سفر مرگ به شرق دور | نقد و بررسی نسخه PC بازی Nioh: Complete Edition
زمستان سال گذشته بود که عنوان Nioh بهطور انحصاری برای کنسول PS4 منتشر شد و در آن زمان از طرف عموم بازیکنانی که طرفدار عناوین سخت و دشوار بودند با استقبال خوبی روبهرو شد. حال شرکت Koei Tecmo بعد از گذشت ۹ ماه از عرضه نسخه PS4 بازی، این عنوان را به همراه همه DLC هایش برای کامپیوتر نیز عرضه کرده است و در ادامه نگاهی دوباره خواهیم داشت به این عنوان و علاوه بر نقد و بررسی خود بازی، به بررسی وضعیت پورت آن روی PC نیز میپردازیم.
توجه: با توجه به این که این بازی پیشتر تحت نسخه PS4 نقد شده است، این نقد نسبت به نقد اصلی بازی که بر مبنای نسخه مرجع آن است، کمی خلاصهتر است.
در طی چند سال اخیر و بعد از عرضه عناوین مختلف سری Souls، شاهد عناوین بسیاری بودهایم که با الهام گرفتن از این سری سعی در خلق گیم پلی جدیدی داشتهاند. بعضی شاید به دلایل مختلفی موفق نبودهاند و بعضی نیز با الهام گیری درست و نه کپی برداری، توانستهاند تا خود را به عنوان یکی از عناوین موفق سبک معرفی کنند. Nioh یکی از این عناوین است.
با وجود این که در بند بالا گفتیم که Nioh از سری Souls الهام گرفته است، با همه اینها باید بگوییم که این عنوان را اصلاً نمیتوان یک کپی از این سری در نظر گرفت و موارد بسیار مختلف و زیادی در بازی وجود دارند که در طول نقد به آنها اشاره خواهیم کرد و مشخص خواهد شد که این بازی تفاوتهای بسیاری با سری سولز دارد و صرف وجود یکسری شباهت در مکانیکهای گیم پلی، باعث نمیشود که بازی را کپی صرف از یک عنوان بهحساب آوریم.
اما بپردازیم به خود بازی؛ داستان بازی در مورد شخصیتی به نام William است. او که در ابتدا در زندانهای معروف برج لندن (Tower of London) زندانی است، به کمک راهنماییهای روح نگهبانی به نام Saoirse که از گذشته با او آشنایی دارد از زندان نجات مییابد. با این حال و در انتها و وقتی که او میخواهد از قلعه فرار کند، فردی که ظاهراً قدرتهای جادویی بسیاری دارد و در ادامه بازی نیز نقش مهمی ایفا میکند به نام Edward Kelly، با قدرت خود Saoirse را زندانی کرده و William نیز تصمیم میگیرد که به دنبال او به راه بیفتد. در ادامه نیز معلوم میشود که سنگهایی جادویی به نام Amrita وجود دارند که انگلستان برای پیشی جستن از اسپانیا، به دنبال آن است و در این میان Edward Kelly نیز سعی در به دست آوردن آنها دارد. منبع عظیمی از این سنگها در کشور ژاپن وجود دارد و از این رو Kelly و به دنبال او William، راهی سرزمین آفتاب تابان میشوند.
William وقتی به ژاپن میرسد، متوجه میشود که در این سرزمین، شیاطینی نیز وجود دارند که اصطلاحاً Yokai نامیده میشوند و نقش اساسی در این روند ایفا میکنند. از طرف دیگر او متوجه میشود که علاوه بر روح نگهبانی که به او کمک کرده بود، روحهای نگهبان دیگری نیز در این سرزمین وجود دارد. William از جمله معدود افرادی است که میتواند این اشباح را مشاهده کند.
در ادامه داستان بازی به شکلی رقم میخورد که William با هاتوری هانزو، یکی از معروفترین نینجاهای تاریخ و از یاران ایاسو توکوگاوا همراه میشود و بدین شکل وارد ماجراهایی میشود که در سال ۱۶۰۰ بین خاندان توکوگاوا و تویوتومی و بسیاری از خاندانهای بزرگ ژاپنی شکل میگیرد و در نهایت منجر به نبرد معروف سکیگاهارا (Battle of Sekigahara) میشود.
داستان بازی از پتانسیل بسیار خوبی بهره میبرد و خوشبختانه تا حد بسیاری از این پتانسیل به نحو احسن استفاده میکند. شخصیتهای واقعی بسیاری از دوره سنگوکو و ادو ژاپن در بازی وجود دارند که بهخوبی وارد داستان بازی شدهاند و سازندگان توانستهاند با مهارت، وقایع معروف تاریخ را با زمینههای افسانهای بازی و شیاطین ژاپنی (Yokai) که یکی از محورهای اصلی داستان بازی هستند، ترکیب کرده و روند بازی را بهخوبی شکل دادهاند.
همین زمینه داستانی، یکی از مواردی است که این بازی را تا حد بسیار زیادی از عناوینی نظیر Dark Souls و Bloodborne جدا میکند. در این دو عنوان روایت داستان تا حد زیادی بر عهده عوامل محیطی است و بازیکن باید خود با استفاده از توضیحاتی که هر یک از آیتمهای بازی دارند، دیالوگهای معدود NPC ها، وضعیت محیط و سایر عوامل و همچنین ایجاد تئوریهایی در نظر خودش، قطعات داستان بازی را همچون پازلی کنار هم چیده و داستان بازی را متوجه شود. در همین حال، در عنوانی نظیر Nioh روایت داستان بسیار منسجمتر و مشخصتر از سری Souls و عنوان Bloodborne است. در این عنوان شما بهخوبی میتوانید از اصل داستان بازی سر دربیاورید و روند آن را پیگیری کنید و همین موضوع هم عاملی میشود که بازی تا انتها جذابیت خود را حفظ کند و برای پیشروی در داستان هم که شده، سختی بازی را تحمل کنید.
هر چند نمیتوان بهطور کلی گفت که کدام سیستم روایی بهتر است و این موضوع تا حد زیادی به سلیقه شخصی بستگی دارد ولی بدون شک امکان ارتباط برقرار کردن و پیگیری داستان در سیستم روایی عنوانی چون Nioh سادهتر از سری Souls است و همین عامل علاوه بر این که تا حد زیادی این دو عنوان را از هم متمایز میکند و باعث میشود که Nioh یک کپی از این سری نباشد، میتواند باعث شود که بسیاری از افرادی که نتوانستهاند با شیوه روایت سری Souls ارتباط برقرار کنند، بتوانند داستان Nioh را پیگیری کرده و این عنوان را برای تجربه انتخاب کنند.
نکته مهمی که در داستان بازی وجود دارد، توجه بسیار بالای سازندگان به افسانههای مختلف ژاپنی در مورد شیاطین و موجودات این چنینی است. تمرکز بسیار بالایی در داستان بازی روی این موجودات شده است و بیشتر باسهای بازی نیز که از این افسانهها سرچشمه گرفتهاند، بهخوبی میتوانند در کنار سرگرم کردن، بازیکن را با فرهنگ و عقاید فولکلور ژاپنی آشنا کنند.
در کنار داستان اصلی، مأموریتهای فرعی هم در بازی وجود دارند. متأسفانه این مأموریتها خیلی از نظر داستانی غنی نیستند و صرفاً داستان در این گونه مأموریتها، یک پیشزمینه کوتاه است که دلیل انجام مأموریت را توجیه میکند. بهواقع به نظر میرسد که سازندگان خیلی نخواستهاند روی این بخش تمرکز کنند زیرا با توجه به داستان خوب مراحل اصلی، مراحل فرعی بازی نیز میتوانست داستان خوبی داشته باشد ولی این طور نشده است.
در این میان شاید آن طور که باید و شاید از شخصیت اصلی بازی به شکل مناسب استفاده نشده است. این شخصیت بر پایه شخصیت واقعی William Adams ساخته شده است. در واقعیت ویلیام آدامز اولین انگلیسی بوده است که به ژاپن پای گذاشته است و مدتی را در یک جزیره متروک سپری کرده است. سپس او وارد جامعه ژاپن شده است و تبدیل به اولین سامورایی غربی شده است. مسئله این جاست که این شخصیت در واقعیت خیلی نقش اساسی در وقایع ژاپن نداشته است و در بازی نیز آنقدر روی شخصیت خود او و تعاملاتش با بقیه مانور داده نمیشود. صرفاً نقش شخصیتی را دارد که قدرت بالایی داشته و میتواند شیاطین را از پا در آورده و روحهای نگهبان را ببیند و بدین ترتیب هر چند تبدیل به یک نقش فرعی نمیشود ولی آنقدری که لازم است نیز به او پرداخته نمیشود.
در کنار این DLC های بازی نیز داستان آن را ادامه میدهند و به سرانجام مشخصی میرسانند. هر چند شاید جذابیت کلی DLC بازی با توجه به محدودتر بودن تعداد باسهایش اصلاً به بازی اصلی نرسد ولی به هر حال این DLC ها بهطور رایگان در نسخه Complete Edition بازی قرار دارند و مطمئناً کسی که داستان بازی را دنبال کند، DLC ها را نیز انجام میدهد و آن را به پایان میرساند.
با همه اینها، از نظر داستانی عنوان Nioh بهخوبی توانسته است که از پتانسیل داستانی خود استفاده کرده و فضای تاریخی دوره سنگوکو و ادو ژاپن را با افسانههای عجیب و غریب ژاپنی مخلوط کند. البته یکسری ضعفها در این بخش وجود دارد و در بعضی زمینهها امکان پرداخت بیشتر وجود داشت ولی در کل حاصل کار داستان جالبی است که باعث میشود تا آخر بازی مشتاق به ادامه آن بمانید.
مهمترین بخش بازی بدون شک گیم پلی آن است. ظاهر کلی بازی شما را یاد سری Souls خواهد انداخت و مخصوصاً سیستم مدیریت Inventory بازی و استفاده از آیتمها شباهتهای بسیاری به این عنوان دارد ولی این بازی در کنار این موارد، سیستمها و مکانیزمهایی دارد که باعث میشود در بعضی زمینهها و مخصوصاً مبارزات، از سری Souls بهطور کامل متمایز شود.
اولین موضوعی که برای شخصی که بعد از تجربه سری Souls میخواهد به تجربهاین عنوان بپردازد، جلب توجه میکند ساختار مرحلهای بازی است. برخلاف فرنچایز Souls که محیطهای بازی به همدیگر به شکل تودرتویی متصل بودند، در Nioh روند اصلی بازی در مأموریتهایی با محیطهای جداگانه روایت میشود که هیچ گونه اتصالی به همدیگر ندارند. البته سازندگان نیز با توجه به وضعیت داستانی بازی مجبور بودند از چنین سیستمی استفاده کنند. از طرفی سرزمین ژاپن بسیار بزرگتر از آن است که بتوان همه مکانهایی که از نظر داستانی اهمیت دارند را با همه سرزمینهای بینشان به تصویر کشید و از طرف دیگر وجود جزایر متعدد است که سازنده به هر حال ناچار به استفاده از چنین سیستمی میشود. با این وجود از جمله معدود نقاطی که Nioh نسبت به سری Souls ضعف نسبتاً قابلتوجهی دارد نیز همین جاست. در عناوین Souls به خاطر متصل بودن مکانها به همدیگر، امکان ایجاد مراحل بسیار پیچیده که در عین حال به هم متصل بودند ممکن بود و همین موضوع باعث میشود که سطح طراحی مراحل این سری در حد بسیار بالایی باشد و این پیوستگی و ارتباطهای تودرتو مراحل به همدیگر باعث میشود که این سری همیشه به عنوان یکی از الگوها و عناوین استاندارد طراحی مرحله مطرح شود. در کنار این Nioh به خاطر ساختار گسسته مراحل، به هیچ وجه نتوانسته از چنین موضوعی بهره ببرد و مخصوصاً ضعف چند مرحله اول بازی در طراحی مرحله، باعث میشود که شخصی که بعد از تجربه سری Souls به سراغ این عنوان آمده بهخوبی متوجه ضعف Nioh در این زمینه شود. خوشبختانه در مراحل بعدی بازی، طراحی مرحله بازی بهتر میشود و خود مراحل ساختار بهتری پیدا میکنند ولی به هر شکل ضعفی که در چند مرحله اول بازی و خصوصاً مرحله اول با یک ساختار خیلی سطحی و ساده وجود دارد، تأثیر منفی بر ذهن بازیکن میگذارد و این ذهنیت منفی بهراحتی قابل تغییر نیست.
در بقیه زمینه خوشبختانه Nioh در اکثر مواقع استاندارد است. مهمترین مکانیزمی که در Nioh بهخوبی پیادهسازی شده و مطمئناً سازندگان وقت زیادی برای پیادهسازی درست آن کشیدهاند، سیستم مبارزات بازی است. مکانیزم اصلی که در مبارزات بازی وجود دارد، سیستم Stance یا وضعیت استفاده از سلاح است. همه سلاحهای بازی (بهجز جادوها) به سه شکل Low-Mid-High Stance قابل استفاده هستند. در حالت Low، استفاده از سلاح بهطور معمول از پایین و با سرعت بیشتری صورت میگیرد. این حالت سریعترین حالت است و قدرت بدنی زیادی نیز از شخصیت مصرف نمیکند ولی در عوض ضربات در این حالت کمترین قدرت خود را دارد. حالت Mid، همان طور که از نامش پیداست وضعیت متعادل استفاده از سلاح است و بین قدرت و سرعت آن به نوعی تعادل برقرار میشود. وضعیت High حالتی است سلاح بیشترین ضربه خود را به دشمنان وارد میکند ولی در عوض کندترین حالت آن محسوب شده و ضربات آن نیز بیشترین قدرت بدنی را مصرف میکنند. هر یک از این حالتها نیز خود دو نوع ضربه معمولی و سنگین دارند که با ترکیب آنها امکان اجرای کمبو نیز در بازی وجود خواهد داشت. نکته این جاست که امکان تعویض بین این حالتها بهسرعت امکانپذیر است و گاهی در یک مبارزه مجبور به تعویض وضعیت مبارزه خواهید شد. همین موضوع باعث میشود که مبارزات بازی بسیار نیاز به دقت داشته و پیچیدگی خاصی داشته باشند و در عین حال این سیستم طوری پیادهسازی شده که جلوی پویایی بازی را نمیگیرد.
روش مبارزه با هر کدام از سلاحهای بازی نیز بهکلی با هم متفاوت است. از یک سو شاهد سلاحهای آشنایی نظیر شمشیر و نیزه در بازی هستیم و از سوی دیگر بعضی از سلاحهای خاص فرهنگ ژاپن مانند سلاح زنجیری Kurisagama که یکی از ابزارهای نینجاهاست نیز در بازی وجود دارد و اگر بتوانید به استفاده از این سلاحها در بازی مسلط شوید، میتوانید تنوع بسیار بالایی را وارد سیستم مبارزهای خود بکنید.
سیستم Stamina و توانایی بدنی شخصیت که در این بازی Ki نامیده میشود نیز با اضافه شدن سیستمی به نام Ki Pulse باعث میشود که سرعت عمل شما بتواند نقش کلیدی در مبارزات ایفا کند. بعد از ضربه زدن و خالی شدن نوار استقامت یا Ki شخصیت، مهلتی به شما داده میشود که با زدن کلید مخصوص در موقعیت مناسب، Ki از دست رفته را به شخصیت بازگردانید و اگر درست بهموقع از آن استفاده کنید، ممکن است ضربه بعدی شخصیتتان نیز قویتر بشود. این سیستم باعث میشود که سرعت در مبارزات بازی بالاتر برود و استفاده مناسب از این سیستم در بعضی قسمتهای بازی نقشی تعیینکننده دارد.
شیاطین در طول بازی از عالم و دنیای خود وارد محیط بازی میشوند و برای همین، با اجرای حرکاتی، میتوانند بخشی از محیط بازی را به سرزمین خود پیوند بزنند. بدین ترتیب آنها با ورود به آن محیط بهسرعت نوار Ki خود را پر میکنند و شما با حضور در آن محدوده، با کاهش در نرخ بازیابی Ki روبهرو میشود. راه برطرف کردن این مشکل نیز استفاده از سیستم Ki Pulse در زمان مخصوص است و بدین ترتیب در حین مبارزه با شیاطین که بارها در بازی با آنها روبهرو میشوید باید حواستان به این موضوع نیز باشد.
در عین حال سلاحهای دوربرد نظیر تیرکمان و تفنگهای باروتی قدیمی نیز در بازی وجود دارند که باعث میشوند مبارزات بازی تنوع بیشتری پیدا کنند. این سلاحها نیز مهمات مختلفی دارند که هر کدام اثرات مخصوصی دارند و با توجه به کمبود منابع و مهمات در بازی، باید از آنها بهخوبی استفاده شود.
سیستم دیگری که در این بازی وجود دارد، Familiarity نام دارد. با استفاده از هر اسلحه به مدت طولانی، میتوانید سطح آشنایی شخصیت خود را با آن بالا ببرید. بدین ترتیب با استفاده از سلاح آسیب بیشتری به دشمنان وارد خواهد شد و بعضی از ویژگیهای سلاح تقویت میشود. در عین حال سلاحی که به بیشترین حد Familiarty برسد، میتواند بهراحتی تقویت شود. بدین صورت که شما یک سلاح با لول بسیار بالا پیدا میکنید ولی میخواهید همچنان از سلاح قدیمی خود استفاده کنید. برای این کار از گزینه Soul Match در آهنگری بازی استفاده میکنید و سلاح با Familiarity بالا و لول کمتر، به لول سلاح با لول بالا میرسد و در عوض سلاح با لول بالا از بین میرود. این کار باعث میشود که اگر از سلاحی خوشتان بیاید، نیازی به عوض کردن آن نداشته باشید و بتوانید بخش زیادی از بازی را با آن پیشروی کنید.
جادوهایی تحت نام Onmyo Magic نیز در بازی وجود دارند. برای استفاده از این جادوها باید از منوهای بازی آنها را با امتیازهای Skill Point مخصوصی که به روشهای مختلف به دست میآورید آزاد کرده و با توجه به ظرفیت شخصیتتان، امکان استفاده از حد مشخصی از جادوها را خواهید داشت که با هر بار استراحت در یکی از Shrine ها که در حکم Bonefire های سری سولز هستند، این مقدار دوباره تجدید میشود. مشابه این سیستم برای آیتمهای نینجایی نظیر شوریکن هم وجود دارد که با Skill Point های متفاوتی قابل تهیه هستند.
در اثر استفاده از سلاحها نیز نوع دیگری از Skill Point به دست میآورید که با آن میتوانید مهارت شخصیتتان را در استفاده از نوع خاصی از سلاحها افزایش دهید. این افزایش مهارت محدود به یک سلاح خاص نمیشود و با افزایش مهارت مثلاً در زمینه کار با شمشیر، این موضوع روی همه شمشیرهای شما اثر خواهد گذاشت. این سیستم حتی باعث میشود که شخصیت شما امکان انجام حرکات بیشتری را در مبارزات داشته باشد و به نوعی یک سیستم ارتقای کمبو هم محسوب میشود.
همه این موارد بهخوبی نشان دهنده این است که سیستم مبارزات بازی بسیار پخته است. پیچیدگی خاصی در این سیستم مبارزاتی وجود دارد که باعث میشود مهارت شما در کار با سلاحها، جاخالی دادن و نظایر این نقشی اساسی در بازی پیدا کند. بدون شک چنین سیستمی یکی از نقاط قوت اصلی Nioh است.
یکی دیگر از عواملی که نقش اساسی در بازی ایفا میکنند، ارواح نگهبان هستند. ارواح نگهبان بسیار مختلفی در بازی وجود دارند که میتوانید آنها را با شخصیت خود همراه کنید. البته باید توجه داشته باشید که در ابتدای بازی تنها میتوانید یک روح و در اواخرِ آن هم حداکثر دو روح میتوانند در طول بازی با شما همراه باشند. امکان تعویض روحها هم در Shrine ها وجود دارد؛ اما این روحها نقشی بسیار اساسی در بازی ایفا میکنند. جدا از نقش داستانی آنها، هر کدام از آنها بخشی از تواناییهای شخصیتتان را تقویت میکند و در ضمن با شکست دادن تعدادی از دشمنان، امکان استفاده از قابلیت ویژه این ارواح را که از آن با نام Livinig Weapon یاد میشود را خواهید داشت. در این حالت شخصیتتان به مدت محدودی قدرت بسیار بیشتری پیدا میکند که این موضوع مخصوصاً در هنگام مبارزه با باسهای بازی میتواند بسیار مفید واقع شود. خوشبختانه تعداد این ارواح در بازی نسبتاً زیاد است و تنوع بسیار خوبی را در مورد آنها شاهد هستیم. هر یک از آنها نیز ظاهر منحصر به فردی دارد و این باعث میشود که صرفاً با یک موضوع انتزاعی سروکار نداشته باشیم و همین حضور ظاهری آنها بر جذابیت استفاده از این سیستم میافزاید.
هر کدام از این روحها نیز در زمینه یکی از عناصر خاک، آب، آتش، صاعقه یا هوا تخصص دارند. هر کدام از این عنصرها به شکل خاصی روی ضربات شما در حالت استفاده از Livinig Weapon اثر گذارند. مثلاً آتش باعث مشتعل شدن دشمنان و آسیب دیدن آنان در طول زمان میشود در حالی که خاک باعث میشود که سرعت بازیابی Ki در دشمنان کاهش یابد.
اما بدون شک یکی از مهمترین نقاط مشترک این بازی و سری Souls، باسهای آن هستند. باسهای Nioh بدون شک یکی از نقاط قوت اصلی آن به شمار میروند. از نظر گیم پلی تقریباً تکتک آنها به استراتژی خاص خود نیاز دارند و در کنار این موضوع، عموماً سختی مبارزه با آنها منطقی است. طراحیهای آنها هم یکی از یکی بهتر و عجیب و غریبتر است و بهخوبی نبوغ سازندگان ژاپنی در به تصویر کشیدن موجودات عجیب و غریب و محیرالعقول را نشان میدهد و از طرفی به شکلی زیبا شخصیتهای افسانهای ژاپنی را به سراسر جهان معرفی میکند.
صحبت از سختی بازی شد. یکی از بارزترین ویژگیهای عناوینی نظیر Nioh سختی آنها است. Nioh به هیچ وجه بازی نیست که بتوانید سرسری و بدون دقت آن را انجام دهید و باید برای تکتک کارهایی که انجام میدهید، برنامه ریزی دقیقی داشته باشید تا بتوانید بهخوبی از پس شکست دادن دشمنان بازی بربیایید و بازی به هیچ وجه رحمی به شما نخواهد کرد. سختی بازی در اکثر اوقات منطقی است ولی گاهی پیش میآید که سختی بازی از حد منطقی خارج شده و وجود چنین لحظاتی از جمله معدود نقاط منفی این عنوان است. در حالی که در عنوانهای سری Souls تقریباً هیچ جا سختی بازی از حد منطقی خود خارج نمیشود و حالتی پیش نمیآید که واقعاً بازی بدون هیچ راهکاری جلوی شما، بخواهد یک سختی عجیب را به شما تحمیل کند ولی در Nioh در دفعاتی و مخصوصاً در مبارزه با بعضی باسها شرایطی را به وجود میآورد که سختی بازی غیرمنطقی میشود و به حدی میرسد که اگر یک ضربه از باس بخورید، تقریباً امکان نجات یافتن شما غیرممکن میشود.
با شکست خوردن در نبرد، روح همراه شما به همراه Amrita هایی که جمع کردهاید و برای ارتقای شخصیتتان به کار میرود، در محل مرگ باقی میمانند. اگر بتوانید بهسلامت آنها را بازیابی کنید، روح همراه و Amrita ها به شما برمیگردند ولی اگر در حین مسیر بمیرید، روح نزد شما بازگشته ولی Amrita هایی که گاهی ممکن است خیلی زیاد باشند را از دست خواهید داد.
با همه این موارد گیم پلی این عنوان هر چه که باشد، در سطحی بسیار خوب و عالی برای سبک نقشآفرینی قرار دارد که با در اختیار گرفتن سیستم مبارزات بسیار خوب و عالی، تجربهای زیبا را برای بازیکن رقم میزند که علاوه بر فکر نیاز به مهارت بالا نیز دارد.
بعد از گیم پلی نوبت به گرافیک بازی میرسد. از نظر هنری که قطعاً نیازی به تعریف از بازی نیست. فقط اشاره به طراحیهای دیوانهوار و عجیب و غریب باسهای بازی کافی است تا مطمئن باشیم که بازی از نظر هنری کم و کسری ندارد. بهواقع چنین طراحیهای عجیب و غریبی مخصوص سازندگان ژاپنی است و تنها افرادی که تا به حال در صنعت بازی شاهد چنین طراحیهایی از آنها بودهایم، همگی ژاپنی بودهاند.
از نظر فنی گرافیک بازی قطعاً با عناوینی مدعی در زمینه گرافیک فاصله دارد. هر چند از نظر کلی کیفیت بازی مطلوب است ولی قطعاً بافتهای بازی، جزییات موجود در محیط و مواردی نظیر این میتوانست بسیار بهتر از وضعیت فعلی باشد. در همین جا باید به وضعیت گرافیک بازی روی PC نیز اشاره کنیم. از نظر بهینهسازی هر چند بازی خیلی خوب نیست ولی لااقل با سیستم پیشنهادی خود سازنده میشود بازی را در حداکثر کیفیت ممکن تجربه کرد در حالی که بسیاری از بازیها در این روزها حتی با سیستم پیشنهادی خود سازندگان هم بهخوبی اجرا نمیشوند. البته کلاً بازیهایی که ناشرشان Koei Tecmo است عموماً وضعیت خوبی از نظر بهینهسازی ندارند و بعضاً شاهد بازیهایی با بهینهسازیهای بسیار بد از این شرکت بودهایم و خوشبختانه وضعیت Nioh آنچنان هم بد نیست. مسئله این جاست که تنظیمات گرافیکی گستره خیلی زیادی ندارند و در حد رزولوشن، سقف نرخ فریم، سایه و یکی دو افکت گرافیکی هستند و در بعضی از قسمتهای خاص بازی مثلاً در یکی دو لوکیشن برفی، تنظیمات گرافیکی بهتر با باگهایی روبهرو هستند که شاید در آن قسمت، غیرفعال کردن افکت مربوطه باعث بهتر شدن گرافیک بازی بشود! در این میان حتی گزینههای رایجی نظیر Anti-Aliasing نیز در میان تنظیمات گرافیکی یافت نمیشود و تقریباً با یک پورت محض از نسخه PS4 طرف هستیم. در حالی که سازندگان بهخوبی میتوانستند از پتانسیلهای PC برای اضافه کردن تنظیمات گرافیکی بیشتر به بازی بهره ببرند و لااقل گزینههایی نظیر Anti-Aliasing را به بازی اضافه کنند تا با عنوان چشمنوازتری طرف باشیم ولی متأسفانه از این موضوع سازندگان اصلاً استفاده نکردهاند.
در کل از نظر گرافیک هر چند بازی از نظر هنری در سطح بسیار بالایی قرار دارد ولی از نظر فنی جای کار بیشتری وجود داشت. هر چند در کل بازی از لحاظ فنی نیز نمره قبولی را میگیرد ولی حتی در نسخه PC نیز از پتانسیلهای این پلتفرم در زمینه گرافیکی استفاده نشده است و بهطور کلی یک ایراد محسوب میشود.
همین جا لازم است به وضعیت کنترلی بازی روی PC نیز اشاره کنیم. در ابتدای عرضه بازی که مثلاً برای PC پورت شده است، در حالی که امکان استفاده از کیبورد وجود داشت، از ماوس پشتیبانی نمیشد! در حالی که استفاده از ماوس در اکثر عناوین برای کنترل دوربین و وارد کردن ضربات بسیار رایج است. بعد از عرضه یک آپدیت برای بازی پشتیبانی از ماوس هم به بازی اضافه شد ولی با وجود این، باید تأکید کنم تا جایی که میتوانید سعی کنید از یک کنترلر برای تجربه بازی استفاده کنید. بازی بهطور کلی برای تجربه با یک کنترلر پیادهسازی شده و هر چند ظاهراً از کیبورد پشتیبانی میکند ولی تجربه بازی با کیبورد مشکلات بسیاری دارد که ممکن است بسیار آزاردهنده باشد. البته این مسئله که تجربه بازی با کنترلر بهتر باشد امر رایجی است و نمیتوان خیلی آن را نکته منفی دانست ولی این که در ابتدا امکان استفاده از ماوس وجود نداشته باشد، واقعاً غیرقابل بخشش است. عنوانی که قرار است برای PC ساخته شود، لااقل باید حتی به شکل ضعیف هم که شده، استانداردهای عناوین این پلتفرم را رعایت کند نه این که بازی به اسم نسخه PC و بدون قابلیت استفاده از ماوس منتشر شود.
در مجموع میتوان پورت این عنوان روی PC را ضعیف ارزیابی کرد. نهتنها از پتانسیلهای آن در زمینه گرافیکی استفاده نشده بلکه حتی حداقل استانداردهای ظاهری یک پورت برای PC نیز در زمینه کنترل در این عنوان رعایت نشده و اصلاً نمیتوان آن را قابلقبول ارزیابی کرد.
در زمینه موسیقی عملکرد بازی بسیار خوب و قابلقبول است. در هنگام مبارزه با باسهای بازی موسیقیهای متناسب با فضای بازی پخش میشود و حس و حال مبارزه با باس و اتمسفر حاکم بر فضا را بهخوبی منتقل میکند.
در زمینه صداگذاری بازی از دو جنبه قابل بررسی است. اول این که بازی بهجز دو سه شخصیت نظیر ویلیام و ادوارد و یکی دو شخصیت غیر ژاپنی دیگر و چند شخصیت بهخصوص ژاپنی، صداگذاری انگلیسی ندارد و بقیه صداگذاریها به ژاپنی انجام شده است و طبیعتاً مجبورید برای متوجه شدن صحبتها زیرنویسها را مطالعه کنید. از یک سو این موضوع به بعد واقعگرایانه بازی کمک کرده ولی از سوی دیگر این که اجبار به گوش دادن به صداگذاری ژاپنی باشد، یک ایراد محسوب میشود. البته با وجود این صداگذاریها چه ژاپنی و چه انگلیسی بهخوبی انجام شده است. به هر حال از آن جایی که این موضوع تا حدی به دلیل واقعگرایی بازی بوده است به عنوان نکته منفی بهحساب نمیآید ولی بودن صداگذاری کاملاً انگلیسی، قطعاً بهتر از نبود آن است.
نتیجهگیری نهایی:
Nioh عنوان بسیار خوبی است که طرفداران سبک نقشآفرینی باید آن را تجربه کنند. گیم پلی خوب، سیستم مبارزات عمیق و استفاده خوب از افسانههای ژاپنی همه مواردی هستند که باعث میشوند این عنوان در سطح بسیار بالایی قرار بگیرد و به خاطر مکانیزمهای مختلفی هم که دارد، هر چند بیتردید الهام گیریهای از سری Souls داشته است ولی به هیچ وجه یک کپی از این سری (Souls-Clone) نیست. عرضه نسخه Complete Edition این بازی نیز فرصت را برای بسیاری از افرادی که به PS4 دسترسی ندارند فراهم میکند تا بتوانند این عنوان فوقالعاده را تجربه کنند. هر چند نسخه PC بازی، بسیاری از استانداردهای یک عنوان روی PC را ندارد اما به هر حال خود بازی اصلی آنقدر باکیفیت است که این ایرادات به چشم نیایند. این ایرادات صرفاً کمکاری سازنده در پورت آن روی PC هستند و از ارزش نهایی خود اثر نمیکاهند.
توجه: خود این عنوان بدون شک لایق نمرهای بالاتر از ۹ و در حدود ۹٫۵ است ولی از آن جایی که این نقد برای نسخه Nioh: Complete Edition نوشته شده که فقط روی PC عرضه شده است و شرایط این پلتفرم در نظر گرفته شدهاند، نمره آن به صورت زیر داده شده است.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
تشکر از نویسنده محترم مقاله.من رویps4 این بازی رو انجام دادم.فوق العاده بود اما سایه سری سولز بدجور بنظرم روش سنگینی میکرد.من که این بازی رو یک تقلید بسیار تمیز و عالی از سری سولز میدونم(به هیچ عنوان انگ بد بودن نمیزنم و قصد متهم کردنشو ندارم.).ایکاش تیم نینجا این بازی رو با سختی خاص خودش که با نینجا گایدن تجربه کرده بودیم میساخت.نمیدونم من شاید اشتباه میکنم ولی لقبی که بهش دادم دارک سولز نینجایی هست.البته کتمان نمیکنم که طراحی های بازی حقیقتا بی نقص کار شده بود.واقعا نسل فعلی گیم بازیهای هاردکورشو که خوشبختانه داره به تعدادش افزوده میشه مدیون هیدتاکی میازاکی هستش.یادمون نره دیمون سولز وقتی اومد که موج بازیهای کژوال داشتن تمام بازارو اشغال میکردن که جسارت این مرد باعث شد از یک فاجعه غم انگیز در صنعت گیم در خصوص بازی های اولد اسکول و گیمر افکن جلوگیری بشه.نمیدونم شما هم مثل من وقتی یک بازی کامپلیت ادیشنش میاد و شما هم نسخه معمولیشو دارین و قیمتش همون پولی هست که شما دادین برای نسخه عادی احساس می کنین که سرتون کلاه رفته و شما رو بلا نسبت نفهم فرض کردن یا فقط من اینجوریم؟میدونم تجارته و بلاخره باید بازار گرمی کرد،ولی خوب چه کنم که این حس در اینجور مواقع با منه.
Pc با اون همه قدرت گرافیکی خیلی پورت ضعیفی دادن…
ولی طبق حرف دوستنون آره خیلی شبیه دارک سولز هست
حداقل دارک سولز از پتانسیل های گرافیکی pc استفاده کرد :-/
دارک سولز نینجایی تعبیر درستی بود واقعا.
اما در مورد خرید بازی این رو هم در نظر بگیر که تو باید یه بازیه خوب رو حداقل یه سال بازی نکنی وصبر کنی تا نسخه گوتیش بیاد بتونی با اون قیمت بخری.
بازی بینظری هست.البته من تجربه اش نکردم.بطور کلی من هیچوقت نتونستم با عناوین نقش افرینی ( RPG _ ARPG_JRPG ) کنار بیام و این وسط فقط دو عنوان FALL OUT 3 و ۴ رو تو این سبک تجربه کردم که متاسفانه با اون ها هم کنار نیومدم.با این که نصف بازیشون شوتره.
بطور کلی غیر از عناوین سبک ریسینگ هر بازی که من تجربه میکنم باید در زمان حال جریان داشته باشه و فقط شوتر یا اکشن ماجرایی باشه.و این که حتما باید تو بازی اسلحه هم موجود باشه.البته یک استثنا هم هست و اون سری assassin’s creed هست.البته بعید میدونم سلیقه حتی یک گیمر مثل من باشه.بنابراین توصیه میکنم دوستان حتما اینو تجربه کنند.فکر نکنم غیر از من کسی با شمشیر و تبر مشکل داشته باشه.
درسته بازیش عالیه ولی اون جادوی عناوین میازاکی رو نداره
ببخشید این سؤال رو اینجا میپرسم میخواستم بدونم نسخه complete edition فار کرای ۴ برای ps4 هستش ؟ اگه هست قیمتش چنده ؟
با اینکه حدود ۱۵۰ ساعت بازی کردم این بازی رو روی ps4 ولی شدیدا معتقدم سختی بازی بعضی جاها کاملا غیر منطقی هستش و ازار دهنده
برای مثال یه دشمنای کوچیکی تو بازی هستن که وقتی میبینیدشون گاهی اوقات در کسری از ثانیه خودتون رو توی قسمت لودینگ بازی پیدا میکنید که قاعدتا نباید همچین قدرتی داشته باشند. مورد دوم مربوط میشه به دشمنان تکراری بازی که گاهی اوقات خسته کننده میشه … مرد سوم به نظرم مشکل لوتینگ بازی هست گاهی توی بازی میبینید که ۱۰ عدد از یه لباس یا سلاح تکراری با خودتون حمل میکنید که از اونجایی که محدودیت دارید باید کلی وقت بزارید که اونها رو به اصطلاح دراپ کنی و هر دشمنی رو که میکشید باید چند ثانیه وقت بزارید واسه لوتینگ که ببینید ایا ایتمی که از اون موجود افتاده شما دارید یا نه ….
در کل نمیشه از ساختار مرحلهای بازی ایراد گرفت.منکه دیگه خسته شدم اینقدر توی هزارتو عناوین سولز گم شدم.دی.
نقد خوبی بود ولی بنظرم در مورد نمره سختگیری شده.نمیگم ایراداتی که از بازی گرفته شده درست نیست بلکه درست.البته اکثر اون مشکلات با اپدیتها تا حدودی حل شده اما دیگه کم کردن ۱٫۵ نمره خیلیه.بنظرم عادلانش کم کردن ۱ نمره است.دیگه هر کی یک نظری داره و نظر اقای نامجو هم قابل احترام.در کل منظورم اینه که این مشکلات اینقدرم بد نیستن که توی تجربه بازی مشکل خاصی به وجود بیارن.
منکه به تمام طرفدارای سری سولز و بازیهای هاردکور این بازی را پیشنهاد میکنم.Nioh داستان زیبا و گیم پلی شاهکار داره و بزرگترین ضعف بازی هم بنظرم گرافیک فنی پایین و سختی غیر منطقی که معمولا موقع مبارزه با باس ها پیش میاد البته من ترجیح دادم با دسته one s بازی کنم نه موس و کیبورد.دی.منم مثل اقای اقابابایی به بازی ۹٫۵ میدم.البته هنوز تموم نکردم.
چه کلمه های سختی به کار بردید. محیر العقول :heh:
نقدتون عالی بود :yes: :yes:
یه بازی عالی برای علاقه مندان به سری سولز.خودم به شخصه عاشق سری سولز و بلادبورن هستم اما متاسفانه نتونستم این شاهکار رو بازی کنم . که به زودی به سراغش میرم
این بازی بی نظیره…. مرسی بابت نقد………..
هیویلای دریانوردی را من با استفاده از دو آیتم شفا بخش شکست دادم… بازیش هارد کور و بسیار قشنگه چاره کار اینه که اسلحه ها ی لول بالاتر را جایگزین لول پایین تر نکنید اگر این کار را بکنید بعد از سلاح قوی تر می گیرید و باید دوباره اونو ارتقاء بدهید…… در قسمت soul match لول اسلحه بالاتر را جایگزین اسلحه ضیفتر کنید….
چند ساعت گیم پلی داره بازی اصلی؟ بدون دی ال سی ها برای ps4 میخوام بگیرم
پورت اینجاستیس۲ ببینین پورت اینو ببینین 😐 😐
بازی های ژاپنی همیشه خلاقانه بودند وبهترین تجربه رو به مخاطباش ارائه دادند،پیرو حرف باید بگم که باید این سبک وسیاق ژاپنی ها رو بازی کرده باشین ودوست داشته باشین…………متاسفانه پورتpcاین بازی واقعا بد واعصاب خوردکن هست(افت فریم،قفل شدن بازی وسط مبارزات و……)امیدواریم که با اپدیت هم این مشکلات حل بشه وهم قول سازنده ها عمل بشه(پشتیبانی کیبورد وموس)
محیرالعقول 😯 😯 😯 😯
بازی یک سری مشکلات داره از جمله تکراری شدن دشمنان در طول بازی و طراحی بد بعضی از باس ها و از همه مهم تر منطقی نبودن سختی بعضی از باس های بازی که یعنی اشک شمارو جاری مبکنه موسیقی بازی هم حرفی برا گفتن در برابر دارک سولز نداره اما از گرافیک خوبی بر خورداره بازی در هر صورت با خرید بازی عناوینی مثل دارک سولز و بلاد بورن انتظار نداشته باشین اما بازی جزابیه…
من هفته پیش رو PC تمومش کردم،واقعا عالیه
فوقولعادس
ممنون مقاله جون دار و خوبی بود،واقعا بازی معرکه ای هست این نیوح،ولی بقول جناب آقابابایی نمیشه یه سولزکلون حسابش کرد