بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم ( قسمت چهارم)

در اینترنت بیوگرافی های کاملی از هر کرکتر وجود دارد ولی در این سری مثاله های سعی می کنم از بیشتر کاراکتر ها توضیح کوتاهی بدهم و شما را بیشتر با آن ها آشنا کنم.

در قسمت قبلی نگاهی بر شخصیت های لارا کرافت، اسنیک، کاپیتان پرایس، آلن ویک و نرو داشتیم حال به بیوگرافی ۵ کاراکتر دیگر می پردازیم:

۱۶-نیکو بلیک:

سری بازی های GTA همیشه و در همه جای دنیای معروف بوده و شخصیت های اصلی آن نیز معروف هستند. در بازی GTA:IV کرکتر نیکو بلیک حضور داشت .او یک سرباز ۳۰ ساله است که برای فرار از گذشته تلخ و بد خودش به آمریکا می آید ، دلیل آمدن او به آمریکا پسر عمویش بود. پسر عموی نیکو با دادن وعده وعید های دروغ مانند: خانه های زیبا، پول زیاد و… او را وسوسه کرد که به آمریکا بیاید، هدف پسرعموی نیکو (رومین بلیک) از دعوت کردن نیکو به امریکا این بود که او فقط یه رانند تاکسی معمولی بود که بدهی های زیادی به بار آورده بود و به این امید که نیکو بتواند او را نجات دهد او وسوسه کرد.

ملیت دقیق نیکو معلوم نیست ولیاو به زبان های انگلیسی و صربی مسلط بوده و به راحتی با این زبان ها حرف می زند. پدر نیکو فردی پرخاش گر بوده و همیشه برادر و مادر نیکو را به شدت کتک می زد، اما مادر نیکو(میلیسا) فردی بسیار مهربان بوده و از این وضع بسیار ناراحت بود. نیکو در جنگ هایی که حضور داشت شاهد صحنه های وحشت ناکی مانند قتل عام و قطعه قطعه کردن ۵۰ کودک، که باعث شد همیشه دید بدگامانه ای در زندگی اش داشته باشد . گروهی ۱۵ نفری در جنگ که نیکو نیز عضو آن بود در یکی از عملیات غافل گیر شدند و نیکو فرار کرد، نیکو هفته ی بعد به شمارش آن ها پرداخت و فهمید که ۲ نفر به گروهشان خیانت کرده اند و عهد بست انتقام آن ها را بگیرد.

نیکو شخصیتی سطح پایین است ولی حمایت کننده ی بسیار خوبی برای خانواده و دوستانش و فردی قابل اعتماد نیز است. او فردی بسیار عصبی است و همیشه مشکلاتش را با دعوا رفع می کند. بزرگترین ضعف نیکو این است که قادر نیست گذشته را فراموش کند-و همین ضعف، زمانی که تصمیم می گیرد کسانی که در جنگ به او و گروهشان خیانت کرده‌اند را پیدا کند، بارها به ضررش تمام میشود.

۱۷- آدا ونگ:

مرموز ترین زن تاریخ! او در سری بازی های RESIDEN EVIL برای شرکت آمبرلا به عنوان جاسوس مخفی کار می کند. او برای اولین بار توسط نوبورو سوگیمورا خلق شد (همان شخصی که لیان را خلق کرد) او در سال ۱۹۷۴ از پدر و مادری چینی – امریکایی متولد شد و به دلایلی نامشخص (دلایل شخصی) به عضویت سازمان مخفی در آمد. او در این سری، به جاسوس قرمزپوش معروف است.

آدا در نسخه ی اول وظیفه ی گرفتن اطلاعات رایانه شخصی او بود و آدا با دوستی با او باعث شد که محقق آنشرکت یعنی جان پسورد رایانه اش را به نام “آدا” رمز گذاری کند.

در نسخه ی دوم وظیفه او پیدا کردن ویروس G که توسط ویلیام برکین کشف شده بود بود و او این کار را با کمک لیان انجام داد.

در نسخه ی چهارم وظیفه ی او پیدا کردن انگلی بود که توسط گروهی مذبی به نام لوس ایلامینادوس ساخته شده بود و آن ها این ویروس را برای گسترش دادن مذهب خود ساخته بودند و او با استفاده از لیان موفق شد آن ویروس را به دست آورد و به ماموریت خودپایان بدهد.

۱۸- آلبرت وسکر:

آلبرت وسکر یکی از کلیدی ترین و قوی ترین شخصیت سری بازی های RESIDENT EVIL است و هدف او پیدا کردن ویروسی برای چیرگی و پیروز شدن بر نژاد انسان است و برای انجام این کار جزء گروه های تحقیقاتی شد یا عضو گرو ه های جاسوسی شد و…

آلبرت از پدری و مادری که به شکل ژنیتیکی نابغه بودند به وجود آمد و کودکانی که مانند او نیز در یک مکان خاصی حضور داشتند ، در آن زمان رئیس شرکت آمبرلا اوزول ای اسپنسر پروژه ای برای انتخاب کردن بهترین آن ها ابداع کرد و هر کدام از این کودکان با آزمایش های سخت و… باید از امتحان های سربلند به بیرون می آمدند ، آلبرت وسکر جزء معدود کسانی بود که توانست این مرحله های را با موفق رد کند ، اوزول ای اسپنسر به آلبرت وسکر علاقه ی زیادی پیدا کرده بود و بدون آن که خود آلبرت وسکر بداند به او بهترین تمرینات را می دا، البته نتایج آزمایش ها حتی به پدر و مادر کودکان نیز گزارش داده نمی شد و فقط به دست رئیس کل شرکت آمبرلا یعنی اوزول ای اسپنسر گزارش می شد و بسیار محرمانه و مهم بودند. آلبرت وسکر در سن ۱۷ سالگی وارد داروخانه آمبرلا شد (سال ۱۹۷۷، سال تولد لیان!) او و دوستش به مقر آموزش آمبرلا اعضام شدند تا توسط جیمز مارکوس آموزش های لازم را ببینند. سال ها گذشت و ویلیام و آلبرت وسکر تقریبا حرفه شدند و آن مرکز تحقیقاتی بسته شد. مارکوس خودش در آن جا ماند(همان مرکز تحقیقاتی) و به پژوهش خود در مورد پروژهٔ ویروس تی (T) ادامه داد، و بعدها موفق به کشف نهایی ویروس تی به نام خود شد. مارکوس در آینده به دستور اسپنسر توسط دو شاگرد خود برکین و وسکر کشته شد، اما او به وسیله ی زالویی که وارد بدنش شد زنده ماند ولی تا مدتها مانند یک مرده بی هوش بود. کوهستان آرکلی در نزدیکی شهر راکون قرار دارد. آلبرت و ویلیام کار خود را در پژوهشگاه جدید آغاز کردند. این پژوهشگاه مخفی و فراسری در زیرزمین عمارت اسپنسر قرار داشت. این عمارت مکانی است که رویدادهای نخستین بازی این سری در آن جریان داشت. برکین با اینکه در آزمایش‌های پروژهٔ کودکان وسکر قرار نگرفت ولی با این حال از هوش سرشاری برخوردار بود به گونه‌ای که در ۱۳ سالگی در پروژهٔ ویروس تی شرکت کرد و موفق شد ۳ مرحله این پروژه را ارتقاء دهد. برکین بعدها موفق شد از تکامل ویروس مادر در بدن لیسا تریور ویروس G را از بدن او استخراج کند. با همهٔ اینها وسکر و برکین دو دوست جداناشدنی بودند.

وسکر نیز یکی از قوی ترین و ترسناک ترین و با استعداد ترین کرتر سری بازی های دنیای گیم است البته او پس از این مارجرا ها در چند جای دیگر نیز حضور داشت که از گفتن آن های صرف نظر می شود.

۱۹- جان مک ‌تاویش:

جان مک‌تاویش یا همان کاپیتان Soap یکی از دوست داشتنی ترین کرکتر در سری بازی های CALL OF DUTY بود که در نسخه  MW3 کشته شد. او اسکاتلندی بود و یکی از قهرمانان سری بازی های CALL OF DUTY بود. او در نسخه ی MW2  در نقش یک سروان و کماندوی گروه ضربت ۱۴۱ ظاهر شد. وی نقش مهمی در بحران روسیه داشته و هم چنین یکی از عضو های گروه کاپیتان پرایس بود. او در نسخه ی MW2 بدون کنترل ساخته شده است به جز ۳ مرحله که گیمر کنترل او را بر عهده دارد.

۲۰-توماس آنجلو:

Mafia 1 بازی که در آن زمان نام و مکانی برای خود کسب کرده بود. اویک راننده تاکسی بود که طی یک جریان به افراد دون سالییری کمک می کند تا از دست پلیس ها فرار کنند و از آن پس وارد آن گروه می شود و پس از مدت کوتاهی به عنوان یکی از بزرگترین اعضای آن گروه مبدل می شود ولی پس از مدتی از آن گروه جدا می شود… (به دلیل اطلاعات کم این کرکتر توضیح زیادی نمی دهم ولی لازم بود نامش بر سر زبان ها برگردد).

قسمت های بعدی طی چند روز آینده