روزی روزگاری: یک نقش آفرینی خاص… | نقد و بررسی بازی Nier

نام Nier تا همین سال قبل و پیش از عرضه شاهکاری به نام NieR: Automata اصلا برای بازیبازان شناخته شده نبود و خیلی ها اصلا نمی دانستند که در نسل هفتم عنوانی به نام Nier داشته ایم. در کشور خودمان نیز شاید خیلی از شما با عنوان اصلی Nier آشنایی نداشته باشید و حتی در زمان عرضه آن در نسل هفتم، نام آن را نیز نشنیده باشید، اما برای یک نقش آفرینی باز کهنه کار که کمتر بازی این سبک از زیر دستش فرار کرده است، بازی اصلی Nier یکی از خاطرات خوب نقش آفرینی در نسل هفتم محسوب می شود. NieR عنوانی بود که توسط استودیو Cavia ساخته شد و در سال ۲۰۱۰ به وسیله کمپانی اسکوئر انیکس برای کنسول های PlayStation 3 و Xbox 360 منتشر گردید. نمی توان کتمان کرد که آن بازی ضعف های نسبتا زیادی را در خود می دید اما این ضعف ها هرگز بازی را در حد یک عنوان ضعیف پایین نمی آوردند و در نهایت هر شخصی که این عنوان را تجربه کرده است از آن به نیکی یاد می کند و البته مهم ترین نکته ای که در مورد این بازی خواهید شنید آن است که NieR یک بازی کاملا خاص و با شخصیتی متمایز از تمام بازی های دیگر محسوب می شد و البته دلیل بسیاری از نمراتی که از این بازی کم کرده بودند نیز همین خاص بودن NieR بود که سبب می شد به هیچ وجه یک عنوان همه پسند نباشد و برخی اصلا با آن ارتباط برقرار نکنند.

نقد و بررسی بازی Nier

NieR عنوانی اسپین آف از سری عناوین Drakengard محسوب می شد. نسخه اول Drakengard دارای ۵ پایان مختلف بود که سازندگان بازی NieR برای ساخت این بازی پایان پنجم بازی Drakengard را برای قرار دادن وقایع داستانی NieR برگزیده بودند. بازی NieR بازخوردهای نسبتا خوب و مثبتی را نیز از سوی طرفداران و منتقدان دریافت کرد و امتیازاتی مثل ۷/۱۰ را از وبسایت آی جی ان به خود اختصاص داد و نهایتا امتیاز متای آن نیز در همین سطح ۷/۱۰ قرار داشت. البته باید گفت NieR از عناوینی بود که نمره اش می توانست غلط انداز باشد و در حقیقت این امتیاز نمایانگر لذتی که از بازی می بردید نبود. کسانی که NieR را تجربه کردند غالبا با عنوانی فراتر از سطح یک عنوان با امتیاز ۷ روبرو شده بودند و یک تجربه کاملا جدید را حس کرده بودند. NieR تم و فضاسازی فوق العاده غیر معمول و نامتعارفی داشت و انگار در دنیای بازی نوعی جادوی محزون و آرام بخش وجود داشت که هر بازیبازی را به آن جذب می کرد و او را به دل داستان غم انگیز خود می کشید.

NieR یک نقش آفرینی بسیار خاص است و درست است که بسیاری از المان های ثابت و همیشگی نقش آفرینی های غربی و گاها ژاپنی را در خود دارد اما اتمسفر و شخصیت های آن و غم عجیبی که در دنیای آن وجود دارد در ترکیب با گیم پلی ترکیبی آن که مخلوطی از چندین سبک مختلف است، NieR را از هر عنوان دیگری متمایز می کند

همان طور که می دانید در نسل هشتم در تاریخ ۲۳ فبریه ۲۰۱۷ بود که عنوان دوم این سری با نام NieR: Automata نیز منتشر گردید. باید اعتراف کنم که من و شاید خیلی از دیگر طرفداران و علاقمندان این بازی هم با این که می دانستیم این عنوان، یک بازی بسیار زیبا خواهد بود ولی دیگر انتظار چنین بازخورد و نمرات بی نظیری را نداشتیم و زیاد مطمئن نبودیم که بازی در حد یک شاهکار عمل خواهد کرد و امتیاز متایی در سطح بازی هورایزن زیرو داون خواهد گرفت. اما خوشبختانه این اتفاق افتاد و یک انحصاری کنسولی جذاب و شاهکار دیگر به لیست قدرتمند انحصاری های پلی استیشن ۴ افزوده شد تا به این ترتیب نام Nier دیگر تبدیل به یک نام خیلی بزرگ و شناخته شده در دنیای بازی های رایانه ای شود. به شخصه اعتقاد دارم که اگر کسی که قبلا در نسل هفتم یک بار سرسری بازی نایر را تجربه کرده است، اکنون و بعد از تجربه نایر اتوماتا، دوباره به سراغ تجربه بازی اول نایر برود، شاید آن بازی برایش خیلی هم جذاب تر شده باشد و تازه ارزشش را بفهمد و بیشتر آن را درک نماید.

ترسناک خلق کردن حتما نیاز به کلی جزییات و طراحی و.. ندارد بلکه می شود با یک دایره ساده چهره ای را خلق کرد که هر بار از همان زمان تجربه این بازی تا به امروز به آن نگاه می کنم حس ترس نسبت به ان دارم و اصولا چهره ای که تغییر نکند و همیشه ثابت باشد خیلی ترسناک است و چه بدتر اگر در حال خنده باشد!

تا امروز بارها و بارها از شاهکار NieR: Automata حرف زده ایم و نوشته ایم و نقد متنی و نقد ویدئویی و تحلیل داستانی و .. برای شما منتشر کرده ایم ولی هرگز تاکنون فرصتش پیش نیامده است که برگردیم و سری بزنیم به بازی اصلی NieR که شاهکاری مثل NieR: Automata از ریشه آن خلق شده است و کمی هم در مورد آن بازی صحبت کنیم و دقیق تر آن را مورد بررسی قرار دهیم. اما امروز می خواهیم این کار را انجام دهیم و با توجه به شناخته تر شدن نام NieR، قصد داریم تا سری به نسل هفتم بزنیم و برای شما عزیزان در مورد عنوانی که از بدنه آن، شاهکار NieR: Automata خلق شده است یعنی بازی اصلی نایر صحبت نماییم. در حقیقت در این مطلب قصد داریم تا به بررسی بخش های مختلف این بازی نقش آفرینی خاص بپردازیم و آن را از زوایای مختلف برای شما عزیزان تحلیل نماییم تا اطلاعات کاملی را از این بازی زیبا کسب کرده و شاید قصد کنید تا به سراغ کنسول های نسل هفتم خود بروید و این بازی را تجربه نمایید، مخصوصا اگر از فضا و تم بازی NieR: Automata خوشتان آمده است. پس اگر به هر دلیلی علاقمند به کسب اطلاعات بیشتر از عنوان NieR هستید و قصد دارید تا اطلاعات بیشتری از این بازی داشته باشید با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا در ادامه مطلب نقد و بررسی بازی NieR همراه شوید.

سلام ریفیق!! چطوری بامرام؟ شدی شبیه باورام!!! خدایا ما رو از شر هر چی دیوونه اس خلاص نکن که در مقایبسه با اونا بفهمیم سالمیم!!

داستان بازی هزار سال بعد از پایان پنجم عنوان Drakengard  رخ می دهد و شما را در نقش شخصیتی به نام نایر قرار می دهد که در تلاش برای یافتن دارویی برای بیماری دخترش Yonah که با نام Black Scrawl شناخته می شود است. نایر مردی بسیار خوش تیپ و جذاب با چهره ای بسیار مصمم و موهایی بلند و تماما سفید رنگ و نگاهی قدرتمند است که کاملا خصوصیات یک پروتاگونیست و شخصیت اصلی بودن را داراست و چه از لحاظ ظاهری و چه از نظر خلوص و صحت اهدافی که دنبال می کند، برای بازیباز جذابیت دارد. بازی تم داستانی و روایت بسیار خاص و عجیبی دارد و سکوت غمناکی که در دنیای آن جریان دارد شما را به نوعی شیفته خود می کند ولی خب از سمت دیگر هم مواردی در همین دنیای بازی وجود دارد که می تواند شما را پس بزند و در بخش گرافیک در مورد آنها صحبت خواهیم کرد. در واقع فضای داستان و غمگین بودن دنیای بازی شما را به سمت خود می کشد ولی خیلی از مشکلات بصری شما را از شیفتگی شدید به بازی پس می زنند و در نهایت این سلیقه و نوع گرایش شماست که تعیین می کند کدام جنبه برای شما مهم تر است. برای من که قطعا فضاسازی داستان و دنیای بازی مهم تر بوده و هست و خواهد بود. در طول بازی، نایر با یک کتاب سخنگو که با نام Grimoire Weiss خطاب می شود و با همراهی دو شخصیت دیگر با نام های Kainé و Emil به ماجراجویی می پردازد تا بتواند درمانی برای دخترش بیاید و ماهیت وجودی موجوداتی عجیب به نام Shade که در زمین حضور دارند را نیز درک کند. 

نایر مردی بسیار خوش تیپ و جذاب با چهره ای بسیار مصمم و موهایی بلند و تماما سفید رنگ و نگاهی قدرتمند است که کاملا خصوصیات یک پروتاگونیست و شخصیت اصلی بودن را داراست و چه از لحاظ ظاهری و چه از نظر خلوص و صحت اهدافی که دنبال می کند، برای بازیباز جذابیت دارد.

کلیت داستان بازی جذابیت دارد و شاهد داستان خاص و مرموزی هستیم ولی می توانیم بگوییم روند روایت آن است که مقداری بی روح بوده و دیگر بیشتر از حد غمگین و افسرده است و اتفاقا هر وقت که مانند مطلب دیروز لیستی از غمناک ترین بازی ها در تاریخ بازی های رایانه ای جمع آوری می شود نام بازی نایر را نیز در آن شاهد هستیم که یکی غمگین ترین و ناراحت کننده ترین عناوین در تاریخ بازی ها قلمداد می شود. البته می توان این نوع روند روایت را به حساب خاص بودن بازی گذاشت و بگوییم عنوانی که همه چیزش خاص است روند روایتش نیز خاص است ولی بالاخره این بازی در بازار بازی ها عرضه شده و منتقدین و بازیبازان آن را با دیگر بازی های هم سبکش مقایسه کرده اند و به خاطر همین بیش از حد خاص بودن خیلی ها با آن ارتباط برقرار نکرده و خوب آن را نفهمیده اند که این موضوع کاملا از امتیازات بازی مشخص است. شخصیت های حاضر در بازی نیز از خود نایر گرفته تا بقیه شخصیت ها از همان فرمول خاص بودن بازی تبعیت می کنند و شاهد شخصیت هایی عجیب و معمولا ساکت و کم حرف و خاص هستیم که ناگهان ممکن است به سبک ژاپنی ها از آن ها رفتارهای عجیبی ببینیم!

بابا خب یه تن ماهی می خریدیم دیگه اینقدر با این ماهی های حفتک رن درگیر نمی شدیم!! از چهارپا بیشتر جفتک می زنن این ماهیا!!

البته این خاص بودن دلیلی بر ضعف آن ها نیست و شما می توانید با شخصیت های بازی مخصوصا شخصیت های اصلی و مهم آن ارتباط برقرار نمایید و شخصیت های خوب و عمیقی را در این عنوان شاهد هستیم که البته مثل بازی بعدی این سری از نظر ظاهری و جذابیت طراحی نیز بسیار عالی و خوش ظاهر و جذاب خلق شده اند و طراحان این سری چه در بازی اصلی و چه در بازی اتوماتا (با این که عنوان اتوماتا را پلاتینیوم گیمز ساخت ولی مشخص است که تم اصلی و کلی طراحی شخصیت ها و دنیای بازی در راستای همان عنوالن نخست است، مخصوصا از نظر جذابیت ظاهری شخصیت ها) از همان بازی نخست، سلیقه خوب خود را در خلق شخصیت های مذکر و مونث کاملا ثابت کردند تا در عنوان نایراتوماتا این موضوع با شخصیتی مثل ۲B به اوج برسد. در مجموع باید گفت بازی Nier در زمینه داستان و روایت نمره قبولی دریافت می کند و شاهد عنوانی خوب و جذاب با روایتی در خور تحسین و شخصیت هایی پردازش شده هستیم که این توانایی را دارند که بازیباز را همراه خود به جلو ببرند.

دنیای بازی به طرز شدیدی خالی است و شدیدا از کمبود جزییات و محتوایی که دنیای بازی را پر کنند رنج می برد. نامردا نکردن یه  دست مبل و صندلی بچینن روی پل!!

گرافیک بازی بدون شک ضعیف ترین بخش آن به حساب می آید و این موضوع تقریبا در تمام نقدهای بازی نیز مشترک است و در حالی که اکثریت افراد داستان و شخصیت ها و موسیقی و برخی المان های گیم پلی بازی را تحسین کرده اند، از گرافیک آن به عنوان پایین تر از سطح استاندارد یاد کرده اند و به واقع نیز همین طور است و گرافیک بازی ضعیف، رنگ و رو رفته و کهنه به نظر می رسد و با این که از لحاظ هنری شامل طراحی های قابل تحسینی هستیم ولی این طراحی ها معمولا تحت تاثیر جلوه های بصری ضعیف، افکت های ضعیف گرافیکی، رنگ پرداری های کهنه و رنگ و رو رفته و تکسچرهای بی کیفیت قرار می گیرد و اجازه نمی دهد تا طراحی های بازی مثلا مانند بازی جدید این سری که یک شاهکار طراحی بود به چشم آیند.در بازی طی چند مورد هنگامی که آن را تجربه می کردم با افت فریم مواجه شدم و گاها نیز با پارگی تصویر و نمایان شدن پیکسل ها در صحنه بازی برخورد کردم که با این که تعداد این مشکلات زیاد نبود ولی به هر شکل در یاد من باقی مانده است و هرگز نمی توانیم از نابر به عنوان یک بازی با گرافیک خوب یاد کنیم.

سمت راستیه شب عروسی دعوته داده موها رو براش پف کردن با سشوار!!

 گاها نیز در زمان تجربه بازی ممکن است به منطقه ای برسید اما بافت ها و تصاویر آن منطقه تازه بعد از رسیدن شما به آن منطقه شروع به لود شدن صحیح کنند و چند ثانیه ای طول بکشد تا بافت ساختمان ها و مناطق مختلف بازی به صورت کامل لود شوند که این نیز از ضعف های گرافیکی بازی است. دنیای بازی به طرز شدیدی همان طور که در یکی دو تصویر بالاتر مشاهده می کنید، خالی است و شدیدا از کمبود جزییات و محتوایی که دنیای بازی را پر کنند رنج می برد. ضعف گرافیکی بازی از یک سو و بسیار خالی و بی روح بودن دنیای بازی نیز از سوی دیگر ضربات کاری و مهلکی را بر پیکره بازی وارد کرده اند و بدون شک اگر از نظر دنیای بازی با کیفیتی همچون نایر اتوماتا یا حتی مقداری پایین تر از آن طرف بودیم، عنوان نایر می توانست خیلی بیشتر خود را در دل مخاطبین جا داده و امتیازات بهتری را دریافت نماید. در مجموع بایستی گفت این بازی به هیچ وجه از نظر گرافیکی امتیاز قابل قبولی را دریافت نمی کند و مشکلات خیلی زیاد بخش گرافیک، در واقع پاشنه اشیل بازی بوده و سبب می شوند تا خیلی از خوبی های این عنوان به چشم نیامده و تحت تاثیر ضعف گرافیکی و دنیای بی روح بازی قرار بگیرند.

یعنی دریغ از یه دونه سبدی، میزی، دبه ای، درختی!! پاک پاک مثل کف دست!!

گیم پلی بازی نایر بدون شک یکی از بهترین و جذاب ترین بخش های آن است که المان های مختلفی را از سبک های گوناگون گرفته است و گاها بین آنها سوئیچ می کند و همه اینها را نیز در زمینه نقش آفرینی کلی خود قرار می دهد. در بازی همان طور که گفته شد شما در نقش نایر که مردی میانسال و خوش تیپ با موهایی سفید است قرار می گیرید که البته نام او می تواند توسط بازیباز تغییر داده شود. شما کنترل این شخصیت را از راویه دید سوم شخص بر عهده دارید و قابلیت کامل چرخاندن دوربین نیز در اختیار شماست و همچنین می توانید با اشیا و آیتم ها، شخصیت ها و دشمنان در دنیای بازی تعامل داشته باشید. دنیای ۳ بعدی بازی به مناطق مختلفی تقسیم شده است که هر کدام با یک لودینگ از دیگری جدا می شوند و شما می توانید در تمام بخش های این مناطق آزادانه گشت و گذار کنید و به اکتشاف و ماجراجویی و مبارزه بپردازید و توانایی راه رفتن و دویدن و پرش و بالا رفتن از نردبان ها را نیز در اختیار دارید. در برخی ساختمان ها و اتاق ها دوربین به کنار می اید و بازی حالت دو بعدی و ساید اسکرول به خود می گیرد و شما می توانید تنها عقب و جلو بروید که البته این موضوع را در بازی جدید نایر نیز دیده ایم. از طرفی دیگر در برخی نبردها دوربین کاملا بالا می رود و بازی حالتی مثل یک شوتر ایزومتریک به خود می گیرد که این مورد را نیز در بازی جدید نایر شاهد بوده ایم و بسیار هم جذاب است و تنوع عالی به بازی می بخشد.

تصور کنید یه نفر واقعا با اون شمشیر که از خودش بزرگتره بتونه اونقدر بپره!! رونالدو رو باید می دادن نایر بگیره که نتونه اون قدر بپره قیچی بزنه!!

 در طول گشت و گذار در بازی شما توسط دشمنان مختلف مورد حمله قرار می گیرید که شامل موجوداتی سایه مانند و هیولا شکل به نام Shade، حیوانات بزرگ و همین طور روبات های مختلف هستند. با شکست این دشمنان به بازیباز امتیاز تجربه تعلق می گیرد که با آن می توانید قدرت های نایر را افزایش دهید. همچنین از این نبردها پول هم کسب می کنید که با آن می توانید آیتم های مختلف را خریداری نمایید. نایر می تواند توسط شمشیر یک دستی یا دودستی و یا نیزه به دشمنان حمله نماید که این سلاح ها را می توانید در بازی ارتقا دهید تا آسیب بیشتری بزنند و قابلیت های جدیدی داشته باشند. این ارتقاها از طریق مواد مختلفی که می توانید بخرید یا از دنیای بازی جمع کنید و یا از شکست دشمنان به دست آورید انجام می شوند. شما در بازی می توانید انواع مختلف و متنوعی از این کلاس های سلاح گفته شده به دست بیاورید که هر کدام متفاوت از بقیه هستند و انتخاب های خوبی را در اختیار شما قرار می دهند. همچنین نایر می تواند از وردها و اسپل های جادویی نیز استفاده کند که اینها نیاز به مقدار خاصی از انرژی دارند که مدام هم پر می شود.

ضعف گرافیکی بازی از یک سو و بسیار خالی و بی روح بودن دنیای بازی نیز از سوی دیگر ضربات کاری و مهلکی را بر پیکره بازی وارد کرده اند و بدون شک اگر از نظر دنیای بازی با کیفیتی همچون نایر اتوماتا یا حتی مقداری پایین تر از آن طرف بودیم، عنوان نایر می توانست خیلی بیشتر خود را در دل مخاطبین جا داده و امتیازات بهتری را دریافت نماید.

این جادوها شامل حملات پرتاب کردنی و یا مشت های سایه ای عظیم و دیگر موارد هستند که جذابیت بسیار خوبی به بازی می بخشند و عمق بیشتری را به گیم پلی اضافه می کنند. در نیمه نخست بازی می توانید انواع اسپل های جدید را از طریق انجام نبردهایی خاص به دست آورید. جدا از خط داستانی اصلی بازی، بازی شامل کلی ماموریت فرعی مختلف نیز هست که از طریق آنها امتیاز تجربه و پول بیشتری می توانید کسب نمایید. همچنین جالب است بدانید که بخش های ماهیگیری و فعالیت های مزرعه داری نیز در بازی وجود دارد. سازندگان به خوبی تعادل را در گیم پلی بازی رعایت کرده اند و درجه سختی بازی نیز کاملا مناسب و بالانس شده می باشد و نه شاهد یک بازی زیادی آسان که با دکمه زنی های بیهوده راه خود را باز کنید هستیم و نه یک عنوان بسیار هاردکور و سخت و در واقع از نظر کلی می شود گفت درجه سختی این نسخه نسبت به بازی اتوماتا مقداری پایین تر است.

در همین گیف کاملا مشخص است که بازی دارای مبارزات باکیفیت و جذابی است یه همراه افکت باحال خون!! ما هم که عاشق خونریزی!!

مبارزات بازی نه به اندازه شاهکار اتوماتا که توسط اساتید اکشن ساخته شده است، ولی در نوع خود و در مقایسه با خیلی عناوین دیگر بسیار سریع و جذاب و پرهیجان هستند و قلع و قمع کردن تعداد زیادی از دشمنان در چند ثانیه با کمبوها و فنون مختلف بسیار هیجان انگیز و لدتبخش است. گاها دشمنان قدرتمندی در بازی وجود می بینید که بسیار هم سریع حرکت می کنند و با دامنه اثر بالا ضربه می زنند که به همین خاطر مبارزات بازی نیاز به دقت و تمرکز بسیار بالایی دارند و باید به موقع در برابر دشمنان واکنش نشان دهید. در مجموع باید گفت Nier در زمینه گیم پلی بسیار عالی و جذاب و باکیفیت و از همه مهم تر متنوع عمل می کند و کاملا می تواند شما را با فعالیت های مختلفی که دارد ساعت ها سرگرم نماید. گیم پلیNier یکی از قدرتمندترین بخش های این بازی محسوب می شود و یکی از برگ های برنده این عنوان، مبارزات متنوع، جذاب، سریع و لذتبخش آن هستند که بازیباز را هیجان زده می کنند.

گیم پلی بازی نایر بدون شک یکی از بهترین و جذاب ترین بخش های آن است که المان های مختلفی را از سبک های گوناگون گرفته است و گاها بین آنها سوئیچ می کند و همه اینها را نیز در زمینه نقش آفرینی کلی خود قرار می دهد.

موسیقی بازی که توسط Keiichi Okabe ساخته شده بود بسیار زیبا بوده و ساندترک این عنوان بارها مورد تحسین قرار گرفت و به خاطر قطعات زیبایی که داشت مورد توجه بسیاری از دوست داران موسیقی نیز واقع شد و همان طور هم که می دانید این موضوع ادامه دار هم هست و در بازی Nier Automata نیز شاهد ساندترک شاهکاری از زیباترین قطعات موسیقی بودیم. Keiichi Okabe به سبب آشنایی که از قبل با سری مادر نایر یعنی Drakengard و موسیقی های آن داشته است موفق شده تا به خوبی از پس از ساخت قطعاتی فوق العاده جذاب و زیبا برای بازی Nier و همینطور بازی بعدی آن یعنی اتوماتا بر آید و موسیقی بازی کاملا با جو و دنیای بازی مطابقت دارد. اگر موسیقی های شاهکار عنوان نایر اتوماتا را شنیده باشید کاملا مشاهده می کنید که  نوعی شباهت جالب بین موسیقی هر دو بازی در کلیت قطعات به چشم می خورد ولی موسیقی اتوماتا مقداری سردتر و محزون تر شده است نسبت به موسیقی عنوان اصلی که بیشتر احساس را در خود دارد و این تغییر قطعا به سبب تغییر حال و هوای بازی در عنوان نایر اتوماتا است که شخصیت های اصلی آن ربات های آندروید هستند و نیاز بیشتری به موسیقی ماشینی و شاید مکانیکی در این بازی جدید وجود داشته است. در حقیقت موسیقی نسخه اتوماتا با کم کردن از المان احساس که در ساندترک بازی اصلی زیاد وجود دارد، المان های موسیقی خشن تر و مکانیکی تر را به بازی افزوده است تا با جو بازی همخوانی داشته باشد.

فضای داستان و غمگین بودن دنیای بازی شما را به سمت خود می کشد ولی خیلی از مشکلات بصری شما را از شیفتگی شدید به بازی پس می زنند و در نهایت این سلیقه و نوع گرایش شماست که تعیین می کند کدام جنبه برای شما مهم تر است. برای من که قطعا فضاسازی داستان و دنیای بازی مهم تر بوده و هست و خواهد بود

در تک تک لحظات و صحنه های بازی Nier شاهد موسیقی هایی بسیار زیبا هستیم که همواره یک تم غمناک و احساسی را در خود دارند و یکی از دلایل اصلی که این بازی جزو عناوینی است که تم و زمینه بسیار اندوهناک و غم انگیزی دارند نیز همین موسیقی غمگین آن در کنار داستانش است که واقعا تطابق خوبی با هم دارند و همواره شاهد و شنوای قطعات موسیقی متناسب با حال و هوای بازی هستیم. عنوان Nier از منظر صداگذاری نیز کاملا مناسب و استاندارد عمل کرده است و شاهد صداگذاری های با کیفیتی در زمینه صداگذاری های محیطی و صداگذاری شخصیت های بازی هستیم. صداپیشگان شخصیت های بازی به بهترین شکل کار خود را انجام داده اند و شاهد صداگذاری های خوب و مناسبی برای هر شخصیت هستیم که به خوبی حس و حال آن شخصیت و جو محزون و مرموز داستان بازی را به شما منتقل می کنند تا شاهد صداگذاری های بی روح و کسل کننده ای در بازی نباشیم و کار صداپیشگان بازی در این زمینه کاملا باکیفیت است. خوشبختانه حرکات لب و صورت شخصیت ها نیز هنگام حرف زدن با هم مطابقت دارند و اشکال بزرگی در این زمینه نیز دیده نمی شود. نهایتا باید گفت Nier در بخش صداگذاری و موسیقی کاملا قابل قبول و عالی (مخصوصا از نظر موسیقی) عمل می کند و در این بخش شاهد کیفیت مناسبی در بازی هستیم.

مبارزات بازی نه به اندازه شاهکار اتوماتا که توسط اساتید اکشن ساخته شده است، ولی در نوع خود و در مقایسه با خیلی عناوین دیگر بسیار سریع و جذاب و پرهیجان هستند و قلع و قمع کردن تعداد زیادی از دشمنان در چند ثانیه با کمبوها و فنون مختلف بسیار هیجان انگیز و لدتبخش است.

  NieR یک نقش آفرینی بسیار خاص است و درست است که بسیاری از المان های ثابت و همیشگی نقش آفرینی های غربی و گاها ژاپنی را در خود دارد اما اتمسفر و شخصیت های آن و غم عجیبی که در دنیای آن وجود دارد در ترکیب با گیم پلی ترکیبی آن که مخلوطی از چندین سبک مختلف است، NieR را از هر عنوان دیگری متمایز می کند. Nier جزو آن بازی هایی در صنعت بازی است که در زمان خودش مطابق ارزشش با آن رفتار نشد و مثل بازی هایی از قبیل okami و … هر چه که به جلوتر آمده ایم قدر و منزلت آن بیشتر شده و بیشتر آن را درک می کنند. مخصوصا موفقیت بی نظیر شاهکار Nier Automata نیز سبب گردید تا خیلی از توجهات به سمت بازی اصلی این سری نیز جلب شود و این بار بازی را عمیق تر نگاه کنند و بیشتر به عمق آن و هدفی که دارد توجه نمایند و اصلا دلیل نوشتن این مقاله هم همین موفقیت بی نظیر Nier Automata است که باعث شد سراغ نقد بازی اصلی آن برویم. شاید اگر امروز منتقدان، بازی Nier دوباره نقد نمایند شاهد امتیازات خیلی بهتری برای آن باشیم.

Nier در زمینه گیم پلی بسیار عالی و جذاب و باکیفیت و از همه مهم تر متنوع عمل می کند و کاملا می تواند شما را با فعالیت های مختلفی که دارد ساعت ها سرگرم نماید. گیم پلیNier یکی از قدرتمندترین بخش های این بازی محسوب می شود و یکی از برگ های برنده این عنوان، مبارزات متنوع، جذاب، سریع و لذتبخش آن هستند که بازیباز را هیجان زده می کنند.

Nier قطعا ضعف های بزرگی مخصوصا در بخش بصری خود داراست اما این ضعف ها و برآیند کلی که از نقاط قوت و ضعف بازی به دست می آید به هیچ عنوان باعث نمی شد تا Nier را تبدیل به یک بازی ضعیف کنند و به واقع تجربه آن، لااقل برای من که یک طرفدار عناوین نقش آفرینی هستم و کمتر عنوانی در این سبک را از دست می دهم، یک تجربه لذت بخش محسوب می شود که شبیه به هیچ عنوان دیگری نبوده است. در خصوص پیشنهاد دادن این بازی برای تجربه باید این طور بگویم که اگر شما از بازی های خاص خوشتان می آید و یا طرفدار خیلی پر و پاقرص نقش آفرینی هستید و یا از بازی کردن و تجربه Nier Automata لذت برده اید قطعا بازی اصلی Nier نیز می تواند برایتان خوشایند بوده و ارزش آن را داشته باشد که سراغ کنسول های نسل هفتمی خود رفته و آن را تجربه نمایید زیرا یک تجربه خاص و شبیه به همان تجربه Nier Automata را برایتان به همراه دارد البته اصلا نه در سطح و کیفیت Nier Automata که یک شاهکار محض است بلکه در سطح یک بازی نقش آفرینی باکیفیت، خاص، متفاوت و جذاب.