بزن بهادر مریخی | نقد و بررسی بازی Red Faction Guerrilla Re-Mars-tered Edition
کم نیستند عناوینی که برای ما خاطره ها ساختند. بازی هایی که بعضی وقت ها و با تفکر به آن ها و سرگذشت آن ها و خاطراتی که برای ما ساختند بزرگ شدیم و در نتیجه بار دیگر سازندگانشان از این خاطرات خوب سو استفاده کردند به خودشان اجازه ریمستر کردن این بازی ها را دادند! داستان امروز نیز در خصوص بازی دیگری است که در کمال تعجب اولا به جای آن که نسخه سوم که بسیار هم جذاب تر و زیبا تر بود، سازندگان تصمیم به ریمستر سازی این نسخه را گرفتند و از سوی دیگر هم هدف آن ها کلا از انجام این ها چه بوده است. در هر صورت اگر برای شما هم چنین سوالی پیش آمده است با ما همراه باشید تا به بررسی یه اثر قدیمی نسبتا قابل قبول در روز های خودش برای رقابت با عناوین این روز ها باشیم ولی باید اعلام داشت که سری Red Faction در حالی که تقریبا در حال رسیدن به تولد بیستم خود می باشد، مجموعه ای نیتس که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت.
به سبک تقریبا هر ریمستر دیگری که این دوره تعدادشان هم کم نیست دو راه برای بررسی بازی پیش رو داریم. اول این که این بازی را با هر عنوان نسل هشتمی دیگری مقایسه کنیم و سعی کنیم استاندارد های روز را با ساختار و تفکر ۱۰ سال پیش قیاس بزنیم. شاید این کار در ظاهر اندکی غیر منصفانه باشد ولی حقیقت آن است که زمانی که یک ناشر به خود جرات انتشار مجدد یک عنوان، حالا به هر دلیلی می دهد، باید هم با دیگر عناوین هم رده و دوره جدید نیز قیاس شود بالاخره این تصمیم با خود سازندگان بوده است که برای بار دوم سعی کنند از طریق یک بازی قدیمی از شما پول دریافت کنند. این بار حالا نوبت یکی از عناوینی بود که شرکتی قدیمی که مشکلات بسیاری هم داشت تصمیم به ساخت آن گرفت. این بازی شاید از بسیاری جهات برای THQ مهم باشد چون که در واقع این عنوان جز اولین حرکات این ناشر پر دردسر در روز های شروعش بود و از این جهت برای این مرحوم مهم بود که موفقیت یا شکست این عناوین می توانست حکم بقا یا مرگ را برای آن ها در بر داشته باشد.
رد فکشن گوریلا داستان یک کلونی انسانی بر روی سطح مریخ است که التبه اوضاع چندان خوبی هم ندارد. در این میان یک گروه مخالف شروع به نبردی نا برابر در برابر EDF یا نیروی دفاعی زمین می کند. در این نبرد وظیفه شما به عنوان یک عضو گروه مقاومت بر هم زدن نقشه ها و طرح های این گروه خشن است و دقیقا با آمدن شما به سطح مریخ و روبرو شدن با برادرتان که سال های سال است که هم در گروه مقاومت است و هم نقش یک کارگر را دارد و هم زمانی تمام این ها با یک گشت و بازرسی از سوی نیرو دفاعی زمین که در این حین هم این نیروی ظالم برادر شما را می کشد و در نتیجه شما هم که تا پیش از آن یک فرد بی طرف بودید، حالا به جبهه گوریلا ملحق می شوید و دقیقا از این جاست که بازی شروع می شود. در طول بازی همان طور هم که انتظارش می رود، باید به تجربه مراحل متنوع بپردازید که البته در این میان باز هم بسیارند مراحلی که باید در یک محیط جدید کار های تکراری انجام دهید. در واقع به دلیل ساختار بازی که جلو تر هم به آن اشاره خواهیم کرد، بازی پتانسیل خوبی برای تکراری شدن دارد.
اولین چیزی که در شروع به نظر می رسد، بهبود نرخ فریم بازی است. بنا به سبک تقریبا همه عناوین نسل هفتمی دیگر این بازی نیز در نسخه اولیه از نرخ فریم ۳۰ و رزلوشن HD بهره می برد که حالا این عدد در خصوص نرخ فریم به عدد ۶۰ رسیده که در نتیجه تجربه به مراتب روان تری را برای شما خواهد داشت و از سوی دیگر هم حالا رزلوشن بازی نیز به استاندارد پایه نسل هشتم یعنی Full HD ارتقا یافته است. این ها در ظاهر و بر روی کاغذ بسیار جالب و جذاب هستند. البته این ظاهر قضیه است و در حقیقت تفاوت های گرافیکی نسبت به نسخه اول بسار نا چیز است. حتی سازندگان نسبت به ایجاد یک بازسازی کلی نسبت به نسخه اولیه نیز اقدام نکردند و تمام چیزی که مشاهده می کنید همان بافت ها و طراحی هایی هستند که سالیان قبل نیز دیده بودید. چیزی که می توانست بسیار جالب تر باشد ایجاد حداقل بافت های جدید در بازی بود که از خیر آن نیز گذشتند و همین تکسچر های ساده و اولیه بدون عمق تمام چیزی است که شما در این نسخه پیدا خواهید کرد. ولی در کل این بخش با یک مشکل اساسی تر هم روبرو است. این مشکل خود را در میانه نبرد های سنگین نمایان می کند که نیرو های خودی و دشمن در حال تبادل آتش هستند و در این جا است که یک بازی قدیمی باز هم نمی تواند نرخ فریم خودش را حفظ کند و با جمع شدن بیش از ۵ یا ۶ نفر به سرعت شاهد افت فریم محسوس در بازی هستیم.
از سوی دیگر هم با توجه به پورت بازی بر روی نسل اخیر باید گفت که در این بخش هم هیچ تغییر محسوسی در بازی احساس نمی شود و تنها همان اندک بهبود های گرافیکی بازی، ممکن است بتواند به جذابیت های بازی بیافزاید. البته مشکل اصلی در جای دیگری است و شاید حتی مقصر سازندگان هم نباشند.در واقع ایراد اصلی وارده به تمام گرافیک بازی از جایی نشات می گیرد که بازی بر روی سطح یک سیاره بی آب و علف جریان دارد. مریخ به عنوان بستر بازی توانایی پذیرایی از هیچ نوع گیاهی را هم نباید داشته باشد و دقیقا همین اتفاق هم رخ داده است. ولی از سوی دیگر سازندگان اهمیتی نداده اند که باز هم شاید بتوان اندک تنوعی به محیط هاهی بازی بخشید. شاید وارد کردن ایده هایی همچون عناونی مانند مد مکس که آن هم دارای شرایط این چنین بود اندکی قابل قبول تر به نظر می رسید ولی اولا به دلیل این که نه فقط بازی برای نسل قبل بوده، بلکه برای روز های آغازین آن هم بوده است و از سمت دیگر هم سازندگان جدید هم چندان علاقه ای برای بهبود اساسی در بازی نداشته اند. در نتیجه حالا بازی پر شده است از تکسپر های زشت و عظیمی که نه تنها هیچ جزییات جذابی ندارند، بلکه به شدت هم خسته کننده هستند.
در سمت دیگر البته و با توجه به آن که تخریب پذیری در این بازی حرف اول و آخر و را می زند و در واقع کل ساختار گیم پلی و گان پلی و حتی داستان بازی نیز حول محور این ویژگی است، انتظار بیشتر و بهتری از افکت های گرافیکی این بخش می رفت که البته بار دیگر هم سازندگان ما را نا امید کردند و یا باید گفت که در اقع هیچ تغییری در این بخش وارد نکردند. حالا باز هم به سبک نسخه اول، پس از خراب شدن هر سطحی در بازی شاهد زیر بافت های آن هستیم که البته با وجود تنوع ظاهری اش، باز هم همه از پیش برنامه ریزی شده و اسکریپت شده هستند. البته با اندکی دقت به عمق بی دقتی و بی اهمیتی در ظاهر سازی بازی پی خواهید برد و بافت های زشت و ناقص بازی هیچ اجازه ای برای لذت بردن به شما نخواهند داد. البته اگر هم در طول بازی سایه ها و یا افکت ها قابل تحمل هم باشند، بعد از هر خرابی و تغییر در محیط شاهد اضافه شدن سایه های کیفیت پایین تر هستیم که در ترکیب با افکت های بی روح دود و گرد غبار ناشی از خرابی محیط، ترکیبی ایجاد می کنند که خودتان نتیجه را می دانید! در هر صورت اگر بخواهیم در یک عبارت کوتاه وضعیت گرافیکی بازی را توصیف کنیم باید گفت که در حالی که بازی بسیار زشت و غیر قابل تحمل به نظر می رسد، در سمت دیگر هم محیط های بازی بسیار ساده و بی جزییات هستند و بعد از مدت بسیار کوتاهی، ادامه بازی برای مشا غیر قابل تحمل می شود که در ترکیب با نقشه نسبتا تکراری بازی و دیگر عناصر سراسر خسته کننده بازی ترکیب بدی را ایجاد کرده است.
در این میان تنها چیزی که می تواند اندکی لذت و تنوع بازی بیافزاید گیم پلی خاص بازی است. همان طور که اشاره هم شد همه چیز در بازی در راستای تخریب پذیری بازی است. این بازی تخریب پذیری دارد و در نتیجه تمام مراحل و فعالیت ها نیز حول محور این ویژگی قرار دارد. ماموریت های بازی تماما شامل نابود کردن و ترکاندن و کشتن است و غیر از آن هم چیز دیگری از بازی انتظار نمی رفت. از سویی بازی دارای پنج منطقه مختلف است که البته همه نیز به طرز ساده ای به یکدیگر چسبیده اند ولی حتی برای نشانه گذاری یک منطقه هم باید پیشتر به آن جا سر زده باشید.
در محیط بازی خودرو هایی هم وجود دارند که برای جابجایی در محیط های ابعاد متوسط بازی الزامی هستند چون با توجه به سادگی بیش از حد محیط های بازی و عدم جذابیت های دیگر آن، این پیاده روی به شدت زجر آور خواهد شد. خودرو ها نیز در سوی دیگر به ۴ یا نهایتا ۵ نوع مختلف تقسیم می شوند که باز هم به تجربه بازی آسیب می زند و به طور قطع بعد از یکی دو ساعت از این بازی خسته خواهید شد. البته حتی اگر هم بخواهید که از آن ها لذت ببرید، با عبور از روی یکی دو مانع اول و پرش های مسخره، به این نتیجه می رسید که شاید بهتر باشد در بازی چندان جابجا نشوید!
گان پلی بازی از سوی دیگر شاید تنها نکته مثبت بازی باشد که البته آن هم بی نقص نیست. در بازی شما دسترسی با چهار نوع مختلف از سلاح و تجهیزات را دارید. اولی همان چکش معروف است که علاوه بر قدرت خوبی که دارد، بدون تاریخ انقضا و یا حد مصرف است و می توانید در واقع کل طول بازی را فقط با استفاده از آن به پایان برسانید. علاوه بر قدرت خوب این چکش سرعت نسبتا خوبی هم دارد. دیگر سلاح خوب شما در طول بازی نارنجک های کنترل از راه دور است که باید ابتدا آن ها را پرتاب کنید و سپس ان ها را منفجر کنید. ویژگی خوب آن ها نیز قابلیت چسبیدن به سطوح مختلف است که بسیار هم به کار خواهد آمد. البته بازی دارای دو نوع سلاح گرم نیز می باشد که یکی سلاحی اتوماتیک و دیگری یک سلاح دستی نیمه اتوماتیک است که هر دو نیز متاسفانه با محدودیت شدیدی در تعداد گلوله ها در بازی حظور دارند. در بازی شما تونایی کاور گیری نیز افزوده شده است که با همان کلید تغییر سلاح است. البته این ویژگی شاید چندان هم کاربردی نباشد ولی باز هم برای پر کردن مجدد نوار سلامتی قابل استفاده است.
دشمنان شما در داخل خودرو ها و یا بر روی زمین به سراغتان خواهند آمد ولی باز هم از این نظر هم مشکلی وجود ندارد و به راحتی می توانید از پس همه آن ها بر آیید. در سمت دیگر هم نیرو های گوریلا می توانند در میانه نبرد ها به کمک شما بیاییند که بسیار هم بدرد بخور است و حداقل چندین هدف بیشتر در مقابل گلوله های EDF قرار می دهید. در کل برای مقایسه می توان این بازی را با عنوانی مانند کرک داون مقایسه کرد که آن هم از سیستم ها و مکانیزم های مشابهی استفاده می کرد ولی باز هم تنوع بیشتری در نبرد هایش وجود داشت و هم جزییات بیشتر.
با توجه به زمان عرضه بازی و شرایط آن روز ها باز هم کم کاری های صدا گذاری بازی برای هر دوره تاریخی غیر موجه است. جدا از صدا گذاری شخصیت هایی که بسیار هم دم دستی گونه و با تلاش برای به حداقل رساندن هزینه ها انجام شده است، در بازی چیزی به نام موسیقی درست و حسابی هم وجود ندارد که باعث می شود گذراندن زمان و یا کشف نقاط جدید در دنیای بازی به کاری بس خسته کننده و زجر آور بدل شود. در سمت دیگر NPC ها در تمام طول مدت بازی یک کلمه هم سخن نگفتند و یا صدا گذاری تجهیزات و وسایل نیز به حدی ابتدایی و مسخره است که ارزشی هم در صحبت راجع به آن وجود ندارد.
حالا یک بار دیگر بگذارید مقایسه ای بین این بازی و نسخه جدیدیش انجام دهیم. با این شرایط به نظر می رسد که حتی بازی برای دوره خودش هم به شدت نا کار آمد و خسته کننده بود و در واقع جز یک هدر رفت پول و وقت چیز دیگری به حساب نمی آید. تقریبا هر چیزی که در بازی گنجانده شده است بسیار ناقص است و یا در سطحی ترین حالت ممکنه قرار دارد و از سوی دیگر بسیاری از ویژگی هایی که یک بازی نیاز دارد، در آن دیده نمی شود. در هر صورت باید گفت که ترغیب به خرید این بازی کار سختی است و تصمیم نهایی با خود شما است که آیا حاظر هستید برای خرید یک عرضه مجدد حاظر هستیدباز هم هزینه کنید آن هم در حالی که فقط و فقط به خاطر گان پلی قابل قبول و تخریب پذیری آن که برای دوره خودش انقلابی عظیم به حساب می آمد، بازی ارزش خرید دارد. در واقع اگر به روز های اولیه عرضه نسخه اولیه بازی بازگردیم بازی با تمام ایراداتی که داشت باز هم به دلیل نو آوری هایش لذت بخش بود ولی دیگر نسخه پورت شده بازی چیزی برای گفتن ندارد. اگر هدف THQ جدید زنده کردن و یا ایجاد زمینه برا عرضه مجدد این سری است باید گفت که حداقل اولین را قدم را اشتباه برداشته اید.
پر بحثترینها
- ۱۵ مشکل بزرگ سری GTA که طرفداران سرسخت نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- ویدیو: مقایسه Call of Duty Black Ops 6 روی PS5 و Xbox Series X/S [زیرنویس فارسی]
- نقدها و نمرات بازی Dragon Age: The Veilguard منتشر شدند
- رسمی: سونی دو استودیوی Neon Koi و Firewalk، سازنده Concord، را تعطیل کرد
- نقدها و نمرات بازی Call of Duty: Black Ops 6 منتشر شدند
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- بیش از ۸۰ بازی برای PS5 Pro بهینه شدهاند
- گزارش: کارگردانان بازی Marvel’s Wolverine نقش خود را رها کردند
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- تحلیلگر: Ghost of Tsushima ارزش سرگرمی و عدم تحمیل ایدئولوژی را در اولویت قرار داد
نظرات
بزرگ ترین عشق این بازی به نظرم همون سیستم تخریب پذیریش بود وگرنه خود بازیش چیز خاصی برای ارایه دادن نداشت اما همون تخریب پذیریش خدااا بود خدااا من خودم سکوت داخل بازی رو با آهنگای هوی متال پر میکردم با متال هد میزدم با پتک تخریب میکردم خیلی حال میداد :rotfl:
خسته نباشید بابت نقد…این بازی رو همون اوایل که اومد رو پی سی زدم فضا سازیش بد نبود ولی بنظرم زیاد بازی شاخی نبود و زود تکراری میشد…منم تا ی جایی رفتم دیگه بازی بیشتر هولم نداد که تمومش کنم…در کل بازی متوسطی بود و برای کسائی که دنبال بازی هایی با تم فضایی هستن میتونه سرگرم کننده باشه
حیف تخیلیه من خیلی خوشم نمیاد ازش ولی اون زمونا همه در مورد تخریب پذیری خفنش حرف میزدن خدایی عالیه بازیش
میشه فرق این بازی رو با نسخه ی معمولیش بگی
خیلی خسته کننده و حوصله سر بره بازی نکنید
in bazi mese igi hast…hame besh kam lotfi kardan vali ma bahash besyar khatere drim va lezzat bordim