داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا
داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا
داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا
داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا

داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم

امیرمهدی نامجو
۰۹:۰۰ ۱۳۹۷/۰۵/۰۶
داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا

یکی از مهم‌ترین مواردی که در زمینه توسعه داستانی یک بازی نقش دارد و در ادامه روی قسمت‌های دیگر آن هم تأثیر می‌گذارد، دنیا و اتمسفر آن بازی است. بازی‌های مختلف از دنیاهای مختلف با ویژگی‌های داستانی مخصوصی استفاده می‌کنند که به‌شدت در تصویری که از آن بازی در ذهن بازیکنان باقی می‌ماند، تأثیرگذارند. با وجود منحصربه‌فرد بودن فضاها، دنیاهای بسیاری از بازی‌ها با یکدیگر نکات مشترکی دارند که در ادامه می‌خواهیم دنیاهای مختلف موجود در بازی‌ها را بررسی کنیم.

قبل از شروع مقاله، لازم به ذکر است که در این مقاله قرار نیست جزییات داستانی بازی‌های مختلف بررسی شود، بلکه ویژگی‌های مختلف داستانی مشترکی که در دنیاهای بازی‌ها وجود دارد بررسی خواهد شد و درعین‌حال به ویژگی‌های مهم داستانی بازی‌های شاخص در آن زمینه نیز اشاره می‌شود. در مواردی که فضای داستانی بازی‌ها، به‌طور رایج نام مشخصی داشته است، همان نام در تیتر آن بخش ذکر شده و در بخش‌هایی نیز به جای نام، توضیحی از مشخصه کلی آن فضا وجود دارد.

در این مقاله ما دنیاهای مختلف بازی‌ها را درمجموع به دو دسته اصلی تقسیم کردیم: عناوینی که عناصر تخیلی در آن‌ها غالب است و عناوینی که عناصر واقعی در آن‌ها غالب است. در دسته‌بندی‌های کوچک‌تر، شاید به دلیل عناصر مشترک در بسیاری از زیرژانرها، نتوان بعضی را کاملاً یک ژانر مستقل از دیگری دانست ولی در این مقاله برای جلوگیری از پیچیدگی، سعی شده که موارد تا حد زیادی از هم تفکیک شوند ولی به هر حال دسته‌بندی بعضی عناوین در دسته‌ای خاص تا حدی سلیقه‌ای است و به طرز دیدگاه افراد بستگی دارد. ضمناً دسته‌بندی ما بیش‌تر براساس نحوه استفاده در دنیای بازی‌هاست و نه دسته‌بندی‌های کاملاً کلاسیک ادبیات.

Science Fiction – ادامه

 

Apocalyptic & Post-Apocalyptic:

عناوینی که فضای آخرالزمانی یا پساآخرالزمانی دارند و در دنیایی رو به نابودی به وقوع می‌پیوندند، نیز در دسته عناوین علمی تخیلی دسته‌بندی می‌شوند. البته این عناوین گاهی در سبک ترسناک قرار می‌گیرند و بسیاری از عناوین این دسته عناصر بازی‌های سبک ترسناک را نیز در خود دارند ولی تنها تعداد کمی نظیر سری Resident Evil را می‌توان به‌طور کامل در سبک ترسناک دسته‌بندی کرد و بقیه هرچند از ترس در داستان خود استفاده کرده‌اند ولی در کل عناوینی نیستند که داستانشان کاملاً بر پایه ترس بنا شده باشد. عناوینی نظیر Resident Evil را به‌طور جداگانه در بخش ترسناک بررسی می‌کنیم.

عناوین پساآخرالزمانی و آخرالزمانی گستردگی بسیار زیادی دارند و دلایل بسیار زیادی در بازی‌ها و عناوین مختلف وجود دارند که باعث ایجاد یک محیط آخرالزمانی شده‌اند. از انفجارهای هسته‌ای گرفته تا شیوع بیماری‌های بسیار خطرناک هرکدام به نوبه خود باعث ایجاد فضاهای آخرالزمانی مخصوصی شده‌اند.

story settings in video games

The Last of Us عنوانی خاص در میان بازی های آخرالزمانی / پساآخرالزمانی است.

اولین نوع بازی‌های آخرالزمانی که به آن‌ها اشاره می‌کنیم، عناوینی هستند که با زامبی‌ها و موجوداتی این چنینی ارتباط دارند. بازی‌های بسیاری از این فضا استفاده کرده‌اند، از عنوانی نظیر The Walking Dead گرفته تا Dead Rising و Resident Evil (که بعداً در سبک ترسناک جداگانه بررسی می‌شود) همگی می‌توان در این دسته قرار داد. حتی عنوانی نظیر The Last of Us هم هرچند موجودات درون آن زامبی نام ندارند ولی به دلیل شباهت بسیار زیادشان به زامبی‌ها، در این دسته قرار می‌گیرد. ویژگی مشخصه داستان این گونه بازی‌ها این است که تقریباً در تمام آن‌ها، به شکل خاصی، نوعی بیماری یا مشکلی مشابه به وجود آمده که باعث ایجاد زامبی‌ها شده است. با گاز گرفته شدن یا زخمی‌شدن افراد به دست زامبی‌ها نیز بیماری آن‌ها که در عناوین مختلف دلایل مختلفی نظیر ویروس و قارچ و… دارد به‌سرعت به فرد مقابل منتقل شده و در فاصله کوتاهی در حد نهایتاً یکی دو روز، آن فرد نیز به زامبی تبدیل می‌شود. زامبی‌ها رفتاری تهاجمی از خود داشته و بدین ترتیب به‌سرعت بسیاری از انسان‌ها با این مشکل مواجه می‌شوند. در بعضی عناوین این موضوع فقط به یک شهر محدود می‌شود و داستان خیلی این موضوع را گسترده نمی‌کند (مانند Dead Rising) و در بسیاری دیگر این موضوع به‌شدت فراگیر شده و کل جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد (مانند The Walking Dead یا The Last of Us). در این میان بعضی بازی‌ها صرفاً داستانی معمولی مبنی بر کشتن زامبی‌ها و نابودی آنان را وارد میدان می‌کنند که عموماً عناوین متوسطی بوده و پا را از این حد فراتر نمی‌گذارند. در کنار این بعضی بازی‌ها نظیر The Last of Us نیز داستانی فوق‌العاده و مبتنی بر انسان‌ها و پر از لحظات تراژیک و غم‌انگیز را وارد کار می‌کنند که اگر مانند این بازی در سایر بخش‌ها نیز عملکرد خوبی داشته باشند، تبدیل به عناوینی ماندگار در صنعت بازی شده و استانداردهای جدیدی را برای این سبک داستانی و حتی گیم پلی مورد استفاده در این عناوین تعیین می‌کنند.

story settings in video games

بمب هسته ای، یکی از مهم ترین عناصر داستانی سری Fallout است. جالب است بدانید Nuclear Fall Out به معنای ابر تشکیل شده از ذرات رادیواکتیو بعد از انفجار بمب هسته ای است که بعد از گذر موج انفجار به همراه مواد دیگر شروع به بارش به روی زمین می کند

سبک دیگر مورد استفاده در بازی‌های آخرالزمانی، آخرالزمان هسته‌ای است. اصول کلیه این بازی‌ها این است که عموماً در اوایل یا حتی پیش از شروع داستان بازی، بمب هسته‌ای در نقاط مختلف جهان یا حداقل محل زندگی شخصیت اصلی منفجر شده یا به هر شکل دیگری ضایعات هسته‌ای محیط را فراگرفته و شرایط را به‌طورکلی دگرگون کرده است. مشهورترین نمونه‌های این داستان، سری Fallout و Metro هستند. در هر دو این عناوین که یکی در آمریکا و دیگری در روسیه به وقوع می‌پیوندد، شاهد این هستیم که جنگ هسته‌ای و برخورد بمب اتمی باعث شده که چهره جهان به‌طورکلی دگرگون شود. شهرهای بزرگ جهان تبدیل به خرابه‌هایی غیرقابل سکونت شده‌اند و در این میان مواد رادیواکتیو و تشعشات آن‌ها نیز تأثیر خود را بر روی حیات‌وحش گذاشته و باعث شده موجوداتی جهش‌یافته و وحشتناک به وجود بیایند که بقای معدود انسان‌هایی که با مخفی شدن در پناهگاه یا به طرق دیگر جان سالم به دربرده‌اند، به‌شدت تهدید بشود. البته هر دوی این عناوین به جز موضوع اولیه روند داستانی کاملاً متفاوتی را پی می‌گیرند ولی به هر حال پایه اصلی شروع این دو عنوان و بسیاری عناوین دیگر، جنگ هسته‌ای عظیم در زمین است که می‌تواند به معنای واقعی بقای بشر را تهدید کند. در عناوینی نظیر سری Rage، به جای جنگ هسته‌ای، برخورد یک شهاب‌سنگ بزرگ با زمین باعث نابودی تمدن انسان‌ها شده و معدود انسان‌های باقی‌مانده باید با موجودات جهش‌یافته و دیگر انسان‌هایی که برای بقای خود تلاش می‌کنند، مبارزه کند.

story settings in video games

در Death Stranding احتمالا با فضایی آخرالزمانی که از ورود موجوداتی بیگانه – احتمالا از دنیاها و ابعادی دیگر- بوجود آمده مواجهیم

نوع دیگر بازی‌های پساآخرالزمانی، عناوینی هستند که با محوریت موجودات غیرزمینی ساخته شده‌اند که یا از سیارات دیگر آمده‌اند و یا از ابعادی دیگر. از نمونه‌های عادی چنین داستانی که بر مبنای موجودات فضایی باشد می‌توان به سری XCOM اشاره کرد. موجودات فضایی این بازی به اشکال مختلفی به زمین حمله کرده‌اند و نیروهای ویژه‌ای برای نابودی آنان به وجود آمده است که XCOM نام دارد. البته در دنیای بازی این حملات هنوز دنیای انسان‌ها را به نابودی نکشانده است ولی از آن جایی که آنان حملاتی مستقیماً به شهرهای انسان‌ها انجام داده و حتی انسان‌ها را تبدیل به موجوداتی زامبی مانند می‌کنند و این موضوع به‌تدریج گسترده‌تر می‌شود، می‌توان فضای این عنوان را آخرالزمانی دانست. البته این سری از نظر داستانی خیلی پیچیدگی خاصی ندارد و بیش‌تر رویدادها صرفاً بهانه‌ای برای ارائه گیم پلی بازی هستند و با داستان خیلی عجیب و غریب روبه‌رو نیستیم. در این میان عنوانی نظیر Death Stranding که احتمالاً سال آینده عرضه خواهد شد نیز به‌نوعی در این دسته قرار می‌گیرد و موجوداتی فرازمینی که احتمالاً از ابعادی دیگر آمده‌اند شرایط نامساعدی را در زمین فراهم کرده‌اند. البته از آن جایی که ابهامات خیلی زیادی در مورد داستان این عنوان وجود دارد بیش‌تر از آن وارد بحث این بازی نمی‌شویم چون خیلی از موارد با قطعیت مشخص نیست. بازی Nier Automata نیز تقریباً ایده موجوداتی غیرزمینی را به شکلی متفاوت دنبال می‌کند. در این بازی که در آینده خیلی دور روایت می‌شود، موجودات روبات مانندی حیات انسان را در زمین نابود کرده و انسان‌ها اندرویدهایی (روبات‌های انسان‌نما) جنگجو را ایجاد کرده‌اند که با جنگیدن با این موجودات زمین را دوباره به حالت قابل سکونت بازگردانند. البته بیش‌تر از این وارد داستان این بازی نمی‌شویم چون جای بحث زیادی دارد و در طول بازی، پیچش‌های داستانی روی داده و رازهایی برملا می‌شود که باعث می‌شود داستان بازی از این شکل ساده حمله موجودات فرازمینی و نابودی انسان‌ها خارج شده و تبدیل به داستانی به‌شدت پیچیده و البته پر از مفاهیم فلسفی بشود که بررسی آن‌ها کاملاً از حوصله این مقاله خارج است.

story settings in video games

حمله موجودات فضایی به نقاط مختلف زمین در سری XCOM نمونه ای کاملا کلاسیک از آخرالزمان ناشی از ورود موجودات بیگانه است

نوع دیگری از آخرالزمان مربوط به ایده‌ای می‌شود که در ابتدا تحت عنوان Grey Goo از آن یاد می‌شد و بعداً حالت کلی‌تر آن با نام ماشین‌های خودتکثیرشونده مطرح شد. Grey Goo روبات‌های تخیلی در ابعاد نانو هستند که از مواد زنده تغذیه می‌کنند و از طریق تکثیر خود به تعداد بالا حیات را در زمین به خطر می‌اندازند. بعداً این ایده از سطح صرفاً موجودات نانویی فراتر رفت و به‌طورکلی در آثار مختلف شامل روبات‌های بزرگی شد که خودشان تصمیم به تکثیر و تولید روبات‌هایی مانند خود گرفته و حتی بعضاً توانایی ترمیم خود را هم دارند. این ایده در فیلم‌ها با سری معروف ترمیناتور به‌خوبی پیاده‌سازی شده است. در دنیای بازی‌ها به این ایده در سطح عناوین بزرگ کمتر پرداخته شده ولی در سال گذشته بازی بسیار موفق و باکیفیتی براساس این ایده ساخته شد یعنی Horizon Zero Dawn. در این عنوان روبات‌هایی خودتکثیرشونده به‌نوعی باعث انقراض بخش عظیمی از موجودات زنده روی زمین شده‌اند و انسان‌ها به شیوه‌ای ابتدایی و تمدن و زندگی خود را دوباره شروع کرده‌اند. البته داستان بازی پیچش‌های داستانی بسیار زیادی دارد و پرداخت داستانی بسیار خوبی روی این موضوع اولیه و توجیه چگونگی به وجود آمدن روبات‌ها و وقایعی که دنیای بازی پشت سر گذاشته شده است و باعث شده که داستان این بازی در سطح بسیار خوبی قرار بگیرد و از آن جایی که پایان بازی نیز شرایط را برای ادامه باز گذاشته است، امیدواریم هر چه زودتر شاهد نسخه بعدی این عنوان فوق‌العاده باشیم.

story settings in video games

Horizon Zero Dawn عنوانی آخرالزمانی ولی با داستان و فضایی متفاوت نسبت به سایر آثار این ژانر داستانی است

درنهایت باید گفت که ایده دنیای آخرالزمانی و پساآخرالزمانی تا به حال به شکل‌های کاملاً متفاوتی در عناوین مختلف پیاده‌سازی شده است. این زمینه داستانی یکی از بسترهای فوق‌العاده برای روایت داستان است و می‌تواند بعد از این نیز بارها مورد استفاده قرار بگیرد.

Punk Games:

احتمالاً تا به حال نام سبک‌هایی نظیر Cyberpunk و Steampunk به گوش خیلی‌هایمان خورده است. در اصل وقتی کلمه Punk به یک سبکی القا می‌شود، بیانگر این است که فضای بازی در دنیایی اتفاق می‌افتد که در یکی از زمینه‌های خاص تکنولوژی یا علم در حد خیلی بالا و پیشرفته‌ای وارد شده است ولی بقیه موارد در حد زمان معمول خود اثر هستند. به جز دو سبک شناخته شده Steampunk و Cyberpunk، سبک‌های دیگری نظیر Clockpunk و Dieselpunk و بسیاری دیگر از سبک‌ها هم هستند که کلمه Punk به آن‌ها اطلاق می‌شود. در ادامه سبک‌هایی را که تا به حال بازی‌هایی در آن سبک‌ها ساخته شده و یا در حال ساخت است، بررسی می‌کنیم.

story settings in video games

Dishonored عنوانی Steampunk با فضای هنری و داستانی بسیار خاص و منحصر به فرد

اولین بخشی که بررسی می‌کنیم، سبک Steampunk است. Steampunk به عناوینی اطلاق می‌شود که عموماً در فضای لندن دوران ویکتوریایی رخ می‌دهند ولی در آن‌ها نقش ماشین‌های بخار و زندگی صنعتی بسیار بیش‌تر بوده و شهرها از این لحاظ پیشرفت‌های باورنکردنی داشته‌اند اما وضعیت زندگی مردم عادی، عموماً بسیار اسف‌بار است. ردپای این سبک را در بسیاری بازی‌ها می‌توان دید که شاید یکی از واضح‌ترین نمونه‌های آن سری Dishonored باشد. البته پیش‌تر هم گفتیم که این بازی در زمره عناوین فانتزی هم قرار می‌گیرد اما درعین‌حال فضای Steampunk و شهری را که در زمینه ساختن ماشین‌آلات بسیار موفق بوده ولی مردمش با بیماری‌های همه‌گیر و وضعیت زندگی بسیار بد درگیر هستند، به‌خوبی به تصویر می‌کشد.

story settings in video games

در این عکس از بازی Deus Ex: Mankind Divided به خوبی مشخص است که در پس شهر های پرنور عناوین Steampunk زندگی مردم چندان خوب نیست

سبک دیگر، Cyberpunk است. عناوین این سبک عموماً در آینده‌ای نه‌چندان دور اتفاق می‌افتند. در دنیایی که تکنولوژی‌های مرتبط با کامپیوتر نظیر هوش مصنوعی و تکنولوژی‌های سایبرناتیک (الحاق اعضای روباتیک به انسان‌ها) به‌شدت پیشرفت کرده و نقش اساسی در زندگی مردم پیدا کرده ولی با این حال وضع زندگی عموم مردم اصلاً خوب نیست و مشکلات اساسی و پایه‌ای در جامعه این گونه آثار وجود دارد. بازی‌های زیادی براساس این محیط وجود دارند و از جمله ویژگی‌های بارز زمینه اصلی داستان بازی‌های این سبک فضایی تاریک و تلخ و پر از غم و اندوه است و بیش‌تر زمان این بازی‌ها نیز در شب سپری می‌شود که شهرها پر از نورهای رنگارنگ روی ساختمان‌ها می‌شوند در حالی که جامعه بازی برخلاف این نورهای رنگارنگ، وضعیت تیره‌وتاری دارد. از جمله محبوب‌ترین این عناوین می‌توان به سری Deus Ex و System Shock اشاره کرد. بازی Cyberpunk 2077 هم که احتمالاً در سال ۲۰۲۰ منتشر شود چنین فضایی دارد و البته از نام بازی نیز مشخص است. بازی Detroit: Become Human نیز در همین زمینه داستانی قرار می‌گیرد. در تمامی این عناوین، شاهد دنیایی در آینده نه‌چندان دور هستیم که یا اندرویدها نقش اساسی در جامعه دارند یا انسان‌های با اعضای روباتیک و سایبورگ‌ها در داستان نقش مهمی دارند.

سبک دیگری از این عناوین Dieselpunk است. عناوین این سبک در بازه زمانی حدودی بین جنگ‌های جهانی اول و دوم اتفاق می‌افتند و تکنولوژی‌ای که خیلی باعث پیشرفت در دنیای این عناوین شده، ماشین‌های گرمایی و علی‌الخصوص موتور دیزلی است که نام این سبک نیز از آن گرفته شده است. خیلی اوقات تمایز قائل شدن میان این عناوین و عناوین سبک Steampunk دشوار است و گاهی می‌بینیم که بسیاری آثار ویژگی‌هایی از هر دو سبک را دارند و در میان نویسندگان این سبک‌ها نیز اختلاف‌نظر برای دسته‌بندی آثارشان در یکی از این دسته‌ها وجود دارد. به هر حال در دنیای بازی‌ها یکی از نمونه‌های معروف این سبک، سری Bioshock است که فضای Dieselpunk را به زیر دریا و همچنین روی آسمان برده است ولی بازه زمانی این سری و پیشرفت خاص تکنولوژیک دنیای این عناوین باعث می‌شود که این سری در سبک Dieselpunk دسته‌بندی شود. البته این عنوان را به دلیل یکسری از تکنولوژی‌های مربوط به زیست‌شناسی، در دسته‌ای به نام Biopunk هم طبقه‌بندی می‌کنند که چون عناوین معروفی زیادی در این سبک وجود ندارد و یا در دسته‌بندی‌های دیگر ما بررسی شده‌اند، به‌طور جداگانه به آن نمی‌پردازیم. در دنیای انیمیشن شاهد ترکیب این سبک با فضاهای فانتزی تر نیز بوده‌ایم و مجموعه انیمیشن The Legend of Kora فضای فانتزی را با دنیای Dieselpunk مخلوط کرده است.

آخرین سبکی که در این زمینه به آن اشاره می‌کنیم، سبک Clockpunk است. آثار این سبک از نظر زمان، حال و هوای اواخر دوره رنسانس و گاهی اوایل عصر بخار را دارند و تکنولوژی بارزی که باعث پیشرفت محیط در آنان شده، تکنولوژی‌های مکانیکی و چرخ‌دنده‌ها نظیر آن چه در ساعت استفاده می‌شود است. ماشین‌های مکانیکی و روبات‌هایی که از آن به نام اتوماتون (Automaton) یاد می‌شود و به‌شدت وابسته به چرخ‌دنده هستند در آثار این سبک فراوان است. سری عناوین Syberia که در آن‌ها شاهد اتوماتون‌ها نیز هستیم در این دسته قرار می‌گیرند.

Super-Hero:

به عنوان آخرین ژانر علمی تخیلی، عناوین ابرقهرمانی را بررسی می‌کنیم. البته در این که این عناوین باید واقعاً در این دسته قرار بگیرند یا در دسته فانتزی یا این که اصلاً خود یک دسته جداگانه هستند، می‌توان بحث کرد و در بسیاری اوقات این دسته یک ژانر جداگانه از ادبیات گمانه‌زن در نظر گرفته می‌شوند ولی بسیاری از اوقات نیز این عناوین را در ژانر علمی تخیلی دسته‌بندی می‌کنند و در این جا نیز ما برای جلوگیری از ایجاد دسته‌بندی‌های اصلی زیاد که شباهت زیادی با هم دارند، این ژانر را به عنوان زیرمجموعه علمی تخیلی وارد کرده‌ایم که البته به جز بعضی اسامی نظیر رادیواکتیویته و جهش ژنتیکی و… که در این آثار با واقعیت فرسنگ‌ها فاصله دارند، این عناوین را نمی‌توان خیلی مرتبط با علم دانست!

story settings in video games

Batman: Arkham City را می توان بهترین بازی ابرقهرمانی تا به حال دانست

این سبک که کاملاً شناخته شده است، براساس شخصیت‌هایی است که بنا به دلایل خاصی نظیر جهش ژنتیکی، ساخت تجهیزات تکنولوژیک پیشرفته، به‌طور مادرزادی و… دارای توانایی‌های فرابشری در زمینه‌های خاصی هستند. تقریباً در تمامی این آثار، سمت مخالف و منفی ماجرا نیز اشخاصی با قدرت‌های فرابشری حضور دارند که معمولاً رؤیای تصرف جهان و کنترل آن و یا آشوب در همه جا را در ذهن می‌پرورانند و با نقشه‌های مختلفی سعی در عملی کردن رؤیای خود دارند و قهرمان‌ها نیز برای نجات مردم تلاش می‌کنند. بیش‌تر آثار ابرقهرمانی موجود چه در دنیای بازی و چه در سینما به دو شرکت کمیک بزرگ Marvel یا DC تعلق دارند. همآن‌قدر که Marvel در سینما از DC بهتر عمل کرده، در دنیای بازی‌ها وضع برعکس است و بازی‌هایی که با محوریت شخصیت‌های DC ساخته شده کیفیت بهتری دارند. به‌طورکلی در صنعت بازی تا به حال عناوین ابرقهرمانی بسیار زیادی براساس کمیک‌های این دو شرکت ساخته شده که بسیاری از آن‌ها نهایتاً در حد متوسط ظاهر شده‌اند و بعضی نیز نظیر سری Batman: Arkham که داستان مستقل و خاص خودش را دارد و صرفاً بازسازی داستان یک فیلم یا کمیک خاص نیست، توانسته به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کند. در اواخر تابستان نیز عنوان جدید Spider Man عرضه می‌شود که تا به حال نمایش‌های بسیار خوبی داشته و امیدواریم که بتواند انتظارات را برآورده کند.

Horror

سبک ترسناک یکی دیگر از ژانرهای محبوب ادبیات گمانه‌زن است. این ژانر خود در دنیای فیلم و ادبیات دسته‌های خیلی مختلفی دارد ولی از آن جایی که بسیاری از بازی‌هایی که المان‌های ترسناک در خود دارند، در سبک‌هایی که پیش‌تر معرفی کردیم جای می‌گیرند، در ادامه به‌طورکلی بازی‌های این سبک را در دو دسته کلی عناوین ترس بقا (Survival Horror) و عناوین ترسناک روانی (Psychological Horror) بررسی می‌کنیم.

Survival Horror:

در بسیاری از آثار ترسناک، ترس براساس موجوداتی زشت و کریه که در دنیای اثر پراکنده شده‌اند و ناگهان بر سر راه شخصیت اصلی قرار می‌گیرند ایجاد می‌شود. در این آثار دغدغه اصلی شخصیت اصلی، بقا در میان این موجودات است و بیش‌تر صحنه‌های ترسناک این بازی به صورت ناگهانی و در اصطلاح Jump Scare هستند. این نوع ترس در بسیاری از آثار سبک ترسناک استفاده شده‌اند و اگر به‌درستی در اثر استفاده شوند و استفاده از آن‌ها بیش‌ازاندازه و قابل پیش‌بینی نباشد، می‌توانند به‌خوبی باعث ترساندن مخاطب بشوند. به‌طورکلی در بازی‌های ژانر ترس بقا، عموماً موجودات وحشتناکی که برای شما مشکل ایجاد خواهند کرد، ماهیت مشخصی دارند و در بسیاری عناوین نیز زامبی هستند و از این رو می‌توان از قبل انتظار داشت که در کل با چه چیزی روبه‌رو خواهیم شد. برخلاف سبک دیگر ترسناک که بیش‌تر قصد دارد شما از ماهیت ترس با خبر نباشید و ترس را در ذهن شما ایجاد می‌کند که در بخش بعد آن را بررسی خواهیم کرد.

story settings in video games

احتمالا Resident Evil معروف ترین سری بازی Survival Horror باشد

معروف‌ترین بازی سبک Survival Horror را می‌توان سری Resident Evil دانست. این سری که بیش‌تر موجودات ترسناک آن را زامبی‌ها تشکیل می‌دهند، شاید معروف‌ترین سری بازی ترسناک در دنیا باشد که حتی یکسری از استاندارهای گیم پلی عناوین سوم شخص نظیر دوربین روی شانه را هم در نسخه چهارم خود پایه‌گذاری کرده است. این سری مخصوصاً در نسخه ۵ و ۶، افت فراوان ای در خصوص ترسناک بودن داشت و بیش‌تر به عنوانی اکشن با المان‌های سبک ترسناک تبدیل شده بود و دیگر ترس ماهیت اصلی بازی نبود ولی به شکل موفقی با نسخه هفتم به ماهیت ترسناک خود برگشت. عناوین دیگری نظیر سری Dead Space نیز در این سبک قرار می‌گیرد و فضای ترسناک را وارد فضا کرده است. بازی ترسناک Alien: Isolation نیز که در آن در کل یک موجود ترسناک و یک دشمن وجود دارد هم در همین دسته قرار می‌گیرد و مواجه شدن ناگهانی و غیرمنتظره با موجود فضایی باهوش بازی است که باعث ایجاد ترس در بازیکن می‌شود.

Psychological Horror:

بازی‌های سبک ترس روانی، برعکس عناوین قبلی که عموماً موجودات ترسناک ماهیت مشخصی داشتند و معلوم بود که قرار است با چه چیزی روبه‌رو شوید، ماهیتی رازآلود داشته و منشأ بیش‌تر اتفاقات ترسناکی که در محیط می‌افتند، در بخش زیادی از بازی مشخص نمی‌شود. این بازی‌ها نیز گاهی از Jump Scare استفاده می‌کنند ولی بیش‌تر ترس این عناوین در ایجاد حس ناراحتی و حتی گاهی نشان دادن محیط‌ها و تصاویر زشت و زننده بدون مشخص کردن منشأ اصلی رویدادهاست که باعث ایجاد حس ترس در مخاطب بشود. البته باید گفت که بسیاری از بازی های این سبک، عناصر زیادی از بازی های Survival Horror نیز دارند.

در این سبک نیز بازی‌های زیادی وجود دارد که شاید سری Silent Hills یکی از معروف‌ترین‌های آن باشد. حتی دموی عنوان لغو شده P.T. که قرار بود به این سری مرتبط باشد نیز در این سبک قرار می‌گیرد و بیش‌تر ترس موجود در بازی، به خاطر مشخص نبودن ماهیت موجود ترسناک در بازی است. از دیگر عناوینی موفق در این سبک می‌توان به سری Amnesia اشاره کرد که هر چند شهرت سری Silent Hills را ندارد ولی در این زمینه موفق عمل کرده است.

به‌طورکلی عناوین زیادی در این سبک هستند که به‌شدت سعی دارند با درگیر کردن ذهن مخاطب به فضای بازی در او ترس ایجاد کنند و حتی ممکن است این حس ترس بعد از انجام بازی نیز در ذهن فرد باقی بماند و دلیل اصلی این موضوع را نیز می‌توان رازآلود بودن این بازی‌ها و درگیر کردن فکر انسان برای کشف اسرار ترسناک بازی دانست.

دنیاهایی که عناصر واقعی در آن‌ها غالب است

در بسیاری از بازی‌ها نیز عناصر واقعی و دنیای واقعی بدون عناصر تخیلی خیلی زیاد شکل غالب داستان و محیط وقوع بازی است. البته در بعضی از این بازی‌ها نیز عناصر تخیلی حتی در بخش‌های مهمی از داستان به چشم می‌آیند ولی بخش عمده داستان بازی در محیطی واقعی و بدون موارد فانتزی به وقوع می‌پیوندند. البته این موضوع بدین معنی است که این بازی‌ها مثلاً تاریخ را به همان شکلی که هست نشان می‌دهند بلکه در اکثر غریب به وقوع این عناوین یا اصلاً وقایع تاریخی اهمیتی ندارند یا به شکل بسیار زیادی تغییر پیدا کرده‌اند تا مناسب داستان بازی بشوند. این گونه بازی‌ها را به شکل‌های خیلی مختلفی نظیر کشور محل وقوع، زمان وقوع و… می‌توان دسته‌بندی کرد که دسته‌بندی ما در این جا، ترکیبی از کشور محل وقوع و زمان بازی است.

بازی‌هایی با بازه زمانی معاصر یا آینده بسیار نزدیک:

اولین دسته‌ای که آن را بررسی می‌کنیم، بازی‌هایی هستند که یا موقعیت زمانی آن‌ها آینده نزدیک است یا در دوران معاصر اتفاق می‌افتند. منظور ما از معاصر در این جا بازه زمانی تقریباً ۱۰۰ ساله، از شروع جنگ جهانی اول تا امروز است.

story settings in video games

Call of Duty و Battlefield ؛ دو رقیب همیشگی

معروف‌ترین این گونه بازی‌ها، بدون شک سری عناوین جنگ محوری نظیر Call of Duty و Battlefield است. به جز تعدادی از نسخه‌های Call of Duty و یک نسخه از سری Battlefield که به‌شدت وارد آینده شده و علمی تخیلی محسوب می‌شوند، بقیه عناوین این سری همگی در فضایی واقعی جریان دارند و تعداد قابل‌توجهی از آن‌ها به جنگ جهانی دوم و بقیه نیز به سایر رویدادهای ۶۰، ۷۰ سال اخیر مربوط‌اند. چند عنوان نیز به جنگ‌های خیالی ولی با محیطی واقعی در طی سال‌های اخیر و تا ۱۰ سال آینده مربوط می‌شوند. در این بازی‌ها و عناوین مشابه، تقریباً در همه اوقات بازیکن نقش یک یا چند سرباز از طرفین مختلف جنگ را ایفا می‌کند و در آن‌ها باید یکسری از عملیات‌های مهمی که سرنوشت جنگ‌ها را عوض کردند را انجام دهد. در بسیاری از این بازی‌ها عموماً بخش چندنفره بیش‌تر از بخش تک‌نفره و داستان بازی مدنظر است و از این رو داستان این بازی‌ها عموماً کلیشه‌ای و قابل پیش‌بینی است و در سطح متوسطی قرار می‌گیرد. البته عناوینی نظیر قسمت اول سری Black Ops و هر سه قسمت Modern Warfare از Call of Duty نشان دادند که این سبک پتانسیل خیلی بیش‌تری در بخش تک‌نفره دارد که متأسفانه چندین سال است که به‌شدت به آن بی‌توجهی می‌شود و بخش تک‌نفره بیش‌تر این عناوین بسیار کوتاه است و داستان خیلی کلیشه‌ای دارد.

story settings in video games

سری Hitman یکی از معروف ترین بازی ها با فضای داستانی مخفی کارانه

در کنار این بازی‌ها کاملاً جنگ محور، گروهی دیگر از عناوین داستانی با عناصر مخفی‌کاری بالا را برای بازی خود انتخاب کرده‌اند و در این عناوین به جای حضور در میدان‌های جنگ، باید به انجام مأموریت‌های مخفیانه برای از پا درآوردن افرادی خاص یا کسب اطلاعات بپردازید. در این میان عناوینی مثل سری Splineter Cell، به‌طور کامل داستان را مرتبط به جاسوسی کرده و این گونه یک داستان نظامی را از ابعادی دیگر تعریف می‌کنند. در طرف دیگر سری Hitman نیز داستانی مخفی‌کاری دارد که نظامی نیست و شما را در نقش یک آدمکش حرفه‌ای که برای پول و سازمان خاصی کار می‌کند قرار می‌دهد که کم‌کم قضایا برای او جنبه شخصی نیز پیدا می‌کند.

story settings in video games

بی شک دو سری Uncharted و Tomb Raider معروف ترین عناوینی هستند که داستانشان در مورد کشف گنج و کاوش مکان های دست نخورده است. این دو سری حتی از نظر گیم پلی نیز شباهت زیادی به یکدیگر دارند

بعضی بازی‌ها هستند که داستان آن‌ها به گنج و جست‌وجو برای پیدا کردن آن مربوط می‌شود. بدون شک معروف‌ترین نمونه‌ این دسته، سری Uncharted است که مستقیماً مربوط به پیدا کردن گنج‌های باستانی گمشده و فراموش شده می‌شود و در طول داستان جالب و جذاب این سری، شخصیت‌ها درگیر موضوعات مختلف دیگری نیز برای رسیدن به هدف خود می‌شوند. بسیاری از دشمنانی که شخصیت اصلی در این سری با آن‌ها مواجه می‌شود، شخصیت‌های بد مطلقی نیستند و آن‌ها نیز به دنبال رسیدن به اهداف کاری خود و پیدا کردن گنج هستند و شما در این میان مانعی برای آن‌ها محسوب می‌شوید. در کنار این سری، فرنچایز Tomb Raider نیز چنین فضایی را دنبال می‌کند ولی داستان آن شخصیت‌های مهم به نسبت کمتری داشته و یک گروه دشمن مشخص نیز برای شخصیت اصلی وجود دارد که اهداف کاملاً شومی دارند و صرفاً دشمنان شما افرادی که دنبال کار خودشان بوده و اتفاقی به شما برخورد کرده باشند، نیستند. البته این سری المان‌های تخیلی نسبتاً زیادی نیز در داستان تمامی نسخه‌های خود دارد که باعث نمی‌شود نتوانیم آن را یک بازی کاملاً مبتنی بر دنیای واقعی به‌حساب بیاوریم ولی به هر حال از آن جایی که فضای کلی این بازی حالتی واقعی دارد، در این بخش به آن اشاره کردیم.

story settings in video games

دسته دیگری که از نظر داستانی در فضای معاصر وجود دارد، داستان‌هایی است که شما را در نقش گروه‌های و افرادی قرار می‌دهد که به‌نوعی با دزدی و باندهای سازمان‌یافته خلافکاری ارتباط می‌دهد. بارزترین نمونه‌ای دسته بدون شک سری GTA است که حتی در نام این سری نیز کلمه دزدی به چشم می‌خورد و هر نسخه با داستان خاصی که به گروه‌های خلافکاری و دزدی‌های بزرگ و… ارتباط پیدا می‌کند، روبه‌روییم. سری بازی‌های Mafia نیز به شکلی دیگر چنین فضای داستانی را در پیش می‌گیرند ولی این بار بازی مستقیماً سراغ مافیاهای آمریکا در بازه زمانی ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ می‌رود و برخلاف سری GTA در زمان حال اتفاق نمی‌افتد. حتی می‌توان چنین سبک داستانی را در عنوان Sleeping Dogs که شما را در نقش یک پلیس قرار می‌دهد که می‌خواهد در سازمان‌های خلاف‌کار هنگ‌کنگ نفوذ کند. این سبک داستانی نیز اگر به‌درستی پیاده شود، می‌تواند داستان‌های جذابی را در بازی به وجود بیاورد.

مطمئناً بازی‌هایی نیز هستند که با وجود زمان وقوع معاصر، در این دسته‌ها جای نگیرند ولی بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد بازی‌هایی که زمان وقوع معاصر دارند، در یکی از دسته‌بندی‌های بالا جای می‌گیرند و به سایر ژانرهای داستانی به دلیل تعداد بسیار کمتر بازی‌ها اشاره‌ای نمی‌کنیم.

بازی‌هایی با فضای وسترن:

طبیعتاً از نام این بخش مشخص است که فضای این داستان‌ها چگونه است. دوران غرب وحشی آمریکا، کابوی‌ها، دوئل‌ها، گروه‌های خلاف‌کار سرقت از قطار و بانک و… تا به حال موضوع اصلی بسیاری از فیلم‌ها و بازی‌ها بوده‌اند. البته از نظر اصولی این سبک را می‌توانیم در دسته بعدی که بازی‌هایی با بازه زمانی حدودی ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ است نیز قرار بدهیم ولی از آن جایی که بازی‌های معروف سبک وسترن، بیش‌تر از سایر بازی‌هایی است که با فضای غیروسترن در این بازه تاریخی ساخته شده‌اند و حال و هوای خاص خود را دارند، به صورت جدا به این سبک اشاره کردیم.

story settings in video games

Red Dead Redemption؛ شناخته شده ترین و بهترین بازی شبیه ساز غرب وحشی

محبوب‌ترین بازی این روزهای سبک وسترن بی‌شک سری Red Dead Redemption است. این عنوان با ارائه داستانی خوب در فضای وسترن و ارائه گیم پلی کامل و بسیار غنی در این فضای داستانی، به‌خوبی نشان داده است که این اتمسفر داستانی پتانسیل بسیار بالایی برای ساخت بازی‌های خیلی باکیفیت دارد. به زودی نیز نسخه دوم این سری عرضه خواهد شد که انتظارات بسیار بالایی برای ارائه یک عنوان باکیفیت در این فضا و اتمسفر از آن می‌رود که امیدواریم انتظارات را برآورده کند.

story settings in video games

سری Call of Juarez از جمله عناوین خوب با فضای غرب وحشی بود که چندین سال است به فراموشی سپرده شده

یکی دیگر از فرنچایزهای موفق سبک وسترن که البته چند سالی است اصلاً خبری از آن نیست، سری Call of Juarez است. این سری فراز و نشیب‌های زیادی را در طول تاریخ خود داشته و از طرفی بعضی بازی‌های این سری باکیفیت بوده و بعضی نیز به‌شدت طرفداران را ناامید کردند. با این حال نسخه آخر این سری یعنی Call of Juarez: Gunslinger عنوان موفقی از نظر کیفیت محسوب می‌شد که در سال ۲۰۱۳ عرضه شد. از آن سال تا به حال خبری از این سری نیست و امیدواریم یوبیسافت بتواند دوباره این فرنچایز را به دوران اوجش برگرداند. داستان عناوین این سری، برخلاف عنوان مانند Red Dead Redemption که به‌نوعی شبیه‌ساز زندگی در غرب وحشی محسوب می‌شود، بیش‌تر شامل بخش‌های اکشن و مبارزات کار است و به سایر جزئیات دنیای غرب وحشی خیلی کاری ندارد؛ ولی با این حال در نسخه‌های موفق این سری همین بخش اکشن، خوش‌ساخت و خوب پیاده‌سازی شده و از این بابت با بازی خوبی طرف بوده‌ایم.

بازی‌هایی با بازه زمانی حدودی ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰:

در مورد بازی‌هایی که در بازه زمانی ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ هستند، اگر عناوین وسترن را که به‌طور جداگانه بررسی کردیم فاکتور بگیریم، بازی‌های این دسته به‌طورکلی عموماً یا در مورد دزدان دریایی هستند و یا در لندن ویکتوریایی اتفاق می‌افتند.

story settings in video games

Assassin’s Creed IV: Black Flag نقش موثری در مطرح شدن فضای داستانی دزدان دریایی داشت

دزدان دریایی که پتانسیل بسیار بالایی برای خلق بازی‌های خوب دارند، چند سالی است که بیش‌تر از قبل مورد توجه قرار گرفته‌اند و بخشی از این امر را می‌توان مدیون عنوان Assassin’s Creed IV: Black Flag دانست. این عنوان با داشتن مکانیزم خوب و کاملی برای مبارزات دریایی و قرار دادن شما در نقش یک دزد دریایی اساسین و همچنین روایت داستانی قابل‌قبول در این فضا با حضور دزدان دریایی معروف نظیر ریش‌سیاه به‌خوبی از پتانسیل این فضا استفاده کرد. این موضوع حتی باعث شد که یوبیسافت برنامه ساخت بازی مستقلی از دزدان دریایی را در پیش بگیرد و در سال آینده شاهد بازی Skull & Bones با محوریت کامل دزدان دریایی هستیم. بازی Sea of Thieves که البته تا حدی از عناصر فانتزی و تخیلی زیادی نیز بهره می‌برد، در همین فضای دزدان دریایی به وقوع می‌پیوندد.

story settings in video games

سری Assassin’s Creed تقریبا در همه بازه های تاریخی مهم حضور دارد

فضایی دیگری که مورد توجه در این بازه زمانی بوده است، لندن ویکتوریایی است. البته اگر بخش‌های قبلی مقاله را خوانده باشید، دیده‌اید که از فضای لندن ویکتوریایی همراه با عناصر فانتزی و تخیلی در سبک‌های Dark Fantasy و Steampunk و Dieselpunk استفاده شده است ولی این فضا به‌طور واقعی و بدون عناصر تخیلی نیز مورد استفاده قرار گرفته است. از جمله سری بازی‌هایی که بارها از این فضا استفاده کرده‌اند، فرنچایز Sherlock Holmes است که تا به حال نسخه‌های متعددی از آن عرضه شده است که بعضی کیفیت خوبی داشته و بعضی نیز نتوانسته‌اند بیش‌تر انتظارات را از خود برآورده کنند. سری Assassin’s Creed نیز که در بیش‌تر فضاهای تاریخی حضور دارد، با عنوان Syndicate به این فضا وارد شد و هر چند این عنوان در حد نسخه‌های اولیه‌این سری نبود ولی درمجموع عنوان خوب و قابل‌قبولی می‌شود که از این فضا برای ارائه داستان خود به‌خوبی استفاده کرده است.

بازی‌های ژاپن دوران فئودال:

این دسته را می‌توانستیم در دسته بعدی یعنی بازی‌های دوران ۱۳۰۰ تا ۱۶۰۰ قرار بدهیم ولی از آن جایی که این بازی‌ها نیز مانند سبک وسترن، تعداد به نسبت بالایی دارند، به‌طور جداگانه بررسی می‌کنیم.

story settings in video games

یکی از بهترین عناوین سری Total War در دوران سنگوکو ژاپن است

ژاپن دوران فئودال که از بخش مهمی از آن با نام سنگوکو (Senguku) یاد می‌شود، بخش مهمی از تاریخ ژاپن است که جنگ‌های بسیار مهمی به‌خصوص در قرن ۱۶ام میلادی در آن رخ داده است. جنگ‌های بزرگی که بین زمین‌داران بزرگ که از آن‌ها به نام دایمیو یاد می‌شد رخ داد. در آن دوران دایمیو خاندان اصلی که شهر کیوتو را کنترل می‌کرد، از طرف امپراتور که یک مقام تشریفاتی بود، به مقام شوگان (Shogun) می‌رسید و تقریباً کنترل بخش بزرگی از ارتش امپراتوری را به دست می‌گرفت. طبیعتاً خاندان‌های قدرتمندتر نیز در این دوره به دنبال به دست آوردن کیوتو و کسب این مقام بودند. جنگ‌های بزرگی که بین خاندان‌های بزرگ آن زمان نظیر توکوگاوا، ادا، یوئزوگی، داته، تاکدا و… روی داده است تا به حال در بازی‌های زیادی به شکل‌های مختلف مورد توجه قرار گرفته است. این جنگ‌ها درنهایت به پیروزی خاندان توکوگاوا انجامید و این خاندان از سال ۱۶۰۰ تا ۱۸۶۸ کنترل کیوتو و قدرت اصلی ارتش ژاپن را برعهده داشت و دیگر جنگ‌هایی با بزرگی دوران قبل از آن روی نداد.

این فضا تا به حال مورد استفاده بازی‌های زیادی قرار گرفته است که یکی از معروف‌ترین آن‌ها، سری بازی Samurai Warriors است. البته در این سری قدرت شخصیت‌ها به شکل اغراق شده‌ای بالاست و عناصر تخیلی در آن زیاد دیده می‌شود ولی کلیت داستان بازی بر مبنای تاریخ واقعی بنا شده و بسیاری از وقایع مهم آن دوران را به‌خوبی نشان می‌دهد. سری بازی Total War نیز یکی از بهترین بازی‌های خود یعنی Total War: Shogun 2 را براساس این بازه زمانی عرضه کرده است که هنوز با وجود گذشت نزدیک به ۷ سال از عرضه آن، یکی از بهترین بازی‌های استراتژی نوبتی محسوب می‌شود.

story settings in video games

Ghost of Tsushima، بخشی از تاریخ ژاپن را انتخاب کرده که تا به حال در دنیای بازی ها به آن توجهی نشده بود

بازی بسیار مورد انتظار Ghost of Tsushima نیز از فضای ژاپن فئودال ولی خیلی قبل‌تر از دوره سنگوکو و در اواخر قرن ۱۳ ام میلادی یعنی حدود سال‌های ۱۲۷۰ تا ۱۲۸۰ روایت می‌شود. این بازی فضای متفاوت دوره اولین حمله مغول‌ها به ژاپن را برای روایت انتخاب کرده است که تا به حال مورد توجه قرار نگرفته بود و هر چند قرار نیست این بازی روایتگر دقیق تاریخ باشد ولی همین که این فضای داستانی تا به حال زیاد استفاده نشده و برخلاف دوره سنگوکو، خیلی‌ها جزئیات داستانی آن را نمی‌دانند، باعث می‌شود که احتمالاً با داستانی جذاب و غافلگیرکننده روبه‌رو باشیم که خوشبختانه بسیاری از ما روند اتفاقات تاریخی آن دوره را نمی‌دانیم و همین باعث می‌شود که غافلگیری‌های داستان برای ما بیش‌تر باشد.

بازی‌هایی با بازه زمانی حدودی ۱۳۰۰ تا اواخر ۱۶۰۰:

story settings in video games

یک Assassin’s Creed دیگر در یک دوران تاریخی دیگر!

به جز عناوین ژاپنی این دوره زمانی، بازی‌های مختلفی براساس این دوره زمانی ساخته شده‌اند ولی تقریباً بسیاری از آن‌ها ناشناخته هستند و تنها یک عنوان است که بی‌شک مهم‌ترین بازی این دوره زمانی محسوب می‌شود، Assassin’s Creed. هر سه نسخه Assassin’s Creed II، Assassin’s Creed: Brotherhood و Assassin’s Creed: Revelations در این بازه زمانی یعنی دوران رنسانس اتفاق می‌افتند. این بازی در شهرهای زیادی از آن بازه زمانی، از فلورانس، ونیز و رم گرفته تا قسطنطنیه یا کنستانتینوپل را به نمایش گذاشته است. معماری معروف ایتالیایی آن دوران در این بازی به‌خوبی پیاده‌سازی شده است و بسیاری از جزئیات سبک زندگی مردم آن زمان ایتالیا را نشان داده است. شخصیت‌های تاریخی زیادی نظیر لئوناردو داوینچی، نیکولو ماکیاولی و رودریگو بورجیا –که بعداً پاپ الکساندر ششم می‌شود- در این بازی حضور دارند. البته طبیعتاً زندگی آن‌ها در این بازی تغییرات بسیاری نسبت به واقعیت داشته تا مناسب داستان بازی بشود و خصوصیات رفتاری نشان داده شده از آن‌ها در این بازی، عیناً خصوصیات واقعی آن‌ها نیست. البته لازم به ذکر است که در داستان این سری عناصر تخیلی کم نداریم ولی کلیت و بخش عظیم گیم پلی بازی در محیطی با عناصر واقعی دنبال می‌شود و از این رو بخش غالب این بازی را محیط واقعی تشکیل داده است و نه عناصر تخیلی. شاید اثر این بازی آن‌قدر زیاد بوده است که تقریباً بعد از آن عناوین معروف زیادی جرئت نکردند ورود کامل به این دوران داشته باشند و ازاین‌رو هر چند عناوین نه‌چندان شناخته شده و یا عناوین استراتژیکی که بازه‌های زمانی گسترده‌ای را دارند در این بازه زمانی حضور داشته‌اند ولی عنوان کاملاً داستان محور معروف دیگری را نمی‌توان در این بازه زمانی سراغ داشت.

بازی‌های مربوط به دوره قرون‌وسطی:

در مورد بازی‌هایی که در این دوره زمانی ساخته شدند هم مهم‌ترین بازی داستان محور، نسخه اول سری Assassin’s Creed است. این بازی در دوران جنگ‌های سوم صلیبی در حدود سال‌های ۱۱۹۱ به وقوع می‌پیوندد. با توجه به این بازه زمانی، شهرهای مقدس آن دوران نظیر بیت‌المقدس، عکا و دمشق نیز در بازی حضور دارند و با جزئیات نسبتاً خوبی طراحی شده‌اند. بسیاری از شخصیت‌های معروف تاریخی نظیر ریچارد اول معروف به ریچارد شیردل نیز در این بازی حضور دارند.

story settings in video games

یکی از خاطره انگیزترین بازی ها برای طرفداران سبک استراتژی

از سری Assassin’s Creed که بگذریم، تقریباً باقی بازی‌های مهم این دوره زمانی، عناوین استراتژی بوده‌اند. مهم‌ترین آن‌ها نیز سری Stronghold و Stronghold Crusader است که یکی از معروف‌ترین بازی‌های استراتژی در این بازه زمانی محسوب می‌شود. این سری با ارائه داستان قابل‌قبول از وقایع آن دوران و گیم پلی خوب، یکی از محبوب‌ترین بازی‌های استراتژی دوران خود محسوب می‌شد که متأسفانه نسخه‌های جدید آن به هیچ وجه در حد نسخه‌های اول ظاهر نشدند.

بازی‌های مربوط به دوران باستان:

story settings in video games

اساسینز کریدی دیگر!

در مورد دوران باستان و پیش از میلاد نیز بازی‌های زیادی ساخته شده است. با این وجود بیش‌تر این بازی‌ها نظیر God of War به جنبه اساطیری این دوران توجه داشته و از این رو در دسته عناوین فانتزی قرار می‌گیرد. در میان بازی‌های واقع‌گرایانه دوران باستان هم همچنان مانند سایر بخش‌های تاریخ، نام سری Assassin’s Creed به چشم می‌خورد. نسخه Origins این سری و همچنین Odyssey که به زودی عرضه خواهد شد، به ترتیب در مصر و یونان پیش از میلاد جریان دارند و معماری تاریخی و باستانی این دوران را در بازی شبیه‌سازی کرده‌اند. این دوره‌های تاریخی حتی به شکل واقع‌گرایانه پتانسیل‌های بالایی دارند که تا به حال به جز در چند عنوان داستان محور معدود، تنها در عناوین استراتژی به آن‌ها پرداخته شد است. جنگ‌های عظیم آن دوران و همین طور معماری‌های خاص نقاط مختلف جهان و آثار بزرگی نظیر عجایب هفتگانه، پتانسیل بسیار بالایی برای ساخت بازی‌هایی بسیار بزرگ و داستان محور و البته غیراستراتژی را در این دوران دارند که متأسفانه به جز سری Assassin’s Creed و البته عنوان Ryse: Son of Rome، عنوان غیراستراتژی بزرگی براساس این دوران به شکل واقع‌گرایانه به چشم نمی‌خورد. البته خوشبختانه بسیاری عناوین استراتژی این دوران نظیر سری Total War: Rome، اکثراً عناوین باکیفیتی محسوب می‌شوند ولی به هر حال خلأ بازی‌های غیراستراتژی براساس این دوران به‌شدت احساس می‌شود.

بازی‌های مربوط به دوران ماقبل تاریخ:

story settings in video games

FarCry Primal

از نظر تاریخی، دورانی حدود ۳٫۳ میلیون سال پیش از زمان به وجود آمدن اولین موجودات از سرده Homo (انسان – البته نه گونه انسان امروزی، بلکه انسان‌هایی نظیر نئاندرتال و… که تفاوت‌های بسیاری حتی با انسان‌های اولیه‌ای که از نوع انسان‌های امروزی (ما) بودند داشتند) تا حدود ۵ یا ۶ هزار سال پیش که اولین بار خط و نوشتن ابداع شد، دوران ماقبل تاریخ به‌حساب می‌آید. هرچند ما در دنیای بازی‌ها می‌توانیم بازی‌هایی که در مورد دایناسورها هستند و مربوط به بیش از ۶۰ میلیون سال قبل می‌شوند را هم جزو این دسته به‌حساب آوریم. در این دسته نیز عناوین بسیار کمی در صنعت بازی یافت می‌شود. شاید مهم‌ترین بازی سالیان اخیر در این زمینه FarCry Primal باشد و بازی‌های دایناسور محور هم اکثراً مربوط به دایناسورهای ماقبل تاریخی هستند که به طرق مختلف در دنیای امروزی به وجود آمدند و نه دایناسورهای ماقبل تاریخ در زمان زندگی خودشان. با این وجود عنوان FarCry Primal نشان داد که از این دوران نیز می‌توان بازی‌های قابل‌قبول و خوبی ساخت.

جمع‌بندی:

این مقاله در این جا به پایان می‌رسد. در این مقاله سعی کردیم با یکسری از ستینگ‌ها و فضاهای داستانی مورد استفاده در عناوین مختلف آشنا شویم. طبیعتاً این لیست همه بازی‌ها را پوشش نمی‌دهد و بعضی تقسیم‌بندی‌ها هم نسبت به تقسیم‌بندی رایج دنیای ادبیات، با تغییراتی همراه بوده‌اند تا جلوی پراکندگی بیش‌ازاندازه مطالب گرفته شود و تا حد امکان بازی‌هایی با حال و هوای یکسان نیز در یک دسته قرار بگیرند. این نوع شناخت فضاهای داستانی می‌تواند باعث شود که در حین بازی، به یکسری از جزئیات داستانی که در میان عناوین سبک داستانی خاصی معمولاً مشترک است، توجه بیش‌تری داشته باشیم و شاید بعضی از رازهایی که سازندگان در داستان بازی مخفی کرده‌اند را راحت‌تر پیدا کنیم.

, , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا
داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا
داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا
داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا
داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا
داستان دنیاها | بررسی انواع فضاهای داستانی در دنیای بازی های ویدیویی – قسمت دوم - گیمفا