روزی روزگاری: فراتر از مرگ | نقد و بررسی The Punisher
اصولا خشونت، چیزی نیست که یک بازیکن بازیهای ویدئویی نگران آن باشد. تقریبا در همه بازیها شاهد صحنههای خشن هستیم و این برایمان عادی شده است. اما حتی برای افرادی که سالهای سال از زندگی خود را صرف تجربه انواع و اقسام بازیهای رایانهای کردهاند استثناهایی وجود دارد که امروز میخواهیم مروری به یکی از همین استثناها داشته باشیم. سال ۲۰۰۵ کمپانی THQ بازیای را منتشر کرد که توانست تعریف جدیدی از خشونت را ارائه دهد. عنوان The Punisher که توسط کمپانی Voilition منتشر شد را شاید بتوان خشنترین بازی تاریخ دنیای گیم دانست. خشونت در بازی The Punisher هیچ حد و مرزی ندارد و تحمل آن برای بازیکنان تازهوارد شاید آسان نباشد. خشونت و خون در دیگر بازیها در قیاس با The Punisher شوخیای بیش نیست! شما در The Punisher به فجیعترین شکل ممکن دشمنان خود را میکشید و یا از آنها اعتراف میگیرید. اگر قبلا The Punisher را تجربه کردهاید، این مطلب میتواند به شما در به خاطر آوردن بازی کمک کند و اگر موفق به انجام آن نشدهاید هم شما را به خواندن ادامه نقد و بررسی این عنوان دعوت میکنیم تا با یکی از خشنترین بازیهای تاریخ بیشتر آشنا شوید.
نمیخواهیم خیلی حاشیه برویم و از همین ابتدا داستان بازی را برای شما شرح میدهیم و سپس به نکات آن، شخصیت پردازی و دیگر موارد میپردازیم. بازی با یک صحنه سینماتیک آغاز میشود، جایی که شخصیت اصلی بازی که Frank Castle نام دارد تعدادی از افراد یاکوزا را به قتل رسانده و ساختمان را ترک میکند. پس از ترک ساختمان مذکور، فرانک توسط نیروهای پلیس دستگیر شده و سپس به جزیره Ryker منتقل میشود، جایی که توسط دو بازرس مورد بازجویی قرار میدهد و اتفاقات قبل از دستگیریاش را به خاطر میآورد. در واقع داستان بازی را، توضیحات خود فرانک میسازند و میتوان گفت تمام اتفاقات بازی یک سری فلش بک هستند که فرانک آنها را برای دو بازرس توضیح میدهد. شرح وقایع فرانک مربوط به سه هفته قبل میشوند و به عبارت سادهتر، تمامی رخدادهای بازی طی سه هفته اتفاق میافتند و این سه هفته چیزی در حدود ۱۰ الی ۱۵ ساعت برای بازیکن زمان میبرد تا به پایان برسد. اما حالا این سوال پیش میآید که هدف فرانک چیست؟ اصلا او چه کسی است؟ برای که کار میکند؟ چرا اینقدر وحشیانه؟ عجله نکنید! به تمامی سوالات پاسخ میدهیم. در بیوگرافی Frank Castle آمده که وی عضو سابق دلتا فورس و مامور مخفی FBI است. در طی یکی از ماموریتهایی که به ظاهر خوب در حال پیش رفتن است، پسر رئیس اوباش شهر Bobby Saint کشته میشود. پدر وی پس از مطلع شدن از این موضوع، دستور میدهد که Frank Castle به همراه کل خانوادهاش کشته شوند. کابوس واقعی فرانک از همینجا شروع میشود. وی پسر، همسر و پدر و مادرش را در حالی پیدا میکند که توسط همان اوباش به قتل رسیدهاند و خودش نیز مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و همانجا رها میشود تا با انفجار لنگرگاه، زندگیاش برای همیشه به پایان برسد. اتفاقا لنگرگاه نیز توسط افراد Saint منفجر میشود ولی فرانک زنده میماند و سلامتی خود را باز مییابد.
فرانک کسل پنج ماه صبر میکند. وی پنج ماه منتظر مقامات رسمی و قانونی میماند و وقتی متوجه میشود که قرار نیست از طرف دولت هیچ حرکتی انجام شود خودش وارد عمل میشود. کَسل یکی یکی اعضا و دوستان خانواده Saint را به بدترین شکل ممکن به قتل میرساند. پس از اینکه انتقام وی کامل میشود، فرانک تصمیم به خودکشی میگیرد اما تصویری از همسرش او را از این کار بازمیدارد. Frank Castle تنها شخصیت بازی نیست. بازی ۶ کاراکتر غیر قابل بازی ( NPC ) مهم دارد که هر کدام نقش خود را در بازی ایفا میکنند. در The Punisher با یک داستان محشر و شخصیت پردازی معرکه رو به رو نیستیم ولی در حدی که بازی پیش برود میتوان از داستان The Punisher راضی بود. البته توضیحاتی که راجع به داستان بازی دادیم تنها آغاز آن بود و سعی کردیم خیلی کلی شما را با بخش داستانی آشنا کنیم. این تمام داستان بازی نیست و اتفاقات زیادی در آن میافتد که طبیعتا وظیفه بازیکن است که بازی را تا پایان پیش ببرد و از اتفاقات آن بیشتر مطلع شود. شخصیت Frank Castle که البته با نام مستعارش، The Punisher یا تنبیهکننده یا مجازاتگر و یا هرچه شما دوست دارید صدایش کنید معروفیت بیشتری دارد، راه طولانیای را در پیش داشته و در این راه از انجام هیچ کاری دریغ نمیکند. وی به جنگ با جنایتکاران زیرزمینی رفته و شخصیتی مشابه شخصیت Batman را دارد. از لحاظ خصوصیات اخلاقی این دو هیچ شباهتی به هم ندارند ولی کاری که میکنند مشابه است. هر دو میخواهند شهر را به روش خودشان پاک کنند و در این راه باید مقابل قانون بایستند، اگرچه فرانک در این راه به مراتب بیپرواتر، وحشیتر و در نهایت خشنتر است. خشونت فرانک هم در طول بازی و هم در کاتسینهای آن کاملا واضح و مشخص است.
تجربه کردن عنوانی مثل The Punisher یک تجربه جدید و خاص است. شوترهای سوم شخص زیادی را میتوان در بازار یافت که به مراتب از The Punisher بهتر باشند ولی تجربهای که به بازیکن القا میکنند خیلی شبیه به The Punisher نیست. زمانی که بازی منتشر شد افراد زیادی معتقد بودند که این عنوان شبیه به Max Payne است که البته از قابلیت bullet time بهره نمیبرد. از چندین جهت میتوان The Punisher را با Max Payne مقایسه کرد و به نقاط مشترک زیادی هم رسید ولی در عملکرد کلی قطعا Max Payne چیزی بیشتر از یک سر و گردن از The Punisher بالاتر است. هر دو شوتر هستند، هر دو سوم شخص و هر دو داستانی تقریبا مشابه را روایت میکنند. سیستم مبارزات این دو عنوان تفاوت زیادی ندارد و قابل مقایسه با هم هستند ولی اگر جلوی یک طرفدار متعصب Max Payne، آن را با The Punisher قیاس کنید شاید ناراحت شود! دلیلش را هم ذکر کردیم، به طور کلی Max Payne یک بازی بزرگ و پرطرفدار است ولی The Punisher برای رسیدن به این جایگاه راه زیادی را باید طی میکرد که نکرد. از بحث مقایسه Max Payne با The Punisher بهتر است بگذریم و فقط راجع به The Punisher صحبت کنیم. بگذارید قبل از هر چیز یکی از مشکلات عمده این بازی را ذکر کنیم; در The Punisher خبری از تنوع در مراحل نیست! بازی از ۱۶ مرحله تشکیل میشود و در هر مرحله یا ماموریت اساس کار یکیست! شما باید خود را از یک نقطه به یک نقطه دیگر برسانید و در مسیر پیش رو، هر کسی را که مقابل خود میبینید سلاخی کنید. البته این کار لذت بخش است و در هر بازی اکشن دیگری هم از شما خواسته میشود که افراد زیادی را بکشید ولی در The Punisher هیچ چیز متفاوتی وجود ندارد. تنها لوکیشنها متفاوت میشوند و اصول و جزئیات کار بدون تغییر سر جای خود باقی میمانند. اصل بازی روی کشتن میچرخد و فرانک هم در این کار ماهر است. به علاوه، در هر ماموریت سلاحهای متعددی را در مقابل دیدگان خود خواهید داشت که میتوانید هر کدام را که خواستید بردارید و از آن استفاده کنید. فرانک میتواند از هر نوع سلاح گرمی استفاده کند و در راهی که در پیش دارد هم تا دلتان بخواهد سلاح گرم متنوع پیدا میکند. مدلهای مختلف هفتتیر، شاتگان، مسلسل، نارنجک و حتی سلاحهای خطرناکتری مثل rocket launcher! حتی سلاحی مثل شعله افکن هم در The Punisher موجود است و قابل استفاده! یعنی شما از هر راهی که بخواهید میتوانید یک بختبرگشته را به جهنم بفرستید! البته سلاحهایی که گفتیم تنها بخش کوچکی از قسمت مبارزات بازی را تشکیل میدهند. شما حتی میتوانید از آیتمهای محیط هم برای نابود کردن یک دشمن استفاده کنید. بطری، اهرم و در بعضی از لوکیشنها تلویزیون از جمله مواردی هستند که میتوانید از آنها برای کشتن یک شخص استفاده کنید. از اینگونه آیتمها آنقدر وجود دارد که شاید با تمام کردن بازی هم نتوانید همه را مورد استفاده قرار دهید. در The Punisher هر آنچه در محیط وجود دارد یک سلاح مرگبار و یک وسیله کشتار است. اساس بازی را یک بار ذکر کردیم. وارد یک منطقه میشوید، همه را میکشید و گاهی هم گروگانها را نجات میدهید. برای کشتن افراد دشمن راههای زیادی وجود دارد که چند نمونه را ذکر کردیم. متداولترین حالت ممکن همان استفاده از تفنگهای مختلف است که در هر بازی دیگری هم میبینیم و احتیاج به توضیح اضافی نیست. همچنین شما میتوانید خود را به نزدیکی دشمن رسانده و او را grab کنید. فایده اینکار را هم فکر میکنم که بتوانید حدس بزنید. اگر بخواهید سر یک نفر را در تلویزیون خرد کنید باید اول او را به همین شکل بگیرید. ضمنا میتوانید از شخصی که grab شده به عنوان یک سپر انسانی نیز استفاده کنید. بدیهی است که در چنین حالتی هر چه دشمن به شما شلیک کند به یار خودی میخورد و شما در امان هستید. این اصطلاح که Human Shield نام دارد در طول بازی به شما کمک زیادی خواهد کرد و لذت بخش هم هست. به هر حال این قابلیت در هر بازی وجود ندارد و حضور آن در The Punisher را میتوان یک غنیمت دانست. نکته نهایی در مورد grab کردن دشمنان را هم بگوییم و سپس به دیگر بخشهای بررسی بازی برسیم. افرادی که grab کردهاید را حتی میتوانید مورد بازجویی قرار بگیرید و اطلاعات بیشتر کسب کنید. لزوما این اطلاعات مفید نیستند و شاید اصلا به آنها احتیاجی نداشته باشید. از طرف دیگر، بعضی از اطلاعاتی که در اثر شکنجه کردن دشمن به دست میآورید کمک شایانی به شما خواهند کرد. در نهایت این انتخاب خود شماست که میخواهید چگونه بازی را پیش ببرید. میخواهید همه چیز را واقعا بدانید یا قصدتان صرفا تنها تمام کردن بخش داستانی و دیدن اندینگ آن است؟
یکی از دلایلی که میتواند هم سبب جذب و هم سبب دفع بازیکن شود نوع کشتن در The Punisher است. باید اقرار کرد که شیوه کشتن دشمنان در The Punisher یک شیوه خاص و فوقالعاده جذاب برای افرادیست که به خون علاقه دارند. در سوی دیگر، اگر از افرادی باشید که روحیهای لطیف دارند بعید میدانم بتوانید حتی نیم ساعت بازی را جلو ببرید. البته این یک نقطه قوت برای بازی محسوب میشود که شاید چنین نقطه قوتی به مزاق همه خوش نیاید. وقتی بحث کشتن و اعتراف گرفتن و بازجویی و شکنجه در میان باشد The Punisher یک بازی بینظیر است. خشونت در طبیعت این بازیست و مهم نیست چه قدر در کاهش خشونت بازی تلاش میکنید، شما نمیتوانید خشونت را از The Punisher حذف کنید. این یک قلم در ذات بازی است و شما هم راجع به آن هیچ کاری نمیتوانید انجام دهید. فقط شاید کمی دلتان به رحم بیاید و دشمنان را روشهای سادهتری به قتل برسانید یا کمی آرامتر شکنجه کنید! برای افرادی که نمیتوانند با خشونت کنار بیایند بهترین گزینه همان استفاده از تفنگ است که البته چیزی بیش از نیمی از جذابیت بازی را میگیرد. همانطور که گفتیم محیط ساخته شده برای شما که از آن برای کشتن استفاده کنید. راههای خلاقانه زیادی برای کشتن دشمنان در مقابل خود خواهید داشت. راه و روشهایی که فقط در The Punisher قابل اجرا هستند. شما میتوانید با استفاده از اجزای محیط یک دشمن را وادار به حرف زدن کنید. اگر اخیرا موضوعی شما را ناراحت کرده و میخواهید عصبانیت خود را یک جایی خالی کنید، عنوانی مثل The Punisher انتخاب خوبی است. دو نسخه Prototype را هم میتوان در همین دستهبندی جای داد! شکنجه کردن همیشه برای به حرف درآوردن یک دشمن نیست. گاهی شما دوست دارید یک نفر را آزار دهید! گاهی برایتان مشکلی پیش آمده و میخواهید یکی را پیدا کرده و تمام عقدههایتان را رویش خالی کنید پس یکی از دشمنان خود در The Punisher را برمیگزینید! حتی بعضی وقتا از کشتنهای تکراری با تفنگ خسته میشوید و میخواهید چیز جدیدی را امتحان کنید پس از روشهای خلاقانهتر و وحشیانهتر در کشتن یک نفر استفاده میکنید. موضوع دیگر هم مربوط به تجربه کردن است! ما گیمرها تجربه کردن چیزهای خاص در بازیها را دوست داریم و استفاده از اشیای محیط در کشتن دشمنان فرانک در بازی The Punisher نیز یکی از آنهاست. چرا وقتی که میتوانید یک چیز نو را تجربه کنید به سادگی از آن بگذرید؟ مگر اینکه واقعا بازی با روحیاتتان سازگار نباشد. شاید بازیهایی را بشناسید که در آنها راههای جالبی برای کشتن یک فرد به شما پیشنهاد شود اما مطمئن هستم بازی مثل The Punisher پیدا نخواهید کرد که تا این حد روشهای متنوع پیش پای شما بگذارد. به عنوان مثال در خیلی از بازیها میتوانید یک شخص را گرفته و از پنجره به پایین پرتاب کنید ولی دیگر چه؟ آیا سیستم بازی به شما اجازه کارهای خلاقانه دیگری هم میدهد؟ اغلب جواب منفی است. نمیتوان کتمان کرد که سازندگان وقت زیادی را صرف خلق کردن صحنههای جذاب، خشن و خونآلود کردهاند و در ساخت یک بازی منحصر به فرد موفق هم ظاهر شدهاند. حداقل اگر تنها از این بعد به قضیه نگاه کنیم میتوان آن را ثابت کرد. شما شاید The Punisher را چندین سال پیش بازی کرده باشید ولی هنوز صحنههای دردناک شکنجه و به قتل رساندن افراد مختلف در ذهنتان باشد. از نابود کردن جمجمه گرفته تا صدها قتل غیرمنطقی دیگر که فقط بوی انتقام میدهند را در ذهن خود احتمالا دارید. همه ما بازیهای زیادی را تا کنون تجربه کردهایم اما از همه آنها چیزهای زیادی یادمان نمیآید. شاید یکی از نقاط قوت The Punisher را همین موضوع دانست. اگر میگوییم The Punisher یک بازی منحصر به فرد است، “منحصر به فرد” را مترادف “شاهکار” ندانید! The Punisher یک بازی متوسط اما متفاوت است. بازیای که میتواند چندین سال در ذهنتان باقی بماند. بهتر است کمی در مورد نحوه بازجویی از دشمنان صحبت کنیم. زمانی که یک دشمن را میگیرید، ابتدا باید او را تا نقطهای با خود بکشانید. زمانی که به یک آیتم قابل استفاده رسیدید یک علامت روی صفحه نمایشگر شما نشان داده میشود که بدین معناست که حالا میتوانید کار خود را انجام دهید. البته زمانی که میخواهید یک فرد را شکنجه کنید ابتدا با کمی مقاومت رو به رو خواهید شد ولی مطمئن باشید که در The Punisher فرانک از همه قویتر است. همه دشمنان شما نقطه ضعفهایی دارند و اگر کار خود را درست انجام دهید در نهایت تسلیم شما میشوند. در این مورد هیچ استثنایی وجود ندارد. زمانی که شکنجه را آغاز میکنید بازی شما را توجیه میکنید که در حال حاضر دشمن شما تا چه اندازه ترسیده و اکنون در چه مرحلهای از وحشت به سر میبرد. در اینجا باید دقت کنید چرا که اگر بیش از حد دکمه مورد نظر را فشار دهید منجر به مرگ دشمن میشود. برخی از دشمنان زودتر و راحتتر به حرف درمیآیند و برخی دیگر مقاومترند. این را هم میتوان یک چالش برای بازیکن تلقی کرد که آیا میتواند دشمنان مقاومتر را به حرف درآورد یا خیر. اینکار همیشه آسان نیست ولی قلق خودش را دارد و با کمی تمرین میتوانید آن را به خوبی یاد بگیرید. زمانی که مقاومت دشمن شکسته شود، آنها شروع به حرف زدن میکنند. برخی التماس کردن را آغاز میکنند، گاهی اوقات هم از خودشان به شما اطلاعاتی میدهند. البته این دو حالت خیلی به درد شما نمیخورد ولی احتمالا کسی که از چنین کشتار وحشیانهای لذت میبرد، بدش نمیآید التماس و گریه و زاری دشمنش را نیز بشنود! حداقل در فیلمهای هالیوودی این چنین است! البته یک سری اوقات هم واقعا دشمنی که در حال بازجویی از وی هستید اطلاعات مفیدی به شما میدهد و میتوانید این اطلاعات را مورد استفاده قرار دهید. مثلا یادم میآید زمانی که این بازی را انجام میدادم بعضی از دشمنان در اعترافات خود به محل نگهداری اسلحهها اشاره میکردند. اینگونه اطلاعات را میتوان در طبقه اطلاعات مفید قرار داد. وقتی که کارتان با دشمن تمام شد و آنچه را که میخواستید به دست آوردید میتوانید وی را به نحوی خشن بکشید و یا اجازه دهید زنده بماند. این هم انتخاب شماست و بحث سلیقه و اعتقاد وسط میآید.
به طور کلی از چهار طریق میتوانید یک دشمن را به حرف درآورید. نشانه رفتن اسلحه روی پیشانی، کوبیدن صورت روی زمین، خفه کردن و یا مشت زدن به بدن و صورت دشمن. البته این چهار روش خیلی کلی هستند و محیط به اندازه کافی عنصر برای شکنجه دادن یک دشمن را در اختیارتان قرار میدهد. به غیر از این روشهای کلی، هر محدوده المنتهای خاص خودش را دارد. بگذارید با عنوان کردن چند مثال مطلب را برایتان بازتر کنیم. مثلا در یک محدوده، شما میتوانید از اسبهای آبی عصبانی در ترساندن دشمنتان کمک بگیرید. در محدوده دیگر مته یک آیتم فوقالعاده برای بازجویی به شمار میرود و در یک لوکیشن دیگر میتوانید از کمک کوسهها بهرهمند شوید و در یک جای دیگر میتوانید به دشمن خود شوک الکتریکی وارد کنید. بینهایت روش دیگر برای به حرف آوردن یک دشمن وجود دارد که تا خودتان بازی نکنید متوجه آنها نخواهید شد. همواره این احتمال وجود دارد که دو نفر بازی را با هم شروع و با هم تمام کنند ولی تجربه متفاوتی از بازی داشته باشند. این احتمالات را در نظر بگیرید و سعی کنید از تمام عناصر بازی استفاده کنید و بیشتر لذت ببرید. البته باز هم تاکید میکنم که The Punisher یک بازی نیست که با هر سلیقهای جور در بیاید ولی اگر عاشق شکنجه کردن و آسیب رساندن به دیگران هستید شاید گزینهای بهتر از The Punisher پیدا نکنید. این قضیه خشونت را هم یک نکته منفی در بازی تلقی نکنید! سبک بازی همین است و باید به آن احترام گذاشت. همانطور که به سختی بازیهایی مثل Dark Souls احترام میگذاریم! سختی این بازی به معنای ضعف بازی نیست، بلکه سبک آن است و یک بازیکن حق دارد از این قضیه خوشش بیاید و یا نیاید. خشونت در The Punisher نیز دقیقا همچین حالتی دارد. کشتن دشمنی که در حال التماس کردن است شاید کار جذابی باشد. دشمنی که مدام میگوید “لطفا بزار برم. قول میدم جای اسلحه مخصوصم را بهت بگم” شاید کِیس خوبی برای کشته شدن باشد ولی همین دشمن را میتوانید ببخشید و بگذارید برود. البته این حالت مهربانانه قضیه است. یک بار یکی از دوستانم را دیدم که با دشمنی که اینگونه التماس میکند چگونه برخورد کرد. وی را به صورت عادی نکشت، بلکه او را آتش زد! در واقع دست شما برای هر نوع کشتنی باز است و بازی به شما اختیار کامل داده است. یا مثلا در مورد دشمنی با همان شرایط، میتوانید او را مجبور کنید که شما را به سمت اسلحههای مخصوصش راهنمایی کند و سپس وی را به قتل برسانید. حالا اگر آدم با انصافی هستید قطعا دست به همچین کاری نمیزنید! البته برعکس قضیه هم امکان پذیر است. شاید یک نفر همین وعده را به شما بدهد ولی در عوض شما را پیش دوستانش ببرد و شما را در تله بیندازد. به هر حال وقتی به کسی که قبلا تهدیدش کردهاید، اعتماد کنید باید چنین خطراتی را هم به جان بخرید. یک نکته را در نظر بگیرید تا در طول بازی راه هموارتری برای موفقیت داشته باشید. این مطلبی که میخواهم خدمتتان بازگو کنم به نوعی یک تجربه است که شاید به کار بازیکن بیاید. وقتی که میخواهید در The Punisher تصمیمی بگیرید بهتر است عواقب آنرا هم در نظر داشته باشید. طبیعتا همه میدانیم The Punisher یک بازی نقشآفرینی نیست که در آن تمام اتفاقات به هم وابسته باشند ولی اگر در بازی کمی متفکرانه پیش بروید میتوانید راحتتر پیشرفت کنید. به عنوان مثال وقتی که از یک دشمن اعتراف گرفتید و حتی اعترافش هم دروغ نبود و واقعا به چیزی که وعده داده بود رسیدید، باز هم میتوانید وی را زنده نگه دارید و از آن به عنوان یک سپر انسانی در مبارزات بعدی استفاده کنید. افرادی که قبلا The Punisher را بازی کردهاند قطعا میتوانند این نکته را که سپر انسانی بهترین دفاع در بازی است را تایید کنند. البته این مورد مضرات خودش را هم دارد. مثلا اینکه اگر از یک جنایتکار به عنوان سپر انسانی استفاده کنید، تنها میتوانید یک سلاح در دست داشته باشید. با این وجود، اگرچه در دفاع شرایط بهتری دارید ولی برای کشتن دشمنان به مشکل برمیخورید خصوصا اگر در شرایطی باشید که تعداد نیروهای دشمن خیلی زیاد باشد. وقتی که در موقعیتی باشید که در هر گوشه از محیط ۵-۶ نفر دشمن به شما در حال شلیک باشند قطعا یک ضدگلوله اضافه کمک فوقالعادهای به شمار میرود ولی این موضوع شما را در فاز تهاجمی ضعیف میسازد. اگر هم که بخواهید با دو سلاح پیشروی کنید دیگر خبری از Human Shield نیست و باید احتمال کشته شدن را بالا بدانید. در هر صورت این تاکتیک شماست و خودتان بهتر میدانید که سبکتان محافظکارانه و دفاعی است یا بیپروا و تهاجمی. البته در انتخاب سبک تنها مهارت و سلیقه دخیل نیست. سلاحی که حمل میکنید و دقت شلیکتان هم فاکتورهای نسبتا مهمی به شمار میروند. نکته دیگر راجع به سپر انسانی محدودیتهایی است که برایتان ایجاد میکند. علاوه بر اینکه نمیتوانید از دو تفنگ استفاده کنید، در حین سپر کردن دشمن، نمیتوانید اسلحه خود را نیز عوض کنید. یعنی اگر میخواهید سلاح خود را تغییر دهید باید از قید سپر کردن دشمن به طور کلی بگذرید و وی را بکشید. به هر حال این قضیه سپر انسانی کردن دشمن هم برای خود نقاط قوت و ضعفش را دارد که به بررسی آنها پرداختیم. انتخاب نهایی که آیا تاکتیک مناسبی به شمار میرود یا خیر را هم به خود شما میسپاریم.
هر منطقه علاوه بر اینکه شکنجههای خاص خودش را دارد، کشتار مخصوصی هم برای خود دارد. این کشتن مخصوص یا Special Kill نیز یکی از ویژگیهای دوستداشتنی بازی است که شاید دوست داشته باشید بارها آنرا تکرار کنید. سادهترین نوع این Special Killها پرتاب کردن دشمن به بیرون از پنجره است. البته شکی نیست که چنین نوع قتلی در بازیهای دیگر نیز امکانپذیر است ولی در The Punisher تنوع بیش از آن چیزیست که شما فکر میکنید. در لوکیشن و حالتی دیگر، شما میتوانید دشمن را در یک تابوت حبس کنید. جالبتر شد نه؟ قضیه وقتی از این هم باحالتر میشود که متوجه شوید حتی میتوانید درون تابوت یک نارنجک بیندازید! درون همان تابوتی که دشمن را حبس کردهاید. همانطور که بارها گفته شد، در The Punisher شما به بدترین شکل ممکن میتوانید دشمن را مجازات کنید. متداولترین حالت نیز کشتن دشمنان در مبارزات یا همان Combat است که میتوانید از سلاحهای متعدد، مشت و تیغههایی چون چاقو استفاده کنید. البته معمولا در مبارزات هفتتیرها متداولترند. اصلا در همان ابتدا شما هفتتیر در اختیار دارد و بعدا با پیشروی در بازی میتوانید سلاح خود را عوض کنید و بهبود ببخشید. به طور کلی The Punisher بازی سختی نیست و خود شخصیت Frank Castle در واقع یک قهرمان یا شاید هم ضدقهرمان است! در هر صورت فرقی میکند چرا که وی تواناییهای مبارزاتی زیادی دارد و این در طول بازی مشهود است. بازیهای آسانتر از The Punisher در بازار زیاد پیدا میشوند و بهتر است این عنوان را آنقدرها هم ساده نپندارید. منتهی در یک کلام باید گفت The Punisher یک بازی خیلی سخت نیست و اگر روحیه لطیفی نداشته باشید، میتوانید بازی را تا پایان انجام دهید. ضمنا بازی از عناصر آرکید هم بهره میبرد و این بدان معناست که با یک شبیه ساز طرف نیستیم و باز هم کار راحتتر میشود. درست است که همه لوکیشنها Speciall Kill ندارند ولی روند مبارزاتی بازی احتمالا برایتان یکنواخت نخواهد بود چرا که سازندگان جایگزین مناسبی برای این گزینه در نظر گرفتهاند. وجود سیستم Quick Kill یک مزیت بزرگ در بازی به شمار میرود. خیلی از بازیهای شوتر سوم شخص اصلا چنین آپشنهایی را ندارند و باز هم سرگرمکننده هستند. نحوه عملکرد Quick Killها بدین گونه است که شما در هر زمان میتوانید خود را به دشمن نزدیک کنید و یک “کیل سریع” بگیرید. بسته به نوع سلاحی که در دست دارید این قتلها فرم متفاوتی دارند ولی در قریب به اتفاق آنها از چاقو یا دیگر انواع تیغه در بخشی از به درک واصل کردن دشمن استفاده میشود. مثلا در یک نوع Quick Kill میبینیم که فرانک چاقو را در پیشانی دشمن فرو میکند یا وی را به جایی چسبانده و از پشت با ضربات متوالی چاقو وی را سوراخ سوراخ میکند. برای طرفداران خشونت، این گونه صحنهها غرورآفرین است و حس خوبی را به بازیکن القا میکند. با چاقوی قصابی میتوان Quick Killهای خشنتری را هم روی دشمن پیاده کرد. صحنههایی که شاید تنها برای یک گیمر خوشایند باشد و اگر یک بزرگتر چنین صحنهای را ببیند اصلا خوشش نیاید. علاوه بر این دو نوع Kill، نوع دیگری هم وجود دارد که اصطلاح انگلیسیاش berserker mode است. در این حالت فرانک یا همان The Punisher عصبانی شده و قدرتی غیرقابل باور به دست میآورد. وی خیلی بهتر چاقوهایش را میچرخاند، سهمگینتر ضربه میزند، سریعتر حرکت میکند و تبدیل به موجودی غیرقابل مهار میشود. در حالت berserker mode، مجازاتگر وحشیانهتر چاقویش را در جای جای بدن دشمن فرو میکند. هر چه دشمنان بیشتری را در این حالت بکشید، این حالت بیشتر ادامه پیدا میکنید و بیشتر هم درمان میشود. تنها موردی که شاید کمی اذیتکننده باشد سیاه و سفید شدن صفحه است. در همان آغاز berserker mode صفحه سیاه و سفید میشود و شاید هم آزارتان دهد ولی به مرور به آن عادت میکنید. حتی اگر عادت نکنید هم بالاخره مجبورید به هر نحوی که شده با آن کنار بیایید. Berserker mode به صورت نرمال بیشتر زمانی استفاده میشود که دیگر امیدی برای بقا نباشد و خبری از Quick Kill و Special Kill نیز نشود. این آخرین امید بازیکن برای تنوع دادن به روند بازی و یا زنده ماندن در شرایط سخت خواهد بود. از دیگر ویژگیهای The Punisher، حضور رئیسهایی در پایان هر ماموریت یا مرحله است. اگرچه مبارزات با Bossها خیلی هیجانانگیز نیست و متاسفانه گاها طاقتفرسا میشود ولی جذابیت قبل و بعد از آن به یک مبارزه میارزد. به هر حال باید قبول کرد که هر بازی برای خود نقطه ضعفهایی دارد و The Punisher نیز مثل هر بازی دیگری، یک بازی است که در کنار ویژگیهای مثبتش، مشکلاتی را هم در خود میبیند. با فاکتورگیری از مبارزات با باسها، میتوان گفت The Punisher یک بازی فوقالعاده هیجانانگیز است. خود این مبارزات با باسها هم انواعی دارند که در طول بازی با آنها آشنا میشوید. گاهی اوقات محدودیتهای بیموردی دارید که مجبور به کنار آمدن با آنها میشوید. خستهکننده است ولی به هر حال باید این قسمت از مرحله نیز رد شود. آخرین نکتهای که میخواهیم در مورد گیم پلی بازی با شما به اشتراک بگذاریم معرفی و توضیح Slaughter Mode است. شاید حتی اگر The Punisher را به پایان هم رسانده باشید این مفهوم برایتان ناآشنا باشد ولی وقتی آنرا توضیح دهیم متوجه منظور میشوید. در روزهای ابتدایی ریلیز بازی، حالت Slaughter را با Bullet Time معروف Max Payne مقایسه میکردند. البته Bullet Time سیستمی جذابتر، موفقتر و پرطرفدارتر است ولی سیستم کلی آن با Slaughter Mode تفاوت چندانی ندارد. Bullet Time را احتمالا میشناسید. سیستم معروفی که در مبارزات Max Payne کاربرد دارد و فکر نمیکنم احتیاجی به توضیح دربارهاش داشته باشید. کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که یکی از نسخههای Max Payne را بازی نکرده و با قابلیت Bullet Time آشنایی نداشته باشد. اما سیستمی که در The Punisher گنجانده شده و با Bullet Time مقایسه میشود و نامش را هم همانطور که گفتیم Slaughter Mode گذاشتهاند بدین صورت عمل میکند: در این حالت سرعت بازی کمی کم میشود ( اصطلاحا حالت Slow Motion یا صحنه آهسته به صورت خفیف و جزئی ) و شما مقداری از سلامتی خود را بازمییابید و سلاحهای خود را روی زمین میاندازید و سپس بینهایت چاقو را به سمت صورت دشمنان با دقتی زیاد پرتاب میکنید. وجود چنین سیستمی در کنار دیگر قابلیتهایی که در بازی وجود داشت و راجع بهشان هم صحبت شد از The Punisher یک عنوان جذاب و منحصر به فرد میسازند.
چیزی از گیم پلی بازی وجود ندارد که شما ندانید. همه چیز گفته شد و حالا نوبت به دیگر ارکان بازی میرسد. بدون مقدمه به صحبت راجع به گرافیک بازی میپردازیم. به طور کلی به لحاظ طراحی و دیزاین، رعایت جزئیات و موارد اینچنینی The Punisher بازی ضعیفی نیست. میتوان گفت که محیط بازی در The Punisher زیبا به نظر میرسد ولی میتوانست از این هم بهتر باشد. به کیفیت تکسچرها نمیتوان ایراد گرفت; انصاف نیست ولی شاید بتواند گله کرد. شاید بهتر بود سازندگان کمی بیشتر روی کیفیت و جزئیات بافتها و تکسچرهای محیط وقت بگذارند. محض اطلاع خوانندگانی که با واژه تکسچر آشنایی ندارند باید گفت که تکسچر در اصل به جزئیات محیط میگویند. این جزئیات به طور کلی بد طراحی نشدهاند ولی کمی تلاش بیشتر از سوی سازندگان و دقت بیشتر روی این مورد میتوانست از The Punisher یک بازی بهتر بسازد. طبیعتا اغلب بازیکنان قبول دارند که گرافیک مهمترین رکن یک شوتر سوم شخص نیست ولی باید قبول کرد که در جذابیت بازی اهمیت زیادی دارد و نقش مهمی را ایفا میکند. شما در محیط اجزایی را خواهید یافت که حالتی بلوری دارند. این موضوع قطعا از زیبایی محیط میکاهد. البته بازی یک نقطه قوت در همین زمینه هم دارد و آن تنوع محیطهاست. اگرچه طراحی آنها مشکلاتی دارد و به نظر میرسد سازندگان وسواس لازم را به خرج ندادهاند ولی حداقل در ایجاد تنوع در محیطهای بازی کار خود را به خوبی انجام داده و مستحق یک خسته نباشید هستند. این تنوع در محیطهای خارجی خیلی بیشتر به چشم میآید تا محیطهای داخلی مثل داخل ساختمانها. بازی سال ۲۰۰۴ منتشر شده و در این زمان میبینیم که شما وقتی به یک تلویزیون تیراندازی میکنید جای گلولهها روی شیشه تلویزیون میماند. این نکته بدون شک راضیکننده است و میتواند تحسین برانگیز هم باشد. با این وجود، هر چقد که به یک تلویزیون شلیک کنید شیشه آن به طور کلی نمیشکند. در بازیهایی که اخیرا منتشر شده، عنوانی مثل The Division نیز چنین مشکلی را دارد. باید قبول کرد که بازی حدود ۱۴ سال قبل منتشر شده و باید با بازیهای همان دوران مورد مقایسه قرار بگیرد. انیمیشنها و جلوههای بصری در لذت بردن از کشتن یک دشمن در یک بازی نقش مهمی را ایفا میکنند. اگر انیمیشنها جذاب نباشند شاید نیمی از شیرینی کشتن یک جنایتکار از بین برود. خوشبختانه در The Punisher میتوانید تمام لذت را تجربه کنید. انیمیشنهای فوقالعاده بازی را میتوان جزو بهترین ویژگیهای گرافیکی بازی دانست. انیمیشنها به بهترین ترتیبی که ممکن است طراحی شدهاند. تمرکز طراحی انیمیشنهای بازی بیشتر روی نشان دادن کشتار وحشیانه بوده و در این راه هم موفق عمل کرده است. مدلهای کاراکترهای بازی از دیگر نکات مثبت آن است که نباید نادیده گرفته شود. ولی نکتهای باید کمی ریزبینانه به آن نگاه کرد حرکات دشمنان است. شاید خندهدار به نظر برسد ولی بالاتنه دشمنان بیشتر از پایینتنه آنها در حال حرکت کردن است! در واقع به صورت دشمنان که نگاه میکنیم موجوداتی زنده و جاندار را میبینیم ولی قسمت پایینی بدن آنها چنین چیزی را تصدیق نمیکند. از سوی دیگر، اگرچه محیطهای بازی از تنوع خوبی برخوردار هستند ولی پویا به نظر نمیرسند. شما در The Punisher احساس زندگی کردن نمیکنید. محیطی پژمرده که در آن نشانهای از حیات نیست! بیشتر شبیه به یک نقاشی معمولی میماند تا یک دنیا در صنعت بازیهای رایانهای. البته حیواناتی مثل اسب آبی و کوسه را فاکتور بگیرید، منظور دیگر قسمتهای محیط است. در مورد طراحی گرافیکی کاراکترها نیز باید گفت که خود Frank Castle یا The Punisher به خوبی طراحی شده است و این نکته را بالاتر هم ذکر کردیم. دیگر شخصیتهای مهم بازی و باسها هم طراحی قابل قبولی دارند. در نهایت به لحاظ گرافیکی طبق تجربه دیگر منتقدین، نسخه PC بهترین عملکرد را نسبت به دیگر پلتفرمها دارد. و در نهایت میرسیم به بحث صداگذاری و موسیقی. در بازیهایی مثل The Punisher که اصلا جهان باز نیستند طبیعتا خبری از ضبط و رادیو نیست و تمرکز افکتهای صوتی بازی باید بیشتر روی صدای شلیک اسلحهها باشد و بعد از آن هم صداگذاری شخصیتهای بازی. متاسفانه سهلانگاری سازندگان در این زمینه سبب میشود تا با یک مشکل بزرگ رو به رو شویم. معمولا در بازیهای مختلف مشکلی در امر صداگذاری دیده نمیشود ولی در The Punisher برعکس است. اگرچه بازی از یک گیم پلی لذتبخش بهره میبرد ولی مشکلات دیگری دارد. خلاصه کلام این است که صدای شلیک گلوله چنگی به دل نمیزند. از سوی دیگر دیالوگهایی که باید خشن باشند هم قابل قبول نیستند. البته شاید مشکل اصلی این قضیه نشات گرفته از انتخاب صداگذارانی باشد که برای اینکار مناسب نیستند. تنها جایی که میتوان از بخش صداگذاری و موسیقی بازی ایراد نگرفت کاتسینها هستند. در طول گیم پلی هیچ جای دفاعی وجود ندارد و سازندگان باید دقت بیشتری به خرج میدادند. مثلا کوبیدن سر دشمن به میز اصلا صدایی ایجاد نمیکند! افکتهای صوتی بازی را میتوان یکی از بزرگترین مشکلات بازی دانست. مشکلی که در کمتر عنوانی دیده میشود.
در زمان انتشار بیش از یک میلیون نسخه از بازی به فروش رفت و از سوی برخی منتقدین هم نمره قبولی گرفت. به هر حال بازیای که راجع به آن این همه نوشتیم مربوط به ۱۴ سال پیش است. به لحاظ گرافیکی احتمالا نمیتوانید با این بازی کنار بیایید خصوصا اگر از جمله گیمرهایی باشید که از سال ۲۰۱۰ به این سمت شروع به تجربه بازیهای ویدئویی کردهاند. اما The Punisher از یک گیم پلی غنی بهره میبرد که تجربه آن هر زمان توصیه میشود. بدون شک تجربه The Punisher یک تجربه لذت بخش و شیرین است اما تنها برای افرادی که میتوانند صحنههای خشن آن را تحمل کنند. علاوه بر خشونت بیش از اندازه که خود بازی را به اندازه کافی یونیک میکند، قابلیتهای زیاد دیگری هم در بازی گنجانده شده تا خبری از یکنواختی نباشد. شما در ۱۰ الی ۱۵ ساعتی که پشت پلتفرم خود در حال بازی کردن The Punisher هستید احتمالا احساس خستگی نمیکنید. دلیلش هم تنوع فوقالعادهای است که در گیم پلی شاهد آن هستیم. و در پایان توصیه میکنم هیچگاه The Punisher را در مقابل دیدگان والدین خود تجربه نکنید! نگران صحنههای مستهجن نباشید! مشکل صحنههای خشن بازی هستند که به جز برای گیمرها – آن هم یک قشر خاص – برای دیگران صحنههای دلخراشی محسوب میشوند. با تمام این صحبتها باز هم تاکید میکنیم که The Punisher میتواند یک تجربه لذتبخش و خاص و به یاد ماندنی را برایتان رقم بزند به شرطی که اهل چنین سبکهایی باشید.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
نظرات
دمتون گرررررم :yes: :yes:
نمره من به این بازی ۱۰ هستش (نظرشخصی 😥 😥 😥 )
یکی از بهترین بازی های عمرمه (چ قد هم خوب دوبله ش کرده بودند)
_______________________________________________________
THQ Where R U ???
البته به نظرم مراحل و لوکیشن ها خیلی هم متنوع بود !!
مرحله توی crack house و توی قصابی و توی زندان و توی کشتی و توی باغ وحش … دیگه چی میخایین …
وای
این بازی رو هیچوقت یادم نمیره.اون زمان ها واسه خودش یکی از بهترین ها بود.بخصوص که میتونست دو تا AK 47 رو همزمان برداره و شلیک کنه.جز معدود بازیهایی بود که خونش خود بخود پر میشد.یک جای بازی خیلی سخت اون جایی که باید RUSSIAN رو میکشتیم.یارو اتیش گرفته بود و دنبالمون میومد و اصلا هم با تیر کشته نمیشد.فقط باید در لحظه مناسب که نزدیک بشکه ها میرسید با شلیک اون بشکه ها رو منفجر میکردیم.محیط های بازی خیلی متنوع بود و داغون کردن سر ادم ها با در ماشین و در یخچال و … خیلی جالب بود.
این عنوان رو توی ps2 من بازی میکردم و همین طور که اشاره شد گیم پلی فوق العاده ای داشت و حمل۲ اسلحه همزمان اونم در یک عنوان سوم شخص کم چیزی نبود اون زمان خیلی حال میداد
یادش بخیر چه بازی ای بود با دو تا شاتگان میزدی همه رو سرویس میکردی خشاب عوض کردنش خیلی حرفه ای بود تو یکی از مرحله ها از طاغوت میپریدی بیرون با ماشینگان قتل و عام میکردی خیلی سینمایی کار شده بود
پانیشر تو میمیری و من میخندم……
پیشنهاد می کنم اگه ویندوز اکس پی دارید دوبلشو بازی کنید کلی میخندید و نوستالژی…..
من روی ویندوز ۷ با دوبله شو دارم
یادش بخیر حدود سال ۸۶ یا ۸۷ بود که تو ps2 بازی میکردم و واقعا در سبک خودش شاهکار بود مخصوصا خشاب عوض کردن شاتگان ها که مینداخت هوا بعد… داستان قشنگی هم داشت ولی از نظر خشونت بازیی به بازی hatred نمیرسه که به علت خشونت بیش از حد نمره های بسیار پایینی گرفت و حتی از استیم هم حذف شده بود :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :disdain:
دس خوش
” پانیشر یکی از بهترین های سال ۲۰۰۵ بود” دوران اوج بازی های کامپیوتری ” من از اینترنت به یاد قدیم دان کردم هنوزم دارم بازیش میکنم ” واقعا عالیه این بازی” گرافیک بازی به زمان خودش محشر و روان ” شاید سبک بازی تقریبا یک نواخت باشه ولی عالیه ” بابت نقد تشکر
من هنوزم دارم بعضی موقع ها نصب میکنم و بازی مینکم خیلی بازی خوبیه کاشکی نسخه دوم هم بسازن که البته بعید ساخته بشه 😥
این اولین یا دومین بازی بود که من واسه PlayStation 2 گرفتم، بعد بازی کردن این دیگه خشونت یک چیز معمولی واسم حساب میشد، حالا که بهش نگاه میکنم بازی عالی نبود ولی نقاط قوتی هم داشت، از شخصیت پردازی خود پانیشر و خشونتش نسبت به خلافکارا و همینطور چهره پردازیش کاملا راضیم و خوشحالم که سازنده ها نزاشتن حرف مردم روی کارشون بر خشونت بازی تاثیر بزاره، خیلی شباهت شخصیت اصلی به نسخه کمیکش راضیم، امیدوارم از این شخصیت بیشتر تو گیمینگ و سینما استفاده بشه
بازیش عالی بود سریالشم خیلی قشنگه و عالیه
این بازی عالی بود و هست من اینو با xbox360 هم بازی میکردم البته با امولاتور خیلی خوب بود.
اخه چرا از این همه بازی های زامبی و زیر زمین های خون الود میگذرند و میگن پانیشر خشن ترین هست
خشونت و ترسی که توی رزیدنت اویل ۴ اونم وقتی اره برقی ها میومدن برا من غیر قابل تکرار هست
حتی یادم میاد توی رزیدنت ۴ یه اره برقی رو که کشتم ، به جسدش هم چند تیر زدم
:laugh: :laugh:
وقتی سریال نتفلیکس رو دیدم رفتمیاد گذشته کنم و این بازی رو دوباره بازی کنم.
واقعا بازی خوش ساخت و لذت بخشی بود.
ا
به نظرم خیلی خوب میشه اگه همون استدیو قبلی ریمیکش رو بسازه😋