بنویسید Gris، بخوانید اوج هنر | نقد و بررسی بازی Gris
بهترین بازی که در زندگی حود موفق به تجربهاش شدهاید را به یاد بیاورید. حال سبک آن را در ذهنتان مرور کنید. سپس به دنبال دلیلی بگردید که چرا باید آن عنوان بهترین زندگی شما باشد. چرا در میان بهبههی عرضه بازیهای رایانهای و در حالی که هر روزه عناوین جدیدی را در این صنعت شاهد هستیم، آن بازی برای شما بهترین شده است. احتمالا تعداد زیادی از شما خوانندگان نام یک بازی تکنفره به ذهنتان خطور کرد. بیایید قبول کنیم، عناوینی که بخش تک نفره بسیار قوی دارند، و حتی از بخش چند نفرهای بهره نمیبرند، احتمال ابن که بیشتر در ذهنمان ماندگار شوند بیشتر از هزارها هزار بازی چندنفره محوری است که زوز به روز بر تعداد آن اضافه میشود.
حال با این پیش زمینه به سراغ نقد و بررسی بازی Gris میرویم. عنوانی که به طرز غیرمنتظهای مرزهای انتظارات را جابه جا کرد و حتی تبدیل به یکی از بهترین بازیهای نسل هشتم شد. این ساخته استودیو تازه کار Nimada Games که تحت نظر Devolver Games میباشد، بر خلاف ظاهر سادهاش چیزهای بسیاری برای عرضه دارد. Devolver Games در روزهای آخر سال ۲۰۱۸ با استودیو جدیدش نشان داد که هنوز چیزهای زیادی برای عرضه دارد و توانست با عرضه دو عنوان موفق و خوش ساخت Gris و The Messenger سال خوبی را پشت سر بگذارد. همواره باید از ناشرانی که کمی هم از طمع پول دوستی و سودخواهی خود دور شده و هنوز برای بخش هنر بازیها ارزش قائلند و استودیوهای خوش ذوقی را که در این زمینه بازی میسازند، حمایت میکنند جای تشکر و قدردانی بسیاری دارد.
Gris در زمان معرفیاش بسیار بی سر و صدا بود و سازندگان به عرضه یک تریلر یک دقیقهای که در آن یکی از زیباترین موسیقیهای بازی پخش میشد بسنده کردند و دیگر تا روز عرضه بازی و تریلر لانچ آن خبر و ویدئوی چندانی از بازی به بیرون درز نمیشد. البته این مورد در مورد بازیهایی که در روزهای پایانی سال عرضه میشوند چندان عجیب نیست. اگر به The Last Guardian و تاریخ انتشارش هم دقت کنید به خوبی متوجه حرفم خواهید شد. من یکی از کسانی بودم که تا قبل از انجام بازی توسط خودم کاملا نظر متفاوتی نسبت به آنچیز که خواهید خواند داشتم و واقعا هم Gris جزو بازیهایی است که باید و باید خودتان آن را بازی کنید و جملات چندان لذت انجام بازی را برای شما نمیتوانند توصیف کنند.
اگر یکی از عزیزانتان را از دست بدهید چه کاری انجام میدهید؟ لظفا کمی تامل کنید و به این سوال بیندیشید. کار درست در این زمان چیست؟ چه چیزی میتواند چنین دردی را تسکین بدهد؟ اگر آن فرد عزیرترینتان باشد چه؟ در آن صورت چه کاری را برای التیام دردتان انجام میدهید. پاسخها تا حدی از قبل مشخص هستند. عدهای تمام تلاششان را میکنند برای فراموش کردن و حتی پر کردن جای آن فرد با دست زدن به هر کار درست و غلطی. عدهای کاری نمیکنند و حتی حاظر میشوند زندگیشان نابود شود. عدهای سعی میکنند با یک برخورد منظقی به مرور زمان خود را تسکین بدهند. اما کسانی هم هستند که تصمیم به یک سفر طولانی، حداقل برای بهبود موقت خود میگیرند. دختر جوان قصه ما در Gris جزو این دسته است. او که به تازگی عزیزترین فرد زندگیاش را از دست داده، تصمیم به انجام یک سفر دور و دراز میگیرد و چالشهای زیادی را در این سفر تجربه میکند. او در این سفر خوبیها، بدیها، زیباییها و زشتیهای زیادی میبینید و به نوعی پستی و بلندیهای زندگی برایش در این سفر تداعی میشوند.
داستان Gris به همینجا ختم نمیشود اما راستش را بخواهید، اگر بیشتر از آن داستان زیبا و غمگین بازی را باز کنم، جذابیت خود را کاملا از دست میدهد و شما را از یک لذت بزرگ محروم میکنم. داستان بازی به جز کلیت آن، تا حد بسیار زیادی به تحلیل خودتان از اتفاقاتی که میافتد بستگی دارد و شاید برداشت هر کس از دیگری متفاوت باشد. بازی هیچ دیالوگی ندارد و با هنر تمام با استفاده از نمادها و اتفاقات حین بازی داستانش را بازگو میکند. داستان بازی نکات زیادی در خودش نهفته دارد; تا همین حد بگویم که اگر کمی احساساتی باشید و به نمادها و اتفاقات بازی دقت کنید و در آن غرق شوید، بعید است خودآگاه یا ناخودآگاه قطرهای اشک روی کیبردتان نچکد. برای فهمیدن کامل داستان بازی و همذات پنداری بیشتر با Gris، مسلزم به پیدا کردن موارد مخفی بازی میباشید که البته کار چندان سختی نیست و با کمی دقت آنها را خواهید یافت; در این باره در قسمت گیمپلی بیشتر توضیح حواهیم داد. اگر به دنبال یک داستان احساسی، متاثرکننده، زیبا و تحلیلی هستید، به هیچ وجه Gris را از دست ندهید.
طراحی هنری و کیفیت بصری بازی در بالاترین سطح ممکن قرار میگیرد. به تصاویر همین نقد و بررسی دقت کنید تا با معجزهی هنری و چشمنواز Nomada پی ببرید. گرافیک بازی مانند یک تابلوی نقاشی بسیار زیباست که رنگهای قرمر و سبز در آن بیشتر به کار رفته و فوق العاده هستند. ترکیب رنگها در بازی معجزه میکند و صحنات بسیار زیبایی خلق میکند. هر صحنه در بازی و هر رنگ و اتمسفر در آن نشاندهنده ی یک برهه از بحرانی است که شخصیت اصلی بازی در آن قرار دارد. ۷ مرحله بحران و غم یک به یک با استفاده از محیطها،رنگها، نمادها و موسقی بازی نشان داده میشود و بازی کردن Gris چنان حس خوبی را به شما میدهد که واقعا نمیدانم از چه کلمهای برای وصف لذت آن استفاده کنم. اصلا حیف است این بازی را بخواهیم بخش به بخش بررسی کنیم. تمام بخشهای بازی چنان در هم آمیخته و در نهایت یک داستان و غم بزرگ را نشان میدهند که تمام آنها را باید یکجا در نظر بگیریم. وقتی حتی عوض شدن ریتم موسیقی بازی به تغییر حالت روحی شخصیت اصلی بازی بستگی دارد و کوچکترین تغییر رنگ و اتمسفر در بازی نشاندهنده ی یک اتفاق در غم پروتاگونیست هستند، باید این هنر خالص و شاهکار را به صورت کلی و یکجا مورد بررسی و ستایش قرار داد. این را با اطمینان به شما میگویم که حتی اگر بخواهید بارها بازی را به پایان برسانید باز هم از گرافیک بازی خسته نخواهید شد و همواره از آن لذت میبرید.
Gris یک پلتفرمر معمایی است. همانطور که گفتیم بازی بسیار فراتر از یک سبک خاص است و واقعا یک سبک نوآورانه و بسیار زیبا را ارائه میدهد که فقط با تجربه کردنش متوجه حرف من خواهید شد. اگر بخواهیم مثالی در مورد متفاوت بودن بازی بیاوریم احتمالا Nier: Automata مثال خوبی باشد. یکی از متفاوتترین بازیهای نسل ۸ که مثل Gris سبکی خاص و بسیار متفاوت را ارائه میداد. شما در بازی تنها قادر به راه رفتن، پریدن و سنگر کردن شنل خود برای محافظت از باد و طوفان و شکستن موانع خواهید بود. ممکن است در ابتدای بازی بترسید که بازی یک شبیه ساز پیاده روی خسته کننده است; اما چیزی نمیگذرد که میفهمید بازی فقط در بعد داستانی، گرافیک و موسیقی یک شاهکار نیست و گیمپلی چالش برانگیز و بسیار خوبی را ارائه میکند.
معماهای بازی تماما با استفاده از همین ۳ قابلیت حل میشوند و گاهی واقعا شما را به تفکر وا میدارند! هنر سازندگان در معماها تعادل آنهاست. معماها نه بسیار سخت و خستهکننده و گیجکننده است و نه پیشپا افتاده و ساده. در تمام معماها باید راه خود را که با سدی بسته شده یا راهی برای رفتن به آن قسمت وجود ندارد باز کنید که این به واسطه پیدا کردن گویهایی سفید یا قابلیت سنگر کردن شنل مهیا میشود و بعضی از آنها آنقدر زیبا طراحیش شدهاند که بعد از حل شدن قند در دلتان آب میشود. در طول بازی هیج دشمنی وجود ندارد و تنها چالش شما حل معماها و باز کردن راههاست. البته طوفانها و سیاهیها مانع از پیشروی شما هستند اما هیچگاه کشنده نیستند و فقط باید در برابر آنها مقاومت کنید تا مانع از پیشروی شما نشوند. به طور کلی گیمپلی Gris هم مانند دیگر بخشها فوقالعاده لذتبخش است. تنها موردی که دوست داشتیم در Gris باشد یک گیمپلی طولانی جداقل ۵ ساعته بود که متاسفانه چنین چیزی نیست و بازی در عرض ۳ ساعت به اتمام میرسد. البته این که تا چه حد در حل معماها چابک و باهوش باشید در این مورد بی تاثیر نیست.
باور کنید خیلی دوست داشتم بتوانم یک مشکل بزرگ در بازی پیدا کنم تا نخواهم نامنصفانه فقط از بازی تعریف کنم و شما را ترغیب به تهیه بازی کنم. در طول ۲ بار اتمام کامل بازی با کمال اطمینان میگویم به هیچ عنوان چنین موردی یافت نکردم و بازی برای هر شیفته داستان، احساس، معما و طراحیهای فانتزی و هنری و صد البته موسیقی یک تجربه واجب است. مورد آخر حتی از بقیه بیشتر! موسیقیهای سرشار از احساس و هنر هستند و واقعا نمیتوانم هیج بازی را با آن مقایسه کنم. Soundtrack بازی یک شاهکار بلامنازع است و تک تک موسیقیهای بازی میتواند یک آهنگ آرامبخش و گوشنواز باشد. حتی پخش موسیقیهای بازی به داستان بازی و مراحل بحران و اندوهی که بازی به تصویر میکشد مرتبط است و توصیه میکنم بازی را با هدفون بازی کنید تا با استفاده از عنصر موسیقی و در کنار آن دیگر عناصر بازی در دریای احساس بازی غرق شوید.
Gris نظر من را در آخرین روزهای سال ۲۰۱۸ برای بهترین بازیهای سال تغییر داد و چقدر حیف که به واسطه عرضه دیرهنگام بازی، مجالی برای حضور در Game Awards پیدا نکرد. Gris را فقط برای این بازی نکردم تا آن را برای شما عزیران بررسی کنم; Gris را بازی کردم و تکرار کردم چون انچامش یک لذت توصیف ناپذیر است. انجامش مثل صدایی آرامش بخش است که روحتان را نوازش میکند. Gris با تک تک عناصرش در روحتان نفوذ میکند و شما را تسخیر میکند. موسیقیاش، طراحی خارقالعادهاش، احساس بینهایتش و داستان زیبایش تمام وجودتان را در بر میگیرد و یک تجربه ۳ ساعته بینظیر است. هر ملاکی که برای خوب بودن یک بازی دارید کنار بگذارید و Gris را بازی کنید. Gris فقط برای گیمرها نیست; Gris آنچنان سرشار از احساس است و آنقدر بحران فقدان را زیبا به تصویر میکشد که هر کسی میتواند آن را با دل و جانش لمس و درک کند.
پر بحثترینها
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- نقد و بررسی بازی STALKER 2: Heart of Chornobyl
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- شایعات مربوط به حضور God of War در TGA 2024 قوت گرفت [تکذیب شد]
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
- آیا بازیهای ویدیویی به ما آسیب میرسانند؟
- آیا پیشنهاد سونی برای خرید Kadokawa، شرکت مادر FromSoftware، منطقی است؟
- جزئیات اولین بهروزرسانی Stalker 2 اعلام شد
- اطلاعات جدیدی از مذاکره میان سونی و شرکت مادر FromSoftware منتشر شد
نظرات
حیف که به بازیها جایزه اسکار نمیدند اگه میدادند حق این بازی شاهکار ۷ تا جایزه اسکار بود 😀 😀
دقیقا
من دارم بازیش میکنم واقعا فوقوالعادس،مخصوصا طراحی محیط ها و موسیقی های بازی
اگه میتونید حتما تجربش کنید،سیستم خیلی شاخیم نمیخواد
از نظر من بازی باید باحال باشه، هیجان داشته باشه، بکش بکش داشته ٱ اکشن باشه ٱ پر از انفجار. مث هیلو، گییز آو وار، کال آو دیوتی، دووم نید فور اسپید، فیفا، انبیای توکی، سوات ۴ و…
مرسی از نظرت
فقط ی سوال تو کدوم مود فیفا بکش بکش داره؟ان بی ای تو کی هم همین طور؟
داداش کامنتو کامل بخون :/ هیجان داشتن و باحال بودن هم جزوشونه :/ مطمئنم منظورتون این نیست که فیفا هیجان نداره!!!
درسته. :yes:
یه …. یه کامنت میذاره و شما از اون ….تر که جوابشو میدین بابا مشخصه طرف شخصیتش چیه توی هر کامنت میاد مثل این بچه های دهه ۸۰ هی دم از بکش بکش میزنه و همون حرف ها رو تکرار میکنه و شما هم هر سری میخواید متقاعدش کنین که اشتباه میکنه خب به نظرتون این اصلا چیزی میفهمه؟!
بیخیال تو رو خدا اینقدر جواب هر کسی رو ندین و بزرگشون نکنین
واقعا اینطورین بعضی از مردم کشورمون…آقا مشکلتون با دهه هشتادیا رو مثل آدم بگید تا همه حالیشون بشه که چرا اینطوری مثل انگل دربارشون حرف میزنید! این همه میگید دهه هشتادیا نمیفهمن و این جور حرفا ، این شما هستید که هیچ وقت نمیفهمید دهه هشتادیایی مثل خودم هم آدمن!!! حیف که سایتی مثل گیمفا تو دهه هشتاد وجود نداشته تا حرفای شما دهه هفتادیا رو که اون موقع ها هم سن ما بودین رو ببینیم! واقعا اون کسایی رو که به شما لایک دادن رو درک نمیکنم و نمیخوام هم کنم! واقعا شما الان چه فرقی با نژادپرست های خارجی دارین احیانا؟؟؟! حالا معلوم نیست اگه ایشون اول کامنتشون “از نظر من ” نذاشته بودن شما ها چه حرفای اضافه ای که نمیزدین! یه انسان مسئول هست که کامنتارو اگه متناسب با قوانین سایت بودن ، تایید میکنن . نظر همه کسایی هم که تو این صفحه و صفحه های دیگه سایت هست، متناسب بودن و تایید شدن ! افرادی مثل شما هم هیچ وظیفه ای جز احترام گذاشتن به نظر یه نفر ندارین! حالا اگه خیلی ناراحت شدید از دیدن کامنتش ، یه چیزی به نام دیسلایک رو گذاشتن واسه این که اعلام نارضایتی کنی ! دیگه نیازی نیست که بیای یه نفرو مسخره کنی یا بهشون به قول خودتون “….” بگی ! کدوم آدمی واقعا کامنت شما رو میبینه و خوشحال میشه و لایکو میزنه ???!.. (هر چند که بحث عقده داشتن و … از دوران نوجوونی خودتون هست که نمیخوام وارد اینجور بحثا بشم…)
شما وقتی اینطوری میاین حرف میزنین اصلا حق ندارین حرف از هنر و … بزنین! حداقل کسی که زیر مطلب بازی ای مثل gris اومده گفته “از نظر من بازی باید هیجان داشته باشه ، باحال باشه و …. ” مثل شما خودشو بالاتر از بقیه ندونسته و اگه یه ذره دانش درباره فلسفه کامنت گذاشتن داشتید ، میفهمیدید که کاملا با بیان کردن نظر شخصی ارتباط داره…
Racism# -__-
I :heart: U
ایشالا به پای هم پیر شید زوج خوشبختی میشید :rotfl:
nubs :laugh:
خب الان چه ربطی به نقد و بررسی این بازی داشت؟
مثل این میمونه که من برم زیر یه خبر راجب فیفا نظرمو راجب تیکن بگم
بکش بکش؟نمیخوام به یسری از دوستان بی احترامی کنم اما درسته سلیقه ی خیلی از گیمرهای ایرونی بازی هاییه که ی اسلحه اول شخص بری جلو و فقط شلیک کنی از نظر من تو این سبک بایوشاک خوبه بازی باید روی آدم تاثیر بزار تاثیر خوب باید باهاش زندگی کنی تو داستان و محیط هاش غرق بشی نه اینکه یه اسلحه بگیری همه رو به تیر و چماق ببندی بازی یعنی لست اف اس یعنی لایف ایز استرنج یعنی گاد یعنی فورزا یعنی اساسینس یعنی رزیدنت اویل یعنی دیترویت , alan wake یعنی سایلنت هیل و خیلیای دیگه ماها سلیقه ی سینماییمون هم بده فیلمایی بزن بکش میگیم اوففف اما فیلمایی مثل psycho 1960 و rear window 1954 , the crow 1994 , some like it hot نمیدونیم چی هستن
نباید به این دوستمون منفی بدید ، چون میگه از نظر من و مثل خیلی دوستان جوری بیان نمیکنه که انگار نظر اونا نظر کل هست و هرکی مخالفشونه درکی از گیم نداره . این دوستمون نظر خودشو گفته و درک خودشو از گیم میگه . حتی اگه سطحی هم هست مال خودشه
هی خانم مهترم(call) ذهنیت همرو با این حرفت خراب کردی یک دو اینکه هیچی از بازی نمیفهمی سه اینکه تو هر کامنتت اسم این بازیا رو میاری معلومه xbox داری چهار صد در صد عناوین هنری ای مثل journey شاهکارو the legend of the zelda و inside و limbo رو از نزدیک ندیدی . دیگه اینا که طرف تو رو میگیرن ک از تو بدتر . ولی امیدوارم از این ک فکر میکنی یه پلیری نا امید شی چون من هر پست گیمفا رو میبینم تو زیرش نظر دادی و هر روز عکس پروفایلت رو عوض میکنی رکورد دیسلایک گیمفا هم فک کنم برا خودته. پس برو اینارو بخر بازیشون کن بعد بگو این بازیا بدرد نمیخورن……….
بازی عذابه!
بنویسید Gris، بخوانید اوج هنر :yes: :yes:
بخوانید زیبایی زندگی
یکی از زیباترین اثر هایی هست که دارم تجربه میکنم و من هنوز اواسط بازیم :yes: :yes:
واقعا زیباست
تک تک اجزا بازی خارق العادس
از جمله بازی هاییه که ثابت می کنن صنعت گیم فراتر از یه سرگرمیه و یه هنره هنری که از نظر من با اختلاف زیادی از همه هنر های دیگه بالاتره این بازیا باعث میشن که آدم به گیمر بودنش افتخار کنه
طراحی های هنریش و موسیقی واقعا عالیه
بهترین بازی فلسفی و زیبا و آرومی که بازی کردم what remains of edith finch بوده :/ اونو هیچ وقت نمیتونم فراموش کنم و اصلا چیزی نمیتونه جاشو بگیره! اینم رفت تو صف دانلود ببینم چطوریه … امیدوارم اونقدر خوب باشه که بتونه جای wroef رو بگیره!
ممنون از معرفی بازی . من دنبال همین چیزا میگردم .
دیروز شبکه دو یه بر نامه ویژه گیم داشت این بازی رو داشت نقد می کرد و کلی تعریف کرد قراره واسه ایکس باکس و پی اس فور بیاد اومد میریم تو کارش
تیتر خبر عالی بود :yes: واقعا این بازی نماینده هنر تو صنعت گیم بود چون هم تو بخش موسیقی عالی بود هم تو مبحث گرافیک هنری ولی نمیشه ازش به عنوان یه شاهکار نام برد اون وقت آثاری مثل inside و ori واقعا در حقشون ظلم میشه چون تلفیق هنر و گیم پلی و داستان سرایی رو تو بالاترین سطح ممکن ارائه دادن
بازیشو روز لانچ خریدمش و دانلودش کردم اما هنوز داخلش نرفتم میدونم بازی قراره منو تو خودش غرق کنه بخاطر همین دارم صبر میکنم تا تموم کنم . کیا مثل من فقط از روی عکسای بازی بازیو خریدن؟ همون عکساش ارزش خریدنو داره چه برسه به اینکه بازی هم هست 🙂
تشکر
این بازی در واقع یک الهام از شاهکار جاودانه Journey
حتی دامن که کل بدن شخصیت اصلی پوشانده
درود
دوستانی که بازی رو گذاشتن در لیست دانلودشون ، هر چه سریع تر دانلود و بازی کنند
من یک عمر هست که پلیر هستم تعصب کنسول و… هم ندارم
خیلی محکم و قاطع می تونم بگم که تجربه ی این بازی باعث میشه به خودتون بگید
««افتخار داشتم که نمردم و این بازی رو انجام دادم»»
اینجور بازی ها معنی کلمه ی گیم رو ارتقا میده
سلام.آقا اصن تفاوت گیمفا با وب سایتای دیگه دیده میشه.عوامل گیمفا انقدر هنر سرشون میشه که میتونن به یه شاعر یا نقاش آموزش بدن.این نقد و برسی هم کاملا درست بود تورو خدا بازیشو امتحان کنید حتی واسه اندروید هم اومده با اینکه الان دیگه نام آشنا نیست ولی از بهترین بازی هاییه که میشه تجربه کرد.هم یه تابلوی نقاشیه.هم یه شعر هنری.هم یه موسیقی غمناک.ببخشید زیاد حرف زدم با اجازه❤