بهشتی از جنس جهنم | نقد و بررسی بازی The Witness
چه چیز یک بازی خوب، از نوع پازلی می سازد. داستان خوب مکانیزم خوب و یا معما های سخت. کدام یک بیشتر می تواند شما را به خرید یک بازی جدید در این روز های سختی دلار ترغیب کند. البته بهترین حالت همان است که یک عنوان پازلی جدید همه این ها به علاوه چندین و چند ویژگی دیگر را برای این دلار های بی زبان شما ارائه دهد و گرنه چه کاری است که در این روز ها و با وجود ده ها عنوان رنگارنگ تر و با محتوای غنی تر و صد البته که هیجان انگیز تر، بخواهید به سراغ یک پازل دیگر بروید. ذات اکثر عناوین پازلی در دل خود یک حس خسته کننده گونه دارند که چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنارش عبور کرد. البته در این بین هستند عناوینی مانند سری پرتال و سایر عناوین پازلی هستند که شاید با ایجاد مراحل جذاب تر و یا داستانی هیجانی تر بتوانند شما را مجاب به تجربه سریع تر آن ها بکنند و اندکی این حس را در گوشه و کنار بازی مخفی کنند ولی باز هم هر کاری که بکنند باز هم این عناوین نسبت به رقیبان اصلی خود یعنی بازی های معمایی بسیار کار سخت تری در کسب امتیاز و یا جذب مخاطب دارند. حالا در این میان The Witness کار بسیار سخت تری هم در برابر خود دارد چون به دلیل آن که ساخت بازی چیزی در حدود ۸ سال به درازا کشیده شده است، حالا همه انتظار یک بازی بی نقص و به شدت اعتیاد آور را هم دارند که باید دید که سازندگان چقدر در این کار موفق بودند ولی هر چه باشد می توان در همین ابتدای کار این وعده را داد که بازی صد در صد که کامل و بی نقص نیست!
بازی برای شروع شما در یک دنیای زیبا، رنگارنگ و البته پر هزار تو رها می کند. در واقع The Witness خود دنیایش یک هزار توی عظیم است که در هر درش یکی دیگر هم قرار داده شده است. برای هر دری و یا هر حرکتی یک پازل دیگر پیش روی شما قرار گرفته است و این پازل ها به طور ساده کلید عبور از این چالش ها هستند. در پس هر چالش بازی یک چالش دیگر نهفته است تا در نهایت موفق شوید که حداقل اصلی های آن را به پایان برسانید تا به پایان بازی برسید.
پازل های بازی به طور کلی چالش خاصی ندارند و در هر مرحله باید خطی از یک سوی این هزار تو ها به سمت دیگرش بکشید که همیشه راهی مستقیم و ساده هم نخواهید داشت. البته بعضی مواقع بازی برای جلوی گیری از تکراری شدن و یا ساده شدن نسبت به گذشت زمان و کسب تجربه توسط شما، به تدریج به معما های خود قوانین تازه ای نیز اضافه می کند. یکی از آن ها به طور مثال برای شما تعریف می کند که هنگام کشیدن خط باید حتما از تمام نقاط مشخص شده در صفحه عبور کنید که با توجه به این که خطوط نمی توانند از روی یکدیگر عبور کنند می تواند حاوی اندکی چالش بیشتر برای شما بشود. از سوی دیگر با پیشرفت در بازی چالش های دیگری مانند هدایت هم زمان دو خط نیز به بازی افزوده می شود که جدای از زیبایی بصری اش، چالش خاصی در هدایت همزمان آن ها وجود دارد که خالی از لطف نیز نیست. در این حالت شما باید یک خط را کنترل کنید و خط دیگر به شکل قرینه با خط ترسیمی شما حرکت می کند شما باید دقت کنید که این خطوط در دل یکدیگر گره نخورند. البته یکی دیگر از چالش های پازل های بازی مربوط به ایجاد شرط است که در آن باید به طرق مختلف و با رعایت این شروط از میان محل های مشخص شده عبور کنید و یا متوازی و یا به صورت مشخص شده با طرح خطوط تعریف شده حرکت کنید. البته همه این چالش ها بعد از مدتی برای شما تکراری می شود و می تواند سبب خسته کننده شدن بازی شود و از آن بدتر سرعت حرکت کاراکتر اصلی بازی است که بسیار آهسته است و این سبب می شود که رسیدن به نقطه ای دیگر در بازی به چالش خاصی تبدیل شود. البته این سرعت به منظور جلب توجه شما به محیط های اطراف و نشان دادن زیبایی های دنیای The Witness است و مخصوصا سازندگان که می خواستند شما را مجاب به این کار کنند. البته سبک بازی و نیاز به آرامش و تمرکز در آن سبب می شود که چنین فضا سازی و حالتی نیز اجباری شود و نمی توان آن طور هم به بازی به خاطر این منطقش ایراد گرفت.
در حالی که در سایت های اندازه گیری زمان بازی، طول این عنوان چیزی در حدود ۱۸ تا ۲۰ ساعت ذکر شده است، بازی در بهترین حالت حداقل چیزی در حدود ۴۰ تا ۵۰ ساعت برای چالش اصلی از شما زمان طلب می کند که باز هم با توجه به سبک بازی و ساختار گیم پلی بازی زمان بسیار زیادی می باشد. در واقع این زمان زیاد به صورتی شمشیر دولبه ای است که به ساختار بازی نیز آسیب می رساند. این زمان زیاد برای حل معما های بازی و بازگشت و عبور از چالش های جانبی می تاند تا حدی سبب خسته کننده شدن بازی نیز بشود و در واقع به جز عشاق این سبک بازی هیچ گیمر دیگری توانایی به پایان رساندن بازی در یک دوره و به صرت یکسره را ندارد. به دلیل دیگر ویزگی های بازی حتی ممکن است که به پایان رساندن بازی چندین و چند ماه هم طول بکشد چون که بازی برای حل شدن معما هایش حتی بعضا نیاز دارد که شما در حالت روحی و روانی خاصی نیز باشید که حوصله بازی را داشته باشید و گرنه هر کسی و در هر زمانی تحمل این بازی را نخواهد داشت.
یکی دیگر از نقاط قوت بازی موسیقی فوق العاده زیبا و دلنشین آن است. در واقع یکی از دلایلی که می تواند سبب ایجاد اشتیاق در شما برای تجربه بازی شود، همین صدای زیبا و دلنشینی است که در سرتاسر طول بازی به گوش شما می رسد. این موسیقی زیبا به نظر می رسد که تنها به وسیله پیانو نواخته شده باشد و آرامشی که از شنیدن آن به شما انتقال پیدا می کند سبب می شود که برای حل معما های بازی هم انگیزه و هم آرامش بیشتری داشته باشید. در کل طول بازی هم حتی لحظه ای نیز به نظر نمی رسد که در حین مراحل بازی بخواهد اندکی به شما فشار روانی وارد کند و یا بخواهد که آرامشتان را بر هم بزند.
البته جدای از این نقاط قوت در بازی گوشه های تاریک دیگری نیز وجود دارد. یکی داستان بازی است که فقط نقش یک راستای هم محور برای اتفاقات بازی است. در حقیقت در این بازی وظیفه شما آن است که همه هفت لیزر موجود در دنیای بازی را روشن کنید تا به سمت کوهی بزرگ در میانه نقشه بتابد تا بتوانید بالاخره پایان بازی را ببینید که البته اگر هم حوصله ندارید همین الان به یوتیوب سر بزنید و پایان بازی را ببینید و کلا خودتان را خسته نکنید. چون جدای از این پایان بازی داستان دیگری برای عرضه ندارد. البته به سبک تقریبا هر بازی دیگری در جای جای دنیای بازی، می توانید پخش کننده های کوچکی را پیدا کنید که درون آن ها فایل صوتی کوتاهی قرار دارد که می توانست اطلاعات مفیدی از داستان و علت بازی به شما بدهد که البته هیچ اطلاعات مفیدی نیز در آن ها وجود ندارد. در سوی دیگر با پایان پازل های بازی و عبور از یک مرحله شما هیچ جایزه ای دریافت نمی کنید و تنها چیزی که بدست خواهید آورد تنها مراحل بیشتر و پازل های سخت تر است که باز هم سبب خسته کننده شدن بازی می شود. درواقع بازی ساز می توانست تنها با اندکی کار بیشتر و وارد کردن داستانی بهتر و بزرگ تر به دنیای بازی، در پایان هر مرحله اندکی از داستان بازی را برای شما تعریف کند تا حداقل انگیزه ای برای به پایان رساندن بازی هم داشته باشید و همه چیز را در ۲۰ یا ۳۰ دقیقه خلاصه نکند.
با این وجود باز هم The Witness عنوانی فوق العاده است که البته باز هم باید گفت که فقط طرفداران خودش را دارد. اگر به فکر اندکی فسفر سوزاندن هستید این بازی به هیچ وجه شما را رو سیاه نخواهد کرد. معما های بازی بعضا آنقدر سخت و پیچیده خواهند شد که شما به یک راهنمای آنلاین برای حل آن ها نیاز پیدا می کنید و از آن جایی هم که بازی حالتی جهان باز گونه نیز دارد و از سوی دیگر مراحل و ماموریت ها هم نیاز مند ترتیب خاصی نیست پیدا کردن ماموریتتان از دل پازل های بی پایان بازی کاری واقعا نا ممکن خواهد بود.البته از سویی این سختی یک نقطه قوت دیگر برای بازی است و شما هیچ نیازی به رعایت رویه خاصی در بازی ندارید، مگر معدود جاهایی که بازی برای ساختارش و یا آموزش نکته ای جدید این محدودیت را اعمال می کند. حتی پس از پایان بازی نیز می توانید بار دیگر به بازی برگردید و معما های جدید و اتاق های دیگری را کشف کنید تا اندکی از حس کنجکاویتان کم شود. در هر صورت The Witness عنوانی با گیم پلی و ساختار و منطق عالی ولی به شدت خسته کننده است. جدای از آن گرافیک و موسیقی بازی چیزی برای گله کردن ندارد و بازی هم رسما نا متنهای طراحی شده است. ولی با این وجود خرید و تجربه آن به هیچ کس توصیه نمی شود مگر آن که از قصد بخواهید به خود و مغزتان آسیب برسانید!
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
فکر نمیکردم یه روزی این معما که بعضی موقع ها تو مجله حل میکردم انقدر خوب تو یک بازی قرار بگیره البته بخاطر سخت شدن بعضی معماها دیگه سراغش نرفتم ولی بینهایت بازی قشنگی بود مخصوصا گرافیک هنری بازی که هر صحنه از بازی انگار یه بوم نقاشی بود بابت نقدم ممنون
چه سالی اومد؟؟!! بگین دیگه
واسه من که بازیش شدیدا تکراری خسته کننده شد
چرا نظر منو منتشر نکردید.ازتون غلط املایی گرفتم ناراحت شدید بی سوادا؟
من این بازی رو فکر کنم ۲ سال پیش انجام دادم
وسط بازی اینقدر مغز داغ میکنه که هی دوست داری بازی رو پاک کنی ولی هرجور بود تمومش کردم
واقعا بازیش قشنگه ولی حل پازل هاش زمان میبره
فقط به درد کسایی میخوره که عاشق سبک پازل هستن مثل خود من 🙂