به عمق یک رمان| نقد و بررسی بازی Ash Of Gods: Redemption
در هنر هشتم و در جهان گسترده بازیهای ویدئویی، هر اثری سبک مخصوص به خودش و جهان منحصر به فرد خودش را دارد. شرکتهای مختلف بنابر امکانات و مهارت تیم سازنده سعی بر ایجاد آثاری قابل احترام و در عین حال سرگرم کننده میکنند. حال این آثار ممکن است صرفا روی جنبه سرگرمی تمرکز کنند و یا هنرهای نابی مثل روایت و داستانگویی دلنشین و نوآوریهای مختلف در گیمپلی و گرافیک بازی هم به بازیهای خود اضافه کنند. ناگفته نماند بعضی از سازندگان به قدری درگیر مساله دوم یعنی هنری بودن عنوان خود میشوند، که به کل هدف سرگرم کردن مخاطب را فراموش میکنند و در نتیجه تمام زحمت سازندگان هم هدر میرود. درست است که میگوییم “هنر” هشتم و تمامی بازیها باید گونهای از هنر را در خود جای دهند، اما تعادل میان سرگرمی و هنر چیزیست که بسیاری از شرکتها فاقد توانایی ایجاد آن هستند.
بازیهایی هم هستند که فقط یک سبک را دنبال نمیکنند. طریقه ساخت بازی به قدری هنرمندانه است که شما نمیتوانید فقط یک سبک را برای آن بازی بگویید و شاید دو یا سه ژانر مختلف برای بازی به ذهنتان خطور کند. برای مثال عنوان Nier: Automata به قدری کارگردانی ماهرانهای داشت که نمیتوانستیم بگوییم بازی یک RPG یا Action-Adventure خالص است. صحنههای دوبعدی و ایزومتریک بازی از بسیاری از بازیهای این سبک هم قویتر بود! جمعبندی این صحبتها بدین معنی است که عنوانی که بتواند چند سبک را به طرز هنرمندانه و سرگرم کنندهای نشان دهد، قطع به یقین عنوان موفقی خواهد بود.
عنوانی که هم اکنون قصد بررسی آن را داریم بازی است که تا حدی توانسته ماموریت مذکور را به سرانجام برساند. بازی Ash Of Gods: Redemption که به تازگی از فروشگاه آریو قابل تهیه و دسترسی است، یک بازی هنرمندانه، سرگرم کننده و در عین حال دو سبکی است که میتواند تا مدت زیادی شما را سرگرم کند. با بررسی بازی مستقل Ash Of Gods: Redemption، ساخته شرکتAurum Dust با گیمفا همراه باشید.
بازی دو داستان متفاوت و در عین حال مرتبط به هم را روایت میکند. شیوه روایت داستان به سبک رمانهای گرافیکی است; Graphic Novelها خود به تنهایی میتوانند یک سبک در بازیهای رایانهای باشند و بسیاری از آثار آن هم در بازار موجود است، با این حال ژانر بازی نقش آفرینی و مبارزات آن نوبتی است. در واقع استایل و داستان بازی غربی اما شیوه روایت داستان و گیمپلی بازی کاملا شرقی و مانند بازیهای ژاپنی است. شخصیتپردازی بسیار خوب و پیچ و خم و نوسانات زیاد داستان، هر گیمر تشنهی یک داستان خوب و دلچسب را راضی میکند. در واقع این داستان بازی است که عامل جذب شما به ادامه بازی است و در درجه بعد است که گیمپلی قرار میگیرد.
Ash Of Gods داستانی حماسی که در راس آن نبرد بین انسانها و Reaperهاست را روایت میکند (احتمالا نام Reaperها را در سری Mass Effect شنیده اید اما اینجا معنی آن کمی فرق دارد) Reaperها موجوداتی قاتل و سلاخ هستند که با ورودشان به زمین ویروسی به نام Reaping را با خود میآورند. این ویروس در کسری از دقیقه قربانی را میکشد و هیچ شانسی برای بقا به او نمیدهد. Reaper ها میتوانند در ظاهر انسان عادی هم ظاهر شوند و فقط Umbra ها (چهرهای بین انسانها وElfها دارند اما روح هستند) میتوانند متوجه Reaper بودن آنها شوند. در سال ۳۰۰ میلادی جنگی عظیم بین ایالتهای شمال و جنوب منطقه Terminum صورت میگیرد. در بهبهی جنگ، Reaperها سر و کلهشان پیدا میشود و به همین خاطر در مدت کوتاهی جان دوهزار نفر گرفته میشود. سربازان میدان جنگ هم یکی یکی به دست آنها کشته میشوند; تا اینکه ۳ سرباز دلیر با نوشیدن اکسیری خاص خودشان را قربانی کرده و موجب نابودی این موج حمله از Reaperها میشوند.
هفت هزار سال بعد، یکی از سربازها که فرم Umbra داشته با موجودی عجیب و غریب اما به شکل انسان ملاقات میکند و متوجه میشود موج حمله دیگری ازReaperها به زودی در راه است. او برای فهمیدن مکان و زمان این فاجعه راهی کوههای شیری (Milky) میشود و در حالی او را پیدا میکند که متوجه میشود این جادوگر همان عشق سابق خودش بوده. Hoper بعد از فهمیدن جزئیات وقوع فاجعه راهیAlbius (مکان وقوع Reaping) میشود. در خط دیگر داستان، پدر و دختری به نامهای Thorn و Gleda میبینیم که برای سالگرد تولدLiki (همسر Thorn) هدیهای انتخاب کرده و راهی خانه میشوند. اما وقتی به خانه میرسند که Reaping اتفاق افتاده و از اینجا داستان اصلی بازی که تقابل با Reaperها در دو خط داستانی است آغاز میشود. صحنات احساسی، حماسی و زیبای زیادی در خلل داستان اتفاق میافتد که جذابیت بازی را دو چندان میکند. تنها نکته آزار دهنده در این قسمت تعداد زیاد انتخابهای بیهوده و دیالوگهای کم اهمیت بسیار زیاد است که البته با توجه به سبک Graphic Novel داستان بدیهی است، اما ممکن است خستهتان کند.
همانطور که گفتیم گیمپلی بازی به سبک بازیهای نقش آفرینی نوبتی است. سیستم نوبتی بازی هم بسیار دقیق رعایت میشود. برای حمله به دشمن ابتدا باید کاراکتر مهاجم را انتخاب کرده، سپس با کلیک چپ از بین قدرتهای Active و از با کلیک راست از بین قدرتهای Passive یکی را انتخاب کنید. به جز این تعدادی کارت هم در گوشه سمت چپ تصویر هم وجود دارد که هرکدام میتوانند آسیب خاصی در طی یک نوبت به دشمن برسانند. برای آسیب رساندن به دشمنان، میتوانید هم نوار سلامتی و هم از انرژی آنها کم کنید. در صورتی که نوار انرژی یک دشمن صفر شود، در صورت آسیب دیدن آسیب دوبرابری به سلامتیاش وارد میشود. برای هرکدام از حملات باید فاصله خاصی با دشمن داشته باشید تا عملی شوند، لذا رعایت فاصله مناسب و انتخاب مکان مناسب برای حرکت کاراکترها نقش حیاتی در پیروزی شما در نبردها خواهد داشت. درجه سختی بازی روی حالت Normal کاملا متناسب است و نه با بازی طاقت فرسایی روبه روییم نه یک بازی آسان. برای پیروزی در نبردها به معنی کلمه باید استراتژی داشته باشید و فکر کنید. حتی گاهی نگاه به قدرت دشمنان هم برای پیروزی و برنامه ریزی در یک نبرد مهم است.
گفتیم بازی نه آسان است نه خیلی سخت. اما فقط در بخش تکنفره بازی! بخش چند نفره بازی حسابش فرق میکند و با بازی سختی روبه رو هستیم. شما در بخش چند نفره شباهت زیادی در آن به بازی محبوب Clash Royale خواهید یافت. به سبک آن بازی، در اینجا هم شاهد سیستم Deck و Chestها هستیم که هر کدام بعد از یک پیروزی و بعد از مدتی خاص باز میشوند و کارتی از میان سربازان یا مقداری طلا به شما میدهند. در اینجا فقط میتوانید ۶ سرباز برای پارتی خود انتخاب کنید و کمی باید در انتخابها دقت بیشتری کنید. سیستم مبارزات در این بخش هم مثل بخش تکنفره است اما برای افرادی که فقط برای بخش چندنفره سراغ بازی میروند بسیار گیج کننده خواهد بود. بازی در این بخش هیج توضیحی به شما نمیدهد و کاملا فرض را بر این میگیرد که حداقل Chapter اول بخش تکنفره را به اتمام رساندهاید. همچنین انتخاب سربازها از Deckهم ممکن است برای افرادی که تا به حال بازیهای به این سبک را بازی نکردهاند، گمراهکننده باشد. بخش چند نفره بازی در آینده پیشرفت میکند و بخشهای زیادی مثل Challengeها ها و Trophyها قفل هستند و در آینده به لطف سرویس محور بودن بازی، شاهد آنها خواهیم بود.
در هنگام بازی حس خواهید کرد در حال مشاهده یک تابلوی نقاشی هستید تا یک بازی رایانهای. گرافیک فانتزی بازی بسیار زیبا و چشمنواز و واقعا در هنگام ورود به Prologue فکر نمیکردم با چنین مناظر و کیفیت بصری زیبا و دلربایی روبه رو شوم. گرافیک بازی به سبک انیمیشنهای تاریخی قدیمی است و یک حس نوستالژی دوستداشتنی هم در شما زنده میکند. فریم ریت بازی بدون توجه به شلوغ یا خلوت بودن مبارزات هیچ تغییری نمیکند و Ash Of Gods یکی از روانترین بازیها برای من بود. اگر گرافیکهای فانتزی و چشمنواز و رنگبندی هنری برایتان جذاب است این بازی را قطعا باید بازی کنید. رنگهای گرم و روشن به زیبایی هر چه تمامتر در محیط کار شدهاند و زیبایی این گرافیک فانتزی را دوچندان هم کردهاند. جزئیات شخصیتها هم با توجه به حجم ۲٫۵ گیگی بازی و محیط آن، کاملا قابل قبول است.
موسیقیهای بازی اگر روی یکی از عناوین AAA امسال گذاشته میشد، قطعا شاهد برنده شدن آن عنوان در بسیاری از سایتها و مراسمها در بخش موسیقی بازیها بودیم. موسیقی و صداگذاری بازی بسیار زیباست و همانطور که در منوی بازی توصیه به خرید Soundtrack بازی شده کاملا ارزش خرید دارد. موسیقیهای عموما غمگین و سوزناک که در صحنات احساسی به شدت تاثیرگذار هستند. Theme اصلی بازی هم بسیار زیباست و به واقع گوشنواز است. متاسفانه شخصیتها صداگذاری نشدهاند و داستان بازی از طریق راوی که صدای بسیار خوبی دارد و نوشتهها روایت میشوند. قطعا این به دلیل بودجه کم سازندگان بوده اما اگر شخصیتها صداگذاری میشدند، قطعا شاهد یک شاهکار در این زمینه هم بودیم.
Ash Of Gods با وجود ایرادات نه چندان بزرگش، یک توصیه حتمی به طرفداران بازیهای داستانی، نقشآفرینی، آنلاین و رمانهای گرافیکی است. بازی در هر یک از زمینه های گفته شده به نحو احسنت عمل کرده و نمیتوانیم ایراد بزرگی از بازی زیبای تیم ۱۲ نفره و مستقل Aurum Dust بگیریم. داستان زیبا و گیمپلی چالش برانگیز بازی را حتما تجربه کنید.
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- برترین و داغترین اخبار و حواشی گیمینگ در سال ۲۰۲۴
- رسمی: سونی بازی سرویس محور God of War از بلوپوینت و پروژه جدید Bend Studios را لغو کرد
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- سیدی پراجکت همکاری با Sweet Baby را رد کرد: «ما حتی نام آنها را هم نشنیده بودیم»
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- RTX 5090 بدون DLSS عنوان Black Myth: Wukong را با نرخ ۲۹ فریم بر ثانیه اجرا میکند
- ۲۰ بازی خاطرهانگیز دیگر برای گیمرهای ایرانی
- اشاره سونی به PS6 در ماه گذشته که از چشم همه پنهان ماند؛ عرضه در سال ۲۰۲۸؟
- گیمپلی جدید بازی Black State گرافیک خیرهکننده آن را به تصویر میکشد
نظرات
تو قسمت تاریخ انتشار Anthemزدین ۲ بهمن .فکر کنم قبلا یه ماه تاخیر خورده۳ اسفند منتشر میشه
۱۲ نفر میان بازی میسازن که واقعا جالبه
سری مجموعه استالکر هم ۱۴ نفر ساختن و شب و روز رو وقف بازی کردن
ویچفایر رو هم ۸ نفر میسازن و حتی خودشون یدونه انریال انجین برای خودشون ساختن
بعد ما بعضی جاها شاهد این هستیم که از سال ۲۰۰۷ دارن یدونه بازی که ۹۰% هم کپی هست رو میسازن و تازه خبری هم نیست که کی اماده میشه :laugh: