به جهنم خوش آمدید | نقد و بررسی بازی Slain back from hell
در دنیای امروز که پر شده است از عناوین پر زرق و برق با هزینه های ده ها و بعضا صدها میلیون دلاری، عناوینی هستند که نه به مانند بازی های AAA هزینه های ساخت گزاف و تبلیغات زیاد دارند. و نه به اندازه ی عناوین انلاین محور پرطرفدار هستند. عناوینی که درست است که از کم و کاستی ها مختلف رنج می برند و با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم می کنند اما این دسته عناوین به نوبه خود نفسی تازه در این صنعت پرهیاهو می دمند و گاهی بازیبازان را از داستان های پیچیده و گیم پلی پر جزییات، به سمت یک عنوان دوبعدی لذتبخش هدایت می سازند. SLAIN BACK FROM HELL که در این مقاله به نقد و بررسی ان خواهیم پرداخت یکی از این دسته عناوین بی حاشیه و لذتبخش است. عنوانی که چالش در پیشروی را از عناوین بزرگی مانند سری souls یا nioh برگرفته و به جهانی دوبعدی اورده است. با گیمفا همراه باشید.
یک قهرمان و بازهم نجات دنیا…
اگر شما به خاطر دوبعدی بودن بازی و تجربه عناوینی چون limbo و inside انتظار دارید تا با داستانی قوی روبه رو شوید، باید بگویم سخت در اشتباهید. داستان بازی بسیار کلیشه ای شروع شده و در نهایت کلیشه ای نیز به پایان می رسد. داستان در مورد جنگجویی به نام باثورین(bathoryn)است که وظیفه دارد شش قلمرو(six realm) را از نابودی و ویرانی نجات دهد. کل داستان بازی همین است!!! روایت داستان هم از طریق نوشته هایی که هنگام برخورد با شخصیت های مختف بازی پدیدار میشود صورت می گیرد(لازم به ذکر است که فونت و رنگ نوشته ها می توانست بهتر و خوانا تر باشد)
داستان به معنای واقعی کلمه فقط بهانه ای برای خلق لوکیشن ها و دنیاهای مختلف و پیشبرد بازی است. البته نقد زیادی هم در این زمینه بر سازندگان وارد نیست چون تمرکز اصلی انها روی گیم پلی و موسیقی بازی بوده است.
داستان بازی جایی برای نقد و بررسی آنچنانی ندارد. تنها نکته ای که در این بخش باید به ان اشاره کنم، ساده بودن بیش از حد داستان بازی است. ریتم اتفاقات کاملا به مانند خط صافی است که هیچگونه بالا و پایین ندارد و اگر اندک پیچش داستانی در این قسمت وجود داشت، می توانست داستان بازی را از یکنواختی و سادگی بیش از حد نجات دهد. در slain back from hell نه شاهد شخصیت پردازی خاصی در بازی هستیم و نه شاهد پیچ و خم داستانی. شما در نقش bathoryn باید دشمنان را شکست داده و شش قلمرو را ازاد کنید. فقط همین!!! به همین دلیل به جای پرداختن به داستان بازی(که چیز خاصی برای توضیح با نقد ندارد)اجازه دهید به نقد بخش های دیگر بپردازیم.
سخت اما لذت بخش
اگر قرار باشد به یک بازی لقب دارک سولز دوبعدی را بدهیم، بلاشک این لقب برازنده ی slain back from hellاست. درجه سختی این بازی با فاصله ی بسیار زیاد، از تمامی بازی های دوبعدی هم سبک بیشتر است. حرف سازندگان nioh و dark souls را هنگام انتشار نسخه اول این بازی ها به یاد بیاورید”شما به دفعات زیاد خواهید مرد”. این جمله برای بازی slain نیز کاملا صدق می کند. شما دفعات زیادی در این بازی خواهید مرد. خیلی بیشتر از انچه انتظارش را دارید. مرگ هایی با روش های مختلف. از افتادن داخل مواد مذاب یا چاهی از نیزه گرفته، تا ذوب شدن با اسید و تکه تکه شدن به دست دشمنان!!! در این بازی شما صدها بار مرده، از جای چک پوینت اخر زنده شده، جلو رفته و دوباره می میرید. به همین راحتی. پس اگر شما به خاطر دوبعدی بودن بازی فکر می کنید کار آسانی در پیش داشته،به راحتی دشمنان را کشته و باس فایت ها را پشت سر هم شکست می دهید، باید بگویم سخت در اشتباهید. این بازی تا درجه بسیار بالا صبر و طاقت شما را درباره ی مردن های پی در پی( و بسیاری از اوقات ناعادلانه) می سنجد. این بازی پتانسیل این را دارد که شما پس از ناکامی در پیشروی در یک مرحله از بازی، قید همه چیز را زده،فحشی زیر لب نثار سازندگان بازی( و اگر خیلی عصبانی باشید کل صنعت گیم) کرده، از زیر تخت خود تفنگ شاتگان را برداشته و مغز خود را بترکانید!!!
به عنوان کسی که همواره از بازیهای چالش انگیز استقبال می کرده و دوبارعنوان nioh(که درجه سختی ان بیشتر از سری سولز است و گاها با نامردی هر چه تمام تر با شما رفتار می کند) را به اتمام رسانده، باید بگویم درجه سختی بازی واقعا بالاست.به نحوی که ممکن است پس از اتمام بازی بگویید”استاد میازاکی، کجایی که ما رو نجات بدی از دست این بازی،صد رحمت به بلادبورن و سولز!!!”
نکته ای را هم لازم است اینجا اشاره کنم. این بازی ابتدا با نام slain عرضه شد که اعتراضات و خشم بازیبازان و منتقدان را در پی داشت به نحوی که امتیاز متای بازی ۴۶ شد!!! منتقدان سختی بازی را دیوانه کننده، ناعادلانه و بعضا احمقانه خواندند. بعضی از منتقدین به این نکته اشاره داشتند که انقدر درجه سختی بازی بالاست که بعضی از جاها پیشروی غیر ممکن می شود.بعد از این فاجعه سازندگان در بازی تغییراتی انجام داده،سختی بازی را تعدیل کرده و یک سال بعد بازی را این بار با نام slain back from hell منتشر کردند که این بار به علت رفع برخی مشکلات در بخش کنترل بازی و گرافیک فنی و از همه مهم تر متعادل تر شدن سختی بازی منتقدان و بازیبازان استقبال بهتری از این بازی داشتند.
این موارد را درباره ی سختی بازی گفتم تا شناخت بهتری از گیم پلی بازی داشته باشید. بگذریم. برویم سر بررسی خود گیم پلی بازی گیم پلی بازی بر دو بخش مبارزه(combat) و سکوبازی(platforming) بنا شده است. ابتدا اجازه بدهید در مورد بخش پلتفرمینگ بازی صحبت کنیم. بخش پلتفرمینگ بازی تقرییا مشابه تمام پلتفرمینگ های دو بعدی است. اما نکته مهمی که در این بخش وجود دارد این است که از لحاظ طراحی، بخش سکوبازی ساده و خلاصه طراحی شده و شاهد جزییات و پیچیدگی خاصی در این بخش نیستیم. همان اصول اساسی و حیاتی بازی های سکو بازی در این بازی نیز رعایت شده است و سازندگان نکته جدیدی به این بخش اضافه نکرده اند و به همان سکوبازی ساده اکتفا کرده اند. البته بدین معنا نیست که این بخش به خوبی از اب درنیامده یا لذتبخش نیست، نه بلکه بخش پلتفرمینگ بازی روان و لذتبخش است و گاهی هم این بخش با بخش مبارزه ترکیب شده است که در این جور مواقع سرعت عمل و دقت حرف اول را می زند. مثلا شما هنگام پریدن روی یک سکو باید در لحظه ی درست به سمت دشمنی که نزدیک شماست جادو پرتاب کنید و گرنه او با پرتاب گوی اتشین شما را به چاهی پر از نیزه می اندازد. معمولا قبل از رسیدن به هر چک پوینت شما باید قسمتی را رد کنید که ترکیبی از سکوبازی،تله های مرگبار و دشمنان است که گاهی ممکن است شما را به زحمت بیاندازد. تعداد قابل توجهی از کل مرگ های شما در بازی، برخلاف تصور، توسط همین تله ها و همچنین بخش سکوبازی رخ میدهد. یک اشتباه ساده در هنگام پریدن و عبور از موانع می تواند منجر به مرگ سریع شما شود. طراحی دشمنان، تله ها، مینی باس ها و باس های بازی به نحوی است که شمارا به فکر کردن و نقشه کشیدن وا می دارد. اگر هنگام حمله به یکسری دشمن خاص و یا عبور از یکسری تله به مشکل برخورد کرده و بمیرید، پس از مرگ و زنده شدن از جای چک پوینت اخر و رسیدن دوباره به ان بخش، باید روش حمله و استراتژی خود در مقابل دشمنان را تغییر داده تا به نتیجه برسید.
و اما می رسیم به بخش مبارزات بازی. مبارزات بازی خود به دو بخش مبارزات تن به تن و نزدیک و مبارزات از راه دور تقسیم می شوند. در مورد مبارزات تن به تن و نزدیک باید عرض کنم که این بخش بسیار خوب و لذتبخش از کار در امده است. شما می توانید دشمنان را از طریق حمله مستقیم(Attack) و یا دفاع در لحظه مناسب و در نتیجه ضد حمله(counter attack) از پای در بیاورید. لازم به ذکرست که بخش قابل توجهی از گیم پلی و مبارزات بازی بر اساس دفاع بنا شده است. به خصوص هر چه به مراحل پایانی بازی نزدیک می شوید و سختی بازی افزایش می یابد،دفاع نقش مهمی در جان سالم به در بردن از حملات دشمنان و زنده ماندن شما ایفا می کند. هر چند اکثر دشمنان معمولی بازی دارای حرکات قابل پیش بینی و تکراری هستند و با کمی دقت به راحتی می توانید ضربات انها را دفاع کرد و بلافاصله با ضد حمله انهارا از پای دربیاورید. اما چالش اصلی در هنگام مقابله با مینی باس ها و باس ها و همچنین هنگام مواجهه با تله ها و دشمنان به طور همزمان است.
و اما حملات راه دور یا اصطلاحا(ranged attacks). حملات از راه دور از طریق پرتاب تیرهای جادویی صورت می گیرد. به این صورت که با فشردن دکمه مربوطه bathoryn جادو پرتاب می کند و درصورت گرفتن دکمه، جادو با قدرت بیشتر پرتاب میشود(این مساله در مورد حملات با شمشیر و تبر هم صدق می کند و شما با گرفتن دکمه مربوطه حمله قدرتی یا اصطلاحا(charge attack) انجام می دهید)
استفاده از جادو(که بدیهی است محدودیت دارد و با هر بار استفاده مقداری mana مصرف می کند) در مقابله با مینی باس ها و برخی باس ها بسیار کارآمد و بدردبخور است و گاهی می تواند به کل نتیجه نبرد با یک باس را عوض کند.ترکیب حملات نزدیک و دور اساس گیم پلی را تشکیل می دهد و البته استفاده درست و عاقلانه از هر دو این حملات(به خصوص جادو چون محدود است) می تواند تا حد قابل توجهی از سختی گاها آزاردهنده بازی بکاهد.
برگردیم سر بحث سختی بازی که مهم ترین بخش گیم پلی بازی است. بازی دارای هیچ گونه سیستم ارتقاء یا level up،وجود skill point و یا ارتقا زره،سلاح یا تجهیزات باثورین نیست. تنها چیزی که با پیشرفت در بازی به شما اضافه شده و به پیشروی شما کمک می کند تجربه و صبر است.شما در اواخر بازی تجربه ی بسیار زیادی در زمینه حمله،دفاع جاخالی و… خواهید داشت که اکثرا این تجربیات ناشی از مرگهای بسیار شما در بازی خواهدبود. فاکتور بعدی که به کمک شما می اید افزایش صبر و حوصله است.پس از مدتی پیشرفت در بازی و گذراندن مراحل مختلف، به صورت ناخودآگاه متوجه می شوید باید صبر ایوب داشته باشید تا به خوبی مراحل را پشت سر بگذارید.
در مورد دشمنان بازی هم بگذارید توضیحاتی بدهم. دشمنان بازی تنوع قابل قبولی دارند. از اسکلت های معمولی یا بسیار قدرتمند گرفته تا انواع ارواح و هیولاهای مختلف.معمولا هر دسته از دشمنان دارای یک سری نقاط قوت و ضعف مشخص هستند که شما وس از چند بار مواجه با هر دسته، می توانید به انها پی ببرید تا در نبرد های اینده از این نقاط قوت و ضعف بهره ببرید. گروهی از دشمنان نسبت به جادو و حملات از راه دور آسیب پذیرتر هستند و گروهی دیگر نسبت به حملات نزدیک. این موارد(وجود نقاط ضعف و قوت) برای مینی باس ها و باس ها نیز صادق است. و اما در مورد مینی باس ها و باس ها. تعداد مینی باس های بازی نسبتا زیاد است و از یک نقطه ای به بعد، معمولا قبل از رسیدن به هر چک پوینت باید با یک یا دو مینی باس مبارزه کنید. تعداد باس های بازی هم نسبتا زیاد هستند و انواع مختلفی دارند. از باس هایی که به نوعی فیزیکی هستند و با سلاح سرد به طور مسقیم به شما حمله می کنند گرفته تا باس هایی که مدام پرواز کرده و اسید به سمت شما پرتاب می کنند. باید اشاره کنم بعضی از باس های بازی واقعا اعصاب خورد کن و سخت هستند و کار شما را برای پیشروی سخت خواهند کرد.
و اما مشکلات بخش گیم پلی. مهم ترین مشکل که شما پس از چندین ساعت به راحتی به آن پی خواهید برد سختی بازی است. نه اشتباه نکنید، منظورم این نیست که درجه سختی بیش از حد معمول جزء نقاط ضعف و مشکلات بازی است. نه، بلکه در بعضی مراحل و قسمت های بازی، درجه سختی به شکلی غیرمنطقی و غیرمعقول و کاملا ناعادلانه بالا می رود. به طوری که در یک قسمت هم تعداد دشمنان زیاد می شود، هم کشتن انها سخت است و هم فاصله ی زیادی تا چک پوینت بعدی وجود دارد و این بدان معناست که ممکن است بارها در حالی یک یا دو دشمن با چک پوینت فاصله دارید، کشته شوید و مجبور شوید دوباره مسیر را از چک پوینت قبلی اغاز کنید. نکته منفی دیگر مربوط به طراحی مراحل و محیط بازی می شود.شما در طول بازی چندین بار با مرگهای غافلگیر کننده رو به رو می شوید. برای مثال در ابتدای بازی هنگامی که در حال حرکت هستید و چند کلاغ را میبینید و در حال عبور هستید، ناگهان میبینید از زیر زمین نیزه به بالا می اید و شما به چند قسمت نامساوی تقسیم می شوید!!!مشکل من با این موضوع،تکرار بی دلیل و چندین و چندباره ی ان است. چنانچه در سری سولز هم اگر به خاطر داشته باشید، احتمالا شما هم طعمه صندوقچه هایی شده اید که شما به هوای ایتم باز کرده اید و اما با دشمن مواجه شده اید. اما این چنین نبود که چندین بار این اتفاق به شکل های مختلف برای شما بیفتد. چون هم بی دلیل و احمقانه است. هم اعصاب بازیباز را خورد کرده و لذت بازی را از او خواهد گرفت.
مشکل اخر در این مبحث، تکراری شدن گیم پلی بازی پس از چندساعت بازی کردن است. درست است بازی سعی کرده است به واسطه شش قلمرو(که در بخش داستان اشاره کردم ما وظیفه نجات انهارا از نابودی داریم ) تنوع در محیط و اتمسفر بازی به وجود بیاورد. اما با این وجود، باز هم شما یکسری کارهای تکراری را باید پشت سر هم انجام بدهید. مراقب تله ها باشید،دشمنان را نابود کنید و از منظقه ای به منطقه ی دیگر بروید. نه ویژگی خاصی به مرور زمان به گیم پلی افزوده می شود(اضافه شدن عنصر اتش و یخ به تبر و شمشیر باثورین،نکته خاصی محسوب نمی شود)، نه شاهد بخش ارتقاء شخصیت یا تجهیزات هستیم و نه تغییری در روند بازی ایجاد می شود. این تکراری و یکنواخت دن گیم و پلی، در کنار سختی گاها ظالمانه، گاهی بازی را بسیار اعصاب خورد کن می سازد و ممکن است باعث شود بازییاز از بازی زده شود. به طور کلی می توان با وجود تمام ایرادات ریز و درشت به گیم پلی این بازی نمره قبولی داد.
یک بوم نقاشی خوش و اب رنگ…
گرافیک بصری بازی را می توان در یک کلام فوق العاده نامید. طراحی محیط ها فوق العاده زیبا و چشم نواز است. رنگهای به کار گرفته شده در محیط و جزئیات مربوط به آن که اکثرا قرمز مشکی و تا حدودی آبی و سبز هستند که سازندگان با ترکیب این چهار رنگ یک بوم نقاشی خوش آب و رنگ را به وجود اورده اند. درست است که محیط بازی ساده کار شده، اما زیبایی قابل توجهی دارد و بسیار چشم نواز است. ترکیب فوق العاده رنگ ها در پس زمینه باعث هرچه زیباتر شدن گرافیک بازی می شود.
باید بگویم سازندگان در مورد طراحی دشمنان از لحاظ تنوع،زیبایی و جزییات نه در حد خیلی خوب یا عالی،ولی در حد مطلوب و قابل قبول ظاهر شده اند. اما طراحی باس فایت ها عقیده دارم می توانست به مراتب بهتر و با کیفیت تر باشد. هر چند این حرف من به این معنا نیست که در این بخش سازندگان کم کاری کرده اند. نه، بلکه به نظرم اتمسفر و گرافیک بازی پتانسیل بالایی برای خلق باس هایی بهتر داشت.
در مورد گرافیک فنی هم باید بگویم مشکلات و باگهایی در این زمینه دیده می شوند که کاملا عادی هستند و اکثرا باعث مشکل در گیم پلی یا روند بازی نمی شوند، به جزء یکی دومورد خاص. که انها هم قابل چشم پوشی و نادیده گرفته شدن هستند.در کل گرافیک بازی چه از لحاظ فنی چه بصری در سطح بالایی قرار دارد. هرچند هم گرافیک بصری و هم فنی پتانسیل بالایی برای بهتر شدن و کامل تر شدن داشت.
یک شاهکار تمام عیار
در کنار سختی غیرمعقول، ویژگی دیگر که این بازی را از اکثر بازی های دیگر جدا می سازد، موسیقی و اهنگسازی بازی است. موسیقی های این بازی کلا در سبک هوی متال بوذه و به نوبه ی خود باید گفت، واقعا شاهکار هستند. اگر از طرفداران این سبک موسیقی هستید، تجربه این عنوان برای شما واجب است. آهنگ های هوی متال بازی، علاوه بر جذابیت بالا، ریتم تند و زیبایی شنیداری، ادرنالین خون شما را بالا می برند و هیجان شما را دوچندان می سازند. موسیقی بازی در ترکیب با محیط خونین و مرگبار، یک فضاسازی فوق العاده را خلق کرده است و به معنای واقعی کلمه، حال و هوای یک بازی مرگبار با چاشنی هوی متال را به شما منتقل می کند. ساندترک های این بازی توسط curt victor bryant ساخته شده است. این فرد بیشتر به واسطه ی همکاری و فعالیت در گروه celric frost شناخته شده است. باید اعتراف کرد او وظیفه خود را به بهترین نحو ممکن انجام داده است و نتیجه خلق ساندترکهایی به شدت زییا و شنیدنی است. در مورد این بخش واقعا حرف زیادی برای گفتن و مشکلی برای اشاره کردن وجود ندارد چون واقعا سازندگان به خوبی از عهده این بخش برآمده و یک شاهکار تحویل صنعت گیم داده اند.
سخن پایانی:
Slain back from hell،یک عنوان دوبعدی سخت اما لذتبخش است و صبر و تحمل شما را به چالش می طلبد. البته این بازی بدون اشکال و ایراد نیست و از مشکلات مختلفی نیز رنج می برد اما همانطور که یکی از منتقدان خارجی درباره ی این بازی گفته بود”این بازی مشکلات زیادی دارد،اما این مشکلات باعث نمی شود شما دست از بازی کردن بکشید و بازی را نیمه کاره رها کنید.”
اگر به دنبال تجربه یک عنوان چالش برانگیز و لذت بخش با اهنگسازی فوق العاده هستید، slain back from hell را به شما پیشنهاد می کنم. امیدوارم از تجربه این عنوان با وجود تمام کم و کاستی های آن لذت ببرید.
پر بحثترینها
- رسمی: Death Stranding Director’s Cut برای ایکس باکس عرضه شد
- گپفا ۲۴؛ امتیاز شما به نیمۀ اول نسل نهم پلی استیشن
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- پلی استیشن ۵ پرو با قیمت نجومی وارد ایران شد
- دیجیتال فاندری: پلی استیشن ۵ پرو نمیتواند برخی بازیها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا کند
- آیپی Death Stranding دیگر متعلق به سونی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- تماشا کنید: گیمپلی چندین بازی روی پلی استیشن ۵ پرو
نظرات
دوست دارم بگم هک اند اسلش پلتفرمر ولی ایا میشه گفت ؟ بعید میدونم
بازی رو هنوز تموم نکرد و بازی تو دستمه رو سویچ
گاهی سخت میشه گاهی لذت بخش ولی هنوز تموم نکردم که بتونم نظر درست بدم ولی از تاینی بربرین خیلی راحت تره و مثل اون بی منطق سخت نمیشه
ارت استایل خوبی داره ولی میتونست تو زمینه ی پیکسل ارت بهتر عمل بکنه به نظر من در سبک پیکسل ارت ضعیف عمل کرده
گیم پلی خوبی داره و موزیک عالی توصیه میشه به دوست داران این سبک ولی عنوان های بهتری هست و به عنوان اولویت خیر
سلام به همگی. یه سوال :اگر من پلاس ps4رم رو روشن کنم, چطوری از فورتنایت اسکین رایگان بگیرم?
اینجوری
.ماشالله به مصطفی زاهدی عزیز که خیلی خیلی خوب داره جلو میره. همون مقاله اول رو که خوندم فهمیدم که می خوای بترکونی و عالی باشی! این یعنی کارت درسته! و توی این مقاله هم نوشتنت عالی بود پسر. ادامه بده همینطوری و بترکون بازم. موفق باشی
درباره اینطور بازی ها هم نمی خوام حرف بزنم چون باید بدونید که من اصلا ارتباط نمی تونم برقرار کنم!!!
درود بر حسین جان عزیز و گل…خیلی لطف داری..
در مورد ارتباط برقرار کردن با اینجور بازیها هم باید بگم اره قبول دارم خیلی سخته…من خودمم مگر اینکه بازی خاص باشه بتونم بازیش کنم…