ورود، تنها راه خروج است | پیشنمایش بازی The Evil Within 2
یک روز یک تصویر توانست یکی از چشمانم را از من بگیرد. اما در عوض آن به من «بصیرت» داد. لحظهی با شکوه مرگ، آنگاه که در قابی ثبت میشود. زندگی به پایان میرسد و گلی از گوشت و خون زاده میشود.
من زیبایی نهفته در تباهی را درک کردم. مشتاق بودم یافتههایم را با جهان تقسیم کنم. لکن…
نادانها!
تازه به دوران رسیدهها!
احمقها!
آنان که از ناشناختهها میترسند، راه مرا سد میشوند.
برخی دنیای جدید را هولناک مینامند. ولی من جز پاکی و خلوص نمیبینم. مخلوقاتی خالص که جز رویاهای من، به چیزی تعلق ندارند. جهانی یکتا که فقط من قدرت خلقش را دارم.
آن دختر کلید اصلی است. راهی تا قدرت بیپایان.
او قلم و
خون مرکب است.
و جهان، بوم نقاشی.
_Stefano Valentin
کوتاه از زندگی شینجی میکامی
شینجی میکامی دوران کودکی آسانی نداشت. پدر او مردی «دیگر آزار» و به شدت بد رفتار بود و نه شینجی و نه هیچ یک از اعضای خانوادهی میکامی، از او دل خوشی نداشتند. میکامی در چنین شرایطی بزرگ شد و به دانشگاه رفت. او مدرک کارشناسی کامپیوترش را از دانشگاه Doshisha و شهر «کیوتو» دریافت کرد. او از کودکی به بازیهای ویدئویی علاقهی زیادی داشت و میزان قابل توجهی از فرصت آزادش را به انجام این سرگرمی محبوب میپرداخت. زمان گذشت تا این که روزی از سوی یک دوست پیشنهادی آمد. کارت دعوت یکی از میهمانیهای کمپانی کپکام. طبق گفتههای خود میکامی، او در آن دوره به بازیها علاقه داشت اما چندان برای وارد شدن به حوزهی ساخت آنها مصمم نبود. او در حالی وارد میهمانی شد که مهمترین هدفش خوردن غذای مجانی بود. میکامی آن شب با عوامل کپکام آشنا شد و به شدت تحت تاثیر کار آنها قرار گرفت. ساخت بازیها از دید کپکام بسیار با آنچه پیشتر در سرش میپنداشت فرق میکرد. به همین دلیل میکامی تصمیم گرفت هر طور شده وارد این دنیای بزرگ و لذت بخش شود. میکامی با کمپانیهای نینتندو و کپکام قرار مصاحبه گذاشت و از قضی هر دوی این قرارها در یک روز و در یک ساعت تنظیم شدند. میکامی جز انتخاب یکی از آنها راهی نداشت. او کپکام را برگزید. نه به خاطر این که نسبت به نینتندو برتری داشت. بلکه به این خاطر که حس میکرد شانسش برای پیشرفت و ارتقا در کپکام بسیار بیشتر از نینتندو بود. او به مصاحبه رفت و پس از پذیرفته شدن در همانجا مشغول به کار شد.
“او در حالی وارد میهمانی شد که مهمترین هدفش خوردن غذای مجانی بود. میکامی آن شب با عوامل کپکام آشنا شد و به شدت تحت تاثیر کار آنها قرار گرفت.”
او روی بازیهای مختلفی کار کرد که البته همهگی شان ساختههای متوسط افراد دیگر بودند. میکامی در این دوره جز ناکامیهای نسبتی و پیاپی به چیزی دست نیافت. او حتی در این دورهی کاری به بد اخلاقی و ناشایستهگی نیز متهم شده و به عنوان تنبیه ناچار شد روی کارها و پروژههای بسیار سطحی و ساده کار کند. اما دوران سخت کار یک روز به پایان رسید. روزی که پیشنهاد ساخت عنوانی در ژانر وحشت-بقا با استایل بازی Sweet Home روی میز میکامی قرار گرفت. او با استقبال پروژه را پذیرفت و با اشتیاق مشغول کار بر روی اثر جدیدش شد. میکامی مدتی بر روی اثر جدید کار کرد و در این دوره افراد زیادی به پروژهاش ملحق شدند. تا جایی که او با تیمی متشکل از دهها بازیساز، توانست از حیث فنی یکی از بزرگترین آثار کپکام را در آن دوران خلق کند. لازم به ذکر نیست که این اثر هم همانند همهی مشکلاتی که معمولا در سر راه پروژههای بزرگ دیده میشود با تهدیدات، ریسکها و چالشهای بسیاری دست و پنجه نرم کرد. اما این عشق میکامی به کار بود که باعث شد آنقدر در مقابل مشکلات ایستادگی و پافشاری کند تا کار بالاخره به سر انجام مطلوب برسد.
بازی میکامی و تیمش Biohazard نام گرفت. عنوانی که با اسم Resident Evil در غرب انتشار یافت. (نامی که میکامی بارها به احمقانه بودنش اعتراف کرده!) این بازی توانست رکوردهای فروش را در همهی مناطق بشکند و به یکی از مهمترین و محبوب ترین فرنچایزهای تاریخ کپکام تبدیل شود. از آن پس نام میکامی بر سر زبانها افتاد و او به فعالیت کاریاش ادامه داد. او در طول دوران کاری خود توانست شاهکارهای زیادی را خلق کند. آثاری مانند Resident Evil 4، Vanquish، Dino Crisis و… که همهگی توانستند استانداردهای جدیدی را در سبک خود پایه گذاری کنند. اما شکی نیست که یکی از مهمترین آثار میکامی نتیجهی نخستین همکاریاش با کمپانی بتزدا است. اثری به نام The Evil Within که توانست روح تازهای در کالبد ژانر فراموش شدهی وحشت، بقا بدمد. پس از انتشار The Evil Within و کسب موفقیتهای پیاپی، میکامی و تیمش توسعهی دومین شماره از آن را آغاز کردند اما با تشخیص بتزدا تصمیم بر آن شد که بازی در مرکز توجهات قرار نگیرد و تا زمانی که بخش قابل توجهی از توسعهی آن به اتمام نرسیده به صورت رسمی معرفی نشود. این وضعیت تا رویداد E3 سال ۲۰۱۷ ادامه داشت و در حالی که تا آن زمان شایعات بسیاری دربارهی اثر جدید استودیوی Tango به گوش میرسید، معرفی رسمی آن را شاهد بودیم. بتزدا همچنان توانست سورپرایز اصلی را لو نرفته و تازه نگاه دارد. این بازی قرار بود در همین سال یعنی سال ۲۰۱۷ به بازارهای جهانی عرضه شود و این برای طرفداران بازی خبری بسیار عالی بود. چرا که معمولا عناوینی که به تازگی معرفی میشوند مدت زیادی طرفدارانشان را منتظر میگذارند. بتزدا این رویه را با اثر جاودانهاش یعنی Fallout 4 آغاز کرد و اکنون آن را با The Evil Within 2 و Wolfenstein: The New Colossus ادامه میدهد.
شاید مهمترین چیزی که دربارهی The Evil Within 2، نگرانی و نا امیدی طرفداران را سبب شد، غیبت میکامی در سکوی کارگردانی بود. البته کمی بعد مشخص شد که میکامی با این که خود شخصا در جایگاه کارگردانی حضور ندارد اما نظارتی دقیق بر همهی بخشهای توسعهی بازی دارد تا میراث The Evil Within همانند آنچه برای Resident Evil رخ داد به یغما نرود. میکامی فرصت را به جوانان داده تا بتوانند خودشان را ثابت کنند و از کارگردانی بازی کنار کشیده تا نسلی جدید را در استودیوی Tango تربیت کند. با این حال، هنوز مشخص نیست که عدم حضور وی در راس پروژهی The Evil Within 2 به معنای فعالیت کمتر او در حوزهی بازیهای ویدئویی است یا این که استاد چیزهای دیگری در سر دارد و ما از آنها بی خبریم. به هر حال باید منتظر ماند و دید آیا خبر جدیدی از فعالیتهای میکامی، این استاد- تمام سالخوردهی صنعت گیم، به گوش میرسد یا خیر.
ماجرای شیطان درون با روش پرسش و پاسخ
بازی قبلی این مجموعه در سال ۲۰۱۴ عرضه شد و توانست علاوه بر موفقیتهایش در دیگر زمینهها، در داستانگویی و روایت نیز توفیقات بسیاری کسب کند. در این تیتر که به روش پرسش و پاسخ نگاشته شده قرار است ابتدا شما را با ماجراهای بازی اول و دو بستهی الحاقی آن یعنی The Assignment و The Consequences آشنا کرده و سپس به داستان بازی جدید بپردازیم. نکتهی مهمی که بتزدا نیز تاکید ویژهای روی آن دارد این است که شما برای کسب تجربهای کامل از The Evil Within 2 نیازی به دانستن ماجراهای شمارهی اول نخواهید داشت اما برای کسانی که اندکی بیشتر بر روی این مساله حساسیت دارند اطلاعات مناسبی منتشر شده. خواندن این تیترها به افرادی که نخستین بازی را انجام ندادهاند و همچنین کسانی که آن را انجام داده اما به واسطهی گذشت زمان ماجراهای آن را از یاد بردهاند، توصیه میشود. این مقاله در وبسایت رسمی بتزدا به انتشار رسیده و تیترهای ما ترجمههایی نه چندان وفادار از این منابع هستند!
- اول از همه، قهرمان بازی کیست و مشکلش چیست؟
نام او Sabastian Castellanos است. کارآگاهی دقیق و حرفهای. کسی که در گذشته یکی از مهمترین و حرفهای ترین افسران پلیس شهر Crimson City بوده. سباستین همسر و فرزندی داشته که در حوادثی آنها را از دست میدهد. «لیلی»، دختر سباستین با رخ دادن یک آتش سوزی خطرناک از او گرفته میشود و مشکلات سباستین باعث میشود همسرش نیز از او جدا شود و ترکش کند. سباستین از همهی مشکلات و دردهای درونش به الکل پناه میبرد و چنان به آن معتاد میشود که اکثر مواقع او را در بارها پیدا میکنند. در آغاز نخستین شماره از The Evil Within سباستین هنوز هم در شغلش خبره است و توانایی حل کردن پیچیده ترین پروندهها را دارد. اما این اتفاقات و دردهای روحی و روانی کافی است تا هر انسان سالمی، به جنون کشیده شود. سباستین در شمارهی اول در دنیایی ناشناخته و وحشتناک رها میشود و مشکلات روانیاش اقامتش در جهان جدید را ترسناکتر و غیر قابل تحملتر میکند.
نخستین تریلر داستانی The Evil Within 2:
اما سباستینی که در شمارهی دوم او را ملاقات میکنیم، اندکی با قهرمان بازی قبلی تفاوت دارد. او در بازی قبلی به طور ناگهانی و ناخواسته به دنیای STEM (دربارهی STEM و معنای آن در ادامه خواهیم نوشت) کشیده شده و تنها هدفی که در بازی قبلی داشت این بود که زنده از آن جهنم خارج شود و جان سالم به در ببرد. اما در این بازی او خودش به صورت داوطلبانه وارد این دنیای وحشتناک شده است. او در بازی جدید هدفی جز زنده ماندن دارد. او به دنبال دخترش آمده تا او را نجات دهد و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نمیکند.
- STEM چیست؟
STEM نوعی دستگاه است که توسط سازمانی به نام Mobius ساخته و برنامه ریزی شده. این دستگاه ذهن یک فرد را به عنوان هستهی اصلی در نظر گرفته و افراد دیگری را وارد دنیای ذهن او میکند. دنیایی که در STEM تشکیل میشود شامل تصورات و تجربیات شخصی است که در هسته قرار گرفته و تمام اتفاقات و رخدادهای آن توسط ذهن هسته مدیریت میشود. در نخستین بازی سباستین به طور ناگهانی سر از این دنیای ترسناک در میآورد و با پدیدههای ترسناک بیشمارس مواجه میشود. او با نسخهای بسیار متفاوت از شهری که در آن زندگی میکند یعنی Crimson City مواجه شده و تعجبی ندارد که این شهر برای او همچون خانه نیست. چیزی که او در بازی نخست میبیند، در واقع ورژنی است که توسط ذهن فردی که به عنوان هسته در STEM در نظر گرفته شده، ساخته و پرداخته شده. سباستین با خطرات بیشمار و چیزهای وحشتناکی که در STEM دیده از لحاظ ذهنی به وضعیت وحشتناکی رسیدهاست. او از قبل نیز سابقهی مشکلات روانی را داشته و اتفاقات این بازی نیز سبب میشود او از همیشه بد حالتر شود.
- صبر کن… Mobius دیگر چیست؟
Mobius سازمانی مخفی است که به دور از چشم عوام فعالیتهای مختلفی انجام میدهد. آنها منابع و تجهیات بسیاری دارند و حمایت خوبی از آنها صورت میگیرد. آنها حتی یکی از ماموران خود را در تیم افراد زیر دست سباستین مشغول کردهاند. لوگوی این سازمان را میتوانید در برخی از لوکیشنهای بازی اول نیز مشاهده کنید.
- چرا آنها از STEM استفاده میکنند؟
اهداف این سازمان و این که آنها اصلا که هستند و چه قصدی دارند در شمارهی اول مشخص نمیشود و صرفا سایهای از آنها در بازی دیده میشود. در بستههای الحاقی ای که برای شمارهی اول عرضه شدند، میتوانیم اطلاعات اندکی را دربارهشان به دست آوریم. مثلا این که هدف آنها از استفاده از STEM تسط بر جهان و تبدیل شدن به ارباب جدیدی برای دنیا است. آنها استفاده از STEM را تنها راه دستیابی بشر به «صلح و آرامش» میدانند. که البته تا حدی خنده دار هم هست! چون تنها چیزی که بویش از این سازمان و اعمالش به مشام نمیرسد صلح است و آرامش. آنها به همان دستهای تعلق دارند که میخواهند با جنگ، صلح را برقرار کنند. که البته هر وقت آنها موفق شدند، Mobius هم موفق میشود. (منظوری نداریم ها! برداشت بد نکنید!)
- حال چرا پای سباستین به این دیوانه خانه باز شده؟
ممکن است در نگاه اول تصور کنید سباستین قصهی ما صرفا «در زمان اشتباه، در مکانی اشتباه» بوده. اما راستش را بخواهید داستان اندکی پیچیدهتر از این حرفهاست. ارتباط سباستین با Mobius و STEM زمانی شروع میشود که او و تیمش مسئول کار بر روی پروندهای مبنی بر گم شدن افرادی در محدودهی تیمارستان Beacon شدند. این تیمارستان محلی است که سازمان Mobius اعمال شیطانیاش را در آن انجام میدهد و در آنجا آزمایشات مختلفی میکند تا دستگاه STEM کامل تر و کامل تر شود. نکتهی کلیدی آنجاست که سباستین در تیم خود ماموری دارد که در واقع عضوی مخفی از سازمان Mobuis است. ماموری که مهمترین عامل باز شدن پای سب به این دنیای وحشتناک است.
- و این مامور دوگانه کیست؟
کارآگاه «جولی کیدمن» (Jolie Kidman) کسی که توسط خود شخص سباستین تربینپت و بزرگ شده و سباستین بیشتر از هر شخص دیگری به او اعتماد دارد. اگر قرار باشد سباستین به کسی شک کند، کیدمن آخرین فری است که به ذهنش میرسد. او اعتماد فراوانی به شاگردش دارد و همین موضوع کار دستش داده. کیدمن نیز به همراه سباستین به دنیای STEM رفته. اما بر خلاف سباستین او اهداف و دلایل خود را برای ورود به STEM دارد. کیدمن به آنجا رفته تا شخصی خاص را نجات دهد. او همچنین شخصیت اصلی دو بستهی الحاقی بازی یعنی The Assignment و The Consequences است.
- این یعنی کیدمن آدم بدی است؟
کیدمن شخصیت پیچیدهای دارد. او دوران کودکی بسیار سختی داشته و در جوانی به سازمان Mobius پیوسته است. آنها زندگی او را نجات میدهند و به او امکاناتی میدهند تا زندگیاش را مجددا احیا کند. کیدمن زندگیاش را مدیون آنها است. ممکن است با دیدن شخصیت او در بازی اول تصوری کاملا شیطانی و پلید از او داشته باشید اما دو بستهی الحاقی بازی حقایق جدیدی را دربارهی او فاش میکنند. این سازمان میتواند از طریق تزریقاتی که پیش از سفر به STEM بر روی کیدمن انجام دادهاند، اعمال ئ رفتار او را کنترل کنند. این همان کاری است که هر سازمان شیطانی بر روی اعضایش انجام میدهد! کیدمن به خاطر احساس بدهکاریای که نسبت به سازمان دارد، وظیفهاش را با وفاداری کامل انجام میدهد. حتی پس از این که متوجه میشود این سازمان از او به عنوان مهرهای بی ارزش و یکبار مصرف (و نه یک عضو کلیدی و اصلی در مجموعه، آنچنان که به دروغ به وی گفته شده بود،) استفاده کرده باز هم وفاداری اش را نسبت به آنان حفظ نمود. او در پایان بازی اول و حتی در اوایل بازی بعدی نیز در خدمت Mobius است. اما دربارهی سرنوشت او و این سازمان هنوز چیزی مشخص نیست.
و اینک دربارهی بازی دوم…
- خب حال سباستین در بازی دوم چطور است؟
عالی! به لطف اتفاقاتی که در شمارهی اول رخ داد، او اکنون کاملا از لحاظ ذهنی معلول است! سباستین خود پیشتر سابقهی بیماریهای روانی را داشت. آن همه شوک و چیزهای وحشتناکی که در دنیای STEM تجربه کرد نیز مزید بر علت و در واقع «نور علی نور» شد و وضعیتش را ده ها برابر بد تر کرد. خبر خوب این است که او زنده است. اما اوضاع اصلا بر وفق مراد نیست. سباستین پس از خارج شدن از STEM و همهی آن ماجراهای ترسناک سعی میکند مردم را از وجود Mobius مطلع کند و برای نابودی آن کمک جمع کند. اما متاسفانه هیچ کس حرفش را باور نمیکند. از شانس افتضاح کارآگاه قصه، هر کسی که به نوعی شاهد این قضایا و اتفاقات بوده، در جریانات بازی اول یا به طرز فجیعی کشته و یا به طرز مرموزی گم شده! ادعاها و تلاش های سباستین نتیجهای ندارند و فقط اوضاع را بد تر میکنند. و به عنوان خبر خوب بعدی باید گفت اکنون همهی مردم فکر میکنند او دیوانه شده و او حتی شغلش را هم از دست میدهد.
- دنیای STEM در بازی قبلی نسخهای ویران شده از Crimson City بود. آیا در بازی جدید هم قرار است همان دنیا را ببینیم؟
خیر. دنیای بازی قبلی بر اساس هستهی دیگری بنا شده بود. اما دنیای جدید ذهن لیلی (Lily) را به عنوان هسته در اختیار گرفته. دنیایی با نام Union. (آری. لیلی همان دختر سباستین است. مشخص شده که او در حادثهی آتش سوزی زنده مانده و سباستین اکنون به دنبال او پا به دنیای STEM گذاشته است.) دنیی بازی قبلی ویژگیهای خودش را داشت و دنیای جدید نیز ویژگیهای خاص خودش را خواهد داشت. لوکیشنهای جدید چندان برای سباستین آشنا به نظر نمیرسند و شباهتی هم با شهر Crimson ندارند. از آن جایی که لیلی اکنون هستهی این دنیا است، غیبت او میتواند سبب بروز ناپایداری و اتفاقات ناخوشایندی در STEM شود. در تریلرهای بازی نیز شاهد صحنههایی از غیر متعادل شدن دنیای بازی دیدهایم. با وجود ذهن آشفتهی لیلی، به نظر میرسد چیزهای عجیب و غریب بیشتری در شمارهی دوم انتظارمان را بکشند.
- آیا قرار است چهرههای آشنایی را در این بازی ببینیم؟
همانطور که توضیح دادیم دنیای Union ذهن لیلی را به عنوان هسته در نظر گرفته و از دنیای قبلی جدا است. و این دخترک پنج ساله نیز هیچ ایدهای ار اتفاقاتی که در بازی قبلی رخ داده ندارد. انسانهایی که در بازی ملاقاتشان میکنیم نیز همهگی با روشهای مختلفی به این دنیا پای گذاشته اند. در نتیجه میتوان گفت شخصیت آشنای خاصی در بازی دوم حضور نداشته و بازی با تعداد زیادی شخصیت جدید داستان خود را تعریف میکند. البته باید از کیدمن نیز نام ببریم که در داستان این نسخه نقشی کلیدی و مهم دارد.
- این بدین معناست که اشخاص دیگری هم به همراه سباستین در STEM حضور دارند؟
آری. در بازی شخصیتهای فرعی زیادی یافت میشوند. راستش را بخواهید قضیه کمی پیچیده تر است. سازمان Mobius برای جلوگیری از نابودی دنیای Union و برای باز گرداندن پایداری به آن تلاشهای زیادی کرده است. Mobius افراد زیادی را به این دنیا فرستاده تا جلوی نابودی آن را بگیرند. اما هیچ یک از آنها درون این جهنم شانسی نداشتند. سباستین آخرین امید Mobius برای نجات Union است. خود او اهمیتی برای Union قائل نیست. او فقط میخواهد دحترکش را نجات دهد و به همین خاطر است که در این راه، شکست ناپذیر است. او سعی دارد دخترش را پیش از این که در STEM به سوی نابودی برود نجات دهد. در این راه سب و Mobius به نحوی با یکدیگر همکاری دارند تا به هدفی مشترک برسند. اما این چیزی را مابین آنها عوض نمیکند.
تعدادی از افرادی که Mobius به Union فرستاده هنوز هم در این دنیای ترسناک زنده ماندهاند. آنها در سر تا سر Union پراکنده شدهاند و اگر سباستین به قدر کافی محیطها را بگردد میتواند تعدادی از آنها را پیدا کند. آنها به عنوان شخصیتهای فرعی در داستان بازی نقش دارند و دربسیاری مواقع ماموریتهایی فرعی را به سباستین محول میکنند که انجامشان به جوایزی مانند اسلحههای جدید و منابع و یا حتی اطلاعاتی مهم ختم میشود.
- نقش جولی کیدمن در بازی جدید چیست؟ آیا او بار دیگر به STEM آمده است؟
خیر. بر خلاف بازی قبلی کیدمن وارد STEM نشده. اما این بار میتواند از طریق دستگاهی به نام The Communicator با سباستین ارتباط برقرار کند. او از لحاظ فیزیکی در دنیای واقعی قرار دارد اما میتواند با این دستگاه با سباستین ارتباط برقرا کرده و نکات لازم را برایش بگوید. از آنجا که آنها فعلا هدفی مشترک دارند، سباستین ناچار است به او اعتماد کند. کیدمن اطلاعات مفیدی دربارهی دنیای Union و اتفاقات و وقایعی که در آن رخ میدهد را در اختیار سباستین قرار میدهد.
Sebastian Castellanos
او پروتاگونیست اصلی بازی حاضر و نخستین بازی بود و در بستههای الحاقی عرضه شده نیز نقش بسیار مهمی داشت. سباستین کارآگاهی حرفهای و زبر دست بود و در پلیس شهر Crimson City به کار مشغول بود. او دو همکار به نامهای Jolie Kidman و Joseph Oda و همچنین همسری به نام Myra Hanson داشت. ازدواج او با Myra منجر به تولد دخترش شد که او را «لیلی» نام نهاد.
او در کارش بهترین بود و هی پروندهای از زیر دستش ناکام بیرون نمیرفت تا این که در زندگیاش دو مصیبت بسیار بزرگ را تجربه کرد. نخست این که فرزندش لیلی را در یک حادثهی آتشسوزی از دست داد و دوم این که همسرش او را ترک کرد. این وقایع باعث شد او به نوعی اختلالات روانی دچار شود و برای رهایی از درد هایش به الکل پناه ببرد. اعتیاد او به سیگار و الکل باعث شد مهارتش در کار نیز کمتر و کمتر شود. در وقایع نخستین بازی او به دلایلی به دنیای STEM راه یافته و تلاش میکند از آن خارج شود.
در بازی جدید سباستین از کار اخراج شده و توسط مردم دیوانه پنداشته میشود. او متوجه میشود دخترش لیلی هنوز زنده است و در دنیایی به نام Union گیر افتاده. او که به خاطر مرگ لیلی هنوز هم خود را مقصر میداند مجددا راهی دنیای STEM میشود تا بتواند دخترکش را به زندگی باز گرداند.
Jolie Kidman
جولی کیدمن یکی از مهمترین شخصیتهای بازی نخست و شخصیت اصلی بستههای الحاقی این بازی است. کیدمن پس از گذراندن کودکی سختش با Mobius آشنا میشود و تصمیم میگیرد با آنها همکاری کند. او به تیم سباستین وارد میشود و فعالیتهای او را کنترل میکند و سپس به همراه او وارد دنیای STEM میشود. او در شمارهی دوم نیز نقش مهمی دارد اما این بار شخصا به دنیای STEM وارد نمیشود. او سباستین را از طریق دستگاهی به نام The Communicator راهنمایی میکند. نقش او در بازی دوم شباهت زیادی به Oracle در بازیهای بتمن دارد. او از راه دور چیزها را مدیریت و نکات لازم را به قهرمان قصه گوشزد میکند.
Lily Castellanos
لیلی دختر سباستین است و دربارهی گذشتهی او اطلاعات چندان زیادی در دسترس نیست. طبق چیزهایی که سباستین در دست نوشتههایش دربارهی او نوشته، میدانیم که در پنج سالگی، در حالی کهبه تازگی رفتن به مهد کودک را آغاز کرده بود، در آتش سوزی سهمگینی کشته میشود. همه از جمله سباستین تصور میکردند لیلی و پرستارش در آن حادثه کشته شدهاند تا این که در شمارهی دوم مشخص میشود لیلی همچنان زنده است. Mobius لیلی را دزدید تا از او به عنوان هستهی دومین دنیای STEM خود استفاده کند. پس از فرار Ruvik، لیلی تنها شانس آنها بود. اکنون لیلی در حال از دست دادن ذهن خود و پیش رفتن به سوی مرزهای جنون است. اگر این اتفاق رخ دهد دنیای Union پایداری اش را از دست داده و نهایتا نابود میشود. به همین دلیل است که Mobius بر روی سباستین حساب باز کرده. سباستین راهی این دنیا میشود تا دخترش را پیش از دیوانه شدن نجات دهد.
Theodor
تئودور یکی از مهمترین آنتاگونیستهایی است که در بازی جدید باید با او مقابله کنیم. در بازی جدید، شخصیتهای منفی پر تعدادی وجود دارند که تا کنون صرفا دو تن از آنها معرفی شدهاند. تئودور یکی از این دو نفر است و ه نظر میرسد اهداف متفاوتی نسبت به Stefano داشته باشد. او هم همچون دیگر شخصیتهای گیر کرده در این دنیای ترسناک، به دنبال لیلی میگردد ولی هدف او ظاهرا به دست گرفتن قدرت لیلی و تسط پیدا کردن بر Union است. از گذشتهی تئودور اطلاعات خاصی در دست نیست.
از لحاظ ظاهری او مردی میان سال با سری طاس است که شبیه کشیشها لباس میپوشد. او چهرهای آفرقایی- آمریکایی داشته و ردایی بلند و مشکی رنگ به تن میکند. او همچنین همواره عصایی را با خود حمل میکند که ظاهرا قدرت جادویی دارد.
ظاهرا او قصد دارد از طریق سباستین و پیشرفت وی در Union به لیلی دسترسی پیدا کند. او همچنین با همهی توانایی هایش گاه سباستین را تضیف و گاه او را توقیت میکند تا به هدف شیطانیاش برسد. او هیولاها و دستیاران مخصوص خودش را دارد که اوامرش را در این دنیا اجرا کنند. البته بر خلاف Stefano، هنوز چیزی زیادی از این شخصیت به نمایش در نیامده است.
Stefano
او یکی از مهمترین آنتاگونیستهای بازی است و تا کنون اطلاعات ریز و درشت مختلفی از او به انتظار رسیده. میدانیم که استفانو در گذشته عکاسی جنگی بوده. او از صحنههای مختلف نبرد تصویر میگرفت تا این که روزی این کار منجر به از دست رفتن یکی از چشمهایش شد. با این اتفاق زندگی استفانو برای همیشه تغییر کرد و او به گفتهی خودش «بصیرت»ای یافت که هنر واقعی را بشناسد. او از آن پس صرفا هنر را در یک چیز میدید. آخرین لحظات زنده ماندن هر فرد. (به احترام به جناب جوکر!) او به طرز عجیبی دوست دارد آخرین لحظات زندگی افراد را با دوربینش ثبت کند. او معتقد است این زیبا ترین فرم از هنر است و با همین عقیده، به اشتراک گذاری عقیدهاش با دیگران را آغاز کرد. تعجبی ندارد که پس از به قتل رساندن تعدادی مدل بخت برگشته، قانون دیگر به او اجازهی ادامهی کار را نداد. با رخ دادن اتفاقاتی که هنوز به طور کامل روشن نیستند، او با سازمان Mobius آشناش شده و ب دنیای Union منتقل میشود. Union ممکن است از دید من و شما یک دنیای ترسناک و خونین باشد اما برای Stefano یک بهشت است. جایی که او میتواند بدون درگیری با قوانین زندگی اجتماعی، به هنر مورد علاقهاش بپردازد و هیچ کس هم از این کار منعش نمیکند. شهوت او برای ثبت آثار هنری بیشتر باعث شده تا به سمت لیلی کشیده شود. لیلی بزرگترین و بلند پروازانه ترین هدف او است که باعث شده رقابتی سخت میان او و پدر لیلی یعنی سباستین بوجود آید.
قدرتها و توانایی های استفانو هنوز به طور کامل مشخص نشدهاند اما بر طبق چیزی که در تریلرها شاهدشان بودهایم، او میتواند میان نقاط مختلف تلپورت کند و سرعت عملی فرا انسانی داشته باشد. دیگر قدرت او این است که قربانیانش را با استفاده از دوربین عکاسیاش به طور کامل Freeze کند. آنچنان که در نمایشهای بازی این کار را با سباستین کرد. او همچنین توانایی پرتاب سلاحهای سردی چون چاقو را دارد. او با چاقویی تیز دیده شده که گویا علاقهی زیادی نیز به آن دارد. در نمایشهای بازی او با استفاده از چاقوی مخصوصش، زخمی را روی صورت سباستین ایجاد میکند و حتی او را «اثر هنری جدید خود» معرفی میکند!
استفانو هیولاهای زیر دست زیادی دارد که تا کنون یکی از آنها به طور کامل معرفی شده است.
Obscura موجودی با ظاهری عجیب و غریب است که ظاهرا توسط استفانو ساخته شده. این موجود سری به شکل یک دوربین عکاسی دارد و با گردن درازش میتواند سرش را در جهات مختلفی قرار دهد. اون چندین دست و پا دارد که از لحاظ ظاهری او را به هیولاهایی که در شمارهی اول دیدهایم شبیه میکنند. استفانو او را “شاهکار” خود معرفی میکند و ظاهرا او سازندهی این مخلوق نامبارک است. Obscura صرفا یکی از هیولاهاییی است که برای استفانو خدمت میکنند و اوامر او را اجرا میکنند. در نمایشهای بازی سباستین را میبینیم که قصد دارد با نوعی دستگاه پایدار کننده، دنیای Union را به پایداری لازم برساند. این گونه قدرت استفانو نیز به شکل قابل توجهی کاسته میشود. استفانو حیوان دست اموزش یعنی Obscura را برای مقابله با سباستین میفرستد و در این باسفایت سباستین باید با شلیک به بخش دوربین مانند ای موجود (که در واقع سر اوست) او را برای مدتی کوتاه از کار بیندازد.
ویدئو؛ سرگذشت Stefano:
استفانو این طور که از ظواهر پیدا است، یک هنر پرست به تمام معنا است. او در نمایشهای بازی با خطی خونین برای سباستین مینویسد: «به هنر احترام بگذار!» او آثار هنری بسیار زیادی دارند که سازندگان قرار است از آنها برای تزئین محیطهای بازی استفاده کنند. فیالحال، بتزدا در حال حاضر تعدادی از آثار ارزشمند این هنرمند گرامی را نیز با ما به اشتراک گذاشته!
مبارزات
The Evil Within یک بازی وحشت- بقا است. اما این بدین معنا نیست که این بازی نیز محکوم است روشهای Outlast و یا دیگر عناوین اخیرا موفق این ژانر را پیش بگیرد. Evil Within آوت لست نیست. فرار (جز در مواقع خاص) در آن معنایی ندارد. در این بازی باید مثل مرد بایستید و دشمنانتان را سلاخی کنید. در بازی قرار است با انواع و اقسام مختلفی از دشمنان سر و کار داشته باشید. دشمنانی مانند زامبیها و سایر جک و جانورهایی که از درون ذهنهای مریض و ژاپنی سازندهگان بیرون آمدهاند! این جانورها که اکثرا قوی تر و وحشی تر از شما هستند در بازههای مختلف شما را محاصره میکنند و در مراحل مختلف باید از سد انواع گوناگون آنها بگذرید. خوشبختانه بازی به جای گزینهی فرار، گزینههای دیگری همچون کلت کمری، شات گان، اسنایپر رایفل و ماشین گان را در اختیارتان قرار میدهد. سایر اسلحههای سرد و گرم در بازی حضور دارند که سباستین به مرور آنها را پیدا خواهد کرد. (برخی از آنها نیز در بخش نیوگیمپلاس باز خواهند شد.)
“Evil Within آوت لست نیست. فرار (جز در مواقع خاص) در آن معنایی ندارد. قرار است مثل مرد بایستید و دشمنانتان را سلاخی کنید.”
انواع اسلحههای سرد و گرم و صد البته تیر و کمان دوست داشتنی سباستین با توانایی شلیک تیرهایی با خواص مختلف، در اختیار بازیباز قرار خواهند گرفت تا دشمنان را از سر راه بردارد. البته در صورتی که اسلحهها و مهماتشان برای مقابله با دشمنان کافی نبودند سباستین میتواند از محیط و ویژگیهایش نیز بر علیه دشمنانش استفاده کند. برای مثال در یکی از باس فایت هایی که در نمایشهای بازی دیده شد، سباستین باس مورد نظر را مجبور به عبور از روی حوضچهای از بنزین کرد. درست در لحظهای که باس در حال عبور بود، سباستین با شلیک یک گلوله، کل بنزینها را آتش زد و باس نگون بخت را با شعلهها رها کرد. در صحنهای دیگر او از زیر طنابی رد شد که اگر با آن برخورد میکرد یکی از تلههای تعبیه شده در مراحل بازی فعال میشد. سباستین با زیرکی از زیر آن عبور کرد و با حفظ فاصله اجازه داد تا دشمنش از درون آن رد شود. مثالهای این ویژگی بسیار اند.
در Evil Within مجبور نیستید همواره با سرو صدای بسیار دشمنان را نابود کنید. گاهی هم عقل حکم میکند در کمال آرامش و به صورت مخفیانه دشمنانتان را از بین ببرید. بازی در زمینهی مخفی کاری نیز به شکل استانداردی مراحلش را چیده است. هوش مصنوعی دشمنان علاوه بر این که در مبارزات علنی به خوبی عمل میکند در بخش مخفی کاری نیز پاسخگوی نیازهاست و باعث شده مخفی کاری در بازی به همان اندازه لذت بخش باشد که جنگیدن رودر رو لذت بخش است.
در The Evil Within مراحل به گونهای طراحی شدهاند که دست شما در پیشروی کاملا باز است. شما مختارید تا روش بازی کردن خود را برگزینید و انتخاب کنید که چگونه قرار است با خطرات موجود در محیط مقابله کنید. در نسخهی قبلی این مجموعه نیز همین ویژگی بود که به برترین صفت بازی تبدیل شده بود. مرحلهی Claws of the Hord از بازی نخست مثالی دقیق و زیبا بر این سخن است. در آن مرحله سباستین با هیولایی به زنجیر کشیده شده روبرو میشد که اگر به سمت آن میرفت، هیولا از زنجیرها آزاد شده و با در دست گرفتن یک اره برقی، به قصد دو نیم کردن سباستین به دنبال او میدوید!
“قرار است شاهد محیطهای بسیار بزرگتر و المانهای بسیار بیشتر و پر تعداد تری در گیمپلی باشیم.”
محیطها در بازی بسیار بزرگ طراحی میشوند به طوری که سباستین میتواند در آنها به گشت و گذار پرداخته و بهترین مکان برای حمله و یا گذاشتن تله را پیدا کند. در مرحلهی مذکور یکی از راههای کشتن هیولا این بود که با کشاندن او به خانهای متروک و عبور دادنش از راهرویی خاص، دستهای را بکشید و تیغههای مرگبار روی سقف را بر سر او خالی کنید. این صرفا یکی از روشهایی است که میشود سر این هیولا پیاده کرد. محیطهای بزرگ و پر از جزئیات و همچنین تواناییها و امکانات گستردهای که در اختیار سباستین قرار میگیرد، رمز موفقیت Evil Within در گیمپلی هستند. در بازی قبلی، مبارزات بازی بسیار پویا و داینامیک بودند و خبر خوب این است که این ویژگیها به طرز ویژهای در بازی جدید تقویت شدهاند. قرار است شاهد محیطهای بسیار بزرگتر و المانهای بسیار بیشتر و پر تعداد تری در گیمپلی باشیم. به همین خاطر است که بی صبرانه منتظریم تا ببینیم Tango چه چیز برایمان آماده کرده.
پازلها
یکی از مهمترین بخشهای بازی که از ویژگیهای عالی گیمپلی آن است، پازلها هستند. در طول مراحل میتوانید پازلهای مختلفی را مشاهده کنید که طراحی بسیار خوبی نیز دارند. در بازی قبلی طراحی معماها به شیوهای عالی انجام شده بود. در بازی جدید نیز طبق نمایشهای منتشر شده میتوان همین انتظار را داشت. برای مثال در یکی از تریلرها سباستین را در حال حل کردن پازلی میبینیم که به عکاسی مربوط است. سباستین بر روی دیوار، عکسی بزرگ را از صحنهای خاص میبیند و برای باز کردن راهش باید دنبال اشیاء و آیتمهایی بگردد که با جایگذاری شان در صحنهی مذکور، عکس مورد نظر تشکیل شود. سباستین گلی را از محلی دیگر پیدا کرده و داخل گلدان قرار میدهد و سپس عروسک حاضر در آن تصویر را صد و هشتاد درجه میچرخاند. این باعث میشود تصویر روبرو با چیزی که داخل عکس مشاهده میشود یکی باشد. این گونه راه سباستین باز شده و او مجاز به ادامهی مسیر خواهد بود. بی شک مشابه این پازلها در سرتاسر بازی به چشم میخورند و این از بهترین ویژگیهای Evil Within نسبت به عناوین هم سبکش است. بالاخره تیم جناب میکامی است و کمتر از این هم از آنها انتظار نمیرود.
محدودیتهای کمر شکن!
در سری The Evil Within کشت و گذار و جمع کردن آیتمهای مختلف امیت بسیار بالایی دارد. جدای از این که میتوانید با این کار، دست نوشتهها و آیتمهای مهم مرتبط با داستان را پیدا کنید، سایر منابع و آیتمهای مورد نیازتان در جریان گیمپلی نیز از همین راه تامین خواهد شد. از آنجا که The Evil Within اثری ترسناک است، شما را تا جایی که ممکن است محدود میکند. شما اسلحهها و تجهیزات زیادی در اختیار دارید. اما متاسفانه گلولهها و منابع در بازی بسیار کمیاب هستند و باید برای مصرفشان مدیریت جهادی داشته باشید! با این وضعیت کسی که محیطهای بازی را زیر و رو نکند و به دنبال ایتمهای به درد بخور نگردد، کلاهش پس معرکه است. مهمترین مواردی که باید به دنبال آنها بگردید در وحلهی اول گلولهها هستند.
بخشهایی از گیم پلی The Evil Within 2:
گلولههایی که برای استفاده در سایر اسلحههای گرم بازی به کار میآیند. مورد بسیار مهم بعدی ژل سبز رنگ و البته حال به هم زنی است که میتوانید آن را از اجساد دشمنان و یا از گوشههای مختلف محیط به دست آورید. اهمیت ندارد این ژل چقدر حال به هم زن به نظر میرسد. شما مجبورید هر جا آن را دیدید به سراغش بروید. چرا که نقش آن در بازی درست همانند نقش امتیاز تجربه با XP است. این ژلهای سبز رنگ معمولا با کشتن هر دشمن از بدن آنها به بیرون میریزد. همچنین آن را میتوانید در شیشههای مجزا، در گوشههای مختلف محیط بازی پیدا کنید. در ادامه خواهیم گفت چه کار هایی میتوانید با این ژل انجام دهید.
ارتقای کارکتر
اگر بازی قبلی را تجربه کرده باشید حتما آن لوکیشن عجیب و غریب را به یاد دارید که به همراه پرستاری مرموز به محیطی Safehouse مانند منتقل میشدید و در آنجا توانایی ارتقای سباستین در سایر زمینهها را داشتید. این ویژگی مطلوب در بازی جدید نیز بازگشته است. دقیقا با همان ویژگیهای دوست داشتنی قبل! همان موسیقی دلنشین و آرامش بخش، همان افکت تصویر و روش زل زدن به آیینهها و همان پرستار مرموز دوست داشتنی!
واقعا کسی هست که The Evil Within بازی کرده باشد و این موسیقی را به خاطر نیاورد؟ نوایی که شنیدنش در میان همهی تاریکیهای دنیای STEM، دلمان را گرم میکرد و با آن احساس امنیت میکردیم. و با خاموش شدنش مجددا حس ترس تن مان را فرا میگرفت!
در Safehouseها میتوانید بر روی صندلیهای مخصوص بنشینید و شخصیت خود را در زمینههای مختلف ارتقا دهید. مهارتهای بازی همانند اثر پیشین به صورت درختی طراحی شدهاند و به طور کلی پنج درخت تواناییهای سباستین را تشکیل میدهند:
- درخت Health: مهارتهایی که مربوط یه سلامتی و به طور کلی زندگی بیشتر هستند! ممکن است با ارتقای این پارامترها و افزایش سلامتی سباستین، بتوانید از ضربهای جان سالم به در ببرید که در حالت عادی برایتان کشنده بود. مهارتهای این درخت شامل مواردی چون: تاثیر گذاری بیشتر سرنگهای سلامتی، افزایش حداکثر میزان سلامتی و… میشود.
- درخت Stealth: مهارتهایی که مربوط یه مخفی کاری و از پای در آوردن دشمنان به صورت مخفیانه است. با شاختههای این درخت میتوانید سرعت حرکت سباستین به صورت نشسته را تقویت کنید و همینطور حرکات بیشتر و کارآمد تری را برای گشتن مخفیانهی دشمنان باز کنید. حرکاتی مانند کشتنشان از پشت کاورها و یا از دور آنها.
- درخت Combat: اگر به مبارزه پایداری علاقهی زیادی دارید، این شاخههای این درخت کمک فراوانی به شما میکنند. شما میتوانید قدرت ضربات نزدیک سباستین را تقویت کنید و لگد اسلحههای مختلف را کاهش دهید تا شلیکها بی وقفه و به سادگی انجام شوند. و نشانه گیری نیز راحت تر باشد.
- درخت Recovery: در این بخش شما میتوانید فکری به حال بازیابی سلامتیتان بکنید. سباستین در دفعات بسیار نیاز به بازیابی سلامتیاش دارد و مهارتهای این درخت به او کمک فراوانی میکند. مهارتهایی مانند کسب میزان مشخصی از سلامتی به صورت خودکار و یا شانسی برای استفادهی خودکار از یک سرنگ در زمانی که ضربهای سهمگین به سباستین وارد شده باشد.
- درخت Athleticism: بیشتر بر روی ویژگیهای جسمی و فیزیکی سباستین تاکید دارد. شاخههای این درخت میزان Staminaی سباستین را تنظیم میکنند و به شما این شانس را میدهند که برای مدت طولانی تری بدوید و یا این که به راحتی از بسیاری از حملات دشمنان فرار کنید.
به یاد داشته باشد که تمامی این ارتقاها تنها با یک منبع انجام میشوند و آن هم چیزی نیست جز همان ژل سبز رنگ حال به هم زن! منبعی که دقیقا حکم امتیاز تجربه یا XP را دارد.
ارتقای اسلحه و ساخت و ساز
در این بازی نیز همانند اثر قبلی سیستمی کامل برای ارتقای اسلحهها و همچنین ساختن منابع مورد نیاز وجود دارد. در بخش اسلحهها سباستین میتواند هر اسلحه را در زمینههای مختلف ارتقا دهد. اسلحهها نیز از روش ارتقای درختی استفاده میکنند. هر یک از اسلحههای بازی به جز Crossbow، چهار درخت ارتقا دارد. درخت Fire Power، درخت Ammo Capacity، درخت Reload Time و درخت Fire Rate. اسلحهی Crossbow در شش زمینهی زیر قابل ارتقا است: Range، Charge Time، Smoke Bolt، Shock Bolt، Explosive Bolt و Harpoon Bolt.
برای ارتقای اسلحهها از منابعی به نام Weapon Parts استفاده خواهید کرد که با جست و جو در گوشه و کنار محیطهای بازی به دست میآید.
بخش Crafting بازی سه زیر مجموعهی کلی دارد:
Weapons and Ammo: مربوط به گلولههای مورد نیاز اسلحههای مختلف است. اگر به نوع خاصی از گلولهها نیاز دارید میتوانید در این بخش آن را تهیه کنید.
Crossbow Bolts: این بخش مخصوص تهیهی تیرهای مختلف اسلحهی Crossbow است. هر یک از تیرهای این اسلحه خواص مختلفی دارد که به نفعتان است همواره تعدادی از آنها را در Inventory داشته باشید.
Health and Recovery: موارد مربوط به سلامتی و آیتمهایی که میزان آن را بیشتر میکنند در این بخش ساخته میشوند. آیتمهایی مانند سرنگهای سلامتی و یا Medkit ها.
در بخش کرفتینگ از منابع مختلفی استفاده میشود. منابع ظاهرا به درد نخوری که باید از جای جای محیط بازی جمعشان کرده و برای ساختن وسایل و تجهیزات به در بخور از آنها استفاده کنید.
Friday The 13th…
تاریخ عرضهی The Evil Within 2 عامدانه به شکلی انتخاب شده که در یاد همهی بازیبازان بماند. Friday The 13th نام یک فرنچایز امریکایی است که در ژانر وحشت فعالیت میکند و تا بحال محصولات زیادی از آن به بازار آمده. کمیک بوکها، فیلمهای سینمایی و حتی بازیهای رایانهای. این فرنچایز به قدری پر طرفدار است که بازی رایانهای مربوط به آن با تمام کاستیها و ضعفهای اساسیاش، یکی از محبوب ترین و پر فروشترین عناوین حال حاضر بازار ها است. تاریخ عرضهی The Evil Within 2 نیز با توجه به سبک و سیاق این اثر در روزی با این اوصاف اعلام شده تا هم اتمسفر بهتری برای بازی ایجاد شده و هم همهی گیمرها و طرفداران، تاریخ عرضهی آن را به یاد داشته باشند.
کلام آخر
The Evil Within 2 با تمام نمایشهایش یک نکته را یادآور میشود. این که این بازی تجربهای گستردهتر و حرفهای تر از بازی پیشین است. اگر این ادعاها درست باشد و این بازی نیز بتواند آن شیوهی فوق العاده در داستانگویی و آن طراحیهای حیرت آور در گیمپلی و مراحل را حفظ کرده و ارتقا دهد، میتوان به شاهکار شدنش امیدوار بود. پدر ترس در حال بازگشتی با شکوه است. پس به هیچ وجه نباید این اثر را از دست داد. حتی اگر در حد انتظارات عمل نکند.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
خیلی ممنونم از شما حسین صدری،پیش نمایش کاملی بود
با این اطلاعاتی که تا اینجا در دسترسه،قراره با یه بازی حداقل خوب رو به رو باشیم
مخصوصا گیم پلی بازی که مثل یه سری از بازی ها بر پایه ی فرار نیست ولی میشه از این روش هم استفاده کرد،دقیقا مثل چیزی که توی RE های قبل از خروج میکامی دیده بودیم.
به امید موفقیت این بازی
اقای صدری با اینکه همیشه با نمره هاتون کمی مخالف بودم ولی نقد و مقاله هاتون رو شدیدا دوس دارم و از جانب کامل و جامع بودن هیچ خرده و ایرادی نمیشه بتون گرفت :yes:
شدیدا خسته نباشید :yes: :inlove:
اینم یه بازی واسه عشاق سری re که تو نسخه اخر از دوربین بازی دله خوشی نداشتن و امیدوارم راضیشون کنه :yes: :inlove:
مطمعنم از نسخه ۱ در بدترین حالتشم بهتر میشه چون تیمه استاد مثه نسل قبل دیگه بی تجربه نیستن و مشکلاتی مثه شانس بدشون از عرضه بازی بین نسل ۷ و ۸ اون مشکلات گرافیکی خبری نیست و یجورایی بتسدا بیشتر دسته شرکت رو باز گذاشته و مشکلی جلو استاد و تیمش قرار نداده :yes:
ارزویه اکثر گیمرا اینه که بعد عرضه این شاهکار استاد واسه کارگردانی یا حداقل همون تهیه کنندگی re8 برگرده
و شاهد یه داستان حماسی دیگه با لیون و شاید تموم کردن کل سری تو اوج باشیم(که بنظرم خیلی تخیلاتیک بنظر میرسه) :shy: :yes:
این بازی رو به عنوان اولین بازی ترسناک عمرم رو ایکس باکس ۱۰ عزیزم با گرافیک ۴ کاف واقعی میرم .
باید باحال باشه
ایکس باکس ۱۰ ؟
اره دیگه ایکس باکس ایکس میشه ایکس باکس ۱۰
ایکس در ژاپونی میشه ۱۰
بنده این بازی را در روز اول عرضه به صورت فیزیکی با مراجعه به فروشگاه تهیه خواهم نمود.
اقای صدری به احترام قلمت سر تعظیم فرود میارم مقاله ی شاهکاری بود اما به نظر بنده دیگه دوران میکامی و اویل تموم شده یعنی دیگه بازیباز با اینجور گیم پلی دیگه نمی ترسه بنده تمام اویل ها رو به جز نسخه ی فرعی ( کد ورونیکا ) تجربه کردم واقعا دیگه سری اویل و این بازی اویل ویتین که از رزیدنت اویل ها الهام گرفته دیگه مخاطبو نمی ترسونه ژانر وحشت به یه چیز انقلابی احتیاج داره مثل دستگاه وی ار و امثال این چیزا بنده وقتی اوتلست ۱ و ۲ رو تجربه می کردم احساس ترس واقعی رو تو وجودم حس می کردم ولی این احساس رو تو تجربه اویل ویتین ۱ و اویل ۷ نتونستم تو وجود خودم بیدار می کنم ولی با تمام این تفاسیر به موفقیت این بازی خیلی امیدوارم
با تشکر از نویسنده بابت پیش نمایش کامل این بازی ولی کاش یکم بیشتر به داستان بازی پرداخته میشد چون داستان این بازی واقعا پیچیدس…من خودم بعد از تموم کردن نسخه اول تا چند هفته راجب داستان بازی مقالات مختلف میخوندم ولی هنوز بعضی جاهاش برام مبهم بود…!
این بازی مورد انتظارترین عنوان سال واسه بندس…امیدوارم برخلاف نسخه اول که واقعا در حقش بی انصافی شد(حداقل در مورد متا) نمرات خوبیم کسب کنه :yes:
خیلی بازیش خوبه
ولی از یه طرف کالاف دیوتی داره میاد
از یه طرف فیفا۱۸
از یه طرف لنیرو.کاراگاهیه.
موندم چیکار کنم.با این
جیب سوراخ.. :laugh:
مورد انتظار ترین بازی ماه مهر از دید بنده
خسته نباشی حسین جان مقاله بسیار کاملی بود به خصوص برای اشخاصی که شاید نسخه اول رو به دلایلی بازی نکردن و بسیار عالی نوشتی :yes: :yes:
ایول ویتین۲ ساخته یک استودیو هست که رئیس این استودیو شخصی هست که خیال من یکی رو از این اثر راحت میکنه الحق که لقب پدر ژانر ترس برازنده اش هست امیدوارم با ایول ویتین۲ درس خوبی به کپکام و نویسنده هاش بده و حداقل گوشزد کنه که چطور میشه یک عنوان ترس و بقای کامل ساخت و یاد بده انتقال حس ترس به دوربین اول شخص یا سوم شخص نیست بلکه به هنر نویسنده و کارگردان هست ۱۰۰درصد از جمله بازی های موفق امسال هست
۱۰۰درصد با نظرت موافقم محمدرضا جان
شاید اگر استاد تو ساخت نسخه ی هفتم همکاری میکرد،اجازه نمیداد دوربین بازی اول شخص بشه یا خیلی از مواردی که ایول۷ دیدیم اتفاق بیوفته
همونطور که نسخه ی چهارم رو نذاشت از بین ببرن و آخر خودش کارگردانیو به عهده گرفت
البته من ایول ۷ رو به هر جهت یه عنوان خوب می بینم،ولی منو به عنوان هوادار این فرانچایز راضی نکرد
الان که دارم تایپ میکنم یاد یکی از سایت های فارسی راجع به رزیدنت افتادم که سایت جامع و کاملی بود،هنوزم هست ولی به داغی قدیم نیس
چقدر روزگار اونجا میگذروندیم
به هر حال امیدوارم نسخه ی بعد رو میکامی بزرگ بسازه همونطور که میکامی هم این اتفاق رو رد نکرده
:yes: :yes:
هیچ وقت این سبکو دوست نداشتم ولی واقعا نسخه قبلی نسخه خوب و جالبی بود و فک میکنم این نسخه هم موفق باشه اما نه به اندازه قبلی
به هر حال طرفداراش حال کنن :yes:
بسیار مقاله پر محتوایی بود که به تک تک همه انچه بود توضیح داده شده بود تشکر اقای صدری خسته نباشید
یکی از بازی های مورد انتظارمه این بازی درپائیز نسخه۱واقعا برام بازی کردنش لذت بخش بود،امید دارم که تو این نسخه گرافیک خوب،فریم با ثبات(این موضوع روی گرافیک بازی تاثیر داره و احتمالا کم کاری گرافیکی باید شاهد باشیم که دور از انتظار نیست)،به هر حال برای من بهترین گزینه و بهترین بازی پائیز امسال همین اویل ویتین۲هست
اخ. کفتی پاییز.
پاییز فصل عاشقی ما گیمراست.
از قدیم گفتن جوجه رو اخر پاییز می شمرن
ولی من میگم.بازی خوبو اخر پاییز می خرن :rotfl:
فکرشو بکن..
یه بازی ترسناک درجه یک وقشنگ باشه..
توی کوچه داره بارون میاد نم نم وصدای برخورد بارون به شیشه خونه..تو هم دستگیره بازی دستته داری بازی میکنی.یه لیوان هم قهوه داغ کنارت باشه..چیپس وپفک هم توی کاسه :laugh:
یه دونه دلستر خنکم توی یخچال. :laugh:
چراغای خونه هم خاموش.یه تاریکی باحال.
صدای ساب ووفر تلوزیون هم رو اخر..جوری که حس کنی اون صدای پای خودته.. :chic:
هراز گاهی هم وقتی گیم اور شدی یه نخ سیگار بزنی که حالت خوب شه :laugh:
به به :laugh:
میگم خیلی شیک و تمیز قیمه ها رو ریختی تو ماستا با این وصفت داداش 😀 😀 😀
خب نظرمو گفتم.
خخخخ :rotfl:
میدونم داداش.شوخی کردم 🙂 🙂 🙂
ایشالله ک حال کنی با این بازی :yes: :yes: :yes:
مخلصتم
حامد جان
دستگیره بازی :wilt: ?:-)
من وقتی میخواستم کالاف بازی کنم یه همچین شرایطی درست میکردم. شب وقتی همه خواب بودن می اومدم تو اتاقم چراغا خاموش هدفون رو گوش چایی بغل دستم و یه من بودمو یه کالاف. یادش بخیر چ زود گذشت
اره.خدایی شب گیم خیلی مزه میده..
گیم فقط توی تاریکی مزه میده
بسیار مقاله خوبی بود و اینکه کم و کاستی نداشت آقای صدری :rose: :rose: :rose:
با توجه ب مقاله ها و تریلرهایی ک دیدم باید بگم ک از لحاظ سبکش واقعا پیشرفت کرده.هیولاهای بازی ترسناکتر و محیط و جوی ک داره شدیدا حس ترس رو ب بهترین شکل منتقل میکنه.کما اینکه تو این نسخه سباستین تنهاتر شده و دست و بالش تنگتر :sweat: :sweat: :sweat: از لحاظ گرافیک بنظر رنگ بندی و کیفیت تصویر خیلی خوب شده نسبت ب نسخه قبل و میشه گفت گرافیک قابل قبولی داره.داستان هم ک خیلی مرموز و پیچیده میاد و باید منتظر باشیم و ببینیم ک سازندگان میخوان چ بلایی سر ما بیارن 🙂 🙂 🙂 موسیقی و صداگذاری هم ک میشه گفت در بازیهای ترسناک جزء لاینفک این سبک بازیها هست و بنظرم خوب میاد :yes: :yes: :yes:
در کل امیدوارم ک بازی موفقی باشه و شک ندارم با وجود میکامی همینطور خواهد بود :yes: :yes: :yes:
اره.داداش بازیش قشنگه.
شک ندارم که این بازی یه حس وحال خوبی
منتقل میکنه
ممنون عالی بود
تیتر بسیار خوبی نوشتین
ورود تنها راه خروج است
چرا خود میکامی هم دیگه نمیتونه یه بازی مثل اویل ۴ بسازه ?:-) چرا اینقدر ارزش تکرار این بازی بالاس ?:-) چرا هنوزم که بازی میکنی تا تمومش نکنی از پاش بلند نمیشی ?:-) چرا گیم پلی بازی اینقدر متنوعه ?:-) چرا همه چیز بازی اینقدر درست سرجاشه ?:-) چرا اینقدر من میگم چرا ?:-)
نسخه ی اول اویل ویدین خیلی خوب بود و dlc هاش فوق العاده تنش زا و خلاقانه بود و جالبه که کارگردان دی ال سی ها همین کارگردان نسخه ی دومه ولی یه چیزی منو اذیت میکنه اونم اینه که چرا این بازی با این پتانسیل بالا از موشن کپچر استفاده نکرده؟شخصا با گرافیک معمولی مشکلی ندارم ولی با انیمیشن خشک نمیتونم کنار بیام(بجز نقش آفرینی ها)…نکته ی مثبت این بازی اینه که یکی از معدود بازی های ترسناک سوم شخصه و توسط تیم میکامی داره ساخته میشه و چیزی هم تا انتشارش نمونده.
خیلی بازی خوب و کاملیه
ممنون از نقد خوبتون.
تو کار بازیهای ترسناک نیستم.تو اویل ۵ به اندازه کافی ترسیدم واسه همین دیگه سمت اینجور بازی ها نرفتم. :laugh: من از تاریکی میترسم و روز روشن تنها نمی تونم تو خونه باشم چه برسه به شب. :beatup:
آقای صدری گرامی چه قدر در نوشتن پیش نمایش شما توانمند هستید. خصوصا این که اومدید بخش هایی از گیم پلی رو قرار دادید که باعث میشه پیش نمایش در کامل ترین حالتش قرار بگیره. از بابت موسیقی هم بگم اون موسیقی دقیقا حس اتاق سیوهای رزیدنت ایول ها ی اولیه رو میداد. واقعا یه تشکر جانانه بابت این پیش نمایش فوق العاده.
راجب به بازی هم بی صبرانه منتظر هستم تا تجربه اش کنم و مطمعنم از نسخه ی اول خیلی بهتر شده. اون هیولا هم که توی یکی از تریلرهای گیم پلی آینه رو شکوند و میخندید و سباستین از دستش فرار میکرد خیلی عالی کار شده بود.
با سلام خدمت تمامی شما عزیزان
باید عرض کرد استاد میکامی سهم بسزایی در دنیای گیم دارد و کسی نمیتواند منکر این شود. ایشان عنوان هایی را ساخته و به دست مخاطب رسانده است که هرکدام باعث موفقیت های زیادی برای شرکت های منتشر کننده داشته و دارد. داشتن یک ذهن خلاق برای بازیسازی آن هم برای ژانر ترس و وحشت اولین گزینه و مهمترین گزینه برای شروع کار در این صنعت است ، مسئله ای که این روزها و نسل جدیدتر بسیار کم تر عناوین تاثیر گذاری را شاهد بودیم و عناوینی هم دیده شده ، باز الهامی از گذشته را در خود داشته است. امید است ایشان همچنان در صنعت بازیسازی حضور داشته باشند چرا که نیاز امروز بازیسازی به اساتیدی همچون آقای میکامی و همینطور آقای کوجیما که این دو بزرگوار لطف و کمک بزرگی به دنیای گیم کرده اند.
تشکر مقاله فوق العاده ای بود
ممنون از این پیش نمایش مفید.
اقای صدری مقاله فوق العاده بود. ممنون از زحماتتون.
امیدوارم بازی موفق بشه که قطعا با استاد میکامی و این داستان فوق العاده و استفانوی عزیز و صد البته سباستین که تو این نسخه شخصیت پردازی فوق العاده ای داره موفق بشه. :inlove: :inlove:
من که بی صبرانه منتظرشم :inlove: :inlove: :chic: :chic: :chic: :chic: فقط ۱۶ روز دیگه :chic: :chic:
این نسخش شخصیت stefano واسم جالب بود خوب کار شده باشه ازون شخصیت های موندگاره
The Last Resident of Silent Hill
ببخشید آقای صدری که دیر شد. مقاله شما فوق العاده بود. جداً لذت بردم. عالی بودش
اسپم دوستان کسی می دونه که سری کتاب های ویچر ترجمه شده یا نه؟
والا چند وقت پیش خبرشو تو همین سایت گذاشتن که یکیش ترجمه شده قیمتشم فکر کنم ۲۷ تومن بود
مرسی دوست عزیز
مرسی دوست عزیز
افرین افرین افرین یک مقاله کامل و عالی لذت بردم من نسخه ۱ بازی را بدون هیچ شناختی بازی کردم و لذت بردم و حالا با این مقاله کامل و اشنایی که ایجاد شد با قدرت میشینم پای نسخه دوم زنده باد گیمفا
واقعا خسته نباشید آقای صدری نقد و بررسی های شما بی نظیر هستند،پر جزئیات و بدون هیچ کم و کسری وقتی ی کمش رو میخونی نمیتونی دست برداری ازش مثل بررسی اپیزود اول life is strange before the storm،شما و آقای بابایی از برترین های گیمفا هستید
ای کاش امکانش بود ی مقاله هم از سری اول تا پنجم devil may cry مینوشتید مطمئناً پر جزئیات و زیبا میشه
موفق باشید و سلامت
ممنؤن از شما بابت این پیشنمایش کامل ؤ فوق العاده آقای صدری عزیز , اولین نفری که توی سایت به تاریخ انتشار بازی Friday The 13th…اشاره کرده خودم بودم :laugh: