نقش آفرینی الهی | نقد و بررسی بازی Divinity: Original Sin 2 Definitive Edition
سال پیش در اواسط سپتامبر، بعد از گذشت یک سال از عرضه بازی Divinity: Original Sin 2 به صورت Early Access، سرانجام نسخه نهایی و کامل بازی برای PC منتشر شده و در همان ابتدا نیز با استقبال بسیار خوب و بالای منتقدان و بازیکنان رو به رو شد. سطح کیفی بازی به قدری بالا بود که پارسال در بسیاری از سایتهای معتبر جهان، این بازی حتی نامزد دریافت جایزه بهترین بازی سال بود و از بسیاری از رسانهها نیز جایزه بهترین بازی نقش آفرینی را دریافت کرد. حال بعد از گذشت حدود یک سال، این بازی با تغییراتی برای کنسولهای نسل هشتم نیز منتشر شده است و در ادامه به بررسی Definitive Edition این بازی میپردازیم.
تذکر: نقد و بررسی نسخه PC بازی پیشتر توسط آقای مهدی رحیمی، در گیمفا منتشر شده بود.
با وجود این که این بازی نسخه بهبود یافته عنوان اصلی است ولی در نقد و بررسی آن، علاوه بر تغییرات، سایر بخشهای بازی را نیز دوباره بررسی میکنیم چون به هر حال بازیکنان کنسولی ممکن است به دلیل انحصاری بودن این بازی برای PC تا به حال، اطلاعات کمی از آن داشته باشند.
پیش از نقد خود این عنوان، مختصری به تاریخچه این سری میپردازیم. شاید اگر تا به حال خیلی این سری را دنبال نکرده باشید، فکر کنید که این سری تنها از دو نسخه Divinity: Original Sin و Divinity: Original Sin 2 تشکیل شده است در حالی که این سری سابقهای بسیار طولانیتر از این دارد. اولین نسخه سری Divinity، با عنوان Divine Divinity در سال ۲۰۰۲ توسط Larian Studios که وظیفه ساخت تمامی نسخههای این سری را برعهده داشته، ساخته شده و شرکت آلمانی cdv Software Entertainment آن را منتشر کرد. نسخه اول با بازخوردهای خوبی از طرف منتقدان رو به رو شد و فضای داستانی غنی که بازی فراهم کرده بود، باعث شد تا زمینه ساخت نسخههای بعدی سری نیز مهیا شود. نسخه بعدی این سری Beyond Divinity نام داشت که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و بازخوردهای ضعیفتری را نسبت به نسخه اول دریافت کرد. نسخه بعدی Divinity 2 ego draconis بود که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد و عملکردی مشابه Beyond Divinity داشت. نسخه بعدی این سری با نام Divinity Dragon Commander که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد نیز وضعیت تقریباً مشابهی داشت؛ اما بالاخره در سال ۲۰۱۴ و با عرضه Divinity: Original Sin، سازندگان سبک مناسب و بسیار خوبی را برای این سری و متناسب با بودجه و توانایی خودشان انتخاب کردند که باعث شد این بازی با به دست آوردن میانگین نمرات ۸۷ به عنوانی بسیار موفق تبدیل شود. این نسخه به جای سبک اکشن نقش آفرینی که نسخههای نظیر Divinity 2 پیش گرفته بودند، سراغ نقش آفرینی نوبتی و گروه محور (Party-Based) رفت و توانست به موفقیت بالایی دست پیدا کند. در پی موفقیت این نسخه، سازندگان در سال ۲۰۱۵ با راه اندازی کمپین کیک استارتر، اقدام به جمع آوری بودجه مردمی برای ساخت نسخه دوم Original Sin کردند که ظرف ۱۲ ساعت، هدف اولیه آنها یعنی ۵۰۰ هزار دلار تأمین شده و در انتهای کمپین نیز ۲ میلیون دلار برای ساخت این بازی جمع آوری شد. Divinity: Original Sin 2 در سال ۲۰۱۶ به صورت Early Access در استیم عرضه شد و در نهایت سال گذشته در ماه سپتامبر نسخه نهایی بازی منتشر شده و با استقبال بسیار خوب منتقدان و بازیکنان رو به رو شد و توانست علاوه بر کسب میانگین نمرات ۹۳ در سایت متاکریتیک، در طول یک ماه پس از عرضه بیش از ۷۰۰ هزار نسخه به فروش برساند که برای عنوانی که تبلیغات خیلی زیادی در حد عناوین AAA ناشران بزرگ نداشته و تنها برای یک پلتفرم عرضه شده بود، آماری بسیار خیره کننده محسوب میشود.
بپردازیم به خود بازی؛ اولین بخشی که بررسی میکنیم، داستان بازی است. Original Sin 2 قرنها پس از وقایع نسخه اول به وقوع میپیوندد. در دنیای بازی نوعی منبع جادویی قوی به نام Source وجود دارد که به استفاده کنندگان از این نوع جادو نیز Sourcerers گفته میشود. شخصیتی که شما در بازی انتخاب میکنید به همراه همراهانش، به شکلی که البته تحت اختیار خودشان نبوده، به عنوان منتخب یکی از هفت خدای سرزمین ریولیون (Rivellion) انتخاب شدهاند و به آنها Godwoken گفته میشود. البته اینکه شخصیت شما منتخب کدام یک از خدایان ریولیون باشد، بستگی به نژاد او دارد. از طرف دیگر، موجوداتی از دنیایی دیگر و تاریک که از آن به نام Void یا خلأ یاد میشود به نام Voidwoken نیز وجود دارند که به نوعی نیروی Source را ردیابی کرده و به دنیای ریولیون هجوم آوردهاند. در این میان شخصی به نام Lucian نیز در گذشته زندگی میکرده که هفت خدای سرزمین، بخشی از قدرت و Source خود را به او داده و او را تبدیل به نوعی نیمه خدا کردهاند که در بازی از او به نام Divine یاد میشود. البته Lucian قبل از شروع وقایع این نسخه از دنیا رفته است و هجوم Voidwoken ها نیز به سرزمین به همین علت تقویت شده است. پسر او که شخصی به نام اسقف الکساندر است نیز از سویی دیگر، گروهی را تشکیل داده که اقدام به پاکسازی Source از وجود جادوگران کرده و افرادی که از این نیرو برخوردارند را به نوعی موجودات بدون فکر و عقل تبدیل میکند تا از این طریق جلوی جذب شدن Voidwoken ها به نیروی آنها و در نتیجه ریولیون را بگیرد. شخصیت اصلی بازی نیز در اصل یک Sourcerer است و در ابتدا در حال تبعید شدن به قلعه Fort Joy که محل نگهداری این گونه افراد است بوده که کشتی حامل مورد حمله یک کراکن Voidwoken قرار گرفته و البته با این حال، او باز هم سر از همان قلعه در میآورد و از این جا به بعد، داستان اصلی بازی شروع میشود. در این جا باید اشاره کرد که اگر نسخههای قبلی را بازی کرده باشید، طبیعتاً با پیش زمینه قبلی به سراغ داستان میروید و راحتتر از آن سر درمیآورید ولی حتی اگر نسخه قبلی را بازی نکرده باشید هم بعد از چند ساعت پیشروی در بازی، به یکسری از جزئیات مهم داستان پی میبرید و میتوانید به خوبی و بدون نیاز اساسی به داستان نسخه قبلی، داستان این نسخه را پیگیری کنید؛ هر چند به هر حال اطلاع از داستان نسخه قبلی باعث میشود که بهتر و آسانتر با داستان این نسخه آشنا بشوید.
داستان این عنوان جدا از پیش زمینه جذابی که دارد، در ادامه به شکل بسیار خوبی تکامل پیدا کرده و با پیشرفت داستان بازی، کمکم، جزئیاتی از ماهیت اصلی Voidwoken ها و اهداف شخصیتهای مختلفی که در بازی مشاهده میکنید آشکار میشود که باعث میشوند حتی در اواخر بازی نیز همچنان بازی غافلگیریهای داستانی خاصی را در چنته داشته باشد. از سوی دیگر، شخصیتپردازی کاراکترهای بازی نیز بسیار خوب و فوقالعاده است و چه شخصیتهای اصلی که همراه شخصیت شما میشوند و چه شخصیتهای فرعی که نقشهایی جزئی در گوشه و کنار داستان دارند، همگی به خوبی طراحی شدهاند و شخصیتهایی ویژه و قابل باور دارند که باعث پویایی داستان بازی نیز شدهاند. از سوی دیگر، انجام مأموریتهای اصلی برای یک بازیکن متوسط به چیزی حدود ۵۰ ساعت زمان نیاز داشته و مدت زمان بازی با تمام مأموریتهای فرعیاش به عددی در حدود ۹۰ ساعت میرسد که رقمی بسیار خوب است و در عین حال در تمامی این مدت، بازی آنقدر بخشهای مختلف داستانی چه در داستان اصلی و چه در داستانهای جزئی و فرعی جلوی شما قرار میدهد که از داستان این عنوان به هیچ وجه خسته نشوید.
از طرف دیگر، تصمیمات مختلفی که در هر مأموریت میگیرید، در پایان بازی و یا حداقل انتهای همان مأموریت اثر دارند. به خصوص در مورد مأموریتهای داستانی که مربوط به شخصیتهای همراه شما میشوند که همگی داستان طولانی و منحصر به فرد خود را دارند، تأثیر این تصمیمات بسیار بیشتر بوده و میتوانند روند یک مأموریت را به طور کامل عوض کنند و یا در صورت بیتوجهی شما به مأموریت، باعث شوند که کلاً چندین مأموریت فرعی جالب را به خاطر بیتوجهی در مأموریتهای قبلی از دست بدهید.
فارغ از این موضوع، در نسخه Definitive Edition یکسری مأموریت فرعی جالب که اکثراً در فصل آخر قرار دارند نیز به آن اضافه شده است تا بازی را از این نظر نیز پربارتر کند. همچنین در دیالوگهای بخش پایانی بازی نیز تغییراتی اعمال شده است تا انگیزه شخصیتها واضحتر معلوم شود و همین طور امکان اتخاذ تصمیم مناسب در پایان نیز بیشتر بشود. همچنین بخش Journal بازی که گزارش مأموریتها در آن ثبت میشد نیز از تحولات دور نمانده و بسیاری از متنهای آن تغییر کردهاند تا بهتر وضعیت داستانی مأموریتهای مختلف را تشریح کنند و وضعیت فعلی شما در مأموریت و کاری که باید انجام دهید، واضحتر شده است.
در مجموعه بخش داستانی معمول بازی کیفیت فوقالعاده بالایی دارد و وجود داستانی جالب و پر از غافلگیری و در عین حال، مأموریتهای فرعیای که داستان مخصوص به خود را دارند در کنار شخصیتپردازی بسیار خوب شخصیتها باعث شده که از این لحاظ با عنوانی بسیار خوب طرف باشیم. یکسری مأموریت فرعی جالب نیز به نسخه Definitive Edition بازی اضافه شده و در کنار آن تغییرات مفیدی نیز در بخش توضیحات مأموریتها ایجاد شده تا بدین ترتیب پیگیری و دنبال کردن داستان مأموریتهای بازی برای افرادی که آشنایی کمتری با این سبک دارند، راحتتر بشود.
اما گیم پلی بازی؛ از نظر کلی گیم پلی این عنوان را در دو بخش غیرمبارزاتی و مبارزاتی میتوان بررسی کرد که البته هر دو بخش کیفیت بسیار خوبی داشته و کاملاً استاندارد هستند. بخش غیرمبارزاتی بازی، به صحبت با افراد مختلف، حل مشکلات آنها و البته جست و جو در محیط مربوط میشود. اما همین بخش بازی آنقدر جذاب پیاده سازی شده است که گاهی اوقات سعی میکنید به جای بخش پرهیجانتر مبارزه، به صورت غیرمبارزاتی فعالیت کنید. اکثر مأموریتهای بازی که شامل درگیری با دشمن خاصی هستند، به شکلی خارج از مبارزه نیز قابل حل هستند. در خیلی از مواقع، بسته به نژاد خاص شخصیت شما و تواناییهایی که برای او کسب کردهاید نظیر هوش، قدرت و مواردی نظیر این، میتوانید به عنوان مثال در رویارویی با یک شخیصت که به شما اجازه انجام کار خاصی را نمیدهد، با تهدید او –و البته به شرطی که شخصیت شما قدرت زیادی داشته باشد- او را ترسانده و بدون مبارزه کار خود را انجام دهید. در کنار این حیوانات نیز در عبور از خیلی از معماهای بازی میتوانند به خوبی کمک حال شخصیت شما باشند و حتی خود مأموریتهای جذابی به شما بدهند. در عوض باید شخصیت شما یا یکی از یاران همراهتان، Talent مخصوصی به نام Pet Pal را داشته باشید تا بتوانید به صحبتهای حیوانات گوش کنید.
فراتر از اینها امکان انجام کارهایی است که به طور پیشفرض در بازی پیش بینی نشدهاند و بنا به خلاقیت و فرصتهایی که دارید به ذهن شما خطور میکند. فرض کنید که به دنبال صندوقچه گنج خاصی هستید که دشمنان قوی از آن مبارزه میکنند. در صورتی که دستکش تلپورت کننده را در اختیار داشته باشید، میتوانید از گوشهای خارج از دسترس دشمن و با دید کامل نسبت به صندوقچه (مثلاً از بالای یک صخره) آن صندوقچه را به نقطه امنی تلپورت کرده و به محتویات آن دسترسی داشته باشید. شاید در خیلی از بازیها به دلیل این که سازنده میخواسته الزاماً شما را با دشمنان رو به رو کند، امکان انجام چنین کاری حتی در صورتی که در بخشهای مدنظر سازنده قابل انجام است اما در بسیاری بخشهای دیگر از شما گرفته شود. در عوض این بازی زمینه را برای خلاقیتهای شما کاملاً باز گذاشته و اگر مثلاً هدف مأموریت به دست آوردن آیتم خاصی از درون صندوقچه بوده، به هر شکلی که شما آن کار را انجام دهید مأموریت به درستی انجام میشود و بازی محدودیتی برای ایدههای خلاقانهای که در چارچوب آیتمهای بازی قابل انجام باشند در نظر نگرفته است و در بخشهای بسیاری حتی از چنین ایدههایی برای پیشبرد بسیار سریع مبارزات بازی نیز میتوان استفاده کرد.
در کنار این موضوعات، بخش ارتقای جامع و کاملی برای شخصیتها نیز در نظر گرفته شده است. شما در بازی حداکثر میتوانید سه شخصیت همراه به جز شخصیت اصلی که در ابتدا انتخاب کردهاید همراه خود داشته باشید. هر یک از این شخصیتها به طور جداگانه بسته به عملکردشان ارتقا پیدا میکنند. یکسری تواناییهای عمومی نظیر قدرت و هوش در بخش Attribute دسته بندی میشوند که به طور جداگانه ارتقا مییابند. در کنار آن بخشی به نام Abilities وجود دارد که مربوط به قابلیتهای مبارزاتی شخصیتها نظیر استفاده از جادوهای آتشین و یا مهارتهای اجتماعی نظیر متقاعد کردن دیگران میشود که این بخش نیز به طور جداگانه ارتقا پیدا میکند. بخش دیگری به نام Talent نیز وجود دارد که باعث ارتقای تواناییها شخصیت به شکلهای گوناگون میشود و معمولاً به یکسری Abilitiy خاص به عنوان پیش نیاز احتیاج دارد. یکی از مهمترین Talent هایی که بهتر است خیلی زود آن را به دست بیاورید، Pet Pal است که همان طور که پیشتر گفته شد، امکان صحبت با حیوانات را برای شما فراهم میکند. در کنار همه اینها، باید همواره توجه داشته باشید که نمیتوان شخصیتهای همه کاره که در همه زمینهها مهارت داشته باشند ایجاد کرد و از این رو با توجه به تواناییهای اولیه هر کدام از شخصیتها، بهتر است با تمرکز روی تواناییها مرتبط شخصیت خود را در بخشهایی که توانایی بیشتری دارد ارتقا دهید تا به خصوص در اواخر بازی که برای خیلی از تواناییها نیاز به بالاترین سطحشان برای پیشروی دارید، شخصیتهای مناسب برای این کار را در اختیار داشته باشید.
از طرف دیگر سیستم مبارزات بازی قرار دارد. مبارزات در این عنوان به صورت نوبتی هستند و نوبت حرکت هر یک از شخصیتها بنا به تواناییهای که دارند، در قسمت بالای صفحه تعیین میشود. این موضوع به این معنی است که این سیستم نوبتی به این صورت نیست که یک دور کامل نوبت شما و همه شخصیتهایتان باشد و دور بعد نوبت دشمن و هر کدام از شخصیتهای شما و دشمن به ترتیب خاصی حرکات خود را انجام میدهند. اما چیزی که در این جا اهمیت دارد، نحوه پیاده سازی سیستم مبارزات است. در این عنوان، امکان جنگیدن به هر شکلی، از مبارزات تن به تن گرفته تا تیراندازی و استفاده از انواع و اقسام جادوهای مختلف وجود دارد. در این میان تنوع بسیار بالایی در همه این زمینهها وجود دارد و حتی اگر جادوها را که طبیعتاً در اکثر بازیها تنوع بالایی دارند کنار بگذاریم، حتی تواناییها و نوع حملاتی که به صورت تن به تن یا تیراندازی قابل انجام هستند و تأثیر متنوع هر کدام از آنها به گستردگی سیستم مبارزات بازی کمک شایانی کرده است.
محیط بازی نیز تأثیر فوقالعاده بالایی در روند مبارزه دارد. شاید خیلی از بازیها ادعای تأثیرگذاری المانهای محیطی را داشته باشند که در بسیاری از اوقات این المانها بسیار سطحی پیاده شدهاند ولی در این بازی این طور نیست و المانهای محیطی تأثیر بسیار بالایی در روند بازی دارند. سادهترین نمونههای المانهای محیطی بازی مواردی نظیر آتش زدن روغن و مواد سمی موجود در محیط هستند. اما موارد پیچیدهتری نیز وجود دارد؛ مثلاً خون و یا آبی که روی زمین ریخته است، رسانای جریان برق بوده و در صورت که از جادوهای دارای الکتریسیته در نزدیکی آن استفاده شود، کل آب مورد نظر دارای برق شده و دشمنانی که روی آن هستند دچار شوک الکتریکی میشوند. در کنار این موضوع، مثلاً استفاده از جادوی سمی روی مکان خیس باعث میشود که تمامی آب محیط به آب سمی تبدیل شده که دشمنان و البته نیروهای خودی که روی آن قرار دارند را مسموم میکند. به عنوان مثالی دیگر، امکان منجمد کردن آب یا خون روی زمین وجود دارد و با این کار ممکن است نیروهای شما یا دشمن در اثر راه رفتن روی آن به زمین خورده و یک دور نوبت خود را از دست بدهند. تعاملات مختلفی که در حین مبارزه میتوان با محیط بازی داشت، بسیار گسترده بوده و باعث ایجاد موقعیتهای مختلف و خلاقانهای در حین مبارزات بازی میشوند که حتی ممکن است یک مبارزه بسیار سخت و دشوار به راحتی با چنین المانهای قابل حل باشد. از طرفی از چنین المانهایی در یکسری معماهای محیطی برای دسترسی به صندوقچههای گنج و یا موارد دیگر نیز استفاده شده و این موضوع جذابیت بسیاری از مأموریتهای بازی را افزایش داده است.
در زمینه مواردی نظیر کنترلر، از آن جایی که نسخه اولیه PC نیز از کنترلر پشتیبانی میکرد، سازندگان مشکل خاصی نداشتهاند و امکان انجام بازی به خوبی به وسیله کنترلر وجود دارد. البته به هر حال انجام یک بازی نقش آفرینی با PC و با کیبورد به همراه کلیدهای ترکیبی مختلف و امکان استفاده از جادوهای مختلف با هر یک از دکمههای کیبورد، برای حرفهایهای سبک نقش آفرینی در اکثر اوقات بسیار جذابتر از کار کردن با کنترلرهای کنسولی بوده است ولی سازندگان تمام تلاششان را برای پیاده سازی خوب کار با کنترلر در همان نسخه PC بازی نیز انجام داده بودند و نتیجه کار نیز قابل قبول بوده و مشکل خاصی در روند بازی ایجاد نشده است.
تنها موردی که نسخههای کنسولی از آن بیبهره هستند، مود Game Master است که به شما امکان خلق Campaign های دلخواه خودتان را میداد. در این مود یک نفر به عنوان Game Master حضور داشت که سیر حوادث داستان طراحی شده را مدیریت میکنند و چند بازیکن دیگر به انجام بازی میپردازند. به دلیل این که کار با این مود نیاز به بررسی منوهای مختلف و تغییرات مختلف در بخشهای زیادی دارد و از آن جایی که طبیعتاً بازیکنان تسلطی که با ماوس و کیبورد روی این بخشها دارند را با کنترلر ندارند، سازندگان این بخش را در نسخه کنسولی قرار ندادهاند. البته خود سازندگان که به بررسی امکان پیاده سازی این بخش پرداخته بودند، گفتهاند که امکان این که این بخش را بتوان به شکلی که بتوان از آن لذت برد وجود نداشت و طبیعتاً بررسی منوهای مختلف و پرتعداد بدون حضور ماوس و کیبورد و تنها با استفاده از کنترلر کاری زمانگیر بوده و البته علاوه بر این باعث بیحوصلگی شخصی که وظیفه Game Master را برعهده داشته نیز میشده و نبود این بخش، با این اوصاف طبیعی به نظر میرسد. البته فارغ از این موضوع، در نسخه Definitve، سازندگان به بالانس کردن بسیاری از بخشهای بازی که باعث عدم تعادل در قسمتهایی از بازی میشده پرداختهاند و در این نسخه بسیاری از مشکلات جزئی گیم پلی بازی برطرف شده و البته این نسخه به صورت یک آپدیت رایگان برای دارندگان نسخه PC بازی نیز عرضه شده که این مشکلات برای دارندگان این نسخه نیز در صورت دانلود این آپدیت برطرف خواهد شد.
در کنار همه این موارد، سازندگان در نسخه Definitive بخش آموزشی بازی را گستردهتر کردهاند و با اضافه کردن اتاقهای اضافی به کشتی، امکان یادگیری بخشهای بیشتری از بازی را فراهم کردهاند و در عین حال، همه این اطلاعات به صورت سریع به شما داده نمیشود تا گیج نشده و بهتدریج بخشهای مختلف بازی را یاد بگیرید. در این نسخه یک مود خیلی آسان نیز به بازی اضافه شده که برای کسانی طراحی شده که آشنایی خیلی کمی با این سبک دارند و بیشتر علاقه دارند تا داستان بازی را دنبال کنند. در این مود بازی بهشدت نسبت به حالتهای دیگر آسان شده و پیگیری داستان بازی بدون نگرانی از درگیریهای سخت بسیار راحتتر خواهد بود. البته طبیعتاً حذف چالشها بخشی از جذابیت بازی را از بین میبرد اما سازندگان امکان افزایش درجه سختی را در این حالت مهیا کردهاند تا در صورتی که بازیکن احساس کند بازی بیش از حد ساده شده است، امکان افزایش درجه سختی وجود داشته باشد.
با همه مواردی که گفتیم، Divinity: Original Sin 2 و نسخه Definitive آن با رعایت اصول اساسی این سبک از بازیها و پیاده سازی استاندارد و کم نقص آن و در کنار آن وجود سیستم تأثیرگذاری بالای محیط و دادن آزادی عمل بالا در شیوه انجام مأموریتهای بازی به بازیکن، توانسته گیم پلی خیلی خوب و باکیفیتی را ارائه کند که این عنوان را به نوعی تبدیل به یکی از استانداردهای سبک نقش آفرینی گروه محور (Party-Based RPG) میکند.
از لحاظ گرافیک هنری بدون شکل عملکرد سازندگان بسیار خوب بوده است. تِم بصری کلی بازی و محیطهای مختلف آن در کنار حضور موجودات عجیب و غریب با طراحیهای منحصر به فرد، باعث میشود که فضای خاص بازی تا مدتها در ذهن بازیکن باقی بماند. قطعاً وجود طراحی هنری خوب در کنار عنوانی که از داستانی عالی بهره میبرد، عنصری بسیار ضروری برای ماندگاری بازی است که خوشبختانه Divinity: Original Sin 2 در این زمینه بسیار خوب عمل کرده است.
در زمینه گرافیک فنی نیز عملکرد سازندگان بسیار خوب بوده است. به طور کلی از آن جایی که زاویه دید در بیشتر بخشهای بازی از بالا و به صورت ایزومتریک است، طبیعتاً نباید انتظار گرافیک فنی خیلی سنگین را از این بازی داشته باشیم ولی با وجود این که بازی از نظر فنی یک شاهکار گرافیکی نیست ولی در کل سازندگان در کار خود کم کاری نکردهاند و نماهای بازی از دید نزدیک نیز در مجموع بسیار باکیفیت و خوب طراحی شدهاند.
اما در نسخه Definitive Edition، تغییراتی بسیار زیادی در بخش گرافیکی صورت گرفته است. از آن جایی که به هر حال کنسولها سختافزار مشخصی دارند که البته با توجه به قدیمی بودن نسخههای معمولی کنسولها –یعنی Xbox One و PS4 معمولی- از بسیاری از PC های قوی این دوره ضعیفتر هستند سازندگان میبایستی برای بهینهسازی بازی تلاش زیادی میکردند و البته برای این کار سیستم فیزیک بازی را دچار تغییرات اساسی کردهاند که نه تنها در کنسولها، بلکه در نسخه PC نیز باعث بهبود عملکرد فوقالعادهای میشود. در نسخه PC بازی که سال پیش عرضه شد، معمولاً وقتی محیط خیلی وسیعی به وسیله جادوها آتش میگرفت و حجم این آتش زیاد میشد، بازی با افت فریم رو به رو شده و فشار شدیدی به سختافزار حتی در سیستمهای قوی وارد میکرد. سازندگان با تغییر سیستم فیزیک بازی، تا حد زیادی این مشکل را برطرف کردهاند و نحوه پردازش چنین افکتهایی با تغییرات صورت گرفته، بسیار روانتر شده و حجم عظیمی از مشکلات پرفورمنس مربوط به این موضوعات برطرف شدهاند و البته ظاهر خود افکت نیز از نظر گرافیکی اندکی بهبود یافته است. ضمن این که سازندگان برای بهینهسازی بازی، در روند ساخت این نسخه، برای خودشان سیستمی طراحی کرده بودند که یکی از شخصیتها را به تکتک قسمتهای بازی فرستاده و سطح مصرف منابع سیستم را بررسی میکردند تا در قسمتهایی که فشار زیادی به سیستم وارد میشد، شرایط را بررسی کرده و در صورت امکان بهینهسازی بیشتر را در آن قسمت اعمال کنند. البته با همه اینها همچنان لودینگهای بازی در بعضی قسمتها در نسخه کنسولی کمی طولانی هستند و این موضوع با توجه به طولانی بودن بازی، ممکن است در اواسط و اواخر بازی آزاردهنده بشود.
در همین زمینه باید به کیفیت اجرایی بازی روی دو کنسول میان نسلی PS4 Pro و Xbox One X نیز اشاره کرد. در حالت ارتقا یافته این بازی روی Xbox One X به صورت ۴K Native و با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه اجرا میشود. در مورد PS4 Pro، نرخ فریم همان Xbox One X است ولی رزولوشن به صورت Dynamic 4K بوده و از تکنیک شطرنجی برای پردازش بازی با این رزولوشن استفاده شده است. ضمناً هر دو کنسول از تکنولوژی HDR برای بهبود کیفیت رنگها و طبیعیتر شدن آن نیز پشتیبانی میکنند.
در زمینه صداگذاری و موسیقی نیز سازندگان کار خود را به خوبی انجام دادهاند. موسیقیهای بازی بسیار زیبا و حماسی بوده و به خوبی در اکثر مواقع حس و حال بازی را به شما منتقل میکنند. علاوه بر آن هر شخصیت، تم مخصوص خود را دارد که در نسخه Definitive، بعد از پیشبرد داستان بهتدریج آهنگ این تم کاملتر شده تا در نهایت تم کامل هر شخصیت پخش میشود. از طرفی در زمینه صداگذاری نیز کار سازندگان فوقالعاده بوده است و تقریباً تمامی دیالوگها و حتی صحبتهای راوی صداگذاری شدهاند. این درحالی است که اکثر بازیهایی که دیالوگهای خیلی زیادی دارند، به جز بخشهای خیلی مهم داستانی، بخشهای دیگر را به دلیل محدودیتهای بودجه صداگذاری نمیکنند ولی در مورد Divinity: Original Sin 2 این طور نبوده است. ضمن این که همان طور که در بخش داستان گفتیم، بخشی از دیالوگها در نسخه Definitive با تغییراتی رو به رو شدهاند که بر روی این بخشها نیز مجدداً صداگذاری صورت گرفته است.
نتیجهگیری نهایی:
در نهایت باید گفت که Divinity: Original Sin 2 یکی از بهترین بازیهای نقش آفرینی چند سال اخیر است. این بازی چه از لحاظ داستانی و چه از لحاظ گیم پلی یکی از بهترین عناوین این سبک بوده و گرافیک خوب و قابل قبولی نیز دارد. اگر تا به حال این عنوان را روی PC تجربه نکردهاید و یا به هر دلیلی، ترجیح میدهید که آن را روی کنسول تجربه کنید، عرضه نسخه Definitive این بازی، بهترین فرصت برای تجربه یکی از بهترین بازیهای نقش آفرینی است. ضمن این که Definitive Edition به صورت یک آپدیت رایگان برای دارندگان نسخه PC بازی نیز عرضه شده که علاوه بر بهبود پرفورمنس، یکسری مأموریت فرعی نیز به بازی اضافه کرده و تغییراتی در دیالوگهای فصل پایانی بازی نیز به وجود میآورد. شاید در اوایل بازی کمی پیچیده به نظر برسد ولی با کمی بازی کردن، به آن عادت خواهید کرد. اگر به سبک نقش آفرینی علاقه دارید، این بازی را به هیچ وجه نباید از دست بدهید.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
بسیار عالی نقد کاملی بود فقط من راجع به game master زیاد نفهمیدم…
از بهترین های نقش آفرینی گذاشتم صف دانلود
اون لذت نسخه اول رو نداشت .
جالبه سینگل بازها و مدعیای بازیای داستانی هیچی از این شاهکار نمیدونن
واقعاً این بازی شاهکار هست در کنار pillars
اگر به انگلیسی اشنایی (بالاتر از حد متوسط)ندارید اصلا سمت این بازی نیاید چون هشتاد درصد بازیو از دست میدید
خسته نباشید آقاى نامجو نقد کاملى بود . Divinity original sin 2 واقعا این بازى شاهکاره اما حیف که هنوز نسخه فیزیکى این بازى وارد ایران نشده