها کمک می‌گیرید و حتی با رئیس آن‌ها که یوسف باشد هم رابطه نزدیکی دارید. با این وجود باز هم AC Revelations به صورت صد در صد روی فرقه تمرکز نکرده و بیشتر به دنبال قطعات بهشتی و ورود به کتابخانه الطائر است. کتابخانه‌ای که ورود به آن ملزم به یک کلید است، کلیدی که پیدا کردن آن برای اتزیو به قیمت از دست دادن یوسف و به خطر افتادن جان سوفیا تمام می شود. داستان بازی تماما روی پیدا کردن کلیدها مانور می‌دهد. بازی فلش بک‌هایی به دوران الطائر دارد و در همین فلش بک‌ها می توانید اطلاعات بیشتری در مورد الطائر به دست بیاورید. در پایان بازی هم وارد کتابخانه الطائر می شوید و اسکلت وی را پیدا می‌کنید در حالی که آخرین کلید را در دست دارد. ارتباط اتزیو و دزموند در همین بخش بازی به صورت مستقیم صورت می‌گیرد. اتزیو پیغامی برای آیندگان می‌گذارد یا بهتر بگویم، برای اساسین آینده می‌گذارد و این اساسین کسی نیست جز دزموند مایلز.

آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا

در Assassin’s Creed Revelations اتزیو تعاملات زیادی با اساسین‌ها دارد و همچنین سرنوشت الطائر و کلیدهایی که جیووانی در نامه‌هایش به آن‌ها اشاره کرده است را دنبال می کند. به لحاظ داستانی، AC Revelations همه چیز دارد و از همه نظر، یک اساسینز کرید واقعی است.

در زمان حال بازی، دزموند مایلز ، ژوپیتر را مشاهده می کند. ژوپیتر هم مثل مینروا، یکی از سه نفری است که قبل از پیدایش بشریت وجود داشته است و سیب عدن را ساخته است. این افراد در واقع خود را خدا نمی‌دانند، بلکه در پاسخ به اتزیو، مینروا گفته بود که او فقط کسی است که قبل از آمدن انسان‌‎ها به کره زمین، وجود داشته است. در دنیای حال همان طور که اشاره شد، دزموند با ژوپیتر دیدار کرده و ژوپیتر سرنوشت تمدن اولیه را برای دزموند بازگو می کند. این تمدن‌های اولیه عملا چیزی هستند که بازی Assassin’s Creed Odyssey هم روی آن‌ها کار کرده و در موردشان بحث می کند. در مورد آن نسخه هم بعدا صحبت می‌کنیم. نکته مهم این جاست که در سه گانه اتزیو و همچین اولین نسخه بازی با حضور الطائر، همیشه انجمن برادری نقش مهمی داشته اند. شخصیت‌های اصلی بازی هم خودشان اساسین بوده‌اند و هم تعاملاتشان با انجمن برادری روند داستان را مشخص کرده است. حال یک جواب مشخص به این سوال داریم که آیا Assassin’s Creed Revelations یا نسخه‌های قبل از آن از ریشه‌های بازی دور شده اند؟ قطعا خیر! از هر دیدگاهی که به قضیه نگاه کنید، پاسخ منفی است. این که در نهایت چه اتفاقی برای تمدن اولیه افتاده و دلیل آن چه بوده را در Assassin’s Creed Revelations خواهید فهمید. همچنین در همین نسخه متوجه می‌شوید که این همه سال اتزیو و پدرش به دنبال چه چیزی بوده‌اند و اصلا فلسفه اساسین‌ها چیست. تمپلارها این بار هم نقش خود را در بازی ایفا کرده و البته در مقابل اساسین‌ها شکست می خورند. Assassin’s Creed Revelations بهترین پایان بندی ممکن برای یک اسطوره را دارد. اگرچه ماجراهای اتزیو در این نسخه پایان می‌یابند و ادامه زندگی وی را باید از طریق منابع دیگر دنبال کنید، اما دزموند هنوز به پایان راه خود نرسیده است. پایان داستان Assassin’s Creed Revelations، آغاز ماجرایی جدید برای دزموند مایلز است.

 

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا
آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا
آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا
آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا
آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

آنالیز | آیا Assassin’s Creed از ریشه‌هایش فاصله گرفته است؟ ( قسمت اول ) - گیمفا