روزی روزگاری: آخرین نبرد | نقد و بررسی بازی Operation Flashpoint/ARMA Cold War Assault
همیشه یک جنگ بود که همه از آن ترس داشتند. جنگی که قرار بود بر اساس وحشتناک ترین سلاح بشری شروع شود و پایانش مساوی بود با محو شدن حیات از سیاره زمین یا حداقل بیشتر آن. سلاح هسته ای موفق شد با دو عامل راحتی ساخت و تاثیر فوق بالا، برای سالیان سال پس از جنگ چهانی دوم و با احتمال زیاد تا ابد، نسل بشر را در ترس از نابودی نهایی نگاه دارد. البته از سوی دیگر باید گفت این سلاح و ترس استفاده از آن شاید جلوی جنگ جهانی سوم را گرفته باشد ولی در هر صورت برای دیدن نتیجه نهایی و این که ایا بالاخره جنگ جهانی سوم و جنگ هسته ای رخ می دهد یا نه، باید صبر کرد !
از سوی دیگر سلاح هسته ای یک جنگ واقعی دیگر هم براه انداخته بود. جنگ سرد که در یک سوی دیگر و دور از مرز های ابر قدرت های بلوک شرق و غرب جنگ های واقعی و گرم در کشوری ثالث ایجاد کرده بود و در جای دیگر صنایع سنگین تسلیحاتی سعی در به رخ کشیدن تجهیزات کشور ها به همدیگر داشتند. البته چند سال بعد با سقوط حکومت شوروی و پایان جنگ سرد، ایده ساخت یک بازی با محوریت گرم شدن جنگ سرد، به سر خیلی ها زد. تعدادی سعی کردند، به طور غیر مستقیم و مانند جنگ های ویتنام یا افغانستان قدیم، دو ابر قدرت را در برابر همدیگر قرار دهند یا به هر صورت نبردی غیر مستقیم با حمایت ابر قدرت ها از یکی از طرفین را نشان دهند ولی استدیویی کوچک از کشوری کوچک ایده دیگری داشت و آن هم چیزی نبود جز قرار دادن دو ابر قدرت برای آخرین بار در روبروی یکدیگر. استدیو Bohemia از کشور چک ایده اش ناب بود و البته رسیدن به نتیجه در آن سخت و بازی آن ها نیز پیر شده است و حالا بعد از چیزی حدود بیست سال بار دیگر لای کتاب خاک گرفته تاریخ را باز می کنیم تا نگاهی داشته باشیم به این عنوان که خود پایه گذار سیکی در بازی های امروزی شد.
بازی با این ایده ساده در دنیای آن زمان و در بدترین شرایط جنگ سرد طراحی شد و از قضا برای عده ای نیز به شدت محبوب شد. اساس بازی پیچیده در ظاهر و ساده در باطنش بود. بازی قرار بود تا جای ممکنه به واقعیت شبیه باشد و در سوی دیگر هم باید به اندازه کافی لذت بخش و مفرح می بود. ترکیب و سخت و خطرناکی که فقط تا به اینجای کار یک استدیو کوچک از کشوری که خیلی ها حتی شاید ندانند کجاست تصمیم به ساختش گرفت و برای ساخت این ایده برنامه سختی نیز پیش رو داشتند. از سویی در آن روز ها با توجه به وسعت بسیار بسیار کمتر شبکه اینترنت، دسترسی به انبوهی از اطلاعات و مدل ها برای ساخت تجهیزات سخت تر بود و از سوی دیگر هم هیچ کس دیگری این کار را با این عظمت تا پیش از آن ها انجام نداده بود. در هر صورت حالا بیش از یک دهه و در واقع نزدیک به بییست سال از عرضه عنوانی که که با نام Operation Flashpoint عرضه شد و حالا اسمش به ARMA Cold War Assault تغییر یافته است.
اولین نکته در خصوص این بازی آن است که بر خلاف ظاهر بازی که شاید چندین مرحله تک نفره و یا داستانی هم داشته باشد ولی در واقعیت اگر فقط یک عنوان باشد که بخش تک نفره اش فقط یک پیش درآمدی بر بخش چند نفره اش باشد، آن عنوان بدون شک آرما است. در بازی شاهد مراحل متنوعی هستیم که شما می توانید هر کدام را بدون اولویت تعریف شده تجربه کنید و از هر کدام هم به دانش آرمایی خود بیافزایید. این مراحل در ابتدا شامل یک میدان تیر ساده برای یادگیری پایه های بازی و آموزش اولیه سربازی به شما است و به تدریج و با پیشرفت ان ها به مراحل بهتری نیز می رسید که شامل رهبری یک گروهان از سربازان آمریکایی در برابر دشمن شوروی است و بعد از آن است که بخش داستانی بازی به صورت ناگهانی روی دیگر زیبایی اش را به شما نشان خواهد داد و در ابتدا بازی به شما اجازه سواری گرفتن از تانک و نفر بر را داده و بعد هم بازی به شما اجازه سواری گرفتن از پگاسوس افسانه ای بازی را نیز خواهد داد که آن هم چیزی نیست جز بالگرد بی رقیب جنگ ها و آورنده آتش جهنمی یعنی AH1 Cobra که از دیگر زیبایی های این مرحله بازی وجود ده ها هدف ریز و درشت بر روی زمین برای به آتش کشیده شدن توسط شما است و البته که جلوتر بازی به شما اجازه سواری گرفتن از شکاری بمب افکن های بازی را نیز خواهد داد ولی باز هم به دلیل ماهیت بازی لذت هلیکوپتر های بازی به مراتب بیشتر است. البته تمام این ها فقط برای نشان دادن اهمیت وسایل نقلیه بازی و یا اموزش تاکتیک های رزمی و دستور دهی به گرواهن است. از سوی دیگر با عرضه نسخه Cold War Assault به بازی یک بخش داستانی خسته کننده نیز افزوده شد که به نظر هم نمی رسد که کسی به آن اهمیت بدهد.
البته همه این زیبایی های ذاتی بازی در صورتی که بازی از نظر گرافیکی چیزی برای گفتن نداشته باشد، بعد از مدت کوتاهی به سرعت خسته کننده می شود.البته که بازی نه در این روز ها چندان خیره کننده است و حتی در دوره خودش هم جز بهترین ها نبود ولی باز هم باید گفت به دلایلی بسیار قانع کننده و لذت بخش بود. یکی از مهمترین نکات بازی نقشه های به شدت بزرگ و پهناور آن است که هنوز هم در واقع یکه تاز هتسند. جدای از آن جزییات نقشه نشان می دهد که تیم سانده فقط به کپی کردن بافت ها و اجسام بسنده نکرده اند و واقعا ساعت ها را صرف جای دهی شهر ها، کوه ها و درختان و محل های قرار گیری پایگاه ها صرف کرده اند. این نکته خود را زمانی نشان می دهد که اولا بازی نه فقط به یک نقشه بلکه به پنج نقشه با حال و هوای مختلفمجهز شده است که دو عدد از آن ها به عنوان اصلی ترین آن ها دارای حال و هوایی جنگلی و سرسبز به عنوان نماینده نبرد های اروپا و دیگری با تم بیابان و شن که نماینده نبرد های خاورمیانه و جنگج اول و دوم خلیج فارس، است. از سوی دیگر هم همه این نقشه ها در ابعادی غول آسا در بازی حظور دارند تا بتوانید تقریبا هر سلاحی در زراد خانه های شرق و غرب را به غیر از موشک بالستیک میان قاره ای را در آن ها تست کنید!
بر خلاف آن چه که انتظارش می رود در بازی موسقی هم وجود دارد که البته اصل آن در سال ۲۰۰۷ و با عرضه نسخه ARMA Cold War Assault صورت پذیرفت که به بازی بخش داستانی نسبتا کاملی به همراه صدا گذاری و موسیقی مناسبی بخشید . به غیر از آن و در نسخه معمولی بازی گهگاه و خصوصا در پایان مراحل هم شاید یک ندایی به گوش برسد که البته بود و نبودش هم چندان مهم نیست. البته هر چه قدر هم که کار موسیقی بازی سرسری انجام شده است از سوی دیگر خبر بهتر آن است که با تمام محدودیت های موجود کار صداگذاری خصوصا وسایل و ادوات تا جای ممکنه قابل قبول انجام شده است. البته این عامل محدودیت ها سبب شده است که تقریبا تمام اصواتی که از بازی خارج می شود، به طور قطع یقین ساخته شده توسط کامپیوتر باشد و بدون شک شاید بتوان گفت از هیچ وسیله واقعی برای صدابرداری استفاده نشده است. با این وجود باز هم تنوع اصوات بازی خوب و دلچسب است. شاید صدای تانک ها و خودرو های زرهی دقیق نباشد ولی باز هم هر کدام تفاوت های خود را دارند که بتوانید از فواصل دور هم به راحتی و با کمی دقت بین آن ها تمایز قائل شود. البته اوضاع در بخش صدا گذای سلاح های دستی و یا تسلیحات ادوات زرهی هم مشابه است ولی با این تفاوت که اندکی دقت بیشتر در کار طراحی آن ها صورت گرفته است. باز همین اندک دقت بیشتر سبب می شود که کار برای نیرو های پیاده نظام در امر تشخیص دوست از دشمن راحت تر شود.
می توان تا ساعت ها راجع به گرافیک، طراحی بازی و یا صدا گذاری آن صحبت کرد ولی چیزی که سبب شد شروع این سری با این قدرت زده شود، گیم پلی به شدت جذاب آن است که در واقع پایه گذار سبک خودش هم بود. بازی برای یک هدف ساخته شده بود و ان هم چیزی نبود جز طراحی یک جنگ تا جای ممکنه واقعی و یا حداقل شبیه به واقعیت. در بازی از هر رسته و گروهی قرار داده شده است و تمام عناصر لازمه برای ایجاد یک جنگ جهانی در فایل های بازی کار گذاشته شده است. البته که این مهم به تنهایی محقق نشد و در واقع ترکیب و دقت در جزییات بازی است که سبب می شود این عنوان حتی بعد از چیزی در حدود ۱۸ سال هم نه تنها لذت بخش باشد بلکه هنوز هم بتوانید یکی دو سرور پر از بازی باز در سرور های آن پیدا کنید که حتی با وجود نسخه های دوم و سوم هم باز بسیاری می توانند از این بازی لذت ببرند.
نیروهای زمینی بازی به عنوان بزرگترین اولیوت سازندگان از ساختار بسیار جذاب و تیز بینیانه ای بهره می بردند که فراگیری آن هم نه چندان سخت بود. البته اگر بخواهیم این عنوان را با فرزندان جدیدتر این سری مقایسه کنیم به طرز عجیبی خواهیم دید که بازی شاید تغییراتی داشته است ولی در کل و در هسته اصلی بازی تغییرات جزیی و اندک و صرفا در جهت بهبود بوده است مگر آن که به واسطه عرضه شدن نوع دیگری از نبرد یا وسایل جنگی جدیدتر، نیاز به افزدن ویژگی خاصی نیز به بازی احساس شود. به عنوان یک سرباز پیاده نظام شما دارای مجموعه ای از توانایی های خاصی هستید که تماما برای حفظ جان شما در برابر ادوات دشمن مورد استفاده است. این توانایی ها شامل توانایی های حرکتی و مبارزه ای است که در بخش اول شامل انجام انواع حرکات در جهات مختلف و به صورت مخفی و یا اشکار است. این حرکات مانند غلت خوردن بعضا در بعضی حالات خاص مانند خوابیده قابل انجام است، یا تغییر دوربین از حالت سوم شخص به شخص که تاثیرش در بازی های امروزی نیز نیازی به تعریف ندارد و در هر صورت اندکی تمرین و تکرار باعث می شود که بتوانید به راحتی به تمام آن ها هم مسلط شود. در بخش دوم هم شامل گان پلی بازی می شود که محدودیت های بیشتری وجود دارد ولی در نهایت شما می توانید سلاح خود را بر روی لبه دیواری قرار داده و یا دوپایه آن را باز کنید و از دقت بیشتری بهره ببرید که البته این ها بخشی از توانایی های شما و یا تاکتیک های قابل استفاده در بازی است.
از سوی دیگر گیم پلی وسایل نقلیه خصوصا تانک ها هم از زیبایی بیشتری برخوردار است و هم این که شاید اولین عنوانی باشد که چنین ساختاری را وارد کرده است. برای شروع خودرو های معمول و غیر مسلح ساختاری کاملا مشابه با هر عنوان و خودرو های دیگر دارند و فقط یک راننده هدایت آن ها را بر عهده دارد. با حرکت به سمت نفر بر های مسلح جذابیت بازی کم کم آشکار می شود و حالا شما به یک راننده و یک توپچی برای اثر بخش بودن نیاز دارید و این جدای از سربازانی است که شما در می توانید در پشت خودرو نیز حمل کنید. البته کار جهت دهی و درگیری در آن واحد به عهده توپچی است که نقش فرمانده را نیز بر عهده دارد. البته اوج زیبایی بازی مربوط به تانک ها می باشد که دیگر این دو نفر هم کارساز نیست و برای هدایت یک تانک شما به سه نفر نیاز دارید که نفر اول همان فرمانده تانک است که باید جهت دهی و در آن واحد هدف گیری را بر عهده داشته باشد. در سوی دیگر هم راننده و توپچی تانک باید در آن واحد به دستورات فرمانده عمل کرده و به حفاظت از وسیله زرهی نیز بپردازند. البته باز هم اگر از عملکرد توپچی یا راننده هم راضی نبودید می توانید کنترل دستی این بخش ها را نیز بر عهده بگیرید.
در این میان نیز منابع تانک شما نیز به طور طبع محدود است. تعداد گلوله های شما همانند آن مقداری است که یک M1A1 دردنیای واقعی با خود حمل می کند و از سوی دیگر گلوله های مسلسل های تانک نیز محدود است. همچنین ابزار زرهی شما در صورت آسیب دیدن در بخشی، توانایی های آن بخش را نیز از دست خواهد داد، به طور مثال آسیب وارده به برجک می تواند سبب جلوگیری از چرخش آن و یا قدرت شلیک شود و یا آسیب به یکی از شنی های تانک سبب توقف حرکت آن شود. در صورتی هم که در میانه نبرد با کمبود مهمات، سوخت و یا با اسیب جدی در وسیله زرهیتان روبرو شدید باید در صورت امکان خود را به یکی از کاموین های کمکی سیار خودی برسانید و صبر کنید تا اپراتور ها در اسرع وقت به وضعیت شما رسیدگی کنند.
در اسمان نیز اوضاع باز به همین منوال است و شما دارای سطحی پایه و قابل قبول از کنترل هایی هستید که نهایتا باید باید دو نفره در درون هلیکوپتر ها از پس ان ها برآیید و در هواپیما نیز حالا همه چیز فقط و فقط بر عهده خودتان است. اینجا هم ابزار ها بیشتر است، هم دقت انجام عملیات مهم تر است و هم این که در صورت خطا رفتن مهمات هم فشار بیشتری بر روی دوش شما قرار دارد چون که مهمات قابل حمل نیز بسیار کمتر از سایر تجهیزات می باشد ولی باز هم با این وجود اگر بتوانید با تمام کنترل های سخت تر این بخش هم کنار بیایید، بازی برای شما نه تنها به مراتب لذت بخش تر خواهد بود، بلکه کل سرور هم به قطع احترام یک خلبان درجه یک و ماهر را نیز نگاه خواهد داشت!
در هر صورت Operation Flashpoint یا ARMA Cold War Assault یک شوتر اول/سوم شخص فوق العاده زیبا است که نه تنها در این روز ها قدیمی به نظر نمی رسد، بلکه می تواند بسیار هم مفرح و جذاب باشد. بازی در زمان خودش هم کامل نبود و بسیاری از عناصر لازمه برای یک بازی خوب را به همراه نداشت ولی باز هم این سبب نمی شود از این عنوان،خصوصا در بخش چندنفره آن لذت نبرید. حتی اگر هم کسی دیگر به تجربه این عنوان نمی پرداخت و دیگر کسی در بازی نبود، باز هم با توجه به قابلیت ساخت سناریو در بازی می توان تلافی آن را از سر هوش مصنوعی هم گرفت! در هر صورت نسخه ارجینال این بازی بسیار ارزان است و اگر یکی دو دلاری در ته حسابتان سنگینی می کرد، این بازی ارزشش را دارد ولی باز هم باید گفت که گرافیک بازی قطعا شمار ا شوکه خواهد کرد!
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
نظرات
arma واقعا یک شبیه ساز فوق العادست و مورد پسنده همه ی شوتر باز ها نیست
ما که اصلا خبر نداشتیم بازی شبیه ساز هست و فقط در همین حد که می دیدی با شوتر های دیگه فرق داره و سخت تر هم هست..
فکر می کنم بین تمام مراحل انتخابی هم که بازی داشت فقط یک مرحله رو من بیشتر نمی تونستم رد کنم که اونهم یک مرحله بود که با کلی نیرو خودی بودی و از داخل جنگل همینطور دشمن می اومد که حالا همون هم یادم نیست تا آخر رفتیم یا نه…
M4 یا M16 بازی یا هر چیزی که بود هم جالب بود و یادمه من فقط دنبال همون اسلحه بودم !…در کل بازی عالی بود و اون زمان یادمه جزو بهترین شوتر ها بود برای من و کلی هم انجامش دادیم.با اینکه به نتیجه ای نمی رسیدیم داخل بازی ولی باز هم لذت بخش بود و همین که دو نفر رو میزدی می رفتی جلوتر بازی یک سیو میشد هم داستانی بود برای خودش.که حالا معلوم نبود اون سیو چطور بشه آخرش..
الان خیلیا شاید مسخره کنن بازیو ولی واقعا توی اون دوران خیلی خیلی بازی شاخی بوده !
یه شوتر تاکتیکال که مثله کالاف و بتل نیست که یه تنه یه لشگرو بکشی و حذابیتهای خودشو داره……
یاد اون operation flashpoint اولی بخیر.تو اون دوران یه بازی که هدایت هلیکوپتر و تانک و ماشین رو به عهده بگیری خیلی کم بود.یادمه چقد سر تاکتیکا و دستوردادناش ذوق مرگ میشدم مثلا میتونستی به تانکا بگی برن پشت درختا قایم شن.مرحله ای که واسه یه گروه تانکام تک نفره مین میزاشتیمم واقعا سخت وخاطره انگیز بود.هیچوقت همشون نمیترکیدن.
دوره خودش واقعا بازی سختی بود.