درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us
جملاتی که پایینتر میخوانید شرحی هستند از یک شخصیت دیجیتالیِ جانبی ساده که شاید صرفاً بهدلیل سادگی حواسپرتانهاش بتواند تعریف شخصیت مکمل باشد در بازیهای ویدیویی. «دربارۀ الی» یعنی دربارۀ نوجوانی که از نوجوانیاش زود گذشت و تبدیل به فرزندی شد که هیچوقت نبود.
این شاخصۀ بنیادین در پردازش شخصیتها، یعنی «شخصیت مکمل» کمااینکه الی یکی از آنهاست، آچار فرانسۀ داستاننویسی است. هرجا که کار خراب شد، هرجا که روند پیشبرد داستان نصف و نیمه ماند و شخصیت اصلی چیزی نداشت که بگوید، الی از راه میرسد و روند داستان را ادامه میدهد. او نه فقط دربارۀ خودش حرف برای گفتن دارد، بلکه بهواسطۀ رفتارهایش و واکنشهای صادقانه و بعضاً کودکانهاش از برخی رازهای نهفتۀ موجود در قلب جوئل هم خبر میدهد و چنین میشود که داشتن الی برای جوئل، یعنی کلیدی برای قلب تاریک و زنگزده و پوسیدۀ جوئل. خیلی راحت این چند مسئله در جریان رفتارهای جوئل دیده میشوند و بعد از آن رفتارهای الی میآیند:
از کوچکی، از کودکی، بدون اینکه الی بتواند خانوادهاش را ببیند، او تحت مراقبت «مارلین» بزرگ شد و اولین مسئلۀ الی در اینجا مطرح میشود. مارلین شخص مشغولی است که احتمالاً وقتی برای بچه بزرگ کردن نداشته ولی با اینوجود تمام تلاشش را میکند؛ او به تنها بازمانده از خانوادۀ الی وعده داده بود که از تکفرزندش تا آخر ماجرا مراقبت کند. بنابراین تعجبی ندارد که الی در کنار فایرفلایها بزرگ شود و آشنا باشد به شیوههای آنها در رفتار و گفتار و زندگی. با اینوجود براساس عادت همیشگی داستانهای ویدیویی، شرایط الی قرار نبوده اینطور بماند.
اینجاست که «جوئل» وارد ماجرا میشود. جوئل درب را باز میکند، با الی روبهرو میشود، الی فکر میکند او یکی از آدمبدههاست و جوئل هم او را چندان جدی نمیگیرد. ولی این مواجهۀ بیاحساس اولیه قرار بود تا نشان دهندۀ غیرقابل فهم بودن جوئل و الی از لحاظ قلب باشد برای بقیه. جوئل اگرچه همیشه گذشتهاش را مرور میکند ولی برای بقیه، او فقط یک چهرۀ عبوس و خشک دارد که نشان بدهد؛ برای همه بهجز تس. او احتمالاً تنها شخصی باشد که بداند و این دانستنش بهطور مشخصی در هنگام تصمیمشان برای الی تاثیرگذار میشود. الی هم در ابتدا مثل جوئل است؛ او کودکی و رفتارهای کودکانهاش را پشت فحش و بد و بیراههایش پنهان میکند اما درواقعیت، هنوز هم برای بقیه ارزش قائل است و شرایط مختلف زندگی را بهخوبی درک میکند.
بعد از آن، تس از راه میرسد و در آخرین کاتسینی که در آن حضور دارد، احتمالاً برای جوئل مشخص میکند که پیدا شدن سروکلۀ الی بعد از این همه مدت، میتواند فرصتی دوباره باشد برای اینکه او یاد بگیرد چگونه دوباره مثل برادرش، آن آدم معمولی سابق بشود که بود. «تامی» آن آدم شده بود؛ تامی مردی بود که بعد از اشتباهات متعددش تصمیم گرفت که به جکسون برگردد و سبک زندگی بزن بهادری گذشته را کنار بگذارد. اینگونه شد که جوئل یقیناً یکی از مهمترین وعدههای زندگیاش را مبنی بر رساندن الی به مقصد بر عهده گرفت. حتی در مواجهه با بیل، زمانی که بیل از احمقانه بودن تصمیم جوئل برای رساندن الی به آنطرف دنیا میگفت، جوئل با یک جملۀ ساده جواب بیل را میداد: «راستش ایدۀ تس بود.» و میخواست تا همۀ تقصیرات را از گردنش روی زمین بیندازد. بیل اما میدانست که در پس ماجرا، جوئل هنوز یک پدر است. مسئلۀ مهم راجع به جوئل این است که اگرچه گاهی او خودش طوری وانمود میکند که آدم بسیار خشکی است، اما اطرافیانش و دوستان قدیمی او را خیلی خوب میشناسند.
نکتۀ مربوط به شخصیتهای مکمل این است که آنها سعی میکنند حرفهای پنهان شده را از دل شخصیتهای اصلی در بیاورند و باعث بشوند که قهرمان قصه رشد کند و بزرگ شود. اینجا با یک بحث جدی، با دانستن نقاط ضعف جوئل میشود خیلی راحت فهمید که او چهگونه رشد میکند و الی چگونه رشد میکند. در پاییز یا در زمستان و بهار، جوئل همان مردی است که همیشه بود ولی در هر فصل میشود تکههای پازل گمشدهای از داستان زندگیاش فهمید و در هر فصل این تکههای پازل زیادتر میشدند. ماجرا اینطور بود که او رفتهرفته یاد میگرفت که چهگونه ادا و اطوارهای قدیمیاش را کنار بگذارد. در پاییز، او یک قانون داشت در مکالمههایش؛ به الی میگفت که هربار او راجع به زندگیاش سوالی بپرسد که زیادتر از حد معمول به جزئیات زندگیاش بپردازد، دیگر بهتر است که سوال را تکرار نکند چون جوئل هیچوقت پاسخ نمیدهد. بعد از فرار از فایرفلایها اما برای جوئل چیزها فرق میکنند؛ در پیادهروی بهسوی جکسون، که اختتامیۀ بازی است، اینبار جوئل است که مکرراً راجع به جزئیات زندگی و تکفرزندش حرف میزند. این مسئله که او سابقاً تا چه حد آدم بیملاحظهای بود بهخوبی در رفتارش با تامی پیداست.
اما این بهتر شدن و بزرگتر شدن و پختهتر شدن مسافرانی که تقریباً هزاران کیلومتر را بهامتداد خط استوا حرکت کرده بودند، برای همۀ مسافران اتفاق میافتد.
برای الی هم چنین تغییری پیش میآید در زندگی. خصوصاً در فصل پاییز و زمانی که زمان ملاقات با تامی فرا میرسد. آنجاست که جوئل سرانجام دوباره تصمیم میگیرد که یک پدر واقعی باشد. آنجاست که الی تصمیم میگیرد تا از گذشتهاش بگوید و اینکه چرا فکر میکند او هم مثل جوئل معنای واقعی از دست دادن دوستان و نزدیکان را میداند. و در آنجا الی از سرگذشت جوئل میپرسد و بهنظر در آنجا وقت بزرگتر شدن میرسد. یکی در آن روز پاییزی و دیگری در فصل زمستانی که در آن الی از پدری مریض و ناتوان مراقبت میکرد؛ در آن روزها میشد واقعاً متوجه این مسئله بود که چهگونه جوئل و الی هردو نسبت به گذشته تغییر کردند.
پر بحثترینها
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- منبع داخلی: PS6 در سال ۲۰۲۷ عرضه خواهد شد + اطلاعات بیشتر
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
- تحلیلگر: ناشران امیدوارند تا GTA 6 با قیمت ۱۰۰ دلار عرضه شود
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
نظرات
ممنون بابت مقاله :yes: :yes: :inlove:
خدایی تو شخصیت های مونث لاراکراف و الی و الوی شخصیت هورایزون زیرو دان هر سه تاشون خیلی خوبند ولی به نظر من هیچ کدومشون الوی نمیشه تو هورایزون واقعا قشنگ ساختنش و تو شخصیت های مرد اول و اول و اول فقط کریتوس کبیر بعدش نیتن دریک
Last of us :yes:
جای هیچگونه انتقادی باقی نذاشته و جز تعریف و تمجید کسی در وصفش نمیتونه چیزی بگه
کاملا درسنه
((((( اسپویل)))))
اون سکانس از بازی که پسر کوچیکه سم آلوده میشه و به الی حمله میکنه و برادرش هنری مجبور میشه که بکشتش و بهد هم خودش رو میکشه صحنه ای بود که فقط میتونست ادم با سکوتش احترام بزاره
ده باره تمومش کردم بازم دلم نمیشه بپاکم. ببین چی خلق کرده ناتی داگ. اول گاد بعد لست بعد انچارتد بهترین های زندگیم. الی جوووون توکه منو کشتی الی جون واسه چی اون سیاهه روبوسیدی الی جون
دوست عزیز هیچ شکی در خوب بودن الوی و لارا نیست اما کدومشون تغییر شخصیت الی رو داشت کدومشون محبت الی رو داشت کدومشون برای پدر تازه بدست اووردش برای کسی که دوباره بهنترین عشقش و بهترین عزیزش بود همچین کاری کرد برای پدر معنویش در بارهی کریتوش هم که دیگه شکی نیست ولی نیتن فقط چون بازیش خوبه درسته که نیتن شخصیت جالبی داره (البته من آنچارتد بازی نکردم و تنها چون تازه ps4 گرفتم اولین بازی من از ناتی داگ البته بعد از چهار گانه کرش tlou بود) ولی همین نیتن حاضره مثل جول به خاطر دختر معنویش کسی که حتی دختر واقعیش نجات کل دنیا رو زیر سوال ببره حاضره حاضره مثل مثل اتزیو از عشقش بگذره تا معشوقش در امان بزاره حاضره مثل کریتوس بر ای به آرامش رسیدن وجدانش تا بالای کوه المپ بره
حرفت کاملا درسته
godofwar0385
من متوجه نمیشم این پست چه ربطی به کریتوس داشت ?:-)
این پست داره درمورد سختیی وکارای بزرگی که الی انجام داده حرف میزنه نه ابهت.اگر درموردابهت بود کریتوس پرابهت ترین شخصیت تاریخه.من خودم عاشق کریتوسم ولی وقتی ازش تعریف میکنم از شخصیت پردازیش حرف میزنم نه ابهت چون ابهت خالی کافی نیست.
الوی بهترین کاراکتر مونث 😐 😐 😐
ازنظرشخصیت پردازی که جزو سه تای برتر هم نیست 😐 😐 😐
توشخصیت پردازی که هیچکدوم الی نیستند.
الوی بهترین شخصیت مونث انصافا :silly: :sweat:
اما تو مردا اول اول کریتوس بعدش هم بتمن بعدش جول بعدش نیتن
جو گرفتم گفتم دلخور نشو در کل فقط کریتوس 😀 😀
بپرس هوا چطوره؟ جواب = کریتوس بهتره
توی فلان بازی فلان ماشین خوب هندلینی داشت-نه کریتوس بهتر بود
عجب صحنه بود وقتی جان اسنو اون کارو کرد- کریتوس بهتر کرد!
توی گاد جدید کریتوس عجب شخصیت باحالی شده گیم پلی خوبیم داره- نه کریتوس گاد یچیزه دیگست بهتره
اول شخص فقط شوتر نظامی – نه کریتوس و گاد بهترین چهارم شخص هستن!
زمین چرا گرده؟ چون گاد و کریتوس خوبن کلا !!
چمن چرا سبزه؟ کریتوس بهتره
خورشید چرا گرمه؟ کریتوس بهتره
از مختصات فلان فرمول ریاضی فیزیک چه جوابی در میاد؟ کریتوس و گاد حرف اولو میزنه!
:rotfl:
والا همینقدر هایپی هم که راجب خدای جنگ جدید هستو اینا از بین میبرن با نظرات بی ربط و بی منطق ?:-)
با کریتوس مسافرت بودم
شما عاشق تلو هستی من گاد هر چیم بپرسی اخرش میرسی به گاد
تشکر از اینکه مطالعه کردید!
فراموش نشدنی ☹️
ممنون بابت مطلب
ایکس باکس فنم ولی این بازی یکی از بهترین بازی های عمرم بود
ناتی داگ از زمان پلی استیشن ۱ خاطره سازی رو برای همه اغاز کرد
اینم یه شاهکار دیگه بود
مرسی ناتی داگ مرسی سونی :yes: :yes:
خیلی ممنون از آقای حسین غزالی بابت این مقاله عالی
واقعا تمام خاطرات زنده شد و به یاد اون پایان فراموش نشدنی و شاهکار بازی افتادم
پایانی که یک شروع جدید بود
لطف دارید ، ممنون که مطالعه کردید!
اخرین کامنتی ک تو این سایت گذاشتم مربوط به بهمن ۹۵ بود و الان واسه وارد شدن به سایت مجبور شدم رمز عبورم رو بازیابی کنم
خب قطعا این کار ارزشش رو داشت تا از قلم فوق العاده زیبای شما تشکر کنم
واقعا معرکه روند تغیر شخصیت الی از ی دختر پاک و معصوم به ی شیر زن رو شرح داده بودی
ب قول شما بازی ها میان و میرن اما این اخرین بازماندست ک در قلب ها و یاد ها میمونه عنوانی که میشه در موردش کتاب ها نوشت
داستان ها سرایید
فیلم ها تولید کرد
مستند ها ساخت
کتاب های روانشناسی و فلسفی تالیف کرد
و…..
خیلی لطف دارید و ممنون از اینکه وقت گذاشتید و روحیه دادید! کاملا درسته
لامصب تلو با احساسات ادم بازی میکنه.واقعا شاهکاره.یک سکانسی بود که تو فصل پاییز جول از بالا میوفته رو میلگرد بعد الی برش میداره میبره رو اسب بهترین سکانس بود واقعا اون صحنه اشک ادمو درمیاره.واقعا چه ساختی ناتی داگ تا وقتی این بازی رو تجربه نکنین منظورمو نمیفهمین!!!
:yes:
یکی از احساسی ترین و بهترین بازی عمرم ممنون از مقاله زیباتون
I Love You ForEver
تشکر بابت مطالعه
من تجربه این بازی رو به دلدادگان مایکروسافت پیشنهاد می کنم :yes: :rose: 😉
جزو محدود انحصاری هایی هست که حسابی بر دلم نشست و بعد از گذاشت این همه وقت هنوز از یادم نرفته 😛
بدون شک الی یکی از بهترین شخصیت های نوجوان در صنعت گیم هست و من رقیبی برای او نمی بینم :yes:
دست پخت ناتی داگ از هر نظر عالی بود :pizza: :beer:
در ضمن، بهتره یه مطلب هم در مورد سیر تحول جوئل بنویسید :nerd:
منم خیلی ازش لذت بردم واقعا آخرینه :-* :rain:
:yes: :yes: :dog:
اقای غزالی به نظرتون نبایدkonsoosoolfan4 بن کنید اواتارشو ببیند …..
چی بگم دومین بازی برتر عمرم و اولین بازی که منو عاشق داستان بازی ها کرد تا قبل از این بازی انگلیسیم ضعیف بود از بازی ها چیزی نمیفهمیدم ولی سر این عاشقش شدم ممنون به خاطر مقاله انشا الله که نسخه دو خیلی قشنگ تر از نسخه۱ باشه
سلام به همه
افرین افرین افرین قلم خیلی خوبی دارید مقاله شما فوق العاده بود به خاطر همین مواردی که گفتین این بازی را تا حالا ۱۰۰ بار بازی کردم اصلا این بازیهاست که کنسول PS4 را پرچمشو بالا نگه داشته و از همه کنسولا سرتره
زنده باد گیمفا
خیلی ممنون ، لطف دارید.