پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا
پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا
پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا
پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted

حسین غزالی
۰۹:۰۰ ۱۳۹۶/۱۱/۲۷
پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

نیاز به وجود اثری مانند Uncharted شدیداً احساس می‌شد. وجود اثری که بخواهد، صحنه‌ها و هزینه‌های فیلم‌های هالیوودی را به چالش بکشد. وجود اثری که بتواند، بازهم حرف‌های خاص خودش را بزند؛ صبح زود از خوب بلند می‌شوید و می‌بینید که یا علی! پنج تا Call Of Duty و سه تا Battlefield و هفت تا Assassins Creed منتشر شده! می‌خواهم مثل همیشه صادقانه صحبت کنیم. تنها دلیلی که من را برای نوشتن یک هزار و یک شب، برای مجموعه Uncharted وادار می‌کرد، فقط و فقط شیوه خاص داستان‌سرایی ناتی داگی و البته شخصیت‌پردازی آن است. جایی که ما می‌توانیم، افرادی مانند دریک را ببینیم. ببینیم که چگونه از یک جوان خام و بی‌تجربه، به یک کشتی‌گیر قهار تبدیل شده است! جایی که ما می‌توانیم، سالیوان را ببینیم، کسی که به زیبایی، دست جوانی دست و پا چلفتی را می‌گیرد و او را به دو قدمی بزرگترین گنج‌های تاریخ می‌رساند. جایی که ما می‌توانیم،همسر عاشقی مثل النا را ببینیم. حقیقتاً وقتی همه این موارد را کنار هم گذاشتم، برایم خیلی جالب و در عین حال شگفت‌انگیز بود. داستان‌سرایی ناتی‌ داگی همیشگی ، کاملا  شایسته شخصیت‌ها شده بود و از آنها، کاراکترهایی دوست داشتنی می‌ساخت. وقتی یک بازی، جلوه خالص و صافی از علاقه به همکاری و تولید بازی باشد، آن هم از یک صنعت مثل صنعت بازی‌های ویدیویی، آنگاه است که ما می‌توانیم حتی چند پس از انتشارش، بازهم از آن‌ها بگوییم. آنگاه است که وقتی این بازی‌های نمایشی سالانه را می‌بینیم، از خودمان می‌پرسیم که واقعاً چطور باید برای این ۶۰ دلار پول داد؟ پس حواستان به اسپویل باشد و البته با گیمفا همراه باشید تا ببینیم که چگونه یک قهرمان می‌تواند بازنشسته شود… .

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

خب Nathan دوست‌داشتنی ما هم اینجاست! شاید او یکی از بهترین و بامزه‌ترین شخصیت‌هایی باشد که تاکنون در یک بازی ویدئویی دیده‌اید!

نیتن، هم دوست‌داشتنی و بامزه است، هم جدی و شجاع و صدالبته عاشق! این چند خصوصیت که در کنار یکدیگر قرار بگیرند، از او یک قهرمان کمدی می‌سازند! اما گاهی ممکن است قهرمان ما جام‌هایش را بر اثر بی‌احتیاطی بشکند! تقریباً هربار که این بنده خدا در دو قدمی رویاهایش بود، مشکلات و بلایای طبیعی دست در دست یکدیگر می‌دادند تا همه چیز را از ریشه نابود کنند. البته فراموش نکنیم که نیتن، حتی در آخرین سالهای دوران حرفه‌ای خود، دست بردار نبود. شاید، بذله‌گویی‌های بی‌مانند و شخصیت شوخ و فوق‌العاده جذاب او، دلیل اینهمه علاقه فراوان ما به اوست. خصوصاً برای آن‌های که لطیفه‌گویی‌های مداوم را دوست دارند. خلاصه، فرهاد قصه ما در طول زندگی‌اش با افراد زیادی ملاقات می‌کند اما درنهایت بالاخره به احترام ریش سفید محلشون، نیتن بزرگوار مجبور شدن بروند و به‌همراه النا به ادامه زندگی‌شان برسند. ما با برادر کوچک‌تر خانواده، برای به‌دست آوردن الدورادو، به جزیره ناشناخته سفر کردیم، شهر گمشده شامبالا را یافتیم و راهی ربع‌الخالی شدیم. به جرأت می‌توان گفت که نیتن، یکی از بهترین شخصیت‌های ممکن برای یک ماجراجویی دیوانه‌وار است. او در اکثر مواقع، سعی می‌کند تا لحظات سخت و غیر قابل تصور زندگی‌اش را شیرین و بامزه بکند و حتی هنگامی که در یک قدمی مرگ است بازهم دست از شوخی و مسخره بازی برنمی‌دارد!

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

Sam Drake! برادر بزرگتر نیتن، کسی که بعد از ۱۵ سال ناگهان پیدایش شد و زندگی نیتن را مانند سکه‌ای که در هوا بچرخد، از این رو به آن رو کرد. او زندگی عجیب و احمقانه‌ای را پشت سر گذاشته و بیشتر از هر زمانی در نسخه چهارم مجموعه، درگیر گنج و البته رابطه جدید با برادر کوچکش است.

سم دریک، یکی از شخصیت‌های جدیدی بود که در نسخه چهارم مجموعه اضافه شد. در سه نسخه ابتدایی، خبری از سم نبود اما خوشبختانه، نسخه چهارم بازی به خوبی شخصیت جذاب او را برایمان کالبدشکافی می‌کند. سم هم به مانند نیتن، همیشه تنش برای کتک خوردن می‌خارد و به قول معروف، کله‌اش بوی قرمه سبزی می‌دهد. اما هر چه که باشد، هنوز هم نمی‌تواند در کله شق بودن با نیتن رقابت کند. سم، از همان دوران نوجوانی سعی داشته تا یک برادر خوب و مسئولیت‌پذیر برای نیتن کوچک باشد. اما شرایط، باعث شد تا پس از حادثه‌ای که در نسخه چهارم آن را دیدیم، ۱۵ سال از یکدیگر دور باشند و این اتفاق، به قدری دردناک بود که نیتن، او را مُرده فرض می‌کرد.

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

ویکتور سالیوان، کسی که نیتن به او خیلی خیلی مدیون است! بخاطر تمام خوبی‌ها و همراهی‌های بی‌وقفه…

ویکتور،  همیشه نقش یک راهنمای باتجربه و بزرگ را برای نیتن داشته است. نقش پدری که هیچوقت نداشته! هرزمان که نیتن، صدای پای خطر را می‌شنید، سالی با دو RPG در جیب چپ شلوارش و یک مسلسل در جیب راست، به استقبال مرگ می‌آمد تا کسی را که به معنای واقعی برای پخته شدنش زحمت  کشید نجات بدهد. شوخ‌طبعی سالیوان به مراتب کمتر از برادران دریک است. او مرد کار است و جدیت و فداکاری، حرف اول را برایش می‌زنند. سالی را معمولاً در همه نسخه‌های مجموعه به شکل ثابت و ویژه مشاهده می‌کردیم. اما خب در نسخه چهارم و همزمان با بالا رفتن سن او، وجودش در بازی بیشتر جنبه نمایشی پیدا کرد. با تمام این اوضاف، هنوز هم دیدن چهره معصوم و دلربای ویکتور، لذت‌بخش و روحیه دهنده است.

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

النا فیشر، همسر مهربان و دلسوز نیتن! کسی که حتی در بدترین شرایط هم دست از فکر کردن به نیتن برنمی‌داشت و برای او هرکاری می‌کرد. درست در زمانی که نیتن مانند یک جوان خام و بی‌تجربه عمل می‌کرد، النا به عنوان یک همسر باتجربه و فداکار وارد میدان می‌شد.

همانگونه که برای النا، نیتن یک قهرمان بود، برای نیتن نیز النا، قطعاً می‌تواند در قد و اندازه یک قهرمان شجاع باشد. النا و نیتن، یکی از باحال‌ترین خانواده‌های موجود در بازی‌های ویدئویی را تشکیل داده‌اند. وقتی نیتن در اوج فلاکت خودش را در جنگلی دور پیدا کرده بود، تنها کسی که صدایش را می‌شنید النا بود. نیتن و النا، نمونه بسیار خوبی برای نشان دادن اهمیت زندگی مشترک و علاقه دو نفر به آن هستند.

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

Rafe، آناتاگونیست اصلی Uncharted 4 و کسی که آن مبارزه پایانی هیچان‌انگیز را با شمشیرهای کشتی هنری اِوری ترتیب داده بود. اصولاً او یک روانی بود که چیز خاصی برای از دست دادن نداشت! طمع بیهوده برای به‌دست آوردن گنجی که آخر سر بر جسد خودش ریخت، باعث می‌شد تا او به هرکاری دست بزند.

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

گابریل رومن، آناتاگونیست اصلی نسخه اول مجموعه، یکی از ظالم ترین افراد ممکن برای نیتن و سالی شمرده می‌شود. کسی که تا قبل از عرضه نسخه بعد، همگی او را مقصر مرگ احتمالی ویکتور سالیوان می‌دانستند. تازه زندانی کردن این دو شخصیت محبوبمان را هم به این جرم سنگین اضافه کنید تا با چهره زشتش (!) بیشتر ارتباط برقرار کرده باشید.

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

زوران لازلارویچ، آناتاگونیست اصلی نسخه دوم مجموعه و البته یکی از خشن‌ترین و بی‌رحم‌ترین افرادی است که تاکنون دیده‌اید. خونش هنوز هم با رنگ پرچم شوروی یکی است و مثل همیشه، دل خوشی از نیتن و یارانش ندارد!

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

تالبوت که دیگر معرف حضورتان هست؟! او یکی از شیادترین دشمنان نیتن و سالی است. طی اتفاقاتی که برای به‌دست آوردن آن حلقه لعنتی می‌افتد، او حسابی به قهرمان بذله‌گوی ما و یارانش ضربه می‌زند.

Uncharted: Drake’s Fortune

روایت هرکدام از نسخه‌های مجموعه، کاملاً به یکدیگر مرتبط هستند و پازلی هیجان‌انگیز و لذت‌بخش را برای کشف شخصیت و مسیر نیتن به وجود می‌آورد. روایت نسخه ابتدایی، اگرچه در حد و اندازه باقی آنها نیست، اما در مقایسه با بازی‌های منتشر شده در آن زمان، از سطح بسیار خوبی برخوردار است. اینجا سواحل پاناما است و کنار نیتن، النا فیشر که یک عکاس و روزنامه‌نگار است قرار دارد. کسی که شاید روحش هم خبر نداشت سالها بعد مجبور می‌شود با یک تفنگ ده‌ها انسان را بفرستد آن دنیا! همانطور که بالاتر و در معرفی ویکتور سالیوان گفتیم، او همیشه حکم یک فرد محکم و پشتوانه‌ای قوی را برای نِیت داشته. پس اینبار نیز، دست رد به سینه او نمی‌زند و  در اولین سفر دیوانه‌وار نیت، در تک تک لحظه‌هایش کنار اوست. نیتن،با استفاده از سرنخ‌هایی که تاکنون داشته، سعی در یافتن الدورادو و البته جسد پدربزرگش، فرانسیس دریک را دارد. الدورادویی که ظاهرا یک شهر ساخته شده از طلاست! اما پس از کمی بحث و جست و جو، البته با چاشنی اکشن و مبارزه با موانع سر راه، سالی متوجه این مهم می‌شود که الدورادو در واقع یک شهر ساخته شده از طلا نیست. بلکه مجسمه‌ای بسیار بزرگی از این عنصر کمیاب است! (یادی هم از شیمی کرده باشیم!) در این میان، ویکتور حدس می‌زند که مرگ فرانسیس دریک ( پدربزرگ دور نیت و کسی که توسط او می‌توانستند به الدورادو برسند)  تنها یک حیله برای رد گم کنی بوده است. از این رو، این دو به سمت آمازون می‌روند و صفحه‌ای گمشده از دفترچه فرانسیس دریک را به‌دست می‌آورند. پس از تمامی این اتفاقات، تازه آتش بازی گُر می‌گیرد و به اصل مطلب می‌رسیم؛ پس از آنکه نیت و سالی از کشتی بیرون می‌آیند، از بخت بدشان با کسی به جز گابریل رومن مواجه نمی‌شوند! رومن، برای دزدیدن دفترچه و صفحه گمشده، به زور متوسل می‌شود و اینجاست که با دخالت سالی، درگیری شدیدی رخ می‌دهد. ویکتور تیر می‌خورد. نیتن که دیگر هیچ راهی برای نجات سالی نمی‌دید، با یک انفجار توانست خودش را از شر رومن و متحدانش نجات دهد. پس از این نیتن خوش‌شانس بود که دوباره افتخار تماشای چهره زیبای النا را پیدا کرد. پس از کش و قوس های فراوان و یافتن سالی، آنها از راز الدورادو  و طلسم آن با خبر می‌شوند و البته از تکه تکه شدن راجا و افرادش درس می‌گیرند! در یادداشتی از فرانسس دریک به این اشاره شده که توسط این طلسم، تعداد زیادی از سربازان آلمانی و اسپانیایی به قتل رسیده‌اند و تعدادی دیگر به هیولا تبدیل شدند! در همین حین، رومن درگیر نیروهای این مجسمه می‌شود که ناوارو، یکی از افراد رومن، او را با تیر از پای در می‌آورد و از قضا همان جا بود که نیتن از راه می‌رسد و با کمک النا، کلک رومن و دار و دسته‌اش را برای همیشه می‌کند. اما به قیمت از دست رفتن الدورادو؛ خوشبختانه سالی بعد از آن با یک قایق پر از طلا و جواهرات به استقبال دو  عاشق ما می‌رود و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می‌‌شود! البته فعلاً

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

روایت نسخه ابتدایی، اگرچه در حد و اندازه باقی آنها نیست، اما در مقایسه با بازی‌های منتشر شده در آن زمان، از سطح بسیار خوبی برخوردار است.

Uncharted 2: Among Thieves

پس از تمامی اتفاقات نسخه قبل، حالا نوبت شهر گمشده شامبالا است تا پذیرای نیت باشد! در صحنه ابتدایی، او را میان طغیان و کولاک شدید برف می‌بینیم و البته قطارهای معروف! پس از آنکه نیتن از آن قطارهای لعنتی و اعصاب خردکن بالا می‌رود، به دوست و یاور قدیمی خود هری فلاین و البته شیرین خودش می‌رسد! (از اون جاهاییه که باید بگیم دست‌خوش!!!) برای دستیابی به سنگ مقدس و البته رسیدن به شامبالا، نیتن و فلاین نیاز داشتند تا به موزه معروف شهر رفته و چراغی اسطوری و عتیقه را بدزدند. پس از کاوش‌های فراوان بالاخره نیتن و فلاین متوجه می‌شوند که در واقع مارکوپولو، سنگ را از شامبالا حمل کرده است و اینجاست که نیتن، هدف اصلی خودش را به تازگی می‌یابد. اما درست در زمانی که نیتن به موفقیت نزدیک‌تر شده بود، فلاین با نامردی تمام نیت را در دام انداخت و خود پا به فرار گذاشت. بعد از گذشت مدتی، شیرینِ نیت به کمکش می‌آید (!) و  او را از زندانی که به دست فلاین در آن افتاده بود نجات می‌دهد! همراه این دو نیز، دوباره ویکتور سالیوان با‌تجربه و مهربان، عازم سفر دیوانه‌وار دیگری می‌شود. اما دردسر بزرگتر از جایی کلید می‌خورد که نیت می‌فهمد خودِ فلاین نیز برای فردی به‌نام لازارویچ کار می‌کند! حالا یک لشکر، دوباره رو به روی او و همراهانش قرار گرفته است. هرطور که شده، نیت و سالی خودشان را به اردوگاه لازارویچ می‌رسانند و در آنجا متوجه می‌شوند که سنگ چینتامانی به هیچ وجه از شامبالا خارج نشده و از سر جایش تکان نخورده است. خوشبختانه، پس از این اتفاق، نیتن با توجه به سرنخ‌ها و البته خنجری که نقش بسیار مهمی در یافتن معبد اصلی شامبالا دارد، راه خودش را پیدا می‌کند و به سمت معبد و شهر گمشده می‌رود. در آنجا، از قضا نیت با النا فیشر، دیدار می‌کند که گویا قصد تهیه گزارشی از اوضاع حاکم و فعالیت‌های لازارویچ را دارد. پس از تمام اتفاقات و حوادث عجیبی که در راه معبد رخ می‌دهد، درگیری شدیدی بین نیروی‌های لازارویچ و نیت و النا شکل می‌گیرد. النا بارها به نیتن گفته بود که اصلاً به کلویی اطمینان ندارد و بهتر است که به او اعتماد نکنیم. اما نیتن کلویی را به امان خدا رها نمی‌کند و برای نجات او، مسیر را ۱۸۰ درجه عوض کرده و به قطارهای ابتدای بازی می‌رود. در واقع در اینجا، بسیاری از سوالاتی که درگیرشان بودیم و حتی سوالاتی که اصلاً درگیرشان نبودیم پاسخ داده می‌شوند. بازی ما را به همان لحظات بالا رفتن از قطار و خونریزی‌های نیت برمی‌گرداند؛ نیتن بر اثر خونریزی زیاد از هوش می‌رود و فردی به‌نام تنزین، او را به یکی از روستاهای اطراف می‌رود تا از او مراقبت کند. در این مدت، نیت با فردی به‌نام شفر آشنا می‌شود که قبلا بارها برای یافتن این موارد در تلاش بوده. او با نیت صحبت‌های مفصلی درباره شامبالا می‌کند اما قبل از آنکه همه چیز معلوم شود، توسط لازارویچ دزدیده می‌شود. پس از آنکه بازی قصه ناگفته خودش را روایت می‌کند، نیت و یارانش دوباره متحد می‌شوند و به سمت معبد می‌رسند اما در کمال ناباوری، لازارویچ متوجه همه چیز شده و سنگ مقدس را یافته است! سنگی که در زیر آن، رودی است که آبش، باعث تحول انسان و شکست‌ناپذیری او می‌شود. فلاین با نارنجکی به وسط میدان می‌آید و خودش کشته، النا زخمی می‌شود. قهرمان خاکستری ما، النا را در دستان کلویی می‌گذارد و خود به دنبال راهی برای مقابله با لازارویچ می‌گردد. خوشبختانه، پس از همه اینها، نیت موفق می‌شود تا لازارویچ را به کمک مردم شامبالا از پای دربیارد و البته بازهم به کمک مردم مهربان شامبالا همگی سالم به خانه بازمی‌گردند.

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

خیلی‌ها از این نسخه، به عنوان بهترین نسخه کل سری و یا حتی یکی از برترین شاهکارهای تاریخ بازی‌های ویدئویی می‌دانند. صحنه‌هایی اکشن و تعاملی خارق‌العاده‌ای که تا پیش از این، تنها در فیلم‌های هالیوودی مشاهده ‌می‌کردیم، همه و همه در یک بازی!

Uncharted 3: Drake’s Deception

دو سال پس از ماجرای نسخه قبل، نیتن و سالی را در لندن، کنار آناتاگونیست اصلی نسخه سوم می‌بینیم. تالبوت، شدیداً خواهان خریداری  حلقه خاص پدربزرگ نیت، فرانسیس دریک را است. نیتن و سالی در هنگام تحویل گرفتن پول از تالبوت متوجه می‌شوند که اسکناس‌ها تقلبی بوده و با نیروهای او شروع به جنگ می کنند. در همان حین نیت و سالی زخمی شده و مارلو ظاهر شده و حلقه نیت را می دزدد . این حلقه، کلید بزرگی است برای رسیدن به گنجی دیگر، مسیری دیگر برای نیتن تا بلند شود و دوباره شانس خودش را امتحان کند. پس از تمام این درگیری‌ها، یک فلش بک به ۲۰ سال قبل را میبینید که ۱۵ سالگی نیتن را نشان می دهد و او در موزه‌ای مشغول گشت و گذار است تا حلقه را پیدا کند. نیت با افراد مارلو درگیر شده و راهی زندان می‌شود. اینجاست که سالی، با تمام قدرت، و برای اولین بار عشق و علاقه خاص خودش را به نیتن نشان می‌دهد؛ او همه را کنار می‌زند و بخاطر نیت، خواهان مبارزه است تا او را نجات بدهد. پس از این فلش بک غیر منتظره، دوباره به زمان حال باز می‌گردیم. کلویی، بازهم در کنار نیت و سالی حضور دارد و حالا با کمک کلویی، این دو می‌توانند ماشین مارلو را زیر و رو کنند تا اینکه از کتابخانه زیر زمینی و صدالبته مخفی مارلو سر در بیاوردند. وقتی که آنها دفترچه توماس ادوارد لورنس را بررسی می کنند به نقشه ای می رسند که سفر مخفی فرانسیس به عربستان را نشان می دهد . او قرار بود تا به دستور ملکه الیزابت، و جان دی، راهی فرانسه و سوریه سفر بشود. اینگونه است که نیت، با توجه به نوشته‌ها و سرنخ‌ها، متوجه سفر فرانسیس به قلعه‌های شرقی معروف فرانسه و سوریه سفر کند. در آنجا نیز، بازهم سر و کله تالبوت پیدا می‌شود تا سنگ را از نیت و سالی بدزدد، پس از این اتفاق، عنکبوت‌های عجیبی به افراد تالبوت حمله می‌کنند و نیت و سالی، مجبور می‌شوند تا کار خود را در فرانسه، تمام شده بدانند!

حالا نیتن و سالیوان را در سوریه می‌بینیم. جایی که این دو باید با کلویی و کاتر ملاقاتی داشته باشند. پس از بحث‌های فراوان و بی‌وقفه، این چهار نفر متوجه می‌شوند که مارلو، دقیقاً همان هدف فرانسیس را دارد! با دنبال کردن مارلو و سرنخ‌های موجود در سوریه، آنها نیمه دوم سنگ را پیدا می‌کنند و باقی راهشان را در یمن می‌بینند. در یمن نیت را در کنار النا می‌بینیم اما النا گویا حسابی آشفته است و مشکلات ریز و درشتی با کارهای نیت و سالی دارد. با این وجود النا بازهم قلب مهربانش را در راه کمک به نیتن و ویکتور به درد می‌آورد. پس از جست و جوهای فراوان، سرانجام آنها متوجه می‌شوند که شهر گمشده را می‌توان در بیابان ربع‌‌الخالی کشف کرد. هنوز هیجان نیت نخوابیده بود که مارلو و همراهانش با یک تیر، نیتن را بی‌هوش می‌کنند و در کمال ناباوری، خود را در دستان تالبوت و مارلو می‌یابد. به هر قیمتی که شده، مارلو و تالبوت می‌خواهند  تا از نیتن حرف بکشند و با تهدیدهای مختلف، مکان سالی و اوبار را به‌دست بیاورند. خلاصه پس از مدتی، دقیقاً همانگونه که باید، نیت خود را از شر این دو خلاص می‌کند. پس از فرار، او به بخشی از ساحل یمن می رسد و دوباره چهره یار وفادارش، النا را می‌بینید. در آنجا او متوجه می‌شود که سالی به زور برای لو دادن مکان اوبار توسط مارلو دستگیر شده! پس بی‌درنگ سوار هواپیمایی به مقصد اوبار شد تا جلوی هرگونه اتفاق غیر منتظره را گرفته باشد. (اینجاست که آن سکانس فوق‌العاده از راه می‌رسد و هوش از سرمان می‌برد. نیت  بدون آب و لب تشنه در ربع‌الخالی گرفتار می‌شود اما از شانس خوبش، فردی به‌نام سلیم به کمکش می‌آید و به او محلی امن برای استراحت اهدا می‌کند. و تنها دلیل از بین رفتن شهر نیز همین است. سلیم، با کمال میل برای نجات سالیوان به کمک نیتن می‌آید ولی طوفان شن شده و آنها هم را گم می کنند. اما در کمال تعجب خودشان را رو به روی دروازه شهر گمشده اوبار مشاهده کردند.

پس از ورود به اوبار و شروع دوباره درگیری‌ها، نیتن مرگ سالی را با چشمانش می‌بینید اما متوجه می‌شود که تمام اینها فقط توهم بوده و اکنون دلیل پافشاری مارلو را برای بدست آوردن ظرف بزرگ برنجی را بهتر می‌فهمد. مارلو و تالبوت، در آخرین لحظات نیز سعی زیادی برای به‌دست آوردن ظرف بزرگ به خرج می‌دهند اما به کمک نیتن و سلیم، همه نقشه‌های آنان نقش بر آب می‌شود و تالبوت و مارلو، هر دو به خواب ابدی می‌روند و اوبار رفته رفته نابود می‌شود. نیت و سالی به فرودگاه باز می‌گردند تا یکی از زیباترین لحظه‌های مجموعه را رقم بزنند! بازگشت دوباره نیت و النا به یکدیگر.

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

اگرچه با افتخارات بزرگی که نسخه دوم کسب کرده بود و همچنین تغییر کارگردانان اصلی بازی، فشار خیلی زیادی بر روی ناتی داگ احساس می‌شد، اما آنها ابداً شکست نخوردند و یک آنچارتد خوب و باحال دیگر را روانه بازارها کردند. پر از صحنه‌های سینماتیک و اکشن! همان چیزی که از یک “آنچارتد” انتظار داریم.

Uncharted 4: A Thieft’s End

داستان نسخه چهارم مجموعه، تمرکز زیادی بر روی رابطه میان نیت و برادرش دارد. بازی، با فلش بک‌هایی به ۱۵ سال گذشته نیت، یادآور حوادثی می‌شود که برای خود و برادرش اتفاق افتاد. در ابتدای بازی، نیتن شوخ‌طبع و سر حالی را می‌بینیم (با آنکه در زندان است) که هنوز هم دست از یافتن اشیای قیمتی بر نداشته است. طی حوادثی و کشته شدن یکی از زندان بانان، شورشی بی سابقه در زندان رخ می‌دهد و درست در زمانی که نیت و رِیف (آناتاگونیست اصلی بازی) آخرین قدم‌هایشان را در زندان می‌زنند، سم طی تیراندازی زخمی می‌شود و از ارتفاع زیاد به پایین می‌افتد، این اتفاق، باعث می‌‌شود که نیت فکر زنده بودن سم را از ذهنش خارج کند! تا ۱۵ سال بعد! زمانی که نیتن در حال گذراندن زندگی فوق خسته کننده خود و النا است، شاید در زدن سم بهترین گزینه برای زندگی سیاه و سفید نیتن باشد. سم بدون مهلت دادن به نیت، پیشنهادی وسوسه‌برانگیز به او می‌دهد. اینجاست که زندگی نیتن، به طرز عجیبی تحت تأثیر قرار می‌گیرد. پیشنهادی که بازهم خبر از گنج و مشکلاتش می‌دهد. البته اینبار گنج هنری اِوری، مشکل بزرگی که بازهم با لباسی فریبنده به استقبال نیت می‌رود. هرطور که شده، نیتن نمی‌تواند پیشنهاد سم را رد کند. چرا که هنوز هم دلش برای آن لحظات تنگ است، و اینکه پس از ۱۵ سال و با اتفاق افتادن این ملاقات، نیت به هیچ وجه دوست ندارد تا پیشنهاد برادر عزیزش را رد کند. اما به چهه قیمتی؟! سفر سم و نیتن، بسیار شبیه به نسخه‌های قبلی است، با این تفاوت که در این نسخه، داستان‌پردازی در نقطه اوج خودش قرار دارد و حتی اگر بازی هم نکنی، بازهم دیالوگ‌ها لذت بخش هستند. در طول این سفر، نیت در اوج ناباوری با سالی ملاقات می‌کند. او به اسکاتلند می‌رود و ماداگاسکار را پشت سر می‌گذارد. اما مشکلات نیت، اینبار بر خلاف همیشه، با دروغ بزرگتر و بزرگتر می‌شنود. اتفاقات زیادی در طول بخش داستانی می‌افتد که بررسی آنها از حوصله این مطلب خارح است. در نهایت، با آنکه نیت متوجه می‌شود که سم به او دروغ بزرگی گفته و معامله‌ای از طرف هکتور وجود نداشته، بازهم دست از او بر نمی دارد و سر انجام، کشتی‌های نیدین راس و ریف را از دور می‌توانیم ببینیم. نیدین به ریف خیانت می‌کند و نیت و سم و خودش را در کشتی زندانی می‌کند. پس از یک مبارزه نفس‌گیر با ریف، نیتن و سم هر دور از درون غار بیرون زدند.

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

داستان این نسخه، تمرکز ویژه‌ای بر رابطه نیتن و برادر بزرگترش، سم دارد.

آنچه که بیشتر از همه چیز در Uncharted 4 مرا شگفت زده کرده بود، تنها و تنها در تفاوت محسوسی خلاصه می‌شد که این نسخه، با سه نسخه قبلی خودش رقم زده. بگذارید از شخصیت شروع کنیم. در طول بازی، آنقدر محو ارتباط شخصیت‌ها می‌شوید که حتی گاهی با خودتان بگویید که «وای خدای من. اینها روی تک تک دیالوگ‌های بازی کار کردن.» خب، به بیانی بله! وقتی ناتی داگ باشی، می‌دانی که باید چه تحویل مخاطب بدهی! و حتی شاید در مواقعی بهتر از خود مخاطب این مسئله را درک کنی و بدانی. عشق و خانواده، دو عنصر بسیار مهم در ترکیب بازی هستند. بگذارید از نسخه‌های ابتدایی شروع کنیم. هرکجا که می‌رفتیم و هر کاری که می‌کردیم، النا را جایی آن گوشه‌ها می‌دیدیم. گویا علاقه این دو به یکدیگر در تمام بازی‌های ناتی داگ مطرح می‌شود و این تم اصلی همیشه در طول مدت زمان حضور فرانچایز ادامه پیدا می‌کند. یادتان هست چگونه در مرحله پایانی نسخه چهارم، برای نجات برادر بزرگتر، خودش را به آب و آتش می‌زد؟

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

عشق و خانواده، دو عنصر بسیار مهم در ترکیب بازی هستند. بگذارید از نسخه‌های ابتدایی شروع کنیم. هرکجا که می‌رفتیم و هر کاری که می‌کردیم، النا را جایی آن گوشه‌ها می‌دیدیم. گویا علاقه این دو به یکدیگر در تمام بازی‌های ناتی داگ مطرح می‌شود و این تم اصلی همیشه در طول مدت زمان حضور فرانچایز ادامه پیدا می‌کند. یادتان هست چگونه در مرحله پایانی نسخه چهارم، برای نجات برادر بزرگتر، خودش را به آب و آتش می‌زد؟

خانواده و دوستی و وفاداری تم‌های اساسی کار هستند و این موضوع را می‌توان به صورت ویژه و کامل در Uncharted 4 مشاهده کرد. جایی که خانواده دوست داشتنی مثل نیتن و النا وجود دارند. جایی که شخصی مثل سالیوان، وجود دارد و البته برادر شجاعی مانند سم! همچنین روابط در A Thieft’s End بسیار نزدیک‌تر و احساسی‌تر شده. همین موضوع، مسئله خانواده را اساسی‌تر نمایش می‌دهد. خنده‌های نیت و سم، درست هنگامی که از مرگ حتمی نجات پیدا کرده بودند. یا حسی که نیت برای دیدن سالیوان پس از آن همه مدت ایجاد شده بود، خود گویای همه چیز است! یکی دیگر از زیباترین لحظات موجود در مجموعه، گشت‌وگذار در اتاق زیر شیروانی خانه نیت است. تصاویر و یادگارهایی که هم او، و هم ما را به دنیای دیگری می‌برد. به سالهای سال پیش! جایی که برای نخستین بار، می‌توانیم چهره پخته نیتن را کنار النا ببینیم! روابط این دو جوان، آنقدر زیبا و قابل تامل پایه‌ریزی شده است که گاهی واقعاً حیرت‌زده می‌مانید! درست مانند ماجرای دروغ نیتن به النا برای شکار دوباره گنج! نیت و النا، رفته رفته یاد می‌گیرند که چطور با یکدیگر بسازند و کلمات یکدیگر را درک کنند، یاد می‌گیرند تا قدر لحظه لحظه بودن کنار همدیگر رو بدانند و از آن استفاده کنند. داستانی از نیتن، از خانواده‌اش و هزار البته، موهای سیاهی که اکنون، همرنگ دندان‌های نیتن بنظر می‌رسند. گاهی نیتن باید از خودش بپرسد که آخرش واقعاً چه چیزی از این همه دنبال گنج دویدن‌ها به‌دست آوردم.

Mohsen bakhtiari

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا
پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا
پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا
پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا
پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

پایان یک دزد، آغاز یک عاشق | هزار و یک شب | داستان مجموعه Uncharted - گیمفا