هزار و یک شب | سکوت خشم، شروع انتقام | بررسی داستان بازی Assassin’s Creed 2
در هزار و یک شب گذشته، به نسخه اول مجموعه Assassin’s Creed پرداختیم اما اکنون، وقتش رسیده تا به ادامه سفرمان بپردازیم و بازهم بیشتر بررسی کنیم. در ادامه سری اساسینز، ریشه تاریخی بازی کمکم، کمرنگتر میشود و بازی، حالتی اسطوری به خود میگیرد. در اینجاست که شاهد به وجود آمدن شخصیتهای محبوب این سری هستیم. به هزار و یک شب خوش آمدید!
شخصیت اتزیو، به خودی خود یکی از کاریزماتیکترینهای دنیای بازیهاست. کسی که او را به خوبی در نسخه دوم دیدیم و با داستان او همراه شدیم! بیایید نگاهی به داستان Assassin’s Creed 2 بیندازیم و سپس بررسیها را ادامه بدهیم:
شاید اتفاقی که برای خانواده این مرد افتاد، بدترین عاقبت از لیست عاقبتهای ممکن برای اتزیو و خانوادهاش بود. همانگونه که در ابتدای کار نیز دیدیم که قرار بود پدر، برادر و حتی خود اتزیو به این سرنوشت دچار بشوند. اما بالاخره، مانند همه بازیها و فیلمهای شدیداً سینمایی (!)، اتزیو موفق شد تا از این سرنوشت دور شوند. پائولا شاید یکی از مهمترین افرادی باشد که در این مسیر به اتزیو کمک میکند. کسی که شاید بازهم قهرمان قصه ما به او مدیون باشد. او به خانواده اتزیو، بدون تردید و ترس از نیروهایی که همیشه دنبالش بودند امان داد و این اتفاق، شروع یک حماسه دیوانهوار دیگر برای سلسله اساسینها بود. حالا که قهرمان خوشتیپ ما، از راحت بودن عزیزانش آسودهخاطر است، میتواند شروع کند! چه را؟ خب معلوم است: انتقام! از چه کسی؟ خب معلوم است:”اوبرتو آلبرتی” کسی که اولین بار او را در کنار “بورجیا” دیدیم! هر دوی آنها از شخصیتهایی بودند که اصلا دوست نداشتند سر به تن اتزیوی ما باشد. اما خب هرچقدر که داستان بازی، هالیوودی به نظر میرسید، قرار نبود که اتزیو با شلوارک و زیرپیرهنی برود سراغ دشمنانش و با انگشت کوچیکه همه را به خاک بنشاند! بالاخره کمی گرم کردن قبل از ورزش هم خوب است! پس پائولا، به او گفت که به سراغ “لئوناردو داوینچی” برود (آخرش نفهمیدیم چرا دقیقاً باید در همه بازیهای این سری یک شخصیت تاریخی بدبخت و بیچاره را بیاورند و خراب کاری کنند روی همه تصوراتمان!!!) خب از همه اینها که بگذریم، مثل همیشه، یکی از همین شخصیتهای تاریخی، باید هرطور شده اساسینها را کمک کند دیگر! خلاصه همینگونه بود که اتزیو مجهز شد و آماده انتقام بود. خیلی هم اتفاقی همان روز توسط پائولا و دوستان (و دوستان زیبایش!) متوجه شد که اوبرتو آلبرتی قرار است امشب در یک میهمانی شرکت کند. از شانس بسیار خوب اتزیو، آن شب اوبرتو بدون محافظ بود و همه چیز هم برای انتقام محیا بود، و البته اتزیو هم چیزی به جز این نمیخواست و دقیقاً زمانی که اوبرتو در حال رجزخوانی و ادعا بود، بلایی به نام اتزیو آئودیتوره بر سرش نازل شد و جانش را گرفت. پس از آن سخنرانی جانانه، حالا او یکی از مهمترین هدفهای زندگیاش را به قتل رسانده. کسی که حسابی با اعصاب او بازی کرده بود. اما داستان همینجا تمام نمیشود.
پس از این ماجراها، اتزیو با عموی خود ملاقات میکند و کلی اطلاعات خوب از او میگیرد. اطلاعاتی درباره تمپلارها و تاریخ آنها، و البته جد بزرگتر اتزیو. در ادامه، رابطه اتزیو و عمویش، بسیار قویتر و جذابتر میشود. عمو اتزیو (!) به مرد جوان قصه ما میگوید که این لباس و خنجری که تو پوشیدهای، روزی بهترین دوست پدر تو، و البته کابوس و وحشت تمپلارها بوده؛ پدر تو، زمانی یکی از بهترین اساسینها بوده و حق زیادی بر گردن ما دارد. در ادامه عمو جان، بازم توضیح میدهد که تمپلارها چه بلایی بر سر مردم بیگناه و خانواده آئودیتورهها آوردند، اما اتزیو شدیداً اصرار دارد که به همراه خواهر و مادرش به اسپانیا بروند، ولی ناگهان با سخنان تکاندهنده عمو جان، تمامی آرزوهایش به هدفی دیگر، یعنی انتقام تبدیل میشوند. اتزیو، بیدرنگ به کمک عموی خود، سعی شتافت و مسیر پدر را ادامه داد. او شروع کرد به سلاخی کردن. همه کسانی که میخواستند زندگی خود، و خانوادهاش را نابود کنند و میراث پدر را در خاک دفن کنند. از اینجا به بعد، اتفاقاتی که در بازی میافتد، روندی مشابه را دنبال میکنند. اتزیو تمامی دشمنان قسم خورده را یکی یکی از بین میبرد و بعد از آن… .
هر چقدر که از نسخه اول دورتر میشویم، گویا “تاریخ واقعی” هم میخواهد حساب خودش را از این سری جدا و دورتر کند. شاید، برای یوبیسافت، هدف از سفر در تاریخ، به شبیه سازی شهرهای قدیمی تغییر کرده باشد. هرچقدر که جلوتر میرفتیم، باید دیگر قید تاریخ واقعی را میزدیم و به شبیهساز شهرهای قدیمی، البته با چاشنی داستانهای کلیشهای اکتفا میکردیم! دیگر حتی، شخصیتهای تاریخی نیز مانند خل و چلهای دیوانهای میشدند که شوخیهای بی مزه میکردند! همانند چیزی که در همین نسخه دوم، برای لئوناردو داوینچی دیدیم! حتی به نسخههای جلوترهم که میپردازیم، از این دسته اتفاقات زیاد هستند. در Assassin’s Creed Syndicate نیز باید بست مینشستیم تا مثلا الکساندر گراهام بل برایمان کاری بکند و خودمان فلج بودیم! تازه همین الکساندر گراهام بل در بازی با یک روانی دیوانه مو نمیزد. (فقط قیافهاش!) اما هرطور که بود و هست، برخلاف این چند نسخه اخیر، Assassin’s Creed 2 دارای داستانی بسیار خوب و شخصیتپردازی مناسب و قوی بود. (باوجود آنکه انتقام به خودیِ خود، کمی کلیشهای بهنظر میرسید و بارها در داستانها و فیلمها استفاده شده بود) چیزی که این روزها دیگر در مجموعه به سختی میتوانیم رگههایی از آن را ببینیم. یا بیایید صادقتر باشیم، به طور کلی، داستان خوب و استثنایی، چیزی است که به سختی میتوان در بازیهای یوبیسافت، به خصوص پس از از دست رفتن تام کلنسی ببینیم. زمانی که تام کلنسی بزرگوار بود، اگر یادتان باشد شاهد بازیهایی با داستان نظامی بینظیر و پیچش و شخصیتپردازی قوی بودیم. روایتهایی که شاید حتی از آنها الهام گرفته میشد! (اما در مقابل، کارکنان یوبیسافت، هنوز قدرت بالایی از نظر خلاقیت و ایدههای نو برای بازیسازی دارند. همانند چیزی که در Watch Dogs یا Rainbow Six دیدیم.)
در آن دوره تاریخی، اتفاقات زیادی افتاد که سازندگان هرکدام میتوانستند به نوعی روی آن مانور بدهند. آنها در برهه زمانی، و علیالخصوص شخصیتهای موجود، تمدنهایی که درحال شکل گرفتند بودند و… هزاران داستان ناگفته بود. به هر حال، داستانی که هم اکنون در نسخه دوم مجموعه میبینیم (از نسخههای اصلی)، روایتی مناسب و روغنی قوی برای به راه انداختن موتور مجموعه در اختیار داشت. طوری که شخصیت اتزیو را برای همیشه درر دل طرفداران جاودانه میکرد. در هزار و یک شبهای پیش رو، منتظر بررسیهای دقیقتر از نسخههای دیگر سری Assassin’s Creed باشید.
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
هیچوقت ترک افسانه ای ezio family از یادها نخواهد رفت 😥
ممنون آقای غزالی زیبا بود منتظر ادامه هستیم.یادش به خیر اتزیو ادیتوره :inlove:
بهترین بازی و جذابترین شخصیت این سری بود
وقتی به اون موقع فکر میکنم میگم ای کاش بازی آساسین با داستان اتزیو پایان میافت وهرگز ادامه اش ساخته نمیشد
ولی کاش یوبیسافت یه بار هم که شده به حرف هوادارا گوش کنه و برگرده به ساخت پرنس خودمون خیلی دلمون براش تنگ شده
داداش ادامه بدن ولی درست حسابی ادامه بدن نه بکننش یه فرانچایز سالیانه،والا اگر gta یا گاد آف وار و یا خیلی از بازی هایه بزرگ دیگه رو هم بیای هر سال عرضه کنی بلاخره یه جا به مشکل میخوری و دیگه بازی واسه گیمرا جذاب نیست.متاسفانه بعضی وقتا شرکت ها بازی هاشون رو قربانی میکنن تا پول بیشتری در بیارن و همین باعث میشه یه فرانچایز خوش نام به یه فراچایز بشدت بدنام تبدیل بشه نمونش هم همین کالاف یا اساسیتز که البته یوبی تو نسخه آخر خوب کار کرد و نشون داد داره اساسینز رو به روزهایه اوجش برمیگردونه
باتشکر از آقای غزالی و مقاله خوبتون
صد افسوس
اگر که ایران توی بایکوت خبری نبود و دنیا تمدن باستانی ایرانو مثل مصر و یونان و چین و … میشناختن
میشد انتظار داشت که یه عنوانی مثل AC که ریشه هاش هم به ایران ربط داره رو تو فضای ایران باستان شاهد باشیم
وای که اگر میشد چی میشد 😥
به نظرم از نوع معماری و ساختمون ها و حالو هوای شهرهای اون زمان ایران گرفته تا تنوع اقلیمی ایران که شامل کویر و کوهستان و جنگل و … میشه تا شخصیت های تاریخی مثل کوروش و داریوش و خشایارشا و.. تا جنگ های بزرگی مثل
ترموپیل و آرتمیزیوم و پلاته همه و همه پتانسیل ساختن بازی ها و فیلم ها و رمان های بزرگ رو دارن.
همه سری ASSASSIN’S CREED بجز SYNDICATE مذخرفن
اسپم:تریلر جدید از گیم پلی بازی ATOMIC HEART رو که انحصاری PC هستش رو حتما برید ببینید شاهکاره :inlove: :inlove: :inlove: حتما ببینید
https://www.aparat.com/video/video/embed/vt/frame/pid/0/showadstart/no/showvideo/yes/videohash/6Q5v8?data%5Bas%5D=1
بهترین اساسینزی که بازی کردم همین شماره بود
باهاش زندگی کردم
وای چه خاطراتی . ممنون آقای غزالی :yes: :yes:
توی این سری کاراکتر Ezio بهترین بود یعنی با بقیه کارکتر های نسخه های دیگش اصلا نتونستم ارتباط برقرار کنم
همیشه به یادم میمونه :-* mentor da’firenze
این بازی عالی بود ولی واقعا اساسینز های این نسل هم اصلا بد نبودن البته منظورم اصلی هاشونه مثلا یونیتی خوب بود سیندیکیت معمولی و اوریجینز هم خوب بود منظورم از خوب اینه که تونست منو حداقل واسه چند روز یا دو سه هفته تونستن منو سزگرم کنن :yes:
یکی از بهترین بازی های عمرم بود هنوزم به خیلی بازی ها ترجیحش میدم مرسی نقد عالی بود فقط یکم کوتاه
و به نظر من یوبیسافت الان درسته که مثل قبل نیست ولی بازم داستان بازیاش خوبه با شرکتایی مثل اکتی و بازیایی که همش دارن زرت زرت انلاین میشن اگه تو بازیای یوبی دنبال داستان نباشیم کجا باشیم :smirk: